قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: هفتاد و سوم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ﻭﺟﻪ ﭼﻬﺎﺭﻡ- ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﮔﻔﺘﺎ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: هفتاد و چهارم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
ﻣﺴﻠﻢ ﺩﺭ ﺟﺰﺀ 2 ﺻﺤﻴﺢ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺹ 468 ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ: ﭼﻮﻥ ﻗﺮﻳﺶ ﺳﺮ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻭ ﺁﻳﺎﺕ ﺍﻭ ﭘﻴﺶ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺬﻳﺮﺵ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻱ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﻋﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ، ﻣﺮﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻳﺎﺭﻱ ﻓﺮﻣﺎ ﺑﻘﺤﻂ ﻭ ﻏﻠﺎﺋﻲ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻳﻮﺳﻒ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺳﺨﺘﻲ ﻭ ﻗﺤﻄﻲ ﺑﺎﻧﻬﺎ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻣﺼﺮﻑ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﮕﻲ ﻭ ﺑﻴﭽﺎﺭﮔﻲ ﺑﻄﻮﺭﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺎﺻﻞ ﻧﻤﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺭﺩﻥ ﮔﻮﺷﺖ ﻣﺮﺩﺍﺭ ﻭ ﻟﺎﺷﻪ
ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺕ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﮕﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺠﺎﺋﻲ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﻗﻮﻩ ﺑﻴﻨﺶ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﻀﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺩﻳﺪﮔﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﺩﻭﺩ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﻣﻴﺸﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﺪﻟﻮﻝ ﻗﻮﻝ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: " ﻳﻮﻡ ﺗﺎﺗﻲ ﺍﻟﺴﻤﺎﺀ ﺑﺪﺧﺎﻥ ﻣﺒﻴﻦ " ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺨﺎﺭﻱ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺟﺰﺀ 2 ﺹ 125 ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ. ﻭ ﺩﺭ ﺟﺰﺀ 7 ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺭﺍﺯﻱ ﺹ 467 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ: ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﻗﻮﻣﺶ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺳﺎﻟﻬﺎﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﻟﻬﺎﻱ ﻳﻮﺳﻒ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺩﺭ ﻗﺤﻂ ﻭ ﻏﻠﺎ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻨﻊ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﮔﻴﺎﻩ ﻧﺮﻭﺋﻴﺪ ﻭ ﺷﺪﺕ ﮔﺮﺳﻨﮕﻲ ﻭ ﺑﻲ ﻗﻮﺗﻲ ﻗﺮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﻧﺠﺎ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺭﺩﻥ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻬﺎ ﻭ ﺳﮕﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﺭﻫﺎ ﻣﺠﺒﻮﺭﺷﺎﻥ ﺳﺎﺧﺖ، ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻓﻀﺎ ﺟﺰ ﺩﻭﺩ ﻧﻤﻴﺪﻳﺪ ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﻣﻘﺎﺗﻞ ﻭ ﻣﺠﺎﻫﺪ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻓﺮﺍﺀ ﻭ ﺯﺟﺎﺝ ﺁﻧﺮﺍ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 3 " ﺍﻟﻨﻬﺎﻳﻪ " ﺹ 124 ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺩﻋﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﺷﺪﺩ ﻭﻃﺎﺗﻚ ﻋﻠﻲ ﻣﻀﺮ ﻣﺜﻞ ﺳﻨﻲ ﻳﻮﺳﻒ " ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻛﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺳﺨﺖ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺑﺨﻮﺭﺩﻥ ﻋﻠﻬﺰ ﺷﺪﻧﺪ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺩﺭ ﺟﺰﺀ 1 "ﺍﻟﺨﺼﺎﻳﺺ ﺍﻟﻜﺒﺮﻱ " ﺹ 257 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺑﻴﻬﻘﻲ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﻭ ﻭ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻲ ﻧﻌﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺮﻳﺮﻩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 " ﺍﻟﻜﺎﻣﻞ " ﺹ 27 ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺑﻮ ﺯﻣﻌﻪ- ﺍﺳﻮﺩ ﺑﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻦ ﺍﺳﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻌﺰﻱ ﻭ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺑﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﭼﺸﻤﻚ ﻣﻴﺰﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍﺀ ﻣﻴﻨﻤﻮﺩﻧﺪ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻛﻮﺭﺩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺮﮒ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺳﻮﮔﻮﺍﺭ ﺷﻮﺩ، ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺳﺎﻳﻪ ﺩﺭﺧﺘﻲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺑﺎ ﺑﺮﮒ ﺁﻧﺪﺭﺧﺖ ﻭ ﺧﺎﺭﻫﺎﻱ ﺁﻥ ﺑﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﻭ ﭼﺸﻢ ﺍﻭ ﺯﺩ ﺗﺎ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﺷﺪ. ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﻧﻴﺰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﺮ ﻣﺎﻟﻚ ﺑﻦ ﻃﻠﺎﻟﻪ ﺑﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻏﺒﺸﺎﻥ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻛﺮﺩ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺑﺴﺮ ﺍﻭ، ﭼﺮﻙ ﻭ ﺟﺮﺍﺣﺖ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﻠﺎﻙ ﺷﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات«۵۶تا۶۰» 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔺آنجا که تولد دختر ن
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات«۵۶ الی ۶۰»
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️این پندار ممکن است بقایاى خرافاتى باشد که از اقوام گذشته به عرب جاهلى رسیده بود، و نیز ممکن است، به خاطر این بوده که فرشتگان از نظرها مستورند و این صفت بیشتر در زنان وجود داشت، و لذا به گفته بعضى این که: عرب، شمس (خورشید) را مؤنث مجازى و قمر (ماه) را مذکر مجازى مى گوید به خاطر این است که قرص آفتاب در میان نور خیره کننده اش آن چنان پوشیده است که نگاه کردن به آن آسان نیست در حالى که، قرص ماه کاملاً نمایان است.
این احتمال نیز وجود دارد که: لطافت وجود فرشتگان، سبب این توهم شده بود چرا که زن نسبت به مرد جنس لطیفترى است.
و به هر حال، این یک خرافه و پندار غلط قدیمى است که متأسفانه هنوز رسوبات آن در اعماق فکرى بعضى دیده مى شود، و حتى در ادبیات زبانهاى مختلف نیز وجود دارد.
از جمله این که: هنگامى که یک زن خوب را مى خواهند توصیف کنند فرشته اش مى گویند، و عکسهائى که از فرشتگان مى اندازند غالباً به صورت زن است در حالى که فرشتگان اصولاً جسم مادى ندارند که مرد و زن و مذکر و مؤنث داشته باشند.
* * *
۲ ـ چرا عرب جاهلى دختران را زنده به گور مى کرد؟
این واقعاً وحشت آور است که انسان، آن قدر عاطفه خود را زیر پا بگذارد که به کشتن انسان، آن هم در زشتترین صورتش افتخار و مباهات نماید، انسانى که پاره تن خود او است انسانى که بى دفاع و ضعیف است، او را با دست خویش زنده زنده به خاک بسپارد.
این یک امر ساده نیست که انسان ـ هر چند نیمه وحشى ـ دست به چنین جنایت وحشتناکى بزند، قطعاً داراى ریشه هاى اجتماعى و روانى و اقتصادى بوده است.
مورخان مى گویند: شروع این عمل زشت در جاهلیت از آنجا بود که جنگى میان دو گروه در آن زمان اتفاق افتاد، گروه فاتح، دختران و زنان گروه مغلوب را اسیر کردند، پس از مدتى که صلح بر قرار شد، خواستند اسیران جنگى را به قبیله خود بازگردانند، ولى بعضى از آن دختران اسیر، با مردانى از گروه غالب ازدواج کرده بودند، آنها ترجیح دادند که در میان دشمن بمانند و هرگز به قبیله خود باز نگردند، این امر، بر پدران آن دخترها سخت گران آمد و مایه شماتت و سرزنش آنها گردید، تا آنجا که بعضى سوگند یاد کردند: هرگاه در آینده دخترى نصیبشان شود او را با دست خود نابود کنند تا به دست دشمن نیفتند!.
خوب، ملاحظه مى کنید: وحشتناکترین جنایات زیر پوشش دروغین دفاع از ناموس و حفظ شرافت و حیثیت خانواده، انجام مى گرفت، و عاقبت این بدعت زشت و ننگین مورد استقبال گروهى واقع شد، و مسأله وئاد (زنده به گور کردن دختران) یکى از رسوم جاهلیت شد و همانست که قرآن شدیدا آن را محکوم ساخته و مى گوید: وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ * بِأَیِّ ذَنْب قُتِلَتْ: در قیامت درباره دختران زنده به گور شده سؤال مى شود * که به چه گناهى آنها کشته شدند ؟.
این احتمال نیز وجود دارد که تولید کننده بودن پسران، و مصرف کننده بودن دختران، در آن جوامع، نیز به این جنایت کمک کرده باشد، زیرا پسر براى آنها، سرمایه بزرگى محسوب مى شد که در غارتگریها و نگهدارى شتران و مانند آن، از وجودش استفاده مى کردند، در حالى که دختران چنین نبودند.
از سوى دیگر، وجود جنگها و نزاعهاى دائمى قبیلگى میان آنها سبب فقدان سریع مردان و پسران جنگجو مى شد و طبعاً تناسب و تعادل میان تعداد دختران و پسران به هم مى خورد، و تا آنجا وجود پسران عزیز شده بود که، تولد یک پسر، مایه مباهات بود و تولد یک دختر، مایه ناراحتى و رنج یک خانواده!.
این امر، تا آنجا رسید که به گفته بعضى از مفسران، به محض این که: حالت وضع حمل به زن دست مى داد شوهر، از خانه متوارى مى گشت، مبادا دخترى براى او بیاورد و او در خانه باشد! سپس اگر به او خبر مى دادند، مولود پسر است، با خوشحالى و هیجان وصف ناپذیرى به خانه باز مى گشت، اما واى اگر به او خبر مى دادند که نوزاد دختر است آتش خشم و اندوه جان او را در بر مى گرفت.
داستان وئاد پر از حوادث بسیار دردناک و چندش آور است.
از جمله نقل کرده اند: مردى خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد، اسلام آورد، اسلامى راستین، روزى خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رسید و سؤال کرد: آیا اگر گناه بزرگى کرده باشم، توبه من پذیرفته مى شود، فرمود: خداوند توّاب و رحیم است، عرض کرد اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) گناه من بسیار عظیم است، فرمود: واى بر تو هر قدر گناه تو بزرگ باشد، عفو خدا از آن بزرگتر است.
عرض کرد: اکنون که چنین مى گوئى بدان: من در جاهلیت به سفر دورى رفته بودم، در حالى که همسرم باردار بود، پس از چهار سال باز گشتم، همسرم به استقبال من آمد، نگاه کردم دخترکى در خانه دیدم، پرسیدم: دختر کیست؟ گفت: دختر یکى از همسایگان است!.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🌷 امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) فرمودند :
✍ در آخرالزمان برکت از سال و ماه و روز و هفته و ساعت برداشته میشود.هر سالی به قدرت یک ماه هر ماهی به قدر یک هفته، هر هفته ای به اندازه یک روز و هر روزی به قدر یک ساعت میگذرد. و در آن زمان سختیها بسیار شده و عمرها کوتاه میگردد.
📚 کنز العمال ، ج۱۴ ، ص۲۴۴
@Nahjolbalaghe2
D1737125T15678796(Web)-mc.mp3
13.49M
#موعظه
✅ارزش زیارت امام رضا علیه السلام
🎙استاد میرباقری
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: هفتاد و چهارم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ﻣﺴﻠﻢ ﺩﺭ ﺟﺰﺀ 2 ﺻﺤﻴﺢ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: هفتاد و پنجم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺒﺮ ﺩﺭ " ﺍﻟﺎﺳﺘﻴﻌﺎﺏ " ﺩﺭ ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺟﺰﺀ 1 " ﺍﻟﺎﺻﺎﺑﻪ " 218 ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺭﺍﻩ ﻣﻴﺮﻓﺖ ﺑﺪﻥ ﻣﺒﺎﺭﻛﺶ ﺑﺠﻠﻮ ﻣﺘﻤﺎﻳﻞ ﻣﻴﺸﺪ ﻭ ﺣﻜﻢ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﻌﺎﺹ ﻛﻴﻔﻴﺖ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺗﻘﻠﻴﺪ
ﻣﻴﻜﺮﺩ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻠﺘﻔﺖ ﻋﻤﻞ ﺍﻭ ﺷﺪ، ﻭ ﺑﺎﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺎﺵ، ﺣﻜﻢ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﻌﺎﺹ ﺍﺯ ﺁﻧﺮﻭﺯ ﺩﭼﺎﺭ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻭ ﺍﺧﺘﻠﺎﺝ ﺷﺪ، ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺑﻦ ﺣﺴﺎﻥ ﺑﻦ ﺛﺎﺑﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻧﻤﻮﺩ، ﻭ ﺩﺭ ﻫﺠﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺑﻦ ﺣﻜﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺮﻭﺩ: ﺍﻥ ﺍﻟﻠﻌﻴﻦ ﺍﺑﻮﻙ ﻓﺎﺭﻡ ﻋﻈﺎﻣﻪ ﺍﻥ ﺗﺮﻡ، ﺗﺮﻡ ﻣﺨﻠﺠﺎ ﻣﺠﻨﻮﻧﺎ ﻳﻤﺴﻲ ﺧﻤﻴﺺ ﺍﻟﺒﻄﻦ ﻣﻦ ﻋﻤﻞ ﺍﻟﺘﻘﻲ ﻭ ﻳﻈﻞ ﻣﻦ ﻋﻤﻞ ﺍﻟﺨﺒﻴﺚ ﺑﻄﻴﻨﺎ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭ ﺝ 1 " ﺍﻟﻨﻬﺎﻳﻪ " ﺹ 345 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺑﻜﺮ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ: ﺣﻜﻢ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﻌﺎﺹ ﺑﻦ ﺍﻣﻴﻪ ﭘﺪﺭ ﻣﺮﻭﺍﻥ، ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻴﻨﺸﺴﺖ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺳﺨﻦ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻄﺮﻳﻖ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍﺀ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﻣﻴﺴﺎﺧﺖ ﻭ ﺍﺷﻜﺎﻝ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺁﻣﻴﺰ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻴﺪﺍﺩ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻫﻴﺌﺖ ﺩﻳﺪ ﺑﺎﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺎﺵ ﭘﺲ ﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮒ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺑﻬﻤﺎﻥ ﻫﻴﺌﺖ ﻛﺮﻳﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻠﺎﺝ ﺑﻮﺩ ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﺗﺎ ﺩﻭ ﻣﺎﻩ ﻣﺒﺘﻠﺎ ﺑﻪ ﺗﺸﻨﺞ ﻭ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﺷﺪ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻓﺎﻗﻪ ﺍﺯ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﻭ ﺗﺸﻨﺞ ﻣﺮﺽ ﺻﺮﻉ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻓﺎﻗﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺗﺸﻨﺞ ﻭ ﺍﺧﺘﻠﺎﺝ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻧﻴﺮﻭ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺪﻥ ﺍﻭ ﺍﺯ
ﺑﻴﻦ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺠﺎﻱ ﺍﺧﺘﻠﺎﺝ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻧﻴﺰ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2