eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: دویست و هفتاد و یک 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی 12- ﺍﺑﻦ ﺑﺎﻛﺜﻴﺮ ﻣﻜﻲ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: دویست و هفتاد و دو 🔷 ↩️13- ﺳﻴﺪ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﻳﻤﻨﻲ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 1182 ﺩﺭ " ﺍﻟﺮﻭﺿﻪ ﺍﻟﻨﺪﻳﻪ ﺷﺮﺡ ﺍﻟﺘﺤﻔﻪ ﺍﻟﻌﻠﻮﻳﻪ " ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺫﻛﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺪﻳﺮ ﺑﻄﺮﻕ ﻣﺘﻌﺪﺩ ﮔﻮﻳﺪ: ﻭ ﻓﻘﻴﻪ، ﺣﻤﻴﺪ ﺩﺭ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺁﻥ (ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺪﻳﺮ) ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﻃﺎﻟﻪ ﻛﻠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻌﺾ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺎ ﻧﻘﻞ ﻣﻴﻨﻤﺎﺋﻴﻢ (ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﻳﺪ): ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻭ ﺍﻳﻨﺴﺖ: ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ (ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: " ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ " ﻭ ﻣﻮﻟﻲ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﺪﻭﻥ ﻗﺮﻳﻨﻪ ﺍﻃﻠﺎﻕ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻌﻨﻲ ﻣﺎﻟﻚ ﻣﺘﺼﺮﻑ ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ ﻣﻴﺸﻮﺩ، ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻴﻜﻪ ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﻣﺘﻌﺪﺩﻱ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﻝ ﻣﻴﺸﺪ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻧﻤﻌﺎﻧﻲ: ﻣﺎﻟﻚ ﺗﺼﺮﻑ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺑﻬﻤﻴﻦ ﻋﻠﺖ ﺍﺳﺖ، ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﻮﺩ: " ﻫﺬﺍ ﻣﻮﻟﻲ ﺍﻟﻘﻮﻡ " ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﺩﺭ ﻓﻬﻢ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﺒﻘﺖ ﻣﻴﮕﻴﺮﺩ ﻛﻪ: ﺍﻭ ﻣﺎﻟﻚ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﺼﺮﻑ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﺁﻧﻬﺎ، ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺁﻥ (ﻣﻮﻟﻲ) ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺷﻤﺮﺩﻩ: ﻧﺎﺻﺮ، ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﻢ، ﻭ ﻣﻌﺘﻖ، ﻭ ﻣﻌﺘﻖ، ﺳﭙﺲ ﮔﻮﻳﺪ: ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺁﻥ ﺍﻭﻟﻲ ﺍﺳﺖ، ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: " ﻣﺎﻭﺍﻛﻢ ﺍﻟﻨﺎﺭ ﻫﻲ ﻣﻮﻟﺎﻛﻢ " ﻳﻌﻨﻲ: " ﺍﻭﻟﻲ ﺑﻜﻢ ﻭ ﺑﻌﺬﺍﺑﻜﻢ " ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﺐ، ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻟﻔﻆ ﻣﻮﻟﻲ ﺩﺭ ﺟﻤﻠﻪ ﺳﺎﺑﻘﻪ " ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ... " ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻣﺎﻟﻚ ﺑﺮ ﺗﺼﺮﻑ ﺳﺒﻘﺖ ﺑﻪ ﻓﻬﻢ ﻧﮕﻴﺮﺩ (ﻣﺘﺒﺎﺩﺭ ﺑﺬﻫﻦ ﻧﺸﻮﺩ) ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺑﻄﻮﺭ ﻣﺴﺎﻭﻱ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﺘﻤﺎﻡ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻬﻤﻪ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺣﻤﻞ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﻧﻤﻮﺩ، ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻤﻌﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﻖ ﺍﻭ (ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺍﻣﻜﺎﻥ ﺣﻤﻞ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ: ﻣﻌﺘﻖ ﻭ ﻣﻌﺘﻖ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ (ﻣﺎﻟﻚ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﺼﺮﻑ) ﺩﺍﺧﻞ ﺩﺭ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﻣﺤﺘﻤﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻌﻨﻲ (ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ) ﻭ ﻣﻔﻴﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻠﻚ ﺗﺼﺮﻑ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻴﻜﻪ (ﺑﻨﺺ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﺍﻭ ﺍﻭﻟﻲ (ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ) ﺑﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻥ ﻛﻠﻤﺎﺗﺴﺖ ﻗﻮﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ: " ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻭﻟﻴﻪ ﻓﻬﺬﺍ ﻭﻟﻴﻪ " ﻭﻟﻲ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺗﺒﺎﺩﺭ ﺑﻔﻬﻢ ﻣﺎﻟﻚ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﺼﺮﻑ ﺍﺳﺖ، ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﻏﻴﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﻝ ﺷﻮﺩ، ﻭ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﻭ ﺍﻟﺴﻠﻄﺎﻥ ﻭﻟﻲ ﻣﻦ ﻟﺎ ﻭﻟﻲ ﻟﻪ " ﻳﻌﻨﻲ: ﻭ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻭﻟﻲ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻭﻟﻴﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﻧﻴﺴﺖ، ﻣﺮﺍﺩﺵ ﻣﻠﻚ ﺗﺼﺮﻑ ﺩﺭ ﻋﻘﺪ ﻭ ﻧﻜﺎﺡ ﺍﺳﺖ، ﻳﻌﻨﻲ: ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺩﺭ ﺍﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻴﻜﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﻱ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﺑﺮ ﺳﺒﻴﻞ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻋﻠﻲ ﺍﻟﻘﺎﻋﺪﻩ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺑﺮ ﺗﺨﺼﻴﺺ ﺑﻤﻌﻨﺎﻱ ﺧﺎﺹ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻠﻤﻪ ﺣﻤﻞ ﺑﺘﻤﺎﻡ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺸﻮﺩ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰ تا ۱۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🌧شأن نزول: مفسرا
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰ تا ۱۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️این که: نام این گروه، اصحاب کهف (یاران غار) گذارده شده، به خاطر همان است که آنها براى نجات جان خود، به غارى پناهنده شدند، چنان که در شرح حالاتشان خواهد آمد. و اما رقیم در اصل از ماده رقم به معنى نوشتن است(۱) و به عقیده غالب مفسران، این نام دیگرى است، براى اصحاب کهف ; چرا که سرانجام نام آنها را بر لوحه اى نوشته و بر در غار نصب کردند. بعضى نیز، آن را نام کوهى مى دانند که غار در آن واقع شده بود. بعضى آن را نام سرزمینى مى دانند که آن کوه در آن بوده. و بعضى نام شهر و دیارى که اصحاب کهف از آن بیرون آمدند. ولى معنى اول صحیح تر به نظر مى رسد. اما این که: بعضى احتمال داده اند: اصحاب رقیم گروه دیگرى غیر از اصحاب کهف بوده اند، و در بعضى از اخبار، داستانى براى آنها نقل شده است، با ظاهر آیه هماهنگ نیست. چرا که: ظاهر آیه فوق این است که: اصحاب کهف و رقیم یک گروه بودند، و لذا بعد از ذکر این دو عنوان، تنها به بیان داستان اصحاب کهف مى پردازد و مطلقاً سخنى از غیر آنها به میان نمى آورد، و این خود دلیل وحدت است. در روایات معروفى که تفسیر نور الثقلین در ذیل این آیه، پیرامون سه نفر که در غارى گرفتار شدند ذکر کرده، که: هر یک خدا را به عمل خالصى که انجام داده بودند، خواندند و از آن تنگنا، رهائى یافتند سخنى از عنوان اصحاب رقیم نیست، هر چند، در بعضى از کتب تفسیر، این عنوان آمده است. به هر حال، تردید نباید کرد که: این دو نام (اصحاب کهف و رقیم) اشاره به یک گروه است و شأن نزول آیات، نیز این حقیقت را تأیید مى کند. * * * پس آنگاه مى گوید: به خاطر بیاور زمانى را که این گروه جوانان به غار پناه بردند (إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکَهْفِ). دستشان از همه جا کوتاه شده، رو به درگاه خدا آورده: عرض کردند: پروردگارا! ما را از رحمتت بهره مند کن ! (فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً). و راه نجاتى براى ما فراهم ساز (وَ هَیِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً). راهى که ما را از این تنگنا برهاند، به رضایت و خشنودى تو نزدیک سازد، راهى که در آن خیر، سعادت و انجام وظیفه بوده باشد. * * * ما دعاى آنها را به اجابت رساندیم، پرده هاى خواب را بر گوش آنها افکندیم و سال ها در غار به خواب فرو رفتند (فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَداً). * * * سپس آنها را برانگیختیم و بیدار نمودیم، تا ببینیم کدام گروه از آنان مدت خواب خود را بهتر حساب کرده اند (ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصى لِما لَبِثُوا أَمَداً). ✍پی نوشت: ۱ ـ راغب در مفردات مى گوید: رقم (بر وزن زخم) به معنى خط درشت و پررنگ است، و بعضى به معنى نقطه گذارى یک خط دانسته اند (به هر حال رقیم به معنى کتاب و یا لوحه و نامه اى است که چیزى در آن نگاشته شده). ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۴۹ ✅ یازده پند اخلاقی ↩️حضرت در ششمين توصيه مى فرمايد: «هركس در موارد سوءظن گ
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۴۹ ✅یازده پند اخلاقی ↩️امام عليه السلام هفتمين نكته راهگشا و تربيت كننده را بيان مى كند و مى فرمايد : «كسى كه سخنش بسيار شود (و پرحرف باشد) خطاى او فراوان خواهد بود»؛ (وَمَنْ كَثُرَ كَلاَمُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ). دليل آن روشن است. افراد پرحرف مجالى براى تفكر و انديشه كافى ندارند و كسى كه نينديشد و سخن بگويد اشتباهش فراوان خواهد بود. به عكس، كسانى كه كم مى گويند و فكر مى كنند، گزيده مى گويند. حضرت به دنبال آن مى افزايد: «كسى كه خطايش زياد شود حيائش كم مى شود»؛ (وَمَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قُلَّ حَيَاؤُهُ). دليل آن نيز روشن است. انسان تا زمانى كه گناه نكرده يا خطايى از او سرنزده از انجام آن گناه يا خطا شرم دارد؛ اما هنگامى كه تكرار شد، شرم او فرو مى ريزد. به تجربه ثابت شده است افراد بى بندوبار براثر فزونى گناه، حيا و شرم را از دست مى دهند و از انجام دادن آن گناه در انظار مردم باكى ندارند. به دنبال آن مى فرمايد: «كسى كه حيائش كم شد تقوايش كاستى مى گيرد»؛ (وَمَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ). اين هم دليل واضحى دارد، زيرا حيا مانع مهمى در برابر گناه است. اگر شرم وحيا از بين برود راه انسان به سوى گناه باز مى شود و افراد گنهكار نمى توانند باتقوا باشند. در ادامه آن مى فرمايد: «كسى كه تقوا و ورع او كم شود قلبش مى ميرد»؛ (وَمَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ). زيرا حيات قلب به احساس مسئوليت در پيشگاه خدا و در برابر مردم ووجدان خويش است. قلبى كه احساس مسئوليت نكند و عكس العمل مناسب در مقابل خطا نشان ندهد مرده است و به يقين بى تقوايى سبب مرگ قلب است. در پايان اين سخن مى فرمايد: «كسى كه قلبش بميرد داخل آتش دوزخ مى شود»؛ (وَمَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ). زيرا ناپارسايان گنهكار، پرخطا و فاقد احساس مسئوليت، جايى جز دوزخ نخواهند داشت. درواقع اين گفتار امام عليه السلام مقدمه و نتيجه اى دارد و در ميان آن مقدمه و نتيجه چهار مرحله به صورت علت و معلول پيموده مى شود؛ از پرحرفى و كثرت كلام، شروع و پس از گذشتن از چهار مرحله به دوزخ منتهى مى گردد و همه ازقبيل علت و معلول يكديگرند. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امیرالمؤمنین عليه السلام: هركس خود را در راه اصلاح نفس خویش، در رنج افكند، به سعادت دست پیدا خواهد کرد مَن أجهَدَ نَفسَهُ في إصلاحِها سَعِدَ غررالحكم حدیث۸۲۴۶ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا