قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش پنجم 🌧همه چيز از اراده او سرچشمه مى گيرد! در اين بخش از خطبه، امام(عليه ا
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش پنجم
🌱 راز و رمز آفرينش
امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه، به چگونگى آفرينش موجودات مى پردازد و مى فرمايد: «خداوند کسى است که موجودات مختلف را بدون نياز به تفکّر و انديشه اى که به دست آورده باشد، و بدون غريزه اى که در درون، نهان داشته باشد، و بى نياز از تجربه حوادث زمانهاى گذشته، و بدون کمک شريک و همتايى که او را در آفرينش موجودات شگفت انگيز يارى کرده باشد، آفريد».
(الْمُنْشِىءُ أَصْنَافَ الأَشْيَاءِ بِلاَ رَوِيَّةِ فِکْر آلَ إلَيْهَا، وَ لاَ قَرِيحةِ(1) غَرِيزَة أَضْمَرَ عَلَيهَا، و لا تَجْرِبَة أفادَهَا مِنْ حَوَادِثِ الدُّهُورِ، وَ لاَ شَرِيک أَعَانَهُ عَلَى ابْتِدَاعِ عَجَائِبِ الأُمورِ).
در واقع، مبدأ علم و دانش و آگاهى به حقايق براى ما انسان ها يکى از چهار چيز است: يا تفکّر و انديشه است، يا الهام هاى درونى است که غريزه ناميده مى شود. يا تجربه اى است که از تکرار کارى براى انسان حاصل مى شود و يا کمکى است از همفکر و همتايى از برون که با آگاهى هاى خود انسان را يارى مى دهد و بر انجام کار بديعى کمک مى کند.
از آنجا که خداوندِ عالَم، بر همه چيز آگاه و همه حقايق نزد او حاضر است و چيزى از دايره علم بى پايان او خارج نيست، در آفرينش خود هيچ گاه نيازى به اين امور چهارگانه ندارد. فکر و انديشه براى کسى سودمند است که معلوماتى دارد و مجهولاتى; و مى خواهد از معلومات به مجهولات پى برد و الهام غريزى، از آنِ کسانى است که حقيقتى از نظر آنها پنهان است و به يارى اين الهام آشکار مى شود.
تجربه و تکرار عمل براى پى بردن به نتيجه کارها، مربوط به کسى است که ازنتايج بى خبر است و کمک گرفتن از افکار ديگران مخصوص کسانى است که نارسايى و ناتوانى دارند; ولى آن ذات پاکى که از همه اين امور مبرّا است، چه نيازى به اينها دارد؟
اين تعبيرات در ضمن مى تواند، ما بندگان ناآگاه را براى پيدا کردن منابع شناخت و معرفت کمک کند و بدانيم از اين منابع چهارگانه، مى توانيم براى حلّ مشکلات کمک بگيريم، که سخت در زندگى به همه آنها نيازمنديم.
سپس امام(عليه السلام) به نکته ديگرى در همين مورد اشاره کرده، حاکميّت قوانين آفرينش را بر همه موجودات قطعى مى شمرد و همه را سر بر فرمانش معرّفى مى کند; مى فرمايد: «به اين ترتيب، آفرينش موجودات به فرمان او کامل شد، همه سر بر فرمانش نهادند، و دعوتش را (طبق قوانين تکوين) اجابت کردند، بى آن که در برابرش سستى کنند يا در اطاعت امرش درنگ نمايند». (فَتَمَّ خَلْقُهُ بِأَمْرِهِ وَ أَذْعَنَ لِطَاعَتِهِ، وَ أَجَابَ إِلى دَعْوَتِهِ، لَم يَعْتَرِضْ دُونَهُ رَيْثُ(2) الْمُبْطِىءِ، وَ لاَ أَنَاةُ(3) الْمُتَلَکِّىءِ(4)).
✍پی نوشت:
1. «قريحه» همان طور که قبلا گفته شد، در اصل به معناى اوّلين آبى است که از چاه کشيده مى شود; سپس به آنچه انسان از اعماق فکر و ذوق خويش را در مى يابد، اطلاق شده و انضمام آن به غريزه - که به معناى طبيعت است - که چيزى را انسان به کمک ذوق و طبيعت خود در يابد. در مورد غير انسان نيز اين معنا ثابت است; مثلا غالب پرندگان ساختن لانه ها و تربيت فرزندان و مهاجرت هاى طولانى دسته جمعى و امثال آن را با الهام از قريحه و غريزه انجام مى دهند.
2. «رَيْث» به معناى کُندى کردن و سستى و کوتاهى نمودن در انجام کارى است.
3. «أَناة» به معناى وقار آميخته با تفکّر به هنگام انجام کارى است.
4. «مُتلکّىء» از مادّه «لَکَأ» (بر وزن هدف) به معناى توقّف کردن در مکانى است; سپس «متلکّىء» بر کسانى که در کار يا مسأله اى توقّف مى کنند و روى آن مى انديشند، اطلاق شده است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🌷✨رسول خدا صلی الله علیه فرمودند:
❤️دل سه گونه است:
➊↫گرفتار دنیا
➋↫گرفتار عُقبی
➌↫گرفتار مولا
1⃣ ↞دلی که گرفتار دنیا باشد،
سختی و رنج نصیب اوست
2⃣ ↞دلی که گرفتار عقبی باشد،
درجات بلند نصیبش شود
3⃣ ↞دلی که گرفتار مولا باشد،
هم دنیا دارد و هم عقبی را و هم مولا را
📚سید بن طاووس، محاسبه النفس
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
✅دستورالعمل آسان برای زیاد شدن محبت به خدا
🎥آیت الله بهجت
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: دویست و هشتاد و چهار 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺭﺩ ﻭ ﺍﺑﻄﺎﻫﻞ ﺍﻳ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: دویست و هشتاد و پنج
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ 3- ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﻣﺮ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ ﺑﺮﻭﺯﻩ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﻳﺎﻡ ﺍﻟﺒﻴﺾ- ﻳﻌﻨﻲ- ﺳﻴﺰﺩﻫﻢ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﺩﻫﻢ ﻭ ﭘﺎﻧﺰﺩﻫﻢ (ﻫﺮ ﻣﺎﻩ) ﻭ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﻳﺎ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﺎﻝ ﻋﻤﺮ ﺍﺳﺖ، ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ، ﺍﺑﻦ ﻣﺎﺟﻪ ﺩﺭ ﺳﻨﻦ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺪ
1 ﺹ 522 ﻭ ﺩﺍﺭﻣﻲ ﺩﺭ ﺳﻨﻦ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺪ 2 ﺹ 19 ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻃﺮﻳﻖ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. 4- ﻫﻴﭻ ﺭﻭﺯﻫﺎﺋﻲ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺗﺮ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺩﻫﻪ (ﺫﻱ ﺣﺠﻪ) ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﻭ ﻳﻜﺸﺐ ﺁﻥ (ﺩﺭ ﻓﻀﻴﻠﺖ) - ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﺍﺳﺖ، ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ، ﺍﺑﻦ ﻣﺎﺟﻪ ﺩﺭ ﺳﻨﻦ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺪ 1 ﺹ 527 ﻭ ﻏﺰﺍﻟﻲ ﺩﺭ ﺍﺣﻴﺎﺀ ﺍﻟﻌﻠﻮﻡ ﺟﻠﺪ 1 ﺹ 227 ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻃﺮﻳﻖ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﻭ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﺧﻴﺮ ﺍﻟﺬﻛﺮ، (ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻧﻴﺰ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ): ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﻣﺎﻩ ﺣﺮﺍﻣﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻋﺒﺎﺭﺗﺴﺖ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻭ ﺟﻤﻌﻪ ﻭ ﺷﻨﺒﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﺧﺪﺍ ﺑﭙﺎﺩﺍﺵ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻧﻬﺼﺪ ﺳﺎﻝ ﺛﺒﺖ ﻣﻴﻔﺮﻣﺎﻳﺪ. 5- (ﺯﻳﺎﺩﺗﻲ ﭼﺎﭖ ﺩﻭﻡ) ﺍﺯ ﺍﻧﺲ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻴﺸﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﺎﻡ ﺩﻫﮕﺎﻧﻪ (ﺫﻳﺤﺠﻪ) ﺑﻬﺮ ﺭﻭﺯ ﻫﺰﺍﺭ ﺭﻭﺯ، ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻭﺯ ﻋﺮﻓﻪ ﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺭﻭﺯ، ﻳﻌﻨﻲ ﺩﺭ ﻓﻀﻴﻠﺖ- ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ، ﻣﻨﺬﺭﻱ ﺩﺭ " ﺍﻟﺘﺮﻏﻴﺐ ﻭ ﺍﻟﺘﺮﻫﻴﺐ " ﺟﻠﺪ 6 ﺹ 66 ﻧﻘﻞ ﺍﺯ ﺑﻴﻬﻘﻲ ﻭ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻲ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ. 6- ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻣﺎﻩ (ﻣﻌﺎﺩﻝ) ﺭﻭﺯﻩ ﻋﻤﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺍﻓﻄﺎﺭ ﺁﻥ، ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺍﺣﻤﺪ ﺩﺭ ﻣﺴﻨﺪﺵ ﺟﻠﺪ 5 ﺹ 34، ﻭ ﺍﺑﻦ ﺣﺒﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺤﻴﺢ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻃﺮﻳﻖ ﺭﻭﺍﻳﺖ
ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 " ﺍﻟﺠﺎﻣﻊ ﺍﻟﺼﻐﻴﺮ " ﺹ 78 ﺻﺤﺖ ﺁﻧﺮﺍ ﺗﺎﻳﻴﺪ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﻭ ﻧﺴﺎﺋﻲ ﻭ ﺍﺑﻮﻳﻌﻠﻲ ﺩﺭ ﻣﺴﻨﺪ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺑﻴﻬﻘﻲ ﺍﺯ ﺟﺮﻳﺮ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 ﺟﺎﻣﻊ ﺍﻟﺼﻐﻴﺮ ﺹ 78 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ، ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺑﻠﻔﻆ: ﺭﻭﺯﻩ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻣﺎﻩ ﺭﻭﺯﻩ ﻋﻤﺮ ﺍﺳﺖ، ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۲۱ تا ۲۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ۴ ـ همه چیز ب
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۲۵ تا ۲۷
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🛏خواب اصحاب کهف
از قرائن موجود در آیات گذشته اجمالاً به دست آمد که: خواب اصحاب کهف یک خواب بسیار طولانى بوده، این موضوع حس کنجکاوى هر شنونده اى را برمى انگیزد و مى خواهد دقیقاً بداند آنها چند سال در خواب طولانى بوده اند؟
در آخرین آیات این داستان، که آیات مورد بحث است، شنونده را از تردید بیرون آورده مى گوید: آنها در غار خود سیصد سال درنگ کردند و نُه سال نیز بر آن افزودند ! (وَ لَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَة سِنِینَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً).
بنابراین، مجموع مدت توقف و خواب آنها در غار سیصد و نُه سال بود.
جمعى معتقدند: این تعبیر ـ که به جاى ۳٠۹ سال، فرموده است ۳٠٠ سال و نُه سال بر آن افزودند ـ اشاره به تفاوت سال هاى شمسى و قمرى است; چرا که آنها به حساب سال هاى شمسى سیصد سال توقف کردند، و با محاسبه سال هاى قمرى سیصد و نُه سال، و این، از لطائف تعبیر است که با یک تعبیر جزئى در عبارت واقعیت دیگرى را که نیاز به شرح دارد بازگو کنند.(۱)
🔹آنگاه براى این که: به گفتگوهاى مختلف مردم، در این باره پایان دهد مى گوید: بگو خداوند از مدت توقف آنها آگاه تر است (قُلِ اللّهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا).
چرا که غیب آسمان ها و زمین از آن او است ، و او از هر کس به حال آنها آگاه تر مى باشد (لَهُ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الاْ َرْضِ).
کسى که از پنهان و آشکار، در مجموعه جهان هستى با خبر است، چگونه ممکن است از مدت توقف اصحاب کهف آگاه نباشد. راستى او چه بینا و چه شنوا است (أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ).(۲)
به همین دلیل، ساکنان آسمان ها و زمین، هیچ ولىّ و سرپرستى جز او ندارند (ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِىّ).
در این که: ضمیر ما لَهُمْ به چه کسانى برمى گردد؟ در میان مفسران گفتگو است:
جمعى معتقدند: اشاره به ساکنان زمین و آسمان است.
ولى بعضى دیگر آن را اشاره به اصحاب کهف مى دانند، یعنى اصحاب کهف ولىّ و سرپرستى جز خدا نداشتند، او بود که در این ماجرا همه جا با آنها بود و از آنان حمایت مى کرد.
اما با توجه به جمله قبل از آن، که از غیب آسمان ها و زمین سخن مى گوید تفسیر اول صحیح تر به نظر مى رسد.
و در پایان آیه، اضافه مى کند: و هیچ کس را در حکم خود شریک نمى نماید (وَ لایُشْرِکُ فِی حُکْمِهِ أَحَداً).
در حقیقت این تأکیدى است بر ولایت مطلقه خداوند که نه شخص دیگرى بر جهانیان ولایت دارد، و نه کسى شریک در ولایت او است، یعنى نه بالاستقلال و نه مشترکاً شخص دیگرى در ولایت جهان نفوذ ندارد.
🔷در آخرین آیه، روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرده مى گوید: آنچه به تو از کتاب پروردگارت وحى شده، تلاوت کن (وَ اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتابِ رَبِّکَ).
و اعتنا به گفته هاى این و آن ـ که آمیخته به دروغ و خرافات و مطالب بى اساس است ـ مکن، تکیه گاه بحث تو، در این امور، تنها باید وحى الهى باشد.
چرا که هیچ چیز سخنان او را دگرگون نمى کند و در گفتار (و معلومات) او تغییر و تبدیل راه ندارد (لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ).
کلام و علم او همچون علم و کلام بندگان، نیست که هر روز بر اثر کشف و آگاهى تازه اى دستخوش تغییر و تبدیل شود، و به همین جهت، صددرصد نتوان بر آن اعتماد نمود.
روى همین جهات، هیچ ملجأ و پناهگاهى جز او نمى یابى (وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً).
مُلْتَحَد از ماده لحد (بر وزن مهد) به معنى حفره اى است که از وسط، به یکى از دو طرف مایل شده باشد (همانند لحدى که براى قبر مى سازند) و به همین جهت، مُلْتَحَد به جائى گفته مى شود که: انسان تمایل به آن پیدا مى کند، و سپس به معنى ملجأ و پناهگاه آمده است.
شایان توجه این که: دو آیه اخیر، از چندین راه، احاطه علمى خداوند را به همه موجودات عالم، بیان کرده است:
الف ـ نخست مى گوید: غیب آسمان ها و زمین از آن او است، و به همین دلیل او از همه آنها آگاه است.
ب ـ و اضافه مى کند: او چه بینا و چه شنوا است؟
✍پی نوشت:
۱ ـ طبق قواعد نحوى در اینجا باید به جاى سنین که جمع است سنه که مفرد است آورده شود، ولى گویا به خاطر این که: چنین خوابى بسیار طولانى و این تعداد سال ها بسیار زیاد بوده است، براى بیان این مطلب صیغه جمع ذکر شده است تا بیانگر کثرت باشد.
تفاوت سال هاى شمسى و قمرى تقریباً یازده روز است که، اگر آن را در سیصد ضرب کنیم و سپس بر عدد روزهاى سال قمرى که ۳۵۴ روز است تقسیم کنیم، نتیجه آن همان عدد نُه مى شود (البته در اینجا کسرى مختصرى مى ماند که چون کمتر از یک سال است قابل محاسبه نیست).
۲ ـ جمله أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ صیغه تعجب است، و براى بیان عظمت علم خدا است، یعنى او به قدرى بینا و شنوا است که انسان را در شگفتى فرو مى برد.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۵۰ 🔸 نشانه های ظالمان بحث را با حديث ديگرى از رسول خدا صلي الله عليه و آله پا
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۵۱
✅ گرفتاران، اميدوار باشند:
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به يكى از اصول زندگى بشر نه به عنوان قانونى كلى، بلكه قانونى غالبى اشاره كرده و به وسيله آن به تمام گرفتاران اميد مى بخشد و مى فرمايد: «هنگامى كه سختى ها به آخرين درجه شدت برسد گشايش روى مى دهد و در آن هنگام كه حلقه هاى بلا تنگ مى شود نوبت آسايش و راحتى فرا مى رسد»؛ (عِنْدَ تَنَاهِي الشِّدَّةِ تَكُونُ الْفَرْجَةُ، وَعِنْدَ تَضَايُقِ حَلَقِ الْبَلاَءِ يَكُونُ الرَّخَاءُ).
اين حقيقت به كرار تجربه شده كه پايان شبهاى سياه سپيد است و عاقبت گرفتارى ها راحتى و استراحت است. به همين دليل انسان هرگز نبايد به هنگام هجوم مشكلات و درد و رنجها مأيوس گردد و دست به كارهاى نامعقول بزند ويا زبان به ناشكرى بگشايد و بى تابى كند، بلكه پيوسته اميدوار باشد كه به دنبال اين شدتها و تنگى حلقه هاى بلا گشايش حاصل مى شود، طوفان بلا فرو مى نشيند و ابرهاى نوميدى كنار مى رود و آفتاب شفاف اميد آشكار مى گردد.
قرآن مجيد نيز به همين حقيقت در سوره «انشراح» خطاب به پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله اشاره كرده مى فرمايد: «(فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا)؛ زيرا با سختى آسانى است (باز هم) با سختى آسانى است». در تفسير سوره «انشراح» كه خدا در آن مى فرمايد: راحتى به همراه سختى است پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مى فرمايد: «لَوْ كانَ الْعُسْرُ فِي حُجْرٍ لَدَخَلَ عَلَيْهِ الْيُسْرُ حَتّى يُخْرِجَهُ؛ هرگاه سختى وارد لانه اى شود، راحتى وارد مى شود و آن را بيرون مى كند» سپس آيه شريفه (إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرآ) را تلاوت فرمود.
بسيار مى شود كه اين سختى ها و تنگى حلقه بلاها آزمون الهى و مقدمه اى است براى ترفيع مقام انسان. در حالات انبياى الهى نيز اين مطلب بسيار ديده مى شود؛ نمونه روشن آن زندگى ايوب عليه السلام است. اين پيامبر داراى همه امكانات، زن و فرزند و زندگى مناسب بود؛ اما خدا در آزمونى سخت يكى را پس از ديگرى از او گرفت و او همچنان صبر كرد. سرانجام دست به دعا برداشت و از پيشگاه پروردگار تقاضاى گشايش كرد، همانگونه كه در آيه 83 و 84 سوره «انبياء» مى خوانيم: «(وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّى مَسَّنِىَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ)؛ و ايوب را (به ياد آور) هنگامى كه پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): «بدحالى و مشكلات به من روى آورده؛ و تو مهربان ترين مهربانانى!». به دنبال آن آمده است: «(فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ)؛ ما دعاى او را مستجاب كرديم؛ وناراحتى هايى را كه داشت برطرف ساختيم؛ و خاندانش را به او بازگردانديم؛ وهمانندشان را بر آنها افزوديم؛ تا رحمتى از سوى ما و تذكرى براى عبادت كنندگان باشد».
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2