قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۹ الی ۱۱۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ در بحث هاى
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۱ الی ۶
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🤲 دعاى گیراى زکریا
بار دیگر به حروف مقطعه در آغاز این سوره برخورد مى کنیم: (کهیعص).
و از آنجا که تفسیر این حروف مقطعه را در آغاز سه سوره مختلف قرآن در گذشته (سوره بقره، آل عمران و اعراف) به طور مشروح آورده ایم، در اینجا نیازى به تکرار نمى بینیم.
آنچه لازم است در اینجا اضافه کنیم، این است که: در خصوص حروف مقطعه این سوره، دو دسته از روایات در منابع اسلامى دیده مى شود:
نخست، روایاتى است که: هر یک از این حروف را اشاره به یکى از اسماء بزرگ خداوند (اسماء الحسنى) مى داند کاف اشاره به کافى که از اسماء بزرگ خداوند است، و هـ اشاره به هادى ، و یاء اشاره به ولىّ ، و عین اشاره به عالم و ص اشاره به صادق الوعد (کسى که در وعده خود صادق است).
دوم، روایتى است که این حروف مقطعه را به داستان قیام امام حسین(علیه السلام) در کربلا تفسیر کرده است: کاف اشاره به کربلا ، هاء اشاره به هلاک خاندان پیامبر (صلى الله علیه وآله) و یاء به یزید و عین به مسأله عطش و صاد به صبر و استقامت حسین و یاران جانبازش.
البته، همان گونه که گفته ایم: آیات قرآن، تاب معانى مختلفى را دارد و گاه مفاهیمى را از گذشته و آینده بیان مى کند که، در عین تنوع منافاتى هم با هم ندارند در حالى که اگر معنى را منحصر به یک تفسیر کنیم ممکن است از نظر وضع نزول آیه و زمان آن گرفتار اشکالاتى بشویم.
* * *
بعد از ذکر حروف مقطعه، نخستین سخن از داستان زکریا(علیه السلام) شروع مى شود و مى فرماید: این یادى است از رحمت پروردگار تو، نسبت به بنده اش زکریا (ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیّا).
* * *
در آن هنگام که از نداشتن فرزندى، سخت ناراحت و غمناک بود، رو به درگاه خدا آورد آنگاه در خلوتگاه و آنجا که صدایش را دیگرى نمى شنید، پروردگارش را خواند (إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِیّاً).
* * *
گفت: پروردگارا! استخوان هاى من که ستون پیکر من و محکم ترین اعضاى تن من است سستى گرفته (قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی).
و شعله هاى پیرى تمام موهاى سر مرا فرا گرفته است (وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً).
تشبیه آثار پیرى به شعله اى که تمام سر را فرا مى گیرد، تشبیه جالبى است زیرا از یکسو، خاصیت شعله آتش این است که زود گسترده مى شود و هر چه در اطراف آن است فرا مى گیرد.
از سوى دیگر، شعله هاى آتش درخشندگى خاصى دارد، و از دور جلب توجه مى کند.
و از سوى سوم، هنگامى که آتش محلى را فرا گرفت چیزى که از آن باقى مى ماند همان خاکسترها است.
زکریا فراگیرى پیرى و سفیدى تمام موى سرش را، به شعلهور شدن آتش و درخشندگى آن، و خاکستر سفیدى را که بر جاى مى گذارد، تشبیه کرده است، و این تشبیهى است بسیار رسا و زیبا.
آنگاه مى افزاید: پروردگارا من هرگز در دعاهائى که کرده ام از درگاه تو محروم باز نگشتم (وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیّاً).
تو همواره در گذشته مرا به اجابت دعاهایم عادت داده و هیچ گاه محرومم نساخته اى، اکنون که پیر و ناتوان شده ام، سزاوارترم که دعایم را اجابت فرمائى و نومید بازنگردانى.
در حقیقت شقاوت در اینجا به معنى تعب و رنج است، یعنى من هرگز درخواسته هایم از تو به زحمت و مشقت نمى افتادم; چرا که به سرعت مورد قبول تو واقع مى گشت.
* * *
سپس، حاجت خود را چنین شرح مى دهد: پروردگارا! من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم (ممکن است دست به فساد بیالایند) و همسرم نازا است، از نزد خودت ولى و جانشینى به من ببخش (وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِىَ مِنْ وَرائِی وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً).
* * *
جانشینى که از من ارث ببرد، و همچنین وارث آل یعقوب باشد، پروردگارا این جانشین مرا مورد رضایت خود قرار ده (یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّاً).
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱بخش یازدهم ✅ آفرینش زمین ↩️ سپس به امور مهمّ ديگرى براى آماده کردن زمين جهت ز
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش دوازدهم
🌧ابرهاى باران زا و حيات زمين هاى مرده
امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه به يکى ديگر از مهم ترين نعمت هاى الهى که بدون آن حيات و زندگى بر صفحه زمين غير ممکن است اشاره مى فرمايد و با تعبيراتى بسيار زيبا و جالب و روح پرور آن را شرح مى دهد; مى گويد: «سپس خداوند هيچ يک از بلندى هاى زمين را که آب چشمه ها به نقاط مرتفع آن نمى رسد، و جدولهاى نهرها به آن راه ندارد، به حال خود وانگذاشت; بلکه (براى آبيارى آنها) ابرهايى آفريد تا قسمت هاى مرده آن را زنده کند و گياهان آن را بروياند». (ثُمَّ لَمْ يَدَعْ جُرُزَ(1) الأَرْضِ الَّتِي تَقْصُرُ مِيَاهُ الْعُيُونِ عَنْ رَوَابِيهَا،(2) وَ لاَ تَجِدُ جَدَاوِلُ الأَنْهَارِ ذَرِيعَةً إِلى بُلُوغِهَا، حَتَّى أَنْشَأَ لَهَا نَاشِئَةَ سَحَاب تُحْيِي مَوَاتَهَا، وَ تَسْتَخْرِجُ نَبَاتَهَا).
جالب اينکه امام(عليه السلام) به اقسام سه گانه آبيارى ها در اين بحث کوتاه اشاره کرده: آبيارى هايى که به طور طبيعى به وسيله چشمه هاى پر آب صورت مى گيرد و آبيارى هايى که از طريق کشيدن جدولهاى مختلف و هدايت آبِ نهرهاى طبيعى، از طريق اين جدولها، به مناطقى که آب از دسترس آن بيرون است، صورت مى گيرد و آبيارى از طريق باران که از همه مهم تر است; چرا که در زمين مناطقى وجود دارد که جز به وسيله آب باران آبيارى نمى شود و اين مناطق بسيار زياد است; اگر ابرها مأموريّت آبيارى اين مناطق را نداشتند. قسمت عمده روى زمين خشک و مرده بود.
اضافه بر اين، شکّى نيست که نهرها و چشمه ها نيز از آب باران مايه مى گيرند که «اگر باران به کوهستان نبارد بسالى دجله گردد، خشک رودى».
به هر حال، خداوند اين مأموريت مهم را بر دوش ابرها نهاده است.
امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن شرح اين مطلب را به زيباترين وجهى بيان فرموده است. مى گويد: «خداوند قطعات درخشنده و پراکنده و جداى ابرها را به هم پيوست، تا درياهايى از آب که در ابرها نهفته بود، سخت به حرکت درآمد (و آماده نزول شد) و برق در اطرافش درخشيدن گرفت و از درخشندگى آن در ابرهاى سفيد کوه پيکر و متراکم، چيزى کاسته نشد (و همچنان ادامه يافت) در حالى که (از شدّت سنگينى) به زمين نزديک شده بود. در اين هنگام، باد جنوب باران را همچون شيرى از پستان حيوان بدوشيد و به شدّت بر زمين فرو ريخت». (أَلَّفَ غَمَامَهَا بَعْد افْتِرَاق لُمَعِهِ،(3) وَ تَبَايُنِ قَزَعِهِ،(4) حَتَّى إِذَا تَمَخَّضَتْ(5) لُجَّةُ الْمُزْنِ(6) فِيْهِ وَ الْتَمَعَ بَرْقُهُ فِي کُفَفِهِ،(7) وَ لَمْ يَنَمْ وَمِيضُهُ(8) فِي کَنَهْوَرِ(9) رَبَابِهِ،(10) وَ مُتَرَاکِمِ سَحَابِهِ، أَرْسَلَهُ سَحّاً(11) مُتَدَارِکاً، قَدْ أَسَفَّ(12) هَيْدَبُهُ،(13) تَمْرِيهِ(14) الْجَنُوبُ دِرَرَ(15) أَهَاضِيبِهِ،(16) وَ دُفَعَ شَآبِيبِهِ(17))."
✍پی نوشت:
1. «جُرز» به زمينى گفته مى شود که گياه از آن قطع شده و در اصل از «جزر» (بر وزن غرض) به معناى قطع کردن و بريدن گرفته شده است.
2. «رَوابى» جمع «رابيه» از مادّه «ربوّ» (بر وزن غلوّ) به معناى افزايش و نموّ است و در اينجا به معناى بلندى هاى زمين (تپه ها) مى باشد.
3. لُمَع» جمع «لُمعه» (بر وزن لقمه) به معناى قطعه است; خواه قطعات ابر باشد، يا چيز ديگر.
4. «قَزع» جمع «قزعه» (بر وزن ثمره) به معناى قطعه ابر نازک است.
5. «تَمَخَّضت» از مادّه «مَخض» (بر وزن فرض) به معناى حرکت شديد است، مانند حرکتى که به هنگام گرفتن کره از ماست به مشک وارد مى کنند و «مخاض» به حرکت شديد بچه در شکم مادر به هنگام زايمان گفته مى شود.
6. «مُزْن» به معناى ابرهاى روشن است و گاه آن را به ابرهاى باران زا تفسير کرده اند.
7. «کُفَف» جمع «کُفّه» (بر وزن قبّه) به معناى حاشيه و اطراف و جوانب هر چيزى است.
8. «وَميض» از مادّه «ومض» (بر وزن رمز) به معناى درخشش مختصر است و «وَميض» به معناى درخشندگى است.
9. «کَنَهْوَر» به معناى قطعه عظيم يا متراکم از ابرهاست.
10. «رَباب» جمع «رَبابه» به معناى ابرهاى سفيد و به هم پيوسته است.
11. «سَحّ» به معناى فربه شدن و نيز به معناى فرو ريختن آب فراوان است و در خطبه بالا به همين معنا به کار رفته است.
12. «أسفّ» از مادّه «إسفاف» به معناى نزديک شدن به زمين است.
13. «هَيْدَب» به معناى ابر پر آب و سنگينى است که به زمين نزديک مى شود.
14. «تَمرى» از مادّه «مرى» (بر وزن نرم) به معناى دست کشيدن به پستان حيوان براى دوشيدن است.
15. «دِرَر» جمع «درّة» (بر وزن ملّت) به معناى فراوانى و جريان شير است.
16. «أهاضيب» جمع «أُهْضُوبَة» به معناى دوشيدن پى در پى است.
17. «شآبيب» جمع «شؤْبُوب» (بر وزن بهلول) به معناى رگبار باران است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام محمد باقر علیه السلام:
هرکس دنیا را به جهت یکى از این سه حالت طلب کند: بىنیازى از مردم؛ آسایش و رفاه خانواده و عائلهاش؛ کمک و رسیدگى به همسایهاش؛ روز قیامت در حالتى محشور مىگردد و به ملاقات خداوند متعال نایل مىشود که صورتش همچون ماه شب چهارده، نورانى است.
📚 وسائل الشّیعه: ج ۱۷، ص ۲۱، ح ۵
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🔅محبت و مهربانی خدا
🎥استاد دارستانی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و هشت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی 3- ﺧﻄﻴﺐ ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ ﺩﺭ "
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: سیصد و چهل و نه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ 1 - ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺹ 146 ﺟﻠﺪ 30 ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺩﺭ ﺫﻳﻞ ﺁﻳﻪ ﺍﻭﻟﺌﻚ ﻫﻢ ﺧﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻳﻪ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺭﺍ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺠﺎﺭﻭﺩﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﺨﻠﻮﻕ ﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻲ ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﺗﻮ.
2- ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ ﺩﺭ " ﻣﻨﺎﻗﺐ " ﺹ 66 ﺍﺯ ﺟﺎﺑﺮ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻭﻱ ﮔﻮﻳﺪ: ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺑﺠﺎﻧﺐ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺭﻭﻱ ﺑﺠﺎﻧﺐ ﻛﻌﺒﻪ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﺪﻳﻮﺍﺭ ﻛﻌﺒﻪ ﻛﻮﺑﻴﺪ ﻭﺳﭙﺲ ﮔﻔﺖ ﺳﻮﮔﻨﺪ [ ﺻﻔﺤﻪ 96] ﺑﻪ ﺁﻧﻜﺲ ﻛﻪ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻗﺪﺭﺕ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻭ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻧﻔﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﻬﺖ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﻦ، ﻭﻭﻓﺎﺩﺍﺭﺗﺮﻳﻦ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﻮﺭﺍﺕ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﺑﺮﺟﺎﺗﺮ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻋﺎﺩﻟﺘﺮﻳﻦ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺗﺴﺎﻭﻱ ﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﺭﻋﺎﻳﺘﺶ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺘﺶ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﺟﺎﺑﺮ ﮔﻮﻳﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺁﻳﻪ ﺍﻥ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻭ ﻋﻤﻠﻮﺍﺍﻟﺼﺎﻟﺤﺎﺕ ﺍﻭﻟﺌﻚ ﻫﻢ ﺧﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻳﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ. ﻳﺎﺭﺍﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻋﺎﺩﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﻣﻲﺩﻳﺪﻧﺪ ﻣﻲﮔﻔﺘﻨﺪ ﺧﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻳﻪ ﺁﻣﺪ. ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﺹ 178 ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ ﺍﺯ ﻳﺰﻳﺪ ﺑﻦ ﺷﺮﺍﺣﻴﻞ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﻣﻨﺸﻲ ﻭ ﻛﺎﺗﺐ ﻋﻠﻲ
ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺷﻨﻴﺪﻡ ﺍﺯ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻛﻪ ﻣﻲﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺳﻴﻨﻪ ﺧﻮﺩ ﺗﻜﻴﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺁﻳﺎ ﻓﺮﻣﺎﻳﺶ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻥ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻭ ﻋﻤﻠﻮﺍ ﺍﻟﺼﺎﻟﺤﺎﺕ ﺍﻭﻟﺌﻚ ﻫﻢ ﺧﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻳﻪ. ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺧﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻳﻪ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻲ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻧﺖ، ﻭﻋﺪﻩ ﮔﺎﻩ ﻣﻦ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺣﻮﺽ ﻛﻮﺛﺮ ﺍﺳﺖ ﺯﻣﺎﻧﻴﻜﻪ ﺍﻣﺖﻫﺎ ﻭ ﺩﺳﺘﻪﻫﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻲﺁﻳﻨﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﻗﻴﺎﻓﻪ ﻫﺎﺋﻲ ﻧﻮﺭﺍﻧﻲ ﻭ ﭘﻴﺸﺎﻧﻲﻫﺎﻱ ﺗﺎﺑﻨﺎﻙ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﻲﺷﻮﻳﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺤﺸﺮ ﻣﻲﮔﺮﺩﻳﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
🤲 دعای روزهای پایانی ماه مبارک شعبان
ابَوُالصّلت هَروى روایت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت حضرت امام رضا (علیه السّلام) رفتم این دعا را سفارش فرمودند
@Nahjolbalaghe2