eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ كهيعص *بنام خداوند بخشنده مهربان* کهیعص. (مریم/۱) * ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا (این) یادى است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش زکریا، (مریم/۲) * إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا در آن هنگام که پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) خواند. (مریم/۳) * قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا گفت: «پروردگارا! استخوانم سست شده. و شعله پیرى سرم را فراگرفته. و من هرگز در دعاى تو اى پروردگار من، از اجابت محروم نبوده ام. (مریم/۴) * وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا و من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم (که حق پاسدارى از آیین تو را نگاه ندارند). و در حالى که همسرم نازا و عقیم است. تو ازنزد خود جانشینى به من ببخش، (مریم/۵) *** يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ ۖ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا که وارث من و وارث دودمان یعقوب باشد. و او را اى پروردگار من مورد رضایت خود قرار ده.» (مریم/۶) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۹ الی ۱۱۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ در بحث هاى
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۱ الی ۶ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🤲 دعاى گیراى زکریا بار دیگر به حروف مقطعه در آغاز این سوره برخورد مى کنیم: (کهیعص). و از آنجا که تفسیر این حروف مقطعه را در آغاز سه سوره مختلف قرآن در گذشته (سوره بقره، آل عمران و اعراف) به طور مشروح آورده ایم، در اینجا نیازى به تکرار نمى بینیم. آنچه لازم است در اینجا اضافه کنیم، این است که: در خصوص حروف مقطعه این سوره، دو دسته از روایات در منابع اسلامى دیده مى شود: نخست، روایاتى است که: هر یک از این حروف را اشاره به یکى از اسماء بزرگ خداوند (اسماء الحسنى) مى داند کاف اشاره به کافى که از اسماء بزرگ خداوند است، و هـ اشاره به هادى ، و یاء اشاره به ولىّ ، و عین اشاره به عالم و ص اشاره به صادق الوعد (کسى که در وعده خود صادق است). دوم، روایتى است که این حروف مقطعه را به داستان قیام امام حسین(علیه السلام) در کربلا تفسیر کرده است: کاف اشاره به کربلا ، هاء اشاره به هلاک خاندان پیامبر (صلى الله علیه وآله) و یاء به یزید و عین به مسأله عطش و صاد به صبر و استقامت حسین و یاران جانبازش. البته، همان گونه که گفته ایم: آیات قرآن، تاب معانى مختلفى را دارد و گاه مفاهیمى را از گذشته و آینده بیان مى کند که، در عین تنوع منافاتى هم با هم ندارند در حالى که اگر معنى را منحصر به یک تفسیر کنیم ممکن است از نظر وضع نزول آیه و زمان آن گرفتار اشکالاتى بشویم. * * * بعد از ذکر حروف مقطعه، نخستین سخن از داستان زکریا(علیه السلام) شروع مى شود و مى فرماید: این یادى است از رحمت پروردگار تو، نسبت به بنده اش زکریا (ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیّا). * * * در آن هنگام که از نداشتن فرزندى، سخت ناراحت و غمناک بود، رو به درگاه خدا آورد آنگاه در خلوتگاه و آنجا که صدایش را دیگرى نمى شنید، پروردگارش را خواند (إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِیّاً). * * * گفت: پروردگارا! استخوان هاى من که ستون پیکر من و محکم ترین اعضاى تن من است سستى گرفته (قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی). و شعله هاى پیرى تمام موهاى سر مرا فرا گرفته است (وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً). تشبیه آثار پیرى به شعله اى که تمام سر را فرا مى گیرد، تشبیه جالبى است زیرا از یکسو، خاصیت شعله آتش این است که زود گسترده مى شود و هر چه در اطراف آن است فرا مى گیرد. از سوى دیگر، شعله هاى آتش درخشندگى خاصى دارد، و از دور جلب توجه مى کند. و از سوى سوم، هنگامى که آتش محلى را فرا گرفت چیزى که از آن باقى مى ماند همان خاکسترها است. زکریا فراگیرى پیرى و سفیدى تمام موى سرش را، به شعلهور شدن آتش و درخشندگى آن، و خاکستر سفیدى را که بر جاى مى گذارد، تشبیه کرده است، و این تشبیهى است بسیار رسا و زیبا. آنگاه مى افزاید: پروردگارا من هرگز در دعاهائى که کرده ام از درگاه تو محروم باز نگشتم (وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیّاً). تو همواره در گذشته مرا به اجابت دعاهایم عادت داده و هیچ گاه محرومم نساخته اى، اکنون که پیر و ناتوان شده ام، سزاوارترم که دعایم را اجابت فرمائى و نومید بازنگردانى. در حقیقت شقاوت در اینجا به معنى تعب و رنج است، یعنى من هرگز درخواسته هایم از تو به زحمت و مشقت نمى افتادم; چرا که به سرعت مورد قبول تو واقع مى گشت. * * * سپس، حاجت خود را چنین شرح مى دهد: پروردگارا! من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم (ممکن است دست به فساد بیالایند) و همسرم نازا است، از نزد خودت ولى و جانشینى به من ببخش (وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِىَ مِنْ وَرائِی وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً). * * * جانشینى که از من ارث ببرد، و همچنین وارث آل یعقوب باشد، پروردگارا این جانشین مرا مورد رضایت خود قرار ده (یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّاً). ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱بخش یازدهم ✅ آفرینش زمین ↩️ سپس به امور مهمّ ديگرى براى آماده کردن زمين جهت ز
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش دوازدهم 🌧ابرهاى باران زا و حيات زمين هاى مرده امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه به يکى ديگر از مهم ترين نعمت هاى الهى که بدون آن حيات و زندگى بر صفحه زمين غير ممکن است اشاره مى فرمايد و با تعبيراتى بسيار زيبا و جالب و روح پرور آن را شرح مى دهد; مى گويد: «سپس خداوند هيچ يک از بلندى هاى زمين را که آب چشمه ها به نقاط مرتفع آن نمى رسد، و جدولهاى نهرها به آن راه ندارد، به حال خود وانگذاشت; بلکه (براى آبيارى آنها) ابرهايى آفريد تا قسمت هاى مرده آن را زنده کند و گياهان آن را بروياند». (ثُمَّ لَمْ يَدَعْ جُرُزَ(1) الأَرْضِ الَّتِي تَقْصُرُ مِيَاهُ الْعُيُونِ عَنْ رَوَابِيهَا،(2) وَ لاَ تَجِدُ جَدَاوِلُ الأَنْهَارِ ذَرِيعَةً إِلى بُلُوغِهَا، حَتَّى أَنْشَأَ لَهَا نَاشِئَةَ سَحَاب تُحْيِي مَوَاتَهَا، وَ تَسْتَخْرِجُ نَبَاتَهَا). جالب اينکه امام(عليه السلام) به اقسام سه گانه آبيارى ها در اين بحث کوتاه اشاره کرده: آبيارى هايى که به طور طبيعى به وسيله چشمه هاى پر آب صورت مى گيرد و آبيارى هايى که از طريق کشيدن جدولهاى مختلف و هدايت آبِ نهرهاى طبيعى، از طريق اين جدولها، به مناطقى که آب از دسترس آن بيرون است، صورت مى گيرد و آبيارى از طريق باران که از همه مهم تر است; چرا که در زمين مناطقى وجود دارد که جز به وسيله آب باران آبيارى نمى شود و اين مناطق بسيار زياد است; اگر ابرها مأموريّت آبيارى اين مناطق را نداشتند. قسمت عمده روى زمين خشک و مرده بود. اضافه بر اين، شکّى نيست که نهرها و چشمه ها نيز از آب باران مايه مى گيرند که «اگر باران به کوهستان نبارد       بسالى دجله گردد، خشک رودى». به هر حال، خداوند اين مأموريت مهم را بر دوش ابرها نهاده است. امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن شرح اين مطلب را به زيباترين وجهى بيان فرموده است. مى گويد: «خداوند قطعات درخشنده و پراکنده و جداى ابرها را به هم پيوست، تا درياهايى از آب که در ابرها نهفته بود، سخت به حرکت درآمد (و آماده نزول شد) و برق در اطرافش درخشيدن گرفت و از درخشندگى آن در ابرهاى سفيد کوه پيکر و متراکم، چيزى کاسته نشد (و همچنان ادامه يافت) در حالى که (از شدّت سنگينى) به زمين نزديک شده بود. در اين هنگام، باد جنوب باران را همچون شيرى از پستان حيوان بدوشيد و به شدّت بر زمين فرو ريخت». (أَلَّفَ غَمَامَهَا بَعْد افْتِرَاق لُمَعِهِ،(3) وَ تَبَايُنِ قَزَعِهِ،(4) حَتَّى إِذَا تَمَخَّضَتْ(5) لُجَّةُ الْمُزْنِ(6) فِيْهِ وَ الْتَمَعَ بَرْقُهُ فِي کُفَفِهِ،(7) وَ لَمْ يَنَمْ وَمِيضُهُ(8) فِي کَنَهْوَرِ(9) رَبَابِهِ،(10) وَ مُتَرَاکِمِ سَحَابِهِ، أَرْسَلَهُ سَحّاً(11) مُتَدَارِکاً، قَدْ أَسَفَّ(12) هَيْدَبُهُ،(13) تَمْرِيهِ(14) الْجَنُوبُ دِرَرَ(15) أَهَاضِيبِهِ،(16) وَ دُفَعَ شَآبِيبِهِ(17))." ✍پی نوشت: 1. «جُرز» به زمينى گفته مى شود که گياه از آن قطع شده و در اصل از «جزر» (بر وزن غرض) به معناى قطع کردن و بريدن گرفته شده است. 2. «رَوابى» جمع «رابيه» از مادّه «ربوّ» (بر وزن غلوّ) به معناى افزايش و نموّ است و در اينجا به معناى بلندى هاى زمين (تپه ها) مى باشد. 3. لُمَع» جمع «لُمعه» (بر وزن لقمه) به معناى قطعه است; خواه قطعات ابر باشد، يا چيز ديگر. 4. «قَزع» جمع «قزعه» (بر وزن ثمره) به معناى قطعه ابر نازک است. 5. «تَمَخَّضت» از مادّه «مَخض» (بر وزن فرض) به معناى حرکت شديد است، مانند حرکتى که به هنگام گرفتن کره از ماست به مشک وارد مى کنند و «مخاض» به حرکت شديد بچه در شکم مادر به هنگام زايمان گفته مى شود. 6. «مُزْن» به معناى ابرهاى روشن است و گاه آن را به ابرهاى باران زا تفسير کرده اند. 7. «کُفَف» جمع «کُفّه» (بر وزن قبّه) به معناى حاشيه و اطراف و جوانب هر چيزى است. 8. «وَميض» از مادّه «ومض» (بر وزن رمز) به معناى درخشش مختصر است و «وَميض» به معناى درخشندگى است. 9. «کَنَهْوَر» به معناى قطعه عظيم يا متراکم از ابرهاست. 10. «رَباب» جمع «رَبابه» به معناى ابرهاى سفيد و به هم پيوسته است. 11. «سَحّ» به معناى فربه شدن و نيز به معناى فرو ريختن آب فراوان است و در خطبه بالا به همين معنا به کار رفته است. 12. «أسفّ» از مادّه «إسفاف» به معناى نزديک شدن به زمين است. 13. «هَيْدَب» به معناى ابر پر آب و سنگينى است که به زمين نزديک مى شود. 14. «تَمرى» از مادّه «مرى» (بر وزن نرم) به معناى دست کشيدن به پستان حيوان براى دوشيدن است. 15. «دِرَر» جمع «درّة» (بر وزن ملّت) به معناى فراوانى و جريان شير است. 16. «أهاضيب» جمع «أُهْضُوبَة» به معناى دوشيدن پى در پى است. 17. «شآبيب» جمع «شؤْبُوب» (بر وزن بهلول) به معناى رگبار باران است. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امام محمد باقر علیه السلام: هرکس دنیا را به جهت یکى از این سه حالت طلب کند: بى‌نیازى از مردم؛ آسایش و رفاه خانواده و عائله‌اش؛ کمک و رسیدگى به همسایه‌اش؛ روز قیامت در حالتى محشور مى‌گردد و به ملاقات خداوند متعال نایل مى‌شود که صورتش همچون ماه شب چهارده، نورانى است. 📚 وسائل الشّیعه: ج ۱۷، ص ۲۱، ح ۵ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و هشت 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی 3- ﺧﻄﻴﺐ ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ ﺩﺭ "
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و نه 🔷 ↩️ 1 - ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺹ 146 ﺟﻠﺪ 30 ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺩﺭ ﺫﻳﻞ ﺁﻳﻪ ﺍﻭﻟﺌﻚ ﻫﻢ ﺧﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻳﻪ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺭﺍ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺠﺎﺭﻭﺩﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﺨﻠﻮﻕ ﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻲ ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﺗﻮ. 2- ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ ﺩﺭ " ﻣﻨﺎﻗﺐ " ﺹ 66 ﺍﺯ ﺟﺎﺑﺮ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻭﻱ ﮔﻮﻳﺪ: ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺑﺠﺎﻧﺐ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺭﻭﻱ ﺑﺠﺎﻧﺐ ﻛﻌﺒﻪ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﺪﻳﻮﺍﺭ ﻛﻌﺒﻪ ﻛﻮﺑﻴﺪ ﻭﺳﭙﺲ ﮔﻔﺖ ﺳﻮﮔﻨﺪ [ ﺻﻔﺤﻪ 96] ﺑﻪ ﺁﻧﻜﺲ ﻛﻪ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻗﺪﺭﺕ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻭ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻧﻔﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﻬﺖ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﻦ، ﻭﻭﻓﺎﺩﺍﺭﺗﺮﻳﻦ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﻮﺭﺍﺕ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﺑﺮﺟﺎﺗﺮ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻋﺎﺩﻟﺘﺮﻳﻦ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺗﺴﺎﻭﻱ ﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﺭﻋﺎﻳﺘﺶ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺘﺶ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﺟﺎﺑﺮ ﮔﻮﻳﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺁﻳﻪ ﺍﻥ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻭ ﻋﻤﻠﻮﺍﺍﻟﺼﺎﻟﺤﺎﺕ ﺍﻭﻟﺌﻚ ﻫﻢ ﺧﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻳﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ. ﻳﺎﺭﺍﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻋﺎﺩﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺩﻳﺪﻧﺪ ﻣﻲ‌ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺧﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻳﻪ ﺁﻣﺪ. ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﺹ 178 ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ ﺍﺯ ﻳﺰﻳﺪ ﺑﻦ ﺷﺮﺍﺣﻴﻞ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﻣﻨﺸﻲ ﻭ ﻛﺎﺗﺐ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺷﻨﻴﺪﻡ ﺍﺯ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻛﻪ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺳﻴﻨﻪ ﺧﻮﺩ ﺗﻜﻴﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺁﻳﺎ ﻓﺮﻣﺎﻳﺶ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻥ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻭ ﻋﻤﻠﻮﺍ ﺍﻟﺼﺎﻟﺤﺎﺕ ﺍﻭﻟﺌﻚ ﻫﻢ ﺧﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻳﻪ. ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺧﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻳﻪ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻲ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻧﺖ، ﻭﻋﺪﻩ ﮔﺎﻩ ﻣﻦ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺣﻮﺽ ﻛﻮﺛﺮ ﺍﺳﺖ ﺯﻣﺎﻧﻴﻜﻪ ﺍﻣﺖ‌ﻫﺎ ﻭ ﺩﺳﺘﻪ‌ﻫﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻲ‌ﺁﻳﻨﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﻗﻴﺎﻓﻪ ﻫﺎﺋﻲ ﻧﻮﺭﺍﻧﻲ ﻭ ﭘﻴﺸﺎﻧﻲ‌ﻫﺎﻱ ﺗﺎﺑﻨﺎﻙ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻳﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺤﺸﺮ ﻣﻲ‌ﮔﺮﺩﻳﺪ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
🤲 صلوات شعبانیه @Nahjolbalaghe2
🤲 دعای روزهای پایانی ماه مبارک شعبان ابَوُالصّلت هَروى روایت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت حضرت امام رضا (علیه السّلام) رفتم این دعا را سفارش فرمودند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۱ الی ۶ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🤲 دعاى گیراى زکر
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۱ الی ۶ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ خداوندا او را مورد رضایت خویش قرار ده بدون شک این جمله اشاره به صفات معنوى آن وارث است. ۲ ـ در آیات آینده وقتى خدا بشارت تولد یحیى را به او مى دهد، مقامات معنوى عظیم از جمله، مقام نبوت را براى او ذکر مى کند. ۳ ـ در سوره آل عمران آیه ۳۸ هنگامى که انگیزه زکریا را براى تقاضاى فرزند شرح مى دهد، اشاره مى کند: او زمانى به این فکر افتاد که مقامات مریم را مشاهده کرد که به لطف پروردگار غذاهاى بهشتى در برابر محراب عبادتش نمایان مى شد. (هُنالِکَ دَعا زَکَرِیّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ). ۴ ـ در پاره اى از احادیث، از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مطلبى نقل شده که: تأیید مى کند ارث در اینجا اشاره به جنبه معنوى است، خلاصه حدیث چنین است: امام صادق(علیه السلام) از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند: عیسى بن مریم(ع) از کنار قبرى گذشت که صاحب آن در عذاب بود، سال آینده نیز عبورش از آنجا افتاد، ملاحظه کرد که صاحب قبر در عذاب نیست، از پروردگارش در این زمینه سؤال کرد، وحى الهى به او فرستاده شد که صاحب این قبر فرزند صالحى داشته است جاده اى را اصلاح کرده و یتیمى را پناه داده، خداوند او را به خاطر عمل فرزندش بخشیده است، سپس پیامبر(ص) فرمود: میراث خداوند بزرگ به بنده مؤمنش این است که: فرزندى به او بدهد که بعد از وى مطیع فرمان خدا باشد. پس از آن امام صادق(ع) به هنگام نقل این حدیث آیه مربوط به زکریا را تلاوت فرمود: هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ . و اگر گفته شود: ظاهر کلمه ارث همان ارث اموال است در جواب خواهند گفت: این ظهور قطعى نیست; چرا که در قرآن کراراً در ارث معنوى استعمال شده است (مانند آیه ۳۲ سوره فاطر و آیه ۵۳ سوره مؤمن). به علاوه، به فرض که خلاف ظاهر باشد با وجود قرائن فوق، مشکلى نخواهد بود. ولى طرفداران نظر اول، مى توانند: این استدلالات را پاسخ گویند که مشغله فکرى زکریا پیامبر بزرگ الهى، مساله اموال به صورت یک مطلب شخصى نبود بلکه، به صورت یک منبع فساد یا صلاح براى جامعه بود; زیرا همان گونه که در بالا گفته شد، هدایا و نذرهاى فراوانى براى احبار مى آوردند که به دست زکریا سپرده مى شد، و شاید اموالى نیز از طرف همسرش که از دودمان سلیمان بود باقى مانده بود، بدیهى است وجود یک شخص ناصالح در رأس آنها سبب مفاسد عظیمى مى شد و این بود که زکریا را نگران ساخت. و اما صفات معنوى که براى یحیى(علیه السلام) در این آیات و آیات دیگر قرآن ذکر شده نه تنها منافاتى با این مساله ندارد، بلکه، هماهنگ با آن است; چرا که او مى خواست این ثروت عظیم به دست یک مرد الهى بیفتد و از آن در مسیر سعادت جامعه بهره بگیرد. اما به عقیده ما، اگر از مجموع مباحث فوق چنین نتیجه بگیریم که ارث در اینجا مفهوم وسیعى دارد که، هم ارث اموال را شامل مى شود، و هم ارث مقامات معنوى را، مطلب خلافى نخواهد بود; چرا که براى هر طرف قرائنى وجود دارد و با توجه به آیات قبل و بعد، و مجموعه روایات، این تفسیر کاملاً نزدیک به نظر مى رسد. اما جمله: إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِىَ مِنْ وَرائِی: من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم با هر دو معنى سازگار است; چرا که اگر افراد فاسدى صاحب اختیار آن اموال مى شدند، به راستى نگران کننده بود، و نیز اگر رهبرى معنوى مردم به دست افراد ناصالح مى افتاد، آن نیز بسیار مایه نگرانى بود، بنابراین، خوف زکریا در هر دو صورت قابل توجیه است. حدیث معروف بانوى اسلام فاطمه زهرا(علیها السلام) نیز با این معنى سازگار مى باشد. ۲ ـ در جمله إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِیّاً این سؤال براى مفسران مطرح شده که: نادى به معنى دعا با صداى بلند است، در حالى که خَفِىّ به معنى آهسته و مخفى است و این دو با هم سازگار نیست. ولى، با توجه به این نکته که خَفِىّ به معنى آهسته نیست، بلکه به معنى پنهان است بنابراین، ممکن است زکریا در خلوتگاه خود، آنجا که کسى غیر از او حضور نداشته خدا را با صداى بلند خوانده باشد. و بعضى گفته اند: این تقاضاى او در دل شب بوده است آنگاه که مردم در خواب آرمیده بودند. بعضى، نیز جمله: فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْراب: زکریا از محراب خود بیرون آمد و به سراغ قومش رفت را که در آیات آینده خواهد آمد، دلیل بر وقوع این دعا در خلوتگاه گرفته اند. ۳ ـ جمله: وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ: فرزندى به من عنایت کن که از آل یعقوب ارث ببرد به خاطر آن است که: همسر زکریا خاله مریم مادر عیسى(علیه السلام)بود، و نسب آن زن به یعقوب مى رسید; زیرا او از دودمان سلیمان ابن داود است که او از فرزندان یهودا پسر یعقوب بوده است. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۵ 🔷 راه خودسازی ✅ بهترين راه ادب آموزى خويشتن: امام(عليه السلام) در اين گفتا
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۵ ✅ راه خود سازی ↩️ سپس امام(عليه السلام) در سومين نكته مى فرمايد: «براى تأديب خويشتن همين بس كه از آنچه براى ديگران نمى پسندى بپرهيزى»; (وَكَفَى أَدَباً لِنَفْسِكَ تَجَنُّبُكَ مَا كَرِهْتَهُ لِغَيْرِكَ). هيچ انسانى به كمال نمى رسد مگر اين كه در اصلاح عيوب خويش بكوشد ولى شناخت عيوب غالباً مشكل است. اى بسا انسان براثر حب ذات نه تنها عيب خود را نمى بيند بلكه ممكن است آن را نشانه حسن بشمارد; ولى در برابر ديگران چنين نيست; عيوب آن ها را با تمام ريزه كارى ها مى بيند و گاه زبان به انتقاد از اين و آن مى گشايد. بنابراين بهترين و عاقلانه ترين راه براى شناخت عيوب خويشتن اين است كه انسان آنچه را براى ديگران عيب مى شمرد از خود دور سازد و ديگران را مقياس و معيار براى سنجش حال خويشتن قرار دهد. آيا راهى بهتر از اين براى اصلاح نقاط ضعف يافت مى شود؟ ولى نمى توان انكار كرد كه افرادى هستند كه صفات يا اعمالى را به ديگران خرده مى گيرند اما آن را براى خود مى پسندند و به فرموده اميرمؤمنان(عليه السلام) در حكمت 349 اين ها احمق واقعى هستند: «وَ مَنْ نَظَرَ فِى عُيوبِ النَّاسِ فَأَنْكَرَهَا ثُمَّ رَضِيهَا لِنَفْسِهِ فَذَلِكَ الاَْحْمَقُ بِعَينِه». اين سخن شبيه چيزى است كه در ميان اديبان، معروف است كه از لقمان پرسيدند: ادب را از كه آموختى؟ گفت: از بى ادبان، هرچه از ايشان در نظرم ناپسند آمد از آن پرهيز كردم. ريشه اين معنا نيز در قرآن مجيد وجود دارد "ريشه اين معنا نيز در قرآن مجيد وجود دارد آن جا كه مى فرمايد: «(أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ); آيا مردم را به نيكى (و ايمان به پيامبرى كه صفات او آشكارا در تورات آمده) دعوت مى كنيد، اما خودتان را فراموش مى نماييد؟». اشاره به اين كه نبايد تنها نيكى را به ديگران توصيه كرد و پرهيز از زشتى ها را درباره ديگران مورد توجه قرار داد بلكه خود انسان اولويت دارد. * نكته: خداوند در انسان غريزه اى آفريده كه براى حفظ و صيانت او و رسيدن به كمالاتش نقش بسيار مهمى دارد و به يك معنا از مهمترين مواهب الهى است و آن اين كه انسان خود را دوست مى دارد و به همين دليل به سراغ اطاعت فرمان خدا و پرهيز از گناه مى رود تا به كمال معنوى برسد و از پاداش هاى الهى در قيامت بهره مند شود و از عذاب و كيفر او در امان بماند. انسان به دنبال علم و دانش مى رود و انگيزه اصلى او حب ذات است چراكه علم را كمال خويشتن مى بيند. براى رسيدن به مواهب مادى و پيشرفت در امور اقتصادى تلاش مى كند زيرا آن ها را ابزارى براى كمال مادى يا معنوى خود مى بيند. اگر انسان ها از كشور خويش دفاع مى كنند، همسر و فرزند خود را دوست دارند، براى حفظ آبروى خود مى كوشند، همه اين ها سرچشمه اى در حب ذات دارد و اگر روزى اين علاقه از او برچيده شود نشاطِ حيات در او خاموش مى گردد و به موجودى عاطل و باطل تبديل مى شود. ولى همين حب ذات اگر به صورت افراطى درآيد بزرگ ترين بلاى جان انسان است و نتيجه آن، خودخواهى و خودپسندى و خودبرتربينى، فراموش كردن ديگران، توقعات بى جا، نديدن صفات زشت در خويشتن و در نتيجه سقوط از مقام انسانيت است. آنچه امام(عليه السلام) در جمله مذكور به آن هشدار مى دهد اشاره به همين نكته است، مى فرمايد: ممكن است حب ذات مانع از اين گردد كه عيوب خويشتن را ببينى; مشاهده كن درباره ديگران چه مى گويى و چه امورى را بر آنان خرده مى گيرى و عيب مى دانى همان را براى خويش عيب و نقص بدان. اين در حقيقت راهى است براى فرار از آثار سوء حب ذات افراطى. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
🎙 تفسیر صوتی آیات ۱ تا ۶ سوره مبارکه مریم مفسّر : حجت‌الاسلام‌والمسلمین قرائتی👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امام حسین علیه السلام؛ 🔸️إِيّاك اَنْ تَكُونَ مِمّنْ يَخَافُ عَلَى الْعِبَادِ مِنْ ذُنُوبِهِمْ وَيَاْمَنُ الْعُقُوبَةَ مِنْ ذَنْبِهِ؛ 🔹️ امام ‎حسين (علیه السلام ) فرمودند: 🔸️مبادا از كسانى باشى كه از گناه ديگران بيمناكند، و از كيفر گناه خود آسوده خاطرند. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و نه 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ 1 - ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺹ 146 ﺟ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و پنجاه 🔷 3- ﮔﻨﺠﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﻜﻔﺎﻳﻪ " ﺹ 119 ﺣﺪﻳﺚ ﻳﺰﻳﺪ ﺑﻦ ﺷﺮﺍﺣﻴﻞ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 4- ﺍﺑﻦ ﺻﺒﺎﻍ ﻣﺎﻟﻜﻲ ﺩﺭ " ﻓﺼﻮﻝ " ﺹ 122 ﺑﻄﻮﺭ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺑﻌﻠﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺗﻮ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻧﺖ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﺻﺤﺮﺍﻱ ﻣﺤﺸﺮ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻳﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﻭ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ [ جلد۳ﺻﻔﺤﻪ 97] ﻭﻟﻲ ﺩﺷﻤﻨﺎﻧﺖ ﺧﺸﻤﮕﻴﻦ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ. 5- ﺣﻤﻮﺋﻲ ﺩﺭ " ﻓﺮﺍﺋﺪ " ﺑﺪﻭ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺯ ﺍﺑﺮ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﻋﻠﻲ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﻭ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺩﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﻭﻱ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻣﻲ‌ﺷﺪﻧﺪ ﻣﻲ‌ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺧﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻳﻪ (ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ) ﺁﻣﺪ. 6- ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺩﺭ " ﺻﻮﺍﻋﻖ " ﺹ 96 ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﺁﻳﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﻣﻲ ﺷﻤﺮﺩ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻮﻳﺪ: ﺁﻳﻪ ﻳﺎﺯﺩﻫﻢ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺍﺳﺖ: ﺍﻥ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻭ ﻋﻤﻠﻮﺍ ﺍﻟﺼﺎﻟﺤﺎﺕ ﺍﻭﻟﺌﻚ ﻫﻢ ﺧﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻳﻪ0 7 - ﺣﺎﻓﻆ ﺟﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺯﺭﻧﺪﻱ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻬﻤﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺭﻭﺍﺕ ﺁﻥ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻛﺎﻣﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ: ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻛﺮﻡ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻥ ﺗﻮ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﺗﻮ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺍﻧﺖ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻭ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺷﺪ، ﺩﺷﻤﻨﺎﻧﺖ ﺧﺸﻤﮕﻴﻦ ﻭ ﻋﺼﺒﺎﻧﻲ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﻲ‌ﺁﻳﻨﺪ. ﻋﻠﻲ ﮔﻔﺖ: ﺩﺷﻤﻦ ﻣﻦ ﻛﻴﺴﺖ: ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻧﻜﺲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻴﺰﺍﺭﻱ ﺟﻮﻳﺪ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻟﻌﻦ ﮔﻮﻳﺪ. ﺳﭙﺲ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﮕﻮﻳﺪ ﺭﺣﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﺎ (ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺭﺣﻤﺖ ﻛﻨﺪ) ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯﺩ. 8- ﺟﻠﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﺪﺭ ﺍﻟﻤﻨﺜﻮﺭ " ﺟﻠﺪ ﺷﺸﻢ ﺹ 376 ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺑﺎ ﺳﻨﺪﻱ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺍﺯ ﺟﺎﺑﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻭ ﻋﻠﻲ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﺁﻧﻜﺲ ﻛﻪ ﺟﺎﻧﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺍﻧﺶ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ. ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﺁﻳﻪ: ﺍﻥ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻭ ﻋﻤﻠﻮﺍ ﺍﻟﺼﺎﻟﺤﺎﺕ ﺍﻭﻟﺌﻚ ﻫﻢ ﺧﻴﺮ ﺍﻟﺒﺮﻳﻪ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا