.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ ۖ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ ۖ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا
گفت: «اى ابراهیم! آیا تو از معبودهاى من روى گردانى؟! اگر (از این کار) دست برندارى، تو را سنگسار مى کنم.
و براى مدتى طولانى از من دور شو!»
(مریم/۴۶)
*
قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ ۖ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي ۖ إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا
(ابراهیم) گفت: «سلام بر تو! من بزودى از پروردگارم براى تو آمرزش مى طلبم. چرا که او همواره نسبت به من مهربان بوده است.
(مریم/۴۷)
*
وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَىٰ أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا
و از شما، و
آنچه غیر خدا مى خوانید، کناره گیرى مى کنم. و پروردگارم را مى خوانم. و امیدوارم در خواندن پروردگارم محروم و بى پاسخ نمانم!»
(مریم/۴۸)
*
فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ ۖ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا
هنگامى که از آنان و آنچه غیر خدا مى پرستیدند
کناره گیرى کرد، ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم. و هر یک را پیامبرى (بزرگ) قرار دادیم.
(مریم/۴۹)
*
وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا
و از رحمت خود به آنان عطا کردیم. و براى آنها نام نیک و مقام برجسته اى (در میان همه امّتها)
قرار دادیم.
(مریم/۵۰)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۴۱ الی ۴۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ از پیامبر(صل
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۴۶ الی ۵۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✅ نتیجه دورى از شرک و مشرکان
در آیات گذشته سخنان منطقى ابراهیم(علیه السلام) که آمیخته با لطف و محبت خاصى بود، در طریق هدایت پدرش گذشت.
اکنون، نوبت بازگو کردن پاسخ هاى آزر است تا از مقایسه این دو، با یکدیگر، حقیقت و واقعیت آشکار و روشن شود.
قرآن، مى گوید: نه تنها دلسوزى هاى ابراهیم و بیان پربارش به قلب آزر ننشست بلکه او از شنیدن این سخنان، سخت برآشفته گفت: اى ابراهیم! آیا تو از خدایان من روى گردانى ؟! (قالَ أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِی یا إِبْراهِیمُ).
اگر از این کار، خوددارى نکنى، به طور قطع تو را سنگسار خواهم کرد (لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لاَ َرْجُمَنَّکَ).
و اکنون از من دور شو دیگر تو را نبینم (وَ اهْجُرْنِی مَلِیّاً).
جالب این که: اولاً آزر حتى مایل نبود تعبیر انکار بت ها و یا مخالفت و بدگوئى نسبت به آنها را بر زبان آورد، بلکه، به همین اندازه، گفت:
آیا تو از بت ها روى گردان هستى مبادا به بت ها جسارت شود.
ثانیاً، به هنگام تهدید ابراهیم، او را به سنگسار کردن تهدید نمود، آن هم با تأکیدى که از لام و نون تأکید ثقیله در لاَ َرْجُمَنَّکَ استفاده مى شود و مى دانیم: سنگسار کردن یکى از بدترین انواع کشتن است.
ثالثاً، به این تهدید مشروط، قناعت نکرد بلکه در همان حال ابراهیم(علیه السلام) را وجودى غیر قابل تحمل شمرد، و به او گفت: براى همیشه از نظرم دور شو (کلمه مَلِیّا به گفته راغب در مفردات از ماده املاء به معنى مهلت دادن طولانى آمده است و در اینجا مفهومش آن است که براى مدت طولانى یا همیشه از من دور شو).
این تعبیر بسیار توهین آمیزى است که افراد خشن نسبت به مخالفین خود به کار مى برند، و در فارسى گاهى به جاى آن گورت را گم کن مى گوئیم، یعنى نه تنها خودت براى همیشه از من پنهان شو، بلکه جائى برو که حتى قبرت را هم نبینم!
بعضى، از مفسران جمله لاَ َرْجُمَنَّکَ را به معنى سنگسار کردن، نگرفته اند بلکه، به معنى بدگوئى یا متهم کردن، تفسیر کرده اند.
ولى، این تفسیر بعید به نظر مى رسد، بررسى سایر آیات قرآن که با همین تعبیر وارد شده است، به آنچه گفتیم گواهى مى دهد.
* * *
ولى با این همه، ابراهیم(علیه السلام) همانند همه پیامبران و رهبران آسمانى، تسلط بر اعصاب خویش را همچنان حفظ کرد، و در برابر این تندى و خشونت شدید، با نهایت بزرگوارى گفت: سلام بر تو (قالَ سَلامٌ عَلَیْکَ).
این سلام ممکن است تودیع و خداحافظى باشد که با گفتن آن و چند جمله بعد، ابراهیم(علیه السلام)، آزر را ترک گفت، و ممکن است سلامى باشد که به عنوان ترک دعوى گفته مى شود همان گونه در آیه ۵۵ سوره قصص مى خوانیم: لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لانَبْتَغِى الْجاهِلِیْنَ:
اکنون که از ما نمى پذیرید، اعمال ما براى ما و اعمال شما براى خودتان، سلام بر شما ما هواخواه جاهلان نیستیم .
سپس اضافه کرد: من به زودى براى تو از پروردگارم تقاضاى آمرزش مى کنم; چرا که او نسبت به من، رحیم و لطیف و مهربان است (سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ کانَ بِی حَفِیّاً).
در واقع، ابراهیم(علیه السلام) در مقابل خشونت و تهدید آزر ، مقابله به ضد نمود، وعده استغفار و تقاضاى بخشش پروردگار را به او داد.
در اینجا سؤالى مطرح مى شود که: چرا ابراهیم(علیه السلام) به او وعده استغفار داد با این که مى دانیم آزر ، هرگز ایمان نیاورد، و استغفار براى مشرکان، طبق صریح آیه ۱۱۳ سوره توبه ممنوع است.
پاسخ این سؤال را به طور مشروح ذیل همان آیه سوره توبه ذکر کرده ایم.(۱)
* * *
پس از آن چنین گفت: من از شما (از تو و این قوم بت پرست) کناره گیرى مى کنم، و همچنین از آنچه غیر از خدا مى خوانید یعنى از بت ها (وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ).
و تنها پروردگارم را مى خوانم، و امیدوارم که دعاى من در پیشگاه پروردگارم بى پاسخ نماند (وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسى أَلاّ أَکُونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِیّاً).
این آیه از یکسو، ادب ابراهیم(علیه السلام) را در مقابل آزر نشان مى دهد، که او گفت: از من دور شو، ابراهیم هم پذیرفت، و از سوى دیگر، قاطعیت او را در عقیده اش مشخص مى کند، که این دورى من از شما به این دلیل نیست که دست از اعتقاد راسخم به توحید برداشته باشم، بلکه، به خاطر عدم آمادگیتان براى پذیرش حق است و لذا من در اعتقاد خودم همچنان پا بر جا مى مانم.
ضمناً، مى گوید: من اگر خدایم را بخوانم اجابت مى کند اما بیچاره شما که بیچاره تر از خود را مى خوانید و هرگز دعایتان مستجاب نمى شود و حتى سخنانتان را نمى شنود.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
🎙 تفسیر صوتی آیات ۴۶ تا ۵۰ سوره مبارکه مریم
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش چهاردهم 🔺روزى و عمر وسيله بزرگ آزمايش انسان در ادامه بحث هاى گذشته پي
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش چهاردهم
🔺رزق و عمر وسیله آزمایش
«سرانجام مرگ را با عوامل پايان عمر، پيوند داد; (و بيمارى ها را بهانه هايى براى سرآمدِ زندگى مقرّر داشت.) و با آن رشته هاى طولانى حيات را درهم پيچيد، و پيوندهاى محکم زندگى (توانمندان و اقويا) را با آن قطع کرد!» (وَ وَصَلَ بِالْمَوْتِ أَسْبَابَهَا، وَ جَعَلَهُ خَالِجاً(3) لأَشْطَانِهَا(4)، وَ قَاطِعاً لَمَرائِرِ(5) أَقْرَانِهَا).
امام(عليه السلام) در اين عبارت کوتاه به نکته هاى فراوانى اشاره فرموده، از جمله اين که بعضى به طور طبيعى عمر طولانى دارند و بعضى عمر کوتاه و در عين حال، گاهى همان عمر طولانى بر اثر اعمال بى رويه، يا انواع گناهان کوتاه مى شود و گاه آن عمر کوتاه به خاطر رعايت مسايل مربوط به تندرستى و يا بر اثر اعمال و کارهاى نيک طولانى مى شود. همچنين به اين نکته اشاره فرموده که براى مرگ اسباب فراوانى است; اگر انسان بتواند از بعضى بگريزد، در چنگال ديگرى گرفتار خواهد شد و حتّى نيرومندترين نيرومندان از مرگ در امان نيست! بنابراين، هيچکس نبايد به سلامتى و تندرستى و جوانى و نيرومندى مغرور گردد و هر کس در هر سن و سال و در هر شرايطى بايد با اعمال صالحه آماده سفر آخرت باشد.(6)
بعضى از «شارحان نهج البلاغه» اين احتمال را نيز داده اند که مراد از تقديم و تأخير، اين است که خداوند طبق مصالحى بعضى را در زمان هاى گذشته آفريده و زمان آنها را مقدّم داشته و بعضى را در زمان هاى بعد آفريده است، ولى معناى اوّل مناسبتر و آموزنده تر است.
***
نکته:
آيا روزى هر کس مقدّر است؟
نه تنها از عبارت بالا، بلکه از بسيارى از آيات قرآن و روايات مقدّر بودن روزى استفاده مى شود و در منابع مختلف مى بينيم که وسعت و فراخى روزى يا تنگى و ضيق آن، به اراده و مشيّت خداوند نسبت داده شده است، تا بندگان خود را بيازمايد.
به تعبير ديگر: به هر کس آنچه مصلحتش بوده است داده و براى هر کس آنچه مايه صلاح حالش بوده مقرّر فرموده. اين تعبيرات سؤالات متعدّدى بر مى انگيزد.
نخست اينکه: اگر چنين است پس تلاش و کوشش، براى رزق و روزى چه مفهومى مى تواند داشته باشد؟
ديگر اينکه: اين گونه برداشت ها سبب رکود فعّاليت هاى اجتماعى و عقب ماندگى جامعه مى گردد; جامعه اى که بايد پرنشاط و پراميد به فعّاليت هاى گسترده بپردازد و در ميدان رقابت از جوامع غير مسلمان عقب نماند.
قرآن مجيد مى فرمايد: «نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيَشَتَهُمْ فِي الْحَيوةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْض دَرَجَات; ما معيشيت و (روزى) آنها در حيات دنيا در ميانشان تقسيم کرديم و بعضى را بر بعضى برترى داديم».(7)
ولى پاسخ اين سؤال ها در روايات اسلامى آمده است که هرگاه کنار هم چيده شود، ابهامى باقى نمى ماند.
از يک سو، در همين نهج البلاغه و کلمات مولا مى خوانيم: «إِنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ، وَ رِزْقٌ يَطْلُبُکَ، فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ أَتاکَ; روزى بر دو گونه است: قسمتى از آن، تو بايد به دنبالش بروى و قسمتى از آن، او به دنبال تو مى آيد به گونه اى که اگر به سراغش نروى به سراغ تو خواهد آمد».(8)
واقعيت نيز چنين است که قسمت مهمّى از روزى چيزى است که انسان بايد در راه آن تلاش و کوشش کند و تمام هوش و استعداد و توان خود را به کار گيرد و بدون اينها هرگز به آن نخواهد رسيد; ولى بخش ديگرى روزى هاى ناخواسته است که به سراغ انسان مى آيد و به او نشان مى دهد که اگر چه تلاش و کوشش يک اصل مهم است، امّا رازقيّت خدا منحصر به آن نيست و در همه حال بايد به او دل بست و همه چيز را از او دانست.
✍ پی نوشت:
3. «خالج» از مادّه «خلج» (بر وزن خرج) به معناى جذب کردن است و خلجان چيزى در ذهن انسان به معناى مجذوب شدن ذهن در برابر چيزى است; و «خليج» را از آن جهت «خليج» گفته اند که بخش عظيمى از آب دريا را به خود جذب مى کند.
4. «أشطان» جمع «شطن» (بر وزن وطن) به معناى طناب يا طناب طويل است. اين واژه گاهى به معناى دورى نيز آمده است و «شيطان» را به اين مناسبت شيطان مى گويند که دور از هدايت و رحمت خداست.
5. «مَرائر» جمع «مرير» به معناى طناب محکم است.
6. درباره مسأله «أجل و سرآمد عمر» بحث مشروحى در جلد سوم ذيل خطبه 62 بيان شد.
7. سوره زخرف، آيه 32.
8. نهج البلاغه، نامه 31.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
💌حدیث خانواده
☀️ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
خَيْرُ الرِّجالِ مِنْ اُمَّتِى الَّذينَ لايَتَطاوَلونَ عَلى اَهْليهِم و يَحِنُّونَ عَلَيهِم وَ لايَظلِمونَهُم
بهترین مردان امت من کسانى هستند که نسبت به خانواده خود خشن نباشند و اهانت نکنند و دلسوزشان باشند و به آنان ظلم نکنند.
📚 مکارم الاخلاق/ص۲۱۶
@Nahjolbalaghe2