eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۳۶ الی ۴۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔴رستاخیز روز حس
📝تفسیر سوره مبارکه مریم آیات ۳۶ الی ۴۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی آیه بعد، وضع آنها را در صحنه رستاخیز، بیان مى کند و مى گوید: آنها در آن روز که نزد ما مى آیند چه گوش هاى شنوا و چه چشم هاى بینائى پیدا مى کنند؟ ولى این ستمگران امروز که در دنیا هستند در گمراهى آشکارند (أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ یَوْمَ یَأْتُونَنا لکِنِ الظّالِمُونَ الْیَوْمَ فِی ضَلال مُبِین). روشن است: در نشأه آخرت، پرده ها از برابر چشم ها کنار مى رود، و گوش ها شنوا مى شود; چرا که آثار حق در آنجا به مراتب از عالم دنیا آشکارتر است. اصولاً، مشاهده آن دادگاه و آثار اعمال، خواب غفلت را از چشم و گوش انسان مى برد، و حتى کوردلان، آگاه و دانا مى شوند، ولى چه سود که این بیدارى و آگاهى به حال آنها مفید نیست. بعضى از مفسران کلمه الیَوْم در جمله لکِنِ الظّالِمُونَ الْیَوْمَ فِی ضَلال مُبِین را به معنى روز قیامت گرفته اند، که مفهوم آیه این مى شود: در آنجا بینا و شنوا خواهند شد اما این بینائى و شنوائى در آن روز سودى به حالشان نخواهد داشت، و در ضلال مبین خواهند بود. ولى تفسیر اول صحیح تر به نظر مى رسد.(۵) * * * بار دیگر، روى سرنوشت افراد بى ایمان و ستمگر در آن روز تکیه کرده، مى فرماید: این کوردلان را از روز حسرت (روز رستاخیز) بترسان، در آن هنگام که همه چیز پایان مى گیرد، آنها در غفلت اند و ایمان نمى آورند (وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الاْ َمْرُ وَ هُمْ فِی غَفْلَة وَ هُمْ لایُؤْمِنُونَ). مى دانیم روز قیامت نام هاى مختلفى در قرآن مجید دارد از جمله یوم الحسرة ، هم نیکوکاران تأسف مى خورند، اى کاش! بیشتر عمل نیک انجام داده بودند و هم بدکاران; چرا که پرده ها کنار مى رود و حقائق اعمال و نتائج آن بر همه کس آشکار مى شود. جمله إِذْ قُضِیَ الاْ َمْرُ را بعضى مربوط به پایان گرفتن برنامه هاى حساب و جزا و تکلیف در روز رستاخیز دانسته اند، و بعضى آن را اشاره به فناء دنیا مى دانند. طبق این تفسیر، معنى آیه چنین مى شود: آنها را از روز حسرت بترسان آن هنگامى که دنیا در حال غفلت و عدم ایمان آنها پایان مى گیرد، (ولى تفسیر اول صحیح تر به نظر مى رسد، به خصوص این که: در روایتى از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر جمله إِذْ قُضِیَ الاْ َمْرُ چنین نقل شده: أَىْ قُضِىَ عَلى أَهْلِ الْجَنَّةِ بِالْخُلُودِ فِیْها، وَ قُضِىَ عَلى أَهْلِ النّارِ بِالْخُلُودِ فِیْها: یعنى فرمان خلود درباره اهل بهشت و اهل دوزخ صادر شده .(۶) * * * آخرین آیه مورد بحث، به همه ظالمان و ستمگران هشدار مى دهد: این اموال که در اختیار آنها است، جاودانى نیست، همان گونه که حیات خود آنها هم جاودانى نمى باشد، بلکه، وارث نهائى همه اینها خدا است، مى فرماید: ما زمین و تمام کسانى را که بر آن هستند به ارث مى بریم، و همگى سرانجام به سوى ما باز مى گردند (إِنّا نَحْنُ نَرِثُ الاْ َرْضَ وَ مَنْ عَلَیْها وَ إِلَیْنا یُرْجَعُونَ).(۷) در حقیقت، این آیه هموزن آیه ۱۶ سوره مؤمن است که مى گوید: لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّارِ: امروز (روز رستاخیز) مالکیت و حکومت از آن کیست؟ از آن خداوند یگانه پیروز است . اگر کسى به این واقعیت، مؤمن و معتقد باشد، چرا براى به دست آوردن اموال و سایر مواهب مادى که چند روزى به امانت نزد ما سپرده شده و به سرعت از دست ما بیرون مى رود، تعدى و ظلم و ستم و پایمال کردن حقیقت یا حقوق اشخاص را روا دارد؟ ✍ پی نوشت: ۵ ـ الف و لام در الیَوْم الف و لام عهد است، ولى طبق تفسیر اول عهد حضورى است و طبق تفسیر دوم عهد ذکرى . ۶ ـ نور الثقلین ، جلد ۳، صفحه ۳۳۷. ۷ ـ آیا این آیه اشاره به رستاخیز است، یا زمان فناى دنیا؟ اگر اشاره به رستاخیز باشد، با جلمه وَ إِلَیْنا یُرْجَعُونَ (به سوى ما بازگردانده مى شوند) ظاهراً سازگار نیست و اگر اشاره به زمان فناى دنیا باشد با جمله وَ مَنْ عَلَیْها (آنها که بر روى زمین هستند) تناسب ندارد; زیرا در پایان دنیا کسى بر روى زمین زنده نیست که تعبیر مَنْ عَلَیْها درباره او درست باشد، و شاید، به همین جهت، بعضى از مفسران مانند علامه طباطبائى جمله را چنین معنى مى کند: إِنّا نَحْنُ نَرِثُ عَنْهُمُ الاْ َرْضَ: ما زمین را از آنها به ارث مى بریم ولى این تفسیر، نیز کمى خلاف ظاهر است; زیرا مَنْ عَلَیْها با واو عطف شده است. احتمال دیگرى که در اینجا وجود دارد این است که: مفعول جمله نَرِثُ گاهى شخصى است که مال را مى گذارد، مانند و ورث سلیمان داود و گاهى اموالى است که به ارث مانده مانند: نرث الأرض و در آیه فوق هر دو تعبیر آمده است. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش سیزدهم ⚖ آزمایش حضرت آدم و بعثت پیامبر خاتم ↩️ سپس در ادامه اين سخن مى ا
 📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش چهاردهم 🔺روزى و عمر وسيله بزرگ آزمايش انسان در ادامه بحث هاى گذشته پيرامون اتمام حجت از سوى پروردگار به وسيله فرستادن پيامبران و نزول کتب آسمانى و دلايل قوى و روشن، امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه به دو وسيله آزمون الهى نسبت به بندگان در مراحل مختلف تکليف اشاره مى کند. نخست مى فرمايد: «خداوند روزى ها را مقدّر کرد و اندازه گيرى فرمود; گاه آن را زياد و گاه کم نمود; گاه با تنگى و گاه با وسعت، روزىِ (بندگان) را تقيسم کرد». (وَ قَدَّرَ الأرْزَاقَ فَکَثَّرَهَا وَ قَلَّلَها، وَ قَسَّمَهَا عَلَى الضِّيقِ والسَّعَة). و از آنجا که ممکن است اين چنين توّهم شود که تفاوت گذاشتن ميان بندگان، با عدالت سازگار نيست در جمله بعد مى افزايد: «خداوند ارزاق را به طور عادلانه تقسيم کرد». (فَعَدَلَ فِيهَا). اشاره به اين که عدالت به معناى مساوات و برابرى نيست; بلکه عدالت آن است که به هر کس آنچه مصلحت او است بدهند چنان که در حديثى از پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله)آمده است که فرمود: خداوند مى فرمايد: «إِنَّ مِنْ عِبَادِىَ الْمُؤْمِنينَ مَنْ لاَيُصْلِحُهُ إِلاَّ الْفَاقَةَ وَ لَوْ أَغْنَيْتُهُ لأَفْسَدَهُ ذلِکَ، وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِي مَنْ لاَيُصْلِحُهُ إِلاَّ الصِّحَّةَ وَ لَوْ أَمْرضْتُهُ لأَفْسَدَهُ ذلِکَ...; بعضى از بندگان با ايمان من هستند که جز تنگدستى آنها را اصلاح نمى کند و اگر آنها را غنى سازم موجب فسادشان مى شود و بعضى از بندگان من هستند که جز سلامت (و غنا) آنها را اصلاح نمى کند و اگر آنها را بيمار (و فقير) کنم موجب فسادشان مى شود; (بنابراين به هر يک آنچه سبب صلاح حالشان مى شود مى دهم)». سپس در اين زمينه شرح بيشترى مى دهد; مى فرمايد: «هدف از آن تقسيم اين بوده است که هر که را بخواهد به وسعت روزى، يا تنگى آن بيازمايد (و به تعبير ديگر:) به وسيله آن، شکر و صبر غنى و فقير را امتحان کند». (لِيَبْتَلِيَ مَنْ أَرَادَ بِمَيْسُورِهَا وَ مَعْسُورِهَا، وَ لِيَخْتَبِرَ بِذلِکَ الشُّکْرَ وَ الصَّبْرَ مِنْ غَنِيِّهَا وَ فَقِيرِهَا). ممکن است اين تفاوت در اشخاص مختلف باشد; گروهى از نعمت فراوان بهره گيرند تا در ميدان آزمايش نشان دهند که آيا شکر اين همه نعمت را به جا مى آورند و بخشى از ثروت خداداد را در اختيار محرومان قرار مى دهند و آنچه را دارند در جاى خود مصرف مى کنند، يا به عکس، فزونى ثروت آنها را از خدا و خلق بيگانه مى کند و در غرور و غفلت فرو مى برد; يا اين که تنگى روزى، صبر و استقامت آنها را درهم مى شکند و آنان را به حرام و ناشکرى و اعتراض بر پروردگار وادار مى سازد. حتّى در يک انسان ممکن است هر دو حالت واقع شود: گاه غنى و بى نياز، و گاه فقير و تنگدست; و هر کدام از اين دو، ميدان آزمون الهى است، ميدان آزمون شکر و صبر و عدم استقامت و بى تابى. در ادامه اين سخن، به اين نکته اشاره مى کند که فقر و غنا و سلامتى و بيمارى، چنان از هم جدا نيستند که انسان بتواند بر يکى تکيه کند; بلکه چنان به هم نزديک يا آميخته اند که بر هيچ يک نمى توان اعتماد کرد; مى فرمايد: «سپس روزىِ وسيع را با باقى مانده فقر و بيچارگى درآميخت، و تندرستى را با حوادث دردناک توأم ساخت، و شادى و سرور را با غصّه و اندوه قرين کرد». (ثُمَّ قَرَنَ بِسَعَتِهَا عَقَابِيلَ فَاقَتِهَا، وَ بِسَلاَمَتِهَا طَوَارِقَ آفَاتِهَا، وَ بِفُرَجِ أَفْرَاحِهَا غُصَصَ أَتْرَاحِهَا). تا هيچ کس در حال غنا و سلامت و شادى و سرور مغرور نگردد و همگان بدانند اين امور هميشه و همه جا و در مورد هر کس در معرض زوال و نابودى و تبديل به ضدّ است و به گفته شاعر: بر مال و جمال خويشتن غرّه مشو        کان را به شبى برند و اين را به تبى! با توجّه به اينکه «عقابيل» جمع «عقبوله» (بر وزن جرثومه) به معناى بقاياى بيمارى و مشکلات و آثارى که از «تب» به صورت «تبخال» بر لبها باقى مى ماند، مى باشد; تعبير بالا نشان مى دهد که مشکلات و گرفتارى ها و آثار و بقاياى آن، همواره در کنار خوشى ها و راحتى ها قرار دارد و هرگز از آن جدا نمى شود و جمله «بِفُرَجِ أَفْرَاحِهَا غُصَصَ أَتْرَاحِهَا» تأکيد ديگرى بر اين معنا است; چرا که «أَتْرَاح» جمع «ترح» (بر وزن فرح) به معناى غم و اندوه است; در نتيجه امام(عليه السلام) مى فرمايد: «شادى ها با اندوه ها آميخته و غصّه ها در کنار شادمانى نشسته است». دومين نکته اى که از امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن بيان مى فرمايد، زمان دار بودن زندگى است، که بالأخره پايانى دارد و دير يا زود به پايان مى رسد و چيزى که براى هيچ کس از آن گريزى نيست، مرگ است. مى فرمايد: «سرآمد زندگى و پايان عمر را آفريد، آن را گاه طولانى و گاه کوتاه قرار داد، و گاه مقدّم و گاه مؤخّر داشت». (وَ خَلَقَ الآجَالَ فَأَطَالَهَا وَ قَصَّرَهَا، وَ قَدَّمَهَا وَ أَخَّرَهَا). ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: لوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِی رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ یَکُونَ رَمَضَانُ السَّنَة اگر بنده «خدا» مى‏ دانست که در ماه رمضان چیست [چه برکتى وجود دارد]دوست مى ‏داشت که تمام سال، رمضان باشد. 📚بحار الانوار، ج ۹۳، ص ۳۴۶ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجت الاسلام مومنی 03-1-8.mp3
33.2M
🎙 حجت الاسلام و المسلمین مومنی ▫️موضوع: حالات معنوی قلب انسان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و شصت و شش 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﺯ ﻣﺼﺮ ﺑﻜﻮ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و شصت و هفت 🔷 ↩️ ﻛﺎﺭﺩﺍﻧﻲ ﻭ ﺣﺬﺍﻗﺖ ﻭ ﺯﻳﺮﻛﻲ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻗﻴﺲ، ﺷﻮﺍﻫﺪ ﻗﻮﻳﻪ ﺍﻱ ﺑﺮ ﺣﺬﺍﻗﺖ ﻭ ﻛﺎﺭﺩﺍﻧﻲ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻳﺎﻓﺖ، ﭼﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻧﻈﺎﻣﻲ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺟﻨﮕﻬﺎ ﻭ ﭘﻴﻜﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ‌ﻫﺎﻱ ﮊﺭﻑ ﻭ ﻋﻤﻴﻘﺶ ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﻧﻈﺮﻳﺎﺕ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻗﻀﺎﻳﺎ ﻭ ﺭﻭﻳﺪﺍﺩﻫﺎﻱ ﻣﻬﻢ ﻭ ﺍﻓﻜﺎﺭ ﻭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ‌ﻫﺎﻱ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﺭﺕ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭ ﺗﻌﻈﻴﻢ ﺧﺎﺻﻲ ﻛﻪ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻴﺪﺍﺩ ﻭ ﺁﺭﺍ ﻭ ﻧﻈﺮﻳﺎﺗﺶ ﺭﺍ ﺗﺼﻮﻳﺐ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩ ﻭ ﻛﺎﺭﺩﺍﻧﻲ ﻭ ﻟﻴﺎﻗﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺳﺘﻮﺩ، ﺍﻳﻦ‌ﻫﺎ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻭ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻗﻴﺲ ﻭ ﺍﻣﺘﻴﺎﺯﺍﺕ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻠﺎﺣﻈﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺪﻟﻞ ﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻣﻲ‌ﺳﺎﺯﺩ. ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻗﻴﺲ ﺍﺯ ﻣﺼﺮ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺷﺪ ﻭ ﺩﻗﺎﻳﻘﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﺍﻭ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻣﺼﺮ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﮔﻔﺖ ﻭ ﻗﻀﺎﻳﺎﻱ ﺑﻴﻦ ﺍﻭ ﻭ ﺭﺟﺎﻝ ﻣﺼﺮ ﻭ ﺗﺤﺮﻳﻜﺎﺕ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﺍ ﺷﺮﺡ ﺩﺍﺩ، ﺑﺮ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﻛﻪ: ﺍﻭ ﺑﺎ ﻭﻗﺎﻳﻊ ﻣﻬﻤﻲ ﺳﺮﻭ ﻛﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻣﺤﻨﺖ‌ﻫﺎ ﻭ ﺳﺨﺘﻴﻬﺎﻱ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﻣﺘﺤﻤﻞ ﺷﺪﻩ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺭﺗﺒﻪ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﻗﻴﺲ ﻧﺰﺩ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺑﺎﻟﺎ ﺭﻓﺖ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻣﻮﺭ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﻭ ﺭﺍﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﻭ ﻣﻲ‌ﭘﺬﻳﺮﻓﺖ. (ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻃﺒﺮﻱ ﺟﻠﺪ 5 ﺹ. ) 231 ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﻭ ﻭﻗﻮﻑ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﺮﻭﺭ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺧﺰﺭﺝ (ﻗﻴﺲ) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﺯ ﺻﺎﺣﺐ ﻧﻈﺮﺍﻥ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻳﺎﻓﺖ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﻴﺸﺘﺎﺯ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪﺍﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺩﻳﺪ ﻭ ﻧﻤﻮﻧﻪ‌ﻫﺎﻱ ﺑﺎﺭﺯﻱ ﺍﺯ ﺧﺮﺩ ﺫﺍﺗﻲ ﻭ ﻋﻘﻞ ﺍﻛﺘﺴﺎﺑﻲ ﺍﻭ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻲ ﻭ ﺑﺎﻟﻨﺘﻴﺠﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺳﻴﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭ ﻋﺮﺏ ﺑﻬﻨﮕﺎﻡ ﺑﺮﻭﺯ ﻓﺘﻨﻪ ﻭ ﺁﺷﻮﺏ ﻭ ﺍﻓﺮﻭﺯﺵ ﺁﺗﺶ ﺟﻨﮓ ﻭ ﭘﻴﻜﺎﺭ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺩﺍﻧﺴﺖ، ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻴﻜﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﻛﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﻧﮕﻮﺋﻴﻢ ﺍﺯ ﺳﻴﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭﺍﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺟﻬﺎﻥ. ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﻨﺞ ﻧﻔﺮ ﻣﺸﻬﻮﺭﻱ ﻛﻪ ﺟﺰ ﺳﻴﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭﺍﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﻋﺮﺏ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻣﻘﺪﻡ [ جلد سومﺻﻔﺤﻪ ۱۲۳] ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺧﺮﺩ ﻭ ﻋﻘﻞ ﮊﺭﻑ ﺑﻴﻦ ﻭ ﺩﻭﺭﺍﻧﺪﻳﺶ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﺮﺗﺮ ﻭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﻴﻴﺎﺑﻴﻢ. ﻭ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ ﺩﻭﻡ " ﺍﻟﺎﺳﺘﻴﻌﺎﺏ " ﺹ 538 ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﻛﺘﺐ ﻭ ﻧﻮﺷﺘﻪ‌ﻫﺎ ﺩﺍﻳﺮ ﺑﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ: ﻗﻴﺲ ﺭﺍ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎﺭﺯ ﻭ ﻋﺎﻟﻲ ﻣﻘﺎﻡ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻛﺜﺮﻱ ﺍﺯﺩﺍﻧﺎﻳﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﻭ ﻛﺎﺭﺩﺍﻥ ﻋﺮﺏ ﺍﺯ ﺻﺎﺣﺐ ﻧﻈﺮﺍﻥ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺗﺪﺑﻴﺮ ﻭ ﭘﻠﺘﻴﻚ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﻭ ﻣﻮﺻﻮﻑ ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﻱ ﻭ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﺑﺸﻤﺎﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻣﺎ ﺩﻭﻥ ﻣﻘﺎﻡ ﺷﺎﻣﺦ ﻭ ﺍﺭﺟﻤﻨﺪ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﺣﻠﺒﻲ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ " ﺳﻴﺮﻩ " ﮔﻮﻳﺪ: ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﺍﻭ ﻭ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﺥ ﺩﺍﺩ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﻳﺎﺑﺪ ﺍﺯ ﻭﻓﻮﺭ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺯﻳﺮﻛﻲ ﺍﻭ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﮕﻔﺘﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ ﻫﺸﺘﻢ ﺍﻟﺒﺪﺍﻳﻪ ﺹ 99 ﮔﻮﻳﺪ: ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺤﻜﻮﻣﺖ ﻭ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﻱ ﻣﺼﺮ ﺑﺮﮔﻤﺎﺭﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺯﻳﺮﻛﻲ ﻭ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻭ ﺣﻴﻠﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﻋﺎﺹ ﺑﺮﺍﺑﺮﻱ ﻭ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﻧﻤﻮﺩ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
🤲 دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان