قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۹۲ 🔹 زبان نشان شخصیت انسان شخصيت انسان زير زبان او نهفته است: امام در اين گفت
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۹۳
🌧 تلاش معقول در کسب روزی
☀️ امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به دو نكته اشاره مى كند كه يكى زاهدانه است و ديگرى عاقلانه. در نكته اول مى فرمايد: «از دنيا همان قدر را بگير كه به سراغ تو مى آيد و از آنچه از تو روى گردانده روى بگردان (و به دنبال آن مشتاب)»; (خُذْ مِنَ الدُّنْيَا مَا أَتَاكَ، وَتَوَلَّ عَمَّا تَوَلَّى عَنْكَ).
اشاره به اين كه هر انسانى در شرايط معمولى و كسب و كار عادى، درآمدى دارد كه اين درآمد خواه ناخواه به سراغ او مى آيد. مثلاً هنگامى كه زراعت مى كند معمولاً اين زراعت درآمدى دارد و همچنين دامدارى و تجارت و صنعت. ولى بسيار مى شود كه اضافه بر آن به سراغ انسان نمى آيد. امام(عليه السلام) مى فرمايد: چه بهتر كه تو هم به سراغ آن نروى و اين حقيقت زهد و بى اعتنايى به دنياست. هرگز منظور امام(عليه السلام) اين نيست كه انسان در خانه خود بنشيند تا رزق و روزى اش به سراغ او بيايد اين همان چيزى است كه با صراحت در روايات از آن نهى شده است. بلكه منظور آن است كه اصرار بر افزودن مال و ثروت در جايى كه اسبابش فراهم نيست نداشته باشد چراكه هم مشقت زيادى را بر انسان تحميل مى كند و هم ممكن است آلوده انواع گناهان و انحراف از مسير شرع شود و اى بسا اگر به آن نرسد زبان به ناشكرى و كفران بگشايد.
در جمله دوم مى فرمايد: «اگر چنين نمى كنى لااقل در طلب دنيا به صورت معقول تلاش كن (و تندروى مكن)»; (فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ فَأَجْمِلْ فِي الطَّلَبِ).
اشاره به اين كه اگر اصرار دارى بر مال و جاه خود بيفزايى، تندروى مكن; عاقلانه تلاش كن و آلوده گناهان مشو و به تعبير ديگر مانند افراد حريص و دنياپرست كه به هر درى مى زنند مباش. به يقين يك زندگى ساده و آبرومندانه و خالى از هرگونه آلودگى به گناه، بسيار افتخارآميزتر است از زندگى پر زرق و برقى كه از طريق تلاش خسته كننده و آلوده به انواع گناهان به دست آمده است.
در حديثى كه مرحوم كلينى در كافى آورده است مى خوانيم كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: «خَرَجَ النَّبِى(صلى الله عليه وآله) وَ هُوَ مَحْزُونٌ فَأَتَاهُ مَلَكٌ وَ مَعَهُ مَفَاتِيحُ خَزَائِنِ الاَْرْضِ فَقَالَ يا مُحَمَّدُ هَذِهِ مَفَاتِيحُ خَزَائِنِ الاَْرْضِ يقُولُ لَكَ رَبُّكَ افْتَحْ وَ خُذْ مِنْهَا مَا شِئْتَ مِنْ غَيرِ أَنْ تُنْقَصَ شَيئاً عِنْدِى فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله عليه وآله) الدُّنْيا دَارُ مَنْ لاَ دَارَ لَهُ وَ لَهَا يجْمَعُ مَنْ لاَ عَقْلَ لَهُ فَقَالَ الْمَلِكُ وَالَّذِى بَعَثَكَ بِالْحَقِّ نَبِياً لَقَدْ سَمِعْتُ هَذَا الْكَلاَمَ مِنْ مَلَك يقُولُهُ فِى السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ حِينَ أُعْطِيتُ الْمَفَاتِيحَ; پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در حالى كه غمگين بود از منزل خارج شد فرشته اى خدمت آن حضرت آمد در حالى كه كليد گنج هاى زمين را در دست داشت عرض كرد: اى محمّد! اين كليد گنج هاى زمين است پروردگارت مى فرمايد: آن ها را بگشا و هرچه مى خواهى بردار بى آن كه چيزى از مقام تو نزد من كم شود. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: دنيا خانه كسى است كه خانه ديگرى ندارد و آن را كسى گردآورى مى كند كه عقلى ندارد. آن فرشته عرض كرد: قسم به خدايى كه تو را مبعوث به حق كرده است عين اين سخن را از فرشته اى در آسمان چهارم شنيدم در آن هنگام كه كليد اين گنج ها به دست من داده شد».[1]
مشكلات عظيمى كه در دنياى ديروز و امروز و فردا وجود داشته، دارد و خواهد داشت ناشى از حرص حريصان و دنياپرستان است كه به سهم و حق خود از دنيا قانع نيستند و اصرار دارند از ديگران بگيرند و به خود بيفزايند. سرچشمه جنگ ها و نزاع ها و بسيارى از پرونده هاى سنگين دادگاه ها همين حرص دنيا و بيش از حق خود طلبيدن است و اگر به دستورى كه امام(عليه السلام) فرموده عمل شود آتش جنگ ها خاموش مى گردد و پرونده هاى دادگاه ها بسته خواهد شد. اين سخن را با شعرى از شاعر عرب پايان مى دهيم هرچند سخن در اين جا بسيار است.
يا حَرِيصاً قَطَع الأيّامَ فِى * بُؤسِ عَيْش وَعَناء و تَعَب
لَيْسَ يَعدُوكَ مِنَ الرِّزقِ الّذِى * قَسَم اللّهُ فأجْمِل فى الطَّلَب
اى كسى كه تمام روزها را در ناراحتى و رنج و تعب (براى افزودن مال و ثروت) مى گذرانى! (بدان) آن رزقى كه خدا براى تو مقرر كرده است از تو دريغ نخواهد شد بنابراين در طلب دنيا معقولانه رفتار كن.[2]
*
پی نوشت:
[1]. كافى، ج 2، ص 129، ح 8.
[2]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در مصادر تنها منبع ديگرى كه براى اين گفتار حكيمانه ذكر مى كند غررالحكم آمدى است كه آن را با تفاوت مختصرى نقل كرده است.(مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 283)"
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷 حکمت: ۳۹۲ @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۳۹۳.mp3
7.05M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷 حکمت: ۳۹۳
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
إنَّ الصَّدَقَةَ تَزِيدُ صاحِبَها كَثرَةً، فَتَصَدَّقُوا يَرحَمْكُمُ اللّه ُ
صدقه، بر روزى و دارايىِ صدقه دهنده مى افزايد. پس ـ خدايتان رحمت كند! ـ صدقه بدهيد
@Nahjolbalaghe2
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موعظه
✅ فرشتهها روضه میان!
🎥حجت الاسلام مسعود عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و هفتاد و دو 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﺁﺩﻣﻲ ﻫﺮ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و هفتاد و سه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻋﺎﻣﻞ ﻭ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ، ﺍﻳﻦ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻧﻮﺷﺖ، ﻫﻤﻴﻨﻜﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﻀﻴﻪ ﺍﻃﻠﺎﻉ ﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﻏﺎﻧﻤﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪﻩ، ﺍﻣﺮ ﻛﺮﺩ ﻣﺤﻠﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ
[جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 277]
ﻣﻬﻤﺎﻧﺨﺎﻧﻪ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻭ ﻣﻔﺮﻭﺵ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﻫﻤﻴﻨﻜﻪ ﻏﺎﻧﻤﻪ ﺑﻪ ﻧﺰﺩﻳﻜﻲ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﻳﺰﻳﺪ ﺑﺎ ﺣﺸﻢ ﻭ ﻏﻠﺎﻣﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻝ ﺍﻭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻏﺎﻧﻤﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻏﺎﻧﻢ ﺭﻓﺖ. ﻳﺰﻳﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﺑﺎ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻤﻦ (ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ) (ﺍﻣﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺗﻮ) ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻧﺨﺎﻧﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﺋﻲ. ﻏﺎﻧﻤﻪ ﻳﺰﻳﺪ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻟﺬﺍ ﺳﻮﺍﻝ ﻛﺮﺩ: ﺗﻮ ﻛﻴﺴﺘﻲ؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﻛﻨﺪ. ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻳﺰﻳﺪ ﭘﺴﺮ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻫﺴﺘﻢ. ﻏﺎﻧﻤﻪ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺎﻗﻲ ﻧﮕﺬﺍﺭﺩ ﺍﻱ ﻧﺎﻗﺺ، ﺗﻮ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﭘﺬﻳﺮﺍﺋﻲ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻧﻴﺴﺘﻲ ﺭﻧﮓ ﻳﺰﻳﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﺷﺪﻭ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﭘﺪﺭﺵ ﺁﻣﺪ ﻭ
ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ، ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩﻩ ﺗﺮﻳﻦ ﺯﻥ ﻗﺮﻳﺶ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﻳﺰﻳﺪ ﮔﻔﺖ: ﺳﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺣﺪﻱ ﺿﺒﻂ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؟ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﭼﻬﺎﺭ ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺑﺮﺍﻭﺭﺩ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺯﻥ ﺑﺎﻗﻴﻤﺎﻧﺪﻩ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻏﺎﻧﻤﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺳﻠﺎﻡ ﻛﺮﺩ. ﻏﺎﻧﻤﻪ ﮔﻔﺖ: ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ، ﻭ ﺧﻮﺍﺭﻱ ﻭ ﻫﻠﺎﻛﺖ ﺑﻨﺎﺳﭙﺎﺳﺎﻥ، ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺖ: ﻛﺪﺍﻣﻴﻚ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺍﺳﺖ. ﻋﻤﺮﻭ ﻓﻮﺭﺍ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻫﺴﺘﻢ. ﻏﺎﻧﻤﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺗﻮﺋﻲ ﻛﻪ ﻗﺮﻳﺶ ﻭ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﺭﺍ ﺩﺷﻨﺎﻡ ﻣﻲﺩﻫﻲ؟ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺧﻮﺩ ﻟﺎﻳﻖ ﺩﺷﻨﺎﻡ ﻫﺴﺘﻲ ﻭ ﻣﻮﺟﺒﺎﺕ ﺩﺷﻨﺎﻡ ﺩﺭ ﺗﻮ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺍﺳﺖ، ﺩﺷﻨﺎﻣﻬﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺮﻣﻲ ﮔﺮﺩﺩ. ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ، ﺑﻪ ﻋﻴﻮﺏ ﻭ ﺯﺷﺘﻴﻬﺎﻱ ﺗﻮ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺩﺍﻧﺎ ﻭ ﺁﺷﻨﺎﻳﻢ ﻭ ﻳﻚ ﻳﻚ ﻋﻴﺒﻬﺎﻱ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻣﻲﻛﻨﻢ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻛﻨﻴﺰﻙ ﺳﻴﺎﻫﻲ، ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﻭ ﺯﺷﺖ ﻛﺮﺩﺍﺭ ﻭ ﺍﺣﻤﻖ، ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪﻱ، ﻛﻨﻴﺰﻛﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﻝ ﻣﻲﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻓﺮﻭﻣﺎﻳﻪ ﻭ ﭘﺴﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻘﺎﺭﺑﺖ ﻣﻲﭘﺬﻳﺮﻓﺖ، ﻫﺮ ﮔﺎﻩ
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 278]
ﻧﺮﻱ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻫﻤﺒﺴﺘﺮ ﻣﻲﺷﺪ ﻧﻄﻔﻪ ﺍﻭ ﺑﺮ ﻧﻄﻔﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻏﻠﺒﻪ ﻣﻲﻧﻤﻮﺩ (ﻛﻨﺎﻳﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﺷﻬﻮﺕ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ) ﺩﺭ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﭼﻬﻞ
ﻣﺮﺩ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻣﻲﺟﻬﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﺒﺴﺘﺮ ﻣﻲﺷﺪﻧﺪ - ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺕ - ﻭ ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﺮﺩﻱ ﻳﺎﻭﻩ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻳﺎﻓﺘﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺭﺷﺪ ﻭ ﺻﻠﺎﺡ ﻧﺮﺳﻴﺪﻱ ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﻓﺎﺳﺪ ﻭ ﺗﺒﺎﻩ ﻭ ﺗﺒﺎﻩ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻫﺴﺘﻲ ﻛﻪ ﺻﻠﺎﺡ ﻭ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﻮ ﺭﺍﻫﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﺗﻮ ﻣﺮﺩ ﺑﻴﮕﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺭﺍ ﻫﻤﺒﺴﺘﺮ ﺑﺎ ﺯﻧﺖ ﺩﻳﺪﻱ ﻭ ﺣﺲ ﻏﻴﺮﺕ ﻭ ﻣﺨﺎﻟﻔﺘﻲ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﺸﺪ. ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺍﻱ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﺑﺎ ﻧﻴﻜﻲ ﻭ ﺻﻠﺎﺡ ﺳﺮ ﻭ ﻛﺎﺭﻱ ﻧﺪﺍﺭﻱ ﻭ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺧﻴﺮ ﻭ ﻧﻴﻜﻲ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻱ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﭼﻜﺎﺭ ﺑﺎ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ؟ ﺁﻳﺎ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﭼﻮﻥ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻤﻨﺪ؟... ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﻪ ﻃﻮﻟﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻣﺎ ﻣﻘﺪﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﺍﺑﺘﺪﺍﻱ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻳﻢ (ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ) ﺑﻪ " ﺍﻟﻤﺤﺎﺳﻦ ﻭ ﺍﻟﺎﺿﺪﺍﺩ " ﺗﺎﻟﻴﻒ ﺟﺎﺣﻆ ﺹ 104-102 ﻭ ﭼﺎﭖ ﺩﻳﮕﺮ ﺹ. 121-118 ﻭ " ﺍﻟﻤﺤﺎﺳﻦ ﻭ ﺍﻟﻤﺴﺎﻭﻱ " ﺗﺎﻟﻴﻒ ﺑﻴﻬﻘﻲ ﺝ 7107، ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺷﻮﺩ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَٰنُ وَلَدًا ۗ سُبْحَانَهُ ۚ بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ
آنها گفتند: «خداوند رحمان فرزندى (براى خود) انتخاب کرده است». او منزّه است، بلکه (فرشتگان) بندگان شایسته اویند.
(انبیاء/26)
*
لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ
هیچ گاه در سخن بر او پیشى نمى گیرند. و (پیوسته) به فرمان او عمل مى کنند.
(انبیاء/27)
*
يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَىٰ وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ
آنچه پیش رو و پشت سر آنهاست [= گذشته و آینده آنان] را مى داند. و آنها جز براى کسى که خدا راضى (به شفاعت براى او) است شفاعت نمى کنند. و از ترس او بیمناکند.
(انبیاء/28)
*
۞ وَمَن يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَٰهٌ مِّن دُونِهِ فَذَٰلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ ۚ كَذَٰلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ
و هر کس از آنها بگوید: «من معبودى جز او هستم»، او را با (عذاب) دوزخ کیفر مى دهیم! و این گونه ستمکاران را کیفر خواهیم داد.
(انبیاء/29)
*
@Nahjolbalaghe2