eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و نود و هفتم 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ﺍﻳﻨﻚ ﺗﻮﺟﻪ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﻪ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و نود و هشتم 🔷 ↩️ ﺩﺭﮔﺬﺷﺖ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺳﻬﻤﻲ ﺑﻪ ﺳﺎﻝ ﭼﻬﻞ ﻭ ﺳﻪ ﻫﺠﺮﻱ ﺩﺭ ﺷﺐ ﻋﻴﺪ ﻓﻄﺮ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺻﺤﻴﺤﺘﺮﻳﻦ ﺗﺎﺭﻳﺦ، ﻋﻤﺮﻭ ﺑﺪﺭﻭﺩ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻭ ﻫﺴﺖ، ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻧﻮﺩ ﺳﺎﻝ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﻋﺠﻠﻲ ﻧﻮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﺳﺎﻝ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻧﻤﻮﺩ. ﻳﻌﻘﻮﺑﻲ ﺩﺭ ﺝ 2 ﺹ 198 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﮔﻮﻳﺪ: ﻫﻤﻴﻨﻜﻪ ﻣﺮﮒ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﻴﺪ، ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ: ﭘﺪﺭ ﺗﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ " ﺫﺍﺕ ﺍﻟﺴﻠﺎﺳﻞ "ﻣﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭﻱ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻭ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻢ ﺁﻳﺎ ﭼﻪ ﺣﺠﺖ ﻭ ﺩﻟﻴﻠﻲ ﺩﺭ ﻣﺤﺎﻛﻪ ﺧﺪﺍﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ، ﺳﭙﺲ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺛﺮﻭﺕ ﺧﻮﺩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﮔﻔﺖ: ﻛﺎﺵ ﺛﺮﻭﺕ ﻣﻦ، ﭘﺸﻜﻞ ﺷﺘﺮ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺍﻱ ﻛﺎﺵ ﺳﻲ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﻣﻦ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﺍ ﺁﺑﺎﺩ ﻭ ﻣﻬﻴﺎ ﻛﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺩﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﻢ، ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﻣﻘﺪﻡ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺁﺧﺮﺗﻢ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻧﻤﻮﺩﻡ، ﺩﺭ ﻃﺮﻳﻖ ﺭﺷﺪ ﻭ ﺻﻠﺎﺡ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﺷﺪﻡ ﺗﺎ ﺍﺟﻠﻢ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﻴﺪ ﮔﻮﺋﻲ ﻣﻲ‌ﺑﻴﻨﻢ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺛﺮﻭﺕ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻧﻢ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺪﺭﻓﺘﺎﺭﻱ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﻤﻮﺩ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﺒﺮ ﺩﺭ ﺝ 2 ﺹ 436 " ﺍﻟﺎﺳﺘﻴﻌﺎﺏ " ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ: ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮﺽ ﺑﻮﺩ، ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺑﻪ ﺩﻳﺪﻥ ﺍﻭ ﺁﻣﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻠﺎﻡ ﺟﻮﻳﺎﻱ ﺣﺎﻟﺶ ﺷﺪ، ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﻱ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻛﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ، ﻛﻤﻲ ﺍﺯ ﺍﻣﺮ ﺩﻧﻴﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺁﺑﺎﺩ ﺳﺎﺧﺘﻢ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺩﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﺒﺎﻩ ﺳﺎﺧﺘﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺗﺒﺎﻫﺶ ﻧﻤﻮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺗﺒﺎﻩ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ، ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﻗﺮﻳﻦ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﻱ ﻣﻲ‌ﺷﺪﻡ، ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺍﮔﺮ ﻣﻲ‌ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﺑﻜﻨﻢ ﻭ ﺑﺤﺎﻟﻢ ﺳﻮﺩﻱ ﺩﺍﺷﺖ، ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻲ‌ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻬﺎﻟﻚ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﻨﻢ، ﻓﺮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻡ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻴﻦ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﻌﻠﻖ ﻣﻲ‌ﺑﻴﻨﻢ، ﻧﻪ ﺑﺎ ﻧﻴﺮﻭﻱ ﺩﺳﺘﺎﻧﻢ ﻣﻲ‌ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﺎﻟﺎ ﺭﻭﻡ ﻭ ﻧﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻳﻢ ﻭ ﺭﻭﻱ ﭘﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﻴﺮﻡ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﺩﺭﺯﺍﺩﻩ ﻣﺮﺍ ﭘﻨﺪﻱ ﺩﻩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻬﺮﻩ ﮔﻴﺮﻡ. [ ﺻﻔﺤﻪ 319] ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﻫﻴﻬﺎﺕ، ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﺑﺮﺳﻲ ﺍﻳﻨﻚ، ﺑﺮﺍﺩﺭﺯﺍﺩﻩ ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ، ﺗﻮ ﮔﺮﻳﻪ ﻧﺨﻮﺍﻫﻲ ﻛﺮﺩ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﻨﻬﻢ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮔﺮﻳﺴﺖ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻛﺴﻴﻜﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻘﻴﻢ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻣﻲ‌ﺁﻭﺭﺩ؟ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺣﺘﻲ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺭﺳﻴﺪﻩ‌ﺍﻡ ﻭ ﻣﺮﮔﻢ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﻴﺪﻩ، ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﻣﺎﻳﻮﺱ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻲ؟ ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺗﻮ ﻣﺎﻳﻮﺱ ﻣﻲ‌ﺳﺎﺯﺩ، ﺁﻧﭽﻪ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﮕﻴﺮ ﺗﺎ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﮔﺮﺩﻱ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﮔﻔﺖ: ﻫﻴﻬﺎﺕ ﺍﻳﻦ ﺁﺭﺯﻭﺋﻲ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺩﺭﺍﺯ ﺍﺳﺖ، ﺗﻮ ﻧﻮ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﮔﻴﺮﻳﺪ ﻭ ﻛﻬﻨﻪ ﻭ ﻓﺮﺳﻮﺩﻩ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺩﻫﻲ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻲ؟ ﻛﻠﺎﻣﻲ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻋﻜﺲ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺷﻨﻴﺪﻡ . ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۷۱ الی ۷۳ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔹هجرت ابراهیم
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۷۱ الی ۷۳ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ آیه بعد، به یکى از مهمترین مواهب خدا به ابراهیم(علیه السلام) که داشتن فرزندى صالح و نسلى برومند و شایسته است، اشاره کرده مى فرماید: ما به او اسحاق را بخشیدیم و یعقوب (فرزند اسحاق) را بر او افزودیم (وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ نافِلَةً).(۲) و همه آنها را مردانى صالح، شایسته و مفید قرار دادیم (وَ کُلاًّ جَعَلْنا صالِحِینَ). سالیان درازى گذشت که ابراهیم(علیه السلام) در عشق و انتظار فرزند صالحى به سر مى برد آیه ۱٠٠ سوره صافات گویاى این خواسته درونى او است: رِبِّ هَبْ لِىْ مِنَ الصّالِحِیْن: پروردگارا فرزندى صالح به من مرحمت کن . سرانجام خدا دعاى او را مستجاب کرد، نخست اسماعیل و سپس اسحاق را به او مرحمت کرد که هر کدام پیامبرى بزرگ و با شخصیت بودند. تعبیر به نافِلَة تنها توصیف براى یعقوب، شاید از این نظر باشد که ابراهیم(علیه السلام) فقط فرزند صالحى تقاضا کرده بود، اما خدا نوه صالحى نیز بر آن افزود، زیرا نافلة در اصل، به معنى موهبت و یا کار اضافى است. * * * آخرین آیه مورد بحث، به مقام امامت و رهبرى این پیامبران بزرگ و بخشى از صفات و برنامه هاى مهم و پرارزش آنها به طور جمعى اشاره مى کند. در این آیه مجموعاً شش قسمت از این ویژگى ها بر شمرده شده که با اضافه کردن توصیف به صالح بودن، که از آیه قبل استفاده مى شود، مجموعاً هفت ویژگى را تشکیل مى دهد. این احتمال نیز وجود دارد که مجموعه شش صفتى که در این آیه ذکر شده، شرحى براى صالح بودن آنها باشد که در آیه قبل آمده است. نخست مى گوید ما آنها را امام و رهبر مردم قرار دادیم (وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً). یعنى علاوه بر مقام نبوت و رسالت مقام امامت را نیز به آنها دادیم، امامت ـ همان گونه که سابقاً هم اشاره کرده ایم ـ آخرین مرحله سیر تکاملى انسانى است که به معنى رهبرى همه جانبه مادى و معنوى، ظاهرى و باطنى، جسمى و روحى مردم است. فرق نبوت و رسالت، با امامت این است که: پیامبران در مقام نبوت و رسالت تنها فرمان حق را دریافت مى کنند، از آن خبر مى دهند و به مردم ابلاغ مى کنند، ابلاغى توأم با بشارت و انذار. اما در مرحله امامت این برنامه هاى الهى را به مرحله اجرا در مى آورند خواه از طریق تشکیل حکومت عدل بوده باشد یا بدون آن، در این مرحله آنها مربّى اند، مجرى احکام و برنامه ها، پرورش دهنده انسان ها، و به وجود آورنده محیطى پاک و منزه و انسانى. ✍ پی نوشت: ۲ ـ عدم ذکر اسماعیل در اینجا با این که او نخستین فرزند ابراهیم بود، شاید به خاطر آن است که تولد اسحاق از مادرى نازا همچون ساره آن هم در سنى که عادتاً قادر به وضع حمل نبود، مسأله فوق العاده عجیبى به نظر مى رسید در حالى که تولد اسماعیل از مادرش هاجر این چنین عجیب نبود. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
21.Anbiya.073.mp3
2.9M
🎙 تفسیر صوتی آیه ۷۳ سوره مبارکه انبیاء مفسّر : حجت‌الاسلام‌والمسلمین قرائتی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۹۹ ⚖ حقوق متقابل پدر و فرزند: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به بخشى ا
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۹۹ ⚖ حقوق متقابل پدر و فرزند: ↩️ نامگذارى ممكن است در نظر بعضى، امر ساده اى باشد در حالى كه چنين نيست. نام، چيزى است كه هر روز بارها انسان با آن مخاطب مى شود و طبعاً اثر تلقينى دارد. اگر به فرض، پدر نام «ظالم» بر پسر بگذارد و هر روز او را به اين نام خطاب كنند اگر روح ستمگرى بر او غالب شود جاى تعجب نيست. و به عكس اگر نام محسن و حسن يا حسين بر او نهند و همواره آن را در خطابات تكرار كنند حقيقت نيكوكارى به تدريج در او راسخ مى شود. همچنين نام عبدالله و عبدالرحيم و عبدالرحمان كه همگى حكايت از عبوديت انسان در برابر خدا دارد. در روايات اسلامى نيز درباره نامگذارى دقت زيادى شده است حتى در روايتى داريم كه اگر نام زشتى بر انسان ها و يا حتى شهرها گذاشته شده آن را تغيير دهيد: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله عليه وآله) يغَيرُ الأَسْمَاءَ الْقَبِيحَةَ فِى الرِّجَالِ وَ الْبُلْدَانِ; پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) اسماء زشتى را كه بر مردان و شهرها گذاشته بودند تغيير مى داد»[3] و به يقين كار پيغمبر(صلى الله عليه وآله) براى ما الگو و اسوه است. حتى از روايات استفاده مى شود كه براى فرزندان قبل از تولد اسم انتخاب شود و از اميرمؤمنان(عليه السلام) روايت شده كه فرمود: «سَمُّوا أَوْلاَدَكُمْ فَإِنْ لَمْ تَدْرُوا أَ ذَكَرٌ أَوْ أُنْثَى فَسَمُّوهُمْ بِالأَسْمَاءِ الَّتِى تَكُونُ لِلذَّكَرِ وَ الاُْنْثَى فَإِنَّ أَسْقَاطَكُمْ إِذَا لَقُوكُمْ فِى الْقِيامَةِ وَ لَمْ تُسَمُّوهُمْ يقُولُ السِّقْطُ لاَِبِيهِ أَلاَّ سَمَّيتَنِى وَ قَدْ سَمَّى رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله عليه وآله) مُحَسِّناً قَبْلَ أَنْ يولَدَ; براى فرزندانتان نام انتخاب كنيد (حتى پيش از تولد) و اگر نمى دانيد پسر است يا دختر براى آن ها نام هايى انتخاب كنيد كه هم مى توان آن ها را بر پسر گذاشت و هم دختر زيرا فرزندانى از شما كه سقط مى شوند هنگامى كه روز قيامت با شما ملاقات مى كنند و نامى براى آن ها انتخاب نكرده ايد به پدرش مى گويد: چرا نامى بر من نگذاشتى در حالى كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نام محسن را (براى فرزند حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام)) انتخاب كرد پيش از متولد شدنش».[4]عجب اين كه عرب در عصر جاهليت و حتى بعد از آن نيز نام هاى خشن براى فرزندانش انتخاب مى كرد مانند كلب (سگ) و نمر (پلنگ) و فهد (يوزپلنگ) و امثال آن. در حديثى از امام رضا(عليه السلام) مى خوانيم: اين انتخاب به دليل اين بود كه دشمنان را به وسيله آن بترسانند و به عكس، نام غلامان خود را مبارك و ميمون و امثال آن مى گذاشتند.[5] از بعضى از روايات استفاده مى شود كه هرگاه نام هاى بسيار خوبى مانند نام محمّد براى فرزند خود انتخاب كرديد احترام بيشترى به فرزند بگذاريد. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «إِذَا سَمَّيتُمُ الْوَلَدَ مُحَمَّداً فَأَكْرِمُوهُ وَ أَوْسِعُوا لَهُ فِى الْمَجْلِسِ وَ لاَ تُقَبِّحُوا لَهُ وَجْهاً; هنگامى كه فرزند خود را محمّد نام نهاديد او را گرامى داريد و در مجالس به آن ها جاى دهيد و چهره خود را در مقابل آن ها درهم نكشيد».[6] و اما مسأله تعليم و تربيت: امام(عليه السلام) تربيت را مقدم داشته و همگان را سفارش مى كند كه فرزندان را به خوبى تربيت كنند و ادب بياموزند. مى دانيم كه روح و ذهن انسان در كودكى بسيار تأثيرپذير است و طبق حديث معروف، علم در «صغر» همچون نقش بر «حجر» است و بسيار پررنگ و پردوام خواهد بود. ازاين رو اگر پدر و مادر در تعليم و تربيت فرزند كوتاهى كنند خسارت عظيمى، هم دامان پدر و مادر را مى گيرد و هم فرزند را، به خصوص اگر وسوسه هاى شيطانى بر فرزند غلبه كند يا افراد ناباب يا رسانه هاى آلوده با آن ها ارتباط برقرار كنند و تعليمات زشت و ناپسند خود را در روح كودك فرو ريزند. به همين دليل در نامه اى كه امام(عليه السلام) به فرزند دلبندش امام حسن(عليه السلام) نوشت و آنچه خير دنيا و آخرت در آن است در آن نامه ريخت و به فرزندش هديه كرد مى خوانيم: پسرم! چون احساس كردم به سن پيرى رسيده ام و قوايم رو به سستى نهاده به اين وصيت مبادرت ورزيدم و بخش هايى از آن را براى تو بيان كردم مبادا اجلم فرا رسد در حالى كه آنچه در درون سينه داشته ام بيان نكرده باشم... ✍ پی نوشت: [3]. بحارالانوار، ج 101، ص 127، ح 4. [4]. بحارالانوار، ج 101، ص 128، ح 6. [5]. همان، ح 7. [6]. همان، ح 8. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️حضرت عیسی علیه السلام: دلهای سخت خویش را با حکمت نرم سازید پیش از آنکه گناهان بر آنها چیره آید و از سنگ سخت‌تر شوند. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا