قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی 📚ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﺣﻤﻴﺮﻱ ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﺩﺭ ﺑ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و یک
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺣﻤﻴﺮﻱ ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ، ﺷﻴﺦ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﺣﻤﻮﻱ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺷﺼﺖ ﻭ ﻫﺸﺖ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ " ﻓﺮﺍﺋﺪ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ " ﺁﻭﺭﺩﻩ: ﺑﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻆ ﻛﺒﻴﺮ، ﺍﺑﻲ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺍﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻧﻄﻨﺰﻱ، ﻣﺼﻨﻒ ﻛﺘﺎﺏ. " ﺍﻟﺨﺼﺎﻳﺺ ﺍﻟﻌﻠﻮﻳﻪ ﻋﻠﻲ ﺳﺎﻳﺮ ﺍﻟﺒﺮﻳﻪ " ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻮﺍﺣﺪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﺛﻘﻔﻲ ﺑﻪ ﻗﺮﺍﺋﺖ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﻭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ: ﺍﺑﻮﻃﺎﻫﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻴﻢ ﺍﺯ ﺷﻴﺦ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ: ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﻌﺪﺍﻥ، ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺯﻛﺮﻳﺎ ﺍﺯ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺿﺤﺎﻙ، ﺍﺯ ﻫﺸﺎﻡ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻃﺮﻣﺎﺡ ﻃﺎﺋﻲ ﺑﺎ ﻫﺸﺎﻡ ﻣﺮﺍﺩﻱ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺣﻤﻴﺮﻱ ﻧﺰﺩ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺳﻔﻴﺎﻥ، ﮔﺮﺩ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﺪﺭﻩ ﺯﺭﻱ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﻮﺩ ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺷﻌﺮﺍ ﻋﺮﺏ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﺷﻌﺮﻱ ﺑﮕﻮﺋﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭﺗﺎﻥ ﺟﺰ ﺣﻖ ﺳﺨﻨﻲ ﻧﮕﻮﺋﻴﺪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻧﺴﻞ ﺻﺨﺮ ﺑﻦ ﺣﺮﺏ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﺑﺪﺭﻩ ﺯﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﻜﻪ ﺷﻌﺮ ﺣﻘﻲ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﺑﮕﻮﻳﺪ ﻧﺪﻫﻢ. ﻃﺮﻣﺎﺡ ﺑﭙﺎﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﺳﺨﻨﺎﻧﻲ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺍﺯ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻭ ﻧﺎﺳﺰﺍ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﮔﻔﺖ.
ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﻨﺸﻴﻦ، ﻧﻴﺖ ﻭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﺪﺍ ﻣﻲﺩﺍﻧﺪ، ﺳﭙﺲ ﻫﺸﺎﻡ ﻣﺮﺍﺩﻱ ﺑﭙﺎ ﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﺍﻭ ﻧﻴﺰ ﺳﺨﻨﺎﻧﻲ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﺯﺍ ﻭ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻧﺎﺳﺰﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﮔﻔﺖ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﭘﻬﻠﻮﻱ ﺭﻓﻴﻘﺖ ﺑﻨﺸﻴﻦ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﻣﻲﺩﺍﻧﺪ. ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ (ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻮﺩ) ﺑﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺣﻤﻴﺮﻱ (ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﻈﺮﻱ ﺧﺎﺹ ﺩﺍﺷﺖ) ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﺁﻏﺎﺯ ﺳﺨﻦ ﻭ ﺳﺨﻨﻲ ﺟﺰ ﺣﻖ ﻣﮕﻮﻱ ﻭ ﺍﻭ ﺭﻭ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﺪﺭﻩ ﺯﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﻋﻄﺎ ﻛﻨﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺳﺨﻦ ﮔﻮﻳﺪ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺣﻤﻴﺮﻱ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻓﻮﻕ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﺩﺭﺳﺨﻦ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﺗﺮﻱ ﺑﮕﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﺑﺪﺭﻩ ﺯﺭ ﺭﺍ. ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻓﻘﻴﻪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﻣﺎ، ﻋﻤﺎﺩ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺍﺑﻮ ﺟﻌﻔﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﻃﺒﺮﻱ ﺁﻣﻠﻲ ﺩﺭ ﺟﺰ ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ " ﺑﺸﺎﺭﻩ ﺍﻟﻤﺼﻄﻔﻲ ﻟﺸﻴﻌﻪ ﺍﻟﻤﺮﺗﻀﻲ " ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﻳﺪ: ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺷﻴﺦ ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺷﻬﺮﻳﺎﺭ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﻣﺸﻬﺪ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﺎ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ (ﻉ) ﺑﻪ ﺳﺎﻝ ﭘﺎﻧﺼﺪ ﻭ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻣﺎﻩ ﺷﻮﺍﻝ، ﺍﺯ ﺷﻴﺦ ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﺤﺴﻦ ﺧﺰﺍﻋﻲ، ﺍﺯ ﺍﺑﻮﺍﻟﻄﻴﺐ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺑﻨﺎﻥ، ﺍﺯ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺑﻮﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺳﻜﺮﻱ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺍﺯ
ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺑﻮﺍﻟﻌﺒﺎﺱ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﺴﺮﻭﻕ ﺩﺭ ﺑﻐﺪﺍﺩ، ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺩﻳﻨﺎﺭ ﺿﺒﻲ، ﺍﺯ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺿﺤﺎﻙ. ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺳﻨﺪ ﻭ ﻣﺘﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻛﻪ ﺫﻛﺮ ﺷﺪ. ﻭ ﻧﻴﺰ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺻﺎﺣﺐ " ﺭﻳﺎﺽ ﺍﻟﻌﻠﻤﺎ " ﺩﺭ ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺷﺮﻳﻒ ﻣﺮﺗﻀﻲ ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺍﺯ ﺷﻴﺦ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﺣﻤﻮﻳﻲ، ﺑﻴﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَنُوحًا إِذْ نَادَىٰ مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
و نوح را
(به یاد آور) هنگامى که پیش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند. و دعاى او را مستجاب کردیم. و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهایى بخشیدیم.
(انبیاء/76)
***
وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ
و او را در برابر گروهى که آیات ما را تکذیب کرده بودند یارى دادیم. چرا که بدگروهى بودند. از این رو همه آنها را غرق کردیم.
(انبیاء/77)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۷۴ و ۷۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی نجات لوط از سرز
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۷۶ و ۷۷
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✅ نجات نوح از چنگال متعصبان لجوج
بعد از ذکر گوشه اى از داستان ابراهیم(علیه السلام) و لوط(علیه السلام)، به ذکر قسمتى از سرگذشت یکى دیگر از پیامبران بزرگ یعنى نوح پرداخته مى فرماید: به یادآور نوح را، هنگامى که قبل از آنها (قبل از ابراهیم و لوط) پروردگار خود را خواند و تقاضاى نجات از چنگال منحرفان بى ایمان کرد (وَ نُوحاً إِذْ نادى مِنْ قَبْلُ).
این نداى نوح(علیه السلام) ظاهراً اشاره به نفرینى است که در سوره نوح در قرآن مجید نقل شده، آنجا که مى گوید: رَبِّ لاتَذَرْ عَلَى الاْ َرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیّاراً * إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لایَلِدُوا إِلاّ فاجِراً کَفّاراً:
پروردگارا! احدى از این قوم بى ایمان را روى زمین مگذار! * چرا که اگر بمانند بندگان تو را گمراه مى کنند، و نسل آینده آنها نیز جز کافر و فاجر نخواهد بود !.
و یا اشاره به جمله اى است که در آیه ۱٠ سوره قمر آمده: فَدَعا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ: پروردگار خود را خواند و عرض کرد: خدایا من در برابر آنها مغلوبم مرا یارى کن .
تعبیر به نادى که معمولاً براى خواندن با صداى بلند مى آید، ممکن است اشاره به این باشد که: آن قدر این پیامبر بزرگ را ناراحت کردند که سرانجام فریاد کشید و به راستى اگر حالات نوح را که بخشى از آن در سوره نوح آمده و بخشى در سوره هود درست بررسى کنیم، مى بینیم حق داشته فریاد بزند.
آنگاه اضافه مى کند: ما دعاى او را مستجاب کردیم و او و خانواده اش را از آن غم و اندوه بزرگ رهائى بخشیدیم (فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَنَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ).
در حقیقت، جمله فَاسْتَجَبْنا اشاره اجمالى به اجابت دعاى او است، و جمله فَنَجَّیْناه وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیْمِ شرح و تفصیلى براى آن محسوب مى شود.
در این که منظور از کلمه اهل در اینجا کیست؟ در میان مفسران گفتگو است; زیرا اگر منظور خانواده او باشد، تنها بعضى از فرزندان نوح را شامل مى شود; چرا که مى دانیم یکى از فرزندانش با بدان بنشست و خاندان نبوتش گم شد و همسرش نیز در خط او نبود.
و اگر منظور از اهل، پیروان خاص و یاران با ایمانش باشد، بر خلاف معنى مشهورى است که اهل دارد.
اما مى توان گفت: اهل در اینجا معنى وسیعى دارد، هم بستگان مؤمن او را شامل مى شود و هم دوستان خاص او را; چرا که در مورد فرزند نااهلش مى خوانیم: إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ: او از خاندان تو نیست چرا که مکتبش را از تو جدا کرده .
به این ترتیب، آنها که پیوند مکتبى با نوح(علیه السلام) داشتند در حقیقت از خانواده او محسوب مى شوند.
ذکر این نکته نیز لازم است که واژه کَرْب در لغت، به معنى اندوه شدید است، و در اصل از کرب به معنى زیر و رو کردن زمین گرفته شده; زیرا اندوه شدید، دل انسان را زیر و رو مى کند، و توصیف آن به عظیم ، نهایت شدت اندوه نوح(علیه السلام) را مى رساند.
چه اندوهى از این بالاتر که طبق صریح آیات قرآن، ۹۵٠ سال به آئین حق دعوت کرد، اما طبق مشهور میان مفسران در تمام این مدت طولانى تنها هشتاد نفر! به او ایمان آوردند کار بقیه چیزى جز سخریه و استهزاء و اذیت و آزار نبود.
* * *
در آیه بعد، اضافه مى کند: ما او را در برابر قومى که آیات ما را تکذیب کردند یارى کردیم (وَ نَصَرْناهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا).
چرا که آنها قوم بدى بودند، لذا همه آنان را غرق کردیم (إِنَّهُمْ کانُوا قَوْمَ سَوْء فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِینَ).
این جمله بار دیگر تأکیدى است بر این حقیقت که مجازات هاى الهى هرگز جنبه انتقامى ندارد، بلکه بر اساس انتخاب اصلح است، به این معنى که حق حیات و استفاده از مواهب زندگى براى گروهى است که در خط تکامل و سیر الى اللّه باشند و یا اگر روزى در خط انحراف افتادند، تجدید نظر کرده و بازگردند، اما گروهى که فاسدند و در آینده نیز هیچ گونه امیدى به اصلاحشان نیست جز مرگ و نابودى سرنوشتى ندارند.
* * *
نکته:
ذکر این نکته نیز لازم است که در سرگذشت ابراهیم (علیه السلام) و لوط (علیه السلام) که سابقاً خواندیم و همچنین ایوب و یونس که در آیات بعد خواهد آمد، همانند نوح، تکیه بر مسأله نجات و رهائى آنها از چنگال محنت ها، رنج ها و دشمنان جبار شده است.
گوئى برنامه این است: خداوند در این سوره انبیاء حمایت بى دریغش از پیامبران، و نجاتشان را از چنگال مشکلات بازگو کند، تا مایه دلدارى براى پیامبر اسلام و امیدوارى براى مؤمنان باشد، مخصوصاً با توجه به این که این سوره مکّى است و مسلمانان در آن هنگام شدیداً در ناراحتى و رنج بوده اند، اهمیت این مسأله روشن تر مى شود.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
21.Anbiya.076-77.mp3
2.38M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۷۶ و ۷۷ سوره مبارکه انبیاء
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
@Nahjolbalaghe2