.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ ۖ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ ۗ وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ۩
آیا نمى دانى تمام کسانى که در آسمانها و کسانى که در زمینند براى خدا سجده مى کنند؟! و (همچنین) خورشید و ماه و ستارگان و کوهها ودرختان و جنبندگان، و بسیارى از مردم! امّا بسیارى (ابا دارند،
و فرمان) عذاب درباره آنان حتمى است. و هرکس را خدا خوار کند، کسى او را گرامى نخواهد داشت. خداوند هر چه را اراده کند (و صلاح بداند) انجام مى دهد.
(حج/18)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۵ الی ۱۷ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ در بعضى از روا
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیه ۱۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
همه موجودات جهان در پیشگاه او سجده مى کنند
از آنجا که در آیات گذشته سخن از مبدأ و معاد بود، آیه مورد بحث، با طرح مسأله توحید و خداشناسى، حلقه مبدأ و معاد را تکمیل مى کند، پیامبر(صلى الله علیه وآله)را مخاطب ساخته مى گوید: آیا ندیدى تمام کسانى که در آسمان ها و تمام کسانى که در زمین هستند براى خدا سجده مى کنند، و خورشید و ماه و ستارگان و کوه ها و درختان و جنبندگان ؟! (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ).
و نیز بسیارى از مردم براى او سجده مى کنند، در حالى که بسیارى دیگر ابا دارند و مستحق عذابند (وَ کَثِیرٌ مِنَ النّاسِ وَ کَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذابُ).
سپس، اضافه مى کند: اینها نزد پروردگار بى ارزشند و هر کس را خدا بى ارزش سازد هیچ کس نمى تواند او را گرامى دارد و مشمول سعادت و ثواب کند (وَ مَنْ یُهِنِ اللّهُ فَما لَهُ مِنْ مُکْرِم).
آرى، خداوند هر کارى را بخواهد و مصلحت بداند انجام مى دهد مؤمنان را گرامى و منکران را خوار مى سازد (إِنَّ اللّهَ یَفْعَلُ ما یَشاءُ).
* * *
نکته ها:
۱ ـ سجود همگانى چگونه است؟
در قرآن مجید، در آیات مختلف سخن از سجود عمومى موجودات جهان و همچنین تسبیح ، حمد و صلوة (نماز) به میان آمده و تأکید شده: این عبادات چهار گانه مخصوص انسان ها نیست، حتى موجودات ظاهراً بى جان نیز در آن شرکت دارند.
گر چه، در ذیل آیه ۴۴ سوره اسراء (در جلد دوازدهم) پیرامون حمد و تسبیح عمومى موجودات عالم به طور مشروح بحث کرده ایم، و همچنین در جلد دهم ذیل آیه ۱۵ سوره رعد از سجده عمومى موجودات عالم سخن گفته ایم، باز در اینجا لازم است اشاره اى به این مسأله مهم بشود:
با توجه به آنچه در آیه مورد بحث آمده، موجودات عالم داراى دو گونه سجودند، سجود تکوینى و سجود تشریعى .
خضوع و تسلیم بى قید و شرط آنها در برابر اراده حق، قوانین آفرینش و نظام حاکم بر این جهان، همان سجود تکوینى آنها است که تمام ذرات موجودات را شامل مى شود، حتى سلول هاى مغز فرعون ها و نمرودها و منکران لجوج، و تمام ذرات وجود آنها مشمول این سجود تکوینى هستند.
به گفته جمعى از محققان، تمامى ذرات جهان داراى نوعى درک و شعورند، و به موازات آن، در عالم خود، حمد و تسبیح خدا مى گویند، و سجود و صلات دارند.(۱)
و اگر این نوع درک و شعور را نپذیریم لااقل تسلیم و خضوع آنها در برابر همه نظامات هستى به هیچ وجه قابل انکار نیست.
اما سجود تشریعى همان نهایت خضوعى است که از صاحبان عقل، شعور، درک و معرفت در برابر پروردگار تحقق مى یابد.
در اینجا این سؤال پیش مى آید: اگر برنامه سجود عمومى موجودات، همه انسان ها را در بر مى گیرد; چرا در آیه فوق به گروهى از انسان ها تخصیص داده شده است؟.
اما با توجه به این که سجده در این آیه، در یک مفهوم جامع میان تشریع و تکوین استعمال شده، پاسخ این سؤال روشن مى شود; زیرا فرد تکوینى سجده در مورد انسان ها، خورشید، ماه، ستارگان، کوه ها، درختان و جنبندگان، همه را شامل مى شود، اما فرد تشریعى آن، بسیارى از انسان ها آن را انجام مى دهند و گروهى سرپیچى کرده و مصداق کَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذابُ هستند، و مى دانیم استعمال یک لفظ در مفهوم جامع و عام، با حفظ مصادیق مختلف، هیچ مانعى ندارد، حتى نزد آنها که استعمال لفظ را در بیشتر از یک معنى جایز نمى دانند، چه رسد به ما که استعمال لفظ مشترک را در معانى متعدد مجاز مى دانیم (دقت کنید).
✍ پی نوشت:
۱ ـ شرح این سخن را در ذیل آیه ۴۴ سوره اسراء آوردیم
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۶ 🔹 تواضع اغنیا و عزت نفس فقرا ✅ دو كار زيبا! امام(عليه السلام) در اين گفتار
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۶
🔹 تواضع اغنیا و عزت نفس فقرا
✅ دو كار زيبا!
به همين دليل در كلام حكيمانه 228 آمده بود: «مَنْ أَتَى غَنِياً فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِهِ; كسى كه به سراغ ثروتمندى براى ثروتش برود و در برابر او تواضع كند دو سوم دينش از دست رفته است». و همانگونه كه در آن جا گفتيم ايمان داراى سه ركن است: معرفت قلبى، اقرار زبانى و عمل به اركان دين; كسى كه در برابر چنين ثروتمندى خضوع مى كند در واقع اقرار زبانى به توحيد را با كلمات تملق آميزش درهم شكسته و همچنين خضوعى كه بايد در برابر ذات پاك پروردگار داشته باشد به وسيله خضوع در مقابل اين ثروتمند، به شرك آلوده كرده است. بنابراين، دو ركن از اركان ايمان را بر باد داده هرچند ايمان قلبى او محفوظ مانده باشد.
اشتباه نشود، منظور اين نيست كه نيازمندان در برابر اغنيا موضع گيرى كرده و راه خصومت در پيش گيرند و آتش دشمنى و عناد در ميان اين دو گروه برافروخته شود بلكه منظور اين است كه آن ها بزرگ منشى خود را حفظ كنند و اغنيا نيز دربرابر آن ها متواضع باشند و كمك هاى خود را بدون منت در اختيارشان بگذارند.
لذا در حديثى مى خوانيم: «ذَكَرَ رَجُلٌ عِنْدَ أَبِى عَبْدِاللَّهِ(عليه السلام) الاَْغْنِياءَ وَ وَقَعَ فِيهِمْ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(عليه السلام) اسْكُتْ فَإِنَّ الْغَنِى إِذَا كَانَ وَصُولاً لِرَحِمِهِ بَارّاً بِإِخْوَانِهِ أَضْعَفَ اللَّهُ لَهُ الاَْجْرَ ضِعْفَينِ لاَِنَّ اللَّهَ يقُولُ وَما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِى تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفى إِلاَّ مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِى الْغُرُفاتِ آمِنُونَ; مردى نزد امام صادق (عليه السلام) سخن از اغنيا به ميان آورد و درباره آن ها بدگويى كرد. امام(عليه السلام) فرمود: ساكت باش، اگر غنى صله رحم به جا آورد و به برادران دينى خود نيكى كند خداوند اجر او را دو چندان خواهد داد زيرا در قرآن مجيد فرموده: اموال و اولادتان شما را به ما نزديك نمى كند مگر كسى كه ايمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد كه پاداش آن ها به دليل اعمالشان دو چندان است و در غرفه هاى بهشتى در امنيت خواهند بود».[4]
در حالات معصومين(عليهم السلام) نيز مى خوانيم كه به گونه اى به نيازمندان كمك مى كردند كه هرگز شخصيت آن ها درهم نشكند و احساس شرمندگى نكنند.
در حديث جالبى از امام حسن مجتبى(عليه السلام) مى خوانيم كه مردى خدمت امام(عليه السلام) رسيد و اظهار فقر و پريشانى فراوان كرد و اين دو بيت شعر را براى بيان نهايت فقر و درماندگى خود تقديم نمود:
لَمْ يَبْقَ لِى شيءٌ يُباعُ بِدِرْهَم * يَكْفِيكَ مَنظَرُ حالَتى عَن مخبَرى
إلاّ بَقايا ماءِ وَجه صُنْتُه * ألاّ يُباعَ وقَد وجَدتُك مُشتَرى
چيزى در بساط من باقى نمانده كه حتى يك درهم ارزش داشته باشد. نگاه به چهره من كافى است و نيازى به خبر دادن نيست.
تنها چيزى كه باقى مانده آبرويم است كه آن را هرگز نفروخته ام ولى اكنون تو را مشترى يافتم و مى خواهم به تو بفروشم.
امام مجتبى(عليه السلام) وكيل خويش را طلبيد و فرمود: چقدر مال نزد توست؟ عرض كرد: دوازده هزار درهم. فرمود: همه آن را به اين مرد فقير بده، من از او شرمنده ام. عرض كرد: چيزى براى مخارج روزانه نمى ماند. فرمود: آن را به اين مرد فقير بده و حسن ظن به خدا داشته باش، خداوند جبران مى كند.
سپس امام(عليه السلام) آن مرد فقير را طلبيد و پول ها را به او داد و اين دو بيت شعر را در جواب اشعارش فرمود:
عاجَلْتَنا فأتاك وابِلُ بِرّنا * طَلاًّ ولو أمهَلْتَنا لم تُمطِر
فَخُذِ القَليلَ وكُن كأنَّك لم تَبِع * ما صُنْتَهُ وكأنّنا لم نَشْتَرى
به سراغ ما آمدى و باران فيض ما به سراغ تو آمد و اگر دير آمده بودى شرمنده مى شديم.
با اين حال اين مقدار كم را بگير و چنان باش كه گويى آبرويت را كه محفوظ مى داشتى به ما نفروختى و ما هم از تو چيزى نخريديم.[4]
آرى! اين پاسخ از آن عطاى فوق العاده زيباتر بود.
✍پی نوشت:
[3]. بحارالانوار، ج 100، ص 2، ح 3.
[4]. منتهى الآمال، حالات امام حسن مجتبى(عليه السلام).
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
🏷 ارجمندى دانش!
☀️امام علی علیه السلام :
✓ «در ارجمندى، دانش همين بس كه كسى هم كه آن را نيك دانا نيست دم از داشتن آن مىزند و هرگاه نسبت علم و دانايى به او داده شود، خوشحال مىگردد و در نكوهندگى نادانى همين بس، كه حتى آدم نادان و بى بهره از دانش، از آن بيزارى مىجويد».
⁙ «كَفى بِالعِلمِ شَرَفا أن يَدَّعِيَهُ مَن لا يُحسِنُهُ ، و يَفرَحَ بِهِ إذا نُسِبَ إلَيهِ ، و كَفى بِالجَهلِ ذَمّا يَبرَأُ مِنهُ مَن هُوَ فيهِ».
📚 منية المريد : ص١١٠
🌺:
@Nahjolbalaghe2
دزد سر گردنه.mp3
1.13M
#موعظه
✅ تاثیر معنویت ملا حسین قلی همدانی بر یک راهزن
🎙دکتر رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و چهل 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی 3⃣ ﻏﺪﻳﺮیه ۰۳ ﺍﻱ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺯ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و چهل و یک
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
4⃣ ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ 04
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻭﺻﻴﺖ ﻣﺤﻤﺪ (ﺹ) ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮ، ﻧﮕﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﻣﻲﻣﺎﻧﻢ ﻛﻪ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺧﺮﻳﺪﻩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺭﻩ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺍﺳﻠﺎﻡ، ﺑﻪ ﻧﺼﺮﺍﻧﻴﺖ ﻳﺎ ﻳﻬﻮﺩﻳﺖ ﮔﺮﻭﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﺮﺍ ﺑﺎ (ﻗﺒﻴﻠﻪ) ﺗﻤﻴﻢ ﻭ ﻋﺪﻱ ﭼﻪ ﻛﺎﺭ ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﻭﻟﻲ ﻧﻌﻤﺘﺎﻥ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ، ﻣﻨﺤﺼﺮﺍ ﺩﻭﺩﻣﺎﻥ ﺍﺣﻤﺪﻧﺪ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺭﻭﺩ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﭙﺎﻳﺎﻥ ﻣﻲﺑﺮﻡ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﺸﻬﺪ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭﻭﺩ ﻧﻔﺮﺳﺘﻢ، ﻭ ﺧﺪﺍﻱ ﻛﺮﻳﻢ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻋﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺨﻮﺍﻧﻢ، ﻧﻤﺎﺯﻡ ﻛﺎﻣﻞ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﺍﻱ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﻦ ﻣﻦ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﻧﺼﺮﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﺳﻴﺪﻡ ﻧﺎﻣﻴﺪﻧﺪ ﺑﻪ ﭘﺎﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﻳﺨﺘﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﺁﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻣﻬﺮ ﺭﺍﺳﺘﻴﻦ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺳﺮ ﺯﻧﺶ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﺳﺰﺍﻭﺭ ﺗﺮ ﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻜﺬﻳﺒﺶ ﻛﻨﻨﺪ - ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻏﻤﻲ ﮔﺬﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺳﺎﻳﻪ ﺑﺎﻥ ﺧﻮﻳﺶ ﮔﻴﺮ، ﻭ ﮔﺮ ﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﻣﺼﻮﻥ ﻭ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﺑﻤﺎﻧﻲ. ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻴﺪﻩ، 25 ﺑﻴﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﺳﺖ. ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺮﺝ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 262 ﺍﻏﺎﻧﻲ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺑﺎ ﺧﻠﺎﻝ ﻋﺘﻜﻲ ﺑﺮ ﻋﻘﺒﻪ ﺑﻦ ﺳﺎﻟﻢ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ، ﻭ ﺳﻴﺪ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﻋﻘﺒﻪ ﺑﻮﭘﺪ. ﻭﻱ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﺰﻩ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻴﺪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ. ﺍﺑﺎ ﺧﻠﺎﻝ ﻛﻪ ﺷﻴﺦ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻤﺮﺩﻃﺎﻳﻔﻪ
ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﺍﺯ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﻋﻄﺎﻳﺎ ﺭﺍ ﺑﻬﻊ ﻣﺮﺩﻱ ﻣﻲﺩﻫﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻟﻌﻦ ﺍﺑﻲ ﺑﻜﺮ ﻭ ﻋﻤﺮ ﺑﺎﻙ ﻧﺪﺍﺭﺩ؟ ﻋﻘﺒﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﻭ ﺑﺨﺸﺶ ﻣﻦ ﺟﺰ ﺍﺯ ﺟﻬﺖ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﻱ ﻭ ﻣﻮﺩﺕ ﭘﻴﺸﻴﻦ ﻭ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﺣﻖ ﻫﻤﺴﺎﻳﮕﻲ ﺍﻭ ﻧﻴﺴﺖ، ﻋﻠﺎﻭﻩ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﻭ ﺩﻝ ﺑﻪ ﻣﻬﺮ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﻲ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻖ ﻭ ﺟﺎﻧﺒﺪﺍﺭﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻟﺎﺯﻡ ﺍﺳﺖ. ﺍﺑﻮ ﺧﻠﺎﻝ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺘﮕﻮ ﺍﺳﺖ. ﺑﮕﻮ ﺍﺑﻮ ﺑﻜﺮ ﻭ ﻋﻤﺮ ﺭﺍ ﻣﺪﺡ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﺋﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺴﺒﺖ ﺗﺸﻴﻌﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻭﻱ ﻣﻲﺩﻫﻨﺪ، ﺑﺎﺯ ﺷﻨﺎﺳﻴﻢ، ﻋﻘﺒﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭ ﺧﻮﺩ [ ﺻﻔﺤﻪ 56] ﺳﺨﻦ ﺗﺮﺍ ﺷﻨﻴﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﺳﻴﺪ ﮔﻔﺖ: ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻭﺻﻴﺖ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﻧﮕﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ.. ﺍﻟﺦ ﺳﭙﺲ ﺧﺸﻤﻨﺎﻙ ﺍﺯ ﺟﺎﺑﺮ ﺧﺎﺳﺖ. ﺍﺑﻮ ﺧﻠﺎﻝ ﺑﻪ ﻋﻘﺒﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺷﺮ ﺳﻴﺪ ﭘﻨﺎﻩ ﺩﻩ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺷﺮﻱ ﭘﻨﺎﻩ ﺩﻫﺎﺩ، ﮔﻔﺖ: ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺷﺮﻁ ﺁﻧﻜﻪ ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﺘﻌﺮﺽ ﻭﻱ ﻧﺸﻮﻱ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2