#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام صادق عليه السلام:
لَم يُستَزَدْ في مَحبوبٍ بمِثلِ الشُّكرِ، و لَم يُستَنقَصْ مِن مَكروهٍ بِمِثلِ الصَّبرِ
✅ چيزى چون شُكر، بر امورِ خوشايند نيفزايد و چيزى چون صبر از امورِ ناخوشايند نكاهد
📚 تحف العقول، ص۳۶۳
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
✅ یک عمل صالح تو یک لحظه میتواند زندگی را عوض کند!
🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و هشتاد و یک 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ 4- ﺍﺑﻮﺱ ﻟﻴﻤﺎﻥ ﻧﺎ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و هشتاد و دو
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻣﻬﺪﻱ، ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺎﺗﺐ ﺧﻮﺩ ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ " ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻦ ﺳﻴﺎﺭ " ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻋﻄﺎ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﻛﻦ، ﻭ ﺍﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺻﻠﻪ ﺍﻱ ﻧﺒﺨﺸﻴﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﻨﺪ ﺳﻴﺪ ﺍﺯ ﺩﺭ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻣﻬﺪﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ، ﺧﻨﺪﻳﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻙ ﺍﻱ ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﺍﻧﺪﺭﺯﺕ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺪﺍﺩﻡ. 5- " ﺳﻮﻳﺪ ﺑﻦ ﺣﻤﺪﺍﻥ ﺑﻦ ﺣﺼﻴﺮ " ﮔﻔﺖ: ﺳﻴﺪ ﺑﺎﻣﺎ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻏﺎﻟﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﻣﻲﺁﻣﺪ، ﺭﻭﺯﻱ ﺍﺯ ﻣﺠﻠﺲ ﻣﺎ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺭﻓﺖ ﺍﻭ ﻣﺮﺩﻱ ﺭﻭﻱ ﺑﻤﺎ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺷﺮﻑ ﻭ ﺍﺭﺝ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ (ﺳﻴﺪ) ﻫﻤﻨﺸﻴﻨﻲ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻭﻱ ﺑﻪ ﺑﺎﺩﻩ ﮔﺴﺎﺭﻱ ﻭ ﺑﺪ ﮔﻮﺋﻲ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺘﮕﺎﻥ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﺳﻴﺪ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺑﻦ ﺣﺼﻴﻦ " ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻮﺷﺖ: ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﺣﺼﻴﻦ ﻣﻦ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﺣﻮﺽ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﺍ ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺣﺎﺭﺙ ﺍﻋﻮﺭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮ ﻛﺮﺩﻡ. ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺩﺍﻱ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺟﺮﻋﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﻨﻮﺷﺎﻧﻨﺪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺑﻬﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﻱ. ﮔﻨﺎﻩ ﻣﻦ ﺟﺰ ﺁﻥ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻳﺎﺩ ﺍﺯ ﻛﺴﻲ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﻴﺒﺮ ﮔﺮﻳﺦ! ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻱ ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺧﺮﻱ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﻴﺮ ﻣﻲﮔﺮﻳﺰﺩ، ﺍﺯ ﻣﺮﺣﺐ ﮔﺮﻳﺨﺖ.
ﻫﻤﻨﺸﻴﻦ ﭘﺴﺖ ﻭ ﻧﺎﺑﻜﺎﺭ ﻭ ﻓﺮﻭﻣﺎﻳﻪ ﺷﻤﺎ، ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻣﺮﺍ ﻧﭙﺴﻨﺪﻳﺪ. ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺭﻫﺒﺮ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻭ ﻓﺎﺭﻭﻕ ﺍﻣﺖ ﺍﻛﺒﺮ (ﻋﻠﻲ ﻉ) ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺰﻭﺩﻱ ﺭﻳﺸﺶ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺗﺮﺍﺷﻴﺪ، ﭼﻪ ﺳﺮ ﺯﻧﺶ ﻭﻱ، ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﻭ ﺯﺷﺘﻲ ﺍﺳﺖ. ﺳﻮﻳﺪ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ، ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺑﺮﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﻌﺎﺷﺮﺕ ﺳﻴﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺧﺮﻳﺪﻧﺪ. ﺍﻏﺎﻧﻲ ﺻﻔﺤﻪ 254 - 250
6- ﺍﺯ ﻣﻌﺎﺫ ﺑﻦ ﺳﻌﻴﺪ ﺣﻤﻴﺮﻱ " ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺳﻴﺪ ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺣﻤﻴﺮﻱ - ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ - ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺩﺍﺀ ﺷﻬﺎﺩﺗﻲ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺳﻮﺍﺭ ﻗﺎﺿﻲ ﺁﻣﺪ. ﺳﻮﺍﺭ ﺑﻪ ﻭﻱ ﮔﻔﺖ: ﺁﻳﺎ ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﺳﻴﺪ ﻧﻴﺴﺘﻲ؟ ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ، ﮔﻔﺖ: ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺩﺍﺀ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺁﻣﺪﻱ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻦ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﺗﻮ ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺘﮕﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ؟ ﺳﻴﺪ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﺍﻭﻟﻴﺎﺀ ﺧﻮﺩ ﺍﻣﺎﻥ ﺑﺨﺸﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ، ﺳﻮﺍﺭ ﺑﻪ ﻭﻱ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺧﻴﺰ ﺍﻱ ﺭﺍﻓﻀﻲ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﺣﻖ ﻧﺨﻮﺍﻫﻲ ﺩﺍﺩ. ﺳﻴﺪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ ﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺮﻭﺩ: ﺍﻱ ﺳﻮﺍﺭ ﭘﺪﺭﺕ ﭘﺴﺮ ﺩﺯﺩ ﺑﺰ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻭ ﺗﻮ ﭘﺴﺮ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺑﻲ ﺟﺤﺪﺭﻱ.
ﻭ ﻣﺎ، ﻋﻠﻲ ﺭﻏﻢ ﺗﻮ، ﺍﺯ ﮔﻤﺮﺍﻫﺎﻥ ﻭ ﺯﺷﺘﻜﺎﺭﺍﻥ ﺑﻴﺰﺍﺭﻳﻢ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
قرآن در برابر این بى منطقان به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: به آنها بگو: آیا مى خواهید
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۷۱ الی ۷۴
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ قرآن بعد از بیان مثال زنده فوق، نتیجه گیرى مى کند که: آنها خدا را آن گونه که باید بشناسند، نشناختند (ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ).
به قدرى در معرفت و شناسائى خدا، ضعیف و ناتوانند که خداوند با آن عظمت را تا سر حدّ این معبودهاى ضعیف و بى مقدار، تنزل دادند، و آنها را شریک او شمردند، که اگر کمترین معرفتى درباره خدا داشتند، بر این مقایسه خود مى خندیدند.
و در پایان آیه مى فرماید: خداوند قوى و عزیز است (إِنَّ اللّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ).
نه همچون بت ها، که قادر بر آفرینش موجود کوچکى نیستند و حتى قدرت دفاع از خویش در برابر مگسى ندارند، او بر همه چیز قادر و توانا است و هیچ کس را قدرت مقابله با او نیست.
* * *
نکته:
مثالى روشن براى بیان ضعف ها
گر چه جمعى از مفسران، عقیده دارند: قرآن در آیات فوق، سخن از مثل به میان آورده، اما خود مثل را صریحاً بیان نکرده است، بلکه اشاره به موارد دیگر قرآن نموده، و یا اصلاً مثل در اینجا به معنى اثبات و تبیین مطلب یا چیز عجیب است، نه به معنى معروفش.
ولى بدون شک، این نظر نادرستى است; چرا که قرآن در آیات فوق، مصداق این مثالى را که دعوت عمومى براى اندیشه در آن کرده است، بیان نموده این مثال، همان مگس است از نظر آفرینش و از نظر ربودن ذرات غذائى!.
این مثال، گر چه در برابر مشرکان عرب ذکر شده، ولى با توجه به این که مخاطب همه مردم جهانند (یا أَیُّهَا النّاسُ) اختصاصى به بت هاى سنگى و چوبى ندارد، بلکه تمام معبودهائى را که جز خدا مى پرستند، در این مثال شرکت داده شده اند، اعم از فرعون ها و نمرودها و بت هاى شخصیت هاى کاذب و قدرت هاى پوشالى و مانند آن.
آنها نیز بر این مثال منطبق هستند، آنها هم اگر دست، به دست هم بدهند و تمام لشگر و عسکرشان را جمع و جور کنند، و اندیشمندان و فرزانگانشان را دعوت کنند، قادر به خلق مگسى نیستند، و حتى اگر مگسى ذره اى از سفره آنها بر گیرد توانائى به باز گرداندن آن را ندارند.
* * *
پاسخ به یک سؤال
ممکن است در اینجا گفته شود: انسان امروز، با نیروى علم و دانش خود توانسته است اختراعاتى کند که به مراتب از یک مگس برتر و بالاتر است.
وسائل نقلیه سریع السیر و بادپیمائى، ساخته که در یک چشم بر هم زدن مسافت زیادى را طى مى کند.
مغزهاى الکترونیکى دقیقى را اختراع کرده، که پیچیده ترین معادلات ریاضى را در یک لحظه حل مى نماید، آیا این گفتگوها درباره انسان عصر ما نیز صادق است؟
در پاسخ مى گوئیم: ساختن این وسائل محیر العقول، بدون شک، دلیل بر پیشرفت فوق العاده صنایع بشر است، اما همه اینها در برابر مسأله آفرینش یک موجود زنده، و خلقت حیات، مسائلى ساده و پیش پا افتاده است.
اگر کتبى را که درباره فیزیولوژى موجودات زنده، و فعالیت هاى بیولوژیکى و حیاتى یک حشره کوچک مانند مگس بحث مى کند، به دقت بررسى کنیم، خواهیم دید ساختمان مغز یک مگس، سلسله اعصاب و دستگاه گوارش آن، به مراتب از ساختمان مجهزترین هواپیماها برتر است و اصلاً قابل مقایسه با آن نیست.
اصولاً مسأله حیات ، حس و حرکت موجودات زنده، نموّ و تولید مثل آنها هنوز به صورت معمائى در برابر دانشمندان قرار گرفته است، و ریزه کارى ها و ظرافت هائى که در ساختمان این موجودات به کار رفته، خود معماهاى دیگرى است، معماهائى که هنوز به هیچ وجه حل نشده.
به گفته دانشمندان علوم طبیعى، چشم هاى بعضى از همین حشرات، خود مرکب از صدها چشم است! یعنى همان چشمى را که ما به صورت یک چشم مى بینیم، از چند صد چشم کوچک تر تشکیل یافته که مجموعه آنها را چشم مرکب مى نامند! به فرض که انسان بتواند از مواد بى جان، سلول زنده اى بسازد چه کسى مى تواند، صدها چشم کوچک که هر کدام از آنها خود داراى دوربین ظریف و طبقات و دستگاه هائى است، در کنار هم بچیند و رشته ارتباطى آنها را در مغز حشره پیوند دهد، و اطلاعات را به وسیله آنها به مغز حشره منتقل سازد و حشره بتواند در موقع مناسب، عکس العمل نسبت به حوادثى که اطراف او مى گذرد نشان دهد؟
آیا اگر همه انسان ها جمع شوند، قدرت بر آفرینش چنین موجود ظاهراً ناچیز اما در واقع بسیار پیچیده و اسرارآمیز، خواهند داشت؟!
و باز به فرض، انسان همه این مسائل را عملى سازد، ولى آیا مى توان نام آن را خلقت گذاشت؟ یا ترکیب و مونتاژى است از وسائل موجود در همین جهان آفرینش؟
آیا کسانى که قطعات پیش ساخته اتومبیلى را به هم مونتاژ مى کنند، مخترع محسوب مى شوند؟ و نام عمل آنها را ابداع و اختراع مى توان گذاشت؟
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۵ بخش دوم 🔶 سرانجام بنی امیه 🔸 از شما انتظار نداشتم! اين بخش از خطبه - که به
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۵ بخش دوم
🔶 سرانجام بنی امیه
🔸 از شما انتظار نداشتم!
↩️ آرى، دنيا پرستان اموال حرام را همچون ميوه شيرين سدر بى خار مى بلعند و اعتنا به اوامر و نواهى پروردگار ندارند و در چنين فضايى حرام همه جا را پر مى کند و حلال از دسترس مردم بيرون مى رود.
سپس مى افزايد: «به خدا سوگند! دنيايى که شما با آن روبه رو هستيد، همچون سايه اى است گسترده تا سرآمدى معيّن; امروز زمين براى شما آزاد و بى مانع و دست هايتان باز است، در حالى که دست رهبران (واقعى و الهى) نسبت به شما بسته است! شمشيرهاى شما بر آنان مسلّط، و شمشيرهاى آنان از شما باز گرفته شده است!». (وَ صَادَفْتُمُوهَا، وَاللهِ، ظِلّاً مَمْدُوداً إِلَى أَجَل مَعْدُود، فَالأَرْضُ لَکُمْ شَاغِرَةٌ(8)، وَ أَيْدِيکُمْ فِيهَا مَبْسُوطَةٌ; وَ أَيْدِي الْقَادَةِ عَنْکُمْ مَکْفُوفَةٌ، وَ سُيُوفُکُمْ عَلَيْهِمْ مَسَلَّطَةٌ، وَ سُيُوفُهُمْ عَنْکُمْ مَقْبُوضَةٌ).
اين تعبيرات به خوبى نشان مى دهد که در اين بخش از خطبه، روى سخن به گروهى از مؤمنان، از بازماندگان صحابه و تابعين است; که آنها به هنگام وزش تندبادهاى آزمايش الهى، نتوانستند خود را حفظ کنند و همراه تندباد به هر سو حرکت کردند.
دنيا آنها را به خود مشغول داشت و فريفته زرق و برق خود نمود. اين در حالى بود که حتّى براى امام(عليه السلام) در دوران حکومتش امکان بازداشتن آنها نبود; چرا که در عصر عثمان چنان غرق در زخارف دنيا شدند، که نجات آنها به آسانى ممکن نبود.
سپس آنها را به شدّت تهديد مى کند که بدانند اوضاع چنين نمى ماند و حساب و کتابى در کار است. مى فرمايد: «آگاه باشيد! هر خونى خونخواهى دارد و هر حقّى صاحب و طالبى، و انتقام گيرنده خون هاى ما مانند کسى است که داور خويش است (که چيزى را فروگذار نخواهد کرد،) و او خداوندى است که از گرفتن کسى ناتوان نگردد و هيچ کس از پنجه عدالتش نگريزد!». (أَلاَ وَ إِنَّ لِکُلِّ دَم ثَائِراً(9)، وَ لِکُلِّ حَقٍّ طَالِباً، وَ إِنَّ الثّائِرَ فِي دِمَائِنَا کَالْحَاکِم في حَقِّ نَفْسِهِ، وَ هُوَ اللهُ الَّذِي لاَ يُعْجِزُهُ مَنْ طَلَبَ، وَ لاَ يَفُوتُهُ مَنْ هَرَبَ).
اشاره به اينکه، اگر عذاب و انتقام الهى در برابر اين خلاف کارى هاىِ ظاهر و آشکار، به تأخير افتد، بدين معنا نيست که اين اعمال به فراموشى سپرده شده است و يا کسى را توان و ياراى فرار از چنگال عدل الهى است.
جمله «إِنَّ الثَّائِرَ فِي دِمَائِنا...» (با توجه به اينکه «ثائِر» از مادّه «ثار» که به معناى خونبها، يا خونخواهى است، گرفته شده) اشاره به اين است که خون هايى که به ناحق از ما خاندان پيامبر ريخته مى شود، خون خواهش خداست; چرا که در راه او و براى او ريخته شده و جنبه شخصى و قبيله اى ندارد و به يقين چنين خونخواهى، در کار خود عاجز نمى ماند.
✍ پی نوشت:
8. «شاغره» از مادّه «شغور» به معناى خالى شدن و آزاد و بى مانع گشتن است.
9. «ثائر» از مادّه «ثأر» (بر وزن قعر) (که همزه آن تبديل به الف شده و «ثار» (بر وزن غار) خوانده مى شود.) در اصل به معناى خوانخواهى و خونبهاست و گاهى به معناى خون گفته شده که آن هم کنايه از همين است و تعبير به «ثارالله» که درباره امام حسين و اميرمؤمنان آمده است: (يَا ثَارَاللهِ وَ ابْن ثَارِهِ.) اشاره به اين است که خونبها و خونخواهى آن دو بزرگوار، تعلّق به خانواده، يا قبيله اى ندارد; بلکه تعلّق به خدا دارد و مربوط به تمام جهان انسانيّت است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
⚡️بهای جان توست!
☀️امام علی علیه السلام
«اى مؤمن! اين دانش و ادب، بهاى جان توست. پس در آموختن آن دو بكوش كه هر چه بر دانش و ادبت افزوده شود، بر قدر و قيمت تو افزوده مىشود. با دانش است كه به پروردگارت راه مىيابى و با ادب است كه به پروردگارت خوش خدمت مىكنى و با ادب در خدمتگزارى است كه بنده سزاوار ولايت و قرب او مىشود. پس [اين]نصيحت را بپذير تا از عذاب بِرَهى».
🔹«يا مُؤمِنُ، إنَّ هذَا العِلمَ وَالأَدَبَ ثَمَنُ نَفسِكَ فَاجتَهِد في تَعَلُّمِهِما فَما يَزيدُ مِن عِلمِكَ وأدَبِكَ يَزيدُ في ثَمَنِكَ وقَدرِكَ؛ فَإِنَّ بِالعِلمِ تَهتَدي إلى رَبِّكَ وبِالأَدَبِ تُحسِنُ خِدمَةَ رَبِّكَ وبِأَدَبِ الخِدمَةِ يَستَوجِبُ العَبدُ وَلايَتَهُ وقُربَهُ، فَاقبَلِ النَّصيحَةَ كَي تَنجُوَ مِنَ العَذابِ .»
📚 مشكاة الأنوار: ص ٢٣٩ ح ٦٨٩
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و هشتاد و دو 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻣﻬﺪﻱ، ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: پانصد و هشتاد و سه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺳﭙﺲ ﺷﻌﺮﻱ ﺳﺮﻭﺩ ﻭ ﺑﺮ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﻱ ﻛﺎﻏﺬ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮ ﻛﺎﻏﺬﻫﺎ ﺟﻠﻮ ﺳﻮﺍﺭ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ ﺳﻮﺍﺭ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﻳﺎﻓﺖ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﺑﻲ ﺟﻌﻔﺮ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺟﺴﺮ ﺍﻛﺒﺮ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺁﻭﺭﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ ﺳﻴﺪ ﻣﺪﺩﮔﻴﺮ. ﺳﻴﺪ، ﺩﺭ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺑﺮ ﺍﻭ ﭘﻴﺸﻲ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺧﻮﺍﻧﺪ: ﺍﻱ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺍﻱ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﺪﺍ ﻭﺍﻱ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺭﻭﺍ ﺑﺮﺍﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﻗﺎﺿﻲ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭ ﻋﺜﻤﺎﻧﻲ ﻭ ﺟﻤﻠﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭘﺬﻳﺮﺍﻱ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺴﺖ.
[ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 113]
ﺟﺪ ﺍﻭ، ﺩﺯﺩ ﺑﺰ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻭ ﺗﺒﻬﻜﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩ. ﻭ ﻛﺴﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﻧﮓ ﻣﻲﺯﺩ ﻛﻪ: ﺍﻱ ﻓﻠﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺩﺭﺁﻱ ﻛﻪ ﻣﺎ ﻓﻠﺎﻥ ﻛﺎﺭﻩ ﺍﻳﻢ. ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺷﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﺁﺩﻣﻲ ﺑﺎﺯﺩﺍﺭ، ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﺮ ﺑﻠﺎﻫﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺎ، ﺳﻨﺘﻬﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﻳﺎﺩﮔﺎﺭ ﺳﺮﻛﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺖ.
ﻣﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻫﺠﻮ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻫﺠﻮ ﻛﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﻠﺎﻫﺎﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺁﻳﺪ. ﺍﺑﻮ ﺟﻌﻔﺮ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺧﻨﺪﻳﺪ، ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺗﺮﺍ ﺑﻪ ﻗﻀﺎﺀ ﮔﻤﺎﺭﺩﻳﻢ ﺍﻳﻨﻚ، ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﺭﺍ ﻫﺠﻮ ﻛﺮﺩﻱ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻛﻦ ﻭ ﺳﻴﺪ (ﺭﻩ) ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ، ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺣﻤﻴﺮﻡ، ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩﻱ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﻲ، ﻣﺎﻳﻪ ﻭ ﺭﺍﺳﺖ. ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩﻩﺍﻡ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﭘﺎﻳﻪ ﻭ ﺳﺮ ﺍﻓﺮﺍﺯﻱ ﺭﺍ ﻧﺴﺘﺎﻳﻢ. ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺑﺮ ﺟﺴﺘﻪ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ، ﭼﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﻣﻦ ﻗﺎﺑﻞ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺍﺳﺖ. ﺁﺭﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻣﻨﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﻣﻦ، ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺍﻧﺪ ﺍﺳﺖ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻣﻨﻜﺮﺍﻥ، ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪ. ﺍﻱ ﺍﺣﻤﺪ ﺍﻱ ﻧﻴﻚ ﻣﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺭﺣﻤﺖ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﻤﺰﻩ ﻭ ﺟﻌﻔﺮ ﻃﻴﺎﺭ، ﻫﻤﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺟﺎ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺭ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺎ، ﺁﻥ ﺍﻣﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻣﺎ - ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﻓﻀﺎﻱ ﺩﻳﻦ ﺗﺎﺭﻳﻚ ﻭ ﺭﺍﻩ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺑﺎﺭﻳﻚ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﺳﺘﻢ ﮔﺮﻭﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻛﺒﺮ ﻣﻲﻭﺭﺯﻳﺪﻧﺪ - ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎﺋﻲﻫﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﺷﻨﺎﺋﻲ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻭ ﺑﻴﻨﺎﺋﻲ ﻳﺎﻓﺘﻴﻢ، ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﻨﺪ.
ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ (ﻉ) ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﺧﻴﺒﺮ ﺫﻟﻴﻞ ﺍﻭ ﺷﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺗﺨﺖ ﺑﺰﺭﮔﺶ ﻭﺍﮊﮔﻮﻥ ﮔﺮﺩﻳﺪ. ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻧﺒﺮﺩ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺷﻜﻨﻨﺪﻩ ﺧﻨﺪﻕ ﻧﻴﺰ ﻛﻪ " ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﻭﺩ " ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻛﻨﺎﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺑﺮّﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺭﻭﻱ ﺁﻭﺭﺩ، ﻭ ﺑﻲ ﺑﺎ ﻛﺎﻧﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﻣﻲﺟﻨﺒﺎﻧﺪ ﻭ
[ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 114]
ﭼﻮﻥ ﺷﺘﺮﻱ ﻣﺴﺖ ﻭ ﺩﺭﺷﺖ ﻣﻲﺧﺮﻭﺷﻴﺪ. ﻋﻠﻲ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﻭ ﻛﺸﻨﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ، ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﻭ ﻛﻮﺑﻴﺪ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺗﻨﻪ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﺩﺭﺧﺘﻲ ﻧﻘﺶ ﺯﻣﻴﻦ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﻥ ﺳﺮﺥ ﺍﺯ ﺭﮔﻬﺎﻳﺶ ﺭﻳﺨﺘﻦ ﮔﺮﻓﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ
خداوند از فرشتگان رسولانى برمى گزیند، و همچنین از انسان ها. به یقین خداوند شنوا
و بیناست!
(حج/75)
*
يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۗ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ
آنچه پیش روى آنها و پشت سر آنهاست مى داند. و همه امور به سوى خدا بازگردانده مى شود.
(حج/76)
*
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ۩
اى کسانى که ایمان آورده اید! رکوع کنید، و سجود به جاآورید، و پروردگارتان را عبادت کنید، و کار نیک انجام دهید، تا رستگار شوید.
(حج/77)
***
وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ ۚ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ ۚ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ ۚ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَٰذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ ۚ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ ۖ فَنِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِيرُ
و در راه خدا آنگونه که سزاوار اوست جهاد کنید، او شما را برگزید،و در دین (اسلام) کارِ سنگین و سختى بر شما قرار نداد. از آیین پدرتان ابراهیم پیروى کنید. خداوند شما را در کتابهاى پیشین و در این کتاب آسمانى «مسلمان» نامید، تا پیامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم. پس نماز را برپا دارید، و زکات را ادا کنید، و به خدا تمسّک جویید،که او سرپرست (ویاور)شماست،چه سرپرست خوبى،وچه یاور شایسته اى!
(حج/78)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۷۱ الی ۷۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ قرآن بعد از بی
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۷۵ الی ۷۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🌧 شأن نزول:
به طورى که جمعى از مفسران، نقل کرده اند، بعضى از مشرکان مانند ولید بن مغیره (که مغز متفکر آنان محسوب مى شد) به هنگام مبعوث شدن پیامبر(صلى الله علیه وآله)با تعجب و انکار مى گفتند: أَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِنْ بَیْنِنا: آیا از میان همه ما وحى الهى بر محمّد (این یتیم فقیر و تهیدست) نازل شده است ؟.
نخستین آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت (که انتخاب انبیاء و فرشتگان براى رسالت، روى معیار شایستگى و معیار معنویت آنها بوده است).(۱)
* * *
تفسیر:
پنج دستور سازنده و مهم
با توجه به این که در آیات گذشته سخن از توحید و شرک و معبودهاى پندارى مشرکان در میان بود، و با توجه به این که جمعى از مردم، فرشتگان یا بعضى از پیامبران را براى عبادت برگزیدند، قرآن در نخستین آیات مورد بحث مى گوید: همه رسولان الهى، بندگان سر بر فرمان او هستند خداوند از فرشتگان، رسولانى بر مى گزیند و همچنین از انسان ها (اَللّهُ یَصْطَفِی مِنَ الْمَلائِکَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النّاسِ).
از فرشتگان رسولانى همچون جبرئیل ، و از انسان ها فرستادگانى همچون پیامبران بزرگ الهى و تعبیر به مِن که در اینجا تبعیضیه است، نشان مى دهد: همه فرشتگان الهى، رسولان او به سوى بشر نبودند، بلکه گروهى از آنها این سمت را داشتند. این تعبیر، منافات با آیه اول سوره فاطر که مى گوید: جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلاً: خدا فرشتگان را رسولان قرار داده است ندارد; چرا که منظور این آیه نیز بیان جنس است، نه بیان عمومیت افراد.
و در پایان آیه اضافه مى کند: خداوند شنوا و بینا است (إِنَّ اللّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ).
یعنى چنان نیست که خداوند مانند انسان ها از کار رسولانش در غیابشان بى خبر باشد، بلکه در هر لحظه، از وضع آنها با خبر است، سخنانشان را مى شنود و اعمالشان را مى بیند.
* * *
آن گاه اشاره به مسئولیت پیامبران در ابلاغ رسالت، از یکسو و مراقبت هاى الهى نسبت به آنها از سوى دیگر کرده، مى گوید:
خداوند آنچه را در پیش روى آنها، و پشت سر آنها است مى داند (یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ).
هم از آینده آنها آگاه است و هم از گذشته، و آنچه را پشت سر نهاده اند.
و همه کارها به خدا باز مى گردد، و همه در برابر او مسئولند (وَ إِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ).
تا مردم بدانند فرشتگان و پیامبران الهى نیز بندگانى هستند سر بر فرمان خدا، و داراى مسئولیت در پیشگاه او، و از خود چیزى ندارند جز آنچه خدا به آنها داده است، نه این که معبودان و خدایانى باشند در برابر اللّه.
بنابراین، جمله یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ... در واقع اشاره به تکلیف و مسئولیت رسولان الهى و کنترل اعمال آنها از ناحیه پروردگار است، همانند آنچه در سوره جن آیات ۲۶ تا ۲۸ آمده است: فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً * إِلاّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً * لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ:
خداوند هیچ کس را بر اسرار غیب خود آگاه نمى کند * مگر رسولانى را که برگزیده است و از آنها راضى شده، و براى آنها مراقبانى از پیش رو و پشت سر مى فرستد * تا روشن شود آیا آنها رسالات پروردگارشان را ابلاغ کرده اند یا نه، و خداوند از آنچه نزد آنان است با خبر است .(۲)
ضمناً، روشن شد: منظور از ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ حوادث آینده است و از ما خَلْفَهُمْ حوادث گذشته.
* * *
در دو آیه بعد، که آیات پایان سوره حج است، روى سخن را به افراد با ایمان کرده، یک سلسله دستورات کلى و جامع را که حافظ دین، دنیا و پیروزى آنها در تمام صحنه ها است بیان مى دارد و با این حسن ختام، سوره حج پایان مى گیرد.
نخست، به چهار دستور مهم اشاره کرده، مى گوید: اى کسانى که ایمان آورده اید، رکوع کنید، و سجده به جا آورید، و پروردگارتان را عبادت کنید، و کار نیک انجام دهید، تا رستگار شوید (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَ افْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).
بیان دو رکن رکوع و سجود، از میان تمام ارکان نماز، به خاطر اهمیت فوق العاده آنها در این عبادت بزرگ است.
✍پی نوشت:
۱ ـ تفسیر قرطبى ، و تفسیر ابوالفتوح رازى ، و تفسیر فخر رازى ، جلد ۲۳، صفحه ۶۹ و تفسیر روح المعانى ، ذیل آیه مورد بحث.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2