فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🎥 سید هاشم الحیدری!
🔸ما نه در مورد سقیفه بازخواست می شویم و نه در مورد کربلا !!
🔻بلکه دشمن امروز ما آمریکا است.
امروز یک گزینه بیشتر نداریم آنهم حمایت از امام سید علی خامنه ای و جمهوری اسلامی است.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و هفت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی 🔹ﺻﻮﺭﺕ ﺳﻮﻡ ﻧﻘﻞ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ: ﺍﺯ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: ششصد و هشت
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
🔹ﺻﻮﺭﺕ ﭼﻬﺎﺭﻡ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺫﻛﺮ ﺁﻏﺎﺯ ﺣﺪﻳﺚ ﭼﻨﻴﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﭘﺲ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺍﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﺑﻨﻲ ﻣﻄﻠﺐ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﺑﺴﻮﻱ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﻤﻮﻣﺎ ﻭ ﺑﺴﻮﻱ ﺷﻤﺎ ﺧﺼﻮﺻﺎ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻭ ﺍﻧﺬﺭ ﻋﺸﻴﺮﺗﻚ ﺍﻟﺎﻗﺮﺑﻴﻦ. ﻭ ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻛﻠﻤﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﺁﺳﺎﻥ، ﻭﻟﻲ ﺩﺭ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﻭ ﮔﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻲﻛﻨﻢ. ﻭ ﺁﻥ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﻟﺎ ﺍﻟﻪ ﺍﻟﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻦ ﺭﺳﻮﻝ
[ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 149]
ﺧﺪﺍﻳﻢ. ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﭘﺬﻳﺮﺍ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻜﺎﺭﻱ ﻛﻨﺪ، ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺯﻳﺮ ﻭ ﻭﺻﻲ ﻭ ﻭﺍﺭﺙ ﻭ ﺧﻠﻴﻔﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﻫﻴﭻ ﻛﺴﻲ ﺑﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﺍﺩ. ﭘﺲ ﻋﻠﻲ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ (ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺍﻡ)، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺑﻨﺸﻴﻦ، ﺳﭙﺲ ﺳﺨﻨﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﺍﺯ ﺳﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﻠﻲ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﻱ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ (ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺍﻡ) ﻭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺑﻨﺸﻴﻦ، ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﻧﻴﺰ ﺳﺨﻨﺶ ﺭﺍ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻛﺴﻲ ﭘﺎﺳﺦ ﻧﺪﺍﺩ، ﺑﺎﺯ ﻋﻠﻲ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺑﻴﻌﺖ ﻣﻲﻛﻨﻢ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻨﺸﻴﻦ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﻭﺯﻳﺮ ﻭ ﻭﺻﻲ ﻭ ﻭﺍﺭﺙ ﻭ ﺧﻠﻴﻔﻪ ﻣﻦ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻦ
ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺑﻮﺩ. ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺣﺎﺗﻢ ﻭ ﺣﺎﻓﻆ ﺑﻐﻮﻱ، ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﻭ ﺍﺑﻦ ﺗﻴﻤﻴﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 80 ﺝ 4 " ﻣﻨﻬﺎﺝ ﺍﻟﺴﻨﻪ " ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ، ﻭ ﺣﻠﺒﻲ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 301 ﺟﻠﺪ 1 ﺳﻴﺮﻩ ﺍﺵ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﺗﻴﻤﻴﻪ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
🔹ﺻﻮﺭﺕ ﭘﻨﺠﻢ
ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 95 (ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ) ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺗﺎﺑﻌﻲ ﺑﺰﺭﮒ، ﺍﺑﻮ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﻠﺎﻟﻲ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻔﺘﮕﻮﻱ ﻗﻴﺲ ﻭ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮔﺬﺷﺖ، ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﻗﻴﺲ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺍﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﻨﻲ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﻛﻪ ﭼﻬﻞ ﺗﻦ، ﻭ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻭ ﺍﺑﻮ ﻟﻬﺐ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺟﻤﻊ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺩﻋﻮﺗﺸﺎﻥ ﻛﺮﺩ، ﻋﻠﻲ ﺣﻀﺮﺗﺶ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﻣﻲﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺍﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﺩﺭ ﭘﻨﺎﻩ ﻋﻤﺶ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ، ﭘﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻛﺪﺍﻡ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﻫﻤﻜﺎﺭ ﻭ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻭ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﻣﺘﻢ ﻭ ﺳﺮ ﭘﺮﺳﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ؟ ﻫﻤﻪ ﺣﺎﺿﺮﺍﻥ ﺳﻜﻮﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ، ﺳﺨﻨﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ، ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻛﺮﺩ، ﻋﻠﻲ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺩﺭﻭﺩ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺑﺎﺩ، ﻣﻦ ﺣﺎﺿﺮﻡ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺳﺮ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻣﺎﻥ ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﺍﻭﺩﻣﻴﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﻣﻠﺎ ﺟﻮﻓﻪ ﻋﻠﻤﺎ ﻭ ﻓﻬﻤﺎ ﻭ ﺣﻜﻤﺎ
[ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 150] ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﺍﺑﺎ ﻃﺎﻟﺐ ﺍﻳﻨﻚ ﺳﺨﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮ ﻭﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺵ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺑﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَبَنِينَ
آیا گمان مى کنند اموال و فرزندانى که به آنان مى بخشیم،
(مؤمنون/55)
*
نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ ۚ بَل لَّا يَشْعُرُونَ
براى این است که درهاى خیرات را با سرعت به روى آنها بگشاییم؟! (چنین نیست) بلکه آنها نمى فهمند (که این وسیله امتحانشان است).
(مؤمنون/56)
*
إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشْيَةِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ
به یقین کسانى که از خوف پروردگارشان بیمناکند،
(مؤمنون/57)
*
وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ
و آنان که به آیات پروردگارشان ایمان مى آورند،
(مؤمنون/58)
*
وَالَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمْ لَا يُشْرِكُونَ
و آنها که به پروردگارشان شرک نمىورزند،
(مؤمنون/59)
*
وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَىٰ رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ
و آنها که نهایت کوشش را در انجام طاعات به خرج مى دهند و با این حال، از این که سرانجام به سوى پروردگارشان باز مى گردند، دل هایشان ترسان است
(مؤمنون/60)
*
أُولَٰئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ
چنین کسانى درخیرات شتاب مى کنند و از دیگران پیشى مى گیرند.
(مؤمنون/61)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۵۱ الی ۵۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ بعضى نیز احتما
🎙 تفسیر صوتی آیات ۵۰ الی ۵۳ سوره مبارکه مومنون
📝 مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
✅ سبقت گیرندگان در خیرات
از آنجا که در آیات گذشته سخن از احزاب و گروه هاى لجوج، متعصب و خود خواهى به میان آمد که تنها به عقائد خود چسبیده و خوشحالند و راه هر گونه تحقیق را به روى عقل خود بسته اند، در آیات مورد بحث، به بعضى دیگر از پندارهاى خودبینانه آنان اشاره کرده، مى گوید: آیا آنها گمان مى کنند اموال و فرزندانى را که به آنان داده ایم... (أَ یَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مال وَ بَنِینَ).
* * *
براى این است که درهاى خیرات را به سرعت به روى آنها بگشائیم ؟! (نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ).
آیا آنها داشتن اموال سرشار و فرزندان بسیار را دلیل بر حقانیت روشن خود مى پندارند؟ و نشانه قرب و عظمت در درگاه خدا مى دانند؟.
نه، هرگز چنین نیست بلکه آنها نمى فهمند (بَلْ لا یَشْعُرُونَ).
آنها نمى دانند، این اموال و فرزندان فراوان در حقیقت یک نوع عذاب و مجازات یا مقدمه عذاب و کیفر براى آنها است.
آنها نمى دانند، خدا مى خواهد آنها را در ناز و نعمت فرو برد، تا به هنگام گرفتار شدن در چنگال کیفر الهى، تحمل عذاب بر آنها دردناک تر باشد; زیرا اگر درهاى نعمت ها به روى انسان بسته شود و آمادگى پذیرش ناراحتى ها پیدا کند، مجازات ها زیاد دردناک نخواهد بود.
اما اگر کسى را از میان ناز و نعمت بیرون کشند و به سیاه چال زندان وحشتناکى بیفکنند فوق العاده دردناک خواهد بود.
به علاوه این فراوانى نعمت، پرده هاى غفلت و غرور را بر روى چشمان او ضخیم تر مى کند، تا آنجا که راه باز گشت بر او غیر ممکن مى شود.
این همان چیزى است که در سایر آیات قرآن از آن به استدراج در نعمت تعبیر شده است.(۱) ضمناً، جمله نُمِدُّ از ماده امداد و مد به معنى کامل کردن نقصان چیزى، و جلوگیرى از قطع و پایان آن است.
* * *
بعد از نفى پندارهاى این غافلان خود خواه، چگونگى حال مؤمنان و سرعت کنندگان در خیرات را، ضمن چند آیه بازگو مى کند و صفات اساسى آنها را تشریح مى نماید: نخست مى گوید: کسانى که از خوف پروردگارشان بیمناک و نگرانند (إِنَّ الَّذِینَ هُمْ مِنْ خَشْیَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ).
قابل توجه این که: خشیت به معنى هر گونه ترس نیست، بلکه ترسى است که توام با تعظیم و احترام باشد، همچنین مشفق از ماده اشفاق و از ریشه شفق به معنى روشنائى آمیخته با تاریکى، به معنى خوف و ترسى است که آمیخته با محبت و احترام است.
✍ پی نوشت:
۱ ـ براى توضیح بیشتر درباره استدراج ، به جلد هفتم، صفحه ۳۲، ذیل آیه ۱۸۲ سوره اعراف مراجعه فرمائید.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
23.Mumenoon.054-61.mp3
3.43M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۵۴ الی ۶۱ سوره مبارکه مومنون
📝 مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۶ بخش دوم ✅ وصف پیامبر و دعا برای او صفات و مقامات پيامبر(صلى الله عليه وآله)
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۶ بخش دوم
✅ وصف پیامبر و دعا برای او
↩️ در ادامه اين سخن، به عنوان قدردانى از زحمات طاقت فرساى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و تعظيم و تکريم مقام والاى او، امام(عليه السلام) دست به دعا بر مى دارد و هفت نعمت الهى را براى اين رسول گرامى از خدا مى طلبد. عرضه مى دارد: «بار خدايا! سهم وافرى از عدل خود و پاداش مضاعفى از خيرات، از فضل خود، نصيب او بگردان!» (اللَّهُمَّ اقْسِمْ لَهُ مَقْسَماً مِنْ عَدْلِکَ، وَ اجْزِهِ مُضَعَّفَاتِ الْخَيْرِ مِنْ فَضْلِکَ).
«خداوندا! بناى رفيع او را برترين بناها قرار ده، و او را بر سرِ خوانِ (رحمت) خويش گرامى دار; بر شرافت مقام او نزد خود بيفزاى; وسيله قرب خود را به وى عنايت کن; و مقام بلند و افضل را به او عطا فرما!». (اللَّهُمَّ أَعْلِ عَلَى بِنَاءِ الْبَانِينَ بِنَاءَهُ وَ أَکْرِمْ لَدَيْکَ نُزُلَهُ(6)، وَ شَرِّفْ عِنْدَکَ مَنْزِلَهُ، وَ آتِهِ الْوَسِيلَةَ، وَ أَعْطِهِ السَّنَاءَ(7)، وَ الْفَضِيلَةَ).
در دعاى اوّل و دوم اين نکته نهفته شده است که: پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مقتضاى عدل الهى استحقاق پاداش فراوانى دارد و به مقتضاى فضل پروردگار پاداش هاى مضاعف، قرآن مجيد مى گويد: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا; کسى که کار نيکى کند، ده برابر به او پاداش داده مى شود».(8) به يقين يک پاداش به مقتضاى عدل است، و نُه پاداش به مقتضاى فضل پروردگار.
درخواست علوّ بناى پيغمبر(صلى الله عليه وآله) بر بناى همه بنا کنندگان، يا اشاره به برترى آيين او بر همه آئين ها، به مقتضاى «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ کُلِّهِ»(9) مى باشد; يا برترى بناى مقامات بهشتى او; و يا برترى روحيات و فضايل معنوى آن حضرت است. ولى تفسير اوّل مناسب تر به نظر مى رسد.
تعبير به «آيةِ الْوَسِيلَةَ» ظاهراً اشاره به مقام عالى قُرب است و نتيجه آن درجات بسيار عالى بهشتى است. در حديثى مى خوانيم که پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) خطاب به اصحاب خود فرمود:
«سَلُوا اللهَ لِيَ الْوَسِيَلَةَ; از خداوند براى من وسيله بخواهيد!» و در ادامه اين حديث آمده است: «هِيَ دَرَجَتي فِي الْجَنَّةِ، وَ هِيَ أَلْفُ مِرْقَاة... فَلاَ يَبْقَى يَوْمَئِذ نَبِىٌّ وَ لاَ صِدِّيقٌ وَ لاَ شَهِيدٌ إِلاَّ قَالَ طُوبى لِمَنْ کَآنَ هذِهِ الدَّرَجَةُ دَرَجَتَهُ; وسيله درجه من دربهشت است که هزار پله دارد.» سپس فاصله عظيم بين اين مراتب را شرح مى دهد تا به اينجا مى رسد: «در آن روز هيچ پيامبر و صدّيق و شهيدى نيست، مگر اينکه مى گويد خوشا به حال آن کس که اين مقام، مقام او است!»(10)
✍ پی نوشت:
. «نُزُل» هم به معناى منزلگاه آمده و هم به معناى چيزى که براى پذيرايى مهمان تازه وارد آماده مى کنند و در اينجا معناى دوم مناسب تر است.
7. «سناء» به معناى درخشندگى و بلندى مقام است و گاه به معناى سيراب کردن نيز آمده است.
8. سوره انعام، آيه 160.
9. سوره صف، آيه 9.
10. تفسير نورالثقلين، جلد 1، صفحه 626، حديث 178.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امیرالمومنین امام علی علیهالسلام: مِن حُسنِ الجِوارِ تَفَقُّدُ الجارِ
✅ از نشانههای حُسن همسایگی جویا شدن از احوال همسایه است.
📚 میزان الحکمه، ج۲، ص۳۹۶
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
❓برای فاطمیه کاری کردی؟
🎥 استاد کاشانی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و هشت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی 🔹ﺻﻮﺭﺕ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺫﻛﺮ ﺁﻏﺎ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: ششصد و نه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺻﻮﺭﺕ ﺷﺸﻢ ﺍﺑﻮ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﺛﻌﻠﺒﻲ (ﻡ 427 ﺭ 37) ﻛﻪ ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻟﺶ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 109 ﺟﻠﺪ 1 ﮔﺬﺷﺖ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮ " ﺍﻟﻜﺸﻒ ﻭ ﺍﻟﺒﻴﺎﻥ " ﺍﺯ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺣﺴﻴﻦ، ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﮔﻔﺖ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺷﻌﻴﺐ ﻋﻤﺮﻱ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻋﺒﺎﺩ ﺑﻦ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻫﺎﺷﻢ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺻﺒﺎﺡ ﺑﻦ ﻳﺤﻴﻲ ﻣﺰﻧﻲ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺯﻛﺮﻳﺎ ﺑﻦ ﻣﻴﺴﺮﻩ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺍﺑﻦ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺀ ﺑﻦ ﻋﺎﺯﺏ، ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭼﻮﻥ ﺁﻳﻪ ﻭ ﺍﻧﺬﺭ ﻋﺸﻴﺮﺗﻚ ﺍﻟﺎﻗﺮﺑﻴﻦ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ، ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﭼﻬﻞ ﺗﻦ ﻭ ﺧﻮﺭﺍﻛﺸﺎﻥ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﺷﻴﺮ ﺑﻮﺩ، ﺟﻤﻊ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺭﺍﻥ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﻱ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩ، ﺁﻏﺎﺯ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻧﻴﺰ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺑﻨﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﭘﻴﺶ ﺁﺋﻴﺪ، ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩ
ﺩﻩ ﻧﻔﺮ ﺩﻩ ﻧﻔﺮ ﺟﻠﻮ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﻏﺬﺍ ﻣﻲﺧﻮﺭﺩﻧﺪ. ﺗﺎ ﺳﻴﺮ ﻣﻲﺷﺪﻧﺪ. ﺳﭙﺲ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻗﺪﺣﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺯ ﺷﻴﺮ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ﺧﻮﺩ ﺟﺮﻋﻪ ﺍﻱ ﻧﻮﺷﻴﺪ ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻨﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﺑﻨﻮﺷﻴﺪ ﻭ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﻧﻮﺷﻴﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺳﻴﺮ ﺍﺏ ﺷﺪﻧﺪ، ﺍﺑﻮ ﻟﻬﺐ ﻟﺐ ﮔﺸﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺧﻮﺭﺍﻛﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ، ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺟﺎﺩﻭ ﻛﺮﺩ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺳﺎﻛﺖ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﺳﺨﻨﻲ ﻧﮕﻔﺖ. ﻓﺮﺩﺍ ﻧﻴﺰ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﭼﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻃﻌﺎﻡ ﻭ ﺷﻴﺮ ﺩﺍﺩ ﺳﭙﺲ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﺑﻨﻲ ﻣﻄﻠﺐ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﻧﺬﻳﺮ ﻭ ﺑﺸﻴﺮ ﺷﻤﺎﻳﻢ. ﭘﺲ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺁﻭﺭﻳﺪ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺷﻮﻳﺪ. ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻛﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﺩﺍﺭﻱ ﻭ ﻫﻤﻜﺎﺭﻱ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻭﻟﻲ ﻭﺻﻲ ﻣﻦ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﻢ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻭﺍﻡ ﻣﺮﺍ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ؟ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ. ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺳﺨﻨﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ
[ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 151]
ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻛﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﻠﻲ ﻣﻲﮔﻔﺖ: (ﻣﻦ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺍﻡ) ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺭﻱ ﺗﻮ ﺍﻱ ﻋﻠﻲ (ﭼﻨﻴﻦ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺑﻮﺩ). ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﮔﻔﺘﻨﺪ، ﺍﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺑﺮﺗﻮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﻳﺎﻓﺖ.
ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﻨﺪ ﻭ ﻣﺘﻦ، ﺻﺪﺭ ﺍﻟﺤﻔﺎﻅ ﮔﻨﺠﻲ ﺷﺎﻓﻌﻲ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 89 ﻛﻔﺎﻳﻪ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺟﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺯﺭﻧﺪﻱ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ " ﻧﻈﻢ ﺩﺭﺭ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ " ﺁﻥ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙 تفسیر صوتی آیات ۵۰ الی ۵۳ سوره مبارکه مومنون 📝 مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی ✅ سبقت گیرن
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۵۵ الی ۶۱
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ و از آنجا که خشیت بیشتر جنبه قلبى دارد، و اشفاق جنبه عملى را شامل مى شود، ذکر این دو، به صورت علت و معلول در آیه، روشن مى گردد، در حقیقت مى فرماید: آنها کسانى هستند که ترس آمیخته با عظمت خدا در دل هایشان جاى کرده است و آثار آن در عملشان و مراقبتهایشان نسبت به دستورات الهى نمایان است.
و به تعبیر دیگر اشفاق مرحله تکامل خشیت است که در عمل اثر مى گذارد، و به پرهیز از گناه و انجام مسئولیت ها وا مى دارد.
* * *
آن گاه اضافه مى کند: کسانى که به آیات پروردگارشان ایمان مى آورند (وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ).
* * *
بعد از مرحله ایمان به آیات پروردگار، مرحله تنزیه و پاک شمردن او از هر گونه شبیه و شریک فرا مى رسد، مى گوید: کسانى که نسبت به پروردگارشان شرک نمىورزند (وَ الَّذِینَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا یُشْرِکُونَ).
در واقع نفى شرک، نتیجه ایمان به آیات پروردگار و معلول آن است، و یا به تعبیر دیگر، ایمان به آیات پروردگار به صفات ثبوتى او اشاره مى کند و نفى شرک، اشاره به صفات سلبى است، به هر حال، نفى هر گونه شرک ـ اعم از آشکار و نهان ـ (جلى و خفى) در این جمله درج است.
* * *
بعد از این، مرحله ایمان به معاد و رستاخیز و توجه خاصى که مؤمنان راستین به این مسأله دارند، فرا مى رسد، توجهى که آنها را در عمل، کاملاً کنترل مى کند، مى گوید:
و کسانى که نهایت تلاش و کوشش را در انجام اطاعات و اداى حقوق مردم و حق پروردگار دارند، اما با این حال خود را مقصر مى دانند و دل هایشان ترسان از این است که سرانجام به سوى پروردگارشان باز مى گردند (وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ).
اینان همچون افراد کوته فکر و دون همت نیستند که با انجام یک عمل کوچک خود را از مقربان درگاه خدا پندارند و چنان حالت عجبى پیدا کنند که همه را در برابر خود کوچک و بى مقدار ببینند.
بلکه اگر برترین اعمال صالح را انجام دهند، عملى که معادل تمام عبادت انس و جن باشد، على وار مى گویند: آه، مِنْ قِلَّةِ الزّادِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ!: آه، از کمى زاد و توشه و طولانى بودن سفر آخرت !.
* * *
بعد از شرح این صفات چهارگانه، مى فرماید: چنین کسانى هستند که در خیرات سرعت مى کنند و از دیگران پیشى مى گیرند (أُولئِکَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ).
در واقع خیرات، نیکى ها و سعادت واقعى، آن نیست که غرق شدگان در ناز و نعمت و غافلان مغرور به دنیا مى پندارند، خیر و سعادت و برکت براى گروه مؤمنانى است که داراى ویژگى هاى اعتقادى و اخلاقى فوق هستند و به دنبال آن در انجام اعمال صالح پیشقدمند.
آیات فوق ترسیم جالب و تنظیم کاملاً منطقى براى بیان صفات این گروه از مؤمنان پیشگام است، از ترس آمیخته با احترام و تعظیم که انگیزه ایمان به پروردگار و نفى هر گونه شرک است شروع کرده و به ایمان به معاد و دادگاه عدل خدا که موجب احساس مسئولیت و انگیزه هر کار نیک است منتهى مى گردد و مجموعاً چهار ویژگى و یک نتیجه را بیان مى کند (دقت کنید).
ضمناً تعبیر به یُسارِعُونَ که از باب مفاعله و به معنى سرعت براى پیشى گرفتن از یکدیگر است، تعبیر جالبى است که وضع حال مؤمنان را در یک مسابقه که به سوى مقصدى بزرگ و پر ارزش انجام مى شود، مشخص مى کند، و نشان مى دهد آنها چگونه در برنامه اعمال صالح با یکدیگر رقابت سازنده و مسابقه بى وقفه دارند.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۲۰ 🔸 راه غلبه بر شهوت: اين گفتار حكيمانه زمانى از امام(عليه السلام) صادر شد كه
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۲۰
🔸 راه غلبه بر شهوت:
↩️ "همچنين در بعضى از روايات از على(عليه السلام) نقل شده است: «سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله عليه وآله) عَنِ الرَّجُلِ تَمُرُّ بِهِ المَرْأَةُ فَينْظُرُ إِلَيهَا فَقَالَ أَوَّلُ نَظْرَة لَكَ وَ الثَّانِيةُ عَلَيكَ وَ لاَ لَكَ وَ النَّظِرَةُ الثَّالِثَةِ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ مَنْ تَرَكَهَا لِلَّهِ لاَ لِغَيرِهِ أَعْقَبَهُ اللَّهُ إِيمَاناً يجِدُ طَعْمَهُ; از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سؤال كردند كه زنى (زيبا) از مقابل مردى عبور مى كند و آن مرد به او نگاه مى نمايد (چه حكمى دارد؟) پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: نخستين نظر از آنِ توست (چون بى اختيار است و گناهى در آن نيست) و نگاه دوم بر ضد توست نه به سود تو و نگاه سوم تير زهرآگينى از تيرهاى شيطان است، هركس آن را براى خدا نه به سبب ديگرى ترك كند خداوند ايمانى در قلب او ايجاد مى كند كه طعم آن را احساس مى نمايد».[1]
2. سؤال ديگر اين كه آن مرد خارجى كه نعوذ بالله نسبت كفر به امام(عليه السلام) داد قطعاً ناصبى و كافر بود. چرا امام(عليه السلام) اجازه نداد او را به قتل برسانند؟
پاسخ اين است كه امام(عليه السلام) از تعبير او استفاده كفر به معناى واقعى نفرمود بلكه اين كفر همان كفرى بود كه خوارج مى گفتند; آن ها معتقد بودند كه هركس گناه كبيره اى مرتكب شود و توبه نكند كافر خواهد بود و چون به زعم آن ها امام(عليه السلام) تن به مسأله حكميت داده بود و اين حكميت به پندار آن ها برخلاف شرع بود چنين نسبتى را به امام(عليه السلام) داد و لذا امام(عليه السلام) او را در حد يك سب و لعن تلقى كرد و فرمود: «إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبّ».
3. سؤال ديگر اين كه آيا مى توان در مقابل دشنام، دشنام داد كه در عبارت امام(عليه السلام) آمده است؟
جواب اين كه مراد از سب در اين جا لعن است يعنى مى توان چنين شخص بدزبانى را لعن كرد چون مستحق لعن است.
در عين حال اشاره فرمود: راه ديگر، استفاده از عفو است همان راهى كه امام(عليه السلام) درباره او انتخاب فرمود.
4. سؤال ديگر همان چيزى است كه ابن ابى الحديد در شرح اين گفتار حكيمانه مطرح كرده است و آن اين كه مى گويد: يكى از دوستان من هنگامى كه اين گفتار امام(عليه السلام) را شنيد پرسيد: چرا امام(عليه السلام) آن مرد را كه از خوارج بود عفو كرد ولى هنگامى كه اشعث تعبير زشتى درباره امام(عليه السلام) در برابر سخنى كه فرموده بود به كار برد و گفت: «هذه عليك لا لك; اين سخن بر ضد توست نه به نفع تو»، امام(عليه السلام) برآشفت و او را به شدّت توبيخ كرد و حتى او را مخاطب به خطاب «منافق بن كافر» فرمود؟
سپس چنين پاسخ مى گويد كه اين مرد خارجى علم امام(عليه السلام) را ستود و در عين حال كلمه زشتى به امام(عليه السلام) گفت در حالى كه اشعث بن قيس منافق، علم امام(عليه السلام) را انكار كرد و حضرت را به ناآگاهى متهم ساخت. چنين شخصى مستحق لعن و هرگونه سرزنش است.[2]
بعضى نيز در پاسخ اين سؤال گفته اند كه اشعث، مرد منافق و شرورى بود و مى خواست با اين سخنش شرى به پا كند. امام(عليه السلام) محكم در مقابل او ايستاد و محكم او را بر سر جايش نشاند ولى اين مرد خارجى چنين نظرى نداشت و لذا امام(عليه السلام) او را مورد عفو قرار داد.
5. سؤال ديگرى نيز در اين جا مطرح است و آن اين كه نسبت كفر به امام(عليه السلام) به هر معنا باشد سب امام(عليه السلام) محسوب مى شود و مى دانيم سب امامان معصوم(عليهم السلام) موجب كفر است همان گونه كه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده است: «مَن سَبّ عليّاً فقد سَبَّنى ومَن سَبّنى فقد سَبّ الله; كسى كه على(عليه السلام) را سب كند مرا سب كرده و كسى كه مرا سب كند خدا را سب كرده است (و به يقين چنين كسى كافر است)».[3] بنابراين چرا امام(عليه السلام) اجازه قتل او را نداد؟"
✍ پی نوشت:
1]. مستدرك الوسائل، ج 14، ص 268، ح 1.
[2]. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 20، ص 63.
[3]. مستدرك حاكم، ج 3، ص 121.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ قال الصادق علیه السلام:
وَ اَللَّهِ لَرَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَسَرُّ بِقَضَاءِ حَاجَةِ اَلْمُؤْمِنِ إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْهِ مِنْ صَاحِبِ اَلْحَاجَةِ .
به خدا سوگند
هرگاه حاجت مؤمنی بر آورده شود ،
رسول خدا صلّى الله عليه و آله از برآورده شدن آن ،
از خودِ آن مؤمن
خوشحال تر می شود.
📚الكافي : ج۲، ص۱۹
@Nahjolbalaghe2