فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 راه رهایی از گرفتاریها و بلایای آخرالزمانی
استاد پناهیان
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 امام زمان بین ما هستند!
⭕️ بگرد ببین اون حجاب چیه که بین تو و اون افتاده‼️
🎤 استاد #رائفی_پور
هدایت شده از صوت انقلابی
نهج البلاغه رمز بقای انقلاب.mp3
4.17M
🎙نهج البلاغه رمز بقای انقلاب!!
✅ در جامعه ای که گفتمان مردم ۱۸۰ درجه وارونه شده،اگر امیرالمومنین هم رئیس جمهور بشود، هیچ اتفاقی نمی افتد!!
🔷 حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
🆔
بارالها !🙏
فرمودی: بندهای که بانام من آغاز كرد
بر من است كه كارهايش را به انجام
رسانم و او را درهمه حال، بركت دهم🌸🍃
مهربان خدایم !🙏
این روز زیبا
را آغاز میکنیم با نام زیبای تو🌸💕🌸
🌸✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ✨🌸
⚘ @Nahjolbalaghe2
4_532582189586485154.mp3
1.9M
چگونهبفهمیم در ماه رمضان بخشیده شدیم یانه⁉️
🎤👤 حاج آقا تهرانی.
⚘ @Nahjolbalaghe2
💚عید سعید فطر بر همه شما مبارک💐
🔸زبان مشترک همه انسانها
💠 «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا #فطرت اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا»
(سوره روم-۳۰)
🔸امام خامنهای:
💬 «بعضیها اعتراض میکنند چرا میخواهید انقلاب را صادر کنید؟ ما انقلاب را صادر نمیکنیم، انقلاب فکر و اندیشه است، اگر مورد پسند ملتی قرار بگیرد به خودی خود آن ملت میپذیرد...»
🔰پیام انقلاب اسلامی، پیامی به زبان فطرت انسانهاست و از همین روست که اندیشه امام روحالله خمینی(ره) تکثیر شد. جانهای عطشناک در گوشه گوشهی جهان، پیام انقلاب اسلامی را با تار و پود خود درک میکنند؛ گویی این زبان حال خودشان است که بر لبان معماران انقلاب جاری شده؛ چون «علم مبارزه در اسلام» به زبان فطرت است. و فطرت، زبان مشترک همه آدمیان از هر نژاد و قوم و قبیله و تیرهایست..
💚اگر میخواهیم پیاممان جهانی بشود، باید به #زبان_فطرت مسلط شویم.
استاد حسن عباسی
⚘ @Nahjolbalaghe2
✍امام علی علیهالسلام :
فروتنی ، انسان فروپایه را بلند مرتبه میگرداند .
تکبّر ، شخص بلند مرتبه را پست میکند .
📚 میزانالحکمه ، ج۱۳ ، ص۲۲۴
⚘ @Nahjolbalaghe2
🔻امیرالمومنین علی علیهالسلام:
غــفــلــــت، گمراهی جانها و سرلوحهی انواع شومی هاست....
ــــ🌺 #احادیث 🌺ــــ
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ـــــــــــــــــــــــــــ
#حدیث_روز
امام على عليه السلام :
🔷 قدرت ، ويژگى هاى ستوده و ناستوده را آشكار مى سازد.
غرر الحكم : حدیث 1153
⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آلعمران 🌷آیه۳۳ 🔹نیاکان مریم این آیات، سرآغازى است براى بیان سرگذشت مریم
✨
✅ادامه تفسیر سوره آل عمران
... ولى اهل ، معنى وسیعى دارد و بر همه اطلاق مى گردد، همچنین آل به افراد انسان اضافه مى شود ولى کلمه اهل به زمان و مکان و هر چیز دیگر نیز اضافه مى گردد، مثلاً مى گویند: اهل فلان شهر اما نمى گویند آل فلان شهر.
۴ ـ ناگفته پیداست: منظور از برگزیدگان آل ابراهیم و آل عمران این نیست که تمام فرزندان ابراهیم و عمران، از برگزیدگان هستند; زیرا ممکن است در میان آنها حتى افراد کافرى وجود داشته باشند، بلکه منظور این است: جمعى از دودمان آنها برگزیده شده اند.
۵ ـ عِمْران در آیه فوق، همان پدر مریم است نه پدر موسى ; زیرا هر کجا در قرآن نام عمران برده شده اشاره به پدر مریم مى باشد و آیات بعد که شرح حال مریم را بیان مى کند نیز گواه این مطلب است.
۶ ـ در روایات متعددى که از طرق اهل بیت(علیهم السلام) به ما رسیده است به این آیه براى معصوم بودن انبیاء و امامان استدلال شده است;(۲) زیرا خداوند هرگز افراد گنهکار و آلوده به شرک و کفر و فسق را انتخاب نمى کند، بلکه آنهائى را برمى گزیند که از آلودگى ها برکنار و معصوم باشند (البته مراحلى از عصمت را مى توان از آیه استفاده کرد).
۷ ـ بعضى از نویسندگان اخیر، به این آیه براى مسأله تکامل انواع استدلال کرده اند و معتقدند: آیه دلالت بر این دارد که آدم ، نخستین انسان نبود، بلکه در زمان آدم انسان هاى بسیارى وجود داشتند که خداوند آدم را از میان آنها برگزید
و نسلى ممتاز از فرزندان او به وجود آورد.
و تعبیر به عَلَى الْعالَمِینَ در آیه فوق را گواه بر این معنى مى دانند، و مى گویند: در عصر آدم، عالمیان یعنى جامعه انسانى وجود داشته.
بنابراین، مانعى ندارد که انسان نخستین که میلیون ها سال قبل به وجود آمده از حیوانات دیگر تکامل یافته و آدم تنها یک انسان برگزیده بوده باشد!
ولى در برابر این سخن، باید گفت: هیچگونه دلیلى در دست نیست که منظور از عالمین در اینجا انسان هاى معاصر آدم بوده باشند، بلکه، ممکن است، مراد مجموع جامعه انسانیت در تمام طول تاریخ بوده باشد، و بر این اساس، معنى آیه چنین مى شود:
خداوند از میان تمام جامعه بشریت در طول تاریخ، انسان هائى را برگزید که نخستین آنها آدم و سپس نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران بود .
و از آنجا که این برگزیدگان، هر کدام در عصر و زمانى مى زیسته اند مى فهمیم منظور از عالمین تمام جامعه انسانى در همه اعصار و قرون بوده است.
بنابراین، لزومى ندارد معتقد باشیم در عصر آدم انسان هاى زیادى وجود داشته اند که آدم از میان آنها برگزیده شده باشد (دقت کنید)!
📚۱ ـ ذُرِّیَّة در اصل به معنى فرزندان کوچک مى باشد، ولى گاه به٠ همه فرزندان اعم از کوچک و بزرگ بلاواسطه و با واسطه نیز گفته شده. این واژه از ماده ذَرْء (بر وزن ابر) به معنى آفرینش و خلقت است.
۲ ـ نور الثقلین ، جلد ۱، صفحه ۵۹، ۶٠، ۳۲۸، ۳۲۹، ۳۳٠ و ۳۳۱، مؤسسه اسماعیلیان، قم، طبع چهارم، ۱۴۱۲ هـ ق ـ بحار الانوار ، جلد ۱۱، صفحه ۷۲، ۷۸ و ۱۶۴.
#تفسیرسورهآلعمران
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۲ ... جالب توجّه اين که در هيچ يک از روايات ندارد که او سمپاشى درباره
✨
✅ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۲
... 2ـ در کتب بسيارى از منابع معروف (مانند: «ذخاير العقبى»، «مَطالِبُ السُّؤول» و «مناقب خوارزمى») آمده است که زن باردارى را که اعتراف به ارتکاب زنا کرده بود نزد «عمر» آوردند، «عمر» دستور به رجم او داد. در اثناى راه «على»(عليه السلام) با او برخورد کرده، فرمود: اين زن را چه شده است؟ گفتند: «عمر» دستور رجم او را صادر کرده است. «على»(عليه السلام)او را بازگرداند و به «عمر» گفت: «هذا سُلطانُکَ عَلَيْها فَما سُلْطانُکَ عَلى ما فى بَطْنِها; تو بر اين زن سلطه دارى (و مى توانى او را مجازات کنى) امّا سلطه و دليل تو بر آنچه در شکم اوست چيست؟» سپس افزود: شايد بر او نهيب زده اى و او را ترسانده اى (که اعتراف به گناه کرده است)؟ «عمر» گفت: چنين بوده است. فرمود: مگر نشنيده اى که پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: کسى که زير فشار از جهت زنجير يا زندان يا تهديد اعتراف کند اعتراف او اثرى ندارد؟ «عمر» او را رها کرده، گفت: «عَجَزَتِ النِّساءُ اَنْ تَلِدْنَ مِثْلَ عَلِىِّ بْنِ اَبى طالِب، لَوْلا عَلِىّ لَهَلَکَ عُمَرُ; مادران هرگز نمى توانند مثل «على بن ابى طالب(عليه السلام)بزايند اگر على نبود عمر هلاک مى شد»!(35)
3ـ در «صحيح ابى داود» که از صحاح معروف ستّه مى باشد از «ابن عباس» نقل شده: زن ديوانه اى را نزد «عمر» آوردند که مرتکب زنا شده بود، «عمر» با گروهى از مردم درباره او مشورت کرد و سرانجام دستور داد او را سنگسار کنند.
«على»(عليه السلام) بر او گذر کرده و فرمود: «ماجراى اين زن چيست؟ گفتند زن ديوانه اى است از فلان طايفه که مرتکب زنا شده است و عمر دستور سنگسار کردن او را داده»، فرمود: «او را باز گردانيد» و خودش به سراغ «عمر» رفت، فرمود: «اى عمر مگر نمى دانى که قلم تکليف از سه طايفه برداشته شده است: از ديوانه تا زمانى که خوب شود و از شخص خواب تا زمانى که بيدار شود و از کودک، تا زمانى که عاقل (و بالغ) گردد»؟ «عمر» گفت: «آرى مى دانم»! فرمود: «چرا دستور دادى اين زن ديوانه را سنگسار کنند»؟ گفت: «چيزى نيست و زن را رها کرد و شروع به تکبير گفتن کرد» (تکبير که نشانه پيروزى بر اشتباه خود بود)(36)
«مناوى» در «فيض الغدير» اين حديث را از «احمد» نقل کرده است و در ذيل آن آمده است که عمر گفت: «لَوْلا عَلِىّ لَهَلَکَ عُمَرُ».(37)
آنچه در بالا گفته شد بخش کوچکى است از آنچه در اين زمينه آمده است و اگر بخواهيد به سراغ همه آنها برويد کتاب مستقلى را تشکيل مى دهد، مرحوم «علامه امينى» يکصد مورد (آرى يکصد مورد) از موارد اشتباه او را که در منابع معروف اهل سنّت آمده است نقل کرده و اين فصل مشهور از کتابش را به نام «نوادر الاثر فى علم عمر» ناميده است(38) و اين همان است که در خطبه فوق از آن تعبير به «کثرت لغزشها و عذرخواهيها» شده است.
3ـ پاسخ به يک سؤال:
ترسيمى را که امام «على بن ابى طالب» در خطبه بالا از مشکلات و نابسامانيهاى مسلمانان در عصر خليفه دوّم کرده است ممکن است با ذهنيّتى که بسيارى از افراد نسبت به عصر عمر دارند و آن را يک عصر پيروزى و درخشان مى شمرند منافات داشته باشد و اين سؤال را به وجود آورد که اين گفتار چگونه با واقعيّتهاى موجود تاريخ سازگار است؟
توجّه به يک نکته دقيقاً مى تواند به اين سؤال پاسخ دهد و آن اين که ـ همان گونه که قبلا اشاره شد ـ بى شک عصر خليفه دوّم عصر پيروزيهاى چشمگير در سياست خارجى کشور اسلام بود; زيرا مسلمانان با الهام گرفتن از دستورات صريح قرآن در مورد جهاد، به جهاد دامنه دار و آزاديبخش دست زدند و هر سال و هر ماه شاهد پيروزيها و فتوحاتى در خارج کشور اسلامى بودند و منافع مادى فراوانى نصيب مسلمانان شد; اين پيروزيهاى چشمگير پرده اى بر ضعفها و نابسامانيهاى داخلى افکند همان گونه که در عصر ما نيز اين معنا کاملا مشهور است که گاه پيروزى يک دولت در سياست خارجيش همه چيز را تحت الشّعاع قرار مى دهد و پرده اى بر ضعفها و نابسامانيهاى داخلى مى افکند و درست به همين دليل است که سياست بازان حرفه اى گروه استکبار در عصر ما هنگامى که با نابسامانيهاى شديد داخلى روبه رو مى شوند سعى مى کنند با حرکات جديدى در سياست خارجى، پرده بر آن بيفکنند.
کوتاه سخن اين که امام(عليه السلام) سخن از خشونت و اشتباهات فراوان و مشکلات داخلى دوران خليفه دوّم مى گويد و حساب اين مطلب از مسأله فتوحات جداست.
📚پی نوشت:⬇️
#شرحخطبههاینهجالبلاغه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۲ ... 2ـ در کتب بسيارى از منابع معروف (مانند: «ذخاير العقبى»، «مَطالِب
📚پی نوشت:
1. او در سال 13 هجرى بعد از حدود 2 سال و سه ماه خلافت، در ماه جمادى الاُخرى چشم از جهان فروبست (مروج الذهب، ج 2، ص 304، چاپ چهارم).
2. سوره بقره، آيه 188.
3. شرح ابن ابى الحديد، جلد 1، صفحه 174.
4. اعشى يکى از شعراى نامى معروف جاهليّت است، از يونس نحوى سؤال کردند برترين شاعر کيست؟ گفت: من فرد خاصّى را معين نمى کنم ولى مى گويم: «امرء القيس» است وقتى که سوار باشد، و «نابغه» است هنگامى که گرفتار ترس شود، و «زهير» است هنگامى که به چيزى علاقه مند شود، و «اعشى» است هنگامى که در حال طرب قرار گيرد.
او اسلام را درک کرد ولى توفيق تشرّف به اسلام براى او حاصل نشد و چون چشمش ضعيف بود به او «اعشى» مى گفتند و در آخر عمر نابينا شد و اسم او «ميمون بن قيس» است و منظورش از شعر بالا اشاره به زمانى است که همنشين «حيان» برادر «جابر» يکى از بزرگان «يمامه» بود که «اعشى» در آن زمان در نعمت و احترام فراوان مى زيست هنگامى که آن زندگى را مقايسه با وضع خودش در بيابانهاى مکّه و مدينه مى کند که براى تحصيل حدّاقل زندگى بايد بر پشت شتر سوار شود و بيابانها را زير پا بگذارد، مى گويد: آن زندگى کجا و اين زندگى کجا!
5. شرح ابن ميثم، ج 1، ص 257.
6. اين حديث از احاديثى است که در کتب شيعه و اهل سنّت به صورت گسترده نقل شده است: «ابن ابى الحديد» در شرح خود دو تعبير بالا را آورده است (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 1، ص 169).
«شيخ محمد عبده» دانشمند بزرگ مصرى در شرح نهج البلاغه خويش مى گويد: بعضى روايت کرده اند که «ابوبکر» بعد از بيعت گفت: اَقيلُونى فَلَسْتُ بِخَيْرِکُمْ»، ولى غالب دانشمندان، اين روايت را به اين صورت نپذيرفته و گفته اند: روايت به صورت: «وُلّيتُکُمْ وَلَسْتُ بِخَيْرِکُمْ» مى باشد. (شرح نهج البلاغه عبده، ص 86، ذيل همين خطبه)
در پاورقيهاى «احقاق الحق» از «ابن حسنويه» محدث «حنفى موصلى» در کتاب «دُرّ بحر المناقب» حديث مفصّلى در اين زمنيه نقل مى کند که در آخر آن آمده است که ابوبکر گفت: «اَقِيْلُونى فَلَسْتُ بِخَيْرکُمْ وَ عَلِىّ فيکُمْ; مرا رها کنيد که بهترين شما نيستم در حالى که على در ميان شماست» (احقاق الحق، ج 8، ص 240).
«طبرى» مورخ معروف مى نويسد: «ابوبکر» بعد از بيعت «سقيفه» خطبه اى خواند و در ضمن آن گفت: «اَيُّهَا النّاسُ فَاِنّى قَدْ وَلِّيْتُ عَلَيْکُمْ وَلَسْتُ بِخَيْرِکُمْ; اى مردم مرا به خلافت بر شما برگزيده اند در حالى که بهترين شما نيستم» (تاريخ طبرى، ج 2، ص 450 چاپ مؤسسه اعلمى بيروت).
«ابن قتيبه دينورى» در «الامامة و السياسة» نقل مى کند که ابوبکر با چشم گريان به مردم گفت: «لا حاجَةَ لى فى بَيْعَتِکُمْ اَقِيْلُونى بَيْعَتى; من نيازى به بيعت شما ندارم بيعت مرا باز گردانيد» (الامامة و السياسة، ج 1، ص 20).
7. شرح ابن ابى الحديد، ج 1، ص 169.
8. نهج البلاغه، خطبه 173.
9. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 1، ص 169.
10. «حوزة» به معناى ناحية و طبيعت آمده، از مادّه «حيازت» به معناى جمع کردن و بر گرفتن است.
11. «کلم» در اصل به معناى زخم و جرح است و کلام را از اين جهت کلام مى گويند که اثر قاطع در طرف مقابل مى گذارد.
12. «عثار» به معناى لغزش است.
13. «صَعْبَة» به معناى انسان يا حيوان سرکش است و نقطه مقابل آن «ذلول» به معناى رام مى باشد و «صعبة» در اين جا اشاره به ناقه صعبه (شتر سرکش) است.
14. «اَشْنَقَ» به معناى کشيدن زمان ناقه و مانند آن است و «شِناق» بر وزن کتاب به ريسمانى گفته مى شود که دهان مشک را با آن مى بندند.
15. «خَرَمَ» از ماده «خَرم» (بر وزن چرم) به معناى پاره کردن و شکافتن است.
16. «اَسْلَس» از ماده «سَلَس» (بر وزن قفس) و «سلاسة» به معناى سهولت و آسانى است بنابراين اسلس به معناى «رها کرد و سهل و آسان گرفت» مى باشد.
17. «تقحّم» از ماده «قحوم» (بر وزن شعور) به معناى انداختن خويشتن در چيزى بدون فکر و مطالعه است.
18. بعضى احتمال سوّمى در اين جا داده اند که منظور از آن خلافت در عصر خود امام(عليه السلام)است که شرايط و اوضاع، امام(عليه السلام) را در ميان دو مشکل قرار داد، ولى اين احتمال بسيار بعيد به نظر مى رسد.
19. «مُنَى» از ماده «مَنْو» (بر وزن بند) به معناى مبتلا شدن است.
20. «خبط» در اصل به معناى پايکوبى شتر بر زمين است و سپس به حرکات حساب نشده و بى پروا اطلاق شده است و لازمه آن عدم حفظ تعادل به هنگام راه رفتن است.
21. «شماس» به معناى سرکشى و بدخلقى است.
22. «تلوّن» به معناى تغيير حال دادن يا رنگ عوض کردن است.
23. «اعتراض» در اصل به معناى حرکت در عرض جاده آمده و اشاره به حرکات ناموزون و غير مستقيم مى باشد.
24. الغدير، ج 6، ص 291.
25. «الغدير» ج 6، ص 291.
26. الغدير، ج 6، ص 290.
27. الدرّالمنثور، ج 6، ص 317.
28. الدرّالمنثور، ج 6،
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📚پی نوشت: 1. او در سال 13 هجرى بعد از حدود 2 سال و سه ماه خلافت، در ماه جمادى الاُخرى چشم از جهان ف
ص 323.
29. به کنز العمّال , جلد 11 , صفحه 322 (حديث 31627) و ملل و نحل شهرستاني , جلد 1 , صفحه 114 مراجعه شود.
30. نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 1، ص 181.
31. همان مدرک.
32. سوره نساء، آيه 20.
33. «سنن بيهقى»، ج 7، ص 233.
34. از جمله «سيوطى» در «الدّرالمنثور»، «زمخشرى» در «کشّاف» (ذيل آيه فوق) و نويسنده کنزالعمّال در کتاب خود، ج 8، ص 298 و ابن ابى الحديد در شرح خود، ج 1، ص 182.
35. ذخاير العقبى، ص 80; مطالب السؤول، ص 13; مناقب خوارزمى، ص 48; اربعين فخر رازى، ص 466 (طبق نقل الغدير، ج 6، ص 110).
36. صحيح ابى داود، ج 4، ص 140 (کتاب حدود، ح 4399).
37. نقل از کتاب «السبعة من السلف من الصحاح الستّة» نوشته مرحوم فيروز آبادى، ص 95.
38. الغدير، ج 6، ص 83 تا 324.