eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران ... ۲ ـ منظور از القَناطِیْرِ الْمُقْنَطِرَه و الخَیْلِ الْمُ
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران 🌷آیه ۱۵ پاداش پرهیزگاران با توجه به آنچه در آیه قبل، درباره اشیاء مورد علاقه انسان، در زندگى مادى دنیا آمده بود، در اینجا در یک مقایسه، اشاره به مواهب فوق العاده خداوند در جهان آخرت و بالاخره قوس صعودى تکامل انسان کرده، مى فرماید: بگو: آیا شما را از چیزى آگاه کنم که از این (سرمایه هاى مادى) بهتر است (قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْر مِنْ ذلِکُمْ). آن گاه به شرح آن پرداخته، مى افزاید: براى کسانى که تقوا پیشه کرده اند در نزد پروردگارشان باغ هایى از بهشت است که نهرها از زیر (درختانش) جارى است، همیشه در آن خواهند بود، و همسرانى پاکیزه و (از همه بالاتر) خشنودى خداوند نصیب آنها مى شود، و خدا به بندگان بینا است (لِلَّذینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ وَ اللّهُ بَصیرٌ بِالْعِبادِ). آرى، این باغ هاى بهشتى بر خلاف غالب باغ هاى این جهان، هرگز آب روان از پاى درختانش قطع نمى شود. و بر خلاف مواهب مادى این جهان، که بسیار زودگذر و ناپایدار است جاودانى و ابدى است. همسران آن جهان، بر خلاف بسیارى از زیبارویان این جهان، هیچ نقطه تاریک و منفى در جسم و جان آنها نیست و از هر عیب و نقصى پاک و پاکیزه اند، همه اینها در یک طرف. و مسأله خشنودى خداوند (رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ) که برترین نعمت هاى معنوى است یک طرف. آرى، این نعمت معنوى ما فوق تصور نیز در انتظار مؤمنان پرهیزکار است. قابل توجه این که: این آیه با جمله أَ أُنَبِّئُکُمْ: آیا شما را آگاه کنم آغاز شده، که یک جمله استفهامیه است و براى گرفتن پاسخ از فطرت هاى بیدار و عقل و خرد انسانى، مطرح شده، تا نفوذش در شنونده عمیق تر باشد. از سوى دیگر، این جمله از ماده اِنْباء گرفته شده که معمولاً در مورد خبرهاى مهم و قابل توجه به کار مى رود. در واقع، قرآن مجید در این آیه، به افراد با ایمان اعلام مى کند که اگر به زندگى حلال دنیا قناعت کنند، و از لذات نامشروع و هوس هاى سرکش و ظلم و ستم به دیگران بپرهیزند، خداوند لذاتى برتر و بالاتر در جهت مادى و معنوى که از هر گونه عیب و نقص پاک و پاکیزه است، نصیب آنها خواهد کرد. در اینجا سؤالى مطرح است و آن این که: آیا در بهشت، لذات مادى هم وجود دارد؟ بعضى چنین مى پندارند: لذایذ مادى منحصر به این جهان است، و در آن جهان اثرى از این لذایذ نیست، و تمام تعبیراتى که در آیات قرآن درباره باغ هاى بهشتى و انواع میوه ها، آب هاى جارى و همسران خوب آمده کنایه از یک سلسله مقامات و مواهب معنوى است که از بابِ: کَلِّمِ النّاسَ عَلى قَدْرِ عُقُولِهِمْ: با مردم به اندازه فکرشان سخن بگو (۱) به این صورت تعبیر شده است. ولى در برابر این پندار باید گفت: هنگامى که ما طبق صریح آیات فراوانى از قرآن کریم معاد جسمانى را قبول کردیم باید براى هر دو قسمت (جسم و روح) موهبت هائى به تناسب آنها، منتها در سطحى عالى تر وجود داشته باشد و اتفاقاً در این آیه اشاره به هر دو قسمت شده، هم آنچه شایسته معاد جسمانى است و هم آنچه شایسته روح و رستاخیز ارواح مى باشد. در واقع آنها که تمام نعمت هاى مادى آن جهان را کنایه از نعمت هاى معنوى مى گیرند تحت تأثیر مکتب هاى التقاطى قرار گرفته، علاوه بر این که بدون جهت ظواهر آیات قرآن را تأویل کرده معاد جسمانى و لوازم آن را به کلى فراموش نموده و منکر شده اند. و شاید جمله وَ اللّهُ بَصِیْرٌ بِالْعِبادِ: خداوند به وضع بندگان خود بینا است که در آخر آیه آمده، اشاره به همین حقیقت باشد، یعنى او است که مى داند جسم و جان آدمى در جهان دیگر هر کدام چه خواسته هائى دارند و این خواسته ها را در هر دو جنبه به نحو احسن تأمین مى کند. در دو آیه بعد، به معرفى بندگان پرهیزکار که در آیه قبل به آن اشاره شده بود پرداخته و شش صفت ممتاز براى آنها بر مى شمرد. ۱ ـ نخست این که: آنان با تمام دل و جان متوجه پروردگار خویش اند و ایمان، قلب آنها را روشن ساخته، و به همین دلیل، در برابر اعمال خویش به شدت احساس مسئولیت مى کنند، مى فرماید: همان کسانى که مى گویند: پروردگارا! ما ایمان آورده ایم، گناهان ما را ببخش و ما را از عذاب آتش نگاهدار (الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا إِنَّنا آمَنّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ قِنا عَذابَ النّارِ). 🌱ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران همان طور که گفتیم، گاهى بعضى از مفسران، لفظ جزاء را در این آیات تقدی
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ... بقاى این اعمال و ابدیت آنها از یک سو سبب مى شود که در رستاخیز، به هنگام محاسبه اعمال، هر کسى تمامى اعمال خود را ببیند و جائى براى انکار باقى نماند. و از سوى دیگر، سبب مى شود که در میان اعمال خود، در رستاخیز زندگى کند، رنج ببرد و یا آرامش بیابد، گرچه وسایل انسانى هنوز قادر نیست حوادث گذشته را جز آنچه مربوط به چند لحظه قبل است کشف کند.(۴) ولى مسلّم است اگر دستگاهى کامل تر به وجود آید و یا دید و درکى کامل تر داشته باشیم مى توانیم همه آنچه را که در گذشته روى داده است، احساس و درک کنیم (البته مانعى ندارد که قسمتى از پاداش و کیفرها هم جنبه قراردادى داشته باشد). ۳ ـ تجسم اعمال از نظر علم روز براى اثبات امکان تجسم اعمال گذشته، مى توان از اصول مسلّم فیزیک امروز استفاده کرد; زیرا از نظر علم فیزیک مسلّم است ماده، تبدیل به انرژى (جسم، تبدیل به نیرو) مى شود، چه این که آخرین نظریه درباره ماده و انرژى این است که: ماده و نیرو دو مظهر از یک حقیقت هستند و ماده، انرژى متراکم و فشرده است که در شرایط معینى به نیرو مبدل مى گردد، گاهى انرژى نهفته در یک گرم ماده، معادل با قدرت انفجار متجاوز از سى هزار تن دینامیت است. نتیجه این که: ماده و انرژى، جلوه هائى از یک حقیقت هستند و با توجه به عدم فناى انرژى و ماده، هرگز مانعى نخواهد داشت که نیروها و انرژى هاى پخش شده، بار دیگر به حالت تراکم در آیند و حالت جرمى و جسمى به خود بگیرند و نیروهائى که در راه اصلاح و درستکارى یا در راه جور و ستم به کار برده شده اند، به حالت فشرده در آیند و به صورت جسمانى خاص در روز رستاخیز مجسم گردند و در صورتى که اعمال نیکى باشند به صورت نعمت هاى جالب و زیباى مادى و اگر اعمال بد و شرّى باشند، در قیافه وسایل شکنجه و عذاب مجسم گردند. 📚۱ ـ یَوْمَ در جمله بالا، مفعول فعل مقدرى است مانند: وَ اذْکُرُوا یا وَ احْذَرُوا . احتمالات دیگرى نیز داده شده که بعید به نظر مى رسد. ۲ ـ حدید، آیه ۱۳. ۳ ـ بحار الانوار ، جلد ۷، صفحه ۲۲۸ و جلد ۶۸، صفحه ۱۷۱ و جلد ۷۴، صفحه ۱۱۳ و ۱۷۸ ـ امالى صدوق ، صفحه ۳، انتشارات کتابخانه اسلامیه ـ معانى الاخبار ، صفحه ۲۳۳، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۱ هـ ش. ۴ ـ اخیراً دانشمندان ما دوربینى به نام اینفراروت اختراع کرده اند که مى تواند (از چند لحظه) از گذشته عکس بگیرد، این دستگاه جدید با یک سیستم حرارتى کار مى کند، به این معنى که امواج صادره از اجسام را جذب کرده و به وسیله ترموگرام مخصوصى، آنها را به دو نوع سرد و گرم تقسیم مى کند، و سپس به صورت تصاویر روشن یا تیره در مى آورد (نقل از کیهان، شماره ۷۸۸۸، سال ۱۳۴۸). به این وسیله مى توان به وقوع و چگونگى جنایت پى برد، و تصویر کردار گذشته جنایتکاران را در چشم اندازشان قرار داد و دروغ آنها را فاش ساخت. 🌱ادامه دارد...
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ... بقاى این اعمال و ابدیت آنها از یک سو سبب مى شود که در رستاخیز،
✨ ادامه تفسیر سوره آل عمران 🌷آیه ۳۱ شأن نزول: درباره آیات فوق، دو شأن نزول در تفسیر مجمع البیان و المنار ، آمده است: نخست این که جمعى در حضور پیغمبر(صلى الله علیه وآله) ادعاى محبت پروردگار کردند، در حالى که عمل به برنامه هاى الهى در آنها کمتر دیده مى شد، آیات فوق نازل گردید و به آنها پاسخ گفت.(۱) دیگر این که: جمعى از مسیحیان نجران در مدینه به حضور پیامبر (صلى الله علیه وآله)آمدند و ضمن سخنان خود، اظهار داشتند ما اگر مسیح(علیه السلام) را فوق العاده احترام مى گذاریم، به خاطر محبتى است که به خدا داریم، آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.(۲) تفسیر: 💥محبت واقعى این است! همان گونه که در شأن نزول خواندیم گروهى بودند: که دم از دوستى پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) یا سایر انبیاء مى زدند، آیات فوق، مفهوم دوستى واقعى را تبیین مى کند و فرق آن را با محبت کاذب و دروغین، روشن مى سازد. نخست مى فرماید: بگو: اگر خدا را دوست مى دارید از من پیروى کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد که خدا آمرزنده مهربان است ✨ (قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ). یعنى محبت، تنها یک علاقه قلبى ضعیف و خالى از هر گونه اثر نیست، بلکه باید آثار آن، در عمل انسان منعکس باشد. کسى که مدعى عشق و علاقه به پروردگار است، نخستین نشانه اش این است که از پیامبر و فرستاده او پیروى کند. در حقیقت این، یک اثر طبیعى محبت است که انسان را به سوى محبوب و خواسته هاى او مى کشاند، البته ممکن است، محبت هاى ضعیفى یافت شود که شعاع آن، از قلب به بیرون نیفتد، اما این گونه محبت ها به قدرى ناچیز است که نمى توان نام محبت بر آن گذاشت. یک محبت اساسى، حتماً آثار عملى دارد، حتماً دارنده آن را با محبوب پیوند مى دهد، و در مسیر خواست هاى او به تلاش پرثمر وامى دارد. دلیل این موضوع روشن است; زیرا عشق و علاقه انسان به چیزى حتماً به خاطر این است که: کمالى در آن یافته است، هرگز انسان به موجودى که هیچ نقطه قوتى در آن نیست، عشق نمىورزد، بنابراین، عشق انسان به خدا به خاطر این است که: او منبع و سرچشمه اصلى هر نوع کمال است، مسلماً چنین وجودى، تمام برنامه ها و دستورهایش نیز کامل است، با این حال چگونه ممکن است انسانى که عاشق تکامل و پیشرفت است از آن برنامه ها، سرباز زند، و اگر سرباز زد، آیا نشانه عدم واقعیت عشق و محبت او نیست؟ این آیه، نه تنها به مسیحیان نجران، یا مدعیان محبت پروردگار در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) پاسخ مى گوید، بلکه یک اصل کلى در منطق اسلام براى همه اعصار و قرون است، آنها که شب و روز دم از عشق پروردگار یا عشق و محبت پیشوایان اسلام و مجاهدان راه خدا و صالحان و نیکان مى زنند اما در عمل، کمترین شباهتى به آنها ندارند، مدعیان دروغینى بیش نیستند. آنها که سر تا پا آلوده گناه اند، با این حال قلب خود را مملو از عشق خدا، پیامبر (صلى الله علیه وآله)، امیر مؤمنان(علیه السلام) و پیشوایان بزرگ مى دانند، و یا عقیده دارند ایمان و عشق و محبت تنها به قلب است و ارتباطى با عمل ندارد، از منطق اسلام به کلى بیگانه اند. در کتاب معانى الاخبار از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که: ما أَحَبَّ اللّهَ مَنْ عَصاه: کسى که گناه مى کند، خدا را دوست نمى دارد . سپس این شعر معروف را قرائت فرمود: تَعْصِی الإِلهَ وَ أَنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ * هذا لَعَمْرُکَ فِی الْفِعالِ بَدِیعُ لَوْ کانَ حُبُّکَ صادِقاً لاَ َطَعْتَهُ * إِنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ یُحِبُّ مُطِیْعٌ: معصیت پروردگار مى کنى، با این حال اظهار محبت او مى نمایى ـ به جانم سوگند، این کار عجیبى است! اگر محبت تو صادقانه بود، اطاعت فرمان او مى کردى ـ زیرا کسى که دیگرى را دوست مى دارد، از فرمان او پیروى مى کند .(۳) قرآن در جمله یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ مى گوید: اگر محبت خدا داشتید و اثرات آن در عمل و زندگى شما آشکار شد، خداوند هم شما را دوست مى دارد و به دنبال این دوستى، اثراتش در مناسبات او با شما آشکار مى گردد، گناهانتان را مى بخشد و شما را مشمول رحمتش مى کند. دلیل دوستى متقابل خداوند نیز روشن است; زیرا او وجودى است از هر نظر کامل و بى پایان و به هر موجودى که در مسیر تکامل گام بر دارد بر اثر سنخیت، پیوند محبت خواهد داشت. از این آیه، ضمناً روشن مى شود: محبت یک طرفه، نمى تواند وجود داشته باشد; زیرا هر محبتى دارنده آن را دعوت مى کند که عملاً در راه خواسته هاى واقعى محبوب گام بردارد، و در چنین حالى به طور قطع، محبوب نیز به او علاقه پیدا مى کند. 🌱ادامه دارد...
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران 🌷آیه‌۳۳ 🔹نیاکان مریم این آیات، سرآغازى است براى بیان سرگذشت مریم
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ‌‌... ولى اهل ، معنى وسیعى دارد و بر همه اطلاق مى گردد، همچنین آل به افراد انسان اضافه مى شود ولى کلمه اهل به زمان و مکان و هر چیز دیگر نیز اضافه مى گردد، مثلاً مى گویند: اهل فلان شهر اما نمى گویند آل فلان شهر. ۴ ـ ناگفته پیداست: منظور از برگزیدگان آل ابراهیم و آل عمران این نیست که تمام فرزندان ابراهیم و عمران، از برگزیدگان هستند; زیرا ممکن است در میان آنها حتى افراد کافرى وجود داشته باشند، بلکه منظور این است: جمعى از دودمان آنها برگزیده شده اند. ۵ ـ عِمْران در آیه فوق، همان پدر مریم است نه پدر موسى ; زیرا هر کجا در قرآن نام عمران برده شده اشاره به پدر مریم مى باشد و آیات بعد که شرح حال مریم را بیان مى کند نیز گواه این مطلب است. ۶ ـ در روایات متعددى که از طرق اهل بیت(علیهم السلام) به ما رسیده است به این آیه براى معصوم بودن انبیاء و امامان استدلال شده است;(۲) زیرا خداوند هرگز افراد گنهکار و آلوده به شرک و کفر و فسق را انتخاب نمى کند، بلکه آنهائى را برمى گزیند که از آلودگى ها برکنار و معصوم باشند (البته مراحلى از عصمت را مى توان از آیه استفاده کرد). ۷ ـ بعضى از نویسندگان اخیر، به این آیه براى مسأله تکامل انواع استدلال کرده اند و معتقدند: آیه دلالت بر این دارد که آدم ، نخستین انسان نبود، بلکه در زمان آدم انسان هاى بسیارى وجود داشتند که خداوند آدم را از میان آنها برگزید و نسلى ممتاز از فرزندان او به وجود آورد. و تعبیر به عَلَى الْعالَمِینَ در آیه فوق را گواه بر این معنى مى دانند، و مى گویند: در عصر آدم، عالمیان یعنى جامعه انسانى وجود داشته. بنابراین، مانعى ندارد که انسان نخستین که میلیون ها سال قبل به وجود آمده از حیوانات دیگر تکامل یافته و آدم تنها یک انسان برگزیده بوده باشد! ولى در برابر این سخن، باید گفت: هیچگونه دلیلى در دست نیست که منظور از عالمین در اینجا انسان هاى معاصر آدم بوده باشند، بلکه، ممکن است، مراد مجموع جامعه انسانیت در تمام طول تاریخ بوده باشد، و بر این اساس، معنى آیه چنین مى شود: خداوند از میان تمام جامعه بشریت در طول تاریخ، انسان هائى را برگزید که نخستین آنها آدم و سپس نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران بود . و از آنجا که این برگزیدگان، هر کدام در عصر و زمانى مى زیسته اند مى فهمیم منظور از عالمین تمام جامعه انسانى در همه اعصار و قرون بوده است. بنابراین، لزومى ندارد معتقد باشیم در عصر آدم انسان هاى زیادى وجود داشته اند که آدم از میان آنها برگزیده شده باشد (دقت کنید)! 📚۱ ـ ذُرِّیَّة در اصل به معنى فرزندان کوچک مى باشد، ولى گاه به٠ همه فرزندان اعم از کوچک و بزرگ بلاواسطه و با واسطه نیز گفته شده. این واژه از ماده ذَرْء (بر وزن ابر) به معنى آفرینش و خلقت است. ۲ ـ نور الثقلین ، جلد ۱، صفحه ۵۹، ۶٠، ۳۲۸، ۳۲۹، ۳۳٠ و ۳۳۱، مؤسسه اسماعیلیان، قم، طبع چهارم، ۱۴۱۲ هـ ق ـ بحار الانوار ، جلد ۱۱، صفحه ۷۲، ۷۸ و ۱۶۴.
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران 🌷آیه ۳۵ 🍃عمران و دخترش مریم به دنبال اشاره اى که به عظمت آل عمران
. ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران جمله تقدیم و تأخیرى دارد همان گونه که در بسیارى از عبارات عرب معمول است، و چه بسا ناراحتى ناگهانى که هنگام وضع حمل به او دست داد سبب شد، سخن خود را این چنین ادا کند; چرا که او علاقه داشت صاحب پسرى شود، تا خدمتگزار بیت المقدس باشد، همین علاقه سبب شد که بى اختیار به هنگام سخن گفتن، نام پسر را مقدم دارد. سپس افزود: من او را مریم نام گذاردم و او و فرزندانش را از (وسوسه هاى) شیطان رجیم و رانده شده (از درگاه خدا) در پناه تو قرار مى دهم (وَ إِنِّی سَمَّیْتُها مَرْیَمَ وَ إِنِّی أُعیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ). مریم در لغت، به معنى زن عبادتکار و خدمتگزار است و از آنجا که این نامگذارى به وسیله مادرش، بعد از وضع حمل انجام شد، نهایت عشق و علاقه این مادر با ایمان را براى وقف فرزندش در مسیر بندگى و عبادت خدا نشان مى دهد. و نیز، به همین دلیل بود که، او پس از نامگذارى، نوزادش و فرزندانى را که در آینده از او به وجود مى آیند، در برابر وسوسه هاى شیطانى به خداوند سپرد. 📚۱ ـ از پاره اى از روایات استفاده مى شود: عمران نیز پیامبر بود و به او وحى فرستاده مى شد، و باید توجه داشت که این عمران غیر از عمران پدر موسى(علیه السلام) است و میان آنها ۱۸٠٠ سال فاصله است ( مجمع البیان و تفسیر مراغى ، ذیل آیه مورد بحث ـ البدایة و النهایة ، جلد ۲، صفحه ۶۷، دار احیاء التراث العربى، طبع اول، ۱۴٠۸ هـ ق ـ قصص الانبیاء ابن کثیر، جلد ۲، صفحه ۳۶۹، دار الکتب الحدیثة، طبع اول، ۱۳۸۸ هـ ق ـ بحار الانوار ، جلد ۱۴، صفحه ۱۹۴، ۱۹۵، ۱۹۹، ۲٠۲ و ۲٠۳). ۲ ـ مجمع البیان ، ذیل آیه ـ البدایة و النهایة ، جلد ۲، صفحه ۶۵ و ۶۷، دار احیاء التراث العربى، طبع اول، ۱۴٠۸ هـ ق ـ قصص الانبیاء ابن کثیر، جلد ۲، صفحه ۳۶۹، دار الکتب الحدیثة، طبع اول، ۱۳۸۸ هـ ق ـ بحار الانوار ، جلد ۱۴، صفحه ۱۹۴، ۱۹۵، ۱۹۹، ۲٠۲ و ۲٠۳ ـ قصص الانبیاء راوندى، صفحه ۲۱۶، مؤسسة الهادى، طبع اول، ۱۴۱۸ هـ ق. ۳ ـ راغب در مفردات مى گوید: تَقَبُّل قبول چیزى است به صورتى که پاداش و ثوابى داشته باشد (بنابراین با ماده قبول تفاوت دارد).
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران 🌷آیه ۳۵ 🍃عمران و دخترش مریم به دنبال اشاره اى که به عظمت آل عمران
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران 🌷آیه ۳۷ 🍃پرورش مریم در سایه عنایت الهى این آیه، ادامه بحث آیه گذشته درباره سرگذشت مریم است، مى فرماید: پروردگارش او را به طرز نیکوئى پذیرفت و به طور شایسته اى (گیاه وجود) او را رویانید و پرورش داد (فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُول حَسَن وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً). مادر مریم باور نمى کرد، او به عنوان خدمتگزار خانه خدا (بیت المقدس) پذیرفته شود، به همین دلیل، آرزو داشت فرزندش پسر باشد; زیرا سابقه نداشت دخترى براى این کار، انتخاب گردد. ولى طبق آیه فوق خداوند این دختر پاک را براى نخستین بار، جهت این خدمت روحانى و معنوى پذیرفت. بعضى از مفسران گفته اند: نشانه پذیرش او این بود که مریم بعد از بلوغ در دوران خدمتگزارى بیت المقدس هرگز عادت ماهانه ندید، تا مجبور گردد از این مرکز روحانى دور شود. یا این که: حضور غذاهاى بهشتى در برابر محراب او دلیلى بر این پذیرش بود. این احتمال نیز وجود دارد که: قبولى این نذر و پذیرش مریم، به صورت الهام به مادرش اعلام شده باشد. تعبیر به أَنْبَتَها از ماده اِنبات به معنى رویانیدن در مورد پرورش مریم اشاره به جنبه هاى تکامل معنوى، روحانى و اخلاقى مریم است. ضمناً این جمله، اشاره به نکته لطیفى دارد و آن این که کار خداوند، انبات و رویانیدن است یعنى همان گونه که در درون بذر گل ها و گیاهان استعدادهایى نهفته است که زیر نظر باغبان پرورش مى یابد و آشکار مى شود، در درون وجود آدمى و اعماق روح و فطرت او نیز، همه گونه استعدادهاى عالى نهفته شده است که اگر انسان خود را تحت تربیت مربیان الهى که باغبان هاى باغستان جهان انسانیت اند قرار دهد، به سرعت پرورش مى یابد، و آن استعدادهاى خدا داد آشکار مى شود، و اِنبات به معنى واقعى کلمه صورت مى گیرد. و به دنبال آن مى افزاید: خداوند زکریا را سرپرست و کفیل او قرار داد (وَ کَفَّلَها زَکَرِیّا). کَفَّلَها از ماده کَفالت در اصل، به معنى ضمیمه کردن چیزى به دیگرى است و به همین مناسبت به افرادى که سرپرستى کودکى را به عهده مى گیرند کافل یا کفیل گفته مى شود; زیرا در حقیقت او را ضمیمه وجود خود مى کنند. این ماده هر گاه به صورت ثلاثى مجرد (کَفَلَ بدون تشدید) استعمال شود به معنى به عهده گرفتن سرپرستى و کفالت است. و هنگامى که به صورت ثلاثى مزید (کَفَّلَ با تشدید) استعمال شود، به معنى برگزیدن و قرار دادن کفیل براى دیگرى است. در تاریخ آمده است، پدر مریم (عمران) قبل از تولد او چشم از جهان فرو بست و مادرش او را بعد از تولد به بیت المقدس نزد دانشمندان و علماى یهود آورده، گفت: این کودک هدیه به بیت المقدس است، سرپرستى او را یک نفر از شما بر عهده بگیرد، و چون آثار عظمت در چهره او نمایان بود، و در خاندان شایسته اى متولد شده بود، گفتگو در میان دانشمندان بنى اسرائیل در گرفت، و هر یک مى خواست افتخار سرپرستى مریم، نصیب او شود. سرانجام طى مراسم خاصى که شرح آن در تفسیر آیه ۴۴ همین سوره خواهد آمد، زکریا کفالت او را بر عهده گرفت. هر چه بر سن مریم افزوده مى شد، آثار عظمت و جلال در وى نمایان تر مى گشت و به جایى رسید که قرآن در ادامه این آیه درباره او مى گوید: هر زمان زکریا وارد محراب او مى شد، غذاى جالب خاصى نزد او مى یافت (کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً). محراب محل ویژه اى است که در معبد براى امام آن معبد، یا افراد خاصى در نظر گرفته مى شود، و براى نامگذارى آن، به این اسم جهاتى ذکر کرده اند که از همه بهتر، سه جهت زیر است: نخست این که از ماده حَرْب به معنى جنگ، گرفته شده است چون مؤمنان، در این محل، به مبارزه با شیطان و هوس هاى سرکش بر مى خیزند. دیگر این که: محراب اصولاً به معنى بالاى مجلس است و چون محل محراب را در بالاى معبد قرار مى دهند به این نام نامیده شده است. در ضمن باید توجه داشت وضع محراب در میان بنى اسرائیل چنان که گفته اند: با وضع محراب هاى ما تفاوت داشت آنها محراب را از سطح زمین بالاتر مى ساختند به طورى که چند پله مى خورد و اطراف آن مانند دیوارهاى اطاق آن را محفوظ مى کرد به طورى که افرادى که در داخل محراب بودند، از بیرون کمتر دیده مى شدند. سوم این که: محراب به معنى تمام معبد است که جایگاه مبارزه با هواى نفس و شیطان بوده است. مریم تحت سرپرستى زکریا بزرگ شد و آن چنان غرق عبادت و بندگى خدا بود که به گفته ابن عباس هنگامى که نُه ساله شد، روزها را روزه مى گرفت و شب ها را به عبادت مى پرداخت و آن چنان در پرهیزگارى و معرفت و شناسائى پروردگار پیش رفت که از احبار و دانشمندان پارساى آن زمان نیز پیشى گرفت.(۱) ادامه مطلب در پست بعد ⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل‌عمران 🌷آیه ۳۷ 🍃پرورش مریم در سایه عنایت الهى این آیه، ادامه بحث آیه گذشت
✨ ✅ادامه تفسیر‌سوره‌آل عمران ...هنگامى که زکریا در کنار محراب او قرار مى گرفت، و براى دیدار او مى آمد، غذاهاى مخصوصى کنار محراب او مشاهده مى کرد که از آن به تعجب مى افتاد روزى به او گفت: این غذا را از کجا آوردى ؟ (قالَ یا مَرْیَمُ أَنّى لَکِ هذا). مریم در جواب گفت: این از طرف خدا است و اوست که هر کس را بخواهد بى حساب روزى مى دهد (قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِساب). اما این غذا چه نوع غذائى بوده؟ و از کجا براى مریم آمده؟ در آیه شرح داده نشده است، ولى از روایات متعددى که در تفسیر عیّاشى و غیر آن از کتب شیعه و اهل تسنن آمده استفاده مى شود: آن یک نوع میوه بهشتى بوده که در غیر فصل، در کنار محراب مریم به فرمان پروردگار حاضر مى شده است و این موضوع جاى تعجب نیست که خدا از بنده پرهیزگارش این چنین پذیرائى کند.(۱) این که منظور از رِزْقاً غذاى بهشتى باشد از قرائنى که در گوشه و کنار آیه هست نیز استفاده مى شود; زیرا: اولاً ـ کلمه رِزْقاً به صورت نکره، نشانه آن است که روزى خاص و ناشناسى براى زکریا بوده است. ثانیاً ـ پاسخ مریم که: این از طرف خدا است (هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ) نشانه دیگرى براى این مطلب مى باشد. ثالثاً ـ به هیجان آمدن زکریا و تقاضاى فرزندى از طرف پروردگار که در آیه بعد به آن اشاره شده، قرینه دیگرى براى این معنى محسوب مى شود. ولى بعضى از مفسران (مانند نویسنده المنار ) معتقدند: منظور از رِزْقاً همین غذاهاى معمولى دنیا بوده; زیرا از ابن جریر نقل شده که: بنى اسرائیل گرفتار قحطى شدند و زکریا قادر بر تأمین زندگى مریم نبود، در این موقع قرعه اى زدند که به نام مرد نجارى افتاد و او افتخاراً از درآمد کسب خود، غذاى مریم را تهیه مى کرد و به هنگامى که زکریا در کنار محراب او قرار مى گرفت، از وجود چنان غذائى در آن شرایط سخت تعجب مى کرد و مریم در پاسخ سؤال او مى گفت: این از طرف خداست یعنى خداوند، مرد با ایمانى را علاقه مند به این خدمت در آن شرایط سخت، ساخته است. اما همان طور که گفتیم: این تفسیر، نه با قرائنى که در آیه است سازگار مى باشد و نه با روایاتى که در ذیل آیه وارد شده است. از جمله روایات رسیده، روایتى است از امام باقر(علیه السلام) که مضمون آن بدین قرار است: امور خانه بین على و فاطمه(علیهما السلام) تقسیم شده بود، کارهاى بیرون بر عهده على(علیه السلام) و امور داخل خانه به عهده فاطمه(علیها السلام). روزى على(علیه السلام) از فاطمه(علیها السلام) پرسید: آیا غذائى در منزل موجود است؟ عرض کرد: خیر. سه روز است که غذائى در منزل نیست، آنچه بوده به خدمت تو آورده ایم و شما را بر خود مقدم داشته ایم. فرمود: چرا مرا آگاه نساختى؟ عرض کرد: سفارش رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بود. على(علیه السلام) از خانه بیرون رفت و مبلغى را براى تهیه غذا قرض گرفت، در بین راه به مقداد برخورد کرد. پرسید: در این وقت براى چه از خانه خارج شده اى؟ عرض کرد: گرسنگى. فرمود: من مبلغى را قرض گرفته ام، ولى تو را بر خود مقدم مى دارم. على(علیه السلام) دست خالى به خانه بازگشت، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را در خانه دید و مشاهده کرد که فاطمه(علیها السلام) مشغول نماز است، ظرف سرپوشیده اى را نیز ملاحظه کرد که در جلوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) قرار دارد. وقتى سرپوش از ظرف برداشته شد، معلوم شد غذاى مخصوص و زیادى است، از فاطمه(علیها السلام) پرسید: این غذا از کجا رسیده؟ (أَنّى لَکِ هذا). عرض کرد: هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِساب . در اینجا بود که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: این جریان همانند جریان زکریا است که در کنار محراب مریم آمد و غذاى مخصوصى در آنجا دید و از او پرسید: اى مریم! این غذا از کجا است، او گفت: از ناحیه خدا است.(۱) درباره جمله بِغَیْرِ حِساب در ذیل آیه ۲۱۲ سوره بقره و در این سوره ذیل آیه ۲۷ بحث کرده ایم. 📚۱ ـ مجمع البیان ، جلد ۲، صفحه ۴۳۶ (جلد ۲، صفحه ۲۸۳، مؤسسه اعلمى مطبوعات، طبع اول، ۱۴۱۵ هـ ق) ذیل آیه ـ بحار الانوار ، جلد ۱۴، صفحه ۱۹۶. ۲ ـ بحار الانوار ، جلد ۱۴، صفحه ۱۶۹، ۱۸۶، ۱۹۶، ۲٠٠، ۲٠۳، ۲٠۴ و... ۳ ـ نور الثقلین ، جلد ۱، صفحه ۳۳۳، مؤسسه اسماعیلیان، قم، طبع چهارم، ۱۴۱۲ هـ ق ـ تفسیر عیّاشى ، جلد ۱، صفحه ۱۷۱، چاپخانه علمیه، تهران، ۱۳۸٠ هـ ق ـ بحار الانوار ، جلد ۱۴، صفحه ۱۹۸ و جلد ۴۳، صفحه ۲۹، ۳۱، ۶٠ و ۳۱۱ و جلد ۳۷، صفحه ۱٠۴ و ۱٠۵. 🌱ادامه تفسیر آیات دیگر این سوره در روزهای بعد
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر‌سوره‌آل عمران ...هنگامى که زکریا در کنار محراب او قرار مى گرفت، و براى دیدار او مى
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران 🌷آیه ۳۸ زکریا و مریم(علیهما السلام) این آیات، گوشه اى از زندگى پیامبر الهى، زکریا را در ارتباط با داستان مریم بیان مى کند. سابقاً گفتیم، همسر زکریا و مادر مریم خواهر یکدیگر بودند و اتفاقاً هر دو در آغاز، نازا و عقیم. هنگامى که مادر مریم از لطف پروردگار، صاحب چنین فرزند شایسته اى شد، و زکریا اخلاص و سایر ویژگى هاى شگفت آور او را دید، آرزو کرد او هم صاحب فرزندى پاک و با تقوا همچون مریم شود. فرزندى که چهره اش آیت و عظمت خداوند گردد، و با این که سالیان درازى از عمر او و همسرش گذشته بود، و از نظر معیارهاى طبیعى بسیار بعید به نظر مى رسید که صاحب فرزندى شود. ولى ایمان به قدرت پروردگار و مشاهده وجود میوه هاى تازه در غیر فصل، در کنار محراب عبادت مریم، قلب او را لبریز از امید ساخت که شاید در فصل پیرى، میوه فرزند بر شاخسار وجودش آشکار شود. به همین دلیل، هنگامى که مشغول نیایش بود از خداوند تقاضاى فرزند کرد، و آن گونه که قرآن در نخستین آیه فوق مى گوید: در این هنگام زکریا پروردگار خویش را خواند و گفت: پروردگارا! فرزند پاکیزه اى از سوى خودت به من (نیز) عطا فرما که تو دعا را مى شنوى و اجابت مى کنى (هُنالِکَ دَعا زَکَرِیّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ).(۱) در این موقع، فرشتگان به هنگامى که او در محراب ایستاده، مشغول نیایش بود، وى را صدا زدند که خداوند تو را به یحیى بشارت مى دهد، در حالى که کلمه خدا (حضرت مسیح) را تصدیق مى کند و آقا و رهبر خواهد بود، و از هوى و هوس بر کنار و پیامبرى از صالحان است (فَنادَتْهُ الْمَلائِکَةُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى مُصَدِّقاً بِکَلِمَة مِنَ اللّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیّاً مِنَ الصّالِحینَ). نه تنها خداوند اجابت دعاى او را به وسیله فرشتگان خبر داد، بلکه پنج وصف از اوصاف این فرزند پاکیزه را بیان داشت: نخست این که او به کَلِمَة مِنَ اللّهُ یعنى حضرت مسیح(علیه السلام) ایمان مى آورد، و با ایمان و حمایت از او سبب تقویت مسیح (علیه السلام) مى گردد (توجه داشته باشید که منظور از کَلِمَة در اینجا به قرینه آیه ۴۵ همین سوره و ۱۷۱ سوره نساء ، حضرت مسیح(علیه السلام) است و سبب این تعبیر به زودى روشن خواهد شد). همان گونه که در تاریخ آمده است، یحیى شش ماه از عیسى(علیه السلام) بزرگ تر بود و نخستین کسى بود که نبوت او را تصدیق کرد، و به سوى او دعوت نمود، و چون در میان مردم به زهد و پاکدامنى، اشتهار تام داشت، گرایش او به مسیح(علیه السلام)اثر عمیقى در توجه مردم به او گذاشت. دوم این که او مقام سیادت و رهبرى از نظر علم و عمل خواهد داشت (سَیِّداً). سوم این که او خود را از هوى و هوس هاى سرکش و آلودگى به دنیاپرستى حفظ مى کند، این معنى از واژه حَصُوراً استفاده مى شود. واژه حَصُور از حَصْر به معنى حبس گرفته شده است، و در اینجا به معنى کسى است که خود را از هوى و هوس، منع کرده است، این واژه، گاه به معنى کسى که خوددارى از ازدواج مى کند نیز آمده، به همین دلیل جمعى از مفسران آن را به همین معنى تفسیر کرده اند، و در پاره اى از روایات نیز به آن اشاره شده است.(۲) چهارم و پنجم این که او پیامبر بزرگى خواهد بود (توجه داشته باشید که نَبِیّاً به صورت نکره آمده که در اینجا براى عظمت است) و از صالحان و شایستگان خواهد بود. زکریا از شنیدن این بشارت، به وسیله فرشتگان، غرق شادى و سرور شد و در عین حال نتوانست شگفتى خود را از چنین موضوعى پنهان کند، عرض کرد: پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد در حالى که پیرى به من رسیده و همسرم نازاست ؟ (قالَ رَبِّ أَنّى یَکُونُ لی غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَ امْرَأَتی عاقِرٌ). و خداوند به او پاسخ داده، فرمود: این گونه خداوند هر کارى را که بخواهد انجام مى دهد (قالَ کَذلِکَ اللّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ). و با این پاسخ کوتاه که تکیه بر نفوذ اراده و مشیت الهى داشت، زکریا قانع شد. 🔹نکته ها: ۱ ـ آیا ترک ازدواج فضیلت است؟ نخستین سؤالى که در اینجا پیش مى آید، این است که اگر حَصُوراً به معنى ترک کننده ازدواج باشد، آیا این عمل براى انسان امتیازى محسوب مى شود که درباره یحیى آمده است؟ در پاسخ باید گفت: اولاً ـ هیچگونه دلیل قاطعى بر این که منظور از حَصُور در آیه ترک کننده ازدواج است در دست نیست. و روایتى که در این زمینه نقل شده از نظر سند مسلّم نمى باشد. و هیچ بعید نیست که حَصُور در آیه به معنى ترک کننده شهوات، هوس ها، دنیا پرستى و صفتى همانند زهد بوده باشد. ادامه دارد...
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران 🌷آیه ۳۸ زکریا و مریم(علیهما السلام) این آیات، گوشه اى از زندگى پیا
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ... ثانیاً ـ ممکن است یحیى(علیه السلام) نیز همانند عیسى(علیه السلام) بر اثر شرایط خاص زندگى و اجبار به سفرهاى متعدد، براى تبلیغ آئین خدا ناچار به مجرد زیستن بوده است. این، یک قانون کلى براى همه نمى تواند باشد و اگر خداوند او را به این صفت مى ستاید به خاطر این است که او بر اثر شرایط خاصى ازدواج نکرد، ولى، در عین حال توانست خود را از گناه حفظ کند، و به هیچ وجه آلوده نشود. به طور کلى قانون ازدواج، یک قانون فطرى است و در هیچ آیینى ممکن نیست حکمى بر خلاف این قانون فطرى، تشریع گردد، بنابراین، نه در آئین اسلام و نه در هیچ آئین دیگرى ترک ازدواج، کار خوبى نبوده است. ۲ ـ یحیى و عیسى(علیهما السلام) واژه یحیى از ماده حیات به معنى زنده مى ماند است، که به عنوان نام براى این پیامبر بزرگ انتخاب شده است و منظور از زندگى، هم زندگى مادى و هم معنوى در پرتو ایمان و مقام نبوت و ارتباط با خدا است و چنان که از این آیه و آیه ۷ سوره مریم استفاده مى شود، این نام را خداوند پیش از تولد، براى او انتخاب کرد: یا زَکَرِیّا إِنّا نُبَشِّرُکَ بِغُلام اسْمُهُ یَحْیى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیّاً: اى زکریا ما تو را بشارت به فرزندى مى دهیم که نامش یحیى است و پیش از او همنامى برایش قرار ندادیم . ضمناً از جمله اخیر، استفاده مى شود: نام مزبور نام بى سابقه اى بوده است. همان طور که از آیات گذشته استفاده شد، تقاضاى تولد یحیى بعد از مشاهده پیشرفت هاى سریع معنوى مریم به وسیله زکریا انجام شد. و جالب توجه این که بر اثر این دعا خداوند فرزندى به زکریا داد که از جهات زیادى شباهت به فرزند مریم، عیسى داشت: از جهت نبوت در کودکى، و از جهت مفهوم اسم (عیسى و یحیى هر دو از نظر لغت به معنى زنده مى ماند است) و از نظر درود فرستادن خداوند بر آنها در مراحل سه گانه تولد، مرگ و حشر و از جهات دیگر. ۳ ـ به سمت پیرى رفتن یا... در آیات فوق، زکریا به هنگام شرح پیرى خود مى گوید: وَ قَدْ بَلَغَنِى الْکِبَرُ: پیرى به سراغ من آمده ولى در آیه ۸ سوره مریم از قول او مى خوانیم: وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیّاً: من به آخرین مرحله پیرى رسیده ام . این اختلاف در تعبیر، به خاطر آن است، همان طور که انسان به سوى پیرى مى رود گویا پیرى و مرگ هم از مقابل به سراغ او مى آید، چنان که على(علیه السلام)مى فرماید: إِذا کُنْتَ فِی إِدْبار وَ الْمَوْتُ فِی إِقْبال فَما أَسْرَعَ الْمُلْتَقى: چون که تو به سوى پایان عمر مى روى و مرگ به سوى تو مى آید چه زود به یکدیگر خواهید رسید .(۳) ۴ ـ غلام از نظر لغت، به معنى پسر جوان است. و عاقِرٌ از واژه عُقْر به معنى ریشه و اساس یا به معنى حبس است و این که به زنان نازا عاقِر مى گویند، یا به خاطر آن است که کار آنان به پایان رسیده و یا این که از نظر تولد فرزند محبوس گشته اند. ۵ ـ تعجب زکریا از چه بود؟ در اینجا سؤالى پیش مى آید که تعجب و شگفتى زکریا با توجه به قدرت بى پایان پروردگار براى چه بود؟ ولى با توجه به آیات دیگر قرآن، پاسخ آن روشن مى گردد: او مى خواست بداند که از یک زن نازا که حتى سال ها پیش دوران قاعدگى را پشت سر گذاشته بود، چگونه ممکن است، فرزندى متولد شود؟ چه تغییراتى در وجود او پیدا مى شود، آیا بار دیگر همچون زنان جوان و میان سال عادت ماهانه مى بیند؟ یا به طرز دیگر آماده پرورش فرزند مى شود؟ به علاوه، ایمان به قدرت خداوند غیر از شهود و مشاهده است. او در حقیقت مى خواست در اینجا ایمانش به مرحله شهود برسد و همانند ابراهیم(علیه السلام)که ایمان به معاد داشت و تقاضاى شهود مى کرد، مى خواست به چنین مرحله اى از اطمینان نایل گردد، و این طبیعى است که هر انسانى هنگامى که با مسأله اى بر خلاف قوانین طبیعت مواجه مى شود، در فکر فرو مى رود و تمایل پیدا مى کند یک نشانه حسى براى آن بیابد. 📚۱ ـ ذُرِّیَّة چنان که (ذیل آیه ۳۴) گفتیم، در اصل به معنى فرزندان کوچک است، گاه به اولاد بزرگ نیز گتفه مى شود، این واژه هر چند در اصل معنى جمعى دارد، ولى بر مفرد هم اطلاق مى گردد (مفردات راغب) ضمناً طَیِّبَةً به صورت مؤنث آمده با این که حضرت زکریا تقاضاى پسر کرده بود، این به خاطر ۲ مراعات ظاهر لفظ ذُرِّیَّة است. ۲ ـ مستدرک ، جلد ۱۴، صفحه ۱۵۶، چاپ آل البیت ـ بحار الانوار ، جلد ۱۴، صفحه ۱۶۹، ۱۷٠، ۱۸۵. ۳ـ نهج البلاغه ، حکمت ۲۹ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۲، صفحه ۴۳۹، چاپ آل البیت ـ بحار الانوار ، جلد ۶، صفحه ۱۳۶ وجلد ۷٠، صفحه ۱۲۸ و جلد ۷۵، صفحه ۶۷. @mahdaviyt_313yar
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ... ثانیاً ـ ممکن است یحیى(علیه السلام) نیز همانند عیسى(علیه السلا
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران 🌷آیه ۴۱ 🍃بشارت تولد یحیى سخن از زکریا(علیه السلام) و درخواست فرزندى از سوى او از پیشگاه خدا و بشارت به تولد یحیى(علیه السلام) بود. در اینجا زکریا از خداوند تقاضاى نشانه اى بر این بشارت بزرگ مى کند و چنان که گفتیم، نه به خاطر عدم اعتماد بر وعده هاى الهى، بلکه، براى تأکید بیشتر و این که ایمان او به این مطلب ایمان شهودى گردد، تا قلبش مالامال از اطمینان شود، همان گونه که ابراهیم خلیل(علیه السلام) تقاضاى مشاهده صحنه معاد براى آرامش هر چه بیشتر قلب مى نمود. زکریا عرضه داشت: پروردگارا! نشانه اى براى من قرار ده ! (قالَ رَبِّ اجْعَلْ لی آیَةً). در پاسخ، خداوند به او گفت: نشانه تو آن است که سه روز با مردم جز به اشاره و رمز، سخن نخواهى گفت و زبان تو بدون هیچ عیب و علت براى گفتگوى با مردم از کار مى افتد (قالَ آیَتُکَ أَلاّ تُکَلِّمَ النّاسَ ثَلاثَةَ أَیّام إِلاّ رَمْزاً). ولى پروردگار خود را (به شکرانه این نعمت) بسیار یاد کن و هنگام شب و صبحگاهان او را تسبیح گوى ! (وَ اذْکُرْ رَبَّکَ کَثیراً وَ سَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَ الإِبْکارِ). از این جمله، استفاده مى شود در حالى که زبان او به طور موقت، براى سخن گفتن با مردم از کار افتاده بود، قادر بر تسبیح و ذکر خدا بود، تا هم وظیفه شکرگذارى را نسبت به این موهبت عظیم که خدا به او عنایت کرده بود، انجام دهد و هم نشانه روشنى از خداوند بزرگ بر گشودن موضوعات بسته باشد. یا به تعبیر دیگر، بریدن از مردم و پیوستن به حق در این سه روز، او را به خدا نزدیک تر کند و آیت و نشانه روشنى از قدرت خدا باشد.(۱) رَمْز در اصل، اشاره کردن با لب ها را گویند، به صداى آهسته نیز رَمْز گفته مى شود، این واژه در گفتگوهاى معمولى، معنى وسیع ترى پیدا کرده و به هر سخن و اشاره و نشانه اى که مطلبى را مخفیانه یا به طور غیر صریح، برساند، رمز مى گویند. به هر حال، خداوند در خواست زکریا را پذیرفت و سه شبانه روز زبان او بدون هیچ عامل طبیعى از سخن گفتن با مردم باز ماند، در حالى که به ذکر خدا مترنم بود. این وضع عجیب، نشانه اى از قدرت پروردگار بر همه چیز بود، خدایى که مى تواند زبان بسته را به هنگام ذکرش بگشاید، قادر است از رحم عقیم و بسته، فرزندى با ایمان که مظهر یاد پروردگار باشد، به وجود آورد، و از اینجا رابطه این نشانه با آنچه زکریا مى خواست، روشن مى شود. بعضى از مفسران گفته اند: احتمال دارد که این خوددارى از سخن گفتن با مردم جنبه اختیارى داشته، و زکریا به فرمان خدا مأمور بوده که در این سه روز، زبان جز به ثناى الهى نگشاید و به اصطلاح مأمور به روزه سکوت بوده، که در بعضى از امم پیشین وجود داشته است. فخر رازى این قول را از ابومسلم نقل مى کند، و آن را تفسیر زیبا و معقولى مى شمرد.(۲) ولى روشن است این تفسیر با محتواى آیه سازگار نیست; زیرا زکریا درخواست آیه و نشانه اى براى بشارت الهى کرد، و سکوت اختیارى هیچگونه دلیلى بر این معنى نمى تواند باشد. واژه عَشِىّ معمولاً به ساعات آخر روز گفته مى شود همان گونه که اِبْکار به ساعات آغاز روز مى گویند. بعضى معتقدند: از ابتداى ظهر تا غروب آفتاب عَشِىّ نام دارد، و از ابتداى طلوع صبح تا هنگام ظهر، اِبْکار است.(۳) اما راغب اصفهانى در کتاب مفردات مى گوید: عَشِىّ از هنگام ظهر است تا صبح فردا، و اِبکار از طلوع صبح است تا ظهر، بنابراین عَشِىّ و اِبکار، مجموع شبانه روز را شامل مى شود، ولى، همان طور که گفتیم این دو واژه معمولاً در دو معنى اول به کار مى رود. نکته: سازگارى مقام تبلیغ و سکوت در اینجا سؤالى پیش مى آید که: آیا بسته شدن زبان پیامبر، با مقام نبوت و وظیفه تبلیغى او سازگار است؟ پاسخ این سؤال، چندان مشکل نیست; زیرا این موضوع، در صورتى با وظیفه نبوت سازگار نمى باشد که طولانى باشد، اما براى یک مدت کوتاه، مدتى که پیامبر مى تواند در آن مدت از قوم و جمعیت خود غایب گردد، و به عبادت خدا بپردازد مانعى نخواهد داشت. به علاوه در همین مدت او مى توانست با ایماء و اشاره مطالب لازم را به اطلاع آنها برساند و یا با تلاوت آیات پروردگار، که ذکر خدا محسوب مى شد، حقایق را به آنها تفهیم کند و اتفاقاً همین کار را کرد و با اشاره، مردم را به ذکر خداوند هدایت نمود! 📚۱ ـ این احتمال نیز وجود دارد که چون ذکر توجه درونى است و ورد جنبه لسانى دارد، در اینجا مأمور به توجه و یاد خدا در دل بوده باشد. ۲ ـ تفسیر کبیر ، جلد ۸، صفحه ۴۱، ذیل آیه ـ بحر المحیط ، ذیل آیه. ۳ ـ المُصْحَفُ الْمُفَسَّر ، نوشته فرید وجدى ، ذیل آیه مورد بحث.
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران به علاوه، این تعبیر درباره عیسى(علیه السلام)، گویا یک نوع پیشگویى و اش
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران 🌷آیه ۴۷ 🔹چگونه بدون همسر فرزند مى آورم؟! باز در این آیه، داستان مریم(علیها السلام) ادامه مى یابد، او هنگامى که بشارت تولد عیسى(علیه السلام) را شنید، چنین گفت: پروردگارا! چگونه فرزندى براى من خواهد بود، در حالى که هیچ انسانى با من تماس نگرفته ؟ و هرگز همسرى نداشته ام؟ (قالَتْ رَبِّ أَنّى یَکُونُ لی وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنی بَشَرٌ). مى دانیم این جهان، جهان اسباب است، و خداوند آفرینش را چنان قرار داده که هر موجودى به دنبال یک سلسله عوامل و اسباب، پا به دائره وجود مى گذارد، مثلاً براى تولد یک فرزند، آمیزش جنسى و ازدواج و ترکیب اسپرم و اوول لازم است، بنابراین، جاى تعجب نیست که مریم با شنیدن این بشارت که به زودى صاحب فرزندى خواهد شد در شگفتى فرو رود. ولى خداوند به این شگفتى پایان داده، فرمود: این گونه خدا هر چه را بخواهد مى آفریند (قالَ کَذلِکِ اللّهُ یَخْلُقُ ما یَشاءُ). نظام عالم طبیعت مخلوق خدا و محکوم فرمان او است، و هر گاه بخواهد مى تواند این نظام را دگرگون سازد و به وسیله اسباب و عوامل غیر عادى موجوداتى را بیافریند. سپس براى تکمیل این سخن، مى فرماید: هنگامى که چیزى را مقرر کند (و فرمان وجود آن را صادر نماید) تنها به آن مى گوید: موجود باش! آن نیز فوراً موجود مى شود (إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ). بدیهى است تعبیر به کُنْ (باش!) در حقیقت بیان اراده قطعى خدا است، و گر نه نیازى به سخنى نیست، یعنى به مجرد این که اراده او بر چیزى تعلق گرفت و فرمان آفرینش صادر شد، فوراً لباس هستى بر آن پوشانده مى شود. قابل توجه این که: درباره آفرینش عیسى(علیه السلام) در این آیه، جمله یَخْلُقُ: مى آفریند به کار رفته، در حالى که درباره آفرینش یحیى در چند آیه قبل، تعبیر به یَفْعَلُ: انجام مى دهد شده است، شاید این تفاوت تعبیر، اشاره به تفاوت خلقت این دو پیامبر بوده باشد، که یکى از مجراى عادى و دیگرى از مجراى غیر عادى به وجود آمده اند. این نکته نیز قابل توجه است که: در آغاز این آیات، مریم با فرشتگان سخن مى گوید ولى در اینجا مى بینیم او با خداى خود سخن مى گوید، و از او پاسخ مى شنود، گویا چنان مجذوب ذات پاک حق شد، که واسطه ها را از میان برداشت و یکپارچه با مبدأ عالم هستى پیوند گرفت، و بى هیچ واسطه اى آنچه مى خواست گفت و آنچه مى بایست شنید ـ البته سخن گفتن غیر پیامبران با خدا هر گاه به صورت وحى نبوت نباشد اشکال ندارد.