قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران 🌷آیه ۴۲ 🍃مریم بانوى برگزیده الهى این آیات، بار دیگر، به داستان مر
✨
✅ادامه تفسیر سوره آلعمران
🌷آیه ۴۴
🔹سرپرستى مریم
این آیه اشاره به گوشه دیگرى از داستان مریم نموده، مى فرماید: آنچه را درباره سرگذشت مریم و زکریا براى تو بیان کردیم از خبرهاى غیبى است که به تو وحى مى کنیم (ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحیهِ إِلَیْکَ).
زیرا این داستان ها به این صورت (صحیح و خالى از هر گونه خرافه) در هیچ یک از کتب پیشین که تحریف یافته است، وجود ندارد و سند آن تنها وحى آسمانى قرآن است.
آن گاه در ادامه این سخن، مى گوید: در آن هنگام که آنها قلم هاى خود را براى (قرعه کشى و) تعیین سرپرستى مریم، در آب افکندند، تو حاضر نبودى و نیز هنگامى که (علماى بنى اسرائیل براى کسب افتخار سرپرستى او) با هم کشمکش داشتند حضور نداشتى و ما همه اینها را از طریق وحى به تو گفتیم (وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ).
همان گونه که در تفسیر آیات قبل گفته شد، مادر مریم پس از وضع حمل، نوزاد خود را در پارچه اى پیچیده، به معبد آورد، و به علما و بزرگان بنى اسرائیل خطاب کرد: این نوزاد براى خدمت خانه خدا نذر شده است، سرپرستى او را بر عهده بگیرید و از آنجا که مریم از خانواده اى بزرگ و معروف به پاکى و درستى بود (خانواده عمران)، عابدان بنى اسرائیل، براى سرپرستى او بر یکدیگر پیشى مى گرفتند، و به همین جهت، چاره اى جز قرعه نیافتند، به کنار نهرى آمدند و قلم ها و چوب هایى که به وسیله آن قرعه مى زدند، حاضر کردند و نام هر یک را به یکى از آنها نوشتند، هر قلمى در آب فرو مى رفت برنده قرعه نبود، تنها قلمى که روى آب باقى ماند، قلمى بود که نام زکریا بر آن نوشته شده بود.
و به این ترتیب، سرپرستى زکریا نسبت به مریم مسلّم شد و در واقع از همه سزاوارتر بود; زیرا علاوه بر دارا بودن مقام نبوت، شوهر خاله مریم بود.
قُرْعَه آخرین راه حل اختلاف
از این آیه و آیاتى که در سوره صافات درباره یونس آمده، استفاده مى شود: براى حل مشکل و یا در هنگام مشاجره و نزاع، و هنگامى که کار به بن بست کامل مى رسد، و هیچ راهى براى پایان دادن به نزاع دیده نمى شود، مى توان از قرعه استمداد جست.
همین آیات، به ضمیمه روایات پیشوایان اسلام(۱) سبب شده که قاعده قرعه به عنوان یکى از قواعد فقهى در کتب اسلامى شناخته شود و از آن بحث گردد.
اما همان طور که در بالا اشاره شد، قرعه مشروط به وجود بن بست کامل است، بنابراین، هر گاه طریق دیگرى براى حل مشکل پیدا شود، از قرعه نمى توان استفاده کرد.
طرز قرعه کشى در اسلام صورت خاصى ندارد، بلکه مى توان از چوبه هاى تیر یا سنگ ریزه، یا کاغذ و مانند آن طورى استفاده کرد که تبانى و زدوبند در آن راه نداشته باشد.
روشن است: در اسلام از طریق قرعه کشى نمى توان برد و باخت کرد; زیرا این موضوع مشکلى نبوده که براى حل آن متوسل به قرعه شویم و چنان درآمدى مشروع نیست.
این نکته نیز، لازم به یادآورى است که قرعه مخصوص منازعات و اختلافات میان مردم نیست، بلکه بن بستهاى دیگر را نیز مى توان با آن گشود، مثلاً همان طور که در احادیث وارد شده، اگر انسان منحرفى با گوسفندى آمیزش جنسى کند، سپس آن را در میان گله گوسفندان رها نماید و شناخته نشود، باید به قید قرعه یکى از آنها را خارج ساخت و از خوردن گوشت آن اجتناب نمود; زیرا کنار گذاشتن همه آنها زیان بزرگى است و استفاده از گوشت همه آنها نیز جایز نمى باشد. در اینجا قرعه حل مشکل مى کند.
📚۱ ـ ال تهذیب ، جلد ۶، صفحه ۲۳۳، باب ۹٠: باب... و حکم القرعة، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۶۵ هـ ش ـ من لا یحضره الفقیه ، جلد ۳، صفحه ۸۹، باب الحکم بالقرعة، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ هـ ق ـ وسائل الشیعه ، جلد ۲۷، صفحه ۲۵۷، باب ۱۲: باب الحکم بالقرعة فى القضایا المشکلة...، چاپ آل البیت ـ بحار الانوار ، جلد ۱٠۱، صفحه ۳۲۳، باب ۶: القرعة.
#تفسیرسورهآلعمران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 آثار مخرب #غیبت ...
🎤 آیت الله مجتهدی تهرانی
#کلام_بزرگان
4_6017350981010852036.mp3
5.94M
🔊 صوت کامل لایو اینستاگرامی استاد رائفی پور
🔮 « گپ و گفتگوی صمیمی با نوجوانان »
📥 5 MB
📅 پنجشنبه، ۲۹ خرداد ۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ «نذر مادر» با صدای صابر خراسانی
🌺ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها و آغاز دهه کرامت مبارک باد
🌹🌹🌹
💠مرحوم دولابی:
🌺در امر به معروف و نهی از منکر نباید سرّ افراد را شکافت و گرنه میگوید: به شما چه؟ اگر قصد شما هدایت است و پردهاش را بدری بدتر میشود. خدا دوست ندارد. بلکه با سلام و علیک و حال و احوال، با ملاطفت و نرمی، با هم صحبت میکنید. او هم خودش میفهمد
AUD-20200620-WA0040.mp3
5.76M
♨️دو جریان در #آخرالزمان
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #رفیعی
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
🌺🌿
🔴 #راهی_برای_سلامتی_فرزند
🔴 #آیت_الله_مجتهدی(ره):
💠 هر وقت فرزندتان مریض شد، مقداری پول زیر بالشت او بگذارید و صبح به مستحق بدهید، فرزندتان خوب میشود.
📙کتاب طریق وصل، ص۹
•.میگُفٺ:
ڪاش اونقَدری ڪہ
عڪس پُروفایݪ و
آیدے و بیومون رو
از شُهـدا ڪپۍ میکُـنیم..!
مَرامشون رو تو زِندگیمون
کُنترل all کُنیم..🥀🖇
راستمیگهها
🌹پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
إِنَّ لِكُلِّ امْرِئٍ رِزْقاً هُوَ يَأْتِيهِ لَا مُحَالَةَ فَمَنْ رَضِيَ بِهِ بُورِكَ لَهُ فِيهِ وَ وَسِعَهُ وَ مَنْ لَمْ يَرْضَ لَمْ يُبَارَكْ لَهُ فِيهِ وَ لَمْ يَسَعْهُ إِنَّ الرِّزْقَ لَيَطْلُبُ الرَّجُلَ كَمَا يَطْلُبُهُ أَجَلُه
💠 هر كس روزیاى دارد كه حتما به او خواهد رسيد
پس هر كس به آن راضى شود ، برايش پُر بركت خواهد شد و او را بس خواهد بود و هر كس به آن راضى نباشد ، نه بركت خواهد يافت و نه او را بس خواهد بود
روزى در پى انسان است ، آنگونه كه اجلش در پى اوست.
📚 اعلام الدين ص ۳۴۲
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. ✅شرح خطبه ۳ بخش ۳ ( مکارم شیرازی ) 🔸دوران خليفه سوّم: در اين قسمت از خطبه، امام(عليه السلام) به
✨
✅ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۳
... سپس به نتيجه اين شورا و کارهاى مرموزى که در آن انجام گرفت اشاره کرده مى فرمايد: «يکى از آنها (اعضاى شورا) به خاطر کينه اش از من روى بر تافت و ديگرى خويشاوندى را بر حقيقت مقدم داشت و به خاطر داماديش تمايل به ديگرى (عثمان) پيدا کرد، علاوه بر جهات ديگرى که ذکر آن خوشايند نيست» (فَصَغا(4) رَجُل مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ(5)، وَ مالَ الآخَرُ لِصِهْرِهِ، مَعَ هَن(6) وَ هَن).
منظور مولا از جمله اوّل «سعد بن ابى وقّاص» بود که مادرش از بنى اميه بود و داييها و نزديکان مادرش در جنگهاى اسلام در برابر کفر و شرک به دست على(عليه السلام) کشته شده بودند، به همين دليل او در زمان خلافت على(عليه السلام) نيز با حضرتش بيعت نکرد و «عمر بن سعد» جنايتکار بزرگ حادثه کربلا و عاشورا فرزند همين سعد بود. بنابراين کينه توزى او نسبت به على(عليه السلام) مسلّم بود و به همين دليل در آن شورا به على(عليه السلام) رأى نداد و به وسيله «عبدالرحمان بن عوف» به عثمان رأى داد.
بعضى نيز گفته اند منظور از اين شخص «طلحه» است که مراتب کينه توزى او نسبت به مولا محرز بود و هم او بود که با همراهى «زبير» آتش «جنگ جمل» را که به گفته مورّخان، 17 هزار نفر در آن کشته شدند، روشن ساخت.
اين احتمال را «ابن ابى الحديد» تقويت کرد، در حالى که بعضى از شارحان «نهج البلاغه» معتقدند: «طلحه» گرچه از سوى «عمر» براى شورا انتخاب شد ولى در «مدينه» نبود و موفّق به شرکت در جلسه شورا نشد».(7)
امّا کسى که به خاطر داماديش متمايل شد «عبدالرحمان بن عوف» بود زيرا «عبدالرحمان» شوهر «امّ کلثوم» خواهر «عثمان» بود.
امّا جمله «مَعَ هَن وَ هَن»(8) ـ با توجّه به اين که واژه «هن» کنايه از کارهاى زشتى است که گفتن آن ناخوشايند است ـ مى تواند اشاره به امور ناخوشايند ديگرى بوده باشد که «عبدالرحمان بن عوف» در رأى دادن به «عثمان» انتظار آن را داشت، مانند سوء استفاده هاى مالى از بيت المال مسلمين و يا سلطه بر توده هاى مردم و يا به دست آوردن مقام خلافت بعد از «عثمان» و يا همه اينها.
از مجموع اين سخن، روشن مى شود که شورا در محيطى کاملا ناسالم برگزار شد و چيزى که در آن مطرح نبود مصالح مسلمين بود و طبيعى است که محصول آن به نفع مسلمين تمام نشود و حوادث دورانِ «عثمان» نشان داد که چه خسارت عظيمى از اين ناحيه دامنگير مسلمين شد.
سپس امام(عليه السلام) به نتيجه نهايى اين شورا پرداخته، مى فرمايد: «اين وضع ادامه يافت تا سوّمى بپاخاست در حالى که از خوردن فراوان دو پهلويش برآمده بود و همّى جز جمع آورى و خوردن بيت المال نداشت» (الى اَنْ قامَ ثالِثُ الْقَوْمِ نافِجاً(9) حِضْنَيْهِ(10)، بَيْنَ نَثيلِهِ(11) وَ مُعْتَلَفِهِ(12)).
تنها خودش نبود که در اين وادى گام برمى داشت بلکه «بستگان پدرى اش (بنى اميّه) به همکارى او برخاستند و همچون شتر گرسنه اى که در بهار به علفزار بيفتد و با ولع عجيبى گياهان را ببلعد به خوردن اموال خدا مشغول شدند» (وَ قامَ مَعَهُ بَنُو اَبيهِ يَخْضِمُونَ(13) مالَ اللهِ خِضْمَةَ الاِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبيع).
تعبير به «نِبْتَةَ الرَّبيع; گياهان بهارى» به خاطر آن است که اين گياهان بسيار لطيف و براى حيوان خوش خوراک است و با حرص و ولع عجيب، آن را مى خورد.
جمله «يَخْضِمُونَ مالَ الله...» ـ با توجّه به معناى لغوى خضم ـ به خوبى نشان مى دهد که بنى اميّه براى غارت بيت المال با تمام وجودشان وارد صحنه شدند و تا آن جا که مى توانستند خوردند و بردند. به گفته «ابن ابى الحديد» خليفه سوّم، بنى اميه را بر مردم مسلّط کرد و آنها را به فرماندارى ولايات اسلام منصوب نمود و اموال و اراضى بيت المال را به عنوان بخشش در اختيار آنان گذارد، از آن جمله سرزمينهايى از «آفريقا» در ايّام او فتح شد که خمس همه آنها را گرفت و به «مروان بن حکم» (دامادش) بخشيد.
مرحوم «علاّمه امينى» در کتاب نفيس «الغدير» آمار عجيبى از بخششهاى عثمان در دوران خلافتش ـ از منابع اهل سنّت گردآورى کرده که از مطالعه آن انسان وحشت مى کند. به عنوان نمونه به يکى از دامادهايش «حارث بن حکم» برادر «مروان» سيصد هزار درهم و به «مروان» پانصد هزار درهم و به «ابوسفيان» «دويست هزار» و به «طلحه» «سيصد و بيست و دو هزار» و به «زبير» پانصد و نود و هشت هزار» درهم بخشيد، تا آن جا که مرحوم «علاّمه امينى» جمع درهمهايى را که او از بيت المال بخشيد بالغ بر «يکصد و بيست و شش ميليون و هفتصد و هفتاد هزار» درهم مى داند.
از آن عجيب تر ارقام دينارهايى است که به بستگان و نزديکانش بخشيد. به «مروان حکم» پانصد هزار دينار به «يعلى بن اميّه» پانصد هزار دينار و به «عبدالرحمن بن عوف» دو ميليون و پانصد و شصت هزار دينار و جمع اين حاتم بخشيها را بالغ بر «چهار ميليون و سيصد و ده هزار دينار» مى داند.(14)
🌱ادامه دارد...
🍃🌹🍃
#تلنگر🔔
🔰آدم "صاحب خانه" که داشته باشد، نمی تواند به در و دیوار میخ زیادی بکوبد.
نمی تواند خانه را مال خودش کند. باید اجاره ی خانه اش را هرماه بپردازد . . .
🔰آدم "صاحب کار" که داشته باشد، باید حساب کارش را پس بدهد.
نمی تواند هر ساعتی دلش خواست برود و بیاید.نمی تواند هرطور خواست کار کند . . .
🔰آدم"صاحب #زمان"که داشته باشد . . صاحب زمان، یعنی صاحب زمانهایی که تلف میشود،باگناه... با بیخیالی...
👈 یادمون باشد در برابر #ثانیه هامون مسئولیم باید یک روزی به صاحبشان جواب پس بدهیم...
گفتم : خدا کند که بيايي...
گفت : خدا کند که بخواهی
🌷 اللهم عجل لوليک الفرج 🌷
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آلعمران 🌷آیه ۴۴ 🔹سرپرستى مریم این آیه اشاره به گوشه دیگرى از داستان مریم
✨
✅ادامه تفسیر سوره آلعمران
🌷آیه ۴۵
🍃بشارت تولد مسیح
از این آیه به بعد، به بخش مهم دیگرى از زندگى مریم، یعنى جریان تولد فرزندش حضرت مسیح(علیه السلام) مى پردازد و نکات مهمى را در این رابطه شرح مى دهد، نخست مى فرماید: به یاد آور هنگامى را که فرشتگان گفتند: اى مریم! خداوند تو را به کلمه اى (وجود با عظمتى) از سوى خودش، بشارت مى دهد که نامش مسیح، عیسى(علیه السلام) پسر مریم است (إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَة مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ).(۱)
در حالى که هم در این جهان و هم در جهان دیگر، آبرومند و با شخصیت و از مقربان (درگاه خدا) خواهد بود (وَجیهاً فِی الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ).
توجه به نکات ذیل در تکمیل تفسیر آیه، مفید به نظر مى رسد:
۱ ـ در این آیه و دو آیه دیگر از مسیح به عنوان کَلِمَه یاد شده است این تعبیر در کتب عهد جدید نیز دیده مى شود.
درباره این که چرا به عیسى کَلِمَه گفته شده در میان مفسران سخن بسیار است اما بیشتر به نظر مى رسد علت آن همان تولد فوق العاده مسیح(علیه السلام) مى باشد که مشمول إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونَ (۲) است و یا به خاطر این است که قبل از تولد، خداوند بشارت او را در کلامى به مادرش داده بود.
و نیز ممکن است علت این تعبیر این باشد که کَلِمَه در اصطلاح قرآن به معنى مخلوق به کار مى رود مانند: قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً: بگو: اگر دریاها به صورت مرکب براى نوشتن کلمات پروردگار من شوند آنها تمام مى شوند پیش از آن که کلمات پروردگار من تمام گردد هر چند همانند دریاها را بر آن بیفزاییم .(۳)
در این آیه، منظور از کلمات خدا همان مخلوقات او است، و از آنجا که مسیح(علیه السلام) یکى از مخلوقات بزرگ خدا بوده است، اطلاق کلمه بر او شده که در ضمن، پاسخى به مدعیان الوهیت عیسى(علیه السلام) نیز بوده باشد.
۲ ـ اطلاق مسیح به معنى مسح کننده یا مسح شده بر عیسى(علیه السلام)ممکن است از این نظر باشد که: او با کشیدن دست بر بدن بیماران غیر قابل علاج، آنها را به فرمان خدا شفا مى داد و چون این افتخار از آغاز براى او پیش بینى شده بود، خدا نام او را قبل از تولد مسیح گذاشت.
و یا به خاطر آن است که: خداوند او را از ناپاکى و گناه مسح کرد و پاک گردانید.
۳ ـ قرآن در این آیه، و آیات متعدد دیگر، صریحاً عیسى(علیه السلام) را فرزند مریم معرفى کرد، تا پاسخى به مدعیان الوهیت عیسى(علیه السلام) باشد; زیرا کسى که از مادر متولد مى شود و مشمول تمام تغییرات دوران جنین و تغییرات و تحولات جهان ماده است، چگونه مى تواند خدا باشد؟ خدائى که از تمام تغییرات و دگرگونى ها بر کنار است.
در آیه بعد، به یکى از فضائل و معجزات حضرت مسیح(علیه السلام)، اشاره مى کند، مى گوید: او با مردم در گهواره، و در حال کهولت (میان سال شدن) سخن خواهد گفت و او از صالحان است (وَ یُکَلِّمُ النّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً وَ مِنَ الصّالِحینَ).
همان گونه که در سوره مریم خواهد آمد، مریم براى رفع اتهام از خودش که فرزندى بدون پدر به دنیا آورده بود، به فرمان خدا اشاره به گاهواره نوزادش عیسى(علیه السلام) کرد، او در همان حال به سخن در آمد، و با زبان فصیح و گویا مقام بندگى خویش را در مقابل خدا، و همچنین مقام نبوت خود را آشکار ساخت.
و از آنجا که غیر ممکن است پیامبرى این چنین با عظمت از رحم آلوده اى بیرون آید، پاکدامنى مادرش را با این اعجاز اثبات نمود.
باید توجه داشت: کلمه مَهْد به معنى محلى است که براى خواب و استراحت نوزاد آماده مى کنند، و نزدیک به معنى گهواره در فارسى است، با این تفاوت که در گهواره، مفهوم جنبش و حرکت افتاده است در حالى که مَهْد مفهوم عامى دارد و هر گونه محلى را که براى نوزاد آماده کنند، شامل مى شود.
ظاهر آیات سوره مریم این است که او در همان روزهاى آغاز تولدش، زبان به سخن گشود، کارى که براى هیچ نوزادى عادتاً ممکن نیست و این خود یک معجزه بزرگ بود، ولى سخن گفتن در حال میان سالى و کهولت(۴) یک امر کاملاً عادى است و ذکر این دو با هم در آیه فوق ممکن است اشاره به این باشد که او در گاهواره همان گونه سخن مى گفت که، در موقع رسیدن به کمال عمر، سخنانى سنجیده و پر محتوا و حساب شده، نه سخنانى کودکانه.
این احتمال نیز وجود دارد که: این تعبیر، اشاره به این حقیقت باشد که مسیح(علیه السلام) از آغاز تولد، تا زمانى که به سن کهولت رسید، همواره سخن حق مى گفت و در راه ارشاد و تبلیغ خلق گام بر مى داشت.
ادامه در مطلب بعدی ⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آلعمران 🌷آیه ۴۵ 🍃بشارت تولد مسیح از این آیه به بعد، به بخش مهم دیگرى از زن
✨
✅ادامه تفسیر سوره آل عمران
به علاوه، این تعبیر درباره عیسى(علیه السلام)، گویا یک نوع پیشگویى و اشاره به آینده عمر او است; زیرا مى دانیم طبق تواریخ، حضرت مسیح(علیه السلام) هرگز در این جهان و در میان مردم به سن پیرى نرسید، بلکه در سن ۳۳ سالگى از میان مردم بیرون رفت، و خدا او را به آسمان برد، و مطابق روایات متعددى در عصر ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) به میان مردم باز مى گردد.(۵) (و با آنها سخن مى گوید، همان گونه که در آغاز عمر سخن مى گفت).
تعبیر به مِنَ الصّالِحِیْنَ نشان مى دهد که صالح و شایسته بودن از بزرگ ترین افتخاراتى است که نصیب انسان مى شود، و گویى همه ارزش هاى انسانى در آن جمع است.
۱ ـ قابل توجه این که ضمیر در اِسْمُهُ به کَلِمَة بر مى گردد، در عین حال به صورت مذکر آمده; زیرا نظر به معنى و مصداق آن دارد که حضرت مسیح(علیه السلام) بوده است.
۲ ـ یس، آیه ۸۲.
۳ ـ کهف، آیه ۱٠۹.
۴ ـ کَهْل به معنى شخص یا چیزى است که به سرحدّ کمال رسیده است، و از آنجا که انسان در سى سالگى تا چهل یا پنجاه سالگى به حدّ تکامل مى رسد، این سال ها را سال هاى کهولت مى نامند، و کمتر از آن را شَباب (جوانى) و بیشتر از آن را شَیب (پیرى) مى گویند.
۵ ـ بحار الانوار ، جلد ۱۴، صفحه ۳۴۹ و جلد ۵۲،
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘ 📚نهج البلاغه/حکمت ۴۹ 💥شناخت بزرگوار و پست فطرت(اخلاقی،اجتماعی) ✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : ا
✨
🌷شرح حکمت۴۹
( مکارم شیرازی )
🔻حمله هاى خطرناك:
امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميزش به يكى از تفاوت هاى ميان افراد با شخصيت و بزرگوار و افراد پست و بى ارزش اشاره مى كند و مى فرمايد: «بترسيد از حمله افراد با شخصيت به هنگام نياز و گرسنگى و از حمله افراد پست به هنگام سيرى»; (احْذَرُوا صَوْلَةَ الْكَرِيمِ إِذَا جَاعَ، وَاللَّئِيمِ إِذَا شَبِعَ).
در اين كه منظور از گرسنگى و سيرى در اين عبارت حكيمانه معناى كنايى آن مراد است يا معناى حقيقى در ميان مفسران نهج البلاغه گفت و گو است; جمعى گرسنگى را كنايه از هرگونه نياز و يا تحت فشار و ظلم واقع شدن دانسته اند بدين ترتيب معناى جمله چنين مى شود: افراد بزرگوار و با شخصيت تنها هنگامى دست به حمله مى زنند كه به آنها ستم شود و يا نياز مبرم براى ادامه حيات پيدا كنند كه در اين صورت براى گرفتن حق خود و دفاع در مقابل ظالمان غيرت آنها به جوش مى آيد و حمله جانانه اى مى كنند; ولى لئيمان هنگامى كه به نوايى برسند و بر مراد خويش سوار گردند طغيان مى كنند و افراد بى گناه را مورد حمله قرار مى دهند همچون حيوانات درنده اى كه پس از سيرى، مست مى شوند.
در حالى كه بعضى ديگر معتقدند «جُوع» در اينجا به همان معناى حقيقى يعنى گرسنگى است و «شَبَع» به معناى سيرى است و آن را اشاره به اين نكته مى دانند كه افراد شجاع و با شخصيت پيش از رفتن به ميدان نبرد كمتر غذا مى خوردند مبادا ضربه اى بر شكم آنها وارد شود و غذا بيرون ريزد و موجب سرافكندگى آنان شود; ولى لئيمان چنين نيستند و در هر حال تفسير اول مناسب تر به نظر مى رسد.
شاعر عرب مى گويد:
لا يَصْبِرُ الْحُرُّ تَحْتَ ضَيْم * وَإنَّما يَصْبِرُ الْحِمارُ
آزادمرد در زير ستم صبر نمى كند. اين الاغ است كه صبر مى كند!
شاعر ديگرى نيز مى گويد:
إذا أنْتَ أكْرَمتَ الكَريمَ مَلَكَتَهُ * وَإنْ أنْتَ أكْرَمتَ اللَئيمَ تَمَرَّدَا (1)
اگر شخص كريم را اكرام و احترام كنى مالك او مى شوى ولى اگر لئيم را اكرام كنى (بيشتر) سرپيچى مى كند.(2)
📚پی نوشت:
(1). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 179.
(2). سند گفتار حکیمانه: دانشمند معروف آمدى در غررالحکم این کلام حکیمانه را با تفاوتى نقل کرده که نشان مى دهد از جاى دیگرى گرفته و همچنین ابن ابى الحدید در الحکم المنثورة آن را با تفاوتى نقل کرده و آن نیز نشان مى دهد که منبع ابن ابى الحدید غیر از نهج البلاغه بود. هرچند نویسنده کتاب مصادر نهج البلاغه بعد از ذکر کلام این دو نفر مى گوید: مرحوم سیّد رضى روایتش موثق تر و آشنایى اش به لحن کلام جدش بیشتر است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 48). در کتاب تمام نهج البلاغه این جمله حکمت آمیز در خطبه «الوسیله» که در نهج البلاغه نیامده ذکر شده است. (تمام نهج البلاغه، ص 166).
🌹