eitaa logo
نردبان فقاهت
5.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
47 ویدیو
92 فایل
رضاحسینی ارتباط با ادمین @Rezahosseini7575 انتشار مطالب حوزوی، دروس خارج فقها، ادبیات، اصول، فقه
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️ از یکی از علما شنیدم که: حسین بن عبدالصمد (پدر شیخ بهایی) در عالم رؤیا دید که قیامت برپا شده و قطعه ای از زمین را برداشتند و داخل بهشت گذاشتند و آن جزیره اُوال (بحرینِ امروز) بوده. 🔹 همین باعث می‌شود که پس از زیارت حرمینِ شریفین (مکه و مدینه) به بحرین برود و در همان‌جا ساکن شود. وقتی به بحرین می رود، به پسرش (یعنی شیخ بهایی) می‌نویسد: 🔸«إنك إن تطلب محض الدنيا تذهب إلى الهند، و ان كنت تريد العقبى فلا بد أن تجىء إلى بحرين، و إن كنت لا تريد الدنيا و لا العقبى فتوطن ببلاد عراق العجم!» 🔹 «اگر دنیای محض می خواهی، به هند برو، و اگر عُقبای محض می خواهی به بحرین بیا، و اگر نه دنیا می خواهی و نه عُقبی در بلاد عراق عجم (یعنی: ایران) ساکن بشو! 📚 ریاض العلماء ج2 ص121 ✔️ و برخی از شعرای عجم همین وصیت را به شعر درآورده‌اند: دنيا خواهى بجانب هند گذر عقبى خواهى بكربلا ساز مقر ور آنكه نه دنيا و نه عقبى خواهى زنهار ز ايران ننهى پاى بدر !! ✍ رضا حسینی @Nardebane_feghahat
🔸 چند روز پیش، متنی را در کانال ارسال کردم که با واکنش های متفاوتی از سوی سرورانِ عزیزم روبرو شد. لذا صلاح دیدم که توضیحاتی پیرامونِ آن عرض نمایم. 🔹 غرض بنده از بیان مطلبی که از پدر شیخ بهایی(ره) نقل نمودم، صرفاً بیان یک مطلب تاریخی بود که در کتاب ریاض العلماء بیان شده است، نه آن‌که اسائه ادبی به ملت بزرگ ایران باشد. 🔸 شکی نیست که ما به ایران با فرهنگ اصیل آن افتخار می‌کنیم و برای سربلندی ایران عزیز تلاش خواهیم کرد. 🔹 قصد نوشتن نداشتم، اما اینک که شروع به نوشتن کردم، چند کلمه‌ای هم درد و دل نمایم. من «گفتگو» را معجزه می‌دانم و معتقدم امروز بستری فراهم شده که کسانی که چهل سال نمی‌توانستند با هم بنشینند و سخن بگویند، امروز می‌توانند گفتگو کنند، و این یک گامِ رو به جلوست. 🔹 مسأله دیگر آنکه ای کاش برخی منبری‌ها که برای خودشان کرّ و فرّی دارند، این روزها «حق مَسْنَد» را رعایت کنند و چهار کلمه حرفِ حساب به مردم یاد بدهند، نه آنکه خودشان باعث اختلاف در جامعه باشند. 🔸 مطلب دیگری که این روزها شاهد آن هستیم، بی اخلاقی در مناظرات و عدم رعایت ادب است. فقط می‌توانم بگویم: «ادب مــرد بــه ز دولـت اوسـت!» 🔹 مسئله دیگری که یادم آمد این است که مدتی است برخی از افراد در کشور حر‌ف‌هایی می زنند و گفتگوهایی را تشکیل داده‌اند که برخوردی با آنها نمی‌شود. این هم یک گام به جلو است و آفرین بر جمهوری اسلامی بابت این مسأله. این نکات مثبت را نباید نادیده گرفت. ✍ رضا حسینی @Nardebane_feghahat
✳️ (۱) 🔸 ابراهيم بن هاشم، أبو اسحاق القمي، اصله من كوفة و انتقل الى قم... ولم أقف لأحد من أصحابنا على قول في القدح فيه، و لا على تعديله بالتنصيص، والروايات عنه كثيرة، والأرجح قبول قوله. 📚 خلاصة الاقوال، العلامة الحلي ج1 ص49 ❓❓ آیا این عبارت علامه حلی(ره) دلالت بر قبول أصالة العدالة توسط ایشان می‌کند؟ پاسخ در فایل صوتی 👇👇 @Nardebane_feghahat
✳️ (۲) 🔹 أحمد بن اسماعيل بن سَمَكة بن عبد الله... و لم ينص علماؤنا عليه بتعديل، ولم يرو فيه جرح، فالأقوى قبول روايته مع سلامتها من المعارض. 📚 خلاصة الأقوال، العلامة الحلي ج1 ص66 ❓❓ آیا این عبارت علامه حلی(ره) دلالت بر قبول أصالة العدالة توسط ایشان می‌کند؟ پاسخ در فایل صوتی 👇👇 @Nardebane_feghahat
✳️ (۳) 🔹 بشير النَّبّال: روى الكشي حديثا في طريقه محمد بن سنان وصالح بن ابي حماد، وليس صريحا في تعديله، فإنا في روايته متوقف. 📚 خلاصة الاقوال، العلامة الحلي ج1 ص79 ❓❓ آیا از این عبارت علامه حلی(ره) میتوان نتیجه گرفت که ایشان أصالة العدالة را نپذیرفته است؟ پاسخ در فایل صوتی 👇👇 @Nardebane_feghahat
✳️ (۴) 🔸 ثُوَيْر بن ابي فاخِتَة... وهذا لا يقتضي مدحاً ولا قدحاً، فنحن في روايته من المتوقفين. 📚 خلاصة الاقوال، العلامة الحلي ج1 ص87 ❓❓ آیا از این عبارت علامه حلی(ره) میتوان نتیجه گرفت که ایشان أصالة العدالة را نپذیرفته است؟ پاسخ در فایل صوتی 👇👇 @Nardebane_feghahat
✳️ (۵) 🔹 أحمد بن حمزة. روى الكشي عن حمدويه، عن أشياخه قال: كان في عداد الوزراء. وهذا لا يثبت به عندي عدالته. 📚 خلاصة الأقوال، العلامة الحلي ج1 ص69 ❓❓ آیا از این عبارت علامه حلی(ره) میتوان نتیجه گرفت که ایشان أصالة العدالة را نپذیرفته است؟ پاسخ در فایل صوتی 👇👇 @Nardebane_feghahat
✳️ (۶) 🔹 علامه حلی(ره) پس از نقل روایتی در مدح اسماعیل بن الخطاب می‌نویسد: 🔸 ولم يثبت عندي صحة هذا الخبر ولا بطلانه، فالأقوى الوقف في روايته. 📚 خلاصة الاقوال، العلامة الحلي ج1 ص57 ❓❓ آیا از این عبارت علامه حلی(ره) میتوان نتیجه گرفت که ایشان أصالة العدالة را نپذیرفته است؟ پاسخ در فایل صوتی 👇👇 @Nardebane_feghahat
اصاله العداله .mp3
4.08M
✳️ (۷) 🔹 آیا علامه حلی قائل به اصالة العدالة بوده است؟ شواهد و رد آنها (قسمتی کوتاه از جلسه 38 تدریس مقدمه معجم رجال الحدیث) 🎤 رضا حسینی @Nardebane_feghahat
✳️ (۸) ✔️ استاد حاج شیخ جواد مروی 93/6/26 🔸 آیت الله می‌فرمایند: توثیقات و تصحیحات ایشان برای ما فائده ندارد؛ زیرا مرحوم علامه حلی مبنایی در رجال دارند که به خاطر آن مبنا، توثیقات و تصحیحات ایشان نه می‌تواند دلیل بر وثاقت و نه قرینه بر وثاقت باشد! توثیقات ایشان مبتنی بر «أصالة العدالة» است، به این معنا که علامه حلی معتقدند هر راوی از روات امامی که جرح و تضعیفی از او در کتب رجال نقل نشده باشد، شک داریم فاسق است یا نه أصالة عدم الفسق جاری می‌کنیم و عدالت او را نتیجه می‌گیریم. 🔹 محقق خوئی می‌فرمایند: «أصالة العدالة» یا «أصالة عدم الفسق» را در رجال مثبت وثاقت و عدالت نمی‌دانیم. لذا هر جا علامه حلی، سندی را تصحیح کرده باشد، یا شخصی را توثیق کرده باشند چون احتمال می‌رود بر اساس أصالة العدالة باشد به این گفته ایشان اعتماد نمی‌کنیم. @Nardebane_feghahat
✳️ (۹) ✔️ استاد حاج شیخ جواد مروی 93/6/26 🔹 انتساب «اصالة العدالة» در مسائل رجالی به قدما و و و که آیت الله فرموده اند قابل قبول نیست. @Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله سید احمد (مدظله العالی): 🔸 مبنای از شدیدترین مبانی است، چون روایت هم باید صحیح باشد (یعنی راوی، ثقه و عدل و امامی باشد) و توثیق راوی هم باید به شهادت دو نفر باشد. شاید أضیقِ از این در مبانی حدیثی نداشته باشیم! 🔹 و عجیب است که توثیقات طولی را هم دو توثیق می داند. با اینکه واضح است که علامه عینِ عبارت نجاشی را دارد. علامه حلی خیلی وقت‌ها توثیق نجاشی را نقل می کند، اما صاحب مدارک در آن موارد می گوید: این شخص، دو توثیق دارد! @Nardebane_feghahat
✳️ (1) 🔸 اثری از «کتاب الضعفاء ابن الغضائری» تا قبل از قرن 7 هجری نبوده و در نیمه دوم قرن هفتم، سید جمال‌الدین احمد بن طاووس این کتاب را به ابن غضائری نسبت داد. البته نقل ایشان از این کتاب، بدون سماع یا اجازه مشایخ است. 🔹 معلوم نیست بعد از این‌که احمد بن طاووس از این کتاب نقل کرده، چه بر سر کتاب آمده است! چون تا قرن 11 که مولی عبدالله تستری، نسخه‌ای از أوراق پراکنده این کتاب را استنساخ و جمع‌آوری کرد، اثری از این کتاب نداریم. بعد از مرحوم تستری، شاگرد و تلمیذ ایشان «مرحوم قهپایی» آن‌را در تراجم کتاب خودش آورد. @Nardebane_feghahat
✳️ (۲) ✔️ آیت الله سید احمد (مدظله العالی): 🔸 یکی از فوائدِ «مجمع الرجال قهپایی» همین است که «کتاب غضائری» را کامل دارد. در ضمن متون، اصول رجالی را خوب آورده‌اند. البته اشتباه هم در آرائشان دارند. @Nardebane_feghahat
✳️ (۳) ✔️ درس رجال آیت الله جلسه 32 🔸 و از کلام شیخ طوسی استفاده می‌شود که این کتاب، در زمان ابن غضائری تلف شده بود و نسخه ای نیز از آن برداشته نشده بود. حدود 250 سال بعد از ابن غضائری نسخه ای به دست احمد بن طاووس (متوفای 673) رسیده است و او بدون اینکه طریقی به کتاب مزبور داشته باشد، آن نسخه را در کتاب «حل الإشکال» خود وارد کرده است. (حل الإشکال کتابی است که ابن طاووس در آن بین چند کتاب از اصول کتب رجالی جمع کرده است. از جمله کتاب فهرست شیخ و رجال شیخ و فهرست نجاشی و رجال کشّی در آن کتاب آمده است که طریق ابن طاووس به آنها از طریق معتبر بوده است) 🔹 بعد ملّا عبدالله شوشتری (متوفای 1021 که ده سال بعد از صاحب معالم وفات کرده است) کتاب ابن غضائری را از کتاب حل الإشکال ابن طاووس تجرید کرده و مستقلاً آن را منتشر کرده است. 🔸 بعد ملّا عنایت الله قهپایی آن را در کتاب مجمع الرجال خود وارد کرده است. 🔹 بنابراین آنچه از کتاب ابن غضائری در دست ماست، چیزی است که «ملّا عنایة‌الله قهپایی» جمع آوری کرده است که آن را از نسخه ی استاد خود ملّا عبد الله شوشتری و او نیز از استاد خود احمد بن طاووس گرفته است. (احمد بن طاوس نیز به آن کتاب طریق ندارد مضافاً بر اینکه از عبارت شیخ که شاگرد ابن غضائری است در فهرست استفاده می شود که نسخه ی اصلی کتاب غضائری از بین رفته است و نسخه مزبور، مجعول است که بعضی از علماءِ مخالفِ شیعه برای کوبیدن شیعه آن را نگاشته‌اند) @Nardebane_feghahat
✳️ (۴) ✔️ آیت الله (حفظه الله تعالی): 🔸 شیخ طوسی در فهرست می‌فرماید: علت نوشتن فهرست عبارت از این است که سَلَفِ ما کتابی راجع به فهرست مؤلفین نداشته‌اند و فهرستی که علماء سابق نگاشته‌اند، فهرست عام نبوده بلکه فهرست خاصی که منحصر به کتاب های کتابخانه خودشان بوده را نوشته‌اند. 🔹 تنها کسی که فهرست عام نوشته است، احمد بن حسین بن عبید الله غضائری است که فهرست او نیز از بین رفته است و ورثه او نیز تمامی کتاب های او را هلاک کردند و از آن کتب، نسخه برداری هم نشده است. در نتیجه لازم شده است که من این کتاب فهرست را بنویسم. @Nardebane_feghahat
✳️ (۵) ✔️ آیت الله سید احمد (مدظله العالی): 🔸 طریقِ مهمِ ما به «ابن غضائری»، علامه و ابن داود است. البته در کتاب‌های ابن طاووس هم هست، ولی به طور رسمی این دو از او نقل می‌کنند. @Nardebane_feghahat
✔️ ادعای اجماع بر وثاقتِ «محمد بن موسی بن المتوکل» 🔹 سید بن طاووس (قدس سره) وثاقت او را مورد اتفاق می‌داند. آیت‌الله خویی در این‌باره می‌گوید: 🔸 «إدعی ابن‌طاووس فی فلاح السائل عند ذکر الروایة عن الصادق (علیه‌السّلام) "انه ما احب الله من عصاه" الاتفاق علی وثاقته فالنتیجة ان الرجل لا ینبغی التوقف فی وثاقته». 🔹 سید بن طاووس در کتاب فلاح السائل آنگاه که روایت امام صادق (علیه‌السّلام) "انه ما احب الله من عصاه" را آورد، ادعای اتفاق بر وثاقت مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکِّلِ، نموده است. بنابراین شایسته نیست در وثاقت او توقف کنیم. @Nardebane_feghahat
✅ کلام مرحوم إربلی در عدم نسبت قتل امام رضا (علیه السلام) به مأمون ❓ نظر حضرتعالی در مورد کلام مرحوم إربلی (ره) در کشف‌الغمه که مأمون را قاتل حضرت رضا (علیه السلام) نمی داند، چیست؟ (که اتفاقاً این نظر را به سید بن طاووس هم نسبت می دهد) با تشکر. ✔️ جواب آیت الله سید احمد مددی (حفظه الله تعالی): 🔸 «بسمه تعالی، به بعضی دیگر هم نسبت داده شده، ولی شواهد فراوان بر آنچه فعلاً میان شیعه کاملاً مشهور و رایج است، می باشد و انصافاً جای شک هم ندارد. @Nardebane_feghahat
✔️ حجت الاسلام و المسلمین سيد جواد شهرستانی: 🔸 در دیداری که با آیت الله داشتم، از ایشان شنیدم که قبل از صدور فتوای جهاد با امام زمان (علیه السلام) نجوا کردم و به ایشان توسل کردم، خطاب به حضرت گفتم: «من از خودم هیچ ندارم هر چه دارم از شما دارم شما در انجام این وظیفه من را یاری کنید». بعد از این توسل فتوای مشهور جهاد کفایی را علیه حملات داعش صادر فرمودند. @Nardebane_feghahat
✳️ (۱) ✔️ آیت الله سید احمد (مدظله العالی): 🔸 در مورد تفسیر قمی کراراً توضیح دادیم که این کتابِ موجود قطعاً برای علی بن ابراهیم نیست، همچنان‌که آقابزرگ تهرانی گفته‌اند. 🔹 ولی اینکه متعلق به کیست؟ الله أعلم. از چهره هایی که محتمَل است کتاب برای او باشد، علی بن حاتم قزوینی (متوفای450) است. کتابی که به اسم «مصابیح النور» داشته، شاید همین کتاب باشد. 🔸 به هرحال کتابِ موجود قطعاً برای علی بن ابراهیم نیست. البته حدود 60 درصد کتاب از تفسیر علی بن ابراهیم است، و علی بن ابراهیم صاحبِ تفسیر بوده است. لکن مؤلفِ کتاب از غیر این هم استفاده کرده است، مثل تفسیر ابوالجارود. @Nardebane_feghahat
✳️ (2) ✔️ آیت الله سید احمد (مدظله العالی): 🔹 این «تفسیر علی بن ابراهیم» که به ما رسیده است، دو بخش است: یک بخش آن روایات است، بخشی هم سخن خودش است که با «قال» شروع می شود. بخشی هم مشکوک است که معلوم نیست از خودش است یا روایت است. بخشِ دیگرِ کتابِ حاضر، روایاتی است که مؤلف نقل می‌کند، در این روایات نام افرادی آمده که قطعاً «علی بن ابراهیم» آن‌ها را درک نکرده است، مثلِ ابن عُقده یا محمد بن همام بغدادی. قطعاً علی بن ابراهیم نمی‌تواند از این ها نقل کند. ابن عُقده به قم نیامده و علی بن ابراهیم هم به کوفه نرفته است. 🔸 یا مثلاً هیج جا نداریم علی بن ابراهیم از «احمد بن ادریس» که معاصرش است نقل کرده باشد. آقای خویی می گوید: «أحمد بن ادریس رواه عنه علی بن إبراهیم فی تفسیره» که این باطل است، این متعلّق به صاحب کتاب است، نه علی بن ابراهیم. 🔹 شاید کار آقای خویی نبوده و شاگردانش نوشته اند. هردو (احمد بن ادریس و علی بن ابراهیم) از مشایخ قم هستند. هرجا «حدثنی» اول حدیث بود، برای علی بن ابراهیم نیست. همه جا می‌گوید «قال علی بن ابراهیم» یعنی مولف علی بن ابراهیم را درک نکرده است.
✳️ (3) ✔️ آیت الله سید احمد (حفظه الله): 🔹 چرا کتاب تفسیر را به «علی بن ابراهیم» نسبت داده اند؟ امثال علامه مجلسی و شیخ حر که کتاب شناس هستند، تمام کتاب را به علی بن ابراهیم نسبت داده اند و کذلک آقای خویی. 🔸 مثلاً به علی بن ابراهیم نسبت داده اند که از احمد بن ادریس نقل می کند که درست نیست. 🔹 تا آنجا که می دانم، شواهد ضعیفی هست که در زمان ابن طاووس به نام «تفسیر قمی» مطرح شده. شهید اول شاگردی دارد به نام «حسن بن سلیمان حلی» که «مختصر بصائر» دارد. ایشان در این کتاب، سند دارد به همین کتاب فعلی، از شهید ثانی اجازه دارد تا شیخ طوسی و از شیخ طوسی تا علی بن ابراهیم هم متصل کرده تا همین کتاب موجود با سند نقل می کند. 🔸 یکی از کسانی که به اشتباه بودن انتساب این کتاب به ایشان، اجمالاً تنبّه پیدا کرد، مرحوم آقاشیخ بزرگ تهرانی است. @Nardebane_feghahat
✳️ (4) ✔️ استاد سید مجتبی نورمفیدی 08/08/1390 🔸 در رابطه با کتاب معروف به «تفسیر علی بن ابراهیم قمی» دو مسئله مهم وجود دارد که باید بررسی شود. این کتاب مشتمل بر یک مقدمه و یک متن است که در انتساب هر دو(مقدمه و متن) به علی بن ابراهیم قمی تردید وجود دارد. 🔹 جمعی قائل به این هستند که مقدمه و متن هر دو متعلق به خود علی بن ابراهیم قمی است؛ یعنی آنچه که الآن به عنوان تفسیر علی بن ابراهیم قمی مشهور شده هم مقدمه آن کتاب و هم متن کتاب را خود علی بن ابراهیم قمی نوشته است، بعضی هم در هر دو تردید کرده­‌اند؛ یعنی نه مقدمه و نه کتاب را متعلق به علی بن ابراهیم قمی نمی­‌دانند. گروه سومی مدعی هستند که مقدمه از خود علی بن ابراهیم است اما کتاب متعلق به او نیست، قبل از اینکه این دو موضوع بررسی شود لازم به ذکر است که همه کسانی که وارد این بحث شده­‌اند به‌هرحال این نکته را قبول دارند که بخشی از روایات این کتاب از علی بن ابراهیم است، سخن در این است که آیا همه آنچه که در این کتاب آمده همان کتاب تفسیر علی بن ابراهیم قمی است یا بخشی متعلق به دیگران مثل ابی الجارود است؟! @Nardebane_feghahat
✔️ اگر مایل بودید، کانال دیگر ما را هم دنبال کنید. کانال «مرقاة الأخبار» 👇👇 @Merghat_Al_Akhbar313 ✍ رضا حسینی
✳️ (5) 🔹 «علي بن إبراهيم بن هاشم: أبو الحسن القمي، ثقة في الحديث، ثَبْتٌ، مَعتمَدٌ، صحيح المذهب، سمع فأكثر ( وأكثر ) ... و له كتاب التفسير، كتاب الناسخ والمنسوخ، كتاب قرب الاسناد، كتاب الشرائع، ...» 📚 فهرست النجاشي ج1 ص260 🔸 «علي بن إبراهيم بن هاشم القمي. له كتب، منها: كتاب التفسير، ...» 📚 الفهرست الشيخ الطوسي  ج1 ص152 ✔️ شکی نیست که علی بن ابراهیم قمی کتاب تفسیری داشته است، اما بحث آن است که آیا این کتاب تفسیری که امروزه موجود است، همان کتاب علی بن ابراهیم است یا خیر؟! @Nardebane_feghahat
✳️ (6) ✔️ آیت الله سید احمد (حفظه الله تعالی): 🔸 این کتابِ موجودِ «تفسیر قمی» مشکلاتی دارد. تعابیر «حدثنی ابوعلی بن همام و ابن عُقده» دارد و واضح است که برای علی بن ابراهیم نیست. 🔹 احتمالاً تا قرن 8، تفسیرِ اصلیِ علی بن ابراهیم موجود بوده است. @Nardebane_feghahat
✳️ (7) ✔️ حضرت آیت الله (مدظله العالی): 🔹 این کتاب (که معروف به تفسیر قمی است) اوائلش تا حدود سوره نساء فقط از علی بن ابراهیم نقل کرده. از آنجا اولین روایت را از احمد بن محمد (ابن عقده) از ابوالجارود نقل می‌کند. 🔸 شاید اصحاب اولش را دیده‌اند و کلّ تفسیر را به علی بن ابراهیم نسبت داده‌اند! 🔹 اما جلد دوم، خيلی از غیرِ علی بن ابراهیم نقل می کند. به هرحال در قسمتی معتنا‌بِه از این کتاب (مخصوصاً در جلد دوم) اصلاً علی بن ابراهیم مطرح نیست. 🔸 عبارت اوّلِ کتاب هم برای مؤلف است. @Nardebane_feghahat
✳️ (8) ✔️ آیت الله سید احمد (مدظله العالی): 🔹 در اين کتابِ تفسيرِ منسوبِ به علی ابن ابراهيم، قطعاتی از کتاب ابی‌الجارود هست. 🔸 گاهی در سند، خودِ علی ابن ابراهيم است، که آن ظاهراً از کتاب تفسير علی ابن ابراهيم می‌باشد (آنچه در اوّلش علی ابن ابراهيم وجود دارد)، اما در خود کتاب زياد دارد که: «و فی رواية أبی جارود»، اين را که ايشان به عنوان روايت ابی الجارود نقل می­‌کند، در حقيقت از خود کتاب ابی الجارود است. @Nardebane_feghahat
✳️ (9) ✔️ آیت الله سید احمد (حفظه الله تعالی): 🔹 أبی‌ الجارود جزء بزرگان زيديه است (زيديه کوفه) و صاحب مذهب هم هست. مذهب جارودی به ايشان نسبت داده می­‌شود. ابی الجارود از کودکی کور بوده. 🔸 ابوالجارود تفسيری دارد که از امام باقر(علیه السلام) است و چون کتاب علی ابن ابراهيم هم تعداد زیادی از آن، برای امام صادق (علیه السلام) می باشد، برخی تصور کردند تفسير علی ابن ابراهيم از امام صادق (علیه السلام) است. 🔹 ابوالجارود از امام باقر است، اما کتاب تفسیر علی بن ابراهیم أعم از امام باقر و اميرالمؤمنين و ابن عباس و ... می‌باشد. 🔸 کتابِ تفسيرِ ابی الجارود الآن موجود نيست. من هم از علمای يمن سؤال کردم بعضي گفتند نداريم، اما قطعاتی از اين کتاب (یعنی تفسیر ابی جارود) فعلاً در ضمنِ تفسيرِ علی ابن ابراهيم موجود است. 🔹 مرحوم آقابزرگ تهرانی (قدس الله نفسه) تقريباً اولين کسی است که متنبّه شده که قسمتی از تفسير ابی الجارود در ضمن اين کتاب است. @Nardebane_feghahat