eitaa logo
نردبان فقاهت
5.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
47 ویدیو
92 فایل
رضاحسینی ارتباط با ادمین @Rezahosseini7575 انتشار مطالب حوزوی، دروس خارج فقها، ادبیات، اصول، فقه
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 در «قاعده مقتضی و مانع» بحث بر سرِ آنست که اگر مقتضیِ حکم محرز باشد و در وجود مانع شکّ گردد، وجود معلول (یعنی حکم) را نتیجه می‌گیریم. @Nardebane_feghaha
✔️ مرحوم آیت الله خویی (ره): 🔸 ولو فرضنا و سلّمنا أنّ الرواية دالّة على بطلان البيع الغرري فالحقّ ما ذهب إليه شيخنا الأنصاري (قدّس سرّه) من بطلان البيع سواء تعلّق الجهل بأصل وجود المبيع أو بحصوله في يد المشتري و بصفاته من حيث الكيفية أو الكمّية. 📚 التنقيح في شرح المكاسب، الخوئي، السيد أبوالقاسم ج1 ص320 @Nardebane_feghahat
✔️ درس خارج فقه آیت الله نوری همدانی کتاب البیع 92/03/11 🔸 شیخ اعظم انصاری در مکاسب فرموده : مراد از اخبار دالِّ بر جوازِ «بیع ما لیس عنده» بیعِ کلّیِ فی الذمّه می‌باشد و مراد از این روایت که می‌گوید «لا تبع ما لیس عندک» بیعِ عینِ شخصیِ خارجی است. 🔹 به علاوه مراد از «لا تبع ما لیس عندک» این است که «لا تبع لنفسک و عن نفسک» یعنی از طرف خودت و برای خودت نفروش که این از محل بحث ما (بیع فضولی) خارج است، زیرا همان طور که قبلا عرض کردیم بحث ما فعلاً درمورد صورتی است که مالِ غیر از طرف غیر و بدون هیچگونه إذنی فروخته شود و بعداً نزد مالک رفته و اجازه گرفته شود. @Nardebane_feghahat
🔹 شرطِ صحّتِ «بیع سلّم» قبض فی المجلس می‌باشد. @Nardebane_feghahat
🔸 ثمّ إنّ الظاهر كما اعترف به بعض الأساطين: أنّ «القدرة على التسليم» ليست مقصودة بالاشتراط إلاّ بالتبع، وإنّما المقصد الأصلي هو‌ «التسلّم» (تسلم مشتری، مبیع را و تسلم بایع، ثمن را)، و من هنا لو كان المشتري قادراً دون البائع كفى في الصحّة، كما عن الإسكافي والعلاّمة وكاشف الرموز والشهيدين والمحقّق الثاني. 📚 مکاسب ج4 ص190و 191 @Nardebane_feghahat
✔️ درس فقه استاد مرتضوی 🔸 بحث شده که: قدرت بر تسلیم که از شرائط است آیا در زمان عقد از شرائط می‌باشد یا در زمانِ استحقاق تسلیم از شرائط است؟ 🔹 مرحوم شیخ می‌فرمایند: قدرت بر تسلیم در زمان استحقاق تسلیم معتبر می‌باشد. @Nardebane_feghahat
✅ آیت الله سید احمد حفظه الله : 🔹 در قرن چهارم دعوای شدیدی بین علمای ما بوده است که سی روزه است یا 29 روزه هم می شود. البته سی روزه بودن ماه رمضان، روایت دارد. 🔸 حتی هم در ابتدا قائل بود که ماه رمضان همیشه سی روزه است و بعدها از این نظر برگشت. 🔹 سپس هم دنبال ایشان رفت و تقریبا بعد از ایشان همه ی علمای ما گفتند که ماه رمضان هم مثل سائر ماه ها ناقص می شود. @Nardebane_feghahat
🔸 در بیع سلف برخلاف بیع نسیه، کالا، مدّت‌دار است (کلی در ذمه) لیکن بهای آن نقد پرداخت می‌گردد، مانند آنکه کشاورزی یک تن گندم را- که یک ماه بعد تحویل دهد- به صد هزار تومان نقد بفروشد. @Nardebane_feghahat
✳️ تعبیر «بیع الحیوان» خیلی مناسب نیست ✔️ درس خارج فقه آیت الله جوادی آملی مبحث بیع 93/12/10 🔹 وجود مبارک پيغمبر(صلي الله عليه و آله) قبل از اينکه به مقام شامخ نبوت برسد، درباره «عبد و أمة» با اينکه به نبوت نرسيده بود، تعبير به «عبد و أمة» نمي‌کرد، تعبير به «فتي، فتاة» می کرد، نه تنها تعبير به «عبد و أمة» نمي‌کرد، تعبير به «شباب» هم نمي‌کرد، چون جوان ‌بودن يک امر طبيعي و سن عادي است؛ امّا جوانمرد بودن، يک بار ارزشي دارد، يک کرامت است، فتوّت غير از جواني است، بلکه جوانمردي است. 🔸 اين سيره حضرت بود، وقتي که قبل نبوت از «عبد و أمة» به عنوان «فتي و فتاة» ياد مي‌کند، ديگر نمي‌شود در شرايط کنوني ما بگوييم «باب بيع الحيوان»؛ يعني «عبيد و إماء» را ما حيوان بدانيم! اين تعبير خيلي مناسب نيست. @Nardebane_feghahat
✔️ درس خارج فقه آیت الله جوادی آملی 90/01/24 🔹 مگر شرط سقوط خيار تأثير مي‌كند در عود غرر؟ مگر خيار غرر را برمي‌دارد؟ تا بگوييم به اينكه با سقوط خيار غرر برمي‌گردد!؟ نه خيار ثبوت‌اش غرر را برمي‌دارد نه سقوط‌اش غرر را مي‌آورد، زیرا خيار در رديف دوم قرار دارد. خيار از احكام معامله صحيحه است. يك معامله‌اي كه صحيح باشد خياري است. معامله‌اي كه فاسد باشد كه اصلاً خيار ندارد. پس خيار، مصحّح معامله نيست، رافع غرر نيست، وگرنه مي‌شود هر كالاي مجهولي را به بيع خياري فروخت، ولي اين را كسي فتوا نمي‌دهد. 🔸 {اگر آن طور باشد که} مي‌گويند «اين كالايي را كه ما نه ديديم و نه وصفش را شنيديم، مي‌خريم، {حالا} اگر مطابق با خواسته‌مان در نيامد، پس مي‌دهيم»! 🔹 اين درست نيست، براي اينكه اقدام به معامله خطري و مجهول باطل است. خيار از احكام معامله صحيح است. 🔸 رفع غرر هرگز به وسيله خيار نيست. آنچه كه رفع غرر را به عهده دارد، علم است و اين علم سر جايش محفوظ است. اين شخص خريدار عالم است كه دارد چه مي‌خرد و منشأ علمش هم يا گزارش آن فروشنده است يا مشاهده نمونه در نمايشگاه. اين مي‌داند دارد چه مي‌خرد. @Nardebane_feghahat
✔️ درس فقه استاد مرتضوی 🔹 بر استدلال به حدیث غرر برای اعتبار قدرت بر تسلیم اشکالی شده است و آن اشکال این است که دلیل أخصّ از مدعا می‌باشد. فرض کنید انگشتر زید یا ماشین زید در دریا فرو رفته است، تبعاً به حسب عادت بیرون آوردن انگشتر از دریا امکان ندارد و لذا زید قدرت بر تسلیم انگشتر به خریدار ندارد. تبعاً در این مثال فروش این انگشتر باطل است. حدیث غرر در این موارد جاری نمی‌باشد برای اینکه غرر و خطر در مواردی است که هم احتمال سلامت باشد و هم احتمال هلاکت باشد باید مواردی که خطر و غرر هست ذو احتمالین باشد. اما در جایی که 99% قطع داریم هلاکت می‌باشد اینجا غلط است که غرر استعمال بشود، چون احتمال دیگری وجود ندارد اینجا خطر و غرر نیست. 🔸 مرحوم شیخ انصاری جواب می‌دهند که ما این موارد را به دلیل حدیث غرر اثبات بطلان نمی‌کنیم، بلکه چون معامله سفهی و اکل باطل است باطل می‌باشد لذا در جمیع موارد می‌گوییم قدرت بر تسلیم شرط است. @Nardebane_feghahat
🔹 الشكّ في بعض العيوب قد لا يستلزم الغرر، ككون الجارية ممّن لا تحيض في سنّ الحيض، و مثل هذا لا يعتبر إحراز السلامة عنه. 🔸 و قد يستلزمه، ككون الجارية خنثى و كون الدابّة لا تستطيع المشي أو الركوب و الحمل عليها، وهذه ممّا يعتبر إحراز السلامة عنها؛ و حيث فرض عدم إحرازها بالأصل، فلا بدّ من الاختبار أو الوصف. 📚 مکاسب ج4 ص294 @Nardebane_feghahat
🔸 «فإذا باع أو اشترى برؤية قديمة فانكشف التغيّر تخيّر المغبون و هو البائع إن تغيّر إلى صفات زادت في ماليّته، و المشتري إن نقصت عن تلك الصفات لقاعدة «الضرر»، و لأنّ الصفات المبنيّ عليها في حكم الصفات المشروطة، فهي من قبيل تخلّف الشرط، كما أشار إليه في نهاية الإحكام والمسالك...» 📚 مکاسب ج4 ص272 @Nardebane_feghahat
🔹 «يجوز ابتياع ما يفسده الاختبار من دون اختبار‌ إجماعاً على الظاهر» 📚 مکاسب ج4 ص295 @Nardebane_feghahat
🔸 لو أخبر البائع بمقدار المبيع جاز الإعتماد عليه على المشهور، وعبارة التذكرة مشعرة بالاتّفاق عليه، ويدلّ عليه غير واحد من الأخبار المتقدّمة. 📚 مکاسب ج4 ص240 @Nardebane_feghahat
✳️ (3) ✔️ آیا وجوب امر به معروف و نهی ازمنکر، وجوب عقلی است یا وجوب شرعی؟! (3) 🔹 یکی از ثمرات بحث از این‌که «آیا امر به معروف و نهی از منکر واجب شرعی است یا واجب عقلی؟» آن است که: اگر قائل شویم امر به معروف و نهی از منکر «واجب شرعی و سمعی» است، حتما باید امر و نهی صورت بگیرد و اموری مانند خواهش‌کردن، تقاضا و استدعا کفایت نمی‌کند (یعنی در این صورت، وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر را اتیان نکرده‌ایم) مثلا امام خمینی از فقهائی است که قائل به وجوب شرعیِ آن است. توجه شما را به کلام امام خمینی در تحریر الوسیلة جلب می‌کنم: 🔸 مسألة 11 - لا يكفي في سقوط الوجوب بيان الحكم الشرعي أو بيان مفاسد ترك الواجب وفعل الحرام، إلا أن يفهم منه عرفا ولو بالقرائن الأمر أو النهي أو حصل المقصود منهما، بل الظاهر كفاية فهم الطرف منه الأمر أو النهي لقرينة خاصة و إن لم يفهم العرف منه. 📚 تحرير الوسیلة، الخميني، السيد روح الله ج1 ص464 🔹 اما اگر امر به معروف و نهی از منکر را «واجب عقلی» بدانیم، دیگر الفاظ موضوعیتی نخواهند داشت، زیرا در حکم عقل، فرقی بین این الفاظ وجود ندارد. بلکه می‌توان از هر شیوه‌ای که مؤثر در مخاطب باشد، استفاده کرد. @Nardebane_feghahat
✳️ (4) ✔️ امام خمینی: 🔸 «در باب امر به معروف و نهی از منکر، یکی از مهمّات، همین رفق‌نمودن و مدارا‌ کردن است. ممکن است اگر انسان مرتکب معصیت یا تارک واجبی را با شدت و عنف بخواهد جلوگیری کند، کارش از معیصت کوچک به معاصی بزرگ یا به ردّه و کفر منتهی شود؛ در ذائقه انسان امر و نهی تلخ و ناگوار است و غضب و عصبیت را تحریک می کند. آمر به معروف و ناهی از منکر باید این تلخی و ناگواری را با شیرینی بیان و رفق و مدارا و حسن خلق، جبران کند تا کلامش اثر کند و دل سخت معصیت کار را نرم و رام نماید» 📚 کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» ص317 @Nardebane_feghahat
✳️ (5) 🔹 حدود و مراتب امر به معروف و نهی از منکر در کلام آیت الله صافی گلپایگانی (ره) @Nardebane_feghahat
✳️ (6) ✔️ امر به معروف و نهی از منکر در صورت خوف بر جان، ساقط است 🔹 و في هذه الآية دلالة على تحريم الإقدام على ما يخاف منه على النفس، وعلى جواز ترك الأمر بالمعروف عند الخوف، لأن في ذلك إلقاء النفس إلى التهلكة. وفيها دلالة على جواز الصلح مع الكفار والبغاة، إذا خاف الإمام على نفسه، أو على المسلمين كما فعله رسول الله (صلى الله عليه وآله) عام الحديبية، و فعله أمير المؤمنين (عليه السلام) بصفين، و فعله (عليه السلام) مع معاوية من المصالحة لما تشتت أمره، و خاف على نفسه وشيعته. 🔸 فإن عورضنا بأن الحسين (عليه السلام) قاتل وحده؟ فالجواب: إن فعله يحتمل وجهين أحدهما: إنه ظن أنهم لا يقتلونه لمكانه من رسول الله (صلى الله عليه وآله) والآخر: إنه غلب على ظنه أنه لو ترك قتالهم قتله الملعون ابن زياد صبراً، كما فعل بابن عمّه «مسلم» 📚 مجمع البيان في تفسير القرآن، الشيخ الطبرسي ج2 ص35 @Nardebane_feghahat
✳️ (7) ✔️ امام خمینی: 🔹 اگر بداند یا گمان کند که اگر امر یا‎ ‌‏نهی کند، ضرر جانی یا عرضی و آبرویی یا مالی قابل توجه به او می‌رسد واجب نیست، ‌‎ ‌‏بلکه اگر احتمال صحیح بدهد که از آن ترس ضررهای مذکور را پیدا کند واجب نیست، ‌‏بلکه اگر بترسد که ضرری متوجه متعلقان او می‌شود واجب نیست، بلکه با احتمال‎ ‌‏وقوع ضرر جانی یا عرضی و آبرویی یا مالی موجب حرج بر بعضی مؤمنین، واجب ‌‏نمی‌شود بلکه در بسیاری از موارد حرام است. 📚 ‏مسأله 2791 توضیح المسائل @Nardebane_feghahat
✳️ (8) 🔹 (مسألة 4): لو خاف على‌ نفسه أو عرضه أو نفوس المؤمنين وعرضهم حرم الإنكار، وكذا لو خاف على‌ أموال المؤمنين المعتدّ بها. وأمّا لو خاف على‌ ماله- بل علم- توجّه الضرر المالي عليه، فإن لم يبلغ إلى الحرج والشدّة عليه فالظاهر عدم حرمته، و مع إيجابه ذلك فلا تبعد الحرمة. 📚تحرير الوسيلة، الخميني، السيد روح الله ج1 ص449 @Nardebane_feghahat
✳️ (9) 🔸 آیت الله سیستانی (مدظله العالی) شرط پنجمِ امر به معروف و نهی از منکر را چنین ذکر کرده‌اند: 🔹 الخامس: أن لا يلزم من الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر ضرر على الآمر في نفسه أو عرضه أو ماله المعتد به و كذا لا يلزم منه وقوعه في حرج لا يتحمله فإذا لزم الضرر أو الحرج لم يجب عليه ذلك إلا إذا أحرز كونه بمثابة من الأهمية عند الشارع المقدس يهون دونه تحمل الضرر أو الحرج، و الظاهر أنه لا فرق فيما ذكر بين العلم بلزوم الضرر أو الظن به أو الاحتمال المعتد به عند العقلاء الموجب لصدق الخوف. و إذا كان في الأمر بالمعروف أو النهي عن المنكر خوف الإضرار ببعض المسلمين في نفسه أو عرضه أو ماله المعتد به فالظاهر سقوط وجوبهما، نعم إذا كان المعروف و المنكر من الأمور المهمة شرعاً فلا بدّ من الموازنة بين الجانبين بلحاظ قوة الاحتمال و أهمية المحتمل فربما لا يحكم بسقوط الوجوب و ربما يحكم به. 📚 منهاج الصالحين، السيستاني ج1 ص419 @Nardebane_feghahat
✔️ لا خفضَ فی الأفعال کما لا جزم فی الأسماء. @Nardebane_feghahat
✔️ آیت الله سیستانی (مدظله العالی): 🔹 مسأله 2634 ـ کسی که ماهی را صید می‏کند، لازم نیست مسلمان باشد و در موقع گرفتن آن نام خداوند متعال را ببرد، ولی مسلمان باید ببیند، یا از راه دیگری اطمینان داشته باشد که او را زنده از آب گرفته، یا آنکه در تور او در آب مرده است. @Nardebane_feghahat
🔸 در مورد خرگوش شایع شده که سمت چپِ آن حرام است و سمت راست آن، حلال است. 🔹 یا در مورد مار می‌گویند اگر یک وجب از سر، و یک وجب از دُمش قطع شود، خوردن مابقیِ آن، حلال خواهد بود. 🔸 این شایعات هیچ اساسی نداشته و خرگوش و مار تمام بدنشان حرام است. @Nardebane_feghahat
❓ دندان‌های اینجانب روکش طلا دارند. برای نماز اشکال دارد یا خیر؟ ✔️ پاسخ آیت الله سیستانی (مدظله العالی): 🔹 نماز صحیح است ولی اگر دندان‌های جلو نمایان باشد و زینت حساب شود، بنابر احتیاط واجب حرام است. @Nardebane_feghahat
✔️ نون الوقاية 🔹 «یَسُرُّنی، یُؤلِمُنی، يُدهِشني و...» 🔸 تجد أن هذه الأفعال قد اتصلت بها ياءُ المتكلم من الضمائر المتصلة التي توجب كسر ما قبلها، و لأن الأفعال لا تقبل الكسر كالأسماء (لا نقول یَسُرِّی)، يؤتى بنون تفصل بين الأفعال و الياء لتقيها ﻣﻦ ﺍﻟﻜﺴﺮ، فحافظت هذه الأفعال على حركتها (یَسُرُّنی)، و تسمّى هذه النون «نون الوقاية». @Nardebane_feghahat
✳️ (10) 🔹 در صورتی که در اثرِ نهی از منکر، ضرری متوجهِ آمر به معروف شود، برخی فقها فرموده‌اند که در این صورت «نهی از منکر» واجب نیست. بعضی از فقیهان نیز در این‌گونه موارد، نهی از منکر را حرام ‌دانسته‌اند. 🔸 باید ببینیم که استظهارِِ ما از ادله نفی ضرر و حرج چیست؟! آیا اگر حکمی ضرری شد، «ضرر» اصلِ حکم را بر‌می‌دارد (عزیمت) یا به نحوِ رخصت است؟ یعنی آیا صلاةِ ضرریه یا صوم ضرری، دیگر مجعول نیست و اصلاً عبادت به شمار نمی رود (چون جعل ندارد) یا رخصت است یعنی فقط الزام را بر می‌دارد (نه اصل حکم را)؟ 🔹 چون وقتی میگویند روزه واجب است یعنی: الف) مشروع است و خداوند خواسته ب) الزام دارد (حق ندارید روزه نگیرید) 🔸 مثلاً در سفر «عزیمت» است. در مسافرت، اصلِ صوم مرتفع است، نه فقط وجوب آن. همان‌طور که در روایتِ مرسله آمده است: «لیس من امبر امصیام فی امسفر!» (لیس من البر الصیام فی السفر) 🔹 در امر به معروف و نهی از منکر باید ببینیم که آیا ادله نفی ضرر به نحو رخصت است (یعنی در صورت ضرر، نهی از منکر واجب نیست) یا به نحو عزیمت است (یعنی نهی از منکر در صورت ضرر حرام است)؟! کدامیک؟! 🔸 این‌که وجوب را یک امرِِ بسیط در نظر بگیریم یا آن را مرکب از «جواز (مشروعیت) + الزام» بدانیم، نیز در نتیجه‌گیری مؤثر می‌باشد. ✍ رضا حسینی @Nardebane_feghahat
✳️ (11) 🔹 «و در تربیت اولاد باید انواع تدبیرهای لازم را به کار گرفت و آهسته آهسته و به تدریج جلو رفت، نه تندی اعمال کرد و نه کندی و مسامحه نمود. مسأله کتک زدن و تأدیب مناسب، آن هم نه شدید، در بعض موارد، و در صورتی که از همه امکانات ملاطفت آمیز استفاده شده و اثر نکرده باشد، به حکم (آخر الدواء الکی) لازم می‌شود. مع ذلک اگر به صورتی که اثر سوء باشد و طفل به لجاجت و مقاومت وادار شود، نباید به آن متوسّل شد» 📚 جامع الاحکام ج1 ص79 @Nardebane_feghahat
✳️ (12) 🔹 آقای آیتی از اصلِ «امر به معروف» ، به نام «اصل فراموش‌شده» یاد کردند. اصل فراموش شده هم هست، اما باید دید چرا فراموش شده؟ من‌ معتقدم که در این مورد هم مثل همه موارد، ما باید قبل از توجه به علل‌ خارجی قضیه ، سخن معروف منسوب به امیرالمؤمنین(ع) را فراموش نکنیم‌ که فرمود «دواؤک فیک، و داؤک منک» دوای درد تو در خود توست و منشأ درد هم در خود توست. این خود ما بودیم که این اصل را به صورتی‌ درآوردیم که مردم را بیزار کردیم و این اصل را فراموشاندیم. 📚 ده گفتار، مطهری، مرتضی ص80 @Nardebane_feghahat