eitaa logo
خواهران فعال سبزواری
85 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
206 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹داستان واقعی از 🔹پدرم کرونا گرفته بود، بعد ۱۰ روز که پدرم در بیمارستان فرقانی بستری بود خدا رو شکر بهتر شد و دکتر مرخصش کرد توی مسیر تا رسیدن به خونه پرسیدم اذیت نشدی، گفت بیمارستان جای بدیه اونم تو این وضعیت و توی بخش قرنطینه، اولش فکر کردم کارم تمومه پسرم، گفتم خدا نکنه پدرم گفت فردای روزی که بستری شدم اتفاقی افتاد که گریه ام گرفت 🔹پدرم با بی حالی گفت یک بیمار معلول ذهنی وارد اتاق کردن و تخت روبروی من خوابوندنش، کرونا گرفته بود مثل من،اصلا حوصله اعلام اینکه چرا این بیمار به اتاق من اوردید نداشتم، گفتم اینم یک بنده خداست، شام اوردن و با بی میلی مشغول خوردن شدم، دیدم بیمار معلول ذهنی چیزی نمیخوره، چند بار اومدن تو اتاق و بهش گفتن غذات بخور و رفتن سرشون خیلی شلوغ بود 🔹از غروب یک عده آخوند اومده بودن و کارای بیمارها رو انجام میدادن، باهاشون صحبت میکردن و روحیه میدادن، کارای عجیب میکردن مثلا کف اتاق ها تمیز می کردن، ملحفه ها رو عوض می کردن یا کارای دیگه که گفتنش خوب نیست اما انجام میدادن. 🔹ساعت حدود ۱۲ شب شد و یک طلبه وارد اتاق شد و گفت در خدمتم کسی کاری داره و نگاهش افتاد به بیمار معلول ذهنی که هنوز غذاش رو نخورده بود و بیدار بود، آخونده رفت کنارش گفت میخوای بهت غذا بدم که فقط نگاهش کرد، آخونده قاشق برداشت و تمام غذا رو قاشق قاشق گذاشت دهنش، سیر که شد براش تختش رو درست کرد و خیلی اروم گرفت خوابید. فهمیدم گرسنه اش بود و خوابش نمی برد 🔹گریه ام گرفت و تمام وجودم شد امید، امید به اینکه تا وقتی چنین جوان هایی داریم میتونیم هر کاری کنیم 🔹تو این چند روز آخوندها هر روز گروه گروه میومدن کارهای بیمارها رو، نظافت بیمارستان و صحبت با بیمارها رو انجام میدادن. به من هر چقدر پول بدهن بعضی کارهایی که انجام میدادن رو انجام که هیچ، بهش فکر هم نمیتونم بکنم خدا عزتشون بده احسان ۲۰ اسفند ۹۸
🔈 . استاد ححه الاسلام امینی خواه 📢 💠 * تفسیر و تدبر در آیات 22 تا 25 سوره مبارکه نور * نهی پروردگار متعال، از ترک انفاق توانگران به دلیل گناهان گذشته * لزوم رعایت اعتدال و میانه روی و پرهیز از هر گونه افراط و تفریط در برخورد با گنه کاران * برای اصلاح برخورد جذبی کنید نه حذف (قاعده عفو و سهو) * عفو و گذشت کریمانه از خطاهای دیگران، زمینه ساز جلب غفران و آمرزش الهی است * سران فتنه و حامیان آنها ملعونند و مستحق مجازات * تَوفیه الهی به چه معناست؟ پروردگار متعال چگونه در روز قیامت توفیه می کند؟ ⏰ مدت زمان: ۳۸:۵۹
🔈 📢 💠 🔊 جلسه نوزدهم * بررسی و تدبر در آیه 35 سوره نور * بررسی واژه نور و مصادیق نور معنوی در آیات * تناسب نور و نار در عالم مادی و معنوی * هدایت و حیات معنوی از معانی نور باطنی * برای اکتساب نور، شرح صدر لازم است * نور اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین به نور قیامت غلبه و برتری دارد * آیا نور در دنیا و برزخ و قیامت قابل اقتباس است؟ * عواملی که سبب می شود نور هدایت به سرانجام برسد يا نرسد!!! * تجلی نور و غضب پروردگار در قبامت منطبق با اعمال است ⏰ مدت زمان: ۵۳:۱۵
🎀 جمعه های کانال 👈قدرت الله لطیفی نسب سازنده ی ✍ سال هزار و سیصد و چهل و هفت، سحرگاه شب ، مسجد جمکران ، قدرت الله در مسجد مشغول راز و نیاز بود، آن سالها مسجد اصلا وضعیت مناسبی نداشت ،مسجدی کوچک در حاشیه ی بیابان های ، بدون هیچ امکانات، عده انگشت شماری در مسجد بودند، ساعت از نیمه های شب گذشته بود ، خادم مسجد همه را بیرون کرد، به آقای لطیفی گفت میخواهم در مسجد را ببندم، بفرمایید، خواهش کرد از خادم، "اجازه بده امشب را تا صبح اینجا بمانم ، دعایت میکنم ، این هم شیرینی تو"، مقداری پول به خادم داد تا اجازه بدهد در مسجد بماند، همه رفته بودند، او ماند و مسجد. 🌙 ساعت حدود . در حال دعا و نیایش بود، سنگینی دستی را روی شانه اش احساس کرد، "بلند شو و مسجد را از این حالت دربیاور، شبستانی بساز و آبرومندش کن، عنایت خداوند با شماست و ما نیز کمک میکنیم" آقایش بود، نقشه ای به او داد و فرمودند:"این را بعدا از شما میگیریم" یک طرف نقشه طرح فعلی مسجد بود و طرف دیگر اسما مبارکه ی الهی ☀️ آفتاب طلوع کرده بود، هنوز حیرت زده بود ، قبل از این هم دیده بود مولایش را اما باز هم قلبش تند تند میزد، فکر و ذکرش شد ساخت مسجد جمکران ، مسجد را زدند، معماری را طبق همان نقشه ای که حضرت آقا داده بودند طراحی کردند، برای ساخت و ساز مسجد چک شخصی خودش را هم میداد، گاهی حسابش را نمیتوانست پر کند، میگفت روز وصول شخص ناشناسی مبلغ چک را به حسابش میریخت و چک پاس میشد، آقا بود که کمکش میکرد، قبلا قولش را داده بود که کمک میکنیم ، این خانواده سرشان برود قولشان نمیرود ، مثل حسین بن علی جدش، سرش رفت ، قولش نه... 🔻 باید چاه عمیق حفر میکردند برای تامین آب مسجد،با یک شرکت حفاری قرارداد بستند، محل چاه را تعیین کردند، شب جمعه ای در مسجد مشغول نماز بود، بعد از نماز آیت الله سید حسین قاضی آمد کنارش نشست، احوالپرسی کرد:"دو نفر از طرف آقا بیرون منتظرتان هستند ، دستوری از حضرت آورده اند، آمد بیرون،آن دو بزرگوار را دید،" آقا فرمودند: این نقطه برای مناسب نیست،و در آینده داخل مسجد قرار میگیرد. پرسید پس کجا چاه را حفر کنیم ؟با دست نقطه حفر چاه را نشان دادند، آنطرف،آنجا ❌شرکت حفاری زیر بار نمیرفت ، آقای لطیفی نمیخواست بگوید چه کسی سفارش کرده ، خیلی کلنجار رفتند، گفت "هزینه چاه با من اگر آب نیامد ضررش را شخصا میدهم" ،چک بیعانه را داد ، چاه را کندند، همانجایی که آقای لطیفی گفت، کارشناسان حفاری دهانشان باز مانده بود ، به آقای لطیفی اصرار کردند که بگوید نقطه یابی کار کیست؟ گفت: صاحب مسجد، مولایمان ارواحنافداه نام مبارک حضرت را که برده بود زانوهایشان لرزید کارشناسان ،اشکشان جاری شد، باقی مبلغ حفر چاه را بخشیدند... 📚برداشتی آزاد از تشرفات قدرت الله لطیفی
.🎀 جمعه 👈قدرت الله لطیفی نسب سازنده ی ✍ سال هزار و سیصد و چهل و هفت، سحرگاه شب ، مسجد جمکران ، قدرت الله در مسجد مشغول راز و نیاز بود، آن سالها مسجد اصلا وضعیت مناسبی نداشت ،مسجدی کوچک در حاشیه ی بیابان های ، بدون هیچ امکانات، عده انگشت شماری در مسجد بودند، ساعت از نیمه های شب گذشته بود ، خادم مسجد همه را بیرون کرد، به آقای لطیفی گفت میخواهم در مسجد را ببندم، بفرمایید، خواهش کرد از خادم، "اجازه بده امشب را تا صبح اینجا بمانم ، دعایت میکنم ، این هم شیرینی تو"، مقداری پول به خادم داد تا اجازه بدهد در مسجد بماند، همه رفته بودند، او ماند و مسجد. 🌙 ساعت حدود . در حال دعا و نیایش بود، سنگینی دستی را روی شانه اش احساس کرد، "بلند شو و مسجد را از این حالت دربیاور، شبستانی بساز و آبرومندش کن، عنایت خداوند با شماست و ما نیز کمک میکنیم" آقایش بود، نقشه ای به او داد و فرمودند:"این را بعدا از شما میگیریم" یک طرف نقشه طرح فعلی مسجد بود و طرف دیگر اسما مبارکه ی الهی ☀️ آفتاب طلوع کرده بود، هنوز حیرت زده بود ، قبل از این هم دیده بود مولایش را اما باز هم قلبش تند تند میزد، فکر و ذکرش شد ساخت مسجد جمکران ، مسجد را زدند، معماری را طبق همان نقشه ای که حضرت آقا داده بودند طراحی کردند، برای ساخت و ساز مسجد چک شخصی خودش را هم میداد، گاهی حسابش را نمیتوانست پر کند، میگفت روز وصول شخص ناشناسی مبلغ چک را به حسابش میریخت و چک پاس میشد، آقا بود که کمکش میکرد، قبلا قولش را داده بود که کمک میکنیم ، این خانواده سرشان برود قولشان نمیرود ، مثل حسین بن علی جدش، سرش رفت ، قولش نه... 🔻 باید چاه عمیق حفر میکردند برای تامین آب مسجد،با یک شرکت حفاری قرارداد بستند، محل چاه را تعیین کردند، شب جمعه ای در مسجد مشغول نماز بود، بعد از نماز آیت الله سید حسین قاضی آمد کنارش نشست، احوالپرسی کرد:"دو نفر از طرف آقا بیرون منتظرتان هستند ، دستوری از حضرت آورده اند، آمد بیرون،آن دو بزرگوار را دید،" آقا فرمودند: این نقطه برای مناسب نیست،و در آینده داخل مسجد قرار میگیرد. پرسید پس کجا چاه را حفر کنیم ؟با دست نقطه حفر چاه را نشان دادند، آنطرف،آنجا ❌شرکت حفاری زیر بار نمیرفت ، آقای لطیفی نمیخواست بگوید چه کسی سفارش کرده ، خیلی کلنجار رفتند، گفت "هزینه چاه با من اگر آب نیامد ضررش را شخصا میدهم" ،چک بیعانه را داد ، چاه را کندند، همانجایی که آقای لطیفی گفت، کارشناسان حفاری دهانشان باز مانده بود ، به آقای لطیفی اصرار کردند که بگوید نقطه یابی کار کیست؟ گفت: صاحب مسجد، مولایمان ارواحنافداه نام مبارک حضرت را که برده بود زانوهایشان لرزید کارشناسان ،اشکشان جاری شد، باقی مبلغ حفر چاه را بخشیدند...
هدایت شده از فرهنگی مدرسه علمیه نرجس(س) سبزوار سطح ۱ و ٢
مجتمع‌های ولایت رزرو نوروزی واحدهای اقامتی این مجتمع در سراسر کشور، در بازه زمانی ۲۶ اسفند لغایت ۱۵ فروردین ماه از ساعت ۱٠ صبح روز پنجشنبه چهارم اسفندماه از طریق سامانه سخا در دسترس قرار می گیرد. توضیح این نکته لازم است که در این بازه زمانی طلاب محترم و که در طول دو سال اخیر از مجتمع های ولایت استفاده نکرده باشند، در رزرو قرار خواهند داشت. همچنین برای رفاه حال طلاب محترم امکان رزرو ده روزه، در رزروهای منتهی به ماه مبارک رمضان میسر گردیده است. شایان ذکر است در حال حاضر مجتمع‌های ولایت در شهرهای ، ، ، ، ، استان مازندران، و به طلاب محترم ارائه خدمت می نماید. 📣 کانال رسمی اطلاع رسانی و پاسخگویی مرکز خدمات حوزه علمیه خراسان https://eitaa.com/joinchat/1085014065Cc2063e5e5b
هدایت شده از فرهنگی مدرسه علمیه نرجس(س) سبزوار سطح ۱ و ٢
🌙 ۲۳ ۲۰۱ هجرے قمرے 🌷 ورود سلام الله علیها به شهر مقدس قم 🔹یک سال پس از سفر تبعید گونه‌ی به شهر مرو، حضرت معصومه، خواهر آن امام، به همراه عده‌ای از برادران خود برای دیدار برادر و تجدید عهد با خویش راهی دیار غربت شد. 🔹در مسیر راه به شهر رسیدند ولی در آنجا عده‌ای از مخالفین با مأموران حکومتی همراهی نموده و با همراهان حضرت به نبرد و جنگ پرداختند که عده‌ای از همراهان حضرت در این غم‌انگیز به رسیدند. 🔹حضرت در حالی که از غم و حُزن این واقعه، بسیار بیمار بود با احساس ناامنی در شهر ساوه فرمود: مرا به شهر ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که فرمود، شهر قم، مرکز ما می‌باشد. 🔹سپس به طرف قم حرکت نمود. بزرگان قم وقتی از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به آن حضرت شتافتند و حضرت معصومه سلام الله علیها در حالی وارد شهر گردید که شور و احساسات مردم قم، پذیرای وجود شریف آن عزیز بود. آن بزرگوار هفده روز در شهر و به سر برد و سپس جان به جان آفرین تسلیم کرد.