نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 بهتر از دعا ✅ گاهی مردم به حضرت استاد میگفتند برای ما دعاکنید. ایشان میف
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 به زبان بیاورید
✅ در مقدمه جرعههایی از زلال معنویت گفتهایم: این کار که ذکر عملی است، گسترش دهید. در نیت بگویید: خدایا، تو شاهد باش که من به خاطر تو این کار خلاف را نمیکنم؛ این رشوه را نمیگیرم. این را به تفصیل دربیاوریم و آشکار کنیم. هر کاری که انجام میدهید، بگویید و به زبان بیاورید که خدایا شاهد باش، این کار را برای تو کردم. یا نیت را تفصیل دهید. این خیلی، کار را زیبا میکند و این باعث میشود که یاد خدا آمده است در صحنه زندگیتان؛ هر لحظه خدا برایتان حاضر است. این میشود ذکر عملی. ذکر عملی کمتر از ذکر قلبی و لسانی نیست. این بروز و تفصیل، باعث میشود که انسان احساس میکند هیچ وقت کم نگذاشته است و کم نکرده است.
🔵 نوکریِ اهل بیت
✅ یکی از آقایان به خانمها میگفت: وقتی به آشپزخانه میروید، با خود بگویید: من امروز میخواهم نوکری و کلفتیِ حضرت رسول را بکنم؛ فردا کلفتیِ حضرت امیرالمؤمنین و فردایش کلفتیِ حضرت زهرا سلاماللهعلیها. او با این کار، منطقش را ارتقا میدهد و این باعث میشود شخص خسته نشود و نگوید این چه کاری است و کم نمیگذارد. احساس نکند که از بقیه کم است. بلکه به گونهای انجام میدهد که با جان و دل باشد و امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه بپذیرد.
✅ گاهی خانم خانه کار میکند و در خانه چند نفر مشغول عبادت هستند؛ مانند سحر ماه مبارک رمضان که خانم در حال آشپزی است و همسرش در حال نمازخواندن. او با این کارش از کسانی که در حال عبادت هستند، کم ندارد؛ بلکه جلوتر از همه آنها است.
🔵 ارزشمندتر
✅ حضرت امام رحمتاللهعلیه با چند نفر از دوستانش به مشهد مشرف شدند. همگی با هم به زیارت میرفتند. برای رفع خستگی باید برمیگشتند منزل و تجدید قوا میکردند. بقیه سه ساعت در حرم میماندند، ولی حضرت امام یک ساعت زیارت میکرد و بهسرعت منزل میآمد و برای آنها چای (و غذا) آماده میکرد. از نظر ظاهری انسان کمان میکند که آنها بیشتر بهره بردهاند و سه ساعت خدمت حضرت علیبنموسیالرضا صلواتاللهعلیهما بودهاند و حضرت امام یک ساعت. اما حضرت امام با این نیت که این دوستان زائر علیبنموسیالرضا صلواتاللهعلیهما هستند و من باید به آنها خدمت کنم، از آنها جلوتر است. این را بیشتر میخرند. خدا گواه است که برخی از اینها را بیشتر میخرند و بالا میبرند. این که کاری که میکنند و کراهتی که نشان نمیدهند و نیت را پاک و پاکیزه میکنند، این بیشتر اثر دارد. اگر چنین نیتی بیاید، کل کار تغییر میکند.
🔵 روح عمل
✅ یکی از خوبیهای ذکر عملی این است که اگر به صورت تفصیلی دربیاید و برای خدا این کار را انجام دهیم، این است که به ایرادگیری دیگران بیتفاوت میشویم. خدا میداند من این کار را برای او انجام دادهام، به بقیه چه کار دارم. با خدا معاملهکردن، کمکم انسان را لطیف میکند و نیت او را ارتقا میدهد و منطق عمل را تغییر میدهد. منطق عمل را در «عمل مطلق» توضیح دادهام. چه چیزی عمل را بالا میبرد؟ روح عمل. اعمالی که روح عمل را بالا میبرد، گاهی باعث میشود که یک کار چندین برابر دیگران اثر کند. سرّ آن در روح عمل است.
🔵 منطق عمل
✅ کسی که ذکر عملی را رعایت کند و در همان شغلش به وظیفهاش عمل کند و به خدا توجه کند و آن را تفصیلی کند، یکی از ویژگیهایش این است که روح عملش بالا میرود. مثلاً کسی که واعظ است و برای خدا رفت و کار کرد و گفت: خدایا، شاهد باش که برای تو این کا را انجام میدهم، اگر یکی هم از او ایراد گرفت، آیا از او چیزی کم میشود؟ هیچ کس نپسندد، از او چیزی کم میشود؟ هیچ کس قبول نداشت، از او چیزی کم میشود؟ بلکه برای خدا با آنها راه بیاید، از او چیزی کم میشود؟ منطق عمل تغییر کند، اینگونه میشود. اگر منطق عمل تغییر نکند، اگر کسی اعتراض کند، ما هم جواب اعتراض او را میدهیم و اعتراض میکنیم و میگوییم: من این همه زحمت کشیدم،شما باید اینگونه بگویید؟ بعضی میگویند ما به وظیفۀ اجتماعی خود عمل میکنیم، حتی اگر نتیجهاش صفر باشد.
🔵 مأمور به وظیفه
✅ حضرت امام رحمتاللهعلیه میفرمود: ما مأمور به نتیجه نیستیم، بلکه مأمور به وظیفه هستیم، از این سنخ است. این منطقی دارد. باید حجت تمام شود؛ ولو اینکه دیگران همراهی نکنند. وظیفه را میگویم. گاهی اگر کاری نتیجه نداشته باشد، وظیفه نیست. جایی که وظیفه شده منظورم است. وظیفه شد، باید چه کار کرد؟ بعضی میگویند اینها مهم نیست. من با خدا معامله میکنم. در «بانک خدا» چیزی از بین نمیرود. ما در اینجا ممکن است سرمان کلاه برود، اما در محضر الهی انسان ضرر نمیکند.
✅ اصل این است که ما آمدیم در دنیا تا خودمان را بسازیم. باید در همین زندگی خود را بسازیم. یعنی، به وظیفه عمل کن و کاری نداشته باش که چه میشود. وقتی وظیفه برای ما متعین شد، باید به وظیفه عمل کنیم.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 به زبان بیاورید ✅ در مقدمه جرعههایی از زلال معنویت گفتهایم: این کار که ذ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
🔵 گریه بچه و نماز شب
✅ به وظیفه عمل کن؛ بقیه را چه کار داری؟ کسی که به اینجا برسد، این میشود ذکر عملی. در این مرحله به حرف مردم کاری ندارد. البته خداوند متعال گهگاهی امتحان هم میکند و در مسیرش مشکلاتی ایجاد میکند. طلبهای مهمان داشت و میخواست به گونهای نماز شب بخواند که آنها نفهمند. مهمانها طوری خوابیده بودند که اگر برای وضوگرفتن میرفت، آنها بیدار میشدند. در همین گیرودار یکی از بچهها گریه کرد و به این بهانه ایشان بلند شد و وضو گرفت و برای خدا نماز خواند. ظهر، موقع ناهار یکی از مهمانها گفت: تو که اهل بیدارشدن نبودی؛ اگر این بچه گریه نمیکرد، تو بیدار نمیشدی. این امتحان برای این بود که معلوم شود او حرف میزند یا نه. خدا اینگونه امتحان میکند. ما ذکر عملی را زیاد انجام دهیم، لطف و روح عمل را بالا میبرد. این کار ما را از جامعه و زندگی و خانواده و وظایف اجتماعی جدا نمیکند و در عین حال سلوک است.
🔵 اولین دستور
✅ اولین دستوری که حضرت استاد میداد این بود که طبق شغل و کاری که داری، به وظیفهات درست عمل کن. این خیلی لطف دارد و جان انسان را خیلی میسازد. برای عموم، بهترین دستور سلوکی حضور در صحنه اجتماعی است. به خصوص اگر کسی که باید چند کار انجام دهد و دوسه شغله است. صبح میرود و هشت شب برمیگردد. برخی میگویند: ما با همین کسب و کاری که داریم به جایی رسیدیم؛ به خاطر اینکه همینگونه عمل کردیم، به تقرب الیالله رسیدیم.
🔵 کاسبی و خواندن مفاتیح
✅ یکی از شاگردان مورد علاقه حضرت استاد که بازاری بود، در مغازه یک مفاتیح داشت. هر وقت مشتری میآمد، مفاتیح را علامت میگذاشت و بعد از اینکه کار مشتری را راه میانداخت، دوباره مفاتیح را ادامه میداد. این تفضل به آن بازاری به خاطر رعایت حرام و حلال بود. همین مسئله برای طلبه هم مطرح است. شغل طلبه درسخواندن است. او باید کارش را انجام دهد برای خدا؛ جانب خدا را رعایت کند؛ کم نگذارد. اما چون در این باره جداگانه صحبت کردیم، دیگر توضیح نمیدهیم.
2️⃣ حرفشنیدن
✅ عموم مردم در کنار شغل باید حرف بشنوند. حضرت استاد این حرفشنیدن را به شکل درس و بحث برگزار میکرد. برخی مناطق برای اینکه مردم هم به کارشان برسند و هم در روضه شرکت کنند، روضه را صبح برگزار میکنند. حضرت استاد هم به همین شکل برای مردم صبح (زود) درس میگذاشت. ایشان تأکید میکردند اساتید ما اینطور عمل میکردند، ما هم باید همین کار را انجام دهیم. اساتید ایشان مانند علامه شعرانی و مرحوم قمشهای در مسجد جلسات درس را برگزار میکردند.
🔵 بیست و پنج سال تبلیغ
✅ ایشان بیست و پنج سال در آمل برنامه درس و بحث برای مردم داشتند. ایام تعطیل در آمل درس داشتند و ایام درسی در قم. ایشان میفرمود: مردم صاف هستند و قیلوقال در آنها کم است و خوب راه میآیند. اما در طلبهها گهگاهی قیلوقال زیاد میشود و کمتر راه میآیند.
🔵 میوۀ علم برای عموم
✅ ایشان گُل و میوۀ علم را برای مردم بیان میکردند و آن را بهتدریج تفصیل میدادند. مثلاً ایشان معرفت النفس را گفت، کسانی که در درسشان شرکت میکردند، نوع تعاملشان تغییر میکرد و نسبت به زندگی و کار راهشان عوض میشد. چه کار باید بکنیم؟ سعادت ما چیست؟ ابتدا دروس آسان شروع کردند و سپس بعضی از مردم که قویتر شدند، برایشان درسهای مشکلتر میگذاشت. ایشان معتقد بود که ما باید گُلِ حکمت متعالیه و معارف عرفان نظری را به مردم برسانیم و ایشان این کار را میخواست و انجام داد و باید رساند. آقای شاهآبادی میفرمود: «این کُفریات باید به گوش مردم برسد» و ایشان هم این کار را میکرد و رساند. حضرت استاد این را اجرا کرد و نتیجه گرفت و میشود گفت و مردم را شوراند و چشمشان را تیز کرد.
🔵 تربیت سطح عالی
✅ در تهران، ملاعبُدالنّبیِ نوری جلسات درس و بحث برای بازاریها گذاشته بود؛ طلاب میترسیدند از آن خیابان تهران رد شوند، چون فضل اهالی آنجا زیاد بود و طلبهها کم میآوردند. حضرت استاد در آمل این کار را کرد. یکی از طلبههای اهل معقول آمل رفته بود و در یکی از درسهای ایشان (اتحاد عاقل و معقول) شرکت کرده بود. آن طلبه مشاهده کرده بود با اینکه مباحث سنگین است، ولی آنها تلقی کرده بودند و پذیرفته بودند و بالا آمده بودند.
🔵 ظرفیت عرفان و فلسفه اسلامی
✅ یکی از ظرفیتهای عرفان و فلسفه اسلامی همین است؛ یعنی میتوان با آن مردم را به سلوک کشاند و رساند. میتوان انسان را با آن بالا برد و انسان فرزانۀ سر صحنۀ عمل تربیت کرد. نَه فقط ذهن او را درست کرد (و کاری به عمل او نداشت، بلکه عرفان را به وادی عمل کشاند). حضرت استاد این ظرفیت عرفان و فلسفه اسلامی را تشخیص داد و از آن استفاده کرد. شما اگر صد کلمه در معرفت نفس ایشان را بخوانید، میبینید پر از نکات سلوکی و معرفتی است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 گریه بچه و نماز شب ✅ به وظیفه عمل کن؛ بقیه را چه کار داری؟ کسی که به این
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش پنجم
🔵 دوچرخهسازِ اهل سلوک
✅ یکی از شاگردان ایشان شغلش تعمیر دوچرخه بود و با همین شغل واقعاً در سلوک قوی شده بود. حضرت استاد کاری کرده بود که او به جایی رسید و از جهت روحیمعنوی هم قوی شد. لذا باید حرف شنید. حرفشنیدن قوت و غذای انسان است. منطق عمل و معنای پشت صحنۀ عمل ما همین حرفشنیدنها است. بدانیم چه خبر است و دست به کار شویم. این یک واقعیت است. خیلی از طلبههای ما خبر ندارند و نمیدانند چه کار میکنند.
🔵 مقام «لایَقِفی»
✅ حضرت استاد عمده معارف را به گونهای میگفت که تبدیل میشد به دستور سلوکی. مثلاً مقام «لایَقِفی» را ایشان به گونهای توضیح میداد که به این دستور سلوکی منتهی میشد که «هیچ جا نَایست و به هر کمالی رسیدی، باز هم به بالاترش میتوان رسید». این سبک بیان معارف، برای مردم تشنگی میآورد.
🔵 خودشناسی مقدمۀ خودسازی
✅ حضرت استاد بحث نفس را برای این انتخاب کردند که خیلی راحت میشود از طریق خودشناسی خودسازی کرد و از این طریق به کمال رسید. در مقدمۀ معرفت النفس آمده است «خودشناسی مقدمۀ خودسازی است».
🔵 سبکِ معارفیمعنوی
✅ بیان حضرت استاد سبکِ معارفیمعنوی بود. معارف میگفتند و از آن حقیقت و راه درست میکردند؛ راه سلوک درست میکردند و معنویتی در آن اشباع میکردند. این روش ایشان بود و همین را اجرا میکردند. دروس معرفت نفس را استاد ضیایی شرح کردهاند. از آن استفاده کنید. باید حرف شنید. این حرفشنیدنها است که انسان را شکوفا میکند. امام محمد باقر صلواتاللهعلیه میفرماید: «طعام انسان علم است». (از حضرت امام باقر صلواتاللهعلیه سؤال كردم كه طعام انسان چيست كه خدا میگويد: «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه». قال: عِلْمُهُ الَّذِي يَأْخُذُهُ مِمَّنْ يَأْخُذُه»). ایشان حرفشنیدن را جدی میگرفت و اِعمال کرد و نتیجه سلوکی هم میگرفتند و برخی از شاگردانشان هم خیلی به اوج رسیدند.
🔵 سیر دروس آمل
✅ این دورهای که ما در آمل شروع کردیم به این ترتیب است: ۱. لغت موران. ۲. نمط هشتم و نهم اشارات. ۳. اوصاف الاشراف. ۴. شرح منازلالسائرین. این هم یک سِیر است که از ساده و روان شروع میشود. موضوع آن همین بحثهای معارفیسلوکی است و افراد را آهستهآهسته راه میاندازد.
🔵 درجازدن در سلوک
✅ گاهی من دیدهام بندهخدایی که بزرگوار و اهل ایمان است، ولی دور خودش میچرخد، اما اگر چهار تا حرف شنیده بود، اینگونه نبود و خیلی بالاتر میرفت. حضرت استاد درباره یکی از اهل دل آمل میفرمود: مشکل ایشان این است که استاد ندیده است؛ اگر استاد میدید، سطح کارش تغییر میکرد. بدون استاد و حرفشنیدن نمیشود.
🔵 حرف خدا و پیغمبر
✅ باید تمام اینها حرفهایی باشد که حرف خدا و پیغمبر باشد. حضرت استاد در سه فصل آخر اتحاد عاقل و معقول آیات و روایات فراوانی آوردهاند. خیلی خوب این را میکشاند به ساحت قرآن و با اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین خیلی خوب گره میزند. باید از اینجا شروع کرد.
🔵 نقشه راه سلوک برای شاغلین
✅ کسانی که احیاناً میخواهند به جایی برسد، باید از درس و بحث و حرفشنیدن شروع کنند. ما به دوستان آمل که کار دارند، گفتیم: شما که شاغل هستید و کار دارید، هفتهای دو فایل صوتی گوش کنید؛ به این دلیل که آنها از کار و زندگی نیفتند و در عین حال حرف بشنوند و همیشه روبهراه باشند.
✅ کسی که میخواهد سلوک کند: ۱. در شغل خود مراعات جانب خدا را بکند. ۲.حرف بشنود ولو اندک؛ ولو هفتهای یک فایل صوتی. این همان روشی است که حضرت استاد بیان داشتند و آنها را از کار و شغل بیکار نکرد و به معارف کشاند. پشت این تفکر اندیشه فیلسوفانه بود که بحث مدینه فاضله بود. ۳. داشتن برنامه سلوکی. حضرت استاد به بعضی افراد برنامه میدادند که چه کار کنند؛ مثلاً چه کارهایی در بینالطلوعین انجام دهند. کتاب نامهها و برنامهها را ببینید. در این کتاب حضرت استاد خیلی دستورات مختصر و خوشی برای عموم داشت. برای برخی اربعین کلیمی راه میانداخت؛ برخی را در ماه مبارک رمضان راه میانداخت. بخشی از این دستورات در کتاب نامهها و برنامهها آمده است. برخی از در مردم عادی آمل هستند که هر یک دستوری خاص از ایشان داشتند. به برخی هیچ دستوری نمیداد و میگفت: شما همین که جانب خدا را رعایت کنید، کافی است؛ یعنی حلال و حرام خدا را رعایت کنید، کافی است.
🔵 با همه باش؛ بیهمه باش
✅ یکی از دستورات ایشان این بود «با همه باش؛ بیهمه باش». یعنی در بین مردم باش؛ زندگی را به همین روال عادی داشته باش؛ ولی رنگ مردم را نگیر. ایشان در قبل از انقلاب، کاری میکرد که مردم در متن جامعه باشند، در عین حال، رنگ جامعه آن روز را به خود نگیرند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش پنجم 🔵 دوچرخهسازِ اهل سلوک ✅ یکی از شاگردان ایشان شغلش تعمیر دوچرخه بود و با
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش ششم
🔵 مراقب باشید با نامحرمان ننشینید
✅ این تعبیر نامحرم که ایشان توضیح میداد که مراقب باشید با نامحرمان ننشینید، یعنی مواظب باش خلقوخوی او را نگیری؛ حرف او در تو اثر نکند؛ چون نفس انسان خوپذیر است. ما میدیدیم که برخی از آنها در عین حالی که در جامعه بودند، به گونهای بودند که هر چه میدیدند و از حرفهای ناروا میشنیدند، هیچ تأثیری در ایشان نداشت. چون حضرت استاد چشم و گوش آنها را باز کرده بود و آنها را مقید به شریعت کرده بود و بعد از آنها نتیجه میگرفت. به آنها دستوراتی میداد و چند حال خوش که برایشان روی میداد، آنها را تشویق میکرد. گاهی حضرت رسول از اصحاب میپرسید «هَلْ مِنْ مُبَشِّرَاتٍ؟» حضرت استاد هم گاهی از شاگردانشان که آنها را راه انداخته بود، از ایشان میپرسید «چه خبر؟» و گاهی خیلی شیرین و دلنشین تشویقشان میکرد تا آنها اشتیاق پیدا کنند.
✅ در جلسه بعد بخشی از نامهها و برنامهها را میخوانیم و بعد از آن به بررسی اصول و مبانی سلوکی ایشان خواهیم پرداخت. انشاءالله.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از نسیم حکمت
🔰 اطلاعیه تعطیلی دروس
سلام علیکم
به اطلاع سروران گرامی میرساند، دروس استاد یزدانپناه فردا شنبه ۲ بهمنماه ۱۴۰۰ تعطیل است.
نسیم عرفان
ر🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 358 (1400.11.9 شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://ei
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۵۸ (۱۳) (۹بهمن ۱۴۰۰ / ۲۶ جمادیالثانی/ شنبه)
🔴 بخش اول
🔵 مکتب سلوکی علامه حسنزاده آملی رحمتاللهعلیه
✅ به یکیدو دیدگاهِ علامه حسنزاده آملی رحمتاللهعلیه دربارۀ کسانی که منتهی هستند، اشاره شد. سپس به توصیههای حضرت استاد به طلبههایی که در ابتدا و میانۀ راه هستند، پرداختیم. در جلسه قبل به توصیههای ایشان به عموم مردم اشاره کردیم.
🔵 توصیههایی برای عموم مردم
✅ به گمان من، هر آنچه ایشان برای طلبههای متوسط بیان کردهاند، برای عموم مردم قابل استفاده است و این سبک را اِعمال کردند. در جلسه قبل به این موارد اشاره کردیم که باید حرف شنید و برنامه داشت. قرار شد یکیدو برنامه از ایشان را بخوانیم. منظور ما از عموم مردم کسانی هستند که راه افتادهاند و میخواهند راه را طی کنند. در این جلسه به یکی از برنامهها که در کتاب نامههابرنامهها آمده است، میپردازیم. این نامه سهچهار صفحه است.
🔵 نامهها، برنامهها
✅ این نامهها و برنامهها میتواند خیلی کارگشا باشد که ایشان چگونه دستور میدادند و از مردم چه میخواستند. مردمی که معمولاً تشنه هستند و میخواهند دست به کار شوند و حرکت کنند. در صفحه ۲۲۵ کتاب نامههابرنامهها آمده است: از این کمترین دستورالعمل خواستهاند. ایشان در سهچهار صفحه پاسخ آن شخص را دادهاند و به نظرم این چند صفحه میتواند خیلی راهگشا باشد. همین یک نامه را انسان ببیند و اجرا کند خیلی راهگشا است.
✅ «جواب نامهايست كه به دوستى ارسال داشتيم. «هو» با سلام و دعا مصحف كريم را گشوديم سوره يوسف از زبان حضرت يعقوب عليهالسّلام آمده است: «وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ». اهمّ مطالب در طليعه امر دو چيز است: يكى توحيد و ديگر معرفت نفس كه تواند مظهر اتّم وى گردد» (نامههابرنامهها، ص۲۲۳).
🔵 سرمایهای در سنت معقول
✅ حضرت استاد میفرمایند: دو مسئلۀ مهم داریم: یکی توحید و دیگری معرفت نفس. باید توجه داشت که سرمایهای در سنت معقول ما شکل گرفته است که این سرمایه بسیار مهم است و به تمام معنا کاربردی است و به انسان در سلوک مدد میرساند. گاهی این سرمایه در فضای علمی مغفول مانده است؛ اما حضرت استاد این سرمایه را در سلوک آوردند و از آن استفاده کردند.
✅ سنت معقول ما یک نکتۀ نابی درست کرده است که میتوان گفت عملاً پرورش میدهد و انسان را به مقصد میرساند. حضرت استاد به این سرمایه توجه داشتند و خودشان از آن استفاده کردند و بالا آمدند و دیگران را هم با همین سرمایه بالا میآوردند. وقتی در شهر برای مردم توضیح میدادند و مردم را راه میانداختند، همین مطالب را بیان میکردند و وقتی دستور میدادند همینها را میگفتند. دستورات ایشان عملاً اینگونه است که میخواهند افراد را راه بیندازند و به سمت معنویت ناب اسلامی بکشانند. این سرمایۀ سنگین و ارزشمندی است.
🔵 برای رسیدن به نتیجه راه چیست؟
✅ یکی از بزرگان میگفت: در جلسهای بودم و علامه طباطبایی رحمتاللهعلیه نشسته بودند و برخی از طلبهها هم بودند. یکی از طلاب پرسید برای رسیدن به نتیجه راه چیست؟ آن نقلکننده گفت دیدم علامه گوشهایش سرخ شد و با یک شکفتگی، که از سرخوشی بود، فرمود: «همین راهی که ملاصدرا رفته است». آن بزرگوار میفرمود: ما ندیدیم که علامه اینقدر صریح سخن بگوید، که اینجا اینطور صحبت کردند. این یک واقعیتی است. این سنت اسلامی ما این قابلیت را دارد که سر سفرۀ عموم مردم بیاید. حضرت استاد سنت معقول را فقط منحصر به طلبهها نکرد و آن را سر سفرۀ عموم مردم آورد. در آنجا قیل و قالها کم بود؛ ولی اصل حرف آنجا میرفت. این سرمایه را دستکم نگیرید.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۵۸ (۱۳) (۹بهمن ۱۴۰۰ / ۲۶ جمادیالثانی/ شنبه) 🔴 بخش او
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
🔵 بزرگترین سرمایه؛ ما عین فقریم
✅ما در بدایهالحکمه وجود فقری را میخوانیم. میخوانیم که ما عین فقریم؛ ما عین ربطیم و گمان میکنیم تمام شد. باور کنید این بزرگترین سرمایه است که به دست شما رسیده است؛ هرچند این سرمایه را در اولین کتاب سنت معقول به شما میدهند. من بسیاری از بزرگان مانند حضرت آیتالله جوادی آملی حفظهالله را دیدهام که هر لحظه از زندگیشان را با این سرمایه میگذرانند و با آن خودشان را معنا میکنند. بندهبودن خودشان را میفهمند. این سرمایه برای بزرگان ما واقعیت است. آنها فیلسوفاند و واقعیت را یافتهاند و با آن تعامل میکنند. خودشان را فقر میبینند و حرف که میزنند میفهمند که خودشان نیستند. فکر میکنند و هویت وجود فقری را مییابند. میفهمند که من که کارهای نیستم. اصلاً یک لحظه در ذهن ما بیاید که من این فکر را کردم و به اینجا رسیدم، همان لحظه اگر وجود فقری را به ذهنش بیاورد، درمییابد که از من نیست. هر چه دارم از خدا دارم. اینها توحید است. این توحید را به ما دادهاند و از اول با آن سروکار داریم. از این بحث، بزرگان تکنیکهای سلوکی ویژهای بهدست میآورند. همین است که در قرآن آمده است: «لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ»؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آنِ اوست (حج، آیۀ ۶۴).
🔵 ثمرات وجود فقری در صحنۀ اجتماع
✅ آن بزرگان فهمیدند که چه سرمایه سنگینی برایشان ایجاد شده است و با آن زندگی میکنند و با آن روابط اجتماعی خود را معنا میکنند. همین مسئله که در سر صحنه اجتماع بیاید، خیلی از مسائل را تغییر میدهد. اگر کسی وجود فقری را فهمیده باشد، بگومگو با همسرش نباید اینگونه ادامه پیدا کند. معنا ندارد که کسی وجود فقری را بفهمد و بعد خودش را بروز دهد و اثبات کند. (و به دنبال خودنمایی و فخرفروشی باشد). این معنا ندارد. چه کسی میگوید اینها برای ما است. ما چه هستیم که خود را تثبیت کنیم. حضرت امام رضواناللهتعالیعلیه در صحنۀ اجتماع میفرمود: «ما هیچیم و هر چه هست اوست». اینها را به جدّ میگفت. اینها سرمایه سنت معقول ما است و در دستورالعملها سرریز شده است. آنچه از سنت معقول ما بهدست می آید، اینها را بهدست بیاوریم و بعد با آن زیست کنیم.
🔵 نابترین
✅ در سنت معقول ما، امور ناب زیاد است؛ اما نابترین آن همین دو مورد است: توحید و معرفت نفس. این دو همۀ زندگی ما را تغییر میدهد.
🔵 فلسفه اسلامی؛ فلسفه زندگی و معنویت
✅ اینکه میگویند فلسفه اسلامی، فلسفه زندگی و معنویت است، سخن درستی است. بعضیها اینها را ذهنی میدانند؛ اما در جای خودش بحث شده است که اینگونه نیست. انسان وقتی به فطرت پاکش چیزی را حق یافت، با آن تعامل میکند. من که الان در این مکان دارم حرف میزنم، واقعیت را دیدهام و دارم حرف میزنم و این تعامل است. معرفت حقیقی، تعامل ایجاد میکند. معرفت حقیقی یعنی رسیدن به واقع آنگونه که هست. وقتی به واقع آنگونه که هست میرسند، با آن تعامل میکنند.
🔵 توحید و معرفت نفس
✅ بزرگان این دو مسئله را به عنوان رئوس مطالب یافتند: ۱. توحید؛ توحید همۀ مسائل فلسفی را شامل میشود. کسانی که عرفان نظری خواندهاند میدانند همۀ مسائل فلسفی در توحید جمع میشود. توحید است که به این شکل درآمده است. در فلسفه هم این مسئله اشباع شده است. ۲. معرفت نفس و مسئله انسان. این واقعیت در کار حضرت استاد بود و ما میدیدیم که در آمل، مردمی که سلامت نفس داشتند، همین مطالب را به آنها میگفت: توحید و معرفت نفس. توحید چیست؟ خلاصهای در اینجا توضیح میدهند. توصیه کردهاند که اینگونه خدا را در نظر بگیر و با آن تعامل داشته باش. ابتدا باید خدا را شناخت و خدا را آنگونه که هست دریافت و آنگونه که در متون دینی آمده است دریافت و بعد در زندگی و رفتار آن را اِعمال کرد.
✅ «اهمّ مطالب در طليعه امر دو چيز است: يكى توحيد و ديگر معرفت نفس كه تواند مظهر اتّم وى گردد. اما توحيد اينكه سالك با قدم معرفت به جايى رسد كه جمع بين تفرقه و جمع كند؛ و تنزيه از تنزيه و تشبيه نمايد. همانطور كه كشّاف حقايق، امام به حقّ ناطق، حضرت جعفر صادق عليهالسّلام فرموده است: «الجمع بلاتفرقة زندقة و التفرقة بدون الجمع تعطيل و الجمع بينهما توحيد». اين توحيد حقيقى اسلامى است و كلام وحى بدان ناطق است كه هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ
الْباطِنُ» (نامههابرنامهها، ص۲۲۳).
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 بزرگترین سرمایه؛ ما عین فقریم ✅ما در بدایهالحکمه وجود فقری را میخو
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 توحید اسلامی
✅ مسئلۀ توحید چیست؟ انسان با هستی باید به گونهای تعامل کند که هیچ موطنی از خدا جدا نباشد. اگر تفرقه ایجادکنید به گونهای که خدا آنجا و ما اینجا باشیم و در دل هر ذره خدا نباشد، این توحید اسلامی نیست. توحید اسلامی چیست؟ به این آیات توجه کنید: ۱. «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ»؛ و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزديكم (بقره، آیۀ ۱۸۶). ۲. «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»؛ و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم (سوره ق، آیۀ ۱۶). ۳. «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ»؛ و بدانيد كه خدا ميان آدمى و دلش حايل مىگردد (انفال، آیۀ ۲۴).
✅ هیچ جایی از خدا خالی نیست؛ ولی آنگونه هم نیست که جایی را اشغال کند و جایی برای دیگری نباشد. هیچ جا خالی از خدا نیست. خدا همه جا هست. «اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»؛ خدا نور آسمانها و زمين است (نور، آیۀ ۳۵). «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»؛ اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چيزى داناست (حدید، آیۀ ۳).
🔵 حقیقت معلول
✅ این را باید در عرفان و فلسفه اسلامی صدرایی حل کرد. به لحاظ حقیقت، فراخنایِ دلِ معلول را علت پر کرده است و معلول شأنی از شئون علت است. ملاصدرا این مطلب را خوب توضیح داده است. با این دیدگاه کجا از خدا خالی است؟ هر جایی که میخواهیم اثبات کنیم، پیش از او و با او و بعد از او باید خدا را اثبات کنیم. هیچ موطنی نباید از خدا خالی شود. خالیکردن موطن از خدا یعنی خدا سعۀ وجودی ندارد. درحالیکه سعۀ وجودی خدا همه جا را فرا گرفته است. «فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ»؛ پس به هر سو رو كنيد، آنجا روى [به] خداست (بقره، آیۀ ۱۱۵).
🔵 اول باید خدا را ببینید
✅ خدا نامتناهی است. نامتناهی باید همه جا باشد؛ به نفسِ نامتناهی بودن همه جا هست و به نفسِ این نامتناهی بودن، غیر همه است. خدا در همۀ مواطن هست. جایی نیست که به آنجا توجه شود و خدا آنجا نباشد. بحث علت و معلول ملاصدرا را خوب بخوانید. این بحث مقدمه میشود برای تشأن و تشأن را حل کنید، این مسئله حل است. اگر همین معنا از توحید را بفهمید، میدانید با شما چه میکند؟ با این وضعیت، میتوانید به جایی نگاه کنید و خدا آنجا نباشد؟ میتوانید به جایی نگاه کنید و آنجا جلوۀ حق نباشد؟ میتوانید بگویید اول شیء بعد خدا؟ بلکه اول باید خدا را ببینید.
🔵 بسمالله گفتنِ متفاوت
✅ حضرت استاد میفرمود: بسمالله گفتن ما نباید مثل دیگران باشد. کسی که مباحث عرفانی را خوانده است، نباید مثل دیگران بسمالله بگویند. حتی وضوگرفتن و نمازخواندن و... حتی خیلی از چیزهایی که احساس میکنیم، باید جور دیگری باشد. «و اين توحيد حقيقى اسلامى است و كلام وحى بدان ناطق است كه «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ» (نامههابرنامهها، ص۲۲۳). اول و آخر خدا است و همه چیز خدا است و هیچ چیزی بیخدا معنا ندارد. هر چه سرمایهگذاری کنیم و این توحید ناب را بفهمیم، جا دارد و خیلی راهگشا است.
🔵 به این نسبت شریفه توجه داشته باش
✅ برخی از بزرگان میگفتند: بعد از اینکه «نسبت شریفه» (نسبت ما با خدا) را فهمیدی، تأمل در این نسبت شریفه خیلی مؤثر است و راه را باز می کند. «به این نسبت شریفه توجه داشته باش». آنچه فهمیدی در زندگی اِعمال کن. ابتدا حداقل روزی یک بار بیاید و بعد از مدتی در رفتار و منطق تو بیاید.
🔵 نمیدانی؛ اگر بدانی، نق نمیزنی!
✅ بندهخدایی میگفت: شما اگر میدانستید خدا کیست و چگونه است، دیگر اینگونه اعتراض نمیکردید؟ ما چه کارهایم؟ حضرت امام رضواناللهتعالیعلیه میفرمود: «ما هیچیم و هرچه هست اوست». خداست که خدایی میکند و همه جا حاضر است و همه جا یا با نظر مِهر میبیند یا با نظر غضب. عالم همه جنود او است. تو نمیدانی. اگر بدانی، این حرفها را نمیزنی. چرا اینطور شد؟ چرا آنطور شد؟ اگر این را میدانستیم، دیگر اینگونه رفتار نمیکردیم. عالم دست خدا است و خدا هم با «بسم الله الرحمن الرحیم» عالم را اداره میکند. برو ببین چه خبر است.
🔵 علم و عمل دو گوهر انسان سازند
✅ «و اما معرفت نفس اينكه خداوند سبحان فرمود: إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ. تفسير اصيل آن چنانست كه جناب صدرالمتألهين در آخر مرحله چهارم حكمت متعاليه كه معروف به اسفار است فرموده است: كلمه طيب روح مؤمن است و عمل صالح معارف عقليه كه او را ارتقاء مىدهند و بدانجا مىكشانند. اين تفسير بر اين اساس قويم است كه علم و عمل دو گوهر انسان سازند».(نامههابرنامهها).
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 توحید اسلامی ✅ مسئلۀ توحید چیست؟ انسان با هستی باید به گونهای تعامل
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
🔵 چشم جان
✅ ملاصدرا عمل صالح را هم معارف عقلیه دانسته است که مؤمن را بالا میبرد. خود معرفت چشم جان ما را باز میکند. ایشان در رساله اتحاد عقل و عاقل و معقولِ مفصل توضیح میدهند که انسان چگونه با علم و عملش خود را میسازد. علم چه مرحلهای از جان و عمل چه مرحلهای از جان را میسازد. علمی که ایشان میگوید، ایمان جزء علم است.
🔵 انسان كارى مهمتر از خودسازى ندارد
✅ «انسان كارى مهمتر از خودسازى ندارد (نامههابرنامهها). خودسازی یعنی چه؟ اصل این که آمدیم به دنیا برای چیست؟ برخی میگویند فقط لذت ببریم. برخی میگویند آمدیم که زندگی کنیم، نمیدانیم چرا. در قرآن آمده است: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا»؛ آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريدهايم؟ (مؤمنون، آیۀ ۱۱۵) آیا موجود حکیم کاری بیهوده انجام میدهد؟ اصلاً موجود خردمند کار بیدلیل انجام میدهد؟ نه. آیا موجود حکیم کاری میکند که آن کار استوار نباشد؟ قرار است شما را به کمال برسانیم.
🔵 عمل چیست؟
✅ «و ساختن هر چيز را مايه به حسب آن چيز لازم است. مثلاً ديوار را سنگ و گِل بايد و انسان را علم و عمل» (نامههابرنامهها). در بحثهای عمل مطلق عمل را توضیح دادیم. ما میفهمیم که چه کارهایی عمل است. اما آیا گوشۀ چشم هم عمل است؟ حرکت سر که تأیید باطل یا حق باشد، این هم عمل است؟ اینها عمل است. آیا حب و بغضهای درونی عمل است؟ مثلاً برخی از مؤمنین در جایی خوش میدرخشند؛ وقتی زمین میخورند، برخی دیگر از این افتادن و زمینخوردن خوشحال میشوند؛ آیا این عمل است؟ اینها عمل است.
✅ حضرت امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه درباره ناقه صالح میفرماید: فقط یک نفر این کار را کرد؛ ولی قرآن میفرماید: آنها همه این کار را کردند. چرا؟ چون راضی به عمل آن یک نفر بودند. «قَالَ ع الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ»؛ آن كس كه از كار مردمى خشنود باشد، چونان كسى است كه همراه آنان بوده است (نهجالبلاغه، حکمت ۱۵۴).
✅ حب و بغضها عمل است. در طول روز چقدر حب و بغض داریم و اِعمال میکنیم؟ خیلی حب و بغض داریم. خوشا به حال کسی که حب و بغضش تنظیم شده است. گاهی پدر خانواده به یکی از فرزندانش که مذهبی است، احترام ویژهای میگذارد. به زبان هم نمیآورد. این هم عمل است. آن خون دلی که مادر میخورد تا فرزندش منحرف نشود، این عمل است. شرک خفی عمل است؟ این هم یک نوع عمل است. حتی توحیدِ خفی هم عمل است. محدوده عمل آنقدر گسترده است که همه لحظات و ساعات ما را دربر میگیرد. ما هیچ لحظهای نیست که بیعمل باشیم. عمل یک منطق پشت صحنه دارد. آن علمی که داریم چه میکند؟ بعضیها در نگاه به هستی و خدا نگاهشان ضعیف است. ایمان چیست؟ مراحل متعدد ایمانی و اعتقادی و توحیدی که داریم، اعتقاد به فضای ماورای طبیعت و اعتقاد به خدا و اعتقاد به معاد و... سطوحی دارد. همۀ اینها سازندۀ ما است و ما بیخبریم.
🔵 پیمودن راه هزار ساله
✅ برخی از اعتقادات کاری میکند که انسان راه هزار ساله را یک شبه برود. حضرت امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه درباره سابقون بیانی دارد. حضرت دربارۀ سابقان و مقربان میفرماید: «عَلَيْكُمْ بِصِدْقِ الْإِخْلَاصِ وَ حُسْنِ الْيَقِينِ فَإِنَّهُمَا أَفْضَلُ عِبَادَةِ الْمُقَرَّبِينَ»؛ بر شما باد اخلاص راستين و يقين نيكو؛ زيرا كه اين دو برترين عبادت مقرّبان است (غرر الحكم، ۶۱۵۹). این بهخاطر یقین است؛ یقین همان معرفت شهودی است که آنها دارند و این باعث شده است که آنها جزء مقربان قرار بگیرند. ابتدا معرفت است. بهتدریج برخی القائات میآید. اگر این القائات بیاید، خودش خیلی کار میرسد و انسان را پیش میبرد. این توضیحی که استاد میدهد که انسان کاری جز خودسازی ندارد. وقتی این بیاید در تعامل زندگی ما چه میشود و با ما چه میکند؟ ما حتی نباید اجازه دهیم برخی القائات به درون ما بیاید و خود را بهراحتی در معرض شبهات قرار ندهیم.
🔵 لقاءاللّه
✅ «انسان تا به لقاءاللّه نرسيده است به كمال مطلوبش نائل نشده است» (نامههابرنامهها). در شرح رسالهالولایه توضیح دادیم که در قرآن آمده است که انسان را خلق نکردیم، جز اینکه عبادت کند. «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلّا لِيَعْبُدُونِ»؛ و جن و انس را نيافريدم، جز براى آنكه مرا بپرستند (ذاریات، آیۀ ۵۶). ما آمدیم بندگی کنیم. در صحنه اجتماع؛ در خانه؛ در خلوت و در هرجایی که هستیم، بندگی کنیم. قرار نیست انسان فقط در خلوت بنده باشد؛ در میان خانواده و اجتماع هم باید بنده باشد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 چشم جان ✅ ملاصدرا عمل صالح را هم معارف عقلیه دانسته است که مؤمن را
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش پنجم
✅ بندهخدایی میگفت: این دادی که سر همسرت زدی، اگر خدا را ناظر میدیدی، میتوانستی این کار را انجام دهی؟ آیا میشود کسی در جامعه دغلی کند و بعد بگوید من بندهام؟ نه. اگر خدا را شاهد و ناظر بداند، میتواند دست به این کار بزند؟ اصل این است که ما باید بنده شویم و بندگی هم لطفی دارد که ما احساس کنیم نزد خداییم و بندهایم و خدا را ملاقات میکنیم و بلکه میبینیم. حرف آخر این است.
✅ بعضیها میگویند اگر در این دنیا نرسیم، در آخرت میرسیم. سرور من، اگر آخرت هم میدهند به اندازه اینجایت میدهند. در اینجا است که باید زمینه را ایجاد کرد. خوشا به حال کسانی که دغدغه لقاءالله پیدا میکنند.
✅ ما مؤمنانی را میبینیم که در اینجا زندگی میکنند و بندگی میکنند، ولی هیچ دغدغۀ لقا و رسیدن به خدا و عشقبازی با خدا و با خدا نشستن و خدا را بندگی کردن ندارند. همین حالت و اینکه این دغدغه را ندارد، حتی در قیامت هم مانع آنها میشود. نمیتوانند به اصل خودشان برسند و جلوتر بروند. این زمینه را باید اینجا فراهم کرد. تا اینجا فراهم نشود، آن دنیا بعید است حاصل شود. مگر اینکه خداوند تفضل کند و در همین لابهلای عبادات دنیا چنین دغدغهای به دل بیندازد.
🔵 المعرفة بذر المشاهده
✅ آن بیان ملاصدرا که «المعرفة بذر المشاهده» خیلی کلام درستی است. اگر ما دغدغه پیدا کنیم، جنس ما تغییر میکند و میفهمیم چه خبر است. درست مانند کودکی که از شکلات شیرین بودن آن را میفهمد؛ ولی بعدها میفهمد که علم شیرین است. سبک این کودک تغییر میکند. در اینجا هم همینطور است. خدا شیرین است؛ شیرینتر از بهشت و حور و قصور. انسان تا به لقاءالله نرسد، به کمال مطلوبش نرسیده است. کمال مطلوب لقاء الله است.
✅ «و لقاءاللّه به معنى اتصاف انسان به اوصاف الهى و تخلق او به اخلاقى ربوبى است. بابا افضل را كلامى كامل در اين باب است كه «عالم درختيست كه بار و ثمره او مردم است و مردم درختى است كه بار و ثمره وى خرد است و خرد درختيست كه ثمره او لقاى خداى تعالى است» (نامههابرنامهها).
🔵 جنّت ذات و صفات
✅ یعنی در آخِر باید به خدا ختم شود. در قرآن آمده است که رحیق مختوم شراب بهشتی است و خیلی هم خوب است و مزاجش از تسنیم است. تسنیم نهری است که برای مقربین است. میگویند جنت ذات است که اندکی از آن در رحیق مختوم ریخته شده است. از آن تعبیر میکنند به جنت ذات.
✅ اگر یک صفت از صفات الهی در انسان محقق شود، آن وجد و شیرینی و آن پاکی و طهارتش، زمین تا آسمان با این بهشتهای عادی فرق میکند. جنت ذات و جنت صفات توضیح دارند. لقای اصلی ما باید به آنجا ختم شود و این اولاً دانستنی است و بعد خواستنی است و بعد باید همت کرد و به دنبالش رفت.
✅ از بندهخدایی پرسیدند به جنت ذات و فنای ذاتی میرسی؟ گفت: خودم را میبینم، نه. اما وقتی خدا را میبینم، بله. من از الان تا آخر عمر دنبالش میروم. حتی اگر بدانم که صد سال عمر میکنم و نود و نه سال و یازده ماه آن گذشته است و فقط یک ماه از آن باقی مانده است، من دست از کار نمیکشم و ادامه میدهم. رحمت و تفضل خدا را میبینم، بله. من طلب میکنم و طالب آن هستم. دست بر نمیدارم. چون میدانم آخر و اوج آنجا است. این را یاد گرفتم که وقتی چیزی مهمترین خواستۀ انسان است، جا دارد که انسان برایش وقت بگذارد. جا دارد که همۀ کارهایم را با آن ببندم. حتی اگر بدانم به من نمیدهند. یعنی من باید زور خودم را بزنم.
🔵 نباید کوتاه بیاییم
✅ بندهخدایی میگفت: اگر اینگونه بگویی و واقعاً در این مسیر حرکت کنی، یقین کن که خدا به تو (آنچه میخواهی) میدهد و اگر اینجا نداد، در برزخ میدهد. خیالت راحت باشد. فقط خوب انجام بده. همت ما باید به اندازه معرفت ما باشد. وقتی میدانیم اوج آنجاست، نباید کوتاه بیاییم. باید طلب ما هم همانجا باشد. نباید فقط به سلوک دل خوش کنیم. باید تجلی ذاتی را بخواهیم. اصل آنجا است. قرار نیست ادعا باشد. آنی که از دست ما برمیآید، از خدا و تفضل خدا است. هر چه هست باید با خدا حل کرد. خود ما هم میدانیم. ما باید دست به کار شویم. بفهمیم اوج کجا است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش پنجم ✅ بندهخدایی میگفت: این دادی که سر همسرت زدی، اگر خدا را ناظر میدیدی، می
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش ششم
🔵 تجلی ذاتی
✅ به نظرم همین بحث لقاءالله کتاب حضرت امام و میرزاجوادآقا ملکی تبریزی و کتاب حضرت استاد و رسالهالولایه را ببینیم؛ اوج را بفهمیم؛ تجلی ذاتی را بفهمیم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم. مقدماتش را فراهم کنیم و استعداد خود را در همان مسیر شکوفا کنیم. هر چه دادند، دادند و اگر ندادند هم ما کار خود را میکنیم؛ وظیفه ما این است. ما میدانیم از آن طرف بخلی نیست؛ ما باید دست به کار شویم و مابقی را به خدا بسپاریم. کمکم جلو میرویم و میفهمیم چه خبر است. میدانیم گناهکردن با آن سازگار نیست. میدانیم منطق غلط با آن سازگار نیست. میدانیم دغدغه میانی داشتن با آن سازگار نیست؛ ولی باید آن نهایت را در نظر گرفت تا خدا خودش کار را درست کند.
🔵 لنگانلنگان به سوی محبوب
✅ به خرچنگ ( یا لاکپشت) گفتند: به کجا میروی؟ گفت: به چین و ماچین. گفتند: با این راه و روش تو؟ وضعیت ما همین است. ما یک لاکپشتی هستیم که لنگانلنگان به سمت چین و ماچین میرویم. با این وضع! ولی به خدا نگاه میکنیم، احساس میکنیم که وسط کار خودش کار را درست میکند؛ از دست ما که برنمیآید.
✅ بندهخدایی داشت پیاده میرفت مشهد، در بین راه با حضرت عشقبازی میکرد؛ یک دفعه دید رسید. او را طیالارض داده بودند و خودش نفهمیده بود. انسان لنگانلنگان راه خودش را ادامه میدهد و خدا تفضل میکند و آن را درست میکند. ما به خودمان نگاه میکنیم، میبینیم که هیچ نداریم؛ ولی باید به تفضل الهی امید داشته باشیم.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸