eitaa logo
نسیم عرفان
2.9هزار دنبال‌کننده
20 عکس
2 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 اثر ذکر بر ذاکر ✅ اگر در «الحی القیوم» زیاد بایستید، نفس با آن خو می‌گیرد
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 قرائت قرآن ✅ «قرائت قرآن مجيد در شب و روز ترك نشود، هرچند به قدر پنجاه آيه بوده باشد»(نامه‌هابرنامه‌ها، صفحه ۲۴۲). قرائت قرآن خیلی مهم است و این را باید در کار ما جدی باشد. منطق اصلی را باید از قرآن بگیریم. کسانی را می‌شناسم که اصلاً عربی بلد نیستند، ولی همین که می‌دانند این قرآن از سوی خدا است، آن را قرائت می‌کنند و حال‌وحس بسیار خوبی دارند. حضرت استاد به طلبه‌ها می‌گفت: روزی یک جزء قرآن بخوانید. 🔵 طهارت ✅ «طهارت را حفظ كنيد؛ حتى با طهارت بخوابيد» (نامه‌هابرنامه‌ها، صفحه ۲۴۲). ایشان نسبت به طهارت خیلی تأکید می‌کردند. دائم‌الوضو بودن خیلی مهم است. دائم‌الوضو بودن خاصیت پاک‌کنندگی دارد. وقتی صورت را می‌شویید، در حال پاک‌کردن آلودگی جان هستید. تطهیر می‌کنید دل را و شست‌وشو می‌دهید دل را. در نماز وقتی وضو می‌گیرید، ابتدا ظاهر را پاک می‌کنید، ولی این به باطن می‌رسد. بنده‌خدایی می‌گفت: چون وضو به من رنگ شریعت ختمی می‌دهد، آن را دوست دارم. یعنی من متدین به دین رسول‌الله هستم. به این خاطر وضو می‌گیرم. 🔵 طمأنینه و آرامش ✅ «آقاى من بايد با تأنى و رفق و مدارا به راه بود، نه با سرعت و اضطراب» (نامه‌هابرنامه‌ها، صفحه ۲۴۲). ایشان طمانینه داشتن را تأکید می‌کرد و معتقد بود با عجله نمی‌شود و فایده هم ندارد. تشویش نباشد و باید با آرامش کار عبادی کرد؛ ذکر گفت. اصلاً آرامش حظّی دارد تا جان خو بپذیرد. 🔵 از خدا جز خدا نخواستن ✅ «جسارةً عرض می‌كنم هيچ چيز از خدا جز خدا مخواه كه چون كه صد آمد نود هم پيش ما است» (نامه‌هابرنامه‌ها، صفحه ۲۴۲). درباره خودت زیاد طلب نکن؛ چیزهای عادی خیلی طلب نکن. یکی از مسجدی‌ها از ناحیۀ پا دچار مشکل شد. باید پایش عمل می‌شد. ایشان نزد آیت‌الله بهاءالدینی آمد و گفت: من باید فردا بروم پای خود را عمل کنم. آیت‌الله بهاءالدینی به آن نمازگزار گفت: پاشوپاشو و برو. شخص بلند شد و راه افتاد و دید مشکل پایش برطرف شده است. اما وقتی به ایشان می‌گفتند: برای فرزند خودتان هم دعا کنید، می‌فرمود: اگر اینها را که به ما داده‌اند این‌گونه خرج کنیم از ما می‌گیرند. در حق دیگران خوب است؛ ولی در حق خود نه. اگر ما هم چیزی می‌خواهیم، خودِ خدا باشد؛ ما حتی شهود را هم نمی‌خواهیم! اینها به درد ما نمی‌خورد. تو را می‌خواهیم! بنده باید بنده باشد. ✅ «از تو حركت از خدا بركت. نامه‏‌ها دريافت خواهى نمود. اين عطيّه فريده‌‏ای است كه به حضور آن حبيب اللّه تقديم داشتيم. و السّلام. قم حسن حسن‌‏زاده آملى.‏ دهم شهر اللّه المبارك ۱۴۰۳ ه. ق‏ اول تیر ۱۳۶۲ ه. ش‏» (نامه‌هابرنامه‌ها، صفحه ۲۴۲). ✅ در این دستورالعمل نکته‌های فراوانی بیان شد: ۱. اصل توحید؛ ۲. علم و عمل انسان‌سازند؛ ۳. مراقبه؛ ۴. رفق و مدارا با بدن؛ ۵. هر چه داده می‌شود از درون است نه از بیرون؛ ۶. کتمان سرّ؛ ۷. ذکر «یا حی یا قیوم»؛ ۸. چگونگی عمل به این ذکر؛ ۹. قرآن خواندن؛ ۱۰. دوام طهارت؛ ۱۱. اضطراب و سرعت در کار نباشد؛ ۱۲. جز خدا نخواستن. ✅ اگر شد ان‌شاءالله سال بعد، نکته‌های سلوکی‌ حضرت استاد را می‌گوییم. یک مطلب دیگری هم که باید درباره ایشان بگوییم این است که خصیصۀ این نوع عرفان چیست؟ چرا باید به این نوع از عرفان تن بدهیم؟ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه ۳۶۳ (۱۴۰۰.۲۲.۲۱شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://e
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۶۳ (۱۸) (۱۴۰۰/۱۲/۲۱ ۹شعبان / شنبه) 🔴 بخش اول ✅ امسال در «عرفان در وادی عمل» به مکتب سلوکی استاد حسن‌زاده آملی رحمت‌الله‌علیه پرداختیم. به توفیق الهی دستورات عمومی ایشان به عموم مردم و طلاب را بررسی کردیم. بعضی از مباحث حضرت استاد برای طلبه‌ها و بزرگوارانی است که به مراحل بالاتر رسیده‌اند. همین دستورات (که برای عموم گفته شده است) عمق بیشتری پیدا می‌کند. یعنی توصیه‌های ایشان برای مراحل بالاتر، به صورت دیگر درمی‌آید. قرآن‌خواندن و وضوگرفتن و دوام وضو و اینکه شب و روز در حال ساختن خود هستیم، معنایی عمیق‌تر می‌یابد. راهی که ایشان می‌گویند، راهی واضح است. هشت‌نُه مورد از آنها را بیان کردیم: ۱. قرآن‌خواندن؛ ۲.تحصیل علم مناسب؛ ۳. وضو؛ ۴. ادب مع‌الله؛ ۵. آبادکردن سحر؛ ۶. محاسبه؛ ۷. مراقبه؛ ۸. توصیه‌ای با عنوان «توجه» دارند که این هم برای اهلش است. بعد از طرح این موارد به دستورالعمل‌ها رسیدیم که یکی از آنها را در چند جلسه خواندیم. اکنون به بررسی نامۀ دیگر می‌پردازیم. 🔵 بررسیِ نامه دوم ✅ این نامه در تاریخ ۱۳۵۰/۹/۲۱ نگاشته شده است (نامه‌ها برنامه‌ها، صفحات ۵۷ تا ۶۲) و نامه قبلی که خواندیم، برای سال ۱۳۶۲ بود. این نامه را به صورت گزینشی می‌خوانیم. چون قرار است در همین یک جلسه آن را به پایان برسانیم. ان‌شاءالله بعد از ماه مبارک رمضان، مختصات دستورالعمل‌های حضرت استاد را در چهار جلسه خواهیم گفت. ✅ «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم‏ رَبِ‏ أَدْخِلْنِي‏ مُدْخَلَ‏ صِدْقٍ‏ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً [خدایا آمدم و از سر صدق آمدم] رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ‏، كَتَبَ الله تعالى عليكم الرحمة. [انتخاب این آیات در ابتدای نامه خیلی حال خوشی دارد.] آقا در چه حال است؟ آيا چون‏ «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ‏» از زرق‌وبرق دنيا رهايى يافته است و از ماسوى روى برتافته است و يا چون صبيان خاك بازى می‌كند». 🔵 با خدایی یا با دنیا؟ ✅ از همین ابتدای نامه شخص را بیدار می‌کند که با خدایی یا با دنیا؟ شنبه جمعی از شاگردان خدمت حضرت استاد رسیده بودند؛ بعضی از آنها از چهارشنبه تا شنبه کمی از خدا و معنویت فاصله گرفته بودند. حضرت استاد فرمودند: از خدا و پیغمبر چه خبر؟! چه کار کردید؟ بعضی‌ها اگر از نظر معنوی، سهم روزانه‌شان را نگیرند، ناراحت می‌شوند و با خودشان درگیر می‌شوند که چرا من استفاه نکردم و به خودشان تشر می‌زنند. بعضی‌ها هم ماه و سال می‌گذرد و عین خیالشان نیست. 🔵 رهزنی دنیا ✅ دنیا در عین حال که متجر اولیای الهی است، از طرف دیگر بسیار رهزن است. «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَاد»؛ بدانيد كه زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشى شما به يكديگر و فزون‌جويى در اموال و فرزندان است (حدید، آیۀ ۲۰). این دسته آیات خیلی معنا دارد. اصلاً حکمت قرآنی در باب دنیا خیلی خوب و عالی است. باید نوع نگاه ما به دنیا درست شود. حکمت قرآنی چقدر زیبا است. از یک طرف همین دنیا است که باید در آن کار شود «وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ»؛ و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت، بهترين توشه، پرهيزگارى است (بقره، آیۀ ۱۹۷). از طرف دیگر مشکل ما همین جا است. زرق‌وبرق دنیا خیلی‌ها را گرفتار می‌کند. حتی بعضی‌ها در کار علمی پیش می‌روند، ولی در نهایت زرق‌برق دنیا آنها را می‌گیرد. گیرم که برای خودت کسی هم شدی و همه هم گفتند به‌به عجب چیزی! اما آخرش تا کِی و کجا؟! تا دَمِ قبر است دیگر! اینکه کاری را حل نمی‌کند. حتی گاهی منطقش دنیایی نیست، ولی وقتی بین مردم و جامعه می‌رود، منطقش تغییر می‌کند و دنیایی می‌شود. لذا انسان باید مراقب باشد و همیشه ارتباطش با پروردگارش را داشته باشد تا از پس دنیا برآید. 🔵 حضورى گر همى خواهى ازو غايب مشو حافظ ✅ «كه التراب ربيع الصّبيان؟ آيا در حضور است يا دور است؟ حضورى گر همى خواهى ازو غايب مشو حافظ/ متى ما تلق من تهوى دع الدّنيا و أهملها». اگر حضور می‌خواهی، از خدا نباید غافل شوی. اگر خدا را دوست داری، دنیا را کنار بگذار تا به خدا برسی. مگر می‌شود این را با آن جمع کرد. انسان گاهی به جایی می‌رسد که یا باید خدا را انتخاب کند یا دنیا را و راه دیگری ندارد. ✅ «حضورى را علائم است. رأس آنها ادب مع اللّه است‏ [ادب مع الله، همیشه جانب خدا را رعایت‌کردن است. کسی که خدا را فراموش کند، ادب مع الله را حفظ نکرده است.] الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ‏» 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۶۳ (۱۸) (۱۴۰۰/۱۲/۲۱ ۹شعبان / شنبه) 🔴 بخش اول ✅ امسا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 با خودت چه کرده‌ای؟ ✅ دیده‌ایم برخی به هر دلیلی غفلتی می‌کنند، اما بعد از غفلت، حالشان دیدنی است. هِی‌هِی کردن و داد و بیداد کردن‌هایشان عجیب است. با خودت چه کرده‌ای؟! و با این حال خودش را به حضور می‌کشاند. حضرت استاد، گه‌گاهی که قبض داشتند، این قبضشان دیدنی بود. قبض یعنی در عین حالی که حضور مع الله دارد، ولی انفتاح نیست. آنجا داد و بیدادی که ایشان می‌کرد، خیلی عجیب بود و دل همه را کباب می‌کرد! ادب مع الله یعنی همیشه جانب خدا را رعایت کن. ما همیشه سر این سفره نشسته‌ایم و روزیِ وجود خود را از او داریم؛ اما این حضور و ادب را نداریم و این باعث می‌شود که انسان خیلی از خدا فاصله بگیرد. ابتدای کار نباید سخت گرفت، بلکه همین قدر که برنامه‌ای داشته باشید، کافی است. بعد از مدتی آهسته‌آهسته آن را مستوعب کنید. 🔵 از نیش مار گزنده‌تر ✅ «از خدا جويم توفيق ادب/‏ بى‌‏ادب محروم گشت از لطف رب‏» در سورۀ والنجم از اوصاف رسول‌اللّه صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله‌وسلم است كه «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى»‏. از آن بزرگوار بايد سرمشق گرفت كه ميزان قسط است‏ «لَقَدْ كان‏لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» كه زبان اگر يله و رها شود از مار گزنده‌‏تر است. در زيان زبان داستان‏‌ها گفته‌‏اند. آقاى عزيز هيچ موهبتى از نعمت ترك علايق دنيوى بزرگ‌تر نيست كه همه مفاسد به اين علاقه متعلق است». 🔵 چیزی که تا لب گور باقی می‌ماند، ماندنی نیست ✅ بنده‌خدایی که کرّ و فر داشت، در جاده نزدیک بود، به درّه سقوط کند. آن لحظۀ آخر که تقریباً به لب دره رسید، فهمید که کل دنیا هیچ و بی‌معنا است. چیزی که تا لب گور باقی می‌ماند، ماندنی نیست؛ چرا عمر خودت را صرف این امور فانی می‌کنی؟ چرا به اینها دل می‌بندی؟ هیچ یک از این تعلقات دنیایی مفید نیست. البته تعلق به همسر و فرزند و خانه و ماشین و غیره می‌تواند خدایی باشد. بحث ما این نیست، بلکه اگر منطق پشت صحنه دنیایی باشد، این دنیا و تعلق می‌شود. اِعمال عاطفه به فرزند هم می‌تواند خدایی باشد. می شود کاری کرد که خدا خوشش بیاید و رضایت خدا را در آن جلب کرد. در اینها بحثی نیست. نه اینکه اینها را نباید داشت. بلکه اینها را داشت، اما تعلق به اینها نباید داشت. 🔵 می‌توانیم به همۀ تعلقات رنگ خدایی بزنیم ✅ یک ولیّ خدا می‌گفت: این کرّ و فرّ را نگه می‌دارم تا برای خدا خرجش کنم. اگر کسی موقعیت پیدا کند تا برای خدا خرج کند و از مظلوم دفاع کند، این بد نیست. برخی از اینها قرار است کار اخروی برای ما برسد. یعنی رضایت خدا را جلب کنیم. ما می‌فهمیم تعلقات دنیایی چیست؟ یعنی روی چیزی کار کنیم که آخِر کار به کار ما نیاید. بنده‌خدایی می‌گفت: در همین جا می‌توان به کودک خیلی توجه کرد و دلش را به‌دست آورد. لحظه آخر می‌بینید الحمدلله یک سرمایه‌ای داریدد و می‌روید.این تعلق نیست. ما می‌توانیم به همۀ تعلقات رنگ خدایی بزنیم. باید بدانیم آخر این تعلقات تا لب گور است و بعد از آن به درد من نمی‌خورد. درست مانند کسی که فقط به فکر بدن خود بوده و همیشه به آن خدمت کرده است و موقع مرگ می‌فهمد که باید بدن را رها کند و برود. ولی می‌توانی کاری کنی که برای آخرتت باشد. تک‌تک کارهایی که در دنیا می توانی انجام دهی، اما برای آخرت باشد. 🔵 باید به اصل خود وصل شویم ✅ یک حکمت عجیبی در قرآن است. یک دور آیات قرآن درباره دنیا را بررسی کنید. دنیا زودگذر است. ابتدا مانند گیاهی است که خوب رشد کرده است، ولی ناگهان خشک می‌شود. اینها جزء بیّنات است و ما هم قبول داریم، ولی آنها را در زندگی خود پیاده نمی‌کنیم. همین خاک‌بازی که اشاره شد، لعب و لهو قرآنی است. قرار نیست ما در دنیا به گونه‌ای زندگی کنیم که از اصل خود باز بمانیم. باید به اصل خود وصل شویم. به ما مهلت کوتاهی در دنیا داده‌اند که باید از آن به خوبی استفاده کنیم. فرهنگ قرآنی بسیار عالی است. برخی می‌گویند: اگر همین یک حکمت قرآنی درباره دنیا را خوب پیاده کنید، برای رستگارشدن کافی است. چرا؟ چون انسان فقط در فاصلۀ بین تولد و مرگ می‌تواند برای همیشه سعادت خود را به‌دست بیاورد. هر چه هست همین جا است. برای چه اینجا آمدیم؟ فلسفه‌اش چیست؟ دست به‌کار شویم. ✅ به این نکته توجه کنیم که چه می‌شود دنیا برای ما مزاحم می‌شود؟ برخی پول جمع می‌کنند، بعدش چه کار می‌خواهی بکنی؟ اصلاً قارون شدی، ثم ماذا؟ بعدش چی؟ هر چه در این دنیا از تعلقات پیدا می‌کند، آخرش چه می شود؟! فطرت نمی‌گوید: لذت نبر. بلکه لذت مزاحم را کنار بگذار. لذتی که ذیل فطرت بگنجد هیچ اشکالی ندارد. بلکه به عبادت تبدیل می‌شود؛ عبادت که بد نیست. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 با خودت چه کرده‌ای؟ ✅ دیده‌ایم برخی به هر دلیلی غفلتی می‌کنند، اما بعد
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ «غلام همّت آنم كه زير چرخ كبود / ز هرچه رنگ تعلّق پذيرد آزاد است‏. اگر دستور العمل می‌‏خواهى مگر اين آيه را تلاوت نكرده‌‏اى؟ «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‏ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً» و مگر نشنيده‌‏اى؟دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند/ و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند. و مگر برايت نخوانده‌‏ام؟ «در خلوت شب‌هاى تارت می‌توانى‏/ آرى به كف سرچشمه آب بقا را». خلاصه مرد سحر باش كه «صمت و جوع و سهر و خلوت و ذكر به دوام‏/ ناتمامان جهان را كند اين پنج تمام».‏ 🔵 سکوت به‌جا ✅ صمت یعنی سکوت و حرف بی‌خود نزدن. سکوت علامه طباطبایی رحمت‌الله‌علیه با این همه درس و بحث عجیب بود. حرف اضافی را باید حذف کرد. البته برای تعامل حرف زدن لازم است. نگویید من اهل سکوتم و برای همین با همسرم حرف نمی‌زنم. برای بنده‌خدایی مهمان آمده بود و با او صحبت نکرد؛ می‌گفت: چون در سکوت بودم! در شریعت اِکرام مهمان آمده است و باید با او حرف زد. اما در تعامل با مهمان نباید زیاده‌روی کرد. برای تعامل درست داشتن با دیگران، گاهی باید حرف زد؛ ولی آن وقت که حرف می‌زنی، مراعات کن و هرجوری حرف نزن. اما جایی که لازم نبود، خوب انسان سکوت می‌کند و حرف نمی‌زند. گرسنگی مفید را توضیح داده‌ایم. ذکر به دوام را هم گفتیم. 🔵 خلوت‌کردن با خدا ✅ باید یک نوع عزلت هم داشت که خلوت است. شریعت عزلت را خیلی عالی معنا کرده است. شریعت هیچ جا نگفته است که از جامعه باید بُرید، بلکه اوقاتی را برای خلوت مشخص کرده است؛ مانند بین‌الطلوعین. در این زمان باید با خدا خلوت کرد. اگر این خلوت ادامه پیدا کند، در بین مردم هم که هستیم این خلوت ادامه دارد. بلکه شریعت گاهی خلوت‌های عمومی قرار داده است؛ مانند اعتکاف؛ حالت ارتباط با خدا داشتن به صورت جمعی. همه می‌رویم تا از زندگی روزمره جدا شویم و ارتباط جمعی با خدا داشته باشیم. حضرت رسول خلوتی به شکل رفتن به غار حرا هم داشت. 🔵 دست از دامن دوست برمدار ✅ «و دست از دامن دوست برمدار: «به و اللّه به باللّه به تاللّه‏/ به حق آيه نصر من اللّه‏/ كه مو از دامنت دست برنديرم‏/ اگر كشته شوم الحكم للّه‏» اگر در شب نگرفتى در روز بگير و اگر روز را به رايگان از دست دادى، شب را درياب». ✅ برخی حرفشان این است سهم ما از هر روز اینقدر است؛ من چرا سهم خود را درنیابم! درست مثل اینکه برای هر کسی یک سهمیه پول در هر روز در نظر گرفته باشند تا آن را نگیرد، آرام نمی‌گیرد. در این امور هم همین‌طور است. لذا اگر کسی نتوانست شب را استفاده کند، روز استفاده کند و اگر روز هم نشد، حداقل یک آه که می‌تواند بکشد! 🔵 جودِ دوست ✅ «اين راه و رسم گدايى را خود جناب دوست به ما ياد داد كه فرمود: «وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرادَ شُكُوراً». سرّش اين است كه جواد است و جود گدا می‌‏خواهد. «بانگ می‌‏آيد كه اى طالب بيا/ جود محتاج گدايان چون گدا/ جود محتاج است و خواهد طالبى‏/ همچنانكه توبه خواهد تائبى‏/ جود می‌جويد گدايان و ضعاف‏/ همچو خوبان كآينه جويند صاف‏/ روى خوبان ز آينه زيبا شود/ روى احسان از گدا پيدا شود/ چون گدا آيينه جود است هان‏/ دم بود بر روى آيينه زيان‏/ پس از اين فرمود حق در والضحى‏/ بانگ كم زن اى محمّد بر گدا». و چون جناب معشوق فرمايد: «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ». خود با سائل چگونه بود؟ عارف رومى نظماً و نثراً چه خوش گفت؟! نظمش آن بود و نثرش اين «چنان‏كه گدا عاشق كريم است، كريم هم عاشق گدا است. اگر گدا را صبر بيش بود، كريم بر در او آيد و اگر كريم را صبر بيش بود، گدا بر در او آيد؛ امّا صبر كمال گدا و نقص كريم است». ✅ «اين بنده اگرچه هنوز در خواب خرگوشى است ولى به ظاهر در بدو بيداريش می‌گفت: «الهى، اگرچه درويشم، ولى داراتر از من كيست كه تو را دارم». و پس از مدتى می‌گفت: «الهى، تو را دارم چه كم دارم؛ پس چه غم دارم». تا پس از چندى می‌گفت: «الهى، شكرت كه از شرق تا غرب عالم به حسن خدمت می‌كنند». اين نيز بگذشت و تا اينكه می‌‏گفت: «الهى، تاكنون می‌‏گفتم جهان را براى ما آفريدى و الآن فهميدم كه خودت هم براى مائى». اين هم به سر آمد و اينك مى‌گويد: «الهى، داراتر از من كيست كه تو دارايى منى». غرض اينكه «خدا آن تو و تو مانده عاجز/ ز تو بيچاره‌‏تر كس ديد هرگز ». 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ «غلام همّت آنم كه زير چرخ كبود / ز هرچه رنگ تعلّق پذيرد آزاد است‏. اگر دس
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم ✅ «خوشا به طيور اولى أجنحه كه با جناح عشق و همّت از دامگاه علايق برجسته‌‏اند. اميد است كه در حال حضور تام و توجّه كامل شكارهاى خوبى نصيب آقا شود. به قول عارف رومى «آن خيالاتى كه دام اوليا است‏/ عكس مه‏رويان بستان خدا است‏». آرى عكس مه‏رويان بوستان خداى متعالى خيالات روحانى اولياء اللّه است كه آنان را به سوى دوست می‌كشانند كه می‌‏نمايند و می‌‏ربايند، نه خيالات بوالهوسان دنياوى كه چنان آنان را در غواسق طبيعت پابند كرده‌‏اند كه در يك عمر يك آن از خود سفر نكرده‌‏اند و گامى از خودكامى برنداشته‌‏اند». ✅ «آن خيالاتى كه دام و پابند اولياء اللّه است و آنان را الهى كرده است تجلّيات و مكاشفاتی‌‏اند كه از بطنان عرش و مكمن غيب خزانه كن فيكون بر سرّ سالك شيدا افاضه می‌شوند و رؤيت صور بی‌‏مادّه روحانيان و تشرّف در محضر انبياء و أئمّه و وسايط فيض الهی‌‏اند كه مه‏رويان بوستان خدايند. صور اين مه‏رويان از ماوراى طبيعت كه عالم مثال و خيال است در صفحه نورانى‏ قلب عارف منعكس می‌‏شوند». ✅ «خيالات اولياء اللّه علّيّينی‌‏اند، خيالات بوالهوسان سجّينى. آن خيالات فرشتگان‌اند و اينها ديوان. آنها سماوی‌‏اند و اينها ارضى. آنها نورانی‌‏اند و اينها ظلمانى. آنها به خدا كشانند و اينها به دنيا. صاحبان آنها ملائكه اولى اجنحه‌‏اند و اينها بهائم و سباع. آه‏‌آه اگر وقتى بيدار شويم كه كاروان رفتند و خبردار شويم كه اين نبود كه ما می‌‏پنداشتيم و بدان دلخوش بوديم». ✅ گاهی آدم می‌بیند لحظه آخر، هیچ ندارد و همه چیز از دستش رفته است. مثل عمرو و عاص که وقت مرگ دید دستش خالی است. به فرزندانش گفت: من اگر پشگل جمع کرده بودم، برایم بهتر بود تا این همه اموال جمع کردم. 🔵 توصیه به اربعین ✅ اربعین یعنی هر روز در جان چیزی را حک می‌کنیم و این به‌تدریج صورت می‌گیرد تا پایان اربعین کامل حک شود. ✅ «خواجه آگاه است كه عدد اربعين در تكميل ناقصان دخلى عظيم دارد، چه در عالم اسرارى عجيب است. مثلاً اولوالعزم پنج تن و اصحاب كساء پنج تن، وانگهى هر يك خامس اصحاب كساء، و نماز واجب شبانه‌‏روز در پنج وقت آرى، الأرواح جنود مجنّدة. اربعين كليمى در پيش دارى‏ «وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً». به هوش باش و اين كمترين را فراموش مكن. «سعدى مگر از خرمن اقبال بزرگان‏/ يك خوشه ببخشند كه ما تخم نكشتيم».‏ دل آيينه جمال‏‌نماى هو، و سفينه درياى اوست. خود را باش كه يار طبيب دردمندان است. وه لسان الغيب چه خوش گفته است: «عاشق كه شد كه يار به حالش نظر نكرد/ اى خواجه درد نيست وگرنه طبيب هست‏». خداى متعالى سينه‌‏ات را طور سينا كند و ديده دلت را به نور لقايش رشگ ضياء گرداند». 🔵 توصیه‌ای برای محفوظ ماندن ✅ اولیای الهی معمولاً حرزهایی را توصیه می‌کنند که آفات و بلیات را حفظ می‌کند، هم آفات و بلیات مادی و دنیوی و هم آفات و بلیات باطنی و درونی. ✅ «بزرگان فرموده‌‏اند: هر كه بعد از نماز صبح و مغرب هفت بار «بسم اللّه الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا باللّه العلى العظيم» و سى مرتبه «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلا اللّه و اللّه اكبر» بگويد از جميع آفات و بليات در امان خداى تعالى است». ✅ دستورات حرزی معمولاً زیاد می‌دهند؛ مانند چهار قل یا حرزهای اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین یا حرز امام جواد علیه‌السلام. حرزها را هم در کار خود داشته باشید. مرحوم قاضی هم حرزی داشت. ✅ «به مى سجّاده رنگين كن گرت پير مغان گويد/ كه سالك بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها» تن به دنيا دار و دل به مولا تا نام و مونست شود و پيغام او آرامشت دهد كه دل عاشق به پيغامى بسازد. و حقيقت كشف اين است كه ميان دل و دلدار حجاب نبود. جهد كن كه در همه حال سرّت با يار بود. نه در كوچه و بازار به‏ خصوص در هنگام نماز كه المصلّى يناجى ربّه و مناجات بين دو كس است. بنگر تا با كه نجوى دارى و دو بودن چگونه است؟ العبد الآبق، حسن حسن‏‌زاده آملى‏. ليله يكشنبه ۲۳ شوال ۱۳۹۱ ه ق.‏ ۱۳۵۰/۹/۲۱ ه ش». 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔰 فراخوان دوره جامع حکمت و عرفان، مدرسه علمیه باقرین علیهماالسلام با عنایات حضرت حق برای ششمین سال متوالی، مدرسه علمیه باقرین علیهماالسلام از بین افراد واجد شرایط، در دو مقطع، اقدام به پذیرش می‌نماید. این دوره با اشراف اساتید معظم برگزار می‌شود: 🔹حجت‌الاسلام و المسلمین یزدان‌پناه 🔸حجت الاسلام و المسلین امینی نژاد 🔹حجت الاسلام و المسلین فلاح شیروانی 📚مقاطع تحصیلی: 📍تمهیدی (با محوریت کتاب بدایه الحکمه) 📍عمومی ( در دو سطح: سطح اول با محوریت کتاب نهایه‌الحکمه/ سطح دوم با محوریت کتاب اشارات) لازم به ذکر است برای بهره‌مندی خواهران غیرقمی، این مقاطع به دو صورت حضوری و مجازی برگزار خواهد شد. 👈 ثبت نام از طریق سایت: www.baqerain.ir ⏱مهلت ثبت نام: ۱۴۰۱/۲/۵ تا۱۴۰۱/۳/۵ 🔎 جهت کسب اطلاع بیشتر به آیدی زیر در ایتا پیام دهید: 🆔 @hekmat_bagherain 📳تلفن تماس فقط برای بانوان ⬅️ 📞 ۰۹۲۱۳۱۴۰۳۱۰ ⌚️ زمان پاسخگویی: ساعت ۱۴ تا ۱۶ ____________________________ 🕌 مدرسه علمیه حکمت و عرفان باقرین علیهماالسلام https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 364 (1401.2.17 شنبه) #مکتب_سلوکی_علامه_حسن_زاده_آملی https://eit
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۶۴ (۱۹) (۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ ۵شوال / شنبه) 🔴 بخش اول ✅ با توجه به رحلت علامه حسن‌زاده آملی رحمت‌الله‌علیه، بحث اسمای حسنای الهی را متوقف کردیم و به مکتب سلوکی ایشان پرداختیم. نکته‌ای که در عرفان در وادی عمل باید توجه کرد، مسائل معرفتی و تأثیر آن در سلوک است که نمونه‌ای از آن اسمای حسنای الهی است که به آن پرداختیم. 🔵 جفرافیای مکتب سلوکی علامه حسن‌زاده ✅ یک بحث درباره اخلاق عرفانی است که باید چند سال به آن پرداخت؛ یک بحث تربیت عرفانی و اصول و ضوابط تربیت عرفانی است که باید در آینده به آن بپردازیم؛ یک بحث هم درباره دستورالعمل‌ها است که آقایان عرفا در این زمینه خیلی حرف دارند و توضیح می‌دهند و دستورالعمل می‌دهند. عرفا یک تجویزات ویژه‌ای دارند. گاهی به حسب مشکل به شخص می‌گویند که چه کند و گاهی هم دستورالعمل ویژه می‌دهند. دستورالعمل‌های سلوکی بحث با اهمیتی است. باید به ضوابط و پایه‌های آن بپردازیم. ما قصد داشتیم یکی‌دو سال به دستورالعمل‌ها بپردازیم. مثلاً صدرا دستورالعمل‌هایی دارد؛ شیخ اشراق دارد؛ فیض کاشانی دارد. مباحثی که درباره حضرت استاد حسن‌زاده پرداختیم، ذیل بررسی دستورالعمل‌ها می‌گنجد. مکتب سلوکی حضرت علامه حسن‌زاده رحمت‌الله‌علیه ذیل همین دستورالعمل‌ها قرار می‌گیرد که یکی از شعب عرفان در وادی عمل است. ✅ عرفان عملی فقط منحصر در منازل نیست، بلکه بحث‌های فراوان دیگری هم دارد که گسترده است و باید روی آن هم کار شود. بحث دیگری هم وجود دارد که باید یک بار به شریعت از منظر عمل و سلوک نگاه شود. این کار در جای خودش باید انجام شود. اگر اینها انجام شود، مجموعه‌ای خواهد شد که علاوه بر منازل، در حوزۀ عمل چشم و گوش سالک را باز می‌کند. پس جایگاه بحث مکتب سلوکی حضرت علامه ذیل بحث از دستورالعمل‌ها می‌گنجد. ✅ به توفیق الهی مکتب سلوکی حضرت علامه حسن‌زاده را توضیح دادیم. بیان کلی ایشان تحصیل طهارت بود؛ بعد مواظبت بر اعمال و به صورت مطلق گناه نکردن؛ شب و روز در حال ساختن خود هستیم، مواظب باشیم که چگونه خود را می‌سازیم. اینها بیان شد. طهارت و قرآن‌خواندن و تحصیل علم مناسب با فضای سلوک که باید حرف شنید و آبادکردن سحر و دوام وضو و محاسبه و مراقبه را توضیح دادیم. پرگویی نکردن و پرخوری نکردن و پرخوابی نداشتن هم بیان کردیم. اینها دستورات حضرت استاد بود. عمدتاً دستورات برای عموم مردم است و برای طلبه‌هایی که به مراحل نهایی نرسیده‌اند. برای مراحل نهایی، بیان کردیم که باید یک دوره عرفان نظری به نحو جدی خوانده شود تا دست به کار سلوکی شوند. اما دستورات سلوکی مراحل نهایی را نگفتیم. فقط اشاره کردیم که به عرفان نظری احتیاج داریم. عموم طلاب و مبتدیان را گفتیم؛ منتهی‌ها حسابشان جدا است. پس از بیان این موارد، به عنوان نمونه چند دستورالعمل سلوکی ایشان را خواندیم؛ از کتاب نامه‌هابرنامه‌ها دو نامه را خواندیم. به توفیق الهی این دو دستورالعمل به پایان رسید. 🔵 اصول و مبانی سلوکی استاد حسن‌زاده آملی ✅ گرچه همین مقداری که گفتیم، در آن اصول و مبانی سلوکی ایشان آمده است، اما اکنون قصد داریم به اصول و مبانی ایشان در فضای سلوک بپردازیم. چند اصل در کارهای سلوکی ایشان و دستورات ایشان اخذ شده است؛ در توصیه‌ها و تشویق‌هایشان اخذ شده است. 🔵 ۱. ابتنای همه دستورات بر شریعت ✅ استاد حسن‌زاده قائل بودند که تنها راه، راه شریعت است. راه سلوک را با همه عمق‌های باطنی‌اش، باید از شریعت اخذ کرد. و شریعت باید راه را باز کند یا امضا کند. و الا غیر از این سلوک واقعی و اصیل نیست و راه به جایی نمی‌برد. ✅ «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم و له الحمد، و السّلام علينا و على عباده الصالحين. شوريده‌‏اى از شوخ‌ديده‏اى دستور می‌‏خواهد. دوست دارد سخنى از دهان بى‏زبانى بشنود. آنچه خود داشت ز بيگانه تمنّا می‌‏كرد. بيم آنست اگر امتثال نشود، خاطر عاطرش ملال گيرد. دستورالعمل انسان، فقط و فقط قرآن كريم و سنّت رسول خاتم و آل او عليهم‌السّلام است و جز آن هوا و هوس است. اگر ما را گفتارى بود همان حقايق است كه به قالب الفاظ دگر به فراخور فهم و بينش ما در آمد.» (نامه‌هابرنامه‌ها، ص۲۷) (نرم‌افزار، ص ۳۰). ✅ «از اين كمترين دستورالعمل خواسته‌‏ايد. آقاى من صداى دهلى را از دور شنيده‌‏ايد و از نزديك هم به انبار كاه برخورد می‌كنيد. مع الوصف عدم امتثال را روا ندانستم، به عرض می‌‏رسانم كه دستورالعمل انسان قرآن‏ است‏ كه‏ إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ‏» (نامه‌هابرنامه‌ها، ص ۲۲۵) (نرم‌افزار، ص ۲۴۰). ✅ «عرفان اصيل اسلامى را منطق وحى اعنى‏ قرآن‏ مجيد حائز است، و روايات صادره از وسائط فيض الهى كه اهل بيت عصمت و طهارت‏‌اند به منزله مرتبه نازله قرآن‌اند.» (نامه‌هابرنامه‌ها، ص ۲۴۳). 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۶۴ (۱۹) (۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ ۵شوال / شنبه) 🔴 بخش اول ✅
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 بررسی بستر تاریخی ✅ این مسئله به این جهت مطرح می‌شود که به لحاظ بستر تاریخی برخی از فرقه‌ها و نحله‌ها از مسیر دستورات شرعی خارج شده‌اند. مثل سلسلۀ قادریه که جامی در نفحات‌الانس به شدت آنها را نقد می‌کند و برخی از رفتارهای ایشان را شیطانی می‌داند. برخی هم از سر جهالت و نادانی این کارها را انجام می‌دهند. و بعضی از آنها انحراف است. و بعضی از آنها هم ناشی از فاصله گرفتن از سنت پیامبر و امامان معصوم است. همیشه در میان عارفان کسانی هستند که با این دسته از افراد می‌جنگند و آنها را رد می‌کنند. التعرف و رساله قشیریه و کشف‌المحجوب به این افراد اعتراض می‌کنند. برای حل این مسائل این کتب را نگاشته‌اند. ✅ در بین عرفا کسانی مانندجنید بغدادی را شیخ الطایفه می‌دانند؛ چون وزانت‌هایی داشته‌اند و تلاش کرده‌اند این موارد را اصلاح کنند. هر جا وزانت باشد، راه درست می‌شود؛ و هر جا وزانت و قوت نباشد، مشکلاتی پیش می‌آید. به دلیل اینکه عرفان اسلامی وام‌دارِ شریعت است، کاری می‌کند که انسان را به سمت خاصی ببرد. توحید ناب خیلی معنادار است و عرفان را به سمت خاصی می‌برد. اندیشه امامت و وحی اموری است که به شدت عارفان ما را جهت داده است. شریعت به شدت عرفای ما را جهت داده است و می‌دهد و باید بدهد. 🔵 بوق‌علی‌شاه‌ها ✅ به لحاظ بستر تاریخی همیشه این کش‌وقوس بوده است. و هربار تصریح می‌کردند که چنین خلاف‌هایی اصلاً در عرفان اسلامی نیست. حضرت استاد هم به شدت نسبت به دراویش موضع داشتند و انتقاد می‌کردند. گاهی از اساتیدشان نقل می‌کردند؛ مثلاً از آیت‌الله الهی قمشه‌ای نقل می‌کردند: اگر این بوق‌علی‌شاه‌ها نبودند، ما مشکلی نمی‌داشتیم و کار ما درست بود. 🔵 فرار از مرجع‌شدن ✅ از ملاحسین‌قلی همدانی به بعد، یک نسل ویژه‌ای پدید آمد. این نسل در اجتهاد قَدر هستند. میرزای شیرازی قصد داشت بعد از خوش مرحوم سیداحمد کربلایی را معرفی کند؛ ایشان پیام داد اگر اینکار را به سرانجام برسانی، من نزد جده‌ام فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها شکایت می‌کنم که مرا از مسیر خارج کرده‌ای. من باید کار دیگری انجام دهم. کار من چیز دیگری است. 🔵 تضحیه ✅ مرحوم ملاحسین‌قلی و مرحوم قاضی در حد مرجعیت بودند. مرحوم علامه طباطبایی این‌گونه بود. خود حضرت استاد حسن‌زاده آملی هم رساله عملیه داشتند و مکتوب کردند و دادند به کسی و آن برد و دیگر نیاورد. این بزرگان فقیه بوده‌اند و این‌طور نبوده که از فقه بی‌اطلاع باشند و در حد مرجعیت بودند. آیت‌الله خویی درباره علامه طباطبایی فرموده بودند که ایشان خودش را تضحیه کرد. آقای میلانی با علامه طباطبایی هم‌درس بودند. علمیّتِ علامه برای خیلی‌ها مشخص بود. این بزرگان در فقاهت معارفی و احکامی از همه برتر و بی‌نظیرند. 🔵 فقیهان عارف ✅ این نحله از این جهت خیلی ویژه است. لذا مرحوم قاضی می‌فرمود: راه ما راهِ علمایِ فقهایِ عرفا است. این نسل، نسلی است به جد مصرّ بر شریعت، مصرّ بر آیات و روایات، مصرّ بر فهم درست فقاهتی و همه بحث‌های فقهی و اصولیِ موجود مع اضافه و مصرّ بر فهم شریعت به لحاظ فقاهتی. علامه را ببینید، در تفسیر کسی مثل ایشان داریم؟ تفسیر به فهم متن دینی مربوط است. آیا کسی مانند ایشان داریم؟ با همه اینها، یک امر سومی هم دارند و آن دغدغه سلوکی جدی به تمام معنا. اگر آنها حتی یک روزشان سیر و صعود نداشته باشند، احساس خسارت می‌کنند. در فضای سلوک هم بی‌نظیرند؛ گویا تقریباً تمام عمرشان را گذاشته‌اند برای سلوک؛ در عین حالی که تمام وقتشان را در فهم احکام گذاشته‌اند. 🔵 خسارت ✅ از نظر آنها طلبگی بدون معنویت، خسارت است. می‌گویند: ما وارد طلبگی شدیم تا به کمال برسیم. راه را خدا و پیغمبر گفته‌اند و باید برویم و برسیم. این تبدیل شده است به نحله آخوند ملاحسین‌قلی همدانی. ما در کتاب فروغ معرفت در بخش مراحل عارفان توضیح دادیم که در عرفان نظری هم اینها می‌درخشند. مانند امام و علامه و حضرت علامه حسن‌زاده و مرحوم کربلایی و مرحوم میرزاجوادآقا ملکی تبریزی. این بزرگواران در عرفان نظری صاحب‌نظرند؛ هم عرفان نظری را متکفل شدند و هم عرفان عملی را. قوت فقاهت و قوت تعبد و دغدغه شدید سلوکی و فهم معارفی دقیق و دقت‌های عمیق عرفان نظری، همگی یک جا جمع شد. ✅ در اینجا یک اوجی پیدا می‌کنیم که هیچ جا نمی‌توانیم پیدا کنیم. یعنی ما مانند قاضی نمی‌توانیم پیدا کنیم. یک اوجی هست که هر کس می‌آید، خضوع می‌کند. جالب است که در خارق عادات هم آنقدر قوت داشتند که همه را خاضع می‌کردند، در عین حالی که بنا بر اظهار خرق عادات نداشتند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 بررسی بستر تاریخی ✅ این مسئله به این جهت مطرح می‌شود که به لحاظ بستر تا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 معجون ✅ بعد از ملاحسین‌قلی همدانی معجونی ساخته شده است. این اندیشه حوزه‌های شیعی را فراگرفته است. اگر چنین معجونی نباشد، این‌گونه جواب نمی‌دهد که در فقاهت قَدَر و قوی باشند. اجتهاد و علمیتشان و عرفان نظری خواندن هایشان، اجتهاد سلوکی، کار سلوکی، دغدغه‌های سلوکی، دستورالعمل‌هایشان، همۀ اینها یک‌جا جمع شد و به یک اوج رسید. ما در این بازۀ زمانی هستیم و حضرت استاد حسن‌زاده هم جزء اینها است. 🔵 تأکید تام بر شریعت ✅ یکی از اصول اصلی این نحله، تأکید تام بر شریعت و اینکه تنها راه، شریعت است. شریعت به معنای عام که شامل احکام و طریقت و حقایق می‌شود. علامه طباطبایی در رساله الولایه تصریح می‌کند و توضیح هم داده است که برخی می‌گویند: اصل سلوک را دین گفته است، ولی کیفیت سلوک را نگفته است و به خود ما واگذار کرده است. علامه این سخن را نقد می‌کند. نظرات سیدحیدر آملی و امام خمینی را در این زمینه ببینید. قبلاً این نظر وجود داشته است. بدون شریعت هیچ کاری نمی‌شود کرد. یعنی، باید طبق احکام شریعت با تمام ضوابط عمل کرد. با این انضباط در شریعت به معنای احکامی‌اش. همچنین انضباط در طریقت با فهمی از طریقت که از شریعت داشتند. طریقت یعنی سلوک باطنی به حضرت حق. برخی تا این بحث‌ها را می‌شنوند، می‌گویند نگو! درحالی‌که خبر ندارند که اینها را شریعت گفته است. ✅ ما دوست داریم همان‌طور که در بحث‌های فقهی وسایل‌الشیعه نگاشته شده است، در سلوک هم کتاب‌هایی نگاشته شود و ابواب آن دسته‌بندی شود. باید این کار انجام شود. ✅ این مجموعه در این نحله و این افراد نشسته است و حرفشان این است: ما در شریعت و طریقت و حقیقت، باید ببینیم که دین چه گفته است. شریعت خاص یعنی احکام، بعد طریقت و بعد حقیقت. این می‌شود شریعت به معنای عام. باید این مجموعه را دید و نتیجه گرفت. به جد هم می‌گویند: راه این است و جز این نیست. یکی از ویژگی‌های این نحله، تأکید جدی بر شریعت است. 🔵 سرّ تأکید بر شریعت ✅ شریعت آمده است ما را به سعادت و کمال برساند. اصل فضای شریعت، این سلوک است، بعد این اصل را نگوید. می‌شود حرف جدیدی داشت، اما بر اساس شریعت. هر چه مطابق با شریعت نباشد، در این نحله پذیرفتنی نیست. شریعت بگوید: عامی و عالِم، پیر و جوان، زن و مرد، همه را می‌خواهم به کمال برسانم، از طرفی بگوید: هیچ حرفی در این زمینه نمی‌زنم و هر کاری می‌خواهید انجام دهید. این پذیرفتنی نیست. ✅ اصل سعادتِ اصلی با این سلوک تأمین می‌شود، ولی شریعت در این زمینه چیزی نگفته باشد؟! این اصلاً معنادار نیست. این شرک خفی که شریعت می‌گوید چیست. مشخص است که امری باطنی است. وقتی شرک خفی را نفی می‌کند، چه می‌کند؟ این بحثی سلوکی است. شما اهل آن نیستید؛ شریعت آن را توضیح داده است. اخلاص و توحید، جزء مباحث سلوکی است. بحث توکل هم جزء مباحث سلوکی است. ریشۀ توکل، کفایت و کافی بودن خدا است. «وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى الله فَهُوَ حَسْبُهُ»؛ و هر كس بر خدا اعتماد كند، او براى وى بس است (طلاق، آیۀ ۳). این همه حرف شریعت زده است، بعد می‌گویید: این حرف‌ها را ندارد؟ این نحله می‌گوید دقایق و ظرایف نهایی را باید با شریعت حل کرد. 🔵 قرآن؛ صورت کتبیۀ انسان کامل ✅ حضرت استاد می‌فرمایند: قرآن صورت کتبیه انسان کامل است. آن اوجِ اوج حضرت رسول می‌شود قرآن. انسان کامل یعنی آن کسی که به اوجِ اوج سلوک رسیده است؛ قرآن صورت کتبیه او است. یعنی تمام ظرایفی که انسان را به انسان کامل تبدیل کند، در قرآن آمده است. یعنی تمام ظرایفی که تبدیل شده است به حضرت رسول و حضرت امیر و حضرت حجت، در قرآن آمده است. و واقعاً هم این‌گونه است. علامه طباطبایی به‌خوبی این امر را نشان داده است. ✅ در سوره حمد مراحل عبودیت را توضیح دادیم؛ آخرین مرحله همانی است که اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین رسیده‌اند. در قرآن آمده است مخلَصون و مقربون. مقربین در دو چیز از دیگران فاصله گرفته‌اند: حُسنِ یقین و صدقِ اخلاص. که همین دو ضابطه است که اگر کسی این دو را پیگیری کند، به نتیجه می‌رسد. اساساً قرآن قرار است همه مراحل سلوکی را بگوید، بلکه دقایق و ظرایف نهایی که برای حجت خداست، در قرآن آمده است. حجت خدا در قرآن است که همان مکتوب، شده است قرآن. ✅ «قرآن كه صورت‏ كتبيه‏ انسان كامل، أعنى حقيقت‏ محمّديه، است، به اندازه‌‏اى كه از آن بهره برده‌‏اى به حقيقت خاتم صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله‌وسلم تقرّب يافته‌‏اى اِقرَأ وَ ارقَه.» (نامه‌هابرنامه‌ها،ص ۲۳) (نرم‌افزار، ص ۲۶). 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 معجون ✅ بعد از ملاحسین‌قلی همدانی معجونی ساخته شده است. این اندیشه ح
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم ✅ دقایق و ظرایفی که در قرآن آمده است، دقایق و ظرایف سلوک نهایی است که فقط در قرآن آمده است و مخصوص شریعت ختمی است. قرآن بر کتب آسمانی پیشین مهیمن است. به همین دلیل هم رسول‌الله بر پیامبران پیشین مهیمن است. این قرآن فخر وجودی رسول‌الله است. اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم اجمعین می‌فرمایند: به دلیل اینکه ما علم رسول‌الله را داریم، بر انبیا پیشین مهیمن هستیم. با این نگاه، قرآن و روایات ما جایگاه ویژه برای مراحل نهایی پیدا می‌کند، البته انسان باید زبان‌دان شود و هر کسی نمی‌تواند اینها را بفهمد. برای برخی از مراحل، حتی مباحات باید ترک شود. زبان‌دان کسی است که در این مسیر باشد و کار کرده باشد و زحمت کشیده باشد و عمر گذاشته باشد و قوت پیدا کرده باشد و روش اجتهادی داشته باشد. حضرت امام (ره) بیانی دارد که آن آقایانی که تفسیر نوشته‌اند، تفسیر نیست، بلکه تفسیر را باید به گونه‌ای نوشت که حقایق و معارف را بیان شود. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸