نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ «لیل غیب است و انسان را باطن میکشاند. بعضى از مشايخم [ظاهراً علامه طباطبایی]
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
✅ ماه رجب ماه خدا است و ماه شعبان ماه رسول خدا و ماه مبارک رمضان ماه امت من. یعنی همان غفرانی که باید سر ریز شود. توحید از ماه رجب باید شروع شود و برود در شعبان و بعد در رمضان. در رمضان هر شبی میبخشند تا شب قدر که شب قدر خودش را کشانده است تا رجب که ماه اصبّ است. این یک معنی. تعبیر دیگر این است که رجب ماه توحید و ماه خدا و شعبان ماه رسول و رمضان ماه امت است؛ باید از فضای توحید شروع کرد. هم فضای استغفار در رجب غلیظ است و هم فضای توحید که ارتباط با خدا و «لااله الا الله» و دستوراتی که در روایات آمده است. این اصل ماه رجب است.
✅ همچنان که شب جمعهها اثر دارد، دوشنبه و پنجشنبهها اثر دارد که نامهها بالا میرود. اصلش این است که شب قدر خودش را باز میکند و در این ایام خودش را نشان میدهد. در ماه رجب و شعبان و رمضان، قرار است آمادگی ویژه حاصل شود. هم خیزش، توحید است و هم آمرزش که استغفار است. لذا تکویناً از ناحیه خدا این بال رحمت خدا گسترده میشود. لذا ماه رجب اصبّ است و ماه ریزش رحمتهای الهی است. ریزش رحمت به دو جهت است: هم پاککردن و استغفار و هم قوتیافتن توحیدی. ماه رجب را در یابید.
✅ شهودات رجبیه که گفته شده است، اهلش شهودات خاصی دارند که برای اهل رجب است. این امر قوتی میشود که شخص در رمضان دریابد. حتی شخص در شهودش به او میگویند: این کار را انجام دادهای، منتظر رمضان باش تا کارت درست شود. در رجب اعتنای ویژه خوابیده است. به لحاظ خیزی که باید برداشته شود. (از نظر استاد یزدانپناه) شب قدر است که رجب را اینقدر به چشم آورده است. مرکز ثقل سال انسان است.
✅ حضرت استاد میفرمایند: شهودات رجبیه را گزارش کردهاند و من هم این شهودات را داشتهام. برای اولیای الهی نفسِ بودن در رمضان اثر دارد. نفسِ قرارگرفتن در این زمان اثر دارد. درست مثل کسانی که این حال را دارند، میگویند: موقع سحر اثر دارد. هر قدر روز زحمت میکشم اثر ندارد، اما شب خیلی اثر دارد.
✅ «شك نيست كه مناسبات زمانيّه از اتم مناسبات است. [این مناسبتهای ذاتی بین جان ما با عالم بالا است. یک مناسبت واقعی و تکوینی است] چنانكه نفس كينونت در شهر اللّه مبارك رمضان براى نفوس مستعدّه اثر تكوينى دارد، [بندهخدایی میگفت: نمی دانم چطور ماه رجب آمد، حالم خوش شد.] و در نزول و قدوم ماه اصبّ رجب براى رجبيّون شهود خاصّى است چنانكه در «فتوحات مكّيّه» در وصف رجبيّون عنوان شده است، و چندبار اين شهود خاصّ رجبى به بعضى از فقرا [منظور خودشان است.] نيز روى آورده است و الحمد للّه ربّ العالمين. [بندهخدایی میگفت: در ماه رجب اسم باطن حق را به من نشان دادهاند و به بطون سفر کردم] و سيّد بن طاوس در كتاب «اقبال» گفته است: انّ لأوقات القبول أسرارا للّه جلّ جلاله ما تعرف الاّ بالمنقول [کسانی که خود صاحب کل اسرار هستی هستند و میدانند که چه رمز و رازهایی هست و چه قفلهایی هست. البته همهاش را شریعت گفته است و بخشی از آن را میتوانیم بفهمیم که برای چه است.] (آخر باب ۶ از اعمال ذىالحجه ص ۵۲۷ ط ۲). و برخى به معقول نيز شناخته مىشود [مثل فهم لیل] و با شعورى مرموز [کلاً برخی مناسبتها را میفهمند. اما چرا؟ معلوم نیست. برخی مناسبتهای ذاتی را میتوانند درک کنند.] ادراك میشود. (رساله نورعلینور، صفحه ۵۷).
✅ پس اوقات قبول حسابی دارد که باید از طریق شریعت آنها را یافت و از راه معقول هم میشود بخشی از آن را درک کرد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۸۰ (۱۴) (۱۴۰۱/۱۲/۶ ۴شعبان/ شنبه)
🔴 بخش اول
✅ مقام اول: دستورالعملهای سلوکی علامه حسنزاده آملی
مقام دوم: اصول و مبانی سلوکی ایشان
مقام سوم: نکات و تجربیات سلوکی ایشان
✅ اصل این تجربیات از خودشان است، ولی گاهی از دیگران هم نقل میکنند. در این نکات و تجربیات سلوکی ابتدا به بحث ریاضت پرداختیم که ریاضت چه اثری دارد. سپس درباره همت و استقامت صحبت کردیم. ریاضتی که میکشد، باید همراه با همت و استقامت باشد تا به نتیجه برسد. بعد از آن مسئله قبض و بسط عارف را مطرح کردیم. در خود ایشان هم خیلی از این احوال بود.
🔵 ۴. تاثیر اوقات و امکنه در سلوک
✅ تأثیر زمان و مکان را در جلسه قبل کمی توضیح دادیم.
🔵 آمادگی برای لقمههای قویتر
✅ گاهی انسان حسرت میخورد که رجب گذشت و من هیچ کاری نکردم. شعبان هم که میگذرد و ما هیچ کاری نمیکنیم. اگر هم کاری میکنیم، کاری نیست که در حد کمال باشد. در ماه رجب باید شهودات رجبیه داشت. چرا نیست؟ اینها میگذرد و ما از دست میدهیم. اما همین که انسان برنامه داشته باشد و رو به جلو برود، خوب است. توقع ما باید بالا برود و خود را برای لقمههای قویتر و بهتر آماده کنیم. اما گاهی میبینیم آنچه باید بشود، نشده است. گاهی به کوشش نمیدهند، اما ما کار خود را میکنیم. گاهی در همینها بهانههایی پیدا میشود و همین که دل بشکند، خداوند راه را باز میکند.
🔵 ماه شعبان
✅ از ماه شعبان خیلی استفاده کنید. این ماه ارتباط با رسولالله است؛ ماه ورود به ماه مبارک رمضان با واسطه رسولالله است. در این ماه صلوات و عشقورزی به رسولالله خیلی عالی است. انسان بتواند به این فضای عشقی نسبت به رسولالله برسد و محو شود و با شدت و شوق و بیتابی ارتباط برقرار کند، خیلی مفید است.
🔵 بازشدن گنجینههای عرش
✅ این دعاهای ماه رجب و شعبان و رمضان، خیلی عجیب است. توقیع شریف در ماه رجب و مناجات شعبانیه و دعای سحر ماه مبارک رمضان خیلی عجیب است. گویا گنجینه عرش را باز کردهاند و این گوهرها را بیرون ریختهاند. وقتی اینها نازل شدند، آن حقایق میگفتند ما برای عرشیم و اینجایی هستیم، ما را کجا میفرستید. چرا ما را پایین میآورید. توقیع شریف خیلی بینظیر است. این توقیع ارتباط ویژه با انسان کامل و جایگاه انسان کامل را نشان میدهد. مناجات شعبانیه خیلی بینظیر است و برخی در طول سال آن را میخوانند. درباره دعای سحر ماه مبارک ظاهراً امام باقر علیهالسلام فرمودند: اینها جزء امور عرشیِ اساسی هستند و اسم اعظم در آن است. مناجات شعبانیه چقدر ناله میکند از این غفلتهایمان و چقدر تقاضاها را بلند میکند: «اِلهی هَب لی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلیکَ ... وَ اِلْحِقْنی بِنُورِ عِزِّکَ الْاَبْهَجِ».
✅ برخی از خواندن اینها حس و اثر میگیرند و گاه اثر سریع و تحول عجیب میبنند. (توجه داشته باشید اینها از) زبان امام معصوم است که به این سبک گفتهاند و آن را دست نزنید، (اگر فعل آن به صورت مفرد آمده) حتی جمع نبندید. این لطف دارد. انشاءالله راه باز شود تا وقتی ما رسیدیم به شب قدر، انسان الهی بشویم. تمام این ایام بهانه است تا ما به خدا نزدیک شویم.
🔵 تأثیر مکان
✅ گاه در یک مکان بودن و نفسِ بودن در یک مکان اثر دارد و کار میرسد و جان انسان را جلا میدهد.
🔵 پاکترین جای زمین
✅ در جایی مانند مسجد که محل عبور ملائکه است، دلها آنجا آباد میشود. مسجد پاکترین جای زمین است. در آنجا گناهان (تقریباً) به صفر میرسد و محل عبور ملائکه است. جایی که بخواهید یک نمازی بخوانید و سجدهای کنید، یک مؤمن آنجا برود، توجه ملائکه را به آنجا جلب میکند ولو یک بار باشد. چه رسد به مسجد که مکرر و در هر روز و سالها محل عبادت مؤمنان است و گاه برخی مساجد چندین قرن است که پابرجا هستند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۸۰ (۱۴) (۱۴۰۱/۱۲/۶ ۴شعبان/ شنبه) 🔴 بخش اول ✅ مقام اول:
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
✅ یک بحث هم عنایت خدا به برخی از مکانها است. این غیر از عبور ملائکه است. برخی از مکانها محل توجه و عنایت الهی است. بندهخدایی حرم حضرت معصومه میرفت و نزدیک به ضریح که میشد میگفت: خدایا، میدانم که تو به این محل توجه داری، برای همین به اینجا آمدهام. گاهی توجه کار میرسد و گاهی توجه یک ولیّ خدا اثر دارد و شخص فکر میکند که از خودش است، اما نمیداند که اینها از خودش نیست و احوال خوش آن ولیِ خدا است. گاهی خداوند به دلایلی خودش به جا و مکانی توجه میکند. مسجد یکی از آن مکانها است. عنوان خانه خدا برای مسجد خیلی معنادار است و جدی است. همین که مسجد محل عنایت خدا و رفتوآمد ملائکه است، دل را میشوراند. مکان این اثر را دارد.
🔵 کجا نرویم!
✅ میگویند حتی اگر گناه نمیکنید، در مجلس حرام نروید. چون محل رفتوآمد شیاطین است. «هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّياطينُ تَنَزَّلُ عَلى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثيمٍ»؛ آيا شما را خبر دهم كه شياطين بر چه كسى فرود مىآيند؟ بر هر دروغزن گناهكارى فرود مىآيند(شعراء، آیات ۲۲۱و۲۲۲). جایی که گناه میشود، شیطان رفتوآمد میکند و خیال نکنید در شما اثر نمیکند.
🔵 تأثیر اماکن مقدس
✅ همین طور است مجلس خدا و مجالس مربوط به اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین؛ یا اماکن مقدسهای مثل حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها که ما ذیل ولایِ او هستیم؛ یا حرم امام رضا علیهالسلام؛ یا حرم اباعبدالله علیهالسلام با وجود آن چهار هزار مَلکی که غُبر هستند. میدانید با دل چه میکند؟خود عنایت اباعبدالله علیهالسلام چه میکند؟
🔵 نمازهای واجب را یک جای ثابت بخوانید
✅ گفته شده است که برای نمازهای واجب، یک جای ثابت داشته باشید. اگرچه میتوانید نوافل را در جاهای مختلف بخوانید، نمازهای واجب را یک جای ثابت بخوانید. حتی گفته شده است که لحظه احتضار انسان را به همان مکان ببرند. چون نفسِ بودن در آن مکان، انسان را آرام میکند و به یاد خدا میاندازد.
🔵 راهیان نور
✅ بعضی از کسانی که راهیان نور رفتهاند و پر از آلودگی بودند، در آنجا به شهدا میگوید (با همان حالت لاتی که در خانمها نباید باشد ولی در او بود) شما که اینجور میگویید اگر راست میگویید، من را درست کنید. برگشت تهران، دید درست شد. بعد با حجاب شد و اشک میریخت. آنجایی که خون شهید ریخته شده، اثر دارد. همین مکان و خون شهید و توجه شهید به آن مکان، اثر دارد و کار میرسد. او فکر میکند که این حرف را زده است، درحالیکه آنها خودشان این حرف را بر زبانش جاری کردهاند که این را بگوید و بعد آنها اثر کنند.
🔵 مزار عالمان ربانی را خیلی جدی بگیرید
✅ اثر مکان زیاد است. برای همین به ما گفتهاند به زیارت و مسجد و نزد عالم ربانی بروید. مزار عالمان ربانی را خیلی جدی بگیرید. برخی که حال معنویشان خوب نیست، به مزار علما میروند تا حالشان درست شود. میدانند که آنها توجه میکنند. به ما میگویند: هر وقت مشکل دارید، بر سر قبر پدر بروید که مؤثر در حل مشکل است. اینها اثر مکان است.
🔵 چرا مرحوم نخودکی در مشهد ماند؟
✅ مرحوم نخودکی گفته بودند: حرم آمدم؛ وقتی خواستم برگردم نجف، هنگام خروج دیدم که حضرت رضا علیهالسلام دم در ایستاده است و هر کسی که میرود، بر سر او دست میکشد. و همین امر باعث شد که از مشهد بر نگشت و آنجا ماند. خدا را شاکریم که بسیاری از دروس طلبگی در مسجد برگزار میشود. این را کم نگیرید.
🔵 ۴. لطفات روح و قدرت روح در مبدل شدن به حقایق با توجه
✅ «اصل ديگر كه از مطالب گذشته حاصل میشود اين كه نفس ناطقه انسانى بس كه لطيف است به هر چه روى آورد به صورت آن در میآيد». (اصل ۴۱ از انسان در عرف عرفان). برخی از روحها ضمختاند و هرچه به ولیِ خدا نزدیک شوند، در آنها چندان اثر نمیکند.
🔵 خوپذیریِ نفس انسان
✅ نفس انسان با هر کس بنشیند، با هر چیزی بنشیند، خویِ آن را میگیرد. خوپذیری برای نفس است. حضرت استاد گاهی مثال میزد و میگفت: برخیها که با حیوان زیاد سروکار دارند، خوی حیوانی میگیرند. انسان با خدا مینشیند و یا با اهل بیت مینشیند، خوی آنها را میگیرد. یا اگر انسان با شیطان بنشیند، خوی آن را میپذیرد. انسان با هر که محشور باشد، خوی آن را میپذیرد. حتی این فضای مجازی که انسان با آن خو میگیرد، اثر میکند. خیلی باید مراقب بود و مبارزه کرد و خوی آن را پیدا نکرد. برخی که با عالمان ربانی بودند، ناخودآگاه احوال آنها را در خود میدیدند و برخی که با انسانهای شیطانی مینشینند، خوی آنها در ایشان پدیدار میشود.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅ یک بحث هم عنایت خدا به برخی از مکانها است. این غیر از ع
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 تصویر سازی
✅ ما گاهی تصویر دوستمان را در ذهن داریم، اما شفاف نیست. صدرا میگوید: اگر به این تصویر زیاد توجه کنید، بهتدریج میبینید که شفاف شده است و واضح میشود در خیالتان. مکرر با او بودن، انسان را بالا میبرد. صدرا میگوید: «المعارف بذر المشاهده». همین معرفت حصولی، اگر انسان با آن زیاد باشد و خوب ببیند، تبدیل به شهود میشود، البته شهود عینالیقینی. من یکی و شما دو تا و من به عنوان بیننده و شما به عنوان دیدهشده. صدرا میگوید: شما با این معارف زیاد باشید، کمکم تبدیل به شهود میشود. بعد از مدتی این امر حصولیِ ذهنی، میشود شهودیِ حضوری که من او را میبینم و مغایر من است که میشود مشاهده عینالیقینی. اما اگر بعد از مدتی ادامه دهید، خودش میشوید که میشود شهود حقالیقینی.
✅ خواجه نصیر در نمط نهم اشارات بیانی دارد و به زغال مثال میزند که کنار آتش قرار میگیرد. ابتدا این زغال سرد و خیس است و بهتدریج رطوبتش کم میشود. بعد از مدتی که خشک و گرم شد، کمی سرخ میشود و بهتدریج سرختر و سرختر تا در نهایت تبدیل به آتش میشود. نفس هم این گونه است که اگر با چیزی خو کند، بهتدریج شبیه آن میشود و بعد خود آن شیء میشود. در بحث اتحاد عاقل و معقول، اگر کمی ادامه دهد، شهود عینالیقینی میشود و اگر ادامه دهد میشود شهود حقالیقینی و میشود خود آن شیء.
🔵 فلسفه ذکرگفتن
✅ فلسفه ذکرگفتن هم همین است که اگر توجه وجودی داشته باشد و ادامه دهد، یک دفعه میبیند که سبک کار تغییر کرده است. یعنی همین لاالهالاالله گفتن به زحمت تصویر شفاف حاصل میشود و خیلی حس نمیگیرد. ذکر را ادامه میدهد میبیند خیلی خوب شد. ناگهان یک القا میآید و مواجهه وجودی صورت میگیرد. مواجهه وجودی را ادامه میدهد و کمکم واضح و شفاف میشود.
✅ به طور خلاصه، وقتی ذکر لاالهالاالله را میگفت، قبل از آن جور دیگری بود، ولی بعدش میبیند جور دیگری شده است. ابتدا که ذکر میگوید، چیزی نمییابد. ولی بعد از مدتی القای برقی به او دست میدهد، بعد از مدتی این حال قوی میشود و مواجهه وجودی پیدا میکند و بهتدریج این حالت شفاف میشود. وقتی شهود عینالیقینی دست داد، اگر آن را ادامه دهد، میشود خودش و قرب روی میدهد. اینجا مسئله فناء روی میدهد. او میرود بالا و او میشود. بهتدریج میشود خودش. این را میگویند: به هرچه روی آورد، به صورت آن درمیآید.
این را جناب استاد در صد کلمه، کلمه ۵۹ توضیح دادهاند: «آن كه به سرشت نفس آگاهى يافت، سِرّش را به قدس جبروت بدارد، زيرا كه مىداند نفس ناطقه انسانى بس كه لطيف است به هر چه روى آورد به صورت آن درمىآيد. ابنسينا شيوا و رسا گفته است: «المنصرف بفكره الى قدس الجبروت مستديما لشروق نور الحق فى سره يخص باسم العارف.»
✅ پیدرپی بگذارد که نور حق بر او بتابد. اگر کسی سحر را ادامه دهد، بهتدریج میبیندکه نور حق بر او بتابد و او بیابد این حقیقت را. این بیان هم بحث انصراف است و هم بحث «مستدیما لشروق نور الحق» هم خیلی لطف دارد.
🔵 فلسفه ذکر و مراقبت دایم
✅ ذکر علیالدوام یا مراقبت علیالدوام داشتن و یا ذکر مکرر داشتن و فراوان به سمت او رفتن، سِرّش چیست؟ اولاً شفافشدن؛ ثانیاً غرقشدن و محوشدن که حقیقت برایش آشکار میشود آن گونه که هست. انسان کامل صاحب اسم میشود. اسمای الهی در او پیاده میشود. در ادبیات صدرا میگوییم: اتحاد وجودی که به خاطر شدت لطافت نفس باعث میشود که دمبهدم نزدیک شود. نفسِ توجه وجودی و سِرّی تقرب میآورد. میبرد و میبرد تا برسد. ملاعبدالصمد همدانی در بحث ذکر بیانی دارد که چرا باید ذکر مداوم داشت.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 تصویر سازی ✅ ما گاهی تصویر دوستمان را در ذهن داریم، اما شفاف نیست. صدرا میگو
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
🔵 انصراف
✅ «آن كه صاحب همت باشد و نفس را از اشتغال بدين نشأه انصراف دهد، ...» اینسو باید کمسو شود. یک سبک انصراف این است که در دل دنیا، دنیا نبینی و فقط خدا را ببینی؛ آنگونه که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: هیچ چیزی را ندیدم جز اینکه قبل و بعد و مع او، خدا را میدیدم.
✅ انابه یعنی کثرت رجوع به خدا که الان هم که کار میکند، وصل به خدا میشود. گویا در هر کاری اول خدا را میبیند. معیار انصراف است، ولو این که انصراف در دل کثرت باشد. اگر کسی ادامه دهد، با هر کی هست و هر کاری میکند، منصرف میشود. در دل هر کاری منصرف به او میشود.
✅ بندهخدایی میگفت: (به کارهایتان) حالت دعایی بدهید و در هر کاری به سوی خدا بروید و از او بخواهید که کمک کند. مثلاً نسبت به همسر که میرسد بگوید خدایا، تو مواظب من باش که خطا نکنم و بد نکنم و تندی نکنم. استغفار و انابه و دعا همگی انصراف است.
✅ در کنار اینها باید سحر هم داشته باشیم. اگر سحر نداریم، به خود جفا میکنیم. اینکه گاه از دست انسان در میرود، درست است، اما انسان باید شب و روز زندگی کند برای سحرش. این انصراف ویژه باید باشد تا قوت دهد.
✅ «گاهى تمثلاتى در لوح نفس خود مشاهده كند و گاهى حقائقى بىتمثل دريابد و از اين حالت آگاهى يابد كه آنچه به آدمى در حالات نوم و تنويم [مغناطیسی] و غشوه و خوف و احتضار و نظائر آنها روى مىآورد، هيچيك موضوعيت در روى آوردن تمثلات و ادراكات ديگر ندارد. آنچه كه موضوعيت دارد انصراف از نشأه عنصرى و اعراض از تعلقات اينسوئى است و چون انصراف در بيدارى هم روى آورد نتيجه هزاران خواب و احتضار را مىدهد» (صدکلمه، کلمه ۶۲).
🔵 ضرورت دوام مراقبه
✅ «آن كه به نعمت مراقبت متنعم است مىداند، كه هر چه مراقبت قوىتر باشد و تمثلات و واردات و ادراكات و منامات زلالتر، و عبارات [در آن حالات به او کلماتی می گویند که آن کلمات گاه بسیار ناب است] كه اخبار برزخىاند، رساتر و شيواترند».(صدکلمه، کلمه ۶۹). این بیان را از استادشان علامه طباطبایی هم آوردهاند.
🔵 تحلیل فنّی فنا
✅ نفس به هر چه روی آورد، به صورت او در آید. اگر کسی این را بفهمد، تحلیل فنّی فنا را میفهمد که بهترین تحلیل فلسفی برای فنا همین مسئله اتحاد عقل و عاقل و معقول است. توجه اصلی روی توجه وجودی است که به معنای ارتباط واقعی برقرارکردن است با خداوند متعال.
🔵 انواع توجه
✅ در نماز که میایستید، میشود ساده نماز را خواند. اما گاه میشود اینگونه نماز خواند که تمام جان را به سمت خدا کنیم و بگوییم: خدایا، در پیشگاه تو هستم و جان را درگیر کند. گاه توجه فکری و گاه توجه بدنی میکنیم. توجه بدنی این است که انسان رویش را به سوی او میآورد. اما توجه فکری این است که انسان با فکرش به آن توجه کند. توجه وجودی این است که انسان جانش را متوجه خداوند متعال کند. رویآوردن توجه وجودی است که همه جان آنسویی شود. گرچه ابتدا ابهاماتی دارد. هنوز تمرین نکرده است به لحاظ توجه وجودی، ولی به لحاظ فکری بلد است. گرچه توجه وجودی ابتدا مبهم است، ولی ادامه داده شود، بعد از مدتی واضح و درست میشود. فقط باید بلد باشیم و رهزنیهای شیطان را کنار بزنیم.
✅ کمی ادامه دهد، القائات خوش میآید. بعد از ادامهدادن صورت میآید. بعد از مدتی صورت شفاف میشود. بعد از مدتی شهودات حقالیقینی میشوند. این کار آسانی است و از درون هم بهتدریج و آهستهآهسته میتوان پیش رفت و به لحاظ روحی هم میتوان غرق شد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۸۱ (۱۵) (۱۴۰۱/۱۲/۱۳ ۱۱شعبان شنبه)
🔴 بخش اول
✅ در جلسات قبل، چند نکته از تجربه های سلوکی حضرت استاد را گفتیم. ۱. ریاضت ۲. همت و استمرار؛ ۳. قبض و بسط که احوالی است برای عارف دست میدهد. ۴. تأثیر زمان و مکان.
🔵 ۵. لطافت روح و قدرت روح در مبدل شدن به حقایق با توجه
✅ لطافت روح باعث میشود نفس به هر چه روی بیاورد، مثل آن شود. تبدل هویت انسان با توجه به رفتن به سوی او. عمدتاً هم باید توجه کرد. بحث صیرورت نفس و اینکه به سمت هر چیزی برود، هویت ما هم به همان سو میرود. روح آنقدر لطیف است که به هر سمتی روی بیاورد، همان میشود. بحث تکرر و استمرار (بیان شد). ادامه که مییابد بعد از مدتی میبیند درست مثل او و همخویِ او شد. نفس خوپذیر است. به دلیل شدت لطافت و صیرورتی که پیدا میکند میبیند خود او شد. ارتقای وجودی پیدا میکند و مکرر به سمت حضرت حق میرود. آینۀ دل وقتی مکرر در برابر حضرت حق قرار بگیرد، دقیقاً حالتی پیدا میشود و میبیند همان حقیقت در او نشسته است.
✅ همینجا است که بعضیها توصیه میکنند هم با امام معصوم بنشینید و هم با خدا. کسی که ذاکر حق است، جلیس خدا است. و کسی که زیارتی انجام میدهد و التفات به معصوم پیدا میکند، همینطور است. گاه توجه به معصوم، خودش زیارت است. همین که به سمت معصوم میرویم و توجه میکنیم، بعد از مدتی، دل این موانع را کنار میگذارد و توجه دقیق به سمت حجت خدا (پیدا میکند). درست مثل اینکه نزد عالم ربانی که میرویم و نورانیتش را میگیریم، نزد امام معصوم که میرویم، شفافیت نور امام معصوم در ما مینشیند.
✅ خیلیها را دیدهایم که ارتباط قلبی با امام معصوم برقرار کردهاند، احوال امام معصوم در آنها پدیدار میشود؛ کمی که ادامه دهند، عنایات و افاضات را میبینند. خود ما این حس را بیشتر با زیارت امام رضا علیهالسلام مییابیم. نورانیتی که میآید، حس میکنیم. ولی وقتی ادامه دهیم، مییابیم. نسبت به حضرت حق و امام معصوم، هر دو به این سبک آمده است. اگر در ارتباط با خدا باشد، میبیند که راحت این حالت شبه فنا به او دست میدهد و بعد از مدتی هم منتهی به فنا میشود.
✅ مسئله انصراف و مراقبت را بیان کردیم. استمرار، یعنی یک بار و دو بار با خدا نشستن، بهتدریج موانع کنار میرود. در کارهای علمی میبینیم کسی که کار علمی میکند، ابتدا وضوح و شفافیت ندارد، اما بهتدریج شفافیت ایجاد میشود؛ به تدریج میبیند که تماماً شفاف شد.
✅ ماه یک وقت مقابله ناقص دارد و یک وقت مقابله کامل. در مقابلۀ کامل نور را کامل دریافت میکند. به آیتالله العظمی بهاءالدینی گفتند: شما با این همه شلوغی و کثرت کار چگونه (در نماز) حضور قلب دارید؟ ایشان گفتند: بله میشود؛ میگفت «اللهاکبر» و راحت وصل میشد. این باعث میشود که موانع ارتباط کم شود و دقیقاً واضح میشود و تقابل روی میدهد. وقتی تقابل نفس با خدا روی داد، مثل او میشود و او را در خودش پیاده میکند و به فنا میرسد. فنا صیرورت وجودی است. (با فنا) از این نشئه بالاتر میرویم.
🔵 هزار و یک نکته، نکته ۸۸۹
✅ نفس انسانى مستعد قبول علم از جواهر عقول است و هيچ حجابى از جانب آنان نيست حجاب از قابل است چون حجاب مرتفع شود و نفس بصفت تخليه متصف شود [تخلیه حجاب] مقام تحليه كه متحلى شدن به حقائق انوار ملكوتيه است براى او حتم است.
✅ سعدى حجاب نيست تو آينه پاكدار
✅ زنگار خورده چون بنمايد جمال دوست
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۸۱ (۱۵) (۱۴۰۱/۱۲/۱۳ ۱۱شعبان شنبه) 🔴 بخش اول ✅ در جلسات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
✅ و نفس انسانى چون به نيروى علم و نور حضور و مراقبت قوى شد حواس وى را بمدركات خود مشغول نتوانند گردانيد در حال بيدارى وى را افاضات علمى چنان حاصل شود كه ديگران را در خواب بلكه چون نفس قوى شود رؤيا كم گردد كه حسن بن على بن حسين بن شعبه حرانى رضوان الله تعالى عليه در كتاب شريف تحف العقول از حضرت رسول (ص) روايت كرده است كه قال ص لا يحزن احدكم ان ترفع عنه الرؤيا فانه اذا رسخ فى العلم رفعت عنه الرؤيا (ص ۵۰ كلمه ۱۲۴) و سرش اين است كه حال در بيدارى میبيند.
✅ غرض اين كه چون مرآة قلب را شطر شمس ملكوت داشته باشى و چهره جان را با عالم آله بدارى تا ماه دل با خورشيد آسمان حقيقت در مقابله بود [دقیقاً روبرویش قرار گیرد] تمام آن نور گردد و بدر شود [ماه ابتدا مقابله تمام با خورشید ندارد. ولی هر شب که میگذرد بهتدریج مقابلهاش کاملتر میشود. دل انسان هم این گونه است که ابتدا مقابله کامل با حقتعالی ندارد. تعلقات و تعشقات و ... مانع میشوند و حجاب هستند؛ انسان بهتدریج اینها را کنار میگذارد و اینها کم میشود و هرچه این کم شود، مقابله نفس با او بیشتر میشود. بندهخدایی بود میخواست مجسمهای بسازد. این مجسمه خیلی عجیب و غریب بود. او میگفت: دو هفته تمرکز کرده بود تا آن صورت را بیاورد، بهتدریج آن صورت برایش شفاف شد و بر اساس آن، این صورت را ساخت. او میگفت: من این حال را پیدا کردم، خانواده دیدند که من یک جور دیگری هستم، من را به بیمارستان بردند. البته ما باید توجه داشتیم که در عین حالی که وقت خلوت داریم، ولی جانب اینسو را هم نگاه داریم و بهتدریج آنسویی شویم.] آنگاه به زمزمه و ترنم آيى كه
✅ ز اخترم نظر سعد در رهست كه دوش
✅ ميان ماه و رخ يار من مقابله بود
🔵 ۶. رفع أنانیت
✅ یکی از اموری که در مباحث عرفانی خیلی مورد توجه است رفع انانیت و تعین انسانی و وجودی است. این انانیت باید حذف شود. این راه خیلی طولانی است تا رفع انانیت به صورت کلی صورت پذیرد. رفع انانیت خیلی جدی است و از ابتدا هم دستور میدهند: «اگر خود را دیدهای، به هیچ جا نمیرسی!»
✅ آنچه در فرهنگ دینی ما در بحث عُجب آمده است، خیلی لطف دارد که حتی کار روحی خوش میکنید، نباید عجب بیاید. خدا خیر مؤمنی را بخواهد نمیگذارد دوسه شب نماز شب بخواند تا برایش عجب نیاید؛ تا از خود بیزار شود. عجب خیلی مهم است. چرا؟ چون راه را نسبت به توحید میبندد. چون (کسی که عجب دارد) ظاهرش این است که به سمت خدا میرود و کار توحیدی میکند، ولی در واقع به سمت خودش میرود.
✅ حضرت امام خمینی ره جملهای دارد که گاه بد معنا شده است: «طاعت نتوان کرد گناهم هوس است!» نباید گناه کرد. منظور این است که گناه باعث میشود خودِ انسان شکسته شود.
🔵 خیلی مَنمَن نکنید
✅ در انانیت توجه ویژهای میکنند. به نظرم این اندیشهها عمقی دارد، ولی وقتی از همین آغاز شروع کنیم، این خیلی خوب است. همین که گاه دربارۀ خودت به زبانت چیزی میآید، نگو! همین رفع انانیت اولیه میکند. واقعش این است چی هست که داریم و از خودمان است؟ اصل وجود که از خدا است؛ علم از خدا است؛ تیزهوشی از خدا است؛ مدیریت از خدا است. کدام یک از اینها برای توست؟ کدامش از خودت بوده است که چنین فکر میکنی!؟ اگر اینگونه فکر کنیم، چیزی از انانیت باقی نمیماند. حضرت امام سجاد علیهالسلام فرمود: «أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّينَ وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّينَ وَ مِثْلُ الذَّرَّةِ أَوْ دُونَهَا». در کار اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین مجامله نیست. در برابر خداوند متعال هر کس قرار بگیرد، صفر است. لذا برخی از آقایان گفتهاند: «خیلی مَنمَن نکنید». درست است که آدم کاری میکند، ولی بداند که چیزی نیست.
✅ در جریان حضرت یوسف نکتهای است. اینکه حضرت یوسف گفت بروید از زنها بپرسید که چه شد، میخواست برای پادشاه مصر اثبات کند که من گناهی نکردم. «ذلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدي كَيْدَ الْخائِنينَ وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي إِنَ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحيمٌ» (یوسف، آیات ۵۲ و ۵۳). حضرت علامه میفرمود: حضرت یوسف رفو میکند که حتی اینکه گفته است: «لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ» را به خودش نسبت داده است، بعد بگوید که این را هم از خودم ندارم جز اینکه رحمت و رأفت خدا شامل حالم شد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅ و نفس انسانى چون به نيروى علم و نور حضور و مراقبت قوى شد حواس وى را بمدركات خ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 انانیت نباید در کار ما بیاید
✅ انانیت نباید در کار ما بیاید. برای کار عرفانی خیلی نیاز داریم که انانیت را حذف کنیم. تا انانیت هست، به هیچ جا نمیرسیم. راه را برای امتحان باز کردهاند و اینها امتحان است. باید در برابر حقتعالی هیچ شوی، آنگونه که هیچ هستی. حضرت امام ره میفرمود: ما همه هیچیم و هرچه هست اوست!
🔵 آهستهآهسته این «من» را حذف کنیم
✅ دوست نداشته باشیم به چشم بیاییم. ما چه هستیم و چه کارهایم؟ در زبان و منطق و امیال و حب و بغضهایمان، آهستهآهسته این «من» را حذف کنیم. ما پنجاه سال یا بیست سال به این «من» میدان دادهایم و الان میخواهیم آن را حذف کنیم. چه کنیم؟ از اینجا شروع کنیم که این «من» را به زبان نیاوریم. با خود کلنجار برویم و زیاد میدان ندهیم. این میدان دادنها انسان را به انحراف میکشاند و راه بسته میشود.
🔵 تحلیل عمیق عارفان
✅ عرفا میگویند: تمام موجودات عالم تعینات حق هستند؛ هر جلوهای یک تعین از حق است. هر کس بخواهد به حق برسد، باید رفع تعین کند تا به حق برسد. اگر بخواهی به حضرت حق برسی و به توحید ناب برسی و به عرفان حقیقی برسی، چارهای نداری که رفع تعین کنی!
✅ اصل حرف را از اینجا شروع میکنند: اصلش این است که تعین حق هستیم. اگر این تعین در حد خودش بایستد، دیگر به حق نمیرسد. اگر بخواهی به حق بیانتها برسی، باید این پوسته شکسته شود و حدّ خودت را از بین ببری. باید رفع تعین کنی تا درست شود. «میانِ عاشق و معشوق هیچ حائل نیست / تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز».
🔵 وجودک ذنبٌ لا یقاس به ذنب
✅ چارهاش این است: به تعین نگاه نکنید، به حق نگاه کنید و همه را از حق ببینید. و از اینجا بهتدریج رفع تعین را شروع کنید. اگر بخواهی به بیانتها برسی، چارهای جز این نیست. به بعضیها میگویند: از این به بعد تا خود را نشکنی نمیشود! تا تقیدات درونیات را نشکنی، بعضی از تعشقاتت را نشکنی، برخی از ملکات بدت را نشکنی، نمیشود. حتی میگویند: «وجودک ذنبٌ لا یقاس به ذنب».
🔵 تا به توحید ذاتی نرسید، تتمه إنّیّت هست
✅ واقعاً ملکات بد با خدای پاک سازگار نیست. وقتی ما دیده را پاک کردیم، میتوانیم خدای پاک را ببینیم. نفس تعین را دیدن، بد است. بر فرض اینکه قیودات و تعینات را کنار گذاشتهایم، همین خود را دیدن، همین مانع است. تا به توحید ذاتی نرسید، تتمه إنّیّت هست. وقتی به فنا رسیدی، رفع تعین شد، ولی تا به فنای ذاتی نرسی، تتمه إنیّت هست و تا آن توحید ذاتی درست نشود، اندکی جهت دوگانگی برقرار است. رفع إنّیّت و أنانیت خیلی جدی است. باید مراقب بود که در زبان خیلی «من» نیاید. حضرت استاد چندجا بحث انانیت را گفته است.
🔵 هزار و یک نکته، نکته ۱۲۱
✅ «بقدر نيستى تو [تا فنای ذاتی را شامل میشود میبینیم هیچ حظ وجودی از خود نداریم و هر چه هست از آن اوست.] هستى حق ظاهر مىشود نمیبينى كه در ركوع سبحان ربى العظيم میگويى و در سجود سبحان ربى الاعلى. (مقدمه شرح ميبدى بر ديوان منسوب به امير ع).» عظیم را دیدی و در رکوع، نیمه شدی و وقتی اعلی را دیدی در سجده افتادی. که اقرب حالات انسان به خداوند متعال، سجده است. اینها حالات فنایی حضرت رسول است در شب معراج.
🔵 هزار و یک نکته، نکته ۱۴۱
✅ «ميبدى در فتح ثالث فاتحه ثانيه آورده است كه شيخ سعد الدين حموى سوار بود و به رودخانه رسيد و اسب از آب نمىگذشت امر كرد كه آبراه تيره ساختند و به گل آلوده كردند و اسب در حال بگذشت فرمود تا خود ميديد از اين وادى عبور نمیتوانست كرد.» تا خود دیدی تو را به محضر دوست راه نمی دهند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 انانیت نباید در کار ما بیاید ✅ انانیت نباید در کار ما بیاید. برای کار عرفانی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
🔵 تبرج در عرفان
✅ تبرج در کار عرفانی این است که مَنمَن داشته باشد. در کار عرفانی تبرج مزاحم اصلی است، بلکه مایۀ سقوط است. اگر کسی اینگونه باشد و سروصدا داشته باشد و از کراماتش بگوید، بدانید از فضای عرفانی افتاده است. هر که با علامه طباطبایی بود، احساس نمیکرد که در او خبری هست. در جریان علامه و باغبانِ باغِ شاگردِ ایشان که تا آخر نفهمید که این علامه کیست و فکر میکرد که علامه یک آخوند معمولی است و گمان میکرد چیزی در او نیست. حق هم همین است و مگر میشود در پیشگاه خدا انسان عرض اندام کند! نظام عالم خشم میگیرد بر کسی که بخواهد عرض اندام کند و مخصوصاً کسانی که در این مسیر راه افتادند و اطلاع دارند.
🔵 اندیشه بندگی
✅ رفع انانیت، اندیشه بندگی دینی است. ما مِلکِ خداییم و برای خودمان نیستیم. اصل رفع انانیت، بندگی کردن است. حقیقتاً این است که بنده، مِلک خدا است؛ این از نظر حقیقی. انسان باید به کجا برسد؟ باید به جایی برسد که جز خدا نبیند. این میشود بندگی در حیطه شعور و ارادهاش. وقتی این بندگی محقق شود، نمیتواند اول خودش را ببیند. هر وقت خودش را بخواهد ببیند، با خدا میبیند. برای من نیست، برای خدا است.
🔵 عین ربط به خدا
✅ کسی که بحث وجود فقری را خوانده است، میخواهد بگوید: عین ربط به خدا است و چیزی برایش نمانده است و تمام حقیقتش برای خدا بودن است. وجود فقری عین ربط است. تو کیستی؟ مال او. وقتی اینطور شد، چه می شود؟ ما چه میکنیم؟ در خیال و وهم (احساس) استقلال و انانیت میکنیم. اگر کسی واقعاً بنده شود، باید به این حال برسد. و هرچه میبیند، میبیند که برای اوست و حقیقت و اصل اوست. این هویت میشود: هویت بندگی شعوری.
✅ علامه طباطبایی مراتب اسلام و ایمان را توضیح میدهد، در مرحله سوم که رضای محض است، میگوید: این هنوز آن بندگی نیست. چون رضای محض یعنی مطیع محض خدا است. علامه میفرماید: این هنوز آن بنده نشد، چون بنده وقتی است که نگوید منی و اویی هست و من از او راضیم! تا دو طرف درست کنید؛ دوگانگی درست کنید، بندگی درست نشده است. بلکه بندگی حقیقی این است که من عین ربط هستم. اگر در هویت حقیقی بیاید، میشود فناء. فناء واقعیت وجودی شناختاری است و هم عاطفی احساسی. این میشود حال فناء و بندگی. این بندگی که بیاید، رفع انانیت میشود و الا همیشه این انانیت هست.
🔵 بنده حقیقی خدا
✅ عارفان میگویند: تو باید این انانیت را برداری. حتی به برخی اهل سلوک گفته میشود: تو همه چیزت درست است، اما باید این انانیتت برداشته شود. اگر کسی این را ادامه دهد، میشود بنده حقیقی. «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي»(فجر، آیات ۲۷تا۳۰). میشود نفس مطمئنه و شایسته؛ ورود در زمره «عِبادِي» میشود. این بنده حقیقی است. همه مخلوقات بنده خدا هستند، اما این «عِبادِي» بنده حقیقی خدا هستند. بندگی حقیقی که بیاید، رفع انانیت میشود. باید رفع تتمه انانیت کرد که اگر این شد، میشود آن فرمایش امیرالمؤمنین علیهالسلام: هیچ چیزی ندیدم، مگر اینکه قبل و بعد و مع او، خدا را دیدم. حضرت امام ره میفرمود: تمام مشتهیات انسان، زیر سر انانیت است. باید «فَادْخُلِي فِي عِبادِي» صورت بگیرد. اگر این شد، به نتیجه میرسد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 تبرج در عرفان ✅ تبرج در کار عرفانی این است که مَنمَن داشته باشد. در کار ع
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش پنجم
🔵 هزار و یک نکته، نکته ۴۸۳
✅ حق سبحانه فرمود: سبحان الذى أسرى بعبده ليلا، نفرمود اسرى بمحمد- صلى الله عليه و آله و سلم- چون اين مقام براى عبد است و اشهد ان محمدا عبده و رسوله، پس اگر عبد شوى باندازه بندگى خود قرب بآن مقام منيع پيدا كنى اگرچه تمنى بمقام محمدى همان است كه حق سبحانه فرمود: ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ (اعراف ۵۵) [رسیدن به مقام محمدی، نصیب احدی نخواهد شد و طلب کردن آن تعدی است.] در تفسير مجمع آمده است: قيل هو ان يطلب منازل الانبياء، و در اين معنى شيخ در فص عزيرى فصوص الحكم نيكو گفته است: و هذا الحديث قصم ظهور اولياء الله لانه يتضمن انقطاع ذوق العبودية الكاملة التامة (ص ۳۰۸ ط ۱) [ولی الله شریک خدا شدن است.] ولى:
رو پى مصطفى شوى بوذر فيض حق وقف خاص بوذر نيست و در گلشن راز ميخوانى:...
✅ فخر رازى در شرح اشارات شيخ در ضمن فصل پنجم نمط نهم كه شيخ گويد: اشارة العارف يريد الحق الاول لا لشئى غيره و لا يؤثر شيئا على عرفانه الخ، آورده است كه: لقد روى فى- الاخبار انه عليه السلام لما عرج به و وصل الى ما وصل اليه من المقامات السنية و الدرجات الرفيعة أوحى الله تعالى اليه و قال بم أشرفك؟ فقال عليه السلام: أريد أن تشرفنى بأن تنسبنى الى نفسك، فنزل سبحان الذى اسرى بعبده ليلا. [شرف انسان به بندگی است. هویت عبودیت و بندگی رفع انانیت است.] آيات و روايات در عبد و عبوديت بسيار است. فرق بين نبوت تشريعى و انبائى و نيز بين احكام تكوينى و تشريعى لازم است تا بيان اسراء شيخ در باب سيصد و شصت فتوحات مكيه و ديگر از عباد الله بر تو آسان شود و الله تعالى ولى التوفيق.
✅ تا فضل و عقل بینی بیمعرفت نشینی
✅ یک نکتهات بگویم خود را مبین که رستی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃