نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۷۵ (۹) (۱۴۰۱/۹/۱۲ ۸جمادیالاولی/ شنبه)
🔴 بخش اول
✅ از سال گذشته، به مکتب سلوکی حضرت استاد علامه حسنزاده آملی پرداختیم. مقام اول، دستورالعملهای سلوکی ایشان بود. مقام دوم، اصول و مبانی دستورات سلوکی ایشان بود. اصول و مبانی هم جزء بحثهای دستورالعمل سلوکی است تا قدرت تقییم و ترجیح پیدا شود.
🔵 نقد مبنای سرعت در سلوک
✅ بعضیها سرعت را خیلی جدی مطرح میکنند؛ میگویند: انسان باید به سرعت از این نشأه در برود. آیا سرعت معیار است؟ ما در گذشته، به بحث سرعت نپرداختیم. واقعیت این است که سرعت معیار نیست. برخی میگویند خوب است انسان استخواندار شود تا وقتی که آن طرف رفت، کم نیاورد و یا دچار انحراف نشود؛ لذا سرعت معیار نیست. در موارد استثنا بحث سرعت مطرح میشود، اما قاعدۀ کلی این است که سرعت معیار نیست.
✅ بنایِ برخی بر این است که به سرعت شخص را از این نشأه بکَنند تا چشم برزخیاش باز شود. اما معتقدم نباید اینگونه باشد، گرچه ممکن است گهگاهی و در مرحلهای و در شرایطی، سرعت اِعمال شود. بر فرض که هیچ انکشافی حاصل نشد و فتح و فتوحی پیدا نشد و هیچ نحوه اقتداری هم پیدا نشد؛ چون حاصل نشد، پس این چیست که من خود را مشغول کردهام؟ اگر دستورالعملهایت مطابق شریعت باشد، تو را میسازد؛ هیچ باکی نیست. تو که مشغول بینالطلوعین شدی، مشغول راز و نیاز شدی، مشغول خلافهایت شدی تا جلویش را بگیری، ولو اینکه برای تو کشف و انفتاحی حاصل نشود، اما این کمال تو است. اگر بداند این کمال است و اگر کسی اهلش باشد، میتواند به او نشان دهد که چگونه برایش کمال است.
✅ اگر کسی تمام کارهایش را میکند و عبادت و مراقبت و توجه و ذکر را داشته باشد، اگر این دنیا برایش حاصل نشد، آن دنیا به او خواهند داد.
🔵 شیطنت در سلوک
✅ دیدهایم افرادی که اهل کشف و مکاشفه شدهاند، ولی اعتدال انسانی پیدا نکردهاند. معمولاً برایشان مضر است و مشکلاتی ایجاد میکند. بله، گاهی دیدن چند نمونه از احوال خوش، چیزی است، ولی اینکه پایه کار قرار بگیرد، چیز دیگری است. بعضیها سرعت را خیلی جدی میگیرند. سرعت زیاد، خیلی مضر است و گاهی ریاضتهای سنگین انجام میدهد تا از عالم ماده عبور کند و به عالم مثال وصل شود و گاهی به جاهای دیگر وصل میکند، اما اینها به این صورت درست نیست. چنین چیزی اگر با اعتدال انسانی نباشد و با گناه همراه باشد، تبدیل به شیطنت میشود. مگر شیطنت از کجا سر در آورده است؟ مثلاً میبیند راحت میتواند به خانهها سر بزند، رفته است و دیده است و نفسانیتهای شدید. اگر این است، پادشاهان هم دیگران را تحت سلطه خود قرار دادهاند.
🔵 اعتدال و کمال انسانی
✅ سرعت معیار نیست. معیار اصلی، اعتدال و کمال انسانی است و اگر کشف و فتح و فتوحی هم حاصل نشد، نشود. کشف خوب است و انسان با آن میتواند خدا را با چشم قلب ببیند، اما اینها معیار نیست. این نحلههایی که با سرعت میبرند، خوب نیست. هنوز استوار در خُلق کریم نشده است؛ هنوز بیداری شبانهاش درست نشده است. این چه کاری است؟ شیطان هم همینگونه جلو رفته است. برخی کشف و کرامتها در غیر وقتش بیاید، مزاحم است. ما میخواهیم بنده شویم. از نظر دینی هرچه (بیشتر) بنده شوید و به رضوان حق نزدیک شوید، آنجا رسیدهاید؛ اصلش رضوان و بندگی حق است؛ حال چه کشف و شهود دست بدهد یا ندهد. ابنعربی میگوید: من کسی را میشناسم که اهل مکاشفات است، اما گرفتار سنت استدراج الهی شده است؛ او گمراه میشود و خودش هم خبر ندارد.
✅ گاهی روال موهبتی است که زمانی شخص روال طبیعی را طی میکند و بهتدریج میرسد؛ و گاهی اقتداری است. این اقتداری نوعی شیطنت است. مرتاضین اینگونهاند. اصلش این است که بندگیکردن محور باشد. اگر کشف هم داشته باشد، باز هم راه بندگی را طی میکند. برخی میگویند: زودتر برسیم و تأمین کنیم؛ این از هر کسی بر نمیآید. باید همهاش خدایی شود. اما اگر شخصی که به این افق رسیده است، اما مطابق افقش حرکت نکند، این خوب نیست و خطرناک است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۷۵ (۹) (۱۴۰۱/۹/۱۲ ۸جمادیالاولی/ شنبه) 🔴 بخش اول ✅ از
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
🔵 صد سال ذکر
✅ بندهخدایی میگفت: اگر من ذکری را صد سال بگویم و بدانم این ذکر اصل کار است، میگویم ولو اینکه هیچ (چیزی) به من ندهند. کسی که درس خوانده است، اینها را بهتر میفهمد. میفهمد که من این راه را رفتهام، ولو اینکه هیچ ندهند. یکی هم مثل ملاحسینقلی همدانی سی سال زحمت کشیده است، ولی به او هیچ ندادند، اما شکی در این مسیر پیدا نکرد. (و بعد از آن سی سال راه برایش باز شد). پس باید دانست که معیارهایی از این دست وجود دارد و باید مراقب بود که چه مبنایی از مبانی سلوکی در کار است و کدام مبنا حق است و کدام حق نیست.
🔵 نکات و تجربیات سلوکی حضرت استاد
✅ «آن كه چند روزى خود را از هرزهخوارى و هرزهكارى و از گزاف و ياوهسرائى، بلكه زيادهگوئى و خلاصه از مشتهيات و تعشقات حيوانى باز بدارد، مىبيند كه اقتضاى تكوينى نفس اين است كه از رياضت، ضياء و صفاء مىيابد؛ و آثار او را نور و بهائى است. پس اگر رياضت مطابق دستورالعمل انسانساز، اعنى منطق وحى «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ» بوده باشد، اقتضاى تكوينى نفس به كمال غائى و نهائى خود نائل آيد» (صد کلمه در معرفت نفس، کلمه چهل و نه).
🔵 صفای فطری
✅ اصل حقیقت ما جز صفا و نور نیست. به تعبیر دیگر، آنی که قرار است به بدن تعلق بگیرد به حسب حقیقت روح خداوند، خودش سراسر نور و صفا است و همین باعث میشود یک صفای فطری در همه هست. همانطور که یک صفای ویژه در کودکان میبینیم، حتی دروغ گفتنهایش هم یک پایه صفا دارد. حتی در دعواهایی که میکنند، باز هم صفا دارند و خیلی زود کنار هم قرار میگیرند، انگار که هیچ دعوایی با هم نداشتند. این صفای فطری برمیگردد به روح خداوندی که در ما هست.
✅ شیخ اشراق یک کلامی را نقل میکند که اصلش از فلوطین است. او میگوید: من وقتی خلأ بدن کردم، نفس خودم و هرچه در آنجا بود، همهاش صفا و نور بودند. سراسر نور و صفا برای خود احکامی دارد. آن جنود عقلی که در روایات گفتهاند، جهات صفا و تجردی نفس ما هستند؛ هفتاد و پنچ سپاه عقل. نوجوانی را دیدم که خیلی صفا داشت، بعد از یک سال که او را مجدد دیدم، خیلی ضمخت شده بود.
🔵 دو نجوا
✅ نفس که به بدن تعلق میگیرد، اقتضائات بدنی و نفس امارهای در انسان پدید میآید. در این موقع، دو نجوا در انسان پدید میآید، یکی فطری توحیدی و دیگری نفس امارهای. یکی میگوید خیانت نکن و یکی میگوید کام بگیر. همۀ ما با شدت و ضعف اینها را داریم. این روح خداوندیِ پر از صفا را داریم، ولی از این پرگوییها و پرخوریها و پرخوابیها و گناهان شدیداً مکدر میشود. از بیتوجهیها به اصل خود، غفلت، اینها گاهی شدید میشود. اینها باعث میشود که خود را گم میکنیم و صفای فطری خود را از دست میدهیم و مکدر میشویم.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 صد سال ذکر ✅ بندهخدایی میگفت: اگر من ذکری را صد سال بگویم و بدانم ای
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 گناهان؛ لای و لجنِ جان
✅ از چشمه آب زلالی میآید، بدرنگ و بدبو میشود. آبی که از سرچشمه میآمد، پاک و زلال بود، اما چگونه اینقدر مکدر شد؟ به خاطر اینکه جویی که در مسیر بوده است، آلوده بود و این باعث شد که صافی و زلالی آب گرفته شود. گناهان ما این مجرایِ جان ما را آلوده میکند. لای و لجنهای نفس، گناهان ما است؛ اینها عجیب مشکلزا است و نفس را مکدر میکند و هر گناهی به اندازه خودش. این خلافها و نیتهای سوء و نگاههای غلط که در ما میآید و میرود، این لای و لجنی است که تبدیل میشود به بوی بد و رنگ سیاه و از آن صفا میافتد.
✅ به تجربه میبینیم که بعد از مدتی چرا این کارها ما را اینگونه کرده است و چرا کرخت است و رفتار غلط دارد. امام صادق علیهالسلام میفرماید: مؤمن دو چشم در بیرون و دو چشم در درون دارد. گاهی میبیند که یک گناه چقدر در او اثر میگذارد. تمام روز برای ساختن است، اما ما تمام روز را برای خرابکردن خود استفاده میکنیم.
✅ انسان گاهی احساس میکند از نظر روحی تهِ چاه است نه اینکه این جان یک نور و ضیاء و صفایی دارد. اصلاً خفته به تمام معنا است. یکجا نشده است که یک نوع لطافت و نرمی و تواضعی داشته باشد. آن هفتاد و پنج سپاه برای جان است. اما گاهی این جویِ جان آنقدر لجن گرفته است که اندک آب فطرت توحیدی بیاید، آلوده و پر از لجن میشود. این خاصیت ما است. هر کس به این نحو عمل کند، قطعاً ضرر میکند. إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ .
✅ اگر کسی در طول روز درگیر نفس اماره باشد، یقیناً ضرر کرده است. کسانی که اهلش هستند، میگویند: حتی یک دانهاش هم در روز اگر انسان داشته باشد، ضرر کرده است. فکرها و خطورات و اعمال و بینات از گناهان و ناپاکیها، اینها بسیار اثر میکند. دیدهام کسانی که خیلی پرخواب هستند، تعلق به بدن و کرختی از او میبارد و قدرت هیچ کاری را ندارد. و جوشش جان نیست. پرگویی و پرخوابی و گناه، هرچه بیشتر میشود، (بیشتر) آلودگی میآورد.
✅ این آلودگیها باعث میشود که انسان در خودش صفا و ضیاء نمیبیند. کسی که ریاضت بکشد و مواظب باشد و پرگویی نکند و هرزهگویی نکند و هر حرفی را نزند و از این تعشقات دست بردارد، در واقع با این کارها، لای و لجنهای جان را برطرف میکند؛ آن وقت میفهمد که جانش عجب صفایی دارد. تا به حال نمیدانستم که جانم این قدر صفا دارد.
✅ بزرگان نقل کردهاند: چرا با این همه نمازخواندن، هنوز هیچ چیز ما درست نیست؟ مثال میزنند به اینکه جویِ جان که آب روان نماز را میخواهی نشان دهی، این جویِ را پر از لای و لجن کردهای یا خیر؟ این لای و لجن، نماز را آلوده میکند و همین نمازی که باید اثر کند، دیگر اثر نمیکند. ظاهراً مولانا این مطلب را در مثنوی دارد. لذا یک بحثی که باید توجه کرد این است که باید بهگونهای تعشقات و تعلقات و کدورتها را برداشت تا سیاهیهای جان برطرف شود. تقوایی که در دین مطرح شده است، چیزی است که به ما کمک میکند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۷۶ (۱۰) (۱۴۰۱/۱۰/۱۰ ۷جمادیالثانی/ شنبه)
🔴 بخش اول
✅ مقام اول (دستورالعملهای سلوکی) و مقام دوم (اصول و مبانی سلوکیِ) حضرت استاد بیان شد و به مقام سوم رسیدیم.
🔵 مقام سوم؛ نکات و تجربیات سلوکی حضرت استاد
✅ این تجربیات که ایشان نقل میکنند یا از خودشان است یا از دیگران است و حضرت استاد روی آن صحه گذاشتهاند. مثلاً در بحث ذکر بیانی از ملاعبدالصمد همدانی نقل میکنند که این بیان را خیلی میپسندند؛ به این معنا که این تجربه را خودشان داشتهاند و این بیان و عبارت را پسندیدند و آوردهاند.
✅ این نکات و تجربیات را با نظم خاصی بیان نمیکنیم، اما میشود برای ارائه در جای دیگر، اینها را دستهبندیهای ویژهای کرد. (در اینجا) فقط قرار است نکتههای سلوکی یک به یک گفته شود. اولین نکته را در جلسات قبل از صد کلمه بیان کردیم.
✅ «آن كه چند روزى خود را از هرزهخوارى و هرزهكارى و از گزاف و ياوهسرائى، بلكه زيادهگوئى و خلاصه از مشتهيات و تعشقات حيوانى باز بدارد، مىبيند كه اقتضاى تكوينى نفس اين است كه از رياضت، ضياء و صفاء مىيابد؛ و آثار او را نور و بهائى است. پس اگر رياضت مطابق دستورالعمل انسانساز، اعنى منطق وحى «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ» بوده باشد، اقتضاى تكوينى نفس به كمال غائى و نهائى خود نائل آيد» (صد کلمه در معرفت نفس، کلمه چهل و نه).
🔵 از رياضت، ضياء و صفاء مىيابد
✅ کسی که از مشتهیات و تعشقات حیوانی خودش را باز بدارد، صفای دل خودش را نشان میدهد. اقتضای روح خداوندی صفا و نورانیت آنسویی دارد. روح خداوندی یک صفای فطری دارد و اگر به حال خودش گذاشته شود، از عالم نو ر و صفا و پاکی است. عواطف پاک آن عالم بر او حاکم است، ولی وقتی در بند بدن میآید، گرفتار تعشقات و تعلقات اینسویی میشود.
🔵 کشمکش
✅ کشمکشی بین آنسو و اینسو در ما وجود دارد. وقتی تعشقات زیاد میشود، فطرت خفته میشود و گاه کار به جایی میرسد که فطرت بالکل خاموش میشود. این خاصیت فطرت و روح خداوندی است. باید در یک زمان مناسب تجرد و اینکه جنبه تجردی ما دارای چه خصوصیاتی است، توضیح داده شود. آنچه در حدیث جنود عقل و جهل گفته شده است، هفتاد و پنج جنود عقل، همگی خصوصیات فطرت و عقل است.
🔵 فطرتی که آلوده میشود
✅ اگر انسان کمی ریاضت بکشد، میبیند چه چیزهایی در او هست. این در فطرت ما هست، فقط گاهی آن را از بین میبریم: با حرفها و زیادهگوییها و با پرخوابی و پرخوریهایمان؛ با تعشقات خاکی و دنیاگرایی و غرق در دنیا شدنها که اینگونه میشود احساس میکنیم فطرت کارهای نیست و گویا نیست با اینکه فطرت همیشه هست. این در صفای فطری ما هست. و این صفای فطری با امور مادی و خاکی سازگار نیست. به ویژه گناهانی که در شریعت بیان شده، عجیب انسان را باز میدارد و اینسویی میکند. وقتی آن قیود کنار زده میشود، آن صفای فطری میآید. تا اینجا را در جلسات قبل گفتیم.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۷۶ (۱۰) (۱۴۰۱/۱۰/۱۰ ۷جمادیالثانی/ شنبه) 🔴 بخش اول ✅ م
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
🔵 سوانح
✅ واقعیت این است کسانی که این تجربه را دارند و چهل روز مواظبت میکنند «مَن أخلَصَ لِله أربَعینَ صَباحا جرَت ینابیعُ الحِکمَةِ مِن قَلبِهِ عَلى لِسانِهِ» واقعاً میبینند انواری در آنها میدرخشد. و عقاید پاک به آنها القا میشود. القائات خوش و پاکی به آنها میشود. وقتی القا میشود، قلب و جان درگیر است. جان گره خورده است، نه ذهن و فکر و عقل حصولی. خودِ جان درگیر است. القائات اینگونه است و عجیب هم عقاید خوشی میآید و راحت هم بر دل مینشیند. در کنار آن احوالاتی پیش میآید. شیخ اشراق اسم اینها را سوانح گذاشته است، یعنی برقهایی در دل میدرخشد. ما اگر فقط بتوانیم قیودی که خودمان ایجاد کردهایم برداریم، ظرف دل به سمت آسمان است و پشت سر هم میآید. سوانح و نور میآید و احساس میکنیم که دل روشن میشود.
✅ گاه تشرف پیدا میکنیم به محضر امام رضا علیهالسلام حال خوش پیدا میکنیم؛ یا در شبهای قدر میبینیم قلب روشن و نورانی میشود. مگر زمانی که آنقدر دلمشغولی داشنه باشیم و در غوغاها غرق باشیم که این حرفها را درک نکنیم. به روال طبیعی، اگر کمی مواظبت شود، این سوانح میآید و دل را درگیر میکند و قوت و غذای جان است. این سوانح نمونهها و چشمههایی است که انسان را راحت میبرند. عشق و علاقه به عالم ماورا میآید و خوشش میآید از پاکی و طهارت و بدش میآید از ظلمت و ناپاکی.
🔵 بیزاری
✅ برخی را دیدهام بیزرای شدید برایشان پیش میآید. گاهی حوادث و وقایع برایشان بیزاری شدید ایجاد میکند و گاهی سلوک برایشان بیزاری شدید ایجاد میکند. وقتی بیزاری شدید آمد، (از این عالم) کَنده میشوند و آنسویی میشوند. بیزای شدید این نیست که عقلانیت کنار گذاشته شود. بیزاری شدید یعنی من کجا و اینها کجا؟ چرا من برای اینها خودم را غرق میکنم؟ من عرشنشین کجا و اینها کجا؟ منِ انسانِ «عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا» و اینها کجا؟ وقتی بیزاری آمد، حال خوش میآید.
✅ یکی از آقایان که با عرفان خوب نبود، بعد از اینکه یک واقعهای برایش پیش آمد و بستگان و فرزندانش را در دریا از دست داد، به شدت به عرفان علاقهمند شد. بیمعنا بودن را باید درست معنا کنیم.
✅ دنیا خیلی خوب است و عالی است و «متجر اولیاء الله» است؛ اینها پابرجا است، اما این که همهاش قید و غل و زنجیر است و در آن هستیم و درگیریم، این هم هست.
✅ این بیزاری گاه با حوادث پیش میآید. بزرگواری بود که اصلاً در فضای عرفان نبود تا اینکه همسرش از دنیا رفت و خودش هم یک سکته قلبی کرد. از آن به بعد برایش فضای عرفانی گل کرد. چرا؟ چون دید ته آن هیچی نیست. ما باید به این باور برسیم؛ همه ما خبر داریم، اما باید حس و باور بیاید. وقتی بیزاری آمد، میبینید که خیلی راه باز میشود. بیزاری، بیزاری قلبی است. واقعاً نمیخواهد و اینجور نمیخواهد باشد.
✅ تعشقات که برداشته میشود، عجیب آنسویی میشود. برخی از طریق حوادث و مواعظ به این مرحله میرسند و برخی از طریق سلوک این تعشقات و تعلقات را کنار میگذارند. وقتی اینگونه شد، از آن سو سوانح و انوار میآید.
🔵 کل عالم دست خدا است
✅ من عنوان «انوار اعتقادی» میدهم، ولی درستتر این است که انوار معنوی معرفتی است که وقتی میآید، میبیند که کل عالم دست خدا است و خدا است که دارد خدایی میکند. اصلاً نحوه زندگی به گونهای دیگر میشود. میبیند که رحمت حق چگونه ساری است. وقتی اینها می آید، آثارش هم هست.
🔵 چه چیزی تعلقات را کم میکند؟
✅ القائات شدت و ضعف دارد. گاه تعشقات هست، در دل این تعشقات، یک راه باز میشود و جرقهای زده میشود. گاه میگویند این القائات آنقدر شدید است که انسان باید مراقب باشد که نسوزد. این اشکها و نالهها خیلی ارزشمند است. «پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز» (حافظ). وقتی انسان این را ادامه دهد، انوار و سوانح از آن سو سرازیر میشود. چه چیزی تعلقات را کم میکند؟ ریاضت.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 سوانح ✅ واقعیت این است کسانی که این تجربه را دارند و چهل روز مواظبت میکنند
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 انواع ریاضت
✅ برخی ریاضتها غیرشرعی است و گاه در عرض چهار ماه جواب میدهد. اینها خاصیتی ندارد. علامه طباطبایی میفرمود: بزرگترین ریاضت، دین است که انسان باید تا آخر عمر آن را داشته باشد. این بهترین ریاضت است. دینی که با آن بندگی میکنیم؛ به وسیله آن تعبد نسبت به دین پیدا میکنیم و دستور خدا را اجرا میکنیم.
🔵 معنای ریاضت
✅ ریاضت یعنی تمرین کردن و ورزش کردن. ریاضت معمولاً برای حذف قیود به کار میرود. گاهی قوت و غذای جان را ریاضت مینامند. عبادتهای جدیتر را ریاضت میگویند. اما اصل ریاضت، یک نوع تمرین و بازداشتن شرعی است. اگر این ریاضت انجام شود، خیلی عالی است.
🔵 بهترین ریاضت
✅ بهترین ریاضت شرعی، تقوا است. تقوا سطوحی دارد. یک سطح از تقوا گناه نکردن است. اما تقوا داریم تا تقوا. تقوا ساحتهای مختلفی دارد. اما اینکه انسان سوءظن بالله پیدا نکند، این هم تقوا است. چنین کاری درست نیست و خدا نمیپسندد و خشنودی خدا در آن نیست و تا آن را میبیند، نمیپسندد. (تقوا) یک نوع جُنّه و سپرگرفتن در برابر انواع تعلقات و تعقشات است. حتی بعضی افراد به اینجا میرسند که در دلشان گاه خطوری میآید که احساس میکنند اگر بیاید، نوعی بیتقوایی است. تقوای دینی سطوحی دارد. ایمان با تمام لوازمش را میگویند تقوا. ایمان صادق را تقوا میگویند. یعنی بگویی خدا قدیر است و از سویی از دیگری بترسی، این نشان میدهد که حقیقتاً صادق در ایمان نبودی. «الذین صدقوا...» علامه طباطبایی میگوید: ایمان و لوازم ایمان باشد، میشود تقوا. چنین چیزهایی مواظبتهای عقیدتی و عملی است. اگر این را ادامه دهد، سر از فرقان در میآورد. وقتی تقوا آمد، منتظر فرقان باشید. وقتی تقوا آمد، منتظر تعلیم الهی باشید. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا الله يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا»(انفال، آیۀ ۲۹).
🔵 ریاضت شرعی ناب
✅ این ادبیات تقوا، ریاضت شرعی ناب است. امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه فرمود: «کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی الله» (حکمت ۲۸۹ نهجالبلاغه) که از جمله خصوصیات آن برادر فی الله این بود که هرگاه امر دایر میشد بین دو امر حلال، که یکی موافق نفس و دیگری مخالف نفس بود، آنی که مخالف نفس بود انتخاب میکرد. این (کار) خیلی معنادار است. اگر ریاضت شرعی ادامه یابد، بعد از مدتی نور و صفای فطری پیدا میشود و بعد تبدیل میشود به عشق جبلی کامن.
🔵 اسب چموش
✅ خواجهنصیر درباره ریاضت میگوید: این اسب چموش را با تمرینهای فراوان رام میکنند، بهگونهای که اضطراب در حرکت ندارد. مثلاً در حین حرکت، اسب رام نشده لگد میاندازد؛ این را باید با ریاضت رام کرد. چموشی نفس هم همینطور است که باید آن را با ریاضت رام کرد. ریاضت هم یعنی پیدرپی ادامه دادن و تمرین کردن. نفس را باید با ریاضت رام کرد.
✅ «آن كه چند روزى خود را از هرزهخوارى و هرزهكارى و از گزاف و ياوهسرائى، بلكه زيادهگوئى و خلاصه از مشتهيات و تعشقات حيوانى باز بدارد، مىبيند كه اقتضاى تكوينى نفس اين است كه از رياضت، ضياء و صفاء مىيابد.» (صد کلمه در معرفت نفس، کلمه چهل و نه).
🔵 فلسفۀ ریاضت
✅ در نمط نهم اشارات، بوعلی از ریاضت بحث کرده است. مرحله اول اراده و بعد ریاضت و بعد دستور ریاضت میدهد و دستوراتش هم عبادت و عبادت مشفوعه بالفکر است. ریاضت زمینه معرفت و عشق است که در جای خودش توضیح داده شده است.
✅ بعضی اینگونه ترتیب میدهند: اراده، ریاضت، عشق و معرفت. ریاضت باعث میشود معارف و القائات خوش معنوی و امور مکاشفهای عینالیقینی و حالت عشقی پدید بیاید. حالت عشقی که ادامه مییابد میشود فنا.
✅ تقسیم اصلی اینگونه بیان شده است: ریاضت، عشق، فنا. این تقسیم سهگانه لطفی دارد. اولاً دست به کار شدن است؛ بعد باعث میشود که (از) معرفت عشقی میانی پدید بیاید. عشق مغناطیس قرب است که منتهی به فنا میشود. چرا در سلوک باید ریاضت بکشیم؟ این میشود فلسفه ریاضت که باید در مباحث فلسفه سلوک توضیح داده شود.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 انواع ریاضت ✅ برخی ریاضتها غیرشرعی است و گاه در عرض چهار ماه جواب میدهد. ا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
🔵 ریاضت، عشق، فنا
✅ ریاضت در حقیقت حذف قیود است و جذبِ «اصل» شدن است. آنها که میگویند ریاضت و عشق و فنا، میگویند: ما یک عشق جبلیِ کامن در خود داریم. فطرت ما فطرت پاک است. به حال خودش باشد، عجیب شیفتۀ آن سو میشود. اگر فطرت توحیدی به آن زلالی باشد، در کمتر از یک ساعت میتواند به خدای خودش برسد.
✅ انبیا و حجت خدا و ائمه معصومین صلواتاللهعلیهماجمعین همین که به دنیا میآمدند، سر به سجده میگذاشتند. چرا؟ چه چیزی میدیدند؟ اصل فطرت خداوندی به حال خودش باشد، خضوع و عشق جبلی دارد به حضرت حق. در انسان هم عشق جبلی وجود دارد. این روحی که گفته میشود، حداقل تفسیرش میشود روح اعظم که برترین مَلَکِ هستی است که حتی از جبرئیل هم بالاتر است. ذیل سوره قدر، الروح که نازل میشود، این روح است خودش را در اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین دمیده است و لمحهای از آن در ما آمده است. در برخی جبرئیل در آنها میدمد؛ اما اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین، روح خداوندی در آنها میدمد که سراسر عشق است و از ابتدا وصل است به خداوند متعال. در فطرت ما چنین چیزهایی هست، لذا برخی از افراد به محض اینکه اندکی ریاضت میکشند، میبینند که عشقی عجیب آمده است که نمیدانند از کجا آمده است؛ از بس که این عشق شدید است. برخی هستند که همهاش محو خداوندند و دیگر چیزی متوجه نمیشوند.
✅ اصل فطرت ما روح خداوندی است و ریاضت باعث میشود آن عشق جبلی خودش را نشان دهد. سپس عشق که مغناطیس قرب است رخ میدهد و بعد انسان به فنا میرسد. آقایان میگویند: تا ریاضت کشیدی، آن عشق جبلی کامن در تو بروز پیدا میکند. لذا هر که ریاضتش بهتر و دقیقتر و شفافتر باشد، عشق و معرفتش نیز بیشتر میشود. حضرت استاد حسنزاده از علامه طباطبایی نقل میفرمود: هر روزی که مراقبت من بیشتر است، مکاشفاتم در شب زلالتر است.
🔵 ویژگیهای ریاضت صحیح
✅ ریاضت باید عاقلانه و پیوسته و آگاهانه باشد. خواجهنصیر مثالی دارد. زغال خیس که کنار آتش قرار میگیرد، ابتدا خیسی آن کم میشود و خشک میشود و بهتدریج گرم میشود و آتش میگیرد و این شعله به تمام وجودش میرسد و در نهایت خودش میشود یکپارچه آتش. ریاضت قرار است که ابتدا این رطوبتها را از ما کم کند و بهتدریج تعشقات را از ما بگیرد. باید بدانیم چه میکنیم؛ باید آگاهانه باشد. غذا میخورد و باید هم بخورد، اما پرخوری نمیکند؛ چون پرخوری انسان را زمینگیر میکند. حرف میزند و از سر وظیفه هم حرف میزند، اما گاهی باید سکوت کند و حرف نزند. باید حرف را کم کند. فلسفه ریاضت این است که انسان را از زمینگیر بودن و از این قیودات جان در میآورد. ریاضت این قیودات را برمیدارد تا ما به عشق جبلی کامن برسیم. کسی که ریاضت بکشد، بهتدریج مییابد که برایش نور و صفا میآید.
🔵 تذکراتی دربارۀ نور و صفا
✅ برخی اینگونه هستند که شدید بر سر و سینه میزنند که گاهی این مشت و سینه را به چکش و سندان تشبیه میکنند. عجیب تغییر میکنند و عجیب میبینند که نمیتوانند آرام باشند. یکی از این افراد که این حال به او دست داده بود، در ماشین بود، نمیتوانست آرام بنشیند و دائماً پا به ماشین میکوبید. این احوال گاهی باعث میشود اشعاری عجیب و غریب میخواند. بعضی از این اشعار، آهنگ خاصی دارد. حضرت استاد نوعاً آنچه که در دیوان اشعارشان هست، از این سنخ است؛ چون معمولاً پس از چلههای ایشان است. غمها و شادیها در شعر خودش را نشان میدهد. گاهی همین چهره مادی ایشان از او نور میبارد.
✅ ریاضت باعث اتصال و صفا و ارتباط است. وقتی ارتباط بیاید، این احوال در او پیدا میشود. این احوال به شدت کوبنده است. معنای ریاضت و فلسفۀ ریاضت و سوانح نوریه و تقوا بیان شد.
🔵 اگر تقوا درست شود...
✅ بعضی گفتهاند اگر تقوا درست شود، همه چیز درست میشود. اگر کسی یک بار (از این قبیل شهودها را) تجربه کند، این سنخ امور را میفهمد. اگر این احوال روی داد، باید انسان مواظب باشد که این تعشقات بهگونهای دیگر سر بر نیاورد و صورت دنیایی پیدا نکند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔰 راهنمای دریافت صوت دروس
سلام علیکم
به اطلاع سروران گرامی میرساند با توجه به محدودیت زمان ماندگاری فایلها در پیامرسان ایتا، جهت دریافت صوتهای درس «عرفان در وادی عمل»، به سایت موسسه نفحات به آدرس زیر مراجعه بفرمایید:
👇👇👇👇👇👇
https://store.nafahat-eri.ir/product/%d8%b9%d8%b1%d9%81%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d9%88%d8%a7%d8%af%db%8c-%d8%b9%d9%85%d9%84/
✅ صوتها را میتوانید به صورت رایگان از بخش «توضیحات اثر» به صورت رایگان دریافت کنید.
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
🔵 جلسه ۳۷۷ (۱۱) (۱۴۰۱/۱۰/۱۷ ۱۴جمادیالثانی/ شنبه)
🔴 بخش اول
✅ مقام اول، بحث دستورالعملها و مقام دوم، بحث از اصول و مبانی سلوکی استاد علامه حسنزاده آملی بود که بیان شد. به مقام سوم رسیدیم که دربارۀ نکات و تجربیات سلوکی حضرت استاد است. ابتدا کلمۀ چهل و نهم از صدکلمه را بیان کردیم.
🔵 نکته اول
✅ «آن كه چند روزى خود را از هرزهخوارى و هرزهكارى و از گزاف و ياوهسرائى، بلكه زيادهگوئى و خلاصه از مشتهيات و تعشقات حيوانى باز بدارد، مىبيند كه اقتضاى تكوينى نفس اين است كه از رياضت، ضياء و صفاء مىيابد؛ و آثار او را نور و بهائى است. پس اگر رياضت مطابق دستورالعمل انسانساز، اعنى منطق وحى «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ» بوده باشد، اقتضاى تكوينى نفس به كمال غائى و نهائى خود نائل آيد» (صد کلمه در معرفت نفس، کلمه چهل و نه).
🔵 بحثی در ریاضت
✅ توضیح دادیم که ریاضت چگونه موجب صفا است و چگونه ریاضت احوال خوش به دنبال میآورد. ریاضت تمرین خویشتنداری است نسبت به اموری که مانع است.
🔵 ریاضت شرعی
✅ عنوانِ ریاضت عام است. هم ریاضت شرعی داریم و هم ریاضت غیرشرعی. باید مراقب باشیم؛ ما تن به هر نوع ریاضتی نمیدهیم. هر نوع ریاضتی را نمیپسندیم. هر کسی به هر نحوی خودش را به ماوراء بکشاند، این را قبول نداریم. مرتاضان هندی گاه سختیهایی را بر خود تحمیل میکنند که از جهت شرعی و انسانی درست نیست، اما آنها را منقطع میکند و به آنسو میکشاند. ما نمیخواهیم اینگونه باشیم.
✅ ریاضت شرعی را باید خیلی جدی گرفت. ریاضت شرعی یعنی آن چیزی که اصول و امهات دینی و قرآنی اجازه میدهد. گاهی تصریح میکنند که این کار را بکنید. مثلاً دستوراتی که از جانب شارع مقدس راجع به قضا داده شده است یا در باب سخنگفتن یا دیدن، شارع مقدس خودش فرموده است که این کارها را انجام دهید. از برخی چیزها منع شده و از برخی چیزها منع نشده است. قواعد و اصول و امهاتی بیان شده است؛ گاه تصریح شده و گاه تصریح نشده است. مثلاً شما میخواهید ذکر خاصی داشته باشید، ذکر محتوایش شرعی است، اما تعدادش هزار مرتبه باشد، این در شریعت نیامده است. اینها را باید چه کرد؟ عدد بعضی از اذکار در شریعت آمده است، مثلاً یازده بار یا سیصد بار. تعداد اذکار، یک قواعد کلی دارد که شریعت گفته است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا الله ذِكْرًا كَثِيرًا» (احزاب، آیۀ ۴۱). اگر این باشد، بر همین اساس ضوابطی داریم که سازگار است و بر همین اساس خود ما پیاده میکنیم. مثلاً در بحث حجاب، یک حد شرعی دارد، اما ده نوع میتوان آن را پیاده کرد. یک مدلش آنی است که در زنان عرب میبینیم؛ یک مدلش هم این است که زنان ایرانی بر سر میکنند. نوع مدل را شارع مقدس نمیگوید، ولی ضابطهای و قواعد عامی داده است که این را دربرمیگیرد.
✅ گاه میگوییم تصریح است و گاه میگوییم سازگار است با آنچه شریعت گفته است که طبق دستور شریعت یک امر مجاز میشود. این امر مهمی در ریاضت است. ریاضت هم باید تصریح شارع مقدس باشد یعنی شارع مقدس اجازه داده است، مانند اعمال روز نیمه رجب که یک نوع ریاضت سنگین است؛ نماز شب یک نوع ریاضت است؛ روزه یک نوع ریاضت است؛ ماه مبارک رمضان و روزههای مستحبی، یک نوع ریاضت است.
✅ آن جوانی که در دوره رسولالله بود، میگفت: من به حقیقت رسیدهام. حضرت فرمود: رسیدن به حقیقت علامتی دارد، علامت تو چیست؟ گفت: شبها به قیام و روزها به صیام؛ تا جایی که زوزه جهنمیان و تنعم بهشتیان را میبینیم. این روزهها و نمازها و شبزندهداریها و تعداد خاص اذکار، جزء ریاضتهای شرعی است. اما آنجا که تصریح نیست، جایی باشد که با اصول امهات بسازد. مثلاً کار جدیدی که شخص میکند، در شریعت هم نیست، اما امام معصوم علیهالسلام میفرماید آن کار را تا یک سال ادامه بده؛ با اینکه اصل آن کار در شریعت تصریح نشده بود.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۷۷ (۱۱) (۱۴۰۱/۱۰/۱۷ ۱۴جمادیالثانی/ شنبه) 🔴 بخش اول ✅
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
🔵 برخی قوتهای حاصله از ریاضت غیرشرعی
✅ ۱. میتواند دلها را بخواند. ۲. میتواند در برخی از امور تصرف کند. مثلاً با نگاهش سنگی را بلند کند. ۳. گاه برخی از حقایق عوالم بالاتر را فیالجمله میبیند نه حقایق توحیدی ناب. ۴. گاه مثل ابلیس خیلی از جاها میتواند برود. اگر ریاضت غیرشرعی باشد، باعث سقوط میشود. اینها چه کاری را حل میکند؟ کمترین کارش نفسانیت است و در نهایت به شیطنت و انانیت میرسد. هنر این است که انسان قدرت داشته باشد مثل اولیای الهی که در برابر دشمنان هم از قدرتش استفاده نمیکنند. این نفسانیت نیست. ولی در عمل مرتاضان هندی، نفسانیت است و در نهایت منتهی به شیطنت میشود. ریاضت غیرشرعی موجب کمال نهایی انسان نمیشود. کمال انسان که توحید است با ریاضت غیرشرعی بهدست نمیآید. لذا حضرت استاد بر روی شرعی بودن تأکید کردند: هرزهخواری و هرزهکاری و گزاف و یاوهسرایی و زیادهگویی و مشتهیات حیوانی، همۀ اینها به همین معنا است. به بیان دیگر، اینها نوعاً از این سنخ است. در عین حال ایشان تأکید میکردند که حق بدن را هم ادا کنید. ریاضتهای مطابق فطرت و عقل و شریعت در کار باشد و اینگونه نباشد که از هر نوع ریاضتی استفاده کنیم.
✅ برخی فشارهایی که به بدن میآورند، شریعت تأیید نمیکند. خود شریعت تأکید و تصریح میکند که عباداتتان را بهگونهای انجام ندهید که موجب ملالت شود. بدن را از بین نبریم؛ عقل را از بین نبریم؛ فطرت را از بین نبریم؛ شرع را رعایت کنیم. در شرع مقدس آمده است، این پرگوییها و پرخوابیها و پرخوریها، آسیبهایی جدی دارد. «صمت و جوع و سحر و خلوت ذکر به دوام» اینها اموری است که شریعت بر آن تأکید و تصریح میکند.
🔵 نکتۀ دوم؛ حال و مقام
✅ بعد از «ریاضت» میشود به این کلمه (کلمۀ هشتاد) توجه کرد. «آن كه به سير معنوى خود توجه كند، يابد كه شهودِ طلعتِ سعادت و ارتقاى به جنتِ قرب و لقاء و مكاشفات انسانى مَر اهلِ همت و استقامت راست؛ نه صاحب حال موقت را كه نصاب نصيبِ او قيلوقال است» (صد کلمه در معرفت نفس، کلمه هشتاد).
✅ گاه انسان کار روحی میکند و میبیند احوال خوشی پیدا کرده است؛ اما ماندگار نیست. وقتی تداوم داده شود، میبینیم که آن حال خوش دوام پیدا میکند. عارفان این را تعبیر میکنند به اهل حال و اهل همت. آن چیزی که نتیجه میدهد، صرف احوال خوش معنوی نیست که یکیدو بار بیاید و بعد ببینیم نیست. کار اصلی آن است که آنقدر ادامه دهیم تا ملکه جان شود و روال طبیعیاش باشد. وقتی روال طبیعی شد و همیشگی شد، این نتیجهای است که باید گرفته شود. گاهی یک معنای توحیدی میآید و میرود. البته همین هم خوب است! الحمدلله چیزی فهمیدم، اما بعد از مدت کوتاهی آن را ندارم. چه زمانی همیشگی میشود؟ وقتی که شخص اهل همت شد نه اهل حال. این را باید جدی گرفت.
✅ کار روحی و همین ریاضت اولیه که میکشیم، خیلی خوب است؛ همین باعث میشود که چشمههایی از مسئله را میچشیم؛ به تعبیر شیخ اشراق سوانح نوریه را میچشیم. سوانح نوریه قرار است طلیعه باشد. نباید در اینها بمانیم. کاری میکنیم و حال خوشی دست میدهد، و بعد یک کار دیگری میکنیم، کمی حال خوش دیگری دست میدهد؛ این کافی نیست. باید به استواری تبدیل شود. قبض و بسط برای عارف طرح میشود، ولی به این معنا نیست که آن مقام را از دست بدهد. بلکه باید بهگونهای ادامه دهد و استقامت بورزد تا بشود جزء جان و در جان بنشیند و خود جان شود به معنای حقیقی. یعنی ملکه شود.
🔵 اهل همت
✅ اگر کسی چهارتا کار کرد، کافی نیست؛ میشود به عنوان نمونه، اما چه زمانی واقعاً نورانی میشود؟ وقتی که اهل همت باشد. همت یعنی استواری. به این معنا که هیچ وقت کوتاه نیاید. اگر بخواهد خوب باشد، باید آنقدر ادامه پیدا کند تا بشود نتیجه؛ و آنقدر جا میافتد تا اینکه بعدها آنقدر برایش سخت نیست. ملکه جانش شده است و خیلی راحت به مقام حدس نزدیک میشود.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸