eitaa logo
نسیم عرفان
2.7هزار دنبال‌کننده
20 عکس
2 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 سوانح ✅ واقعیت این است کسانی که این تجربه را دارند و چهل روز مواظبت می‌کنند
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 انواع ریاضت ✅ برخی ریاضت‌ها غیرشرعی است و گاه در عرض چهار ماه جواب می‌دهد. اینها خاصیتی ندارد. علامه طباطبایی می‌فرمود: بزرگ‌ترین ریاضت، دین است که انسان باید تا آخر عمر آن را داشته باشد. این بهترین ریاضت است. دینی که با آن بندگی می‌کنیم؛ به وسیله آن تعبد نسبت به دین پیدا می‌کنیم و دستور خدا را اجرا می‌کنیم. 🔵 معنای ریاضت ✅ ریاضت یعنی تمرین کردن و ورزش کردن. ریاضت معمولاً برای حذف قیود به کار می‌رود. گاهی قوت و غذای جان را ریاضت می‌نامند. عبادت‌های جدی‌تر را ریاضت می‌گویند. اما اصل ریاضت، یک نوع تمرین و بازداشتن شرعی است. اگر این ریاضت انجام شود، خیلی عالی است. 🔵 بهترین ریاضت ✅ بهترین ریاضت شرعی، تقوا است. تقوا سطوحی دارد. یک سطح از تقوا گناه نکردن است. اما تقوا داریم تا تقوا. تقوا ساحت‌های مختلفی دارد. اما اینکه انسان سوءظن بالله پیدا نکند، این هم تقوا است. چنین کاری درست نیست و خدا نمی‌پسندد و خشنودی خدا در آن نیست و تا آن را می‌بیند، نمی‌پسندد. (تقوا) یک نوع جُنّه و سپرگرفتن در برابر انواع تعلقات و تعقشات است. حتی بعضی افراد به اینجا می‌رسند که در دلشان گاه خطوری می‌آید که احساس می‌کنند اگر بیاید، نوعی بی‌تقوایی است. تقوای دینی سطوحی دارد. ایمان با تمام لوازمش را می‌گویند تقوا. ایمان صادق را تقوا می‌گویند. یعنی بگویی خدا قدیر است و از سویی از دیگری بترسی، این نشان می‌دهد که حقیقتاً صادق در ایمان نبودی. «الذین صدقوا...» علامه طباطبایی می‌گوید: ایمان و لوازم ایمان باشد، می‌شود تقوا. چنین چیزهایی مواظبت‌های عقیدتی و عملی است. اگر این را ادامه دهد، سر از فرقان در می‌آورد. وقتی تقوا آمد، منتظر فرقان باشید. وقتی تقوا آمد، منتظر تعلیم الهی باشید. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا الله يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا»(انفال، آیۀ ۲۹). 🔵 ریاضت شرعی ناب ✅ این ادبیات تقوا، ریاضت شرعی ناب است. امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه فرمود: «کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی الله» (حکمت ۲۸۹ نهج‌البلاغه) که از جمله خصوصیات آن برادر فی الله این بود که هرگاه امر دایر می‌شد بین دو امر حلال، که یکی موافق نفس و دیگری مخالف نفس بود، آنی که مخالف نفس بود انتخاب می‌کرد. این (کار) خیلی معنادار است. اگر ریاضت شرعی ادامه یابد، بعد از مدتی نور و صفای فطری پیدا می‌شود و بعد تبدیل می‌شود به عشق جبلی کامن. 🔵 اسب چموش ✅ خواجه‌نصیر درباره ریاضت می‌گوید: این اسب چموش را با تمرین‌های فراوان رام می‌کنند، به‌گونه‌ای که اضطراب در حرکت ندارد. مثلاً در حین حرکت، اسب رام نشده لگد می‌اندازد؛ این را باید با ریاضت رام کرد. چموشی نفس هم همین‌طور است که باید آن را با ریاضت رام کرد. ریاضت هم یعنی پی‌درپی ادامه دادن و تمرین کردن. نفس را باید با ریاضت رام کرد. ✅ «آن كه چند روزى خود را از هرزه‌خوارى و هرزه‌كارى و از گزاف و ياوه‌سرائى، بلكه زياده‌گوئى و خلاصه از مشتهيات و تعشقات حيوانى باز بدارد، مى‌بيند كه اقتضاى تكوينى نفس اين است كه از رياضت، ضياء و صفاء مى‌يابد.» (صد کلمه در معرفت نفس، کلمه چهل و نه). 🔵 فلسفۀ ریاضت ✅ در نمط نهم اشارات، بوعلی از ریاضت بحث کرده است. مرحله اول اراده و بعد ریاضت و بعد دستور ریاضت می‌دهد و دستوراتش هم عبادت و عبادت مشفوعه بالفکر است. ریاضت زمینه معرفت و عشق است که در جای خودش توضیح داده شده است. ✅ بعضی این‌گونه ترتیب می‌دهند: اراده، ریاضت، عشق و معرفت. ریاضت باعث می‌شود معارف و القائات خوش معنوی و امور مکاشفه‌ای عین‌الیقینی و حالت عشقی پدید بیاید. حالت عشقی که ادامه می‌یابد می‌شود فنا. ✅ تقسیم اصلی این‌گونه بیان شده است: ریاضت، عشق، فنا. این تقسیم سه‌گانه لطفی دارد. اولاً دست به کار شدن است؛ بعد باعث می‌شود که (از) معرفت عشقی میانی پدید بیاید. عشق مغناطیس قرب است که منتهی به فنا می‌شود. چرا در سلوک باید ریاضت بکشیم؟ این می‌شود فلسفه ریاضت که باید در مباحث فلسفه سلوک توضیح داده شود. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 انواع ریاضت ✅ برخی ریاضت‌ها غیرشرعی است و گاه در عرض چهار ماه جواب می‌دهد. ا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 ریاضت، عشق، فنا ✅ ریاضت در حقیقت حذف قیود است و جذبِ «اصل» شدن است. آنها که می‌گویند ریاضت و عشق و فنا، می‌گویند: ما یک عشق جبلیِ کامن در خود داریم. فطرت ما فطرت پاک است. به حال خودش باشد، عجیب شیفتۀ آن سو می‌شود. اگر فطرت توحیدی به آن زلالی باشد، در کمتر از یک ساعت می‌تواند به خدای خودش برسد. ✅ انبیا و حجت خدا و ائمه معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین همین که به دنیا می‌آمدند، سر به سجده می‌گذاشتند. چرا؟ چه چیزی می‌دیدند؟ اصل فطرت خداوندی به حال خودش باشد، خضوع و عشق جبلی دارد به حضرت حق. در انسان هم عشق جبلی وجود دارد. این روحی که گفته می‌شود، حداقل تفسیرش می‌شود روح اعظم که برترین مَلَکِ هستی است که حتی از جبرئیل هم بالاتر است. ذیل سوره قدر، الروح که نازل می‌شود، این روح است خودش را در اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین دمیده است و لمحه‌ای از آن در ما آمده است. در برخی جبرئیل در آنها می‌دمد؛ اما اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین، روح خداوندی در آنها می‌دمد که سراسر عشق است و از ابتدا وصل است به خداوند متعال. در فطرت ما چنین چیزهایی هست، لذا برخی از افراد به محض اینکه اندکی ریاضت می‌کشند، می‌بینند که عشقی عجیب آمده است که نمی‌دانند از کجا آمده است؛ از بس که این عشق شدید است. برخی هستند که همه‌اش محو خداوندند و دیگر چیزی متوجه نمی‌شوند. ✅ اصل فطرت ما روح خداوندی است و ریاضت باعث می‌شود آن عشق جبلی خودش را نشان دهد. سپس عشق که مغناطیس قرب است رخ می‌دهد و بعد انسان به فنا می‌رسد. آقایان می‌گویند: تا ریاضت کشیدی، آن عشق جبلی کامن در تو بروز پیدا می‌کند. لذا هر که ریاضتش بهتر و دقیق‌تر و شفاف‌تر باشد، عشق و معرفتش نیز بیشتر می‌شود. حضرت استاد حسن‌زاده از علامه طباطبایی نقل می‌فرمود: هر روزی که مراقبت من بیشتر است، مکاشفاتم در شب زلال‌تر است. 🔵 ویژگی‌های ریاضت صحیح ✅ ریاضت باید عاقلانه و پیوسته و آگاهانه باشد. خواجه‌نصیر مثالی دارد. زغال خیس که کنار آتش قرار می‌گیرد، ابتدا خیسی آن کم می‌شود و خشک می‌شود و به‌تدریج گرم می‌شود و آتش می‌گیرد و این شعله به تمام وجودش می‌رسد و در نهایت خودش می‌شود یکپارچه آتش. ریاضت قرار است که ابتدا این رطوبت‌ها را از ما کم کند و به‌تدریج تعشقات را از ما بگیرد. باید بدانیم چه می‌کنیم؛ باید آگاهانه باشد. غذا می‌خورد و باید هم بخورد، اما پرخوری نمی‌کند؛ چون پرخوری انسان را زمین‌گیر می‌کند. حرف می‌زند و از سر وظیفه هم حرف می‌زند، اما گاهی باید سکوت کند و حرف نزند. باید حرف را کم کند. فلسفه ریاضت این است که انسان را از زمین‌گیر بودن و از این قیودات جان در می‌آورد. ریاضت این قیودات را برمی‌دارد تا ما به عشق جبلی کامن برسیم. کسی که ریاضت بکشد، به‌تدریج می‌یابد که برایش نور و صفا می‌آید. 🔵 تذکراتی دربارۀ نور و صفا ✅ برخی این‌گونه هستند که شدید بر سر و سینه می‌زنند که گاهی این مشت و سینه را به چکش و سندان تشبیه می‌کنند. عجیب تغییر می‌کنند و عجیب می‌بینند که نمی‌توانند آرام باشند. یکی از این افراد که این حال به او دست داده بود، در ماشین بود، نمی‌توانست آرام بنشیند و دائماً پا به ماشین می‌کوبید. این احوال گاهی باعث می‌شود اشعاری عجیب و غریب می‌خواند. بعضی از این اشعار، آهنگ خاصی دارد. حضرت استاد نوعاً آنچه که در دیوان اشعارشان هست، از این سنخ است؛ چون معمولاً پس از چله‌های ایشان است. غم‌ها و شادی‌ها در شعر خودش را نشان می‌دهد. گاهی همین چهره مادی ایشان از او نور می‌بارد. ✅ ریاضت باعث اتصال و صفا و ارتباط است. وقتی ارتباط بیاید، این احوال در او پیدا می‌شود. این احوال به شدت کوبنده است. معنای ریاضت و فلسفۀ ریاضت و سوانح نوریه و تقوا بیان شد. 🔵 اگر تقوا درست شود... ✅ بعضی گفته‌اند اگر تقوا درست شود، همه چیز درست می‌شود. اگر کسی یک بار (از این قبیل شهودها را) تجربه کند، این سنخ امور را می‌فهمد. اگر این احوال روی داد، باید انسان مواظب باشد که این تعشقات به‌گونه‌ای دیگر سر بر نیاورد و صورت دنیایی پیدا نکند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔰 راهنمای دریافت صوت دروس سلام علیکم به اطلاع سروران گرامی می‌رساند با توجه به محدودیت زمان ماندگاری فایل‌ها در پیام‌رسان ایتا، جهت دریافت صوت‌های درس «عرفان در وادی عمل»، به سایت موسسه نفحات به آدرس زیر مراجعه بفرمایید: 👇👇👇👇👇👇 https://store.nafahat-eri.ir/product/%d8%b9%d8%b1%d9%81%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d9%88%d8%a7%d8%af%db%8c-%d8%b9%d9%85%d9%84/ ✅ صوت‌ها را می‌توانید به صورت رایگان از بخش «توضیحات اثر» به صورت رایگان دریافت کنید.
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۷۷ (۱۱) (۱۴۰۱/۱۰/۱۷ ۱۴جمادی‌الثانی/ شنبه) 🔴 بخش اول ✅ مقام اول، بحث دستورالعمل‌ها و مقام دوم، بحث از اصول و مبانی سلوکی استاد علامه حسن‌زاده آملی بود که بیان شد. به مقام سوم رسیدیم که دربارۀ نکات و تجربیات سلوکی حضرت استاد است. ابتدا کلمۀ چهل و نهم از صدکلمه را بیان کردیم. 🔵 نکته اول ✅ «آن كه چند روزى خود را از هرزه‌خوارى و هرزه‌كارى و از گزاف و ياوه‌سرائى، بلكه زياده‌گوئى و خلاصه از مشتهيات و تعشقات حيوانى باز بدارد، مى‌بيند كه اقتضاى تكوينى نفس اين است كه از رياضت، ضياء و صفاء مى‌يابد؛ و آثار او را نور و بهائى است. پس اگر رياضت مطابق دستورالعمل انسان‌ساز، اعنى منطق وحى «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ» بوده باشد، اقتضاى تكوينى نفس به كمال غائى و نهائى خود نائل آيد» (صد کلمه در معرفت نفس، کلمه چهل و نه). 🔵 بحثی در ریاضت ✅ توضیح دادیم که ریاضت چگونه موجب صفا است و چگونه ریاضت احوال خوش به دنبال می‌آورد. ریاضت تمرین خویشتن‌داری است نسبت به اموری که مانع است. 🔵 ریاضت شرعی ✅ عنوانِ ریاضت عام است. هم ریاضت شرعی داریم و هم ریاضت غیرشرعی. باید مراقب باشیم؛ ما تن به هر نوع ریاضتی نمی‌دهیم. هر نوع ریاضتی را نمی‌پسندیم. هر کسی به هر نحوی خودش را به ماوراء بکشاند، این را قبول نداریم. مرتاضان هندی گاه سختی‌هایی را بر خود تحمیل می‌کنند که از جهت شرعی و انسانی درست نیست، اما آنها را منقطع می‌کند و به آن‌سو می‌کشاند. ما نمی‌خواهیم این‌گونه باشیم. ✅ ریاضت شرعی را باید خیلی جدی گرفت. ریاضت شرعی یعنی آن چیزی که اصول و امهات دینی و قرآنی اجازه می‌دهد. گاهی تصریح می‌کنند که این کار را بکنید. مثلاً دستوراتی که از جانب شارع مقدس راجع به قضا داده شده است یا در باب سخن‌گفتن یا دیدن، شارع مقدس خودش فرموده است که این کارها را انجام دهید. از برخی چیزها منع شده و از برخی چیزها منع نشده است. قواعد و اصول و امهاتی بیان شده است؛ گاه تصریح شده و گاه تصریح نشده است. مثلاً شما می‌خواهید ذکر خاصی داشته باشید، ذکر محتوایش شرعی است، اما تعدادش هزار مرتبه باشد، این در شریعت نیامده است. اینها را باید چه کرد؟ عدد بعضی از اذکار در شریعت آمده است، مثلاً یازده بار یا سیصد بار. تعداد اذکار، یک قواعد کلی دارد که شریعت گفته است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا الله ذِكْرًا كَثِيرًا» (احزاب، آیۀ ۴۱). اگر این باشد، بر همین اساس ضوابطی داریم که سازگار است و بر همین اساس خود ما پیاده می‌کنیم. مثلاً در بحث حجاب، یک حد شرعی دارد، اما ده نوع می‌توان آن را پیاده کرد. یک مدلش آنی است که در زنان عرب می‌بینیم؛ یک مدلش هم این است که زنان ایرانی بر سر می‌کنند. نوع مدل را شارع مقدس نمی‌گوید، ولی ضابطه‌ای و قواعد عامی داده است که این را دربرمی‌گیرد. ✅ گاه می‌گوییم تصریح است و گاه می‌گوییم سازگار است با آنچه شریعت گفته است که طبق دستور شریعت یک امر مجاز می‌شود. این امر مهمی در ریاضت است. ریاضت هم باید تصریح شارع مقدس باشد یعنی شارع مقدس اجازه داده است، مانند اعمال روز نیمه رجب که یک نوع ریاضت سنگین است؛ نماز شب یک نوع ریاضت است؛ روزه یک نوع ریاضت است؛ ماه مبارک رمضان و روزه‌های مستحبی، یک نوع ریاضت است. ✅ آن جوانی که در دوره رسول‌الله بود، می‌گفت: من به حقیقت رسیده‌ام. حضرت فرمود: رسیدن به حقیقت علامتی دارد، علامت تو چیست؟ گفت: شب‌ها به قیام و روزها به صیام؛ تا جایی که زوزه جهنمیان و تنعم بهشتیان را می‌بینیم. این روزه‌ها و نمازها و شب‌زنده‌داری‌ها و تعداد خاص اذکار، جزء ریاضت‌های شرعی است. اما آنجا که تصریح نیست، جایی باشد که با اصول امهات بسازد. مثلاً کار جدیدی که شخص می‌کند، در شریعت هم نیست، اما امام معصوم علیه‌السلام می‌فرماید آن کار را تا یک سال ادامه بده؛ با اینکه اصل آن کار در شریعت تصریح نشده بود. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۷۷ (۱۱) (۱۴۰۱/۱۰/۱۷ ۱۴جمادی‌الثانی/ شنبه) 🔴 بخش اول ✅
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 برخی قوت‌های حاصله از ریاضت غیرشرعی ✅ ۱. می‌تواند دل‌ها را بخواند. ۲. می‌تواند در برخی از امور تصرف کند. مثلاً با نگاهش سنگی را بلند کند. ۳. گاه برخی از حقایق عوالم بالاتر را فی‌الجمله می‌بیند نه حقایق توحیدی ناب. ۴. گاه مثل ابلیس خیلی از جاها می‌تواند برود. اگر ریاضت غیرشرعی باشد، باعث سقوط می‌شود. اینها چه کاری را حل می‌کند؟ کمترین کارش نفسانیت است و در نهایت به شیطنت و انانیت می‌رسد. هنر این است که انسان قدرت داشته باشد مثل اولیای الهی که در برابر دشمنان هم از قدرتش استفاده نمی‌کنند. این نفسانیت نیست. ولی در عمل مرتاضان هندی، نفسانیت است و در نهایت منتهی به شیطنت می‌شود. ریاضت غیرشرعی موجب کمال نهایی انسان نمی‌شود. کمال انسان که توحید است با ریاضت غیرشرعی به‌دست نمی‌آید. لذا حضرت استاد بر روی شرعی بودن تأکید کردند: هرزه‌خواری و هرزه‌کاری و گزاف و یاوه‌سرایی و زیاده‌گویی و مشتهیات حیوانی، همۀ اینها به همین معنا است. به بیان دیگر، اینها نوعاً از این سنخ است. در عین حال ایشان تأکید می‌کردند که حق بدن را هم ادا کنید. ریاضت‌های مطابق فطرت و عقل و شریعت در کار باشد و این‌گونه نباشد که از هر نوع ریاضتی استفاده کنیم. ✅ برخی فشارهایی که به بدن می‌آورند، شریعت تأیید نمی‌کند. خود شریعت تأکید و تصریح می‌کند که عباداتتان را به‌گونه‌ای انجام ندهید که موجب ملالت شود. بدن را از بین نبریم؛ عقل را از بین نبریم؛ فطرت را از بین نبریم؛ شرع را رعایت کنیم. در شرع مقدس آمده است، این پرگویی‌ها و پرخوابی‌ها و پرخوری‌ها، آسیب‌هایی جدی دارد. «صمت و جوع و سحر و خلوت ذکر به دوام» اینها اموری است که شریعت بر آن تأکید و تصریح می‌کند. 🔵 نکتۀ دوم؛ حال و مقام ✅ بعد از «ریاضت» می‌شود به این کلمه (کلمۀ هشتاد) توجه کرد. «آن كه به سير معنوى خود توجه كند، يابد كه شهودِ طلعتِ سعادت و ارتقاى به جنتِ‏ قرب‏ و لقاء و مكاشفات انسانى مَر اهلِ همت و استقامت راست؛ نه صاحب حال موقت را كه نصاب نصيبِ او قيل‌وقال است» (صد کلمه در معرفت نفس، کلمه هشتاد). ✅ گاه انسان کار روحی می‌کند و می‌بیند احوال خوشی پیدا کرده است؛ اما ماندگار نیست. وقتی تداوم داده شود، می‌بینیم که آن حال خوش دوام پیدا می‌کند. عارفان این را تعبیر می‌کنند به اهل حال و اهل همت. آن چیزی که نتیجه می‌دهد، صرف احوال خوش معنوی نیست که یکی‌دو بار بیاید و بعد ببینیم نیست. کار اصلی آن است که آنقدر ادامه دهیم تا ملکه جان شود و روال طبیعی‌اش باشد. وقتی روال طبیعی شد و همیشگی شد، این نتیجه‌ای است که باید گرفته شود. گاهی یک معنای توحیدی می‌آید و می‌رود. البته همین هم خوب است! الحمدلله چیزی فهمیدم، اما بعد از مدت کوتاهی آن را ندارم. چه زمانی همیشگی می‌شود؟ وقتی که شخص اهل همت شد نه اهل حال. این را باید جدی گرفت. ✅ کار روحی و همین ریاضت اولیه که می‌کشیم، خیلی خوب است؛ همین باعث می‌شود که چشمه‌هایی از مسئله را می‌چشیم؛ به تعبیر شیخ اشراق سوانح نوریه را می‌چشیم. سوانح نوریه قرار است طلیعه باشد. نباید در اینها بمانیم. کاری می‌کنیم و حال خوشی دست می‌دهد، و بعد یک کار دیگری می‌کنیم، کمی حال خوش دیگری دست می‌دهد؛ این کافی نیست. باید به استواری تبدیل شود. قبض و بسط برای عارف طرح می‌شود، ولی به این معنا نیست که آن مقام را از دست بدهد. بلکه باید به‌گونه‌ای ادامه دهد و استقامت بورزد تا بشود جزء جان و در جان بنشیند و خود جان شود به معنای حقیقی. یعنی ملکه شود. 🔵 اهل همت ✅ اگر کسی چهارتا کار کرد، کافی نیست؛ می‌شود به عنوان نمونه، اما چه زمانی واقعاً نورانی می‌شود؟ وقتی که اهل همت باشد. همت یعنی استواری. به این معنا که هیچ وقت کوتاه نیاید. اگر بخواهد خوب باشد، باید آنقدر ادامه پیدا کند تا بشود نتیجه؛ و آنقدر جا می‌افتد تا اینکه بعدها آنقدر برایش سخت نیست. ملکه جانش شده است و خیلی راحت به مقام حدس نزدیک می‌شود. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 برخی قوت‌های حاصله از ریاضت غیرشرعی ✅ ۱. می‌تواند دل‌ها را بخواند. ۲. می‌توا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ در کارهای درسی، کسی که کار علمی سنگین می‌کند، وقتی یک نتیجه گرفت، این کار را چند بار دیگر تکرار می‌کند و آنقدر تکرار می‌کند تا دیگر برایش سخت نیست و خیلی راحت به نتیجه می‌رسد. آنها که کار روحی می‌کنند، گاه می‌بینند که حال خوش می‌آید و گاهی یک سال هیچ خبری نیست. و این خوب و کافی نیست. باید همت و استقامت باشد. 🔵 استقامت ملاحسینقلی همدانی ✅ استقامت آن چیزی است که ملاحسینقلی همدانی داشت که گاه گفته‌اند تا سی سال استقامت به خرج داد. این آن لطف است که باید برسد. کسی که همت کرد، وقتی در برایش باز شود، حقایق را که می‌بیند، آن حقایق بر جانش می‌نشیند. لذا می‌گویند خوب است که به برخی داده نشود، بلکه زحمت بکشد و استخوان‌دار شود و تمام مراتب تقوا را در خودش پیاده کند، آن وقت که به او می‌دهند، تماماً بر جانش می‌نشیند. کاری که باید کرد این است که باید همت کرد. ملاحسینقلی همدانی کار روحی انجام می‌داد، اما به نتیجه نمی‌رسید. تا اینکه این صحنه را دید که گنجشکی می‌خواست غذایی را ببرد یا برای ساختن خانه‌اش چیزی ببرد. در نهایت بعد از اینکه دفعات فراوانی آمد، موفق شد آن را ببرد. ملاحسینقلی می‌گوید: اینجا ملهَم شدم که باید مکرر در را بکوبم تا به نتیجه برسم. این همت‌کردن‌ها خیلی ارزشمند است و نتیجه می‌دهد. وقتی همت کنی، به ملکه دست پیدا می‌کنی. مدت مدیدی باید درگیر بود. 🔵 سوانح و سکینه و فنا ✅ بوعلی در نمط نهم اشارات توضیح داده است: ابتدا سوانح می‌آید که برقی می‌درخشد. بعد ادامه دهد، تبدیل می‌شود به سکینه و بعد تبدیل می‌شود به فناء. سکینه این است که مدت مثلاً چند ماهی می‌ماند. اگر زیاد ادامه پیدا کند تبدیل می‌شود به فناء. بحث سکینه چه زمانی حاصل می‌شود؟ وقتی استقامت بورزد. در کارهای علمی هم همین‌طور است. کسانی را دیده‌ایم که تا لبه اجتهاد رفته‌اند و نزدیک بود که به اجتهاد برسند، اما رها کردند. تا رها کردند، برگشتند به حالت عادی و گاه بلکه بلید می‌شوند و قدرت کارهای اجتهادی را ندارد. این زیر سر استمرار نداشتن است. راه اصلی استمرار است. اهل همت و استقامت به مکاشفات و لقاء رب می‌رسند. و الا غیر از این حالت برقی می‌درخشد و می‌رود. کافر در صحنه‌ای که سخت می‌شود، خدا را می‌بیند، ولی برایش ماندگار نیست. چون مناسبت ندارد. باید مناسبت را با خدا زیاد کرد که تا آنجا باید پیش رفت که انقطاع بالکلیه حاصل شود. تا مناسبت نباشد، انقطاع بالکلیه حاصل نمی‌شود. این هم جز با همت حاصل نمی‌شود. 🔵 انقطاع بالکلیه ✅ امیالی داریم که باید کلاً در ما بخوابد. گاهی ما جلوی این امیال را می‌گیریم؛ یک بار، دو بار و... . اما باید به جایی رساند که کلاً آن میل در ما خاموش شود. وقتی این اتفاق افتاد، انقطاع بالکلیه حاصل می‌شود که در نتیجه انصراف به آن‌سو حاصل می‌شود. همت پی‌درپی ادامه یابد تا به انقطاع برسیم. گاهی دریچه جان به دلایلی مانند محیط و شرایط ‌باز می‌شود. اما این امر به این معنا نیست که دریچه جان همیشه باز است. انقطاع بالکلیه باعث می‌شود که دریچۀ جان همیشه باز باشد. انقطاع از این سو است. اگر ریاضت استمرار پیدا کند، نتیجه‌اش می‌شود همت؛ و نتیجه همت می‌شود لقا و نتیجه‌اش می‌شود حضور در محضر حق و نتیجه‌اش می‌شود مکاشفات. 🔵 بردبُرد ✅ باید مناسبت پیداکرد. مناسبت یعنی جنس ما عِلوی شود؛ جنس صفا شود. صفای فراوان نیازمند ریاضت فراوان است. ریاضت فراوان را همت می‌گویند. نفسِ بندگی‌کردن خودش بُرد است. نفس اینکه چهل سال مواظبت کردید و خشنودی خدا را جلب کردید، همین خودش برد است.به برخی لحظه مرگ فنا را می‌دهند. به آیت‌الله دستغیب در لحظۀ مرگ این مقام را دادند. ریاضت بنده‌وارِ پی‌درپیِ متصلِ و بی‌انقطاع یعنی همت. خود همین بُرد است. و نتیجه هم دارد و باعث انقطاع می‌شود. و مناسبت ایجاد می‌شود. مناسبت معنای جدی دارد. جنس ما عِلوی باشد، مناسبت پیدا می‌کنیم و آن‌سویی می‌شویم. ✅ حقیقت ما آن‌سویی است؛ فقط تقیدات فراوانی خورده است. باید آنقدر قیودات را حذف کرد تا به حقیقت ناب خودش برسد که در این صورت کار تمام شده و به مقصود رسیده است. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ در کارهای درسی، کسی که کار علمی سنگین می‌کند، وقتی یک نتیجه گرفت، این کار را
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 روح مجرد ✅ حقیقت انسان روح مجرد او است؛ و عالم تجرد، عالم بی‌مانع و بی‌‌حجاب است. امر مجرد به اندازۀ خودش به حقیقت وصل است. اگر به مرحله تجرد برسیم، به حقیقت خود رسیده‌ایم. مثال زغال را زدیم که اگر به آتش نزدیک شود، رطوبتش کم می‌شود و کمی آتش می‌گیرد. اما اگر زغال را در همین مرحله از آتش دور کنیم، دوباره سرد و خاموش می‌شود. انسان قیوداتی دارد و باید تک‌تکِ این قیودات را حذف کرد. چارۀ آن چیست؟ همت. تا به جایی برسد که بی‌دغدغه شود. 🔵 نقش عقلانیت در همت ✅ انسان باید پیش از این یک عقلانیت هم در خودش ایجاد کند تا بتواند در سلوک به موفقیت دست یابد. وقتی می‌بیند به نتیجه نمی‌رسد، عقلانیتش به او کمک کند تا به نتیجه برسد. بعضی‌ها می‌گویند ما رفتیم، نشد! چنین فردی به دنبال نتیجه بوده نه بندگی. بعضی همت‌ها از دیدن‌ها شروع می‌شود؛ بعضی همت‌ها از عشق شروع می‌شود؛ بعضی همت‌ها از عقلانیت ایجاد می‌شود؛ یعنی باید برایش عقلانیت ایجاد کرد تا بین حال و مقام فرق بگذارد. مقام مهم است که باید ملکه شود و ملکه هم یعنی استمرار بی‌پایان. این عقلانیت را باید دانست. «آن كه به سير معنوى خود توجه كند، يابد كه شهودِ طلعتِ سعادت و ارتقاى به جنتِ‏ قرب‏ و لقاء و مكاشفات انسانى مَر اهلِ همت و استقامت راست؛ نه صاحب حال موقت را كه نصاب نصيبِ او قيل‌وقال است» (صد کلمه در معرفت نفس، کلمه هشتاد). ✅ علامه طباطبایی می‌فرمود: کل دین یک ریاضت شرعی است از ابتدای بلوغ تا لحظه مرگ. همیشه باید مواظب بود و خویشتن‌داری همیشگی باشد. بدانیم که ریاضتی که می‌کشیم و همتی که به خرج می‌دهیم، تبدیل می‌شود به مقامات نورانی برای ما. 🔵 مراتب وصول ✅ برخی را می‌گویند: خواهی رسید. و او همت می‌کند و رها نمی‌کند تا برسد. در مبشره‌ای به او گفته شده است. برخی را می‌گویند: خواهی رسید. ولی با اما و اگر. بین خوف و رجا قرار می‌گیرند. برخی را می‌گویند: خواهی رسید و در بین راه به او مکاشفاتی هم می‌دهند، اما گاه به او تشر می‌زنند. آنها هم راهی دارند. کسانی که در دنیا غرق‌اند، یکی از اینها را جدی بگیرند، تحولی در آنها ایجاد می‌کند. اگر کسی شور و عشق نسبت به حقایق برایش جدی شده باشد، شب و روزش را دگرگون می‌کند و خواب را از او می‌گیرد. او را بی‌تاب می‌کند. آن‌گونه که دربارۀ آن جوان گفته شد: شب‌ها به قیام و روزها به صیام؛ تا به شهود برسد. 🔵 استمرار ریاضت ✅ ۱. یک طرح در شریعت چله است که در کلمه هشتاد و شش حضرت استاد به آن می‌پردازد. «آن که برای خدا یک چله کشیک نفس کشد، چشمه‌های دانش از دلش بر زبانش آشکار گردد». کسانی که چله را خوب اجرا می‌کنند، به تجربه نتایج بسیاری دیده‌اند. البته در چله ابتدا سوانح روی می‌دهد. ۲. استمرار یک سال. بیانی امام باقر علیه‌السلام دارند در اصول کافی که هرگاه کاری را شروع کردی، یک سال ادامه بده. ۳. برخی از دستورات شریعت هست که تا آخر عمر است؛ مثل نماز شب. که این نماز شب، صحبت یک شب و دو شب و یک سال و ده سال نیست، بلکه صحبت تا آخر عمر است. بسیاری از دستورات شرعی ما چه واجبات و چه مستحبات و چه محرمات و مکروهات، ادامه‌دار و تا آخر عمر است. 🔵 باطنی‌تر ✅ فقط یک کاری کنیم: حرف بشنویم تا از سطح اول شریعت در برویم. حرف‌هایی در شریعت آمده است که انسان اگر بشنود، می‌فهمد که کارهای شریعت را باید باطنی‌تر انجام داد. جسته‌جسته و آهسته‌آهسته، باطنی‌تر کنید. ببینید نتیجه چه می‌شود. دیده‌ام برخی از آقایانی که به نتیجه رسیده‌اند، اذکار را رها نمی‌کنند، بلکه به شکلی خاص اذکار را ادامه می‌دهند و بلکه با آن لذت می‌برند. یکی از فلسفه‌های نماز این است که وقتی به اوج رسیدی، بعد از آن لذت می‌بری. 🔵 یک سرش آنجا، یک سرش اینجا ✅ بنده‌خدایی یک مقامی داشت، نمی‌توانست ذکر بگوید و فقط حالت توجه داشت. از او پرسیدند که ذکرت چیست؟ گفت: قوت و غذای من در نماز است. نماز یک سرش به خدا و یک سرش اینجا است. مانند قرآن که یک سرش اینجا است و یک سرش به خدا وصل است. اهل همت همان حالت شهود را در نماز دارند. بسیاری را دیده‌ام که می‌گویند: در نماز شهود پیدا کرده‌ایم که قوت و غذای کل برنامه‌های ما شده است. برخی چیزها یک حبلِ متصل به حضرت حق است. اینها را از دست ندهید. قرآن یکی از آنها است. قرآن از آنهایی است که هیچ وقت نباید قطع شود. نماز از چیزهایی است که نباید قطع شود. اینها را اتصال دهید. پی‌درپی ادامه دهید. ذکر هم همین‌طور است. همین ذکرها هستند که به‌تدریج تبدیل می‌شود به چیزهای دیگر. توجه قلبی و اتصال باطنی لب و مغز ذکر است. ✅ بنابراین، ریاضت موجب نور و صفا است. اما ریاضت مستمر لازمه‌اش ملاقات رب است. اهل جذبه حسابشان جدا است که بدون ریاضت مستمر می‌توانند به لقاء برسند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۷۸ (۱۲) (۱۴۰۱/۱۱/۱ ۲۸جمادی‌الثانی/ شنبه) 🔴 بخش اول ✅ مقام اول: دستورالعمل‌های سلوکی؛ مقام دوم: اصول و مبانی سلوک؛ مقام سوم: نکات و تجربیات سلوکیِ استاد حسن‌زادۀ آملی رحمت‌الله‌علیه. تا آخر سال تحصیلی، به همین نکات و تجربیات سلوکی می‌پردازیم. در باب نکات و تجربیات سلوکی، بحث ریاضت و همچنین بحث همت و استقامت بیان شد. در این جلسه به بحث قبض و بسط می‌پردازیم. 🔵 قبض و بسط ✅ برای دل در هر ساحتی، حتی اگر مسائل سلوکی هم مطرح نباشد، بلکه در مراحل اولیه ایمانی هم، اقبال و ادبار وجود دارد. «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ»؛ دل‌ها را روى‌آوردن و روى‌برگرداندنى است. اگر دل روى آرد، آن را به مستحبات واداريد؛ و اگر روى برگرداند، بر انجام واجب‌هاش بسنده داريد. (حکمت ۳۰۴، نهج‌البلاغه). ✅ گاهی حال دل خوب است و گاهی نه. همان‌طور که بدن گاهی سالم است و گاهی بیمار، دل هم همین‌طور است. گاهی برخی مطالب ایمانی خیلی خوش بر دل می‌نشیند و گاهی نه. گاهی دل خیلی خوش پیشرفت می‌کند و گاهی نه. امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه می‌فرماید: هر وقت دل اقبال دارد به کارهای عبادی بیشتری بپرداز و هر گاه ادبار دارد، به واجبات اکتفا کن. ✅ وقتی قبض است، انسان می‌گوید: چه شده که این‌گونه شدم؟ وقتی قبض آمد، دل اجازه مکاشفه و احوال خوش نمی‌دهد. و گاه انسان احساس می‌کند که سقوط کرده است. یک نوع قبض شدید است. چون سالک است، می‌فهمد باید کاری انجام دهد. قبض یعنی انفتاح نیست. احوال خوش نمی‌آید. سالک زحمت خودش را می‌کشد، ولی می‌بیند هیچ خبری نیست. این قبض است. بسط مقابل این است. 🔵 عوامل پیدایش قبض 🔵 ۱. قبض به حسب اعمال ✅ گاهی خلاف باعث قبض می‌شود. این قبض از یک جهت نعمت است؛ به او خبر می‌دهند که تو با دست خودت، خودت را این‌گونه کردی. خداوند گاهی نمی‌گذارد شخص بفهمد. این را می‌گوییم استدراج؛ خدا رهایش می‌کند و کاری به او ندارد. این خیلی خطرناک است و باید ترسید. اما اینکه انسان متوجه شود که خلاف می‌کنم و خبری نیست، این خودش نعمتی است. اما اگر کسی این‌گونه باشد و خبری نباشد، علامت آن است که گرفتار استدراج شده است. اینکه حضرت یونس کوتاهی کرد و در دام نهنگ افتاد، برایش نعمت بود. ✅ بنده‌خدایی می‌گفت: چند ماه حال خوشی داشتم. با یک طلبه بحث کردم؛ او حرفش حق نبود و من جواب دادم و در عین حال کمی تندروی کردم؛ تا تندروی کردم، دیدم تمام آن حالات خوش رفت. این تلنگری است به او که تو در این مقام نباید این‌گونه باشی. این نعمت الهی است. ✅ گاهی قبض به حسب اعمال است که انسان می‌فهمد. مؤمن همیشه تا چنین چیزی پیش می‌آید، باید به خودش تلنگر بزند که چه شد من این‌گونه شدم. این به حسب اَعمالِ غلط است؛ گاه به حسب احوال شخص است و لزوماً ممکن است گناه سبب قبض نشود. درباره بلعم باعورا خداوند می‌فرماید: «وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَٰكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث»؛ و اگر مى‌خواستيم، قدر او را به وسيله آن [آيات‌] بالا مى‌برديم، اما او به زمين [=دنيا] گراييد و از هواى نَفْس خود پيروى كرد. از اين رو داستانش چون داستان سگ است [كه‌] اگر بر آن حمله‌ور شوى زبان از كام برآورد؛ و اگر آن را رها كنى [باز هم‌] زبان از كام برآورد (اعراف، آیۀ ۱۷۶). گاهی خداوند انسان را گرفتار مصیبت‌هایی می‌کند که به‌تدریج مشاهداتش کم و کم می‌شود و به‌تدریج از او می‌گیرد. 🔵 ۲. قبض به‌خاطر عدم آمادگی ✅ گاهی سالک قرار است به مرحله‌ای برسد، اما آمادگی رسیدن به آن مرحله را ندارد. چاره این است که او را آنقدر پشت در نگاه دارند تا آمادگی پیدا کند. گاهی به صورت برقی یک لحظه می‌دهند و دیگر به او (را در حالت انتظار قرار می‌دهند). چرا؟ چون آمادگی ندارد. این باعث می‌شود که یک قبضی برایش پیش بیاید. او باید خودش را آماده کند. 🔵 ۳. قبض امتحانی ✅ گاهی می‌خواهند او را امتحان کنند که آیا می‌خواهد یا نمی‌خواهد. تشنگی او را امتحان می‌کنند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۳۷۸ (۱۲) (۱۴۰۱/۱۱/۱ ۲۸جمادی‌الثانی/ شنبه) 🔴 بخش اول ✅ م
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 ۴. قبض تنفسی ✅ گاهی به شخص تنفس می‌دهند. چون شخص حال و مقامی دارد و پی‌درپی به او کشف می‌دهند که اگر ادامه پیدا کند، می‌سوزد. یعنی اذیت می‌شود. کمی به او تنفس می‌دهند؛ خودش نمی‌داند؛ مثلاً بدن یا روحش کشش کشف‌های بعدی را ندارد. این انواع قبض‌هایی است که وجود دارد. قبض برای ماندن نیست، بلکه برای عبور است. ما باید از قبض عبور کنیم. 🔵 فواید قبض 🔵۱. تشنگی ✅ وقتی به انسان (چیزی را) که می‌خواهد ندهند، تشنگی ایجاد می‌شود. تشنگی از یک جهت خودش رسیدن است. شدت عطش، انسان را برای مرحلۀ بعد آماده می‌کند. برخی حالت تشنگی را در خودشان ایجاد می‌کنند. به لحاظ اندیشه‌هایی باید جوری حل و هضم کنم تا باعث شود تشنه شوم. در هر جایی ما تشنگی می‌خواهیم. تشنگی است که انسان را به کار مداوم و سنگین می‌کشاند. کسانی که تشنه شدند، خوب گرفتند و قدردان‌اند. بلدند که بگیرند و نگاه دارند. 🔵 ۲. مقدمه بسط بعدی ✅ در قبض سوز و اشک و آه و ناله زیاد می‌شود. (چنین شخصی) مقدمه‌چینی می‌کند تا او به مرحله بالاتر و بسط بهتری برسد. آه و اشک و ناله باید بیاید. مقدمه بحث‌های معنوی بسان مقدمه‌های علمی‌اند که باید انجام شود (تا به مطلوب برسیم). انسان باید توجه داشته باشد که در سوز و اشک و ناله زیاده‌روی نکند به‌گونه‌ای که او را از سلوک بیندازد. از خودش اشک ناب بگیرد. باید اشک ریخت و بیچارگی نشان داد. بگوید که نیازمندیم. اشک که می‌آید، دل سنگ را آب می‌کند. خداوند سبحان ارحم‌الراحمین است. 🔵 ۳. شماتت نفس ✅ یکی از مشکلات جدی در سلوک، انانیت است. اگر شرایطی پیش بیاید، می‌فهمیم که خیلی بَدیم. نزد یکی از علمای ربانی رفتیم. او در حال قبض بود. تقریباً چهل و پنج دقیقه نزد ایشان بودیم؛ تماماً داشت خودش را می‌کوبید. ✅ بنده‌خدایی می‌گفت: کسی که گرفتار انانیت بود در خواب ماری به دور گردنش پیچیده شده بود؛ او گاه خسته می‌شد و آن مار را به زمین می‌کوبید و باز برمی‌گشت و گاهی باز خسته می‌شد و آن را می‌کوبید زمین. کسانی که حواسشان جمع است، وقتی آن را می‌کوبند، نمی‌گذارند دوباره برگردد. انانیت ما گرۀ کور ما است. ✅ «تا فضل و عقل بینی بی‌معرفت نشینی / یک نکته‌ات بگویم خود را مبین که رستی» (حافظ). مشکل ما این است که زیاد خودمان را می‌بینیم و آنچه را که واقعاً برای خدا است، برای خود می‌دانیم. ✅ قبض ایجاد شماتت و بیزاری از خود می‌کند. مؤمن نماز شبش قطع نمی‌شود، ولی خداوند دوسه شب کاری می‌کند تا نتواند نماز شب بخواند. برای اینکه مؤمن خودش را شماتت کند و عُجب سراغش نیاید. یکی از خاصیت‌های قبض همین است. ✅ عالَم این‌گونه است که اگر تو آماده باشی، آنچه باید به تو بدهند در یک لحظه می‌دهند. بخلی وجود ندارد. هر کس آمادگی داشته باشد، آنچه باید به او بدهند می‌دهند. سلاک می‌بینند که حتی تتمه شهوت و نفسانیت آنها را اذیت می‌کند. هر کسی در مقام خودش است. مثلاً می‌گویند: در مکاشفه زلال خود می‌بینیم که یک تیرگی در کار هست. در کشف هم به او نشان می‌دهند. ✅ به شخصی در مکاشفه رجبیه نشان دادند در مکاشفه که جان تو این‌گونه است و همه تیرگی‌ها چسبیده و محکم و لجن بر دلش بود. لذا این شخص فهمید که این سال، سال استغفار او است. ماه رجب برای همین‌ها است. چرا اینقدر استغفار در این ماه آمده است؟ رجب و شعبان و رمضان، باید با استغفار باشد. بیزاری از نفس، معنای واضحی دارد. باید از این شماتت نفس و قبض حرکت و خیر و پاکی و خیر و صفا بجوشد؛ (نه ناامیدی و یأس و دست از کار کشیدن). این شماتت هم یکی از فواید قبض است. 🔵 ۴. ایجاد آمادگی ✅ قبض موجب آمادگی می‌شود. (انسان باید) زمینه را درست کند و اشک و ناله و آه داشته باشد که (این امر) کمک می‌‌کند که ادب مع‌الله را درست کند. ناپاکی‌ها را کنار بگذارد. «آن یکی آمد در یاری بزد / یار گفتش کیستی ای معتمد / گفت «من»، گفتش برو هنگام نیست / بر چنین خانی مقام خام نیست». به بنده‌خدایی نشان دادند به‌خاطر یک مشورت که باعث رنجش طرف مقابل شده بود، او را بیست سال عقب انداختند. باید بیست سال بلکه پنجاه سال هم پشت در بمانیم تا آماده شویم. لذا قبض زمینه پخته‌شدن است. 🔵 ۵. بسط عمیق‌تر ✅ این قبض‌ها باعث می‌شود بسطی که بعداً دست می‌دهد، عمیق‌تر شود. چنین قبضی به تعبیر حضرت استاد، دیرتر بدهند اشکالی ندارد، فقط بدان که پخته‌تر و عمیق‌تر می‌دهند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 ۴. قبض تنفسی ✅ گاهی به شخص تنفس می‌دهند. چون شخص حال و مقامی دارد و پی‌درپی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 ۶. قدردان قبض و بسط ✅ وقتی چند ماه به او ندادند وقتی بدهند، قدردان است؛ چون به او نداده بودند. اما وقتی بعد از سختی و زحمت به او دادند، ارزش آن را می‌داند. مانند مسائل مادی. اگر شخص بعد از بیست سال به امکانات مادی برسد، ارزش آن را بیشتر می‌داند. مسائل معنوی هم همین‌طور است. 🔵 ۷. رسیدن به توحید ✅ معطی و قابض و باسط را می‌فهمد که کیست. می‌فهمد که قابض او است و باسط هم او است. می‌فهمد کسی که قبض می‌کند او است؛ اعطا هم می‌کند او است. 🔵 نکته‌ای دربارۀ قبض ✅ بحث قبض معنایش این است، در حال انتظار پشتِ در ماندن. می‌خواهد برود (داخل)، ولی راه باز نیست. حالت انتظار دارد، می‌خواهد برود، اما نمی‌شود. این قبض باید با این حال، همراه باشد. می‌خواهد برود، اما در باز نیست. اینکه اگر قبض روی داد و به او ندادند و برگشت و پشت در نماند، این فرد سالک نیست. این حال و حس را باید داشت که وقتی به او نداند، پشت در باید بماند و آنقدر در بزند تا به او بدهند. ✅ «روز جمعه اول ماه ذى‌القعده ۱۳۹۲ ه-ق، كه باز شروع به اربعين كليمى كرده بودم، در قبضى‏ عظيم‏ به سر می‌‏بردم. به محضر مبارك جناب استاد علامه طباطبائى (شرّف اللّه نفسه القدسية) تشرّف حاصل كردم و عرض كردم در قبضى‏ عظيم‏ افتاده‏‌ام، چيزى بفرماييد تا از آن رهايى يابم و بسطى روى آورد. ✅ در شب دوم آن ماه، بحمداللّه حضورم خوب بود و بسيار بی‌‏تابى داشتم و به توجّه نشستم؛ پس از چندى مختصر روشنايى آميخته با تاريكى مشاهده كردم، معلومم شد كه مراقبت تاريك است و صاف و زلال نيست. در صبح دوم اين اربعين دو بار خودم را در حال توجّه بسيار نورانى ديدم، و در همان حال می‌‏گفتم: «الحمدللّه، معلوم است كه مراقبتم خوب است». [که این نشان می‌دهد به سمت بسط می‌رود.] دستور: اى عزيز، در حال قبض، ذكر «يا باسط» به عدد اسم «قابض» بسيار نافع است كه بسط می‌‏آورد. اى عزيز، در قبض صابر باش كه آب را براى تشنه آفريدند؛ همان‌گونه كه تو تشنه آبى، خود آب هم تشنه توست. اين حقير گفته است (ديوان، ط ۲، ص ۴۰۴) غافر و تائب آمدند طالب مذنب از ازل‏ / بی‌‏شمر [بی‌شمار] اسم حق همى اين سمت اقتضا كند / تشنه به سوى آب و خود تشنه تشنه است آب‏ / گدا خدا خدا كند خدا گدا گدا كند» عارف رومى در مثنوى معنوى چه نيكو فرموده است: «حكمت حق در قضا و در قدر / كرد ما را عاشقان يكدگر / تشنه می‌‏نالد كه كو آب گوار / آب می‌‏نالد كه كو آن آب خوار / آب كم جو تشنگى آور به دست‏ / تا بجوشد آبت از بالا و پست‏». ✅ (معتقدم تشنگی به دست آوردن خودش یک شیوه رسیدن به نتیجه است.) وانگهى، به قول خواجه حافظ: «تو بندگى چو گدايان به شرط مزد مكن / ‏ كه خواجه خود صفت بنده پرورى داند». صابر باش كه اگر دير شود، مسلّما دروغ نخواهد شد؛ قوله (سبحانه) وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ (المدّثّر، آيه ۸). زود زود نمی‌دهند تا كم‏‌كم ظرفيت حاصل شود. علاوه اين كه كسانى كه ديرتر می‌‏گيرند پخته‌‏تر مى‏شوند و بهتر و برتر می‌گيرند. برخى را می‌‏شناسيم كه زود راه برايش باز شده است، و لكن اكثر حرف‌هاى او ساحلى است نه لجّه‌‏اى [عمق دریا را ندارد، بلکه ساحلی است]، اما براى جناب آخوند ملاحسينقلى همدانى پس از بيست و دو سال راه باز شده است و چه اهل راز شده است. ✅ به نكته ۶۴۱ كتاب هزار و يك نكته اين كمترين توجّه بفرماييد: مرحوم آخوند ملاحسينقلى همدانى (رضوان‌اللّه‌تعالى‌عليه) در حكمت از شاگردان مرحوم حكيم متأله ملاهادى سبزوارى است و در عرفان و سير و سلوك از شاگردان مرحوم سيدعلى شوشترى. جناب آخوند ملاحسينقلى بعد از بيست و دو سال سير و سلوك نتيجه گرفت و به مقصود رسيد. و خود آن جناب گفت: «در عدم وصول به مراد سخت گرفته بودم تا روزى در نجف در جايى (گويا در گوشه ايوانى) نشسته بودم؛ ديدم كبوترى بر زمين نشست و پاره‌نانى بسيار خشكيده را به منقار گرفت و هر چه نوك مى‏زد خورد نمی‌‏شد، نان را ترك گفت و پرواز كرد و برفت؛ پس از چندى باز گشت، به سراغ آن تكه نان آمد باز چند بار آن را نوك زد و شكسته نشد، باز برگشت و بعد از چندى آمد و بالأخره آن تكه نان را با منقارش خورد كرد و بخورد، از اين عمل كبوتر ملهم شدم كه اراده و همّت می‌‏بايد». (هزار و يك كلمه، ج‏۵، ص۲۶۷). [از قبض و بسط نباید ترسید، بلکه اینها زمینه است و حس انتظار که دارم می‌روم و می‌خواهم برسم، اما نمی‌شود، خودش ارزشمند است]. ✅ «الهى‏، يا قابض‏ و يا باسط! جزر بحر مدّ را در پى دارد و محاق قمر بدر را و ادبار فلك و عقل اقبال را و قوس نزول صعود را؛ قلب حَسَن در قبض است و اميدوار بسط است. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸