خنده میبینی ولی از گریه دل غافلی
خانه ما اندرون ابرست و بیرون آفتاب
- فصیحی هروی
سینهٔ پرحسرتی دارم که از اندوهِ او
تا به نزدیکِ لب آرم خنده را، شیون شود
- نظیری نیشابوری
دردا که ز درد تو به درمان نرسیدیم
زین غم دل و جان رفت به جانان نرسیدیم
- اسیری لاهیجی
از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم.
- حامد عسگری
بسیار دویدیم بسر در پی مطلوب
سر در طلبش رفت و بسامان نرسیدیم
- اسیری لاهیجی