eitaa logo
نوای مقتل
4.3هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
6.2هزار ویدیو
337 فایل
کانال ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal ضامن اشک مقتل امام حسین ع @zameneashk1 پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
2. بست بر روی سر.mp3
8.53M
( علیهم السلام ) بست روی سر عمّامۀ پیغمبر را رفت تا بلکه پشیمان بکند لشگر را ... من بکی او ابکی فله الجنه ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
( علیهم السلام ) بست روی سر عمّامۀ پیغمبر را رفت تا بلکه پشیمان بکند لشگر را من به مهمانی‌تان سوی شما آمده‌ام یادتان نیست نوشتید بیا ؟ آمده‌ام ننوشتید بیا کوه فراهم کردیم ؟ پشت تو لشکر انبوه فراهم کردیم ننوشتید زمین‌ها همه حاصل‌خیزند ؟ باغ‌هامان همه دور از نفس پاییزند ننوشتید که ما در دلمان غم داریم ؟ در فراوانی این فصل ، تو را کم داریم ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه ؟ نامه نامه لکَ لبّیک اباعبدالله حرف‌هاتان همه از ریشه و بُن باطل بود چشمه‌هاتان همگی از دِه بالا گِل بود باز در آینه ، کوفی صفتان رخ دادند آیه‌ها را همه با هلهله پاسخ دادند نیست از چهرۀ آیینه کسی شرمنده که شکم‌ها همه از مال حرام آکنده بی‌گمان در صدف خالی‌شان دُرّی نیست بینِ این لشکر وامانده دگر حرّی نیست بی وفایی به رگ و ریشه آن مردم بود قیمت یوسف زهرا دو سه مَن گندم بود؟ آی مردم ، پسر فاطمه یاری می‌خواست فقط از آن همه یک پاسخ آری می‌خواست چه بگویم به شما ؟ هست زبانم قاصر دشت لبریز شد از جملۀ هل مِن ناصر در سکوتی که همه مُلک عدم را برداشت اومد میون میان ، فرمود : « هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی ؟ » ... این صدا تا به خیمه رسید ، صدای ناله ی زنها بلند شد ... حضرت به خیمه ها خیلی حساس بود ، تا صدای ناله ی زنها رو شنید برگشت ... در سکوتی که همه مُلک عدم را برداشت ناگهان کودک شش ماهه علَم را برداشت همه دیدند که در دشت هماوردی نیست غیرآن کودک گهواره‌نشین مردی نیست چون اباالفضل به ابروی خودش چین انداخت ... خویش را از دلِ گهواره به پائین انداخت خویش را از دل گهواره می‌اندازد ماه تا نماند به زمین حرف اباعبدالله آیه آیه رجز گریه تلاوت می‌کرد با همان گریۀ خود غسل شهادت می‌کرد گاه در معرکه آن کار دگر باید کرد گریه بُرَّنده‌تر از تیغ عمل خواهد کرد عمقِ این مرثیه را اشک و علَم می‌دانند داستان را همه ی اهل حرم می‌دانند بعد عبّاس دگر آب سراب است سراب غیر آن اشک که در چشمِ رباب است ، رباب مرغ در بینِ قفس این در و آن در می‌زد هی از این خیمه به آن خیمه زنی سر می‌زد آه ، بانو ! چه کسی حال تو را می‌فهمد ؟ علی از فرط عطش سوخت خدا می‌فهمد می‌رسد نالۀ آن مادرِ عاشورایی زیر لب زمزمه دارد : پسرم لالایی کمی آرام که صحرا پُرِ گرگ است علی و خدای من و تو نیز بزرگ است علی میروی زیر عبای پدرت « آهسته ... » کودک من ! به سلامت سفرت آهسته پسرم ، می روی آرام و پُر از واهمه‌ام بیش‌تر دل‌نگرانِ پسر فاطمه‌ام پسرم ، شادی این قوم فراهم نشود تاری از موی حسین بن علی کم نشود تیر، حس کردی اگر سوی پدر می‌آید کار از دست تو ، از حلقِ تو بر می‌آید (3) خطری بود اگر، چاره خودت پیدا کن قد بکش، حنجره‌ات را سپرِ بابا کن ... : من بکی او ابکی فله الجنه ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
3. تیر خوردی.mp3
5.01M
( علیه السلام ) تیر خوردى ، وسط خیمه زمین خوردم من .. من بکی او ابکی فله الجنه ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
( علیه السلام ) امشب علی اصغر آوردند ، یه شب ، شبه علی اصغره ... تیر خوردى ، وسط خیمه زمین خوردم من .. هیچ کسی مثل مادر نمیسوزه ، ... الان این خانم بچه اش رو داده آوردند اینجا ، علی اصغرش کرده ... اما میگه بچه ام داره گریه میکنه ، کاش توو بغلم بود ، ای کاش شیرش میدادم ... تیر خوردى ، وسط خیمه زمین خوردم من .. بعد از این گریه شود روزى چشمان رباب عاقبت بر جگرم حرمله زهرش را ریخت واى بر حالِ دلِ بى سر و سامان رباب ( این بچه هایی که « وسط هییت » می برند بالا ، چی از صورتش می بینی ؟ فقط یه نگاه زیر گلوش کن ، ببین حجم گردنش چقدره ؟ حسین حسین حسین ... ) رو دست مادرت بخواب « علی یِ اصغرم » برات نمونده جرعه آب « علی یِ اصغرم » آتیش گرفت دل رباب « علی یِ اصغرم » لالایی ، دلبرم شیرین زبونِ من اینقدر« تَلَظّی » نکن ای آرومِ جونِ من خشکیده حنجرِت خشکیده شد لبات گریه نکن عزیزِ من بند اومده صدات الهی که بشه غمت نصیب مادرت هدف نشه برای دشمن تو حنجرت نباشه سایه ی سرم رو نیزه ها سرت سخته تحملش برای مادرت غرقِ به خون شه پیکرت ازخونِ حنجرت سپیدی گلوت پیدا شده علی میون لشکر ، هِلهله برپا شده علی الهی بچه ای نمونه تشنه کام نسوزه صورتش با هُرمِ داغِ آفتاب نصیب مادرش نشه غم دل رباب تو گریه میکنی من زار میزنم چه کار کنم برای تو ای پاره ی تنم توو خیمه ها نبود یک قطره آب و شیر آه ای خدا شش ماهه رو ازدستِ من بگیر ... من بکی او ابکی فله الجنه ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
2. قیام مختار.mp3
5.59M
( علیه السلام ) حجه الاسلام والمسلمین داستان قیام مختار من بکی او ابکی فله الجنه ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
1. چه فایده.mp3
2.31M
( علیه السلام ) لالا بر آن که خواب ندارد « چه فایده ... ؟ » ماندن بر آن که تاب ندارد « چه فایده ... ؟ » گیرم تو را حسین بگیرد ، بغل کند وقتی دو قطره آب ندارد « چه فایده ... ؟ » احساس مادری به همین شیر دادن است آری ، ولی رباب ندارد « چه فایده ... ؟ » پرسش نکن سه شعبه برایم بزرگ بود وقتی کسی جواب ندارد « چه فایده ... ؟ » من بکی او ابکی فله الجنه ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
8. حضرت علی اصغر ع.mp3
4.5M
علیه السلام من بکی او ابکی فله الجنه ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
. |⇦•راه فرات رومون بسته... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── راه فرات رومون بسته درهای آسمون بسته ای طفلک زبون بسته بابات میاد، میبَرَدِت امون بده داری میری، غیرتتو نشون بده لبای خشکت شمشیر تیزته شمشیرو رو به حرمله تکون بده *"اَما تَرَون، کیف یَتَلَظّی عَطَشی" عزیز دل مادر..* میدونم خیلی مَردی، میدونم برمی‌گردی تا برگردی از میدون، عزیزم پیرم کردی چشمای علقمه بسته زخم دل همه بازه آغوش فاطمه بازه خدا میاد دعاتو مستجاب کنه زهرا میاد تا لبتو سیراب کنه از اون طرف حرمله رو صدا زدن اونم میاد که خونه امو خراب کنه میدونی خیلی خسته ام ببین میلرزه دستم *مادر اگه شیر هم نداشته باشه، بچه با مکیدن آرام میشه، اما این مادر آب هم نخورده، روزای بعد یه بار نیمه شب رباب شروع کرد گریه کردن، یه گریه ی جانسوزی سر داد، همه دست و پاشونو گم کردن، داره خواب میبینه، آب به صورتش زدن، به هوش اومد، آخه اون روز بعد از ظهر اینقده این بچه به سینه ی مادر چنگ زد، سینه ی مادر زخم شد... از خواب که پرید حالش بد بود ناله میزد هی دستشو تکون میداد. خانم زینب گفت: عزیزم چی شده؟ به خودش اومد گفت خانم جان، یه دو سه روزه آب خوردم سینه ام پر شیر شده، خواب دیدم علی اصغرمو دارم شیر میدم...* بس کن رباب گهواره نیست دست خودت را تکان مده میدونی خیلی خسته ام ببین میلرزه دستم دخیل اشکامو به پر قنداقِت بستم رفتی با صورت ماهِت سوی سِیر اِلَی اللّهِت دستِ خدا به همراهِت کاش لااقل یکی تنت رو خاک کنه کاشکی یکی خون موهاتو پاک کنه نیزه برا سرت آورده حرمله میخواد باهاش قافله رو هلاک کنه سرت از نِی می افته بمیرم هی می افته *تقریبا دو وجب سرنیزه است سر شیش ماهه چقدره...؟* همش خیره به نیزه ام میدونم کِی می افته .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 @Navaymagtal
. |⇦•بهونه گیر شد.... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── غبار از رووش می گیرم به اشکم سرش، خاکی و خونی و کبوده *ببینن مادرای شام چی میگن؟!نمیگن مادرش مادر نبوده؟! بیا موها تو شونه کنم....* بهونه گیر شد، امروز هی می افتاد نگه داشتن با معجر علیمو نمی‌ذارن که نیزه اش رو بیارم میترسم گم کنن آخر علیمو شب از نیمه گذشته، دیر وقته نبودش تار و پودم رو سوزونده غروبی روی نیزه بود دیدم نمیدونم الان دست کی مونده الهی حرمله آتیش بگیری کبوتر بچمو ازمن گرفتی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 @Navaymagtal