eitaa logo
نوای مقتل
4.3هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
6.2هزار ویدیو
337 فایل
کانال ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal ضامن اشک مقتل امام حسین ع @zameneashk1 پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
1_444299822.mp3
3.26M
و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیه اجرا شده شب هفتم محرم به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده کاش می شد با لالا آرومت کنم یا که بی سر صدا آرومت کنم تو همین جا بمون و هی گریه کن نکنه نیزه ها آرومت کنن خیمه خیمه با شتاب رفتم علی هر طرف خونه خراب رفتم علی هفت دفعه هاجر دوید به آب رسید صد دفعه دنبالِ آب رفتم علی راستی خندون شدنت مبارکه مَردِ مِیدون شدنت مبارکه گریه کردی و همه کِلْ کشیدن آخْ رجز خون شدنت مبارکه یه خبر فقط برام بیاد بسه خیلی نه ! یه خط برام بیاد بسه حالا که بابات می ره پشت خیام بند قنداقت برام بیاد بسه کاش بشه تیرُ یه گوشه چال کنم زبون سپاه شام و لال کنم من اگه که ببخشم همه رو محاله حرمله رو رها کنم *زن تکیه اش به مردِ .. اول کسی که تو حوادث متزلزل میشه زنِ .. خدا نیاره برای مردی جلوی زنش گریه کنه .... آی مردم ، دیدن حسین داره میاد داره گریه میکنه .. تا تیر خورد گلوی اصغر فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ .. خون هارو با مشتش گرفت به آسمون پاشید ... یه نگاهی عقب سرش کرد دید رباب داره گریه میکنه.. یه مرتبه بچه رو زیر عبا پنهان کرد رباب نبینه ..* اومدم پشت حرم خاکت کنم یه گوشه با قد خم خاکت کنم بابا میگه دیر شده خاک و بریز چه کنم نمیتونم خاکت کنم یا حسین .... من بکی او ابکی فله الجنه ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
. |⇦•راه فرات رومون بسته... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── راه فرات رومون بسته درهای آسمون بسته ای طفلک زبون بسته بابات میاد، میبَرَدِت امون بده داری میری، غیرتتو نشون بده لبای خشکت شمشیر تیزته شمشیرو رو به حرمله تکون بده *"اَما تَرَون، کیف یَتَلَظّی عَطَشی" عزیز دل مادر..* میدونم خیلی مَردی، میدونم برمی‌گردی تا برگردی از میدون، عزیزم پیرم کردی چشمای علقمه بسته زخم دل همه بازه آغوش فاطمه بازه خدا میاد دعاتو مستجاب کنه زهرا میاد تا لبتو سیراب کنه از اون طرف حرمله رو صدا زدن اونم میاد که خونه امو خراب کنه میدونی خیلی خسته ام ببین میلرزه دستم *مادر اگه شیر هم نداشته باشه، بچه با مکیدن آرام میشه، اما این مادر آب هم نخورده، روزای بعد یه بار نیمه شب رباب شروع کرد گریه کردن، یه گریه ی جانسوزی سر داد، همه دست و پاشونو گم کردن، داره خواب میبینه، آب به صورتش زدن، به هوش اومد، آخه اون روز بعد از ظهر اینقده این بچه به سینه ی مادر چنگ زد، سینه ی مادر زخم شد... از خواب که پرید حالش بد بود ناله میزد هی دستشو تکون میداد. خانم زینب گفت: عزیزم چی شده؟ به خودش اومد گفت خانم جان، یه دو سه روزه آب خوردم سینه ام پر شیر شده، خواب دیدم علی اصغرمو دارم شیر میدم...* بس کن رباب گهواره نیست دست خودت را تکان مده میدونی خیلی خسته ام ببین میلرزه دستم دخیل اشکامو به پر قنداقِت بستم رفتی با صورت ماهِت سوی سِیر اِلَی اللّهِت دستِ خدا به همراهِت کاش لااقل یکی تنت رو خاک کنه کاشکی یکی خون موهاتو پاک کنه نیزه برا سرت آورده حرمله میخواد باهاش قافله رو هلاک کنه سرت از نِی می افته بمیرم هی می افته *تقریبا دو وجب سرنیزه است سر شیش ماهه چقدره...؟* همش خیره به نیزه ام میدونم کِی می افته .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 @Navaymagtal
. |⇦•بهونه گیر شد.... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── غبار از رووش می گیرم به اشکم سرش، خاکی و خونی و کبوده *ببینن مادرای شام چی میگن؟!نمیگن مادرش مادر نبوده؟! بیا موها تو شونه کنم....* بهونه گیر شد، امروز هی می افتاد نگه داشتن با معجر علیمو نمی‌ذارن که نیزه اش رو بیارم میترسم گم کنن آخر علیمو شب از نیمه گذشته، دیر وقته نبودش تار و پودم رو سوزونده غروبی روی نیزه بود دیدم نمیدونم الان دست کی مونده الهی حرمله آتیش بگیری کبوتر بچمو ازمن گرفتی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 @Navaymagtal
. تیری که بر گلوی علی جای آب شد از خونِ او محاسنِ منهم خضاب شد پنجاه و چند سال ز بدر و حنین رفت گفتند خونِ خیبر و خندق حساب شد این طفلِ تشنه لب، سندِ غربت من است تیری مکید و بر روی دستم بخواب شد شد پاره پاره مثل فدک، حلقِ نازکش ذبحی عظیم پاره ی قلب رباب شد آغوشِ من، اگرچه شده قتلگاه او لبخند میزند! جگرِ من کباب شد "لا تُحرِ قَلبی" از طرف خیمه میرسد گوید سکینه: زَهره ی قلبم مذاب شد گوید رقیه: بند دلم پاره شد بیا... ای نازنین برادرِ من، وقت خواب شد اما ز پشت خیمه کسی گفت: ای رباب... تعجیل کن، که روی علی در نقاب شد یک عده نیزه دار، به دنبال غارتند بشتاب که، مزارِ علی هم خراب شد بر نیزه، راسِ کودک شش ماهه جا نشد زینب که دید، در دل او انقلاب شد بر سر زنان، تمام زنان جیغ می‌کشند زهرا شنید و خونجگرش بوتراب شد سرها به نیزه رفت و بدنها بخاک ماند با اینکه دفن کشته ی اهل عذاب شد ✍ . کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
|⇦•اگرچه ظاهرا طفلی رضیع .. و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اگرچه ظاهرا طفلی رضیع است میان عرشیان شأنش رفیع است قیامت اختیاراتش وسیع است تمام سینه زن ها را شفیع است علی را بی ولی، میلِ نفس نیست حسینی تر ازین شش ماهه کس نیست به گوش عالمی مانده صدایش صدای غربت بی انتهایش هدایت کرده ما را روضه هایش چه ها کرده است با رأس جدایش چنان عباس برپا این علم کرد یزید و لشگرش را متهم کرد *در بعضی روایات میگن وقتی سرها رو آوردن، سرِ ابی عبدالله با سرِ علی اصغر با هم تو یه طشت بوده .. یکی صدا زد این بچه چقدر شبیه این باباست ..* چه ابیات پر از دردی سرود و به روی گونه، رد خاک و دود و دو چشم بی رمق، رنگ کبود و لبش مانند چوب خشک بود و به حال سختیِ جان کندن افتاد سرش از تشنگی بر گردن افتاد اصلا طوری شد سر از تشنگی دیگه افتاد .. سپیدی گلو معلوم شد نانجیب تیر رو زد سر کاملا به پوست آویزان شد .. ابی عبدالله یه دست سر رو گرفته بود یه دست بدنُ .. دو چشمش رفته، بی تغییر مانده علی لالا چه بی تأثیر مانده بمیرم مادرش بی شیر مانده میان خیمه غافلگیر مانده ربابه خیره سوی اصغرش شد چه خاکی بود آخر بر سرش شد *لالا لالا لالا اصغر بخوابه ..* حسین آمد علی را دید بیهوش گرفتش با دو چشم تر در آغوش همین که برد او را بر روی دوش سه شعبه ذبح کردش گوش تا گوش به دستی ماند جسم پاک اصغر سر اصغر میان دست دیگر پدر ماند و رضیعی سر بریده مردد مانده و رنگش پریده عبایش را روی اصغر کشیده به پشت خیمه ها رفته خمیده *یه موقع ابی عبدالله شنید خانم زینب داره صدا میزنه داداش صبر کن .. بزار رباب یه بار دیگه این صورت قشنگش رو ببینه ..* وداع آخر است و مادر آمد کنار زینب آمد بر سرش زد ازین پس غصه هایش بی حساب است عزداری فقط کار رباب است تمام روز، زیر آفتاب است همیشه خیره سوی ظرف آب است بمیرم که چهل منزل پیاپی سر شش ماهه اش را دید بر نی شاعر: ــــــــــــــــــ ای گلت صید خوارج یا رباب مادرِ باب الحوائج ای رباب کودکت را خوب کردی تربیت بر تو و بر شیرخوارت تهنیت شیرخوارت هدیه‌ای مولایی است گاهوارش هودجی زهرایی است در بلوغ عشق ماه آورده ای ماه پاره در سپاه آورده ای چون تو ای بانو حرم را یار کیست؟! هیچ کس قربانی‌اش شش ماهه نیست ام لیلا را خجالت داده ای اکبری از بعدِ اکبر زاده ای مادری کردی تو با این کودکت چند عباس است طفل کوچکت ای ملائک عاشقِ نوزادِ تو میرسد از آسمان امدادِ تو @Navaymagtal