#تلنگرانه
حاج آقا علوی تهرانی میگفتند
۱۰ دقیقه بری عطاری بویِ عطر میگیری !
۱۰ دقیقه هم بری قصابی بویِ گوشت
میگیری !
۱۰ ساله اومدی هیئت
بویِ خدا گرفتی..؟!
بویِ حسین علیهالسلام گرفتی..؟!
اگر امام حسین علیهالسلام شده سرگرمےمون باختیمااا
اخلاقت، دیدگاهت، رفتارت رو حسینی ڪن!
شهدابا حُسِین"علیہالسلام"شہیدشدن💔
•https://eitaa.com/Navid_safare 🥀
[ #واجبه_مثل_نماز 📬 ]
💌مولاجانعلی(علیهالسلام) :
آدم بدكار را به وسيله كارِ نيك خود اصـلاح كن ، و با سخن زيبايت ديگران را به كار خير رهنمون باش.
📚غررالحکمموضوعی،ج۱ص۹۹
میدونستی شیعه یعنی پیرو ؛
و اونی که صرفا اهلبیت رو دوست داره میشه مُحِب؟!
اگه ما پیرو رفتار و گفتار اهلبیت(علیهمالسلام) نباشیم یعنی شیعه نیستیم💔❗️
مُحِبی یا شیعه؟!
🌺کانالرسمیشهیدنویدصفری
چله#دعای_فرج😍
روز: بیست و دوم
به نیت:↷
شهید هادی کجباف 💚
۱_تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج)
۲_حاجت روایی شما بزرگواران
۳_عاقبت بخیری همه جوونااا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
کانال رسمی شهید نوید صفری♥️
"بہقولآقامصطفیصدرزاده"↓
کسۍکہتوےهیئتفقطسینہمیزنہ
خیلےکاربزرگےنمیڪنه . .
کسےکہسینہمۍزنہفقطیہسینہزنہ،
شیعہۍمرتضیعلے . .
بایدبارفتارشعشقشروثابتکنہ♥!'
#شهیدمصطفےصدرزاده🌿
#شھیدانہ🕊
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
چنان باش که همیشه زندهای
و چنان باش که فردا میمیری».
هم شوق شهادت داشت
و هم شوق زندگی
#شهید_نوید_صفری✨
#کلام_همسر_شهید✨
سلام مولای من 🌱
مےشودکمی زودتر از دیر بیایی آقــا!؟
عمرِمن تابه ابدطول نخواهدکه کشید
مـــن منتظـــــــرم ،چشــــم به راهـم!
نکند دیر شود،دیــر شود،دیر بیــایی!
#العجل_آقا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#گام_های_عاشقی💗
قسمت109
تپش قلب گرفته بودم
سید تا منو دید از جاش بلند شد و لبخند زد
- سلام
سید: علیک السلام خانووم ،خوب خوابیدی ؟
از خجالت احساس میکردم کل صورتم در حال سرخ شدن بود
چیزی نگفتم و روی تخت نشستم
سید هم کنارم نشست
با دیدن سینی چایی خنده اش گرفت
سید : هر چند دیگه جایی نداره شکمم ولی این چایی از دست شما خوردن داره..
سید مشغول خوردن چایی شد و منم با لبه شالم ور میرفتم
سید : اومدم دنبالت با هم بریم بیرون
اینقدر این مدت اذیتش کردم دیگه نمیتونستم بهونه ای بیارم
- باشه چشم،الان آماده میشم
سید: چشمت بی بلا ،پس میرم داخل ماشین منتظرت میشم
- باشه
تن تن رفتم توی خونه سارا مثل بختک افتاد روی سرم
سارا: چی شد؟ چی میگفت؟ چرا اینجا اومده ؟
-اومده دنبالم بریم بیرون
سارا: بابا دمش گرم ،گفتم الان تو رو تو آفتاب میشوره و آویزونت میکنه...
- هه هه هه ،نمکدون
وارد اتاقم شدم مانتو مو پوشیدم ،یه روسری آبرنگی سرم کردم چادر عبایی مو از داخل کمد برداشتم سرم کردم کیف و گوشیمو برداشتم
از اتاقم رفتم بیرون از مامان خدا حافظی کردم و رفتم بیرون سوار ماشین شدیمو حرکت کردیم...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸