تولدت مبارک آسمان نشین مهربان🤍؛ دعاے برادرانه ات را ازما دریغ نکن...☺️! -تولدت‌مبارک‌برادر🎊- #سالروزتولدشهیدنویدصفری♥️

ارسالی یکی از بزرگواران 😍 مزار#شهیدنویدصفری

مزار شهید نوید صفری ☝🏻❣️💯

ارسالی یکی از بزرگواران 😍❤️

نفر اول از مسابقه اولی👇🏻 کد دوم: بیرق حضرت علی و قاب عکس شهید نوید😍❤️ نفر دومی از مسابقه دومی👇🏻 خانم خدیجه پشام:بیرق حضرت علی 😍❤️ مبارکتون باشه ان شاءالله برای گرفتن هدیه به آیدی زیر پیام بدید🌈💖 @Massoumeh_sh84

ارسالی یکی از بزرگواران😍❤️ عاقبت تک تکتون بخیر باشه💯 https://eitaa.com/Navid_safare یه تولد کوچک برای شهید صفری درمحوطه ی خوابگاهمون که مزار شهید گمنام هست گرفتم🌷 اینم بگم من روز تولد امام رضا مشهد بودم به نیابت شهید نوید ازشون خواستم یک مصاحبه رو قبول بشم که باز بتونم بیام مشهد برای یه دوره ی کاری و به لطف و کرامت شهید جور شد و برای چهل روز مجدد دعوت شدم مشهد برای همین خیلی مدیون لطف شهید صفری هستم چون ازشون حاجت گرفتم 🌷 ارسالی#مخاطب❤️☝🏻

سخن زیبای شهید نوید صفری😍 خدایا!من هیچ وقت تنها نبودم...💔 https://eitaa.com/Navid_safare

مادرم‌گفتہ‌: کہ‌حق‌فقط‌علیہ💚😍 #جانم‌علے❣

ارسالی یکی از بزرگواران 😍🙏 ان شاءالله حاجت روا 🙏

شھیدفھمیده‌نقشش‌شھیدشدن‌بـود : )' اون‌موقع‌لازم‌بــودشھیـدبشـه‌ شماهـم‌هـرکدوم‌نقشتون‌روایفـاکنید لازم‌نیست‌جون‌بدید . . در‌زمینـه‌ی‌فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی پایبنـد؎بـھ‌دیـن‌وایمان‌توی‌مـدارس‌یادانشگاه‌‌هـا هرکدومتون‌میتونیـدیك‌حسیـن‌فھمیده‌باشیـد شرطش‌هم‌جون‌دادن‌نیست‌مھم‌تصمیم‌واراده‌سـت'! #مقام‌‌معظـم‌رهبـری✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/Navid_safare 🌱

یه تولد کوچیک برا شهید نوید صفری ارسالی یکی از بزرگواران 😍☝🏻💯

از‌کنار‌تو‌گدا‌با‌دست‌ِخالی‌رد‌نشد... نیست‌عاقل‌هر‌کسی‌دیوانه‌مشهد‌نشد🥺💔! #رضاےمن

به طبیبان دگر نسخه مارا مسپار درد با دست تو درمان بشود خوب تر است آقاےامام‌رضا🍃💛 #برای‌طلبیده‌شدن‌هم‌دعا‌کنیم 🌱 https://eitaa.com/Navid_safare ✨

#عاشقانه‌شهدایی 🌱 بدون اینکه چیزی بگه بلند شد برام آب آورد. نه اون حرفی زد نه من. حرف رفتن رو پیش کشید و گفت: منم میخوام برم سوریه... خشکم زد، باورم نمی شد در حالی که تنها چند ماه از ازدواجمون گذشته، چنین تصمیمی بگیره. سکوتم رو شکستم و زود عکس العمل نشون دادم: - تو نباید بری علی! -چرا؟! -چون ما تازه ازدواج کردیم هنوز یه سال نشده علی... ما برا بچه‌مون اسم انتخاب کردیم. داریم خونمون رو درست می کنیم. این همه برنامه برا زندگیمون داریم. -اجباریه خانوم (اینو گفت که چیزی نتونم بگم) -خب این دفه نرو، دفعه بعد میری. امسال اولین بهاریه که قراره باهم عید دیدنی بریم و سفره هفت سین بندازیم. نه گذاشت نه برداشت گفت: «خانم میخوای از زن هایی باشی که روز عاشورا نذاشتن شوهراشون به یاری امام حسین علیه السلام بره؟» دیگه چیزی واسه حرف زدنم نذاشت. ماتم برده بود و دهانم خشک خشک.  باز گفت: تو اجازه بده برم، منم عوضش اگه شهید بشم و لایق بهشت باشم و اگه اجازه شفاعت یه نفرو داشته باشم قول شرف میدم اون یه نفر هیچ کس نباشه جز تو... شهید علی آقایی🌷 شهادت: ۱۳۹۴/۱۲/۷، حلب سوریه بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید👇 https://eitaa.com/Navid_safare ✨

چقد خوبه اینجور مثبت باشیم  که جناب صائب میگه: "دشمنان را مهربان سازد دل بی‌کینه‌ام آشنارویم، ز من بیگانگی مقدور نیست" -صائب تبریزی • ~ #شعر https://eitaa.com/Navid_safare ✨

🌱🌱:🌱🌱 الهی نگاهی ...