eitaa logo
نوید دلها 🫀🪖
3هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
62 فایل
واسه‌ی تبادل: 🆔| @motahareh_sh کانال اصلی و فرهنگی #شهیدنویدصفری اگه حاجت گرفتین یا سؤالی داشتین بپرسید💌👇🏻 🆔| @Massoumeh_sh84 🆔| @maede_sadatt 🆔| @motahareh_sh حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ رمان 💠 طاقت از دست دادن برادرم را نداشتم که با به مصطفی التماس می‌کردم.. :«تورو خدا پیداش کنید!» بی‌قراری‌هایم را تمام کرده و تماس‌هایش به جایی نمی‌رسید که .... به سمت در رفت و من دنبالش دویدم :«کجا میرید؟» 💠 دستش به طرف دستگیره رفت و با لحنی گرفته حال خرابش را نشانم داد :«اینجا موندنم فایده نداره.» مات رفتنش مانده و من دو بار قامت غرق خونش را دیده بودم و دیگر نمی‌خواستم پیکر پَرپَرش را ببینم که قلبم به تپش افتاد. دل مادرش بزرگتر از آن بود که مانع رفتنش شود، اشکش را با چند بار پلک زدن مهار کرد و دل کوچک من بال بال می‌زد :«اگه رسیدن اینجا ما چیکار کنیم؟» ...
✍️ رمان 💠 از صدایم تنهایی می‌بارید و خبر رگ غیرتش را بریده بود که از من هم دل برید :«من ، اما یه عمر همسایه سیده زینب بودم، نمی‌تونم اینجا بشینم تا بیفته دست اون کافرا!» در را گشود و دلش پیش اشک‌هایم جا مانده بود که دوباره به سمتم چرخید و نشد حرف دلش را بزند. نگاهش از کنار صورتم تا چشمان صبور مادرش رفت و با همان نگاه نگران سفارش این دختر را کرد :«مامان هر اتفاقی افتاد نذارید کسی بفهمه شیعه‌اس یا !» و می‌ترسید این اشک‌ها پای رفتنش را بلرزاند که دیگر نگاهم نکرد و از خانه خارج شد. 💠 او رفت و دل مادرش متلاشی شده بود که پشت سرش به گریه افتاد و من می‌ترسیدم دیگر نه ابوالفضل نه او را ببینم که از همین فاصله دخیل ضریح (علیهاالسلام) شدم. تلوزیون فقط از نبرد حمص و حلب می‌گفت، ولی از و زینبیه حرفی نمی‌زد و از همین سکوت مطلق حس می‌کردم پایتخت سوریه از آتش ارتش آزاد گُر گرفته که از ترس سقوط داریا تب کردم. 💠 اگر پای به داریا می‌رسید، من با این زن سالخورده در این تنهایی چه می‌کردم و انگار قسمت نبود این ترس تمام شود که ... صدای تیراندازی هم به تنهایی‌مان اضافه شد. ...
اللهم عجل لولیک الفرج 🪴✨ https://eitaa.com/Navid_safare
ترافیک خیابون اگه برای من عذاب الهی باشه، برای اون بچه ای که گل میفروشه نعمته خدا برای همه خداست:)
ان شاءالله حاجت روا 🙏🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در هیاهوی دنیا یادمان نبود شهــدا به خاک افتادند تا ما با عزت بایستیم...💔 صبحتون شهدایی✨ .بی‌سر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه امروز آیت‌الله جاودان به درباره رهبر انقلاب: وظیفه ما رو رهبری باید بگن .♥️
✍️ رمان باورمان نمی‌شد به این سرعت به رسیده باشند .. و مادرش می‌دانست این خانه با تمام خانه‌های شهر تفاوت دارد که در و پنجره‌ها را از داخل قفل کرد. 💠 در این خانه دختری شیعه پنهان شده و امانت پسرش بودم که مرتب دور سرم می‌خواند و یک نفس نجوا می‌کرد :«فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِين.» و من هنوز نمی‌دانستم از ترس چه تهدیدی ابوالفضل حاضر نشد تنها راهی ایرانم کند که دوباره در این خانه پنهانم کرد. حالا نه ابوالفضل بود و نه مصطفی که از ترس اسارت به دست تروریست‌های جانم به لبم رسیده و با اشکم به دامن همه ائمه (علیهم‌السلام) چنگ می‌زدم تا معجزه‌ای شود... که درِ خانه به رویمان گشوده شد. 💠 مصطفی برگشته بود، با صورتی که دیگر آرامشی برایش نمانده و چشمانی که از غصه به خون نشسته بود. خیره به من و مادرش از دری که به روی خودمان قفل کرده بودیم، حس کرد تا چه اندازه کردیم که نگاهش در هم شکست و من نفهمیدم خبری ندارد که با پرسش بی‌پاسخم آتشش زدم :«پیداش کردید؟» همچنان صدای تیراندازی شنیده می‌شد و او جوابی برای اینهمه چشم انتظاری‌ام نداشت که با شرمندگی همین تیرها را بهانه کرد : «خروجی شهر درگیری شده بود، برا همین برگشتم.» ...
✍️ رمان 💠 این بی‌خبری دیگر داشت جانم را می‌گرفت و ابوالفضل پای رفتنش را سُست کرده بود که... لحنش هم مثل نگاهش به زیر افتاد :«اگه براتون اتفاقی می‌افتاد نمی‌تونستم جواب برادرتون رو بدم!» مادرش با دلواپسی پرسید :«وارد داریا شدن؟» پایش پیش نمی‌رفت جلوتر بیاید و دلش پیش مانده بود که همانجا روی زمین نشست و یک کلمه پاسخ داد :«نه هنوز!» 💠 و حکایت به همینجا ختم نمی‌شد که با ناامیدی به قفل در نگاه کرد و صدایش را به سختی شنیدم :«خونه اطراف دمشق رو آتیش می‌زنن تا مجبور شن فرار کنن!» سپس سرش به سمتم چرخید و دیدم قلب نگاهش برایم به تپش افتاده که خودم دست دلش را گرفتم . :«نمی‌ذارم کسی بفهمه من شیعه‌ام!» و او حرف دیگری روی دلش سنگینی می‌کرد و همین حرف حالش را زیر و رو کرده بود که کلماتش به هم پیچید :«شما ژنرال رو می‌شناسید؟» 💠 نام او را چند بار از ابوالفضل شنیده و می‌دانستم بر ای آموزش نیروهای سوری به دمشق آمده که تنها نگاهش کردم و او خبر تلخش را خلاصه کرد :«میگن تو انفجار دمشق شده!» قلبم طوری به قفسه سینه کوبیده شد که دلم از حال رفت. می‌دانستم از فرماندهان است و می‌ترسیدم شهادتش کار نیروهای ایرانی را یکسره کند که به نفس‌نفس افتادم : «بقیه ایرانی‌ها چی؟» و خبر مصطفی فقط همین بود که با ناامیدی سری تکان داد و ساکت شد... ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️رمز شجاعت «وَ إِن يَمْسَسْكَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ...» (یونس، ۱۰۷) 🌱ترجمه: اگر خدا ضرری به تو بزند، کسی جز خودش نمی ‌تواند برطرفش کند. اگر هم سودی برایت بخواهد، کسی نمی‌ تواند جلوی لطفش را بگیرد. اگر کسی بر خدا توکل کرد ديگر نبايد از غیر او بترسد. زيرا قدرت خدا غالب بر همه قدرت‌ هاست و اگر او بخواهد، به انسان ضرری وارد می ‌شود وگرنه هيچ کس نمی ‌تواند ضرری به ديگری برساند. امام خمينی (قدس سره) در یکی از سخنرانی ‌های خود، قسم می ‌خورد که در طول عمر خود از کسی نترسيده است. اين ادعا را من از هيچ کس نشنيده ‌ام. این اثر توکل است .💕
ای کاش جوان‌ترهایی که آن شب‌ها از بالای پشت‌بام علیه شما فحاشی می‌کردند مِن بعد کمی این بُعد کثیرِ علمی و تسلط عجیب و تبحرجالب و دغدغه‌‌ی نجیب شما را هم ببینند! ای کاش آن‌ها که فکر می‌کنند آخوند بودن یعنی اُمل و بی‌سواد و متحجر بودن، این دو خط را هم منصفانه ببینند و بشنوند! من حتی نمی‌گویم بروند کتاب‌های شما را بخوانند تا ببینند این جهان‌بینی از جوانی تا پیری‌تان چقدر جذاب و شیرین است! پیرِ ما، ای کاش شما یک فیلسوف و‌ دانشمند و تئوریسین غربی بودید تا چشم‌آبی‌پسند‌های روشنفکرنمای‌غرب‌زده‌ی متاسفانه هموطن، شما را می‌پرستیدند! ما که می‌پرستیم اندیشه‌ی موحد و پاک شما را.. سید مصطفی موسوی 🖊
ما گم شده ایم غیبت از ماست صاحب الزمان که گم نمی شود ..
「🕊✨」 .. یڪی‌از‌تیکه‌ڪلام‌هاش‌این‌بود‌کھ "نمازرو‌ول‌ڪن‌!خدارو‌بچسب!" یه‌روز‌ازش‌پرسیدم‌معنی‌این‌حرفت‌چیه؟! خندید‌وگفت: داداش! یعنی‌اینڪه‌همه‌نمازت‌باید‌برا‌خداباشه و‌همش‌به‌فڪر‌خدا‌باشی♥️!' 🌱
در زندگی دنبال کسانی حرکت کنید که...🌳 📼 https://eitaa.com/Navid_safare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو طبیب دل غم دیده‌ی مایی آقا! ما که مردیم بیا پس تو کجایی آقا؟ آقا مگر اینکه تو بیایی و حیاتم بدهی! مگر اینکه تو از این وضع نجاتم بدهی! 🌷
+مادر گفت: نرو، بمان! دلم میخواهد پسرم عصای دستم باشد گفت: چشم هر چه تو بگویی فقط یك سوال! میخواهی پسرت عصای این دنیایت باشد یا آن دنیا؟ مادرش چیزی نگفت و با اشك بدرقه اش كرد...
🦋🥺رفتم شاهچراغ عکس شهید نوید صفری هم...🥺🦋 این پیام رو تا آخر بخونین که آقا نوید چیکار کردن🥲 https://eitaa.com/Navid_safare
||💖|| ⁴حدیث‌زیبا←صلوات🍓 ❶ با صدای‌بلند صلوات‌فرستادن، نفاق‌را برطرف‌می‌کند!🌱 📚‍🔗ثواب‌الاعمال:ص۱۹۰ ❷ هرکس‌یک‌مرتبه‌صلوات‌بفرستد، خدا درِ عافیت‌را بر او می‌گشاید🔮 📚‍🔗جامع‌الاخبار:ص۶۷ ❸ رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم به‌حضرت‌علی‌علیه‌السلام‌فرمودنــد : هرکس‌بر من‌‌صلوات‌بفرستد شفاعت‌من بر او واجب‌‌می‌شود :)🪄 📚‍🔗جامع‌الاخبار:ص۶۷ ❹ یکی‌از آداب‌فرستادن‌صلوات‌این‌است که‌دل‌با زبان‌موافقت‌نماید،یعنی‌از روی.. غفلت‌زبان‌‌را به‌گفتن‌صلوات‌حرکت‌ندهد . 📚‍🔗شرح‌صلوات:ج۱۱۶←🥰📋• اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 💜💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جنگ‌های پیامبر سخت‌تر بود یا امیرالمؤمنین؟ ⁉️ چرا کار امام خمینی بعد از ، سخت‌تر از مبارزات قبل دوران شاه بود؟؟! ✅ تشخیص حق از باطل نیست بلکه تشخیص حق از حق‌نماست...
دوست داشتن علی عاقبتم را بخیر کرد؛ خیرش تویی اگر که بیایی امام من...💚🌱 منتظر_ظهور 🌱الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌🌱