چله#زیارت_عاشورا
به نیابت از#شهید_نوید_صفری
هدیه به#امام_حسین_(ع)
و
حاجت روایی شما بزرگواران
روز#دوم
https://eitaa.com/Navid_safare
کانال رسمی شهید نوید صفری 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برادرشهیدم🌙✨
🌹کسے بیاید
من را دعــوت ڪند
بہ رفـتــن.
بہ " رفـتـن" از تمـــام ڪسانے
ڪہ رفــتہ اند
و من هــنوز
در آنها مانـــــده ام!
#شهیدنویدصفری
https://eitaa.com/Navid_safare
کانال رسمی شهید نوید صفری
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
#سجده_عشق
نوشته:عذراخوئینی
#قسمت_سیزدهم
_خواب دیدم باداداشم وبچه هاداریم میریم امامزاده حسن ،نزدیک در ورودی خیلی شلوغ بودانگارنذری پخش می کردند جلوترکه رفتم سیدهاشم رودیدم که ظرف غذاروبه دست مردم میدادمنوکه دیدبرام دست تکون داد.چون حالم خوب نبودیه گوشه ای نشستم ازبین جمعیت خودش روبه من رسوند سرحال وقبراق بود.روزمین نشست گفتم:_ لباسات خاکی میشه،باخنده گفت فدای سرت اشکالی نداره.یکی ازبچه هاروصداکردتاچندتاغذابیاره_این نذری برای سلامتیته دلم نمی خوادغصه بخوری ومریض بشی باورکن حال من خیلی خوبه.پارچه مشکی که دستش بودروبه طرفم گرفت_اینوبرسون دست دخترمون،یه غذاهم براش ببر.بهش بگوخیلی خوشحالم می کنه که شبهاسلام زیارت عاشوراروبه نیابت ازمن می خونه.
چشم چرخوندم تالیلاروپیداکنم اماگفت:فاطمه جان منظورم اون یکی دخترمونه گلاره!.
به اینجای حرفش که رسیداشکام بی اختیار جاری شد خودش هم پابه پای من گریه می کرد
_بخاطرهمین ازداداشم خواستم نذری بدیم تمام هزینه هاش روخودم حساب کردم اماخواستم به کسی نگه.این خواب روهم فقط پیش توتعریف کردم.
شدت گریم هرلحظه بیشترمیشد به سمت آشپزخونه رفتم ومشتی اب به صورتم زدم منودخترخودش خطاب کردلایق این همه محبت نبودم خداهرلحظه شرمندم می کرد.
روتخت کنارحیاط نشستم نگاهم به دیگ نذری بود بخاطرمداومتی که توخوندن زیارت عاشوراداشتم تقریباحفظ کرده بودم گاهی اوقات که یادم می رفت تاچشمام رومی بستم به ذهنم می اومد اروم زیرلب تکرارکردم:السِّلامُ عَلَیکَ یااباعَبدِاللّه.....
هرکلمه ای که می خوندم مثل ابربهاراشک می ریختم.باصدای مهتاب دختردایی لیلا ازحس وحال قشنگم بیرون اومدم.
_زیارت عاشوراروحفظی؟!.
نگاهم بین مهتاب وسیدچرخید تودلم گفتم چقدربهم میان!.
یه برق خاصی توچشماش بود ازصورت بهت زده اش وتعجبی که تونگاهش بودفهمیدم که اونم توقع همچین چیزی رونداشت!.لیلاکه صداش کردچندقدمی برداشت مکثی کردامایکدفعه به عقب برگشت وبدون هیچ حرفی سمت دررفت همه تعجب کردند مهتاب دنبالش رفت امادیگه رفته بود....
غذاهاروباکمک هم توظرف های یک بارمصرف ریختیم وهمه روپشت نیسان گذاشتیم سیدهنوزنیومده بود نگرانش شده بودیم چندباری به گوشیش زنگ زدنداماجواب نداد...
رفتم جلوی اینه اتاق، چادری که همرام اورده بودم رو سرم کردم همیشه توکیفم بودانگارمطمئن بودم یه روزی برای همیشه انتخابش می کنم
فاطمه خانم جلونشست وماهم پشت نیسان جاشدیم تجربه جالبی بودتاحالاسوارنشده بودم
سوزسردی به صورتم خورد گوشه چادرموبه دست گرفتم وتانزدیکی چشمم پوشوندم که سرمااذیتم نکنه بااین حال احساس خوبی داشتم
به امامزاده که رسیدیم همگی پیاده شدیم وغذای نذری رویکی یکی دست رهگذرهامیدادیم دوتابچه بالباس های کهنه وظاهری ژولیده دورترایستاده بودند وبه مانگاه می کردند براشون غذابردم خیلی ذوق کردند خواستم برگردم که یهوخشکم زد!قدرت پلک زدن هم نداشتم....برای چندثانیه سیدهاشم رودیدم عکس اعلامیش هنوزتوخاطرم بود
_چی شده؟!.به عقب برگشتم این باربادیدن سیدترسیدم چقدرغمگین وخسته بنظرمی رسید.
_کسی اذیتتون کرده؟.نکنه همون پسره اومده؟!.
نمی دونم چرادوست داشت بابی رحمی ازارم بده.بادلخوری گفتم:_اونی که غروب دیدیدپسرعمه ام بوددلیلی نداره تااینجابیاد!برای اینکه اذیتم کنه همچین حرفی زد.ولی ازشماتوقع نداشتم زخم زبون بزنید.
صدام کرد اهمیتی ندادم
_منظوری نداشتم شرمنده!.
این چشمام همیشه لوم میداد.چندثانیه ای نگام کرد.یکدفعه گفت:_می دونم نسبت به من چه احساسی دارید اماازتون می خوام فراموشم کنید....یعنی چطوری بگم....
دیگه ادامه حرفش رونشنیدم.روموبرگردوندم تااشکام رونبینه قلبم باتمام وجودله شدای کاش می مردم واین حرف رونمی شنیدم.خوشبحال مهتاب، حسادت به دلم چنگ زد هرچندازاول هم لایقش نبودم یابقول بهمن ظاهرم روتونستم عوض کنم گذشتم روچی کارمی کردم.ازروی حرص گفتم:_ایشالابه پای هم پیربشید.به راهم ادامه دادم حتی برنگشتم عکس العملش روبیینم...
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
#سجده_عشق
نوشته:عذراخوئینی
#قسمت_چهاردهم
چشمامو که بازکردم مامانم پرده روکنارزده بود نور افتاب چشمامواذیت می کرد هنوزخوابم می اومد غلتی زدم امااین بارسردردم شروع شد اروم ازجابلندشدم این یک هفته خیلی به من سخت گذشت تنهاخوبیش این بودکه ازفضای خونه دوربودم واقعادلم نمی خواست ازپیش خالم برگردم چون بهم گیرنمیدادوسوال پیچم نمی کرد.این تنهایی منوبه خودم اورد،ولی چه فایده علاقه ای که داشتم ازبین نرفت حتی نمی تونستم متنفرباشم بیشتراحساس دلتنگی می کردم
رفت وامدم با چادر باعث ناراحتی مامان وبابام شده بود خیلی سعی کردندبامحبت نظرموعوض کننداماازحرفم برنگشتم وقتی دیدندفایده نداره تبدیل به بحث وجدال شد
منم دلایل قانع کننده خودم روداشتم اما اهمیتی نمی دادند بیشترنگرانیشون هم بابت مهمونی اخرهفته بود دلشون نمی خواست بااین سروشکل ظاهربشم ،چندوقت پیش سامان تصادف کرد چون بخیرگذشت عمومهمونی ترتیب داده بود.چقدرباخانواده سیدفرق داشتیم اونابرای سلامتیشون نذری می دادند ولی ما شب نشینی راه مینداختیم!! حق داشت منوازخودش دورکنه خانواده هامون هیچ شباهتی بهم نداشتند.
خط قبلیم روتوگوشی انداختم چندتاپیام وتماس داشتم که بیشترش ازخانم عباسی بود اما پیامک های لیلاتوجهم روجلب کرد
_گلاره جان حتمابهم زنگ بزن.
_گوشیت چراخاموشه خیلی نگران شدم.
_به خونتون هم زنگ زدم امامادرت گفت رفتی شهرستان!بخداکارواجبی باهات دارم بایدباهم حرف بزنیم.
اعصابم خوردشد.ومدام تکرارمی کردم دیگه برام مهم نیست نبایدکنجکاومی
سلام همراهان همیشگی 🥰🥺💜
افرادی که میتونن#کلیپ_ناب درستن کنن
برای #شهیدنویدصفری
هرچه سریعتر به آیدی زیر پیام بدن
@motahareh_sh84
اجرتون با خدا و شهید نوید
مطمئن باشید شهید کم نمیزاره😍
••
یک لحظه به خودت و جهان
اطرافت نگاه کن!
تو در برابر کره زمین ،منظومه
شمسی،کهکشان راه شیری و فراتر
از آن خیلی کوچک هستی،اما خدا فراموشت نکرده":)🌹
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
❁ #اَلّلهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ ❁
مهمان امشب ما 😍🌱
شهید#سید_احمد_پلارک
ولادت:1344/2/7
شهادت:1366/1/22
یکی از آشنایان خواب شهید را می بیند او از شهید تقاضای شفاعت می کند،که شهید پلارک به او می گوید:من نمی توانم شما را شفاعت کنم تنها وقتی می توانم شما را شفاعت کنم که شما نماز بخوانید و به آن توجه و عنایت داشته باشید همچنین زبان هایتان را نگه دارید و در غیر این صورت هیچ کاری از دست من بر نمی آید
وصیت نامه ی شهید:
خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم جز معصیت چیزی ندارم و الله اگر تو کمک نمی کردی و تو یاری نمی کردی به اینجا نمی آمدم
و اگر تو ستارالعیوبی را بر می داشتی
میدانم هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند که هیچ بلکه از من فرار می کردند حتی پدر و مادرم.
خدایا به کرمت و مهربانیت ببخش آن گناهانی که مانع از رسیدن بنده به تو می شود الهی العفو...
https://eitaa.com/Navid_safare
کانال رسمی شهید نوید صفری 😍
رفیقتان شدم تا
شبیهتان شوم
شبیهتان که شدم
شهید میشوم🙃
#شهیدنویدصفری
ارسالی مخاطب🌱😍
https://eitaa.com/Navid_safare
hanif-taheri-shhsdat-emam-hasan-94-002.mp3
6.88M
#بوقتمداحے🎧
یاحسنعزیززهـــــرامابهعشقتواسیریم
یهروزےبدوناقاجونپاےپرچمتمیمیریم
یهروزےمیایممدینهیهضریحبراتمیاریم
براےروزظهـــــورشچشـــــمانتظاریم
#حنیفطاهرے🎙
#امامحســـنع
{🌱📿}
تاحالابہمُردَنتونفڪرڪردین
چـنـددقـیـقـہفـڪـرڪـنیـم...
خُـبچےداریـم؟
اعـمـالـمـونطـورےهــسـتکہشرمندهنشیم؛
رفیـقهیچڪسنمیدونہ۱۰دقیقہبعـدزندهسیا
نہحالاڪہهستیمخـوبباشیم
دیـگـہدروغنـــگـیـم،دیـگـہدل نشڪنیم؛امامزمـانُدیگھتنہـانذاریـم🥀(:
{📿🌱} ☜ #مرگ
『🖇📌』
🍂هیچ وقت نگو:
محیط خرابه، منم خراب شدم
👈هر چه هوا سردتر باشد،
لباست را بیشتر میکنی!!!
✅پس هر چه جامعه فاسدتر شد،
تو لباس تقوایت را بیشتر کن👌
#تلنگرانہ🌱🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر وقت به اعتقادات درست تون
شک کردید،
این ویدئو رو تماشا کنید🙂
🥺🥀🥺
دعای فرج بخوان دعا اثر دارد 🌸
به نیابت از رفیق شهیدت🌱
هدیه به امام زمان (ع)
#اللّهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّڪَ_الفَرَج
..........💚💚:💚💚..........
........يا غياث المستغيثين...........
...........اے ؋ـریاـدرس درمـانـدگـان............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #کلیپ ؛ #استوری
👤 استاد #رائفی_پور
🔸 در #آخرالزمان نابود خواهی شد اگر سواد رسانهای نداشته باشی...
https://eitaa.com/Navid_safare 🌱
هدایت شده از گـروه فرهنگی شهدایی اَحیـــــا🇵🇸
فروش کتاب خوب شهیدنوید به مدت سه روز (۲۴،۲۵،۲۶ آبان ماه)
با یه شرایط فوق ویژه😍
🌿ارسال رایگان به سراسر کشور، هدیه فرهنگی، امضای خانواده محترم شهـید و ده درصــد تخــفیـــف🌿
می تونید دوستانتون رو خبر کنید و بفرستید توی گروه هاتون.
از مزیت های خاص کتاب شهیدنوید، دستنوشته های ارزشمند شهید هست که به شکل زیبایی داخل متن کتاب آورده شد. هم مناجات های شهید، هم برنامه های خودسازی و... که واقعا راهگشای زندگی هاست.
خوندن این کتاب زیبا رو از دست ندید🌹.
📖 ثبت سفارش از طریق ایتا به آیدی
@shahidnavidbook
«گروه فرهنگی شهدایی اَحـیا»
@ahyyagroup
چله#زیارت_عاشورا
به نیابت از#شهید_نوید_صفری
هدیه به#امام_حسین_(ع)
و
حاجت روایی شما بزرگواران
روز#سوم
https://eitaa.com/Navid_safare
کانال رسمی شهید نوید صفری 💚
[💛🌻]
وقتۍدار؎گناهمیکنۍ؛
بہاینفکرکنکھاگهتوهمونحالتگناهکردن
مهلتتتمومشهوبرۍپیشخدا...
روتمیشهنگاشکنی؟!
☁️⃟🌼¦⇢ #تلنگرآنھ
•