eitaa logo
نوید دلها 🫀🪖
3هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
62 فایل
واسه‌ی تبادل: 🆔| @motahareh_sh کانال اصلی و فرهنگی #شهیدنویدصفری اگه حاجت گرفتین یا سؤالی داشتین بپرسید💌👇🏻 🆔| @Massoumeh_sh84 🆔| @maede_sadatt 🆔| @motahareh_sh حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان جدید به نام ﴿ لبخند بهشتی﴾
🌸🌸🌸🌸🌸 ❤️رمان لبخند بهشتی ❤️ نویسنده: میم بانو قسمت اول بی حوصله روی تخت دراز میکشم و ساعدم را روی چشم هایم می‌گزارم. بخاطر فکر کردن زیاد شقیقه هایم تیر می کشند . از صبح که خبر را شنیده ام ، فقط مشغول فکر کردن هستم. دیشب عمو محمود با پدرم تماس گرفت و از جانب خودش و عمو محسن اظهار پشیمانی کرد و خواستار رابطه ی دوبارهل شد به همین دلیل از ما دعوت کرد تا برای نهار مهمانش باشیم. پدرم هم بعد از مشورت با مادرم دعوتش را قبول کرد . با صدای در اتاق از فکر بیرون می آیم . دستم را از روی چشم هایم پایین می اورم قبل از اینکه چشم هایم را باز کنم صدای عصبی مادرم به گوشم میرسد _ای بابا تو که هنوز اماده نشدی. باید نیم ساعت دیگه اونجا باشیم ، من فکر کردم زودتر از من اماده میشی. با آرامش چشم هایم را باز میکنم و روی تخت می‌نشینم . به چهره عصبی مادرم چشم میدوزم +اونوقت چرا فکر کردید من باید مشتاق رفتن باشم؟ اخم هایش را باز میکند و با لحنی که سعی دارد مهربان باشد می گوید _مشکلت با این بنده های خدا چیه؟انسان جایز الخطاست. این ها هم یه اشتباهی کردن الانم پشیمونن. پوزخندی میزنم و سرم را به نشانه تاسف تکان میدهم +مادر من چقدر ساده ای آخه.من که میگم اینا یه کاسه ای زیر نیم کاسشونه . وگرنه چرا این همه سال حتی یه زنگم بهمون نزدن؟ دوباره ابروهایش را در هم میکشد _تو چرا انقدر نسبت به همه بد بین شدی؟انشا الله که قصد بدی ندارن شانه بالا می اندازم +من که بعید میدونم اینا قصدشون خیر باشه مادر بی توجه به حرفم به سمت کمد میرود _بسه دیگه پاشو بیا لباستو بپوش دیر شد بنده های خدا منتظرن. بعد در کمد شروع به جست و جو میکند. کاش میتوانستم به این مهمانی نروم. ______________ دل از من برد روی از من نهان کرد خدارا با که این بازی توان کرد؟ حافظ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان لبخند‌بهشتی 💖 نویسنده: میم بانو قسمت دوم مادرم مانتوی کالباسی رنگی را از کمد بیرون میکشد . مانتوی ساده ای است که فقط در قسمت بالاتنه اش گل های کوچک سفید رنگی دارد و لب آستین هایش تور های سفید رنگ نازکی دوخته شده اند. لباس را از دست مادرم میگیرم و همزمان بلند میشوم +الان آماده میشم شما برید . مادر مردد نگاهی به من می اندازد و به سمت در میرود _پس عجله کن بعد از بسته شدن در نفسم را محکم فوت میکنم . نگاهی به ساعت می اندازم . ١٢ و ٤٥ دقیقه را نشان میدهد . از کمد شلوار سفید رنگی بیرون میکشم و همراه مانتو روی تخت می اندازم . روسری صورتی ساده ام را بر میدارم و مشغول پوشیدن لباس هایم میشوم . عطر گل مریم را به چادرم میزنم و ان را روی ساعدم می اندازم . وقتی وارد حیاط میشوم با چهره درهم مادرم رو به رو میشوم _کجایی تو پس دختر . مثلا قرار بود ساعت ١ اونجا باشیم الان ١ و ١٠ دقیقه هست هنوز راه نیوفتادم . لبخند عمیقی میزنم +حرص نخور مامانی وگرنه زود پیر میشی مادر سری به نشانه تاسف تکان میدهد و از در خارج میشود . خنده ریزی میکنم و چادرم را روی سرم می اندازم . به سرعت سوار ماشین میشوم . با بسم اللهی پدر استارت میزند و به سمت خانه ای که معلوم نیست چه در آن انتظارمان را میکشد حرکت میکنیم . در تمام مسیر ذهنم غرق در اتفاقات ٩سال پیش میشود : روز های اول مهر ماه بود که متوجه شدم بابا رضا تصادف کرده و به خاطر ضربه مغزی فوت کرده است . مهر آن سال شد بدترین مهر ماه زندگی ام . 〰〰〰〰〰〰〰 《دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس سند عشق به امضا شندنش می ارزد》 علی اصغر داوری 🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چله به نیت حاجت روایی: ﴿زهرا جهانبخشی_نگار اقائی فهیمه اسدی﴾ روز ان شاءالله حاجت روا 🤲🏻 https://eitaa.com/Navid_safare
---شیعیان ما را در وقت نماز بیازمایید--- •••امام صادق••• نماز
🌸 ⃟ ⃟☁️در این دنیا اگر غم هست؛ صبوری کن هست !🌱🙂
9.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفیقِ ناب💔 تو کجا و کجا بقیه💚 تو خیلی فرق داری با بقیه💙 تا تو هستی چرا بقیه😍🥺 https://eitaa.com/Navid_safare
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺩﻟﺴﺮﺩ ﺷﻮﯾﺪ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺷﻬﯿﺪ می گوید؛ ﻋﻠﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻼﺷﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﻮﺩ . ﺷﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺧﻮﺩﺵ ﻫﻢ ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭﻟﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﻌﯽﺍﺵ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ. ﺑﻌﻀﯽ ‌ﻫﺎ ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﭘﺲ ﻣﺎ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﺧﺎﻟﯿﺴﺖ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﻤﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﻭ ﺁﺩﻡ ﭘﯿﮕﯿﺮﯼ ﺑﻮﺩ . ﻋﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﺭ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﯿﮕﯿﺮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻮﻝ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﺪ. ﺩﺭ ﻭﺻﯿﺖﻧﺎﻣﻪ ﺍﺵ ﻫﻢ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ :«ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺩﺍﺭﺍﺕ ﻣﯽﺭﻭﯾﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﻮﯾﯽ ﺍﺯ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺒﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺩﻟﺴﺮﺩ ﺷﻮﯾﺪ، ﺷﻤﺎ ﻣﺼﻤﻢﺗﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﭘﯿﮕﯿﺮ ﺑﺎﺷﺪ . ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻼﺵ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺑﺮﻧﺪﺍﺭﯾﺪ.‏» ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺧﺎﮎ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﺁﻥ ﮐﺎﺭ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ‌ﺷﺪ.👌 🌷شهید علی جمشیدی🌷 بامادرخاکریزخاطرات شهداهمراه باشید https://eitaa.com/Navid_safare
ارسالی یکی از بزرگواران 😍🥺 خیلی قشنگه کارت اجرت با خدا و شهید نوید 🥺🥀🥺 شماهم میتونید به نیت شهید نوید هدیه به حضرت زینب (س)یه کار قشنگی انجام بدید مثلا﴿شیرینی پخش کنید_زیارت عاشورا بخونید 😍و.... https://eitaa.com/Navid_safare کانال رسمی شهید نوید صفری
یا زینب کبری(س) 😍🎉😍 🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼