ندای رضوان
#نظافت_فرزند ۴ یه دفعه دست پسرم خورد به پارچه آب و آب ریخت وسط سفره، زن داداشمم بهش گفت بهت میگم بر
#نظافت_فرزند ۵
مامانم بهم گفت جیغ زده که زده اصلا یه جیغم بزنه مگه قراره اتفاق براش بیفته حالا یه دو قطره اشکم بریزه مروارید که از چشماش نمیریزه ولی در عوض تو می فهمی که بچتو جمع کنی یعنی چی که سربچه من داد زده وسط سفرم جیش کرده تو که میدونی به بچه ات بگن نکن ناراحت میشی خودت بچه ات رو جمع می کردی تو که اینقدر حساسی بشین تو خونه ات هیچ جا نرو نه اینکه بری خونه مردمو به گند بکشی طلبکارم باشی والا من جای داداشتو زن داداشت باشم دیگه محل بهت نمیذارم درسته مادرتم ولی باید طرف حقو بگیرم حق با زن داداشته زحمت کشیده دعوتت کرده اون وقت تو با بی چشم و رویی یه همچین رفتاری انجام دادی
حرفهای مامانم خیلی برام زور داشت اما از طرفی هم دلم نمیخواست که برادرم ازم ناراحت باشه منتظر بودم داداشم زنگ بزنه و بخاطر رفتار زنش ازم عذرخواهی کنه و بهم بگه که تو دهنی محکمی به زنش زده اما داداشم زنگ نزد
هرچقدر منتظر موندم باهام تماس نگرفت با خودم گفتم حتما یادش رفته خودم به برادرم زنگ زدم و به محض اینکه احوال پرسی کردیم بهش گفتم دیدی اون شب زنت چه رفتاری کرد انگار نه انگار که گل پسر من وسط سفره اش حالا یه ذره جیش کرده و ما مهمونشیم حداقل حرمت مهمان و میزبان رو نگه میداشت شروع کرد به جیغ و داد
داداشم گفت اجی حق با زنم بود ما شما رو دعوت کردیم خونمون بهتون احترام گذاشتیم اونوقت تو برای منه میزبان و سفره من حرمت قائل نشدی برای چی بچتو برداشتی ول کردی وسط سفره جیش کنه
بهش گفتم بچه من پاهاش سوخته بود من مجبور شدم گفت من مردم بچه داری نکردم ولی میفهمم که سوختگی پای بچه یه دفعه ای نیست تو اگه واقعا مادری و نگران بچه ات بودی از قبل باید چک می کردی و می دیدی پای بچم نرم نرم می سوزه نه یهویی
من ی دفعه فریاد زدمگفتم زنت پرت کرده
گفت زنم پرم نکرده من خودم دختر دارم میدونم چیه خواهر من تو که دیدی پای بچه ات سوخته پمات زیادی می زدی یه پوشاک شل باهاش می کردی نه که تو خونه یکی بجز خودت کوچک بچه رو باز کنی میخوای بچه ات آزاد بشه برو تو خونه ات پوشکشم نکن نه که تو خونه بقیه این کار رو بکنی
ادامه دارد
کپی حرام
ندای رضوان
#نظافت_فرزند ۵ مامانم بهم گفت جیغ زده که زده اصلا یه جیغم بزنه مگه قراره اتفاق براش بیفته حالا یه د
#نظافت_فرزند ۶
بهش گفتم خواهر برادری تمومه امروز هم حتی اگه یه ذره آدم بودی میرفتی می زدی تو دهن زنت که اینجوری وق وق نکنه من دیگه برادری ندارم گوشیو قطع کردم
شوهرم وقتی فهمید من این کارو کردم بهم گفت حق با داداشته تو خیلی بدرفتاری از وقتی که این بچه اومده فکر می کنی که دیگه همه باید فدایی و جان نثارش باشن در صورتی که بچه فقط برای پدر مادرش عزیزه
به حرفهای شوهرمم اهمیتی ندادم رفتم سراغ خاله ام دنبال کسی می گشتم که کار منو تایید کنه خاله ام وقتی حرفهامو گوش داد ناباور نگاهم کرد و گفت باورم نمیشه این حجم از بیشعوری رو چطور توی مغزت جا دادی تو نمی فهمی بچتو نباید تو خونه مردم باز کنی بعد هم جای عذرخواهی با زن داداشت این کارو کردی من جات بودم می رفتم عذرخواهی می کردم فکر نکن با این رفتارت برنده شدی ما آینه پدر و مادرامون هستیم هر رفتاری که انجام بدیم یعنی اینکه اونا بهمون یاد دادن تو حتی پدر مادرتم کوچیک کردی
حرفهای خاله ام واقعا تکونم داد تا الان هر کسی نصیحتم کرده بود تلاش می کردم باور نکنم و گوش ندم ولی حرف خاله ام واقعا درست بود و این دفعه تکون خوردم یه گلدون خریدم و رفتم خونه زن داداشم بهش گفتم من سالها بچه دار نشدم تیکه و کنایه شنیدم و خیلی حرف خوردم وقتی خدا بچه ام رو بهم داد فکر می کردم خوشبخت ترین آدم روی زمینم اصلا حواسم به رفتار و برخوردم نبود که دارم چیکار می کنم از تو واقعا معذرت میخوام حق با توعه من باید مواظب بچه ام می بودم و می گرفتمش که خونتو کثیف نکنه زن داداشم که اصلا از دیدن من خوشحال نشده بود خیلی سرد جواب داد عیب نداره عزیزم پیش میاد مسئله ای نیست
بعد از اون دیگه واقعا رو خودم کار کردم نمی خواستم بچه ام مثلا عادت کنه به اینکه هر چیزی و میخواد انجام بده و بی ادب بار بیاد درسته که ماجرا تموم شد ولی همیشه تو وجودم یه خجالت ریزی جلوی زن داداشم دارم که باهاش اینجوری برخورد کردم همش احساس می کنم که ممکنه اون روزو یادش نره و تا همیشه یادش باشه
پایان
کپی حرام
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷امــام صــادق(ع):
هرڪـس سـوره حــمــد را بـخـوانـد بــه لــطــف وعــنــایــت خـداونـد درهاے خـیـر دنـیـا وآخـرت بــه روے وے گـشـوده میشود.
________________🍁🍁🍁🍁
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
🖌 از مجربات است برای هلاکت دشمن(اسرائیل) دعای زیر را ۷۰ مرتبه بخوانیم که این ذکر اثر عجیبی دارد :
🤲 اللّهُمَّ شَتِّتْ شَمْلَهُمْ و فَرِّقْ جَمْعَهُمْ و قَلِّبْ تَدْبیرَهُمْ و خَرِّبْ بُنْیانَهُمْ و بَدِّل احْوالَهُمْ و قَرِّبْ آجالَهُم و قَطِّعْ أعْمارَهُم و اشْغَلْهُمْ بِأبْدانِهِمْ وَ خُذْهُمْ أخْذَ عَزیزٍمُقْتَدِرْ یا قَهَّارُ یا قَهَّارُ یا قَهَّارُ یا جَبَّارُ یا جَبَّارُ یا جَبَّارُ
📘 منتخب الختوم ، ص۱۴۷
☘ برای دیگران هم بفرستید
________________🍁🍁🍁🍁
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
☘ در غروب جمعه ، ۷ بار این دعا را بخوانید و تا هفته بعد از بلایا محفوظ بمانید.
🖌 مرحوم آیةالله میرزا محمدتقی موسوی اصفهانی، صاحب کتاب شریف «مکیال المکارم» در کتاب دیگر خود با نام «أبواب الجنّات فی آداب الجمعات» می نویسد :
✍ مرحوم آخوند ملا محمد باقر فشارکی(ره) در یکی از کتاب های خود نقل نموده است :
کسی که وقت غروب روز جمعه این دعا را ۷ مرتبه بخواند ، از بلیات تا هفته بعد محفوظ می ماند ان شاء الله :
🤲 اللَّهُمَ صَلِّ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد ؛ وَ ادْفَعْ عَنَّا الْبَلاءَ الْمُبْرَمَ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأرْضِ ، إنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.
📖 ابواب الجنّات في آداب الجمعات ، ص۲۶۴
________________🍁🍁🍁🍁
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖌 ختم زیارت عاشورا که ارواح مومنین به آن تاکید دارند و از روز جمعه با غسل شروع می شود.
🎥 آیت الله سید رضی شیرازی(ره)
________________🍁🍁🍁🍁
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ اگه احساس میکنی طلسم شدی با دستور اهل بیت(علیهم السلام) اینطوری طلسم رو باطلش کن...
________________🍁🍁🍁🍁
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
نجات از مخمصه
✍ برای نجات از مهلکهها و دفع
ضرر 《 حَسبِیَ الله 》 را ۱۴۰ مرتبه
بخواند بسیار نافع است این مطلب
را بعضی از بزرگان بیان کردهاند🔺
📚 خلاصة الاذکار
________________🍁🍁🍁🍁
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
#ذکر_موفقیت در امورات
🌸 هرکس ذکر (#یاباعث) را
هر روز ۵۷۳ مرتبه
جهت موفقیت در هر کاری (چه مادی و معنوی ) بگوید...
بسیار موثر و نافع خواهد بود🌸
________________🍁🍁🍁🍁
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
#رفع_فقر
🍂🍃🌹ختــم ســوره
مبــارکه #مــاعون🌹🍃🍂
🌺👌 اگر کسی بخواهد #فقر و درویشی از خانوادهاش برداشته شود و یا مبتلا به فقر نشود ، چهل و یک بار این سوره را بخواند که هرگز خود و عیالش و فرزندانش محتاج خلق نشوند و در حفظ و حمایت خدا قرار بگیرند🌹🍃
📚 حاشیه تفسیر زواره باب ختومات ص ۸
________________🍁🍁🍁🍁
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
#حریم_خصوصی ۱
من و شوهرم وقتی ازدواج کردیم به لحاظ مالی خیلی مشکل داشتیم مستاجر بودیم و شوهرمم مدتی بیکار بود.
زندگی واقعا روزهای سختی به من و شوهرم نشون میداد دنبال این بودیم حداقل یه کاری کنیم بتونیم یه زندگی آبرومندنه داشته باشیم ولی هرچقدر تلاش می کردیم نمی شد کم کم شوهرم میگفت من بد شانسم و به هیچ چا نمیرسیم
تا اینکه پدرم به شوهرم پیشنهاد داد باهم یه کاری رو شروع کنن شکر خدا شوع کردن و تو مدت کوتاهی شوهرم کارو یاد گرفت و درامدشون بیشتر شد کم کم شوهرم تونست مستقل بشه و برای خودش کارگاه زد اما چون سرمایه اش کم بود و نمیتونست خیلی کار کنه درامدشم کم بود هر چی که در میاوردیم میدادیم برای اجاره خونه و کارگاه که ی روز پدرشوهرم اومد و پیشنهاد داد گفت حیاط ما خیلی بزرگه میتونید از ی قسمتش ی خونه ۱۰۰ متری با ی حیاط ۳۰ یا ۴۰ متری بسازید که خیلی خوبه منم براتون سند جدا میگیرم که از مستاجری در بیاید ی درم از خونتون به سمت خیابون بذارید که ی واحد مستقل باشه و راحت باشید
برای ما پیشنهاد خوبی بود از مستاجری نجات پیدا میکردیم خیلی زود شروع کردیم به ساخت خونه
خونه ای رو که ساخته بودیم تمام هزینه هاش با خودمون بود اما در طول ساخت خونه ی در کوچیک از خونه من به خونه مادرشوهرم گذاشته بودن که رفت و امد راحت باشه به منم گفتن که بعد از تکمیل خونه این در برای همیشه بسته میشه و شما زندگیتون مستقله خیلی خوشحال بودم بالاخره داشتیم صاحب خونه می شدیم با زحمت خیلی زیادی خونه رو تکمیل کردیم و موفق شدیم بریم توش از شدت ذوقی که برای خونه داشتم اصلا حواسم به این در نبود مدتی گذشت و به شوهرم گفتم این در رو قفل کنیم دیگه بسه همه رفت و امدها از این در هست
شوهرم گفت تازه اومدیم اینجا برای رفت و امد نیازش داریم
منم هیچی نگفتم سند خونه رو از خونه پدرشوهرم جدا کردیم و سند مجزا گرفتیم اما همچنان اون در روی اعصابم بود
یه خواهرشوهر پنجم ابتدایی هم دارم به شوهرم گفتم حالا که سند گرفتی این دره رو ببند الان نبندی دیگه نمیشه ببندیش ها
شوهرم گفت هنوز زوده میخوایم رفت و آمد کنیم راحتیم
کم کم متوجه رفت و آمدهای غیر عادی مادرشوهرم و خواهرشوهرم به خونمون شدم از طریق اون در خیلی راحت وارد خونه من میشدن دیگه واقعا ازار دهنده شده بود منم مثل خیلی از ادما همیشه حوصله مهمون ندارم
ادامه دارد
کپی حرام