eitaa logo
[نگاه ِ تو]
378 دنبال‌کننده
615 عکس
63 ویدیو
2 فایل
من، بی نام ِ تو‌ حتی یک لحظه‌ احتمال ندارم. چشمان تو‌ عین الیقین من،‌ قطعیت "نگاه ِ تو‌" دین من است.‌‌‌ [قیصر امین‌پور] ‌ ‌ 🌱 روایت لحظه‌های زندگی 🌱‌ ‌ ‌ هم‌صحبتی: @MoHoKh ‌هم‌صحبتیِ ناشناس: https://daigo.ir/secret/21385300499
مشاهده در ایتا
دانلود
لا يكفي ان تُحِب بل يجب ان تعرف كيف تُحِب..! «دوست داشتن کافی نیست، باید دوست داشتن را بلد باشی.» @andalib_poem | ﮼عندلیب 🍃 شبت بخیر باد رفیق، غمت نیز هم... ‌ @Negahe_To
‌ ‌ خیلی تشنه بودم. از آن تشنگی‌هایی که درمانش فقط چایی است و نه هیچ چیز دیگر. از دور، به نظر نمی‌آمد چایی هم در بساط‌شان باشد. بوی انواع قهوه و نسکافه و اندکی بوی سیگار از ته‌مانده‌های جاسیگاری مهمانان قبلی، تنها بوهایی بود که به مشامم می‌رسید.‌ ‌ ‌ درخواست چایی که دادیم با روی باز استقبال کرد. برخلاف تصورم، فضای چند متری مغازه‌اش سر ذوقم آورد. خستگی صبح تا غروب را آرام‌آرام با جرعه‌های چایی پایین دادم. جان تازه راه باز کرد در وجودم. رفیقم که رفت پای صندوق، چشم‌هایم دنبال برگه و نوشته‌ای از لیست قیمت‌ها می‌گشت. سرم را بالا آوردم و این تابلوی گچی زیبا را دیدم. خوشحال شدم که چای نبات دبل را هم در لیستش افتتاح کرده‌ایم. از دیشب، چشمانم را روی جمله بالای تابلوی مغازه‌اش جا گذاشته‌ام.‌ ‌ ‌ ‌ @Negahe_To
‌ ‌ من، هم سالها در کلان شهری مثل تهران زندگی‌ کرده‌ام و هم سالها زندگی در شهرهای کوچک‌تر را تجربه کرده‌ام. حالا بعد از ۱۷ سال زندگی در اصفهان، با اطمینان می‌گویم یک چیزی مخلوط از جنس تعهد، احساس مسئولیت، دقت و ریزبینی، دلسوزی و هنر در این شهر هست که نمی‌شود به این راحتی‌ها این ترکیب را در جای دیگر پیدایش کرد. همین‌ها کنار هم، اصفهان را به اصفهان تبدیل کرده است.‌ ‌ ‌ این پوستر زیبا، هنری و دوست‌داشتنی را به مناسبت شروع ماه قشنگ ذیحجه ببینید☺️ از انتخاب رنگ، متن، طرح و حتی انحنای خمیدگی کفش‌ها می‌شود فهمید چه آدم‌های کار درستی ساعت‌ها برای طراحی‌اش وقت گذاشته‌اند!‌ ‌ ‌ ‌ @Negahe_To
‌ ‌ خداییش قبلنا هم زندگی کردن انقدر سخت بود یا ما داریم سخت می‌گیریم یا چی؟🙄😒🤔‌ ‌ ‌ ‌ @Negahe_To
Alireza GhorbaniAlireza Ghorbani - Roozhaye Bi Gharar.mp3
زمان: حجم: 12.2M
‌ ‌ چیزی بگو آرام کن آشفتگی‌ها را‌ در سینه‌ها این بغض سر‌سنگین نخواهد ماند هشدار: با گوش دادن به این موسیقی حتما هاله‌ای از غم روی قلب‌های قشنگ و مهربون‌تون می‌شینه! مواظب قلب‌هاتون باشین♥️ @Negahe_To
هدایت شده از گاه نوشته‌هایم
حدیث بالا را در کانال دیدم؛ پیش خودم گفتم: خدایا! کتاب را من می‌خوانم، تو کاری کن نور هدایت شود در قلبم. خدایا! کلمه را من می‌نویسم، تو کاری کن نور هدایت شود برای خلقت. @gahnevis
هدایت شده از درونیـ ـات...🌱
. عیبی نداره... @daroniyat
هدایت شده از گاه گدار
۱۲۰ نفر آدم ساعت یک بامداد در حال گفتگو درباره کتاب‌ها و زیارت از راه دور خانه خدا ما در زمانه رواج نق‌زدن‌ها و ناامیدی‌ها، در جمع خوبی از دوستان، حال خوبی داریم و به آینده امیدواریم. . «محمدرضا جوان آراسته» zil.ink/mrarasteh
‌ ‌ امشب سومین شبی است که تا اذان صبح نخوابیده‌ام. شب اول ساعت یک و ربع، پیام رفیقم نشست روی صفحه گوشی. "سلام. بیداری؟" نیازی به توضیح اضافه نداشت. انقدر می‌شناختمش که بدانم چه حجمی از آشفتگی پشت این دو کلمه جا خوش کرده است. نوشتم آره پاشو بیا. بلند شد و آمد. تا اذان صبح در آغوش کشیدمش و به کلمات پناه بردم برای فرو نشاندن غم و آشفتگی‌اش. شب دوم باز هم همان حوالی یک، پیام رفیق دیگری رسید. "فاطمه، دارم دیونه میشم. تو رو خدا دعا کن. مامانم اینا توی جاده تصادف کردن." یک آوار سنگین خالی شد روی مغزم. از جزئیات سفرشان باخبر بودم. از اینکه سالها بود مادرش آرزوی سفر به مشهد داشت. کلمه کم آوردم. چقدر دستانم خالی بود. شرایط جوری نبود که بتوانم بروم پیشش. چند جمله به سختی جور کردم.‌ برایش نوشتم من کنارتم عزیزم و بات بیدار می‌مونم تا خبری ازشون بگیریم. تا اذان صبح بیدار ماندیم. کنار هم اما دور از هم. پنجشنبه از صبح، ضرب‌المثل کلیشه‌ای تا سه نشه بازی نشه، افتاده بود به جانم. داشتم دیگر از شب‌ها می‌ترسیدم. بخصوص از حوالی ساعت یک. ماراتن به دادم رسید. کابوس شب‌هایم با حضور گرم و شیرین صد و سی نفر آدم خوب و همراه، به یک آرامش امیدوار کننده تبدیل شد. @Negahe_To
‌ ‌ می‌خواهم دوستان نویسنده‌ام را به یک چالش دعوت کنم! چالشی که ایده‌اش از این خط‌خطی‌ها به ذهنم رسید. چند روز پیش یکی از دوستانم پرسید: "میشه بم بگی این متن‌هایی که می‌نویسی رو چجوری می‌نویسی؟ یعنی همینجوری جملات به ذهنت میان و تو هم می‌نویسی‌شون؟" شاید تصورش این بود که جملات همینطور اتوکشیده و صاف می‌آیند کنار هم می‌نشینند و می‌شوند یک روایت. بخصوص که خط خودکاری من را که تقریبا خوب است، توی جزوه‌هایم زیاد دیده بود و فکر می‌کرد برای نوشتن روایت‌ها هم همانطور خوش خط روی کاغذ می‌نویسم. زهی خیال باطل! حالا که چند روزی است کلمات با من سر ناسازگاری دارند و هی می‌نویسم و هی خط می‌زنم، گفتم شاید وقتش باشد که کمی درباره چگونه نوشتن با هم حرف بزنیم. طرح اولیه نوشتن‌های من معمولا عین این عکس است. جرقه یا همان ایده اولیه به ذهنم می‌رسد. می‌نشینم اول چهارچوب‌هایش را می‌نویسم. یعنی همان چند تا جمله که همان لحظه دارند خودشان را عین مرغ سر کنده به در و دیوار مغزم می‌کوبند. آنها را تند تند و بد خط و شلخته می‌نویسم که از دست ذهنم فرار نکنند. بعد می‌نشینم کم‌کم و سر فرصت لابلای این چهارچوب‌ها را پر می‌کنم. می‌نویسم و خط می‌زنم. می‌نویسم و تغییر می‌دهم. بعد که کلمات مثل آجرهای یک ساختمان دانه‌دانه کنار هم چیده شدند می‌روم چند قدم عقب‌تر و از دور نگاهشان می‌کنم. هر جا کج و کوله به چشمم بیاید یا اینکه تراز نباشد یا لب پریدگی داشته باشد را ترمیم و اصلاح می‌کنم. آخر دست هم یک ملاط می‌ریزم رویش و سعی می‌کنم عیب‌هایش را با آن بپوشانم و یک متن یکدست و روان بدهم دست مخاطب. البته اینها که گفتم بیشتر آرزو و رویا است تا واقعیت! چون من نه هنوز نویسنده‌‌ام و نه فعلا به این توان رسیده‌ام که چنین متن‌هایی به مخاطبم هدیه بدهم. حالا می‌خواهم از چهل نفر از دوستان عزیز نویسنده‌ام بخواهم که همراه با یک عکس از طرح اولیه دست نوشته‌هایشان از تجربه‌های چگونه نوشتن‌ برایمان بگویند. من که بسیار مشتاق دیدن عکس‌ها و خواندن روایت‌هایشان هستم! پ.ن. ببخشید که بی‌هیچ ترتیب خاصی آیدی‌ها را نوشته‌ام و ببخشید که حتما بعضی‌ها را جا انداخته‌ام! @chiiiiimeh @zaatar @hornou @mrsib66 @mkeramatt @Mehrabanii @dokhtar_e_daryaa @daroniyat @mastoooor @ftmsarabian @ghahtab @gahnevis @faaash @truskez @varaghzar @A_farhad1 @Farokhfal_Mojtaba @shafaghghotb @hiyaam @hadise_dust @toootak @tablo11 @behhbook @naajeh3 @fateme_alemobarak @rozaneh4 @nasrin_ramadan @berrrke @mesle_maadari @masture @hh00tt @paulowni @homsaaa @sayeh_sayeh @khuaan @koookhak @gharghe @darband1 @farzane_zeinali22 @nnaasskk @fatemedarsanj @N_rabbanii @K_yoonesi @maahjor @hobut68 @cherk_nevishamon @Shin_so @Negahe_To
‌ ‌ اگر مثل من مشتاق و منتظر خواندن روایت‌های دوستان نویسنده‌ام برای شرکت در چالش چطور نوشتن هستید، می‌تونین مدام به این پیام سر بزنین😅 طبیعیه که این لیست مدام بروزرسانی میشه😅 پ.ن. دیدم برخی از دوستان نویسنده‌ام کانال ندارن و طبیعتا متن‌هاشون رو برای بنده ارسال میکنن. به ذهنم رسید یک جایی برای قرار دادن همه متن‌های این چالش و چالش‌های آینده درست کنم! لینک رو براتون همینجا میذارم😊 https://eitaa.com/ghalambedastan کانال چالش‌های قلم به دستان که همین امروز متولد شد، پذیرای تمام چالش‌های همه دوستان نویسنده‌ هست! هر کدوم از دوستان که تمایل به برگزاری چالش دارن یا خواهند داشت لطفا بم پیام بدن تا به عنوان ادمین توی کانال اضافه‌شون کنم😊 🌱دوستان شرکت کننده در چالش @chiiiiimeh @dokhtar_e_daryaa @truskez @maahjor @behhbook @hobut68 @gharghe @masture @varaghzar @daroniyat @hornou @cherk_nevishamon @mkeramatt @faaash @Shirin_Hezarjaribi @mastoooor @zonnoon @hadar_132 @Negahe_To