🍃مولای عشق
نشسته بودم و داشتم فکر میکردم.
فکرهایم شده بوده کابوس بیداریهایم.
وحشت، وجودم را گرفته بود.
شنیده بودم که حرص، یکی از ریشههای کفر است
ولی از کنارش عبور کرده بودم.
فکر میکردم حریص نیستم
پس ریشۀ کفر بودن حرص، کاری به من نداشت.
نهایتش باید دعا میکردم که حریصها شفا بگیرند
و خودم هم هیچ گاه گرفتار حرص نشوم.
نمیدانم چه شد؛ ولی به گمانم کار خود تو بود
که وقتی دوستم از حرص و ریشۀ کفر بودنش گفت
دلم لرزید، رنگم پرید و لبخند روی لبم خشکید.
به دست و پایش افتادم و از او خواستم حالا که قرارم را ربوده است
خودش راه عبور از حرص را یادم دهد.
راهش را گفت؛ ولی راستش بیشتر به هم ریختم.
او گفت: باید عاشق تو شوم تا ریشۀ حرص بخشکد
و تأکید کرد اگر بدون عشق تو توهّم حریص نبودن کردم
یقین بدانم که در دام شیطان افتادهام.
آقا!
من که عاشق نیستم و حریص هم هستم
و حرص هم ریشۀ کفر است
بگو چه کار کنم اگر همین حالا بانگ مرگ را برایم به صدا در بیاورند!؟
چه قدر التماس کنم که عاشقم کن!؟
چه قدر بگویم که دارد دیر میشود!؟
یعنی تو راضی میشوی من با حرصی که ریشۀ کفر است از دنیا بروم!؟
کاش مثل این دوستم حریص عشق تو بودم!
او به من گفت حرص را با حرص درمان کن
حرص دنیا را با حرص به عشق مولا.
التماس میکنم مرا حریص عشق خودت کن!
شبت بخیر مولای عشق!
#شب_بخیر
#بهانه_بودنم
#محسن_عباسی_ولدی
🌴💎🌹💎🌴
🍃آبروی من
داشتم به خودم فکر میکردم
که تا کجا حاضرم برای تو خرج شوم؟
تصمیم گرفته بودم با خودم تعارف نکنم
صادقانه و بیپرده به این سوال پاسخ بگویم.
با خودم گفتم از آن بالای بالا شروع کنم
کمی که حساب کردم دیدم در میان همه چیزهایی که دارم،
آبرو برایم عزیزتر است
از خودم پرسیدم: چقدر از آبرویم را حاضرم خرج تو کنم؟
میترسیدم به پاسخ این سوال فکر کنم!
به سراغ دوستم رفتم
واز او پرسیدم چقدر از آبرویش را حاضر است خرج تو کند؟
حتی از پاسخ او هم میترسیدم!
با خودم میگفتم اگر او گفت حاضر است همه آبرویش را خرج تو کند،
بعد من با فاصلهای که دوباره خودش را به من نشان داده، چه کنم؟
دوستم تعجب کرد از سوالی که پرسیده بودم
کمی خیره خیره نگاهم کرد و گفت:
به جز تو آبرویی ندارد
مگر میشود آبرو را خرج آبرو کرد؟!
با پاسخ او باز هم بار غصه یک فاصله روی دلم سنگینی کرد
چه فکر میکردم و چه شنیدم!
میخواستم بدانم چقدر آبرویم را حاضرم خرج تو کنم
دیدم چقدر بدم که جز تو برای خودم آبرویی میبینم
صبحت بخیر آبروی من!
#صبحت_بخیر
#بهانه_بودنم
#محسن_عباسی_ولدی
🌴💎🌹💎🌴
🍃آبروی من
داشتم به خودم فکر میکردم
که تا کجا حاضرم برای تو خرج شوم؟
تصمیم گرفته بودم با خودم تعارف نکنم
صادقانه و بیپرده به این سوال پاسخ بگویم.
با خودم گفتم از آن بالای بالا شروع کنم
کمی که حساب کردم دیدم در میان همه چیزهایی که دارم،
آبرو برایم عزیزتر است
از خودم پرسیدم: چقدر از آبرویم را حاضرم خرج تو کنم؟
میترسیدم به پاسخ این سوال فکر کنم!
به سراغ دوستم رفتم
واز او پرسیدم چقدر از آبرویش را حاضر است خرج تو کند؟
حتی از پاسخ او هم میترسیدم!
با خودم میگفتم اگر او گفت حاضر است همه آبرویش را خرج تو کند،
بعد من با فاصلهای که دوباره خودش را به من نشان داده، چه کنم؟
دوستم تعجب کرد از سوالی که پرسیده بودم
کمی خیره خیره نگاهم کرد و گفت:
به جز تو آبرویی ندارد
مگر میشود آبرو را خرج آبرو کرد؟!
با پاسخ او باز هم بار غصه یک فاصله روی دلم سنگینی کرد
چه فکر میکردم و چه شنیدم!
میخواستم بدانم چقدر آبرویم را حاضرم خرج تو کنم
دیدم چقدر بدم که جز تو برای خودم آبرویی میبینم
صبحت بخیر آبروی من!
#صبحت_بخیر
#بهانه_بودنم
#محسن_عباسی_ولدی
🌴💎🌹💎🌴