eitaa logo
گلچین نکته های ناب
1.8هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
17هزار ویدیو
75 فایل
خوش آمدید بزرگواران نشر صدقه جاریه🌴💎🌹💎🌴 #آقا_تنهاست کانال شعرمون @Yas8488 خادم @Yasamanha @YaAbootorab8488
مشاهده در ایتا
دانلود
ویروسی به نام # کرونا، چهارده قرن است که در قرآن کریم ذکر شده است. ١- بله، زمان ظهور وی ذکر شده است. ٢- در كجا ظاهر شد. ٣- دلیل ظهور آن ذکر شد. ۴- راه مقابله با آن و جلوگیری از بروز آن و هنگام ظاهر شدن را ذکر کرد. ۵- از حکمت ظهور آن یاد کرده. ۶- قرآن حتی نام صحیح آن را ذکر کرده. همه این ها در سوره مبارکه *مدثر* ذکر شده است. ١) این ویروس که انسان را متعجب کرده و باعث از بین رفتن جان بسیاری از مردم شده، زنده نمانده و علائم روشنی ندارد دانشمندان آن را **covid19* نامیدند، به این دلیل که به نظر می رسید اواخر سال 2019 به وجود آمده است. این در آیه ٣٠ سوره مدثر ذکر شده است. *لا تبقي ولا تذر، لواحة للبشر، عليها تسعة عشر* بلایی است که نه کاملاً می کشد و نه کاملاً رها می کند. پوست بشر را می کند. نوزده وکیل دارد. (اشاره به کویید 19) ٢) این ویروس در کشوری ظاهر شد که در حال حاضر دومین قدرت اقتصادی در جهان و اولین کشور در جهان از نظر تراکم جمعیت است. و اشاره به آن در آیات ١٢ و ١٣ سوره مدثر آمده است. *ذرني ومن خلقت وحید وجعلت له مالا ممدودا وبنين شهودا* رها شده در قومی که خلقتی خاص دارند و ثروت فراوان دارند و جمعیتی نظاره گر فراوان. بله، در چینی ظاهر شده است که تاکنون به یک و نیم میلیارد نفر نزدیک شده است و شاهد افزایش جمعیت آن هستیم و اقتصاد آن افزایش یافته و ثروت آن، به خصوص در ابتدای این قرن تمدید شده است و هنوز هم آرزو می کند که افزایش یابد. ٣) در مورد نحوه مقابله با این ویروس، همه دنیا هنوز در حال فکر و تحقیق کردن و به دنبال معالجه هستند، در حالی که در ابتدای سوره مدثر ذکر شده است در شش مرحله خلاصه می شود: *آگاهی، احتیاط بسیار، پاک سازی، تردد سالم، عدم تحریک و صبر* - و هشدار به مردم در مورد خطر این ویروس که در آیه ١و ٢ ذکر شده است: *یاایهاالمدثر* ای کسی که خود را پوشانده ای (قرنطینه کرده ای) *قم فأنذر*، (برخیز و هشدار بده) - خدا و دعا که در آیه ٣ ذکر شده، فراوان کنید: *و ربّك فكبّر*، (و پروردگارت را بزرگ دار) - سازی، ضد عفونی کردن، شستن دست و لباس که در آیه ۴ ذکر شده است: *و ثيابك فطهّر*، (لباس های خود را تطهیر کن) - سالم، با عدم آميزش با مردم، به منظور جلوگيری از آسيب ديدن از اين پلیدی كه در آيه ۵ ذكر شده است: *والرجز فاهجر*، (و وضو بگیر و از پلیدی دور شو) - حریص برای انبار کردن مواد غذایی در هنگام بحران که در آیه ۶ ذکر شده است: *ولا تمنن تستكثر*، (و هنگام بخشش فراوان، بر مردم منت مگذار) - برای این مصیبت، به ویژه در موارد مرگ که در آیه ٧ ذکر شده است: *ولربّك فاصبر*، (و برای رضای خدا صبور باش) ۴) مردم در این زمان خاص دلیل انتشار این ویروس در جهان را می پرسند؟! در پایان سوره مدثر👆🏼🌹سجده شکر سجده شکر برابر است با تمام گنج های دنیا و آخرت، پس با دقت آن را بخوان... فضیلت سجده شکر: بسیاری از ما نه فضیلت این سجده را می دانیم و نه کیفیت قرآئت آن را هرگاه بنده ای نماز خود را خوانده (سپس) سجده شکر را به جای آورد، خداوند حجاب میان بنده خود و فرشتگانش را کنار می زند و به ملائکه می فرماید: *ای فرشتگان من، به بنده ام نگاه کنید، فریضه مرا انجام داده و عهدم را تمام و پس از آن در جهت پاس داشت تمام نعمت هایم سجده شکر به جای آورد، ای ملائکه ام پاداش این بنده ام چیست؟* -پس ملائکه می گویند: خداوندا، رحمتت -خداوند دوباره از ملائکه می پرسد: ای ملائکه ام، پاداش این بنده ام چیست؟ -پس ملائکه می گویند: خداوندا، جنت و بهشتت -خداوند دوباره از ملائکه می پرسد: ای ملائکه ام، پاداش این بنده ام چیست؟ -پس ملائکه می گویند: خداوندا، رفع هرگونه هم و غم از او -خداوند دوباره از ملائکه می پرسد: ای ملائکه ام، پاداش این بنده ام چیست؟ -پس ملائکه می گویند: خداوندا، ما علمی جز آن چه به ما آموختی نداریم... -پس آن گاه خداوند می فرماید: پاداش این بنده ام این است، همان گونه که او از من تشکر کرد من نیز از او تشکر می کنم و با فضلم به سوی او خواهم رفت و رحمتم را به او نشان می دهم. چه ضرری دارد تا ما هر روز سجده شکر را به جای نیاوریم؟ و این تنها یک سجده است و یک نماز نیست؟ ولو بهتر است که فرد با طهارت و به سوی قبله سجده شکر را به جای آورد و هر کسی که نعمتی بر او نازل شده و یا بلایی از او دفع گردیده، زیباست که سجده شکر بر درگاه خداوند به جای آورد، خواه این فرد با وضو باشد یا نباشد و خواه به سوی قبله بوده باشد و یا خیر. 💥نصیحت: سجده شکر را پس از هر نماز به جای آورید و ٣ مرتبه بگویید شکراً لله و ۴ مرتبه الحمد لله باشد که این فرصت طلایی را از دست ندهید. این را برای تمام دوستانت بفرست که هر گاه سجده شکری به جای آوردند تو نیز در اجر و ثواب آنا ن سهیم خواهی بود، حتی اگر تو بمیری نیز این ثواب نصیب تو خواهد بود. 💠🔹🔷💠🔷🔹
هدایت شده از کافه شعر و ادب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴🌼🌴 چه خوش است در فراقی همه عمر کردن... به امید آن که روزی به کف افتد ... یافارس الحجاز ادرکنی 🌴🕯🌴
✍️ 💠 هول انفجاری که دوباره خانه را زیر و رو کرده بود، گریه را در گلویم خفه کرد و تنها آرزو می‌کردم این فرشته مرگم باشند، اما نه! من به حیدر قول داده بودم هر اتفاقی افتاد مقاوم باشم و نمی‌دانستم این به عذاب حیدر ختم می‌شود که حالا مرگ تنها رؤیایم شده بود. 💠 زن‌عمو با صدای بلند اسمم را تکرار می‌کرد و مرا در تاریکی نمی‌دید، عمو با نور موبایلش وارد اتاق شد، خیال می‌کردند دوباره کابووس دیده‌ام و نمی‌دانستند اینبار در بیداری شاهد عشقم هستم. زن‌عمو شانه‌هایم را در آغوشش گرفته بود تا آرامم کند، عمو دوباره می‌خواست ما را کنج آشپزخانه جمع کند و جنازه من از روی بستر تکان نمی‌خورد. 💠 همین حمله و تاریکی محض خانه، فرصت خوبی به دلم داده بود تا مقابل چشم همه از داغ حیدرم ذره ذره بسوزم و دم نزنم. چطور می‌توانستم دم بزنم وقتی می‌دیدم در همین مدت عمو و زن‌عمو چقدر شکسته شده و امشب دیگر قلب عمو نمی‌کشید که دستش را روی سینه گرفته و با همان حال می‌خواست مراقب ما باشد. 💠 حلیه یوسف را در آغوشش محکم گرفته بود تا کمتر بی‌تابی کند و زهرا وحشتزده پرسید :«برق چرا رفته؟» عمو نور موبایلش را در حیاط انداخت و پس از چند لحظه پاسخ داد :«موتور برق رو زدن.» شاید خمپاره‌باران کور می‌کردند، اما ما حقیقتاً کور شدیم که دیگر نه خبری از برق بود، نه پنکه نه شارژ موبایل. 💠 گرمای هوا به‌حدی بود که همین چند دقیقه از کار افتادن پنکه، نفس یوسف را بند آورده و در نور موبایل می‌دیدم موهایش خیس از عرق به سرش چسبیده و صورت کوچکش گل انداخته است. البته این گرما، خنکای نیمه شب بود، می‌دانستم تن لطیفش طاقت گرمای روز تابستان آمرلی را ندارد و می‌ترسیدم از اینکه علی‌اصغر آمرلی، یوسف باشد. 💠 تنها راه پیش پای حلیه، بردن یوسف به خانه همسایه‌ها بود، اما سوخت موتور برق خانه‌ها هم یکی پس از دیگری تمام شد. تنها چند روز طول کشید تا خانه‌های تبدیل به کوره‌هایی شوند که بی‌رحمانه تن‌مان را کباب می‌کرد و اگر می‌خواستیم از خانه خارج شویم، آفتاب داغ تابستان آتش‌مان می‌زد. 💠 ماه تمام شده و ما همچنان روزه بودیم که غذای چندانی در خانه نبود و هر یک برای دیگری می‌کرد. اگر عدنان تهدید به زجرکش کردن حیدر کرده بود، داعش هم مردم آمرلی را با تیغ و گرسنگی سر می‌برید. 💠 دیگر زنده ماندن مردم تنها وابسته به آذوقه و دارویی بود که هرازگاهی هلی‌کوپترها در آتش شدید داعش برای شهر می‌آوردند. گرمای هوا و شوره‌آب چاه کار خودش را کرده و یوسف مرتب حالش به هم می‌خورد، در درمانگاه دارویی پیدا نمی‌شد و حلیه پا به پای طفلش جان می‌داد. 💠 موبایل‌ها همه خاموش شده، برقی برای شارژ کردن نبود و من آخرین خبری که از حیدر داشتم همان پیکر بود که روی زمین در خون دست و پا می‌زد. همه با آرزوی رسیدن نیروهای مردمی و شکست مقاومت می‌کردند و من از رازی خبر داشتم که آرزویم مرگ در محاصره بود. 💠 چطور می‌توانستم شهر را ببینم وقتی ناله حیدر را شنیده بودم، چند لحظه زجرکشیدنش را دیده بودم و دیگر از این زندگی سیر بودم. روزها زخم دلم را پشت پرده و سکوت پنهان می‌کردم و فقط منتظر شب بودم تا در تنهایی بستر، بی‌خبر از حال حیدر خون گریه کنم، اما امشب حتی قسمت نبود با خاطره باشم که داعش دوباره با خمپاره بر سرمان خراب شد. 💠 در تاریکی و گرمایی که خانه را به دلگیری قبر کرده بود، گوش‌مان به غرّش خمپاره‌ها بود و چشم‌مان هر لحظه منتظر نور انفجار که صبح در آسمان شهر پیچید. دیگر داعشی‌ها مطمئن شد‌ه بودند امشب هم خواب را حرام‌مان کرده‌اند که دست سر از شهر برداشته و با خیال راحت در لانه‌هایشان خزیدند. 💠 با فروکش کردن حملات، حلیه بلاخره توانست یوسف را بخواباند و گریه یوسف که ساکت شد، بقیه هم خواب‌شان برد، اما چشمان من خمار خیال حیدر بود و خوابشان نمی‌برد. پشت پنجره‌های بدون شیشه، به حیاط و درختانی که از بی‌آبی مرده بودند، نگاه می‌کردم و حضور حیدر در همین خانه را می‌خوردم که عباس از در حیاط وارد شد با لباس خاکی و خونی که از سرِ انگشتانش می‌چکید. 💠 دستش را با چفیه‌ای بسته بود، اما خونش می‌رفت و رنگ صورتش به سپیدی ماه می‌زد که کاسه صبر از دست دلم افتاد و پابرهنه از اتاق بیرون دویدم. دلش نمی‌خواست کسی او را با این وضعیت ببیند که همانجا پای ایوان روی زمین نشسته بود، از ضعف خونریزی و خستگی سرش را از پشت به دیوار تکیه داده و چشمانش را بسته بود... 🌴📚🌼📚🌴 ✍️نویسنده:
هدایت شده از کافه شعر و ادب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴🌼🌴 چه خوش است در فراقی همه عمر کردن... به امید آن که روزی به کف افتد ... یافارس الحجاز ادرکنی 🌴🕯🌴 @Yas8488