۲۴ مهرماه ، سالروز شهادت❤️
حجت الاسلام والمسلمین شهید شریف قنوتی
(فرمانده گروه الله اکبر و اولین شهید روحانی دفاع مقدس) گرامی باد. 🥀
🗓ولادت: ۳ تیر ۱۳۱۳
🗓شهادت : ۲۴ مهر ۱۳۵۹
🔹مجروحیت شدید و شهادت زیر شکنجه در اسارت
🔹 منطقه : خرمشهر، خیابان چهل متری
📍مزار : گلزار شهدای آبادان
شهیدحجت الاسلام
#شریف_قنوتی🕊🌹
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید شریف قنوتی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
#صبحتبخیرمولایمن
🏝پدر مهربانم
در چاهِ روزگار ماندهایم ...
مگر کسی جز شما
فریاد ما را میشنود...؟
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى مَنْ فِى الاَْرْضِ وَالسَّمآءِ،
به انتظار نشستن؛
بزرگترین خطای بشریت است
من به انتظار تو
میدَوَم.
ای آرزوی دلها!🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
📩 پوستر جدید KHAMENEI.IR
✏️ رهبر انقلاب در #جمعه_نصر: «سلام خدا بر رهبر شهید نصرالله، و بر قهرمان شهید هنیّه، و بر فرمانده پُرافتخار سپهبد قاسم سلیمانی.» ۱۴۰۳/۷/۱۳
📥 نسخه قابل چاپ
💻 Farsi.Khamenei.ir
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی
#قسمت_هشتاد_و_هفت
که ما یک گروه شناسایی هستیم به فکرشان هم نمی رسید که سیصد، چهارصد تا نیرو، تا نزدیکشان نفوذ کرده باشند.
من درست کنار عبدالحسین دراز کشیده بودم گفت: «یک خبر از گردان بگیر ببین وضعیت چطوره.»
سینه خیز رفتم تا آخرستون، سیزده چهارده تا شهید داده بودیم ۱ ". بعضی ها بدجوری زخمی شده بودند. همه هم با خودشان کلنجار می رفتند که صدای ناله شان بلند نشود حتی یکی دستش را گذاشته بود لای دندان هاش و فشار می داد که صداش در نیاید سریع چفیه اش را از دور گردنش باز کردم دستش را به هر زحمتی که بود از لای دندان هاش کشیدم بیرون و چفیه را کردم تو دهانش "۲".
ما بین بچه ها چشمم افتاد به حسین جوانان "۳" صحیح و سالم بود بردمش عقب ستون،آهسته به اش گفتم: «هوا رو داشته باش که یکوقت صدای ناله کسی در نیاد.»
پرسید: «نمی دونی حاجی برونسی می خواد چکار کنه؟»
با تعجب گفتم :«این که دیگه پرسیدن نداره؛ بر می گردیم.»
«پس عملیات چی میشه؟»
«مرد حسابی! با این وضع و اوضاع عملیات یعنی خودکشی»
منتظر سؤال دیگری نماندم دوباره به حالت سینه خیز رفتم.
پاورقی
۱_ با آن حجم آتش که دشمن داشت و با توجه به موقعیت ما این تعداد شهید خودش یک معجزه به حساب می آمد.
۲- فردای آن شب که برگشته بودیم عقب دیدم از شدت فشار رد فرو رفتگی دندانها تو پوست و گوشت دستش
مانده است.
۳_از فرمانده محورهای لشکر ۵ نصر و هم یکی از دستیارهای شهید برونسی که بعدها مثل فرمانده اش به فوج
آسمانیان پیوست.
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی
#قسمت_هشتاد_و_هشت
سرستون جایی که عبدالحسین بود به نظر می آمد خواب باشد همان طور که به سینه دراز کشیده بود، پیشانی
اش را گذاشته بود پشت دستش و تکان نمی خورد، آهسته صداش زدم سرش را بلند کرد و خیره ام شد.
«انگار نمی خوای برگردی حاجی؟»
چیزی نگفت. از خونسردی اش "۱" حرصم در می آمدباز به حرف آمدم:«می خوای چکار کنیم حاج آقا؟» آرام گفت: «تو بگو چکار کنیم سید، تو که خودت رو به نقشه و کالک و قطب نما و این جور چیزها وارد میدونی؟»
این طور حرف زدنش برام عجیب بود بدون هیچ فکری گفتم:« معلومه، بر می گردیم.»
سریع گفت: «چی؟!»
تو فکر ناجور بودن اوضاع و درد زخمیها بودم خاطر جمع تر از قبل گفتم :«من می گم بر گردیم.»
«مگر میشه برگردیم؟!»
زود تو جوابش گفتم: «مگر ما می تونیم از این دژ لعنتی رد بشیم؟»
چیزی نگفت تا حرفم را جا بیندازم شروع کردم به توضیح دادن مطلب:
«ما دو
تا راه کار بیشتر نداشتیم با این قضیه ی لو رفتن ما و در نتیجه گوش به زنگ شدن دشمن ،هر دو تا راه
بسته شد دیگه.»
پاورقی
۱ - البته این خونسردی هنگام تصمیم گرفتن در شرایط حساس بود ولی اگر کار گره می خورد و جان نیرو تو خطر
می
افتاد بیشتر از هر کسی او حرص و جوش می خورد و حال دیگری پیدا می کرد طوری که حتی موقعیت محل و مکان را فراموش می کرد که در ادامه خاطره به چنین نکته ای اشاره می شود.
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
. 👇تقویم نجومی اسلامی 👇
👇👇👇کانال عمومی👇👇👇
(تقویم همسران)
(اولین و جامعترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی)
@taghvimehamsaran
✴️جمعه 👈27 مهر/ میزان 1403
👈14ربیع الثانی 1446👈 18 اکتبر 2024
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅مسافرت.
✅مشارکت و امور مشارکتی.
✅طلب علم و آموختن.
✅ رفتن پی حاجات ها و نیازها.
✅دیدار با بزرگان و روسا و علما و حکماء
✅تجارت داد و ستد.
✅و خرید کردن خوب است.
✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه "تقویم همسران "را در تلگرام یا ایتا و سروش جستجو کنید و به ما بپیوندید.
🚘مسافرت: مسافرت خوب است.
👶زایمان خوب و نوزاد دارای کمالات باشد.
👩❤️👨مباشرت امروز:
مباشرت پس از فضیلت نماز عصر مستحب و فرزند حاصل دانشمندی مشهور گردد و شهرتش جهانگیر شود. ان شاءالله.
💠کانال ما در موضوع حرز و ادعیه همراه حرز های مطمئن و با قیمت مناسب.👇
@Herz_adiye_hamrah
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج ثور و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️عقد و عروسی.
✳️خرید جواهرات و طلا.
✳️تفریحات و سرگرمی و شادی.
✳️مسافرت.
✳️خرید املاک و مستغلات.
✳️ارسال جنس به مشتری.
✳️نقل و انتقال.
✳️دیدار با دوستان و روسا و مسئولین.
✳️و آغاز بنایی و خشت بنا نهادن نیک است.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
🔲 این مطالب تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
@taghvimehamsaran
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب و فردا دوشنبه: هرچه از عمر چنین فرزندی بگذرد فقیر تر شود و ترقی نکند.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث شادی می شود.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،سلامتی در پی دارد.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب شنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 15 سوره مبارکه " حجر" است.
لقالوا انما سکرت ابصارنا بل نحن قوم...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که شخصی بی حد و حساب با خواب بیننده گفتگویی باطل کند ولی به جایی نرسد و کار خواب بیننده روبراه شود. ان شاءالله. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
❇️️ ذکر روز جمعه.
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
@taghvimehamsaran
📚 منبع مطالب :
تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان
انتشارات حسنین قم تلفن.
09032516300
09123532816
02537747297
📛📛📛📛📛📛📛📛
ارسال و انتقال این پست بدون ادرس و لینک گروه شرعا حرام است.
📛📛📛📛📛📛📛📛
@taghvimehamsaran
ادمین کانال ایتا و تلگرام...👇👇
@tl_09123532816
https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
#سیره_شهدا
💠مختار از طرف جبهه به عنوان تشویقی به حج مشرف شده بود. همه خانواده منتظر بازگشت ایشان بودند. قرار بود زمانی که به شیراز رسید خبر بدهد تا همه اقوام برای استقبال ایشان از داراب به شیراز برویم.
💠آن شب ساعت حدود نه بود که صدایی از داخل حیاط به گوشمان رسید. تا وارد حیاط شدیم، دیدم حاج مختار است که از روی دیوار داخل حیاط پریده است.
داشت در را باز می کرد تا ساک و وسایلش را داخل بیاورد.
با خوشحالی او را در آغوش کشیدیم و گفتیم چرا بی خبر!
با خنده زیبایی گفت: همین جور بهتره، رسیدنم را خبر می دادم همه شما به زحمت می افتادید و من مدیون می شدم.
💠چند روز بعد عازم جبهه شد، دیگر برنگشت تا اینکه جنازه اش آمد.
چه زیبا حاجت روا شده بود.... از زیارت خانه خدا تا زیارت خدایش، چهل روز نشد.😞
#شهیدحاج مختار اشرف
#شهدای فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید مختار اشرف 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
سلام امام زمانم
💚جوابِ سلام، واجب است!
لذت شعر به آن است که والا باشد
هدف شعر ظهور گل زهـــــرا باشد
جان ناقابل ما نذر شما مهدی جان
علت هستی ما حضرت مـولا باشد
السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🌷 #شهید_ابراهیمهادی:
🔹باید اینقدر در راه خدا کار کنیم اینقدر در راه خدا فعالیت کنیم که وقتی خودش صلاح دید؛ پای کارنامه مارا امضا کند و شهید شویم!
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی
#قسمت_هشتاد_و_نه
به ساعتم اشاره کردم و ادامه دادم خود فرماندهی هم گفت:« تا ساعت یک اگر نشد عمل کنید، حتماً برگردید؛ الان
هم که ساعت دوازده و نیم شده تو این چند دقیقه ما به هیچ جا نمی رسیم.»
این که اسم فرمانده را آوردم، به حساب خودم انگشت گذاشتم رو نقطه حساس، می دانستم تو سخت ترین شرایط وتو بهترین شرایط، از مافوقش اطاعت محض دارد حتی موردی بود که ما دژ دشمن را شکستیم و تا عمق مواضع رفتیم در حال مستقر شدن بودیم که از رده های بالا بی سیم زدند و گفتند: «باید برگردین»
تو همچنین شرایطی بدون یک ذره چون و چرا بر می گشت حالا هم منتظر عکس العملش بودم. گفت: «نظرت همین بود؟»
پرسیدم:«مگه شما نظر دیگه ای هم داری؟»
چند لحظه ای ساکت ماند. جور خاصی که انگار بخواهد گریه اش بگیرد گفت:«من هم عقلم به جایی نمی رسه.»
دقیقاً یادم هست همان جا صورتش
را گذاشت رو خاک های نرم کوشک ،منتظر بودم نتیجه ی بحث را بدانم،لحظه ها
همین طور پشت سر هم می گذشت. دلم حسابی شور افتاده بود. او همین طور ساکت بود و چیزی نمی گفت پرسیدم :«پس چکار کنیم آقای برونسی؟حتی تکانی به خودش نداد.»
عصبی گفتم:«حاج آقا همه منتظر ،هستن بگو می خوای چکار کنی؟!»
باز چیزی نشنیدم،چند بار دیگر سؤالم را تکرار کردم، او انگار نه انگار که تو این عالم است، یک آن شک برم داشت که نکند گوشهاش از شنوایی افتاده اند یا طور دیگری شده؟ خواستم باز سؤالم را تکرار کنم صدای ناله ی آهسته ای مرا به خود
آورد. صدا از عقب می
آمد
سریع ،سینه خیز رفتم لابلای ستون...
حول و حوش ده دقیقه گذشت،تو این مدت، دو،سه بار دیگر هم آمدم پیش عبدالحسین اضطراب و نگرانی ام هر لحظه بیشتر
شد. تمام هوش و حواسم پیش بچه ها بود، نمی دانم او چه اش شده بود که جوابم را نمی داد.با غيظ می گفتم :
«آخه این چه وضعیه حاجی؟ یک چیزی بگو!»
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی
#قسمت_نود
اصلاً
هیچی نمی گفت بار آخر که آمدم پهلوش، یکدفعه سرش را بلند کرد به چهره اش زیاد دقت نکردم یعنی دقت نکردم؛ فقط دلم تند و تند می زد که زودتر از آن وضع خلاص شویم دشمن بیکار ننشسته بود گاه گاهی منور
می زد و گاه گاهی هم خمپاره یا گلوله ی دیگری شلیک
می
کرد.
بالاخره عبدالحسین به حرف آمد صداش با چند دقیقه پیش فرق می کرد گرفته بود درست مثل کسی که شدید گریه کرده باشد گفت:« سید کاظم خوب گوش کن ببین چی می گم.»
به قول معروف دو تا گوش داشتم دو تا هم قرض کردم یقین داشتم می خواهد تکلیف مان را یکسره کند. شش دانگ حواسم رفت به صحبت او.
«خودت برو جلو.»
با چشم های گرد شده ام گفتم:« برم جلو چکار کنم؟»
«هرچی که می گم دقیقاً همون کارو بکن؛ خودت می ری سر ستون، یعنی نفر اول.»
به سمت راستش اشاره کرد و ادامه داد:«سر ستون که رسیدی اون جا درست بر می گردی سمت راستت،بیست
و پنج قدم می شماری»
مکث کرد. با تأکید گفت: «دقیق بشماری ها.»
مات و مبهوت فقط نگاهش می کردم
«بیست و پنج قدم که شمردی و تموم شد همون جا یک علامت بگذار،بعدش بر گرد و بچه ها رو پشت سر خودت
بیر اون جا.»
یک آن فکر کردم شاید شوخی اش گرفته! ولی خیلی محکم حرف می زد؛ هم محکم هم با اطمینان کامل. باز پی صحبتش را گرفت وقتی به اون علامت که سر بیست و پنج قدم گذاشته بودی، رسیدی؛ این دفعه رو به عمق دشمن چهل متر میری جلو،اون جا دیگه خودم می گم به بچه ها چکار کنن.»
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
💠 با «قرآن کریم» نورانی شویم
سوره مبارکه سباء آیه ۳۹
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ
بگو
بدون شك پروردگارم براى هر كس از بندگانش كه بخواهد روزى را وسعت مىدهد
و يا براى او تنگ (و محدود) مىگرداند
و هر چه را (در راه او) انفاق كرديد پس او (عوضش را) جايگزين مىكند
و او بهترين روزى دهندگان است.
. 👇تقویم نجومی اسلامی شنبه👇
👇👇👇کانال عمومی👇👇👇
(تقویم همسران)
(اولین و کاملترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی)
@taghvimehamsaran
✴️ شنبه 👈28 مهر/ میزان 1403
👈15 ربیع الثانی 1446👈19 اکتبر 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز برای همه امور خوب و شایسته است خصوصا برای امور زیر:
✅خواستگاری و عقد و عروسی.
✅خرید کردن.
✅معاملات.
✅دیدار با قاضی و روسا و اشراف و درخواست از آنها.
✅اقدامات قضایی.
✅آغاز نویسندگی و نگارش.
✅شکار و ماهی گیری.
✅و مسافرت خوب است.
✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه "تقویم همسران "را در تلگرام یا ایتا و سروش جستجو کنید و به ما بپیوندید.
💠 به کانال ما در موضوع حرز امام جواد علیه السلام و ادعیه همراه بپیوندید. مناسبترین قیمت و مطمئن.👇
@Herz_adiye_hamrah
🚘مسافرت: مسافرت خوب است.
👶زایمان خوب نیست.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج ثور و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️عقد و عروسی و خواستگاری.
✳️خرید جواهرات و طلا.
✳️تفریحات و سرگرمی و شادی.
✳️مسافرت.
✳️خرید املاک و مستغلات.
✳️ارسال جنس به مشتری.
✳️نقل و انتقال.
✳️بردن جهیزیه به خانه داماد.
✳️دیدار با دوستان و روسا و مسئولین.
✳️و آغاز بنایی نیک است.
🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
🔲 این اختیارات تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
@taghvimehamsaran
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث سرور و شادی می شود.
💉💉 حجامت:
فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، سلامت آفرین است
💑حکم مباشرت امشب شب یکشنبه: مباشرت برای سلامتی توصیه می شود.
😴😴 تعبیر خواب:
خواب و رویایی که امشب. (شبِ یکشنبه) دیده شود تعبیرش در ایه ی 16 سوره مبارکه "نحل" است.
و علامات و بالنجم هم یهتدون...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که برای خواب بیننده حالتی غیر از آن حالتی که داشت روی دهد و از جانب شخص خوب و بزرگی به عظمت و بزرگی برسد و از این قبیل امور قیاس شود.
کتاب تقویم همسران صفحه ۱۱۶
💅 ناخن گرفتن.
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود)
🙏🏻 استخاره:
وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد.
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
@taghvimehamsaran
📚 منبع مطالب:
تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان
انتشارات حسنین قم تلفن.
09032516300
02537747297
09123532816
📛📛📛📛📛📛📛📛
ارسال و انتقال این پست بدون ادرس و لینک گروه شرعا حرام است.
📛📛📛📛📛📛📛📛
@taghvimehamsaran
تماس با ادمین ایتا👇کانال تقویم همسران در ایتا و سروش و تلگرام.
👇ادمین...👇
@tl_09123532816
https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
💥شهیدی که برای دیدن امام زمان چله گرفت
دکتر محمود رفیعی در سال ۱۳۸۴ چله ای را به نیت دیدار مجدد با امام زمان آغاز کرد.
در روز آخرین چله، پیرمردی را دید که او را به اسم صدا کرد و گفت:
آقای رفیعی، امام زمان به شما سلام رساند و گفت: دیدار ما فعلا میسر نیست، اما به دیدار نائب ما خواهی رسید.
دکتر رفیعی تعجب کرد، این شخص که بود؟! از کجا می دانست...
همان روز با او تماس گرفتند و گفتند:
به همراه دیگر جانبازان برای افطار به خدمت رهبر انقلاب خواهید رسید و در آنجا خاطرات را نقل خواهید کرد.
چند روز بعد، دکتر رفیعی به دیدار نائب امام نائل شد.
ایشان میگفت: دیگر یقین پیدا کردم که ولی فقیه، نائب امام عصر عج است.
📚منتظر.
خاطرات جانباز #شهید_محمود_رفیعی.
#شهید_جانباز
#امام_زمان
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدمحمود رفیعی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
#صبحتبخیرمولایمن
🏝سلام بر عزیزترینی که
غریبترین است...
سلام بر مهربانترینی که
تنهاترین است...
سلام بر صبورترینی که
محزونترین است...
سلامی از ما که
بیقرار و چشم بهراهیم
به شما که امید و پناه و
قرار ما هستید...🏝
⚘اُشْهِدُکَ یا مَوْلاىَ اَ نّى اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا
گواه گیرم تو را اى مولا و سرور من که من گواهى دهم به این که معبودى نیست جز خداى یگانه(آلیاسین)⚘
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی
#قسمت_نود_و_یک
از جام تکان نخوردم داشت نگاهم می کرد حتماً منتظر بود پی دستور بروم هر کدام از حرف هاش یک علامت بزرگ
سؤال بود تو ذهن من، گفتم معلوم هست می خوای چکار کنی حاجی؟»
به ناراحتی پرسید: «شنیدی چی گفتم؟»
شنیدن که شنیدم ولی....
آمد تو حرفم گفت: «پس سریع انجام بده.»
کم مانده بود صدام بلند شود جلوی خودم را گرفتم به اعتراض گفتم:« حاج آقا! اصلاً حواست هست چی داری می
گی؟»
امانش ندادم و دنبال حرفم را گرفتم این کار خودکشیه، خودکشی محض!
«شما به دستور عمل کن»
هر چه مسأله را بالا و پایین می کردم با عقلم جور در نمی آمد. شاید برای همین بود که زدم به آن درش، تو چشم هاش نگاه کردم و گفتم این دستور خودکشی رو به یکی دیگه بگو.»
«این دستورو به تو دادم تو هم وظیفه داری اجرا کنی و حرف هم نزنی»
لحنش جدی بود و قاطع او هم انگار زده بود به آن درش ،تا آن لحظه همچین برخوردی ازش ندیده بودم و حتی نشنیده بودم تو بد شرایطی گیر کرده بودم چاره ای جز انجام دستور نداشتم. دیگر لام تا کام حرفی
نزدم سینه خیز راه افتادم طرف نوک ستون آن جا بلند شدم و برگشتم سمت راست شروع کردم به شمردن
قدمها «یک، دو، سه، چهار و....»
با وجود مخدوش بودن فکر و ذهنم سعی کردم دقیق بشمارم سر بیست و پنج ،قدم ایستادم. علامتی گذاشتم و آمدم سراغ گردان همه را پشت سر خودم آوردم تا پای همان علامت به دستور بعدی اش فکر کردم.
رو» به عمق ،دشمن چهل متری میری جلو.
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی
#قسمت_نود_و_دو
با کمک فرمانده گروهان ها و فرمانده دسته،ها گران را حدود همان چهل ،متر بردم جلو ،یکدفعه دیدم خودش
آمد. سید و چهار پنج تا آرپی چی زن دیگر همراهش بودند.
رو کرد به سید " ۱ " و پرسید: «حاضری برای شلیک»
«بله حاج آقا.»
«به مجردی که من گفتم ،الله اکبر شما رد انگشت من رو بگیر و شلیک کن به اون طرف»
پیرمرد انگار ماتش برده بود. آهسته و با حیرت گفت: «ماکه چیزی نمی بینیم حاج آقا! کجا رو بزنیم؟!»
شما چکار داری که کجا بزنی؟ به همون طرف شلیک کن دیگه.
به چهار، پنج تا آرپی زن دیگر گفت:«شما هم صدای تکبیر روکه شنیدید ،پشت سر سید به همون روبرو شلیک کنید.»
رو کرد به من و ادامه داد: شما
هم
با بقیه بچه ها بلافاصله حمله رو شروع می کنید.
من هنوز کوتاه نیامده بودم به حالت التماس گفتم:«بیا برگردیم حاجی، همه رو به کشتن میدی ها!»
خونسرد گفت:« دیگه از این حرف هاش گذشته»
رو کرد به سید آرپی چی زن
«آماده ای سیدجان.»
«آماده ی آماده»
پاورقی
۱ - پیرمردی بود از خراسان که در شلیک و هدفگیری با آرپی جی، مهارت زیادی داشت
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
السلام علیک یا ابا عبدالله 🖐
🌹 در آغوش اباعبدالله
🔹️بهدرستی گفتهاند که «عاشق شبیه معشوق میشود.» یحیی سنوار، آنکه روزی گفت: «مذاکره در کار نیست؛ یا پیروز میشویم یا کربلا رخ میدهد»، در نهایت نیز راهی جز کربلای خویش نداشت.
#یحیی_سنوار
روز وعاقبتتون شهدایی 🕊
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
👇تقویم نجومی یکشنبه👇
👇👇👇کانال عمومی👇👇👇
(تقویم همسران)
اولین و کامل ترین مجموعه کانال های تقویم نجومی ، اسلامی.
👈 یکشنبه 👈29 مهر / میزان 1403
👈16 ربیع الثانی 1446 👈20 اکتبر 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
⭐️ احکام دینی و اسلامی.
📛امروز روز برای امور زیر مناسب نیست:
📛مسافرت.
📛و جابجایی خوب نیست.
🚘مسافرت : مسافرت خوب نیست و امکان حادثه دارد و حتما همراه صدقه و احتیاط لازم انجام گیرد.
@taghvimehamsaran
👶زایمان خوب و نوزاد عاقل و عابد و عامل باشد.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز : قمر در برج جوزا است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است:
✳️آغاز نگارش کتاب مقاله و پایان نامه.
✳️امور اموزشی و تعلیمی.
✳️خرید اجناس.
✳️معامله املاک و مستغلات.
✳️مبادله اسناد و قولنامه.
✳️و ارسال کالا نیک است.
👩❤️👨مباشرت امشب: فرزند حافظ قران گردد.
💎 از کانال ما در فروش حرز و ادعیه همراه دیدن فرمایید.👇
@Herz_adiye_hamrah
🔲 این مطالب تنها یک سوم اختیارات سررسید تقویم همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
⚫️ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث حزن و اندوه می شود.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، باعث فرج و نشاط می شود.
@taghvimehmsaran
😴🙄 تعبیر خواب.
خوابی که (شب دو شنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 17 سوره مبارکه " بنی اسرائیل " است.
و کم اهلکنا من القرون من بعد نوح...
و مفهوم آن این است که چیزی باعث حزن و اندوه خواب بیننده می شود پدیدار گردد صدقه بدهد تا برطرف شود .ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
@taghvimehmsaran
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
📚 منابع مطالب:
کتاب تقویم همسران
نوشته حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن
09032516300
02537747297
09123532816
📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید مطلب بدون لینک شرعا حرام و ممنوع میباشد.
📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛
مطلب تخصصی و مفید تقویم نجومی را هر شب در 👇اینجا👇دریافت کنید 👇عضو شوید👇
لینک کانال اصلی و فعال ما در تلگرام👇
@taghvimehmsaran
ای دی ادمین 🆔👇
@tl_09123532816
لینک گروه در پیام رسان تلگرام ایتا و سروش👇
@taghvimehamsaran
https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
💥شهیدی که برای دیدن امام زمان چله گرفت
دکتر محمود رفیعی در سال ۱۳۸۴ چله ای را به نیت دیدار مجدد با امام زمان آغاز کرد.
در روز آخرین چله، پیرمردی را دید که او را به اسم صدا کرد و گفت:
آقای رفیعی، امام زمان به شما سلام رساند و گفت: دیدار ما فعلا میسر نیست، اما به دیدار نائب ما خواهی رسید.
دکتر رفیعی تعجب کرد، این شخص که بود؟! از کجا می دانست...
همان روز با او تماس گرفتند و گفتند:
به همراه دیگر جانبازان برای افطار به خدمت رهبر انقلاب خواهید رسید و در آنجا خاطرات را نقل خواهید کرد.
چند روز بعد، دکتر رفیعی به دیدار نائب امام نائل شد.
ایشان میگفت: دیگر یقین پیدا کردم که ولی فقیه، نائب امام عصر عج است.
📚منتظر.
خاطرات جانباز #شهید_محمود_رفیعی.
#شهید_جانباز
#امام_زمان
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدمحمود رفیعی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
#صبحتبخیرمولایمن
دلتبوصلِگُلاےبلبلِصبا،خوشباد
کهدرچمن،همهگُلبانگِعاشقانهءتوست
منآننیَمکهدهمنقدِدل،بههرشوخی
درِخزانہ،بهمُهرِتوونشانهءتوست..
"حافظشیرازے"
🏝روزهای عمرمان
چه پرشتاب گذشت...
بیآنکه بدانیم و بفهمیم،
روزها و شب هایمان...
هفته و ماهمان...
فصل و سالمان...
طی شد...
گرد پیری بر صورتمان نشست و
در تمامی این عبورها...
خوش آن دمی که
در هوای شما گذشت...
خوش آن اوقاتی که
معطر به نام و یادتان بود...
خوش آن لحظههایی که
بیقرارتان بودیم...
باقی همه بیحاصلی و
بیخبری بود...🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخن شهید؛
شهادت بزرگترین هدیه است که آن را دشمن فراهم می سازد!
#شهید_یحیی_سنوار
#صبح_عاقبتتون_شهدایی🕊
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی
#قسمت_نود_و_سه
از ضامن خارج کردی؟
«بله حاج آقا.»
سرش را بلند کرد رو به آسمان این طرف و آن طرفش را جور خاصی نگاه کرد. انگار دعایی هم زیر لب خواند. یکهو
صدای نعره اش رفت به آسمان
«الله اکبر.»
طوری گفت که گویی خواب همه ی زمین را می خواست بریزد به هم ،پشت بندش سید فریاد زد: «یا حسین»
و شلیک کرد گلوله اش خورد به یک نفر بر که منفجر شد و روشنایی اش منطقه را گرفت بلافاصله چهار، پنج تا گلوله ی دیگر هم زدند و پشت بندش، با صدای تکبیر بچه ها حمله شد.
دشمن قبل از اینکه به خودش بیاید تار و مار شد. بعضی ها می خواستند دنبال عراقی ها بروند، عبدالحسین داد زد: «برگردید دنبال تانکهای «۷۲ T» ما این همه راه رو فقط به خاطر اونا اومدیم.»
بالاخره هم رسیدیم به هدف، وقتی چشمم به آن تانک های پولادین افتاد از خوشحالی کم مانده بود بال در بیاورم. بچه ها کمی از من نداشتند تو همان لحظه ها از حرف هایی که به عبدالحسین زده بودم، احساس پشیمانی می کردم
افتادیم به جان تانک ها تو آن بحبوحه، عبدالحسین رو کرد به سید و گفت:« نگاه کن سید ،جان، این همون «۷۲ - T»
هست که میگن گلوله به اش اثر نمی کنه.»
و یک آرپی چی زد به طرف یکیشان که کمانه کرد. بچه های دیگر هم همین مشکل را داشتند. کمی بعد آمدند پیش او به اعتراض گفتند: «ما می زنیم به این تانک ها ولی همه اش کمانه می کنه چکار کنیم؟
به شوخی و جدی گفت:« پس خداوند عالم شما روساخته برای چی؟ خوب بپر بالای تانک و نارنجک بنداز تو برجکش برو از فاصله ی نزدیک بزن به شنی اش»
خودش یک آرپی چی گرفت و راه افتاد طرف تانک ها همان طور که می رفت گفت: «بالاخره اینها رو باید منفجر کنیم چون علیه اسلام جمعشون کردن این جا»...
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات.
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی
#قسمت_نود_و_چهار
آن شب، دو گردان زرهی دشمن را کاملاً منهدم کردیم. وقتی برگشتیم دژ خودمان، اذان صبح بود.
نماز را که خواندیم از فرط خستگی هرکس گوشه ای خوابید من هم کنار عبدالحسین دراز کشیدم. در حالی که به راز دستورهای دیشب او فکر می کردم خوابم برد.
از گرمای آفتاب از خواب بیدار شدم دو سه ساعتی خوابیده بودم هنوز احساس خستگی می کردم که عبدالحسین صدام زد زود گفتم :«جانم کار داری باهام؟»
به بغل گردنش اشاره کرد و مثل کسی که درد می کشد گفت: «اینو بگن»
تازه متوجه یک تکه کلوخ شدم، چسبیده بود به گردنش یعنی توی گوشت و پوست فرو رفته بود یک آن ماتم
برد. با تعجب گفتم:« این دیگه چیه؟»
گفت: «از بس که خسته بودم هوای زیر سرم ر ونداشتم این کلوخه چسبیده به گردنم و منم نفهمیدم حالا هم به این حال و روز که می بینی در اومده.»
به هر زحمتی بود، آن را کندم دردش هم شدید بود، ولی به روی خودش نیاورد. خواستم بلندشوم، یکدفعه یاد دیشب افتادم؛ گویی برام یک رؤیای شیرین بود یک رؤیای شیرین و بهشتی
عبدالحسین داشت بلند می شد دستش را گرفتم صورتش را برگرداندطرفم، تو چشم هاش خیره شدم. من و منی کردم و گفتم :«راستش جریان دیشب برام سؤال شده.»
«کدام جریان؟»
ناراحت گفتم: «خودت رو به اون راه نزن این بیست و پنج قدم به راست و چهل متر به جلو، چی بود جریانش؟»
از جاش بلند شد.
«حالا بریم سید جان که دیر میشه برای این جور سؤال و جواب ها وقت زیادی داریم.»
خواه ناخواه من هم بلند شدم ولی او را نگه داشتم گفتم:« نه همین حالا باید بدونم موضوع چی بود.»
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
...🪴
✨همیشه نماز هایش سر وقت بود و از بچگی روزه می گرفت و صدقه دادن و دعا کردن از کارهای همیشگی اشبود. به خدا ایمان زیادی داشت و معتقد بود که خداوند خودش همه چیز را جفت و جور میکند.
🌹شهادت کاووس بسیار دردناک بود. دمکراتها ابتدا به پیشانی و سینهاش تیر زدند، سپس پس از دیدن عکس امامخمینی(ره) در جیب او، سرش را تا نیمه بریده و عکس حضرت امام را روی سینهاش گذاشته بودند.
#شهید_کاووس_لطفی
🕊 #شهدای_فارس
#سالروزشهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید کاووس لطفی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
#سلـام_امام_زمانم💚
سخن ، بى تو مگر جاى شنیدن دارد ؟
نفس ، بى تو کجا ناى دمیدن دارد
علت کورى یعقوب نبى معلوم است
شهر بى یار مگر ارزش دیدن دارد….
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
#صبحتون_مهدوی_عاقبتتون_شهدایی 🕊
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
صلح و مذاکره در کار نیست
یا پیروز میشویم
یا کربلا رخ میدهد؛والسلام!
#شهیدیحییسنوار💔
#صبح_عاقبتتون_شهدایی 🕊
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی
#قسمت_نود_و_پنج
از علاقه ی زیادش به خودم خبر داشتم رو همین حساب بود که جرأت میکردم این طور پافشاری کنم آمد چیزی
بگوید که یکدفعه حاج آقای
ظریف " ۱ " پیداش شد. سلام و احوالپرسی گرمی کرد وگفت:«دست مریزاد دیشب هم گل کاشتین!»
منتظر ،تکه پاره های تعارف نماند رو به من گفت:«بریم سید»
طبق معمول تمام عملیات های ایذایی باید می رفتیم دنبال مجروح یا شهدایی که احتمالاً جا مانده بودند.
از طفره رفتن عبدالحسین و جواب ندادنش به سؤالم حسابی ناراحت شده بودم دمغ و گرفته گفتم: «آقای برونسی هست با خودش برو»
عبدالحسین لبخندی زد و گفت: «اون جاها رو شما بهتر یاد داری سید جان خوبه که خودت بری»
نه دیگه حاج آقا حالا که ما محرم اسرار نیستیم برای این کار هم بهتره که نریم
ظریف آمد بین حرفمان به ام گفت:«حالا من از بگو مگوی شما بزرگوارها خبر ندارم ولی آقای برونسی راست می
گه.»
تا حرفش بهتر جا بیفتد ادامه داد: «تو که میدونی وقتی نیرو تو خطر می افته حاجی خیلی حساس می شه موقعیت محل تو ذهنش نمی مونه؛ پس بهتره تا دیر نشده زود راه بیفتی که بریم
دیگر چیزی نگفتم ظریف راه افتاد و من هم پشت سرش.
خود ظریف نشست پشت «پی ام پی» من هم کنارش دو سه تا «پی ام پی» دیگر راه
آماده ی حرکت بودند. سریع راه افتادیم طرف منطقه ی عملیات.
رسیدیم جایی که دیشب زمینگیر شده بودیم به ظریف گفتم: «همین
پاورقی
۱_ روحانی گرانقدری که مسؤول زرهی تیپ بود و بعدها وجود شریفش به خیل شهیدان پیوست؛ روحش شاد
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃