eitaa logo
خداحافظ رفیق . . .
4.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
786 ویدیو
1 فایل
می‌نویسم بیاد جمعه‌‌ترین جمعه عمرم 98/10/13 ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌. ارتباط ناشناس https://6w9.ir/Harf_9343770 ‌ صرفا انتقاد و پیشنهاد: @O_Sad213
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینیدگوهرهای‌چشمانِ‌سردار چطوردر روضه‌ی‌مادرسادات برگونه‌هاشون‌میچکن💔(: ... أنضم إلينا🌱به‌مابپیوندید
📸 پناهی جز حضرت زهرا (س) نداریم. 🌹السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُها التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ. 🏴 به فاطمیه خوش آمدید🕯 أنضم إلينا🌱به‌مابپیوندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯«محبت مادری» 🔺شهید حاج قاسم سلیمانی: من قدرت او را، محبت مادری او را در هور دیدم. در قلب کانال ماهی دیدم. در وسط میدان مین دیدم... أنضم إلينا🌱به‌مابپیوندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرات‌وتصاویری‌ازبازی‌کردن‌ِسردار بانوه‌هاشون‌در روزهای‌پاییزی به‌روایت‌ِ‌خانومِ‌نرجس‌سلیمانی‌🍃!' ♥️(: أنضم إلينا🌱به‌مابپیوندید
🕯فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی ‏فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی ◾️ سپهبد سلیمانی: اگر این جمله معروف پیامبر (ص) را مبنا قرار بدهیم، میتوانیم این نتیجه را بگیریم که هر کس به فاطمه زهرا (س) سیلی زد، به پیامبر(ص) سیلی زده است. أنضم إلينا🌱به‌مابپیوندید
خداحافظ رفیق . . .
شعر خوانی حاج‌قاسم و عشق‌بازی او با مادرش أنضم إلينا🌱به‌مابپیوندید
پندار ما این است که ما مانده‌ایم و شهدا رفته‌اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده‌اند. «شهید آوینی»
برامون دعا کن که سخت به دعایت محتاجیم🥺 أنضم إلينا🌱به‌مابپیوندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اتفاق عجیبی که بعد از گریه رهبر انقلاب در نماز شهید سلیمانی برای جوان مشروب خور و نامسلمان پیش میاد... أنضم إلينا🌱به‌مابپیوندید
🔺Whoever fears God, everything fears him... 💠 Imam Sadiq, peace be upon him: Whoever fears God, God will make everything fear him And whoever does not fear God, God will make him afraid of everything. 🔺هركه از خدا بترسد، همه چيز از او بترسد ... 💠 امام صادق عليه السلام: هركه از خدا بترسد خداوند همه چيز را از او بترساند و هركه از خدا نترسد خداوند او را از همه چيز ترسان كند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 خدا را شکر که با هم شهید شدند‌ ... ✍ دختر شهید ابومهدی المهندس: گاهی که به این دو نفر نگاه میکردم، با خودم میگفتم لیاقت هر دوی این‌ها شهادت است؛ ولی کدام یک زودتر شهید میشود؟ 🔺پدرم طاقت دور ماندن از حاج قاسم را نداشت، خدا را شکر که با هم شهید شدند!
روزهایی که به سختی می گذرد و به راحتی نمی توان درباره آن صحبت کرد! 🔹حاج قاسم فراموش نشدنی است اما نمی توان از یار وفادارِ او نیز یاد نکرد؛ همانگونه که خود نیز در بخشی از وصیت نامه اش آورده است «نمی‌توانم از حسین پورجعفری نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک می‌کرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم که به زحمت انداختم‌شان عذرخواهی می‌کنم.»
🕊💚🕊💚﷽💚🕊 💚🕊💚🕊 🕊💚🕊 💚🕊 🕊 ❤️ از امشب با عاشقانه‌ای متفاوت در دل بحران و و با یادی از شهدای در خدمت شما خوبان هستیم 🌹هر روز دو قسمت تقدیم خواهد شد . 🌹 رمان بر اساس حوادث حقیقی از زمستان ۸۹ تا پاییز ۹۵ در و با اشاره به گوشه‌ای از رشادت‌های مدافعان حرم به‌ویژه سپهبد شهید و سردار شهید در بستر داستانی عاشقانه روایت شد. ❤️ هدیه به روح مطهر همه شهدا، سیدالشهدای مدافعان حرم و همه مردم مقاوم سوریه eitaa.com/O_S_A213 🕊 💚🕊 🕊💚🕊 💚🕊💚🕊 🕊💚🕊💚🕊💚🕊
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای عکس معروف حاج قاسم در محل وقوع جنگ صفین در آغاز عملیات آزادسازی بوکمال 🔹️ به‌مناسبت سالروز آزادسازی شهر بوکمال و نامه تاریخی شهید حاج قاسم سلیمانی به مقام معظم رهبری درباره پایان سیطره داعش ↳|eitaa.com/O_S_A213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍رهبر انقلاب: گاهی اوقات که مثلاً به یک کشوری میرفت، برمیگشت و برای ما گزارش میفرستاد، من وقتی میخواندم این گزارش را، حیرت میکردم از حجم کار عظیمی که در این مثلاً چند روز اتّفاق افتاده. جان‌فدا ↳|eitaa.com/O_S_A213
فـداۍِ‌نگاهـت،اۍ‌عـشـ‌ق:) ↳|eitaa.com/O_S_A213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پناه بی‌پناه‌ها باش... 🔸️خاطره شنیدنی بشیر حسینی از اولین و آخرین مواجهه‌اش با حاج قاسم سلیمانی و توصیه عجیب حاج قاسم به او درباره حجاب ↳|eitaa.com/O_S_A213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خداحافظ رفیق . . .
🕊💚🕊💚﷽💚🕊 💚🕊💚🕊 🕊💚🕊 💚🕊 🕊 ❤️ از امشب با عاشقانه‌ای متفاوت در دل بحران #ای
🕊💚🕊💚﷽💚🕊 💚🕊💚🕊 🕊💚🕊 💚🕊 🕊 📚 🔹 ساعت از یک بامداد می‌گذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مانده بود و در این نیمه‌شب رؤیایی، خانه کوچک‌مان از همیشه دیدنی‌تر بود. روی میز شیشه‌ای اتاق پذیرایی ساده‌ای چیده بودم و برای چندمین بار سَعد را صدا زدم که اگر نبود دلم می‌خواست حداقل به اینهمه خوش‌سلیقگی‌ام توجه کند. 🔹 باز هم گوشی به دست از اتاق بیرون آمد، سرش به قدری پایین و مشغول موبایلش بود که فقط موهای ژل زده مشکی‌اش را می‌دیدم و تنها عطر تند و تلخ پیراهن سپیدش حس می‌شد. می‌دانستم به خاطر من به خودش رسیده و باز از اینهمه سرگرمی‌اش کلافه شدم که تا کنارم نشست، گوشی را از دستش کشیدم. با چشمان روشن و برّاقش نگاهم کرد و همین روشنی زیر سایه مژگان مشکی‌اش همیشه خلع سلاحم می‌کرد که خط اخمم شکست و با خنده توبیخش کردم :«هر چی خوندی، بسه!» 🔹 به مبل تکیه زد، هر دو دستش را پشت سرش قفل کرد و با لبخندی که لبانش را ربوده بود، جواب داد :«شماها که آخر حریف نظام نشدید، شاید ما حریف نظام شدیم!» لحن محکم وقتی در لطافت کلمات می‌نشست، شنیدنی‌تر می‌شد که برای چند لحظه نیم‌رخ صورت زیبایش را تماشا کردم تا به سمتم چرخید و به رویم چشمک زد. 🔹 به صفحه گوشی نگاه کردم، سایت باز بود و ردیف اخبار که دوباره گوشی را سمتش گرفتم و پرسیدم :«با این می‌خوای کنی؟» و نقشه‌ای دیگر به سرش افتاده بود که با لبخندی مرموز پاسخ داد :«می‌خوام با دلستر انقلاب کنم!» نفهمیدم چه می‌گوید و سرِ پُرشور او دوباره سودایی شده بود که خندید و بی‌مقدمه پرسید :«دلستر می‌خوری؟» می‌دانستم زبان پُر رمز و رازی دارد و بعد از یک سال زندگی مشترک، هنوز رمزگشایی از جملاتش برایم دشوار بود که به جای جواب، کردم :«اون دلستری که تو بخوای باهاش انقلاب کنی، نمی‌خوام!» 🔹 دستش را از پشت سرش پایین آورد، از جا بلند شد و همانطور که به سمت آشپزخانه می‌رفت، صدا رساند :«مجبوری بخوری!» اسم انقلاب، هیاهوی سال ۸۸ را دوباره به یادم آورده بود که گوشی را روی میز انداختم و با دلخوری از اینهمه بی‌نتیجه، نجوا کردم :«هر چی ما سال ۸۸ به جایی رسیدیم، شما هم می‌رسید!» با دو شیشه دلستر لیمو برگشت، دوباره کنارم نشست و نجوایم را به خوبی شنیده بود که شیشه‌ها را روی میز نشاند و با حالتی منطقی نصیحتم کرد :«نازنین جان! انقلاب با بچه‌بازی فرق داره!» 🔹 خیره نگاهش کردم و او به خوبی می‌دانست چه می‌گوید که با لحنی مهربان دلیل آورد :«ما سال ۸۸ بچه‌بازی می‌کردیم! فکر می‌کنی تجمع تو دانشگاه و شعار دادن چقدر اثر داشت؟» و من بابت همان چند ماه، مدال مبارز را به خودم داده بودم که صدایم سینه سپر کرد :«ما با همون کارها خیلی به ضربه زدیم!» در پاسخم به تمسخر سری تکان داد و همه مبارزاتم را در چند جمله به بازی گرفت :«آره خب! کلی شیشه شکستیم! کلی کلاس‌ها رو تعطیل کردیم! کلی با حراست و درافتادیم!» 🔹 سپس با کف دست روی پیشانی‌اش کوبید و با حالتی هیجان‌زده ادامه داد :«از همه مهمتر! این پسر سوریه‌ای یه دختر شرّ ایرانی شد!» و از خاطرات خیال‌انگیز آن روز‌ها چشمانش درخشید و به رویم خندید :«نازنین! نمی‌دونی وقتی می‌دیدم بین اونهمه پسر میری رو صندلی و شعار میدی، چه حالی می‌شدم! برا من که عاشق بودم، به دست اوردن یه همچین دختری رؤیا بود!» در برابر ابراز احساساتش با آن صورت زیبا و لحن گرم عربی، دست و پای دلم را گم کردم و برای فرار از نگاهش به سمت میز خم شدم تا دلستری بردارم که مچم را گرفت. صورتم به سمتش چرخید و دلبرانه زبان ریختم :«خب تشنمه!» و او همانطور که دستم را محکم گرفته بود، قاطعانه حکم کرد :«منم تشنمه! ولی اول باید حرف بزنیم!» 🔹 تیزی صدایش خماری را از سرم بُرد، دستم را رها نمی‌کرد و با دست دیگر از جیب پیراهنش فندکی بیرون کشید. در برابر چشمانم که خیره به فندک مانده بود، طوری نگاهم کرد که دلم خالی شد و او پُر از حرف بود که شمرده شروع کرد :«نازنین! تو یه بار به خاطر قید خونواده‌ات رو زدی!» و این منصفانه نبود که بین حرفش پریدم :«من به خاطر تو ترک‌شون کردم!» مچم را بین انگشتانش محکم فشار داد و بازخواستم کرد :«زینب خانم! اسمت هم به خاطر من عوض کردی و شدی نازنین؟» از طعنه تلخش دلم گرفت و او بی‌توجه به رنجش نگاهم دوباره کنایه زد :« هم به‌خاطر من گذاشتی کنار؟ اون روزی که لیدر دانشکده بودی که اصلاً منو ندیده بودی!»... ✍️نویسنده: ↳|eitaa.com/O_S_A213 🕊 💚🕊 🕊💚🕊 💚🕊💚🕊 🕊💚🕊💚🕊💚🕊