✴️ مردم خیال میکردند که یک نفری در جامعه حکومت میکند که اداره امور زندگی دست اوست، قبض و بسط میکند، جنگ میکند، صلح میکند، هر کار میخواهد میکند، مالیات میبندد.
✴️ به مردم امر و نهی میکند؛ یک نفر هم در جامعه هست که دین انسان را درست میکند!
این اوّلی حاکم است، این دومی در زمان قرنهای بعد از غیبت، عالِم است و در زمان مثلاً ائمه، امام است.
💢 یعنی امام در دوران ائمه را، ما به مثاب۳
عالم دینی در دوران غیبت تصور میکردیم که یک تصور غلطی است.×
👌کلمه امام یعنی پیشوا.
🌟 امام صادق وقتی که میآمدند در منی یا عرفات، فریاد میکشیدند: «أيها الناس إن رسول الله كان الامام» پیغمبر، امام بود. امام یعنی آن کسی که هم امور دینی مردم دست اوست و هم امور دنیایی مردم.
🔹🌺🔹
ــــــــــــــــــــــــــــ
۳(ثوب: همانند)
☄ در جامعه اسلامی دوران عبدالملکمروان، که امام سجاد
آنوقت زندگی میکردند، این معنی غلط جا افتاده بود.
📍امامت جامعه، یعنی اداره امور زندگی مردم و قبض و بسط نظام زندگی آنها که بخش مهم امامت است، و این از دست اهلش گرفته شده و بهدست نااهل سپرده شده بود و آن نااهل خودش را امام میدانست، و مردم او را در طول مدت، امام شناخته بودند.×
⭕️ یعنی مردم عبدالملکمروان و پیش از او مروان، و پیش از او یزید و بعد از عبدالملک هم کسان دیگر را امام شناخته بودند و آنان را به عنوان رهبر جامعه و حاکم بر نظام اجتماعی مردم قبول کرده بودند. و این در ذهن مردم جا افتاده بود.😔
🌺 وقتی که امام سجاد(ع) میفرماید، از امامت، در قبر از تو سؤال میکنند، یعنی به تو میگویند که تو امام درستی انتخاب کرده بودی؟ و آن کسی که بر تو حکومت میکرد، آن کسی که رهبری جامعهات بهدست او بود، آیا او به راستی امام بود؟
⁉️ به راستی آن همان کسی بود که خدا به امامت او راضی بود؟ با این مطلب مردم را نسبت به این مسئله حساس میکند، بیدار میکند. به این
وسیله امامت را که آنروز دستگاه بنیامیه مایل نبود به کلی راجع به آن صحبتی بشود، امام در روال موعظه، در ضمن یک گفتار، خطاب به عامه مردم، در ذهن مردم، بیدار میکند و زنده میکند.
❇️ این یکی از روشهای خیلی آرام امام سجاد(ع) است، که بعد به روشهای تندترش نیز میرسیم.
★ بنابراین، در بیان عمومی که مربوط به عامه مردم است، میبینیم که امامان به زبان موعظه معارف اسلامی، و از جمله آن معارفی را که مورد نظر خاص خود آن حضرت هست، در ذهن مردم زنده میکند، و سعی میکند که مردم این چیزها را یاد بگیرند
👈 آنچه که در این خطاب مورد توجه است، دو نکته است:
√ اول اینکه این بیانات امام که خطاب به عامه مردم است از نوع آموزش نیست، از نوع تذکر و یادآوری است. یعنی در این بیان، امام نمینشیند مسئله توحید را برای مردم باز کند و بشکافد، یا مسئله نبوت را برای مردم تفسیر کند.
√ بلکه تذکر میدهد، یادآوری میکند.
⁉️ از مسئله نبوت چرا؟ بهخاطر اینکه در جامعه آنروز که امام سجاد در آن زندگی میکردند، هنوز فاصله تا زمان پیغمبر آنقدر نشده که عقاید اسلامی بهطور کلی انحراف پیدا کند و تحریف بشود.✔️
🔹امیرالمؤمنین علیهالسلام:
✨« دلهای مردم گریزان است؛ به كسی روی میآورند كه خوشرویی كند.»✨
(حکمت۵٠نهج البلاغه)
🔸به عبارتی حضرت فرمودهاند کسی میتواند افرادی را دور هم جمع کند که در درجه اول #خوشرو و #خوش_اخلاق باشد.
🔸دوام و قوام و موتور محرکه یک تشکیلات رهبر تشکیلات است که اگر جاذبه نداشته باشد نیروهای تشکیلات را میراند و از خود دور میکند.
🔸اگر رابطه عاطفی بین او و نیروها وجود نداشته باشد، نیروها استعداد و داشتههای خودشان را در تشکیلات به منصه ظهور نمیرسانند و حضورشان در تشکیلات چه بسا انگیزههای دیگری غیر از اهداف تشکیلات داشته باشد!
#حدیث_تشکیلاتی
#اخلاق_تشکیلاتی
🌸@Organizational_Work
اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
🌷 «وَ عن نَبيّك الّذي اُرسل إلَيك» از پیامبری که به سوی تو فرستاده شده، سؤال میکنند؛ انگیزه شناخت
📍در آنروز بسیار کسانی بودند که پیغمبر را دیده بودند و دوران خلفای راشدین بر آنها گذشته بود و ائمه بزرگ خودمان امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین علیهمالسلام را دیده بودند و از لحاظ
نظام اجتماعی، آنچنان وضعی پیش نیامده بود، که مردم نسبت به مسئله توحید و نبوت یا نسبت به مسئله معاد و قرآن دچار اشتباه و تحریف بنیانی و اصولی باشند.
🔙 بله، یادشان رفته بود، زندگی مادی موجب شده بود که مردم فکر اسلام و فکر اعتقاد به اسلام و گرایش به آن را به کلی فراموش کنند.
💢 آنچنان جریانهای دنیایی و مادی در جامعه، مردم را زیر فشار گذاشته بود که اصلا فکر اینکه در زندگی انسان، برای مسابقه در معنویات و خیرات میدانی وجود دارد، از ذهن مردم خارج شده بود و کسی به فکر فراگرفتن این نبود.
〽️ اگر هم فرا میگرفتند، ظواهر و امور سطحی را فرا میگرفتند.
☣ برداشتی را که مردم در دوران رسول اکرم(ص) و همچنین در دوران متصل به زمان پیغمبر اکرم از توحید داشتند، آن احساس و آن حساسیت را و آن درکشان را این مردم نداشتند.
💥 احتیاج به تذکر داشت که این درک را پیدا کنند، چیزی نبود که تحریف شده باشد، تا بخواهند آن را تصحیح کنند.
〰 بر خلاف دورانهای بعد، مانند دوران امام صادق(ع) که مسئله اینطور نبود.
🔷 در آن وقت متکلمین زیادی و به اصطلاح متفلسفین و متفکرینی از اسلامیها پیدا شده بودند، که تحت نامهای گوناگونی در مساجد بزرگ، مثل مسجد مدینه و حتی مسجدالحرام و مثل مسجد شام مینشستند و عقاید و افکار انحرافی را تدریس میکردند.
🔻 آنجا مثل ابنابیالعوجایی پیدا میشد که زَنَدقة، یعنی بیاعتقادی به خدا را تدریس و بیان میکرد، استدلال میکرد.
✍ لذا شما در بیانات امام صادق(ع) که نگاه کنید، میبینید که توحید و نبوت و امثال آن به صورت استدلالی بیان میشود.
★ احتیاج به این هست که در مقابل استدلال خصم، استدلال بیاید.۱
👌 در بیانات امام سجاد(ع) چنین چیزی نیست.
🌟 حضرت نمیخواهد به صورت استدلالی مطالب اسلامی را بیان کند، بلکه یادآوری و اشاره میکند.
⬅️ «در قبر از تو راجع به توحید و نبوت میپرسند»، میبینید این برای این است که یک تکانی بخورد و برود دنبال این مسئله و این چیزی را که در ذهنش بهدست فراموشی سپرده شده است، مجدداً به یاد بیاورد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱(مجموعه رسائل در شرح احادیثی از کافی/ ج۱ /ص۵۶۵ «حضرت صادق عليهالسلام در جواب ابنأبىالعوجا ـكه زنديقى ملعون بود ـ استدلال به ثبوت خالق به احوال مختلفه مخلوقات كرده، مانند بزرگى بعد از كوچكى و ضعف بعد از قوّت و عكس آن و
صحت بعد از سقم و عكس آن.»)
👌 خلاصه مطلب اینکه، در دوران امام سجاد(ع) چیزی که حاکی از برگشت از تفکرات اسلامی حتی بهوسیله حکام باشد، وجود ندارد.❌
➖🅾 البته در یک مورد به نظر من میرسد و آن شعر یزید است، که یزید در مجلسی که اسرای اهلبیت را وارد کردند، شعری از روی سرمستی خواند و گفت:
بنیهاشم با حکومت بازی میکردند و مسئله دین و وحی در کار نبود.۱
♦️ در این مورد هم میتوان گفت که اگر غلطی کرده، مست و در حالت مستی این سخن را گفته است.
➰ واِلاّ حتی مثل خود عبدالملک یا حجاج، کسانی نبودند که آشکارا با اندیشه توحید یا اندیشه نبوت مخالفت کنند.
📿 عبدالملکمروان کسی بود که آنقدر تلاوت قرآن میکرد که یکی از قرّاء قرآن شناخته شده بود.
🔻 منتهی وقتی که به
او خبر دادند تو خلیفه شدی و به حکومت رسیدی، قرآن را بوسید و گفت: «هذا فِراق بينی و بینک۲»
یعنی دیگر دیدار من و تو به قیامت افتاد.
👈 حقیقت هم همین بود که دیگر به قرآن مراجعه نمیکرد.👉
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱(اللهوف على قتلى الطفوف/ ترجمه فهرى/ النص/ ص۱۸۱)
۲(سوره مبارکه کهف/ آیه ۸۷، «اين بار، ديگر وقت جدايى ميان من و توست.»)
👤 حجاجبنیوسف که شما شنیدید این همه ظالم بود و یقینا آن مقدار که شما شنیدهاید، کمتر از ظلم واقعی اوست، وقتی بر منبر خطبه میخواند در خطبههایش مردم را امر به تقوای خدا میکرد.
✔️ بنابراین آنچه که در زندگی امام سجاد(ع) وجود دارد، یادآوریاندیشههای اسلامی و تذکر دادن آنها به مردم بود، تا فکر مردم را از آب گِل جریانها و انگیزههای مادی خارج کند و به فکر خدا و دین و قرآن بیاندازد.
2⃣ نکته دوم همانی است که قبلاً اشاره کردم که امام در این بیان عمومی هم، ناگهان بر روی مسئله امامت تکیه میکند.
‡ یعنی در خلال مسائل اسلامی که میگوید، مثل این است که مثلاً در دوران رژیم گذشته کسی با شما اینجوری حرف بزند،
*آقایان به فکر خدا باشید،
*به فکر مسئله توحید باشید،
*به فکر مسئله نبوت باشید،
*به فکر مسئله حکومت باشید.
〽️ ببینید عینا
امامتی که ما اینجا داریم بیبیان امام سجاد میفهمیم. میبینیم همین کلمه حکومت در دوران رژیم گذشته، خب چیز خطرناکی بود.
🔸 اگر کسی میخواست اینجا بگوید مردم به فکر مسئله حکومت باشید، این حرفی نبود که دستگاه به آسانی از آن بگذرد.
💠 اما وقتی به زبان موعظه، در زبان یک آدم زاهد و عابد بیان میشود، برای دستگاه یک مقداری قابلیت قبول پیدا میکند. یعنی اینقدر حساسیت برانگیز نیست.
این یک نوع.