اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
خب، نتيجه چه شد؟ البته آنها غلبه پيدا كردند. 🔰 در دستگاه طرفدار اسلام و حق، دوعيب اساسى بود؛ ★ يك
👤☝️اول کسی که از حذف شدن، شيخفصلالله كه خطرناكتراز همه بود!
← يكى از سفراى انگليس در يكى از مراسلات با دولت خودش مىگويد؛ اين مرد بسيار خطرناكى است! بايد از دولت بخواهيم كه او را از تهران خارج كنند، وجودش در تهران، مضر است؛
← یکی ديگر مىگويد او نفوذ بسيار زهرآگينى در بين مردم و در بين علما دارد؛ علما هم با بودن او
جرأت نمىكنند كار كنند! يعنى آنها هم اين نزاعهاى علما و بعضى از رودربايستیهاى علمايى
را فهميده بودند؛ گفته بودند تا او هست، افراد ديگر هم جرأت نمىكنند.
➖ خب، يكى مثل او در درجه اول بود؛ يعنى دو سال بعداز مشروطيت، در سال ۱۳۲۷ق، شيخ
فضلالله كشته شد.
← 📿 بعد سيد عبدالله بهبهانى كه آن طور نبود؛ با روشنفكران همراه بود، در
مجلس و در بيرون به آنها كمك كرد؛ چقدر ديگر زنده ماند؟
🔙 آنهم يك سال ديگر زنده ماند؛
سال ۱۳۲۸ق هم او را كشتند. در حالى كه در اول كار مىگفتند؛ آقا! شيخ فضلالله را ول كنيد
و سراغ آقاى طباطبايى و آقاى بهبهانى برويد؛ اين آقايان هم از علما هستند.
📢 به مردم اينگونه
گفته مىشد، اما بعد از گذشت يك سال، سيد عبدالله بهبهانى هم ترور شد.
📎 مرحوم طباطبايى
را هم تبعيد كردند. او به مشهد رفت و بعد به نحو مرموزى مُرد. بعضى مىگويند او را هم
مسموم كردند.
🔘 يعنى حتى عناصرى هم كه از نظر آن تحليلگر خارجى، ميانهرو بودند و به قول
او جزو محافظهكاران نبودند، به خاطر كوتاهیهايى كه شده بود، ديگر مجال تنفس و حضور
پيدا نكردند. آنها هم حذف شدند و از بين رفتند!
💂♂👑 دوره قاجار به اين ترتيب گذشت؛ يعنى
يك روشنفكر وطنى ميهنى بىغرض دلسوز علاقمند، در بين مجموعه روشنفكران ايران
كمتر ديده شد.
⁉️ خب، نتيجه اين بحث چه مىشود؟
چهارده سال بعد از آغاز مشروطيت با آن همه هياهو و سر
و صدا، رضاخان سر كار مىآيد و در اين مقطع، همين روشنفكران را هم يكى، يكى حذف
مىكند؛ يعنى همين حسن مشيرالدوله و ميرزا حسين مؤتمنالملك و بعضى ديگر مثل «ميرزا
حسن مستوفى» كه او هم در يك حدى نسبتا روشنفكر و جزو رجال پاكدامن بود؛ حتى اينها
را هم تحمل نكردند و از بين بردند. وابستگى مطلق! اين يك مقطع است.
👌ببينيد من اينجا احساس مىكنم آن چيزى كه بيش از همه در انحراف مشروطيت اثر گذاشت،
حضور يك قشر روشنفكر وابسته به انگليس بود؛ يعنى انگليسى مذاق و انگليسى مزاج كه به شدت فريفته و دلباخته غرب بودند.♨️
📜 قرائت دعای عهد
💚 روز سیزدهم
🗓شروع چله: ۹۹/۹/۴
🌷 @Organizational_Work
✍ #نکات_دعای_عهد 13
«علاقهی عاشقانه»💕
🤲والذّٰابینَ عَنْه.... خدايا مرا درامام زمانم ذوب فرما....
💟 ذوب شدن در امام به اين معناست كه یک حركتی برای به دست آوردن خوبیهای امام در وجود خويش داشته باشیم
💎 تا كم كم با مولای خود هم فكر و هم احساس باشیم و امام قبله وجودمون بشه تا مجذوب و وعاشق و شيدای او بشیم!!
🔍 و البته ذوب شدن در امام بدون معرفت و شناخت جايگاه و حقيقت امام ميسر نميشه!!
🌴 اينكه آدم بدونه امام(عليه السلام) خليفه خداوند در زمين هست و تمامی كمالات و خوبی ها در عالي ترين وجه خود، در امام وجود داره
🌐 تمام اختيارات عالم در دست امام قرار گرفته و او آئينه تمام نمای صفات خداست...
🔰 مسلماً هرچه این شناخت بيشتر باشه، امكان هم سِنخ شدن با اهداف امام ميسرتر هست.
🌷 اون موقع است که با جون و دل از امام دفاع می کنیم. اگر کسی بگه بالای چشمت ابرو است، باهاش برخورد می کنیم و اجازه نمیدیم که کسی جسارت کنه!!
💖 چون دیگه عاشقیم، حساسیم، غیرت داریم، تعصب داریم و افتخار هم می کنیم
→• @Organizational_Work
اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
👤☝️اول کسی که از حذف شدن، شيخفصلالله كه خطرناكتراز همه بود! ← يكى از سفراى انگليس در يكى از مراس
👤 «محمدعلى فروغى» در يكى از درسهاى تاريخش به
شاگردانش مىگويد؛ شما هيچوقت «سردارى»"۱" به خياط دادهايد كه برايتان بدوزد؟
💬 مىگويند؛
بله، دادهايم. مىگويد؛ وقتى سردارى را از خياط مىگيريد و به خانه مىآييد، آيا آستين سردارى
حركت مىكند و بالا و پايين مىرود؟ مىگويند؛ نه.
📌 مىگويد؛ تا كى؟ تا وقتى كه شما دستتان
را در داخل آستين بكنيد. وقتى شما دستتان را در آستين كرديد، آن وقت اين آستين، بالا
مىرود و پايين مىآيد؛ انگليس هم همينطور است!
⭕️ شما ايرانیها ـنمىگويد ما ايرانیها! ـ
بدون انگليس، هيچچيز نيستيد. انگليس، مثل دستى در داخل اين آستين خالى است؛ شما چه
هستيد.😕
📰 تقىزاده در همان وقت در مقالهاى ـظاهراً در مجله كاوهـ مىگويد؛ از جمله بزرگترين
اشتباهات، يكى اين است كه ايرانى به فكر اختراع بيفتد! اختراع نكنيد، اختراع غلط است.✖️
👈 همانكارى كه فرنگیها كردند، جزئى و كلى!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱(جامه چيندار مردانه كه روى لباس پوشيده مىشد و تا زير زانو مىرسيد.)
➖🔸 بعد از مقدارى مىگويد؛ خلاصه نظر من همان
جمله معروف اين است كه:
💢 «ايرانى بايد ظاهراً، باطنا، جسما و روحا فرنگىمآب شود!»
☝️ديد
روشنفكر آن زمان، اين است.
اين منطق اوست و اين احساس و ايمان اوست.
🗯 اتفاقا به نظر
بنده، تقىزاده از آن آدمهاى خيلى ناباب نيست؛ بالاخره يك چيزكى در او بوده است.
آنهايى
كه بعدها آمدند، آن نسلهاى بعدى، به مراتب بدتر از او بودند. فروغى هم همينطور بود.
🌀 در يك دوره، اينها بزرگترين جرمها را مرتكب شدند؛ يعنى انگليسیها رضاخان را فقط به
خاطر اينكه قُلدر بود، يعنى كسى بود كه در آن اوضاع ايران مىتوانست همه سرجنبانهايى
را كه ممكن بود عليه سياست انگليس حضورى داشته باشند، سركوب كند؛ زير نظر گرفتند.👉
👑 او را آوردند و حكومت را به او دادند. بعد اين آقايان، ايدئولوگها و تئوريسينهاى سياسى و
فرهنگى آن حكومت شدند و كمال خدمت را كردند!
〽️👥 همين تقىزاده، همين محمد على فروغى
و ديگران و ديگران.