✍ #نکات_دعای_عهد 11
علاقه افتخارآمیز...💕
📖می خونیم؛ ...لَهُ فِی عُنُقِی لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا
⚛ یعنی این عهد و پیمان به گردن من است و هرگز از اين عهد و بيعت برنگردم و تا ابد بر آن ثابت قدم باشم!
⚜کنایه از این هست که من این علاقه رو به عنوان مدال افتخار به گردن خودم آویزون می کنم
🔰 تا همه ببینن من چقددددر آقامو دوست دارم... چون ممکنه کسی علاقه داشته باشه ولی افتخار نکنه!
💠مولایمن! با افتخار با شما پیمان می بندم و تا پای جان با شما هستم...
🌷 @Organizational_Work
اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
👌👥 شما در بين رجال سياسى آن روز ببينيد؛ اول كسى كه كلمه مشروطه را به كار برده غير از آنانجمنها و
خب، نتيجه چه شد؟
البته آنها غلبه پيدا كردند.
🔰 در دستگاه طرفدار اسلام و حق، دو
عيب اساسى بود؛
★ يكى اينكه طرح مشخصى نداشتند. عدالت مىخواستند، اما آن وقتى كه
بنا بود طرحى برود و تثبيت و امضا شود، چيز مدون آمادهاى نداشتند؛ برخلاف مشروطه که
يك چيز آماده تجربه شدهاى بود كه وسط گذاشتند.
★← دوم اينكه سر چيزهاى كماهميت، با
هم اختلاف مىكردند. اين به نظر من نكته خيلى مهمى است. سر مسائل غيراصولى با هم
اختلاف مىكردند.
💎 يقينا سيد عبدالله بهبهانى و سيد محمد طباطبايى، غير از اسلام چيز ديگرى نمىخواستند؛
البته شيخ فضلالله صريح و روشن و قاطع مىگفت: «قوانين اسلامى و لاغير».☑️
〰 آن دو نفر هم حتما همين را مىخواستند؛ منتها آنها پيش خودشان فكر مىكردند كه حالا ممكن
است از طريق همين مشروطه هم اين معنا تأمين شود.
🔻 با هم اختلاف كردند؛ نكردند بيايند
بنشينند و خط مشخصى را انتخاب كنند. روشنفكرانشان هم همين طور بودند.
📍 عدهاى از آن
عناصر، متدين بودند؛ در نوشتههايشان هم پيداست كه بعضى از روشنفكران، گرايش دينى
و اسلامى دارند، اما آنها هم به زبان همان وابستگان حرف زدند.
💢 اين نبودن طرح و نبودن
اتفاق كلمه و دنبال نكردن جدى مقصود و از آن طرف آشنا بودن آنها با روشهاى تبليغاتى به
خاطر ارتباطشان با دستگاههاى خارجى موجب شد فضا آنقدر سنگين شود كه ديگر كسى
جرأت نكند اسم دين و ديندارى را بياورد!
⬅️ نتيجه اين شد، مردمى كه براى دين حركت كرده
بودند و حاضر بودند براى دين جان بدهند، احساس كردند كه فايده ندارد؛ يعنى كارى كه در
بالا انجام مىگيرد و تحقق پيدا مىكند، خواست آنها نيست و به تدريج سرد شدند.
➖ لذا شما
در قضاياى بعد ملاحظه كنيد در تبريز و بعضى شهرهاى ديگر مثل رشت، مشهد و جاهاى
ديگرـ مشروطهخواهان، فعالان مهمى به خصوص در بعضى از شهرستانها داشتند؛ ولى عامه مردم در غالب موارد با آنها همراهى نكردند؛ بهخاطر اينكه مردم آن اعتقاد و اعتمادى
را كه آنها دنبال مسائل دينى هستند، از دست دادند. يك چنين خطرى آنها را تهديد نمود و
اين تحقق پيدا كرد.🔝
↩️🔸 از آنطرف، دنبال طرح اسلامى نرفتند؛ يعنى واقعا خودشان را از يك حكومت اسلامى حقيقى
و يك مقررات صحيح اسلامى و قاعده متينى كه عدالت را بىگذشت در جامعه اجرا كند،
محروم كردند.
💠 چون حكومت اسلامى حقيقى، همان چيزى است كه مردم آن را مىخواهند؛
ولو ندانند كه اسم اين، اسلام است.
🔹 مردم مىخواهند تبعيض نباشد، سوء استفاده نشود و
آدمهاى ناباب و فاسد و داراى هواى نفس، زمام امور را در دست نگيرند.
✅ مردم اين چيزها را
مىخواهند؛ ولو ندانند اسم اين اسلام است و اسلام اين است و آن چيزى كه مىتواند اين را تأمين كند، اسلام است.
👈 مردم وقتى ديدند اينطور است، گفتند ولش كن ـسرد شدند - يعنى
يا گفتند اسلام قابل تحقق نيست، يا گفتند پس اسلام هم چيزى به ما نداد!
👌 ببينيد يعنى
لشكر اصلى حركت مشروطه، از دست صاحبان اصلیاش كه رهبران دينى بودند، به خاطر
اين تظاهرات ضد اسلامى خارج شد. بعد هم آن كسانى كه پایبندى به اسلام داشتند در
درجات مختلف عزم و تصميم، يكى يكى حذف شدند.❌
📜 قرائت دعای عهد
💚 روز دوازدهم
🗓شروع چله: ۹۹/۹/۴
🌷 @Organizational_Work
✍ #نکات_دعای_عهد 12
علاقه همه جانبه💕
📖 در ادامه دعای عهد میگوید؛
اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ... خدایا مرا از یاران و مددکاران او قرار بده
🔶 گاهی وقت ها انسان یک کسی را دوست داره در حدی که مثلاً یک میلیون به او وام بده ولی میگه همسفرم باشم،
⭕️ بعد میگه نه، همسفر نه، بابا این پول رو بگیر و خودت برو، دنبال منم نیا.
🌀 گاهیم یک کسی میگه: دنبال من بیا بهت پول نمیدم، اما میخوای بیا، ماشین سوار شو تو رو ببرم. یعنی «محبت ها» از یک جهت یک جایی پر رنگه، یک جایی کمرنگ....
✅ نصرت در جایی است که نیاز به کمک هست و اعانت یعنی مددکاری، کمکدست بودن
🤲 خدایا هرجا آقام نیاز به کمک داشت من یار و مددکارش باشم...
→• @Organizational_Work
اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
خب، نتيجه چه شد؟ البته آنها غلبه پيدا كردند. 🔰 در دستگاه طرفدار اسلام و حق، دوعيب اساسى بود؛ ★ يك
👤☝️اول کسی که از حذف شدن، شيخفصلالله كه خطرناكتراز همه بود!
← يكى از سفراى انگليس در يكى از مراسلات با دولت خودش مىگويد؛ اين مرد بسيار خطرناكى است! بايد از دولت بخواهيم كه او را از تهران خارج كنند، وجودش در تهران، مضر است؛
← یکی ديگر مىگويد او نفوذ بسيار زهرآگينى در بين مردم و در بين علما دارد؛ علما هم با بودن او
جرأت نمىكنند كار كنند! يعنى آنها هم اين نزاعهاى علما و بعضى از رودربايستیهاى علمايى
را فهميده بودند؛ گفته بودند تا او هست، افراد ديگر هم جرأت نمىكنند.
➖ خب، يكى مثل او در درجه اول بود؛ يعنى دو سال بعداز مشروطيت، در سال ۱۳۲۷ق، شيخ
فضلالله كشته شد.
← 📿 بعد سيد عبدالله بهبهانى كه آن طور نبود؛ با روشنفكران همراه بود، در
مجلس و در بيرون به آنها كمك كرد؛ چقدر ديگر زنده ماند؟
🔙 آنهم يك سال ديگر زنده ماند؛
سال ۱۳۲۸ق هم او را كشتند. در حالى كه در اول كار مىگفتند؛ آقا! شيخ فضلالله را ول كنيد
و سراغ آقاى طباطبايى و آقاى بهبهانى برويد؛ اين آقايان هم از علما هستند.
📢 به مردم اينگونه
گفته مىشد، اما بعد از گذشت يك سال، سيد عبدالله بهبهانى هم ترور شد.
📎 مرحوم طباطبايى
را هم تبعيد كردند. او به مشهد رفت و بعد به نحو مرموزى مُرد. بعضى مىگويند او را هم
مسموم كردند.
🔘 يعنى حتى عناصرى هم كه از نظر آن تحليلگر خارجى، ميانهرو بودند و به قول
او جزو محافظهكاران نبودند، به خاطر كوتاهیهايى كه شده بود، ديگر مجال تنفس و حضور
پيدا نكردند. آنها هم حذف شدند و از بين رفتند!
💂♂👑 دوره قاجار به اين ترتيب گذشت؛ يعنى
يك روشنفكر وطنى ميهنى بىغرض دلسوز علاقمند، در بين مجموعه روشنفكران ايران
كمتر ديده شد.
⁉️ خب، نتيجه اين بحث چه مىشود؟
چهارده سال بعد از آغاز مشروطيت با آن همه هياهو و سر
و صدا، رضاخان سر كار مىآيد و در اين مقطع، همين روشنفكران را هم يكى، يكى حذف
مىكند؛ يعنى همين حسن مشيرالدوله و ميرزا حسين مؤتمنالملك و بعضى ديگر مثل «ميرزا
حسن مستوفى» كه او هم در يك حدى نسبتا روشنفكر و جزو رجال پاكدامن بود؛ حتى اينها
را هم تحمل نكردند و از بين بردند. وابستگى مطلق! اين يك مقطع است.
👌ببينيد من اينجا احساس مىكنم آن چيزى كه بيش از همه در انحراف مشروطيت اثر گذاشت،
حضور يك قشر روشنفكر وابسته به انگليس بود؛ يعنى انگليسى مذاق و انگليسى مزاج كه به شدت فريفته و دلباخته غرب بودند.♨️
📜 قرائت دعای عهد
💚 روز سیزدهم
🗓شروع چله: ۹۹/۹/۴
🌷 @Organizational_Work
✍ #نکات_دعای_عهد 13
«علاقهی عاشقانه»💕
🤲والذّٰابینَ عَنْه.... خدايا مرا درامام زمانم ذوب فرما....
💟 ذوب شدن در امام به اين معناست كه یک حركتی برای به دست آوردن خوبیهای امام در وجود خويش داشته باشیم
💎 تا كم كم با مولای خود هم فكر و هم احساس باشیم و امام قبله وجودمون بشه تا مجذوب و وعاشق و شيدای او بشیم!!
🔍 و البته ذوب شدن در امام بدون معرفت و شناخت جايگاه و حقيقت امام ميسر نميشه!!
🌴 اينكه آدم بدونه امام(عليه السلام) خليفه خداوند در زمين هست و تمامی كمالات و خوبی ها در عالي ترين وجه خود، در امام وجود داره
🌐 تمام اختيارات عالم در دست امام قرار گرفته و او آئينه تمام نمای صفات خداست...
🔰 مسلماً هرچه این شناخت بيشتر باشه، امكان هم سِنخ شدن با اهداف امام ميسرتر هست.
🌷 اون موقع است که با جون و دل از امام دفاع می کنیم. اگر کسی بگه بالای چشمت ابرو است، باهاش برخورد می کنیم و اجازه نمیدیم که کسی جسارت کنه!!
💖 چون دیگه عاشقیم، حساسیم، غیرت داریم، تعصب داریم و افتخار هم می کنیم
→• @Organizational_Work
اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
👤☝️اول کسی که از حذف شدن، شيخفصلالله كه خطرناكتراز همه بود! ← يكى از سفراى انگليس در يكى از مراس
👤 «محمدعلى فروغى» در يكى از درسهاى تاريخش به
شاگردانش مىگويد؛ شما هيچوقت «سردارى»"۱" به خياط دادهايد كه برايتان بدوزد؟
💬 مىگويند؛
بله، دادهايم. مىگويد؛ وقتى سردارى را از خياط مىگيريد و به خانه مىآييد، آيا آستين سردارى
حركت مىكند و بالا و پايين مىرود؟ مىگويند؛ نه.
📌 مىگويد؛ تا كى؟ تا وقتى كه شما دستتان
را در داخل آستين بكنيد. وقتى شما دستتان را در آستين كرديد، آن وقت اين آستين، بالا
مىرود و پايين مىآيد؛ انگليس هم همينطور است!
⭕️ شما ايرانیها ـنمىگويد ما ايرانیها! ـ
بدون انگليس، هيچچيز نيستيد. انگليس، مثل دستى در داخل اين آستين خالى است؛ شما چه
هستيد.😕
📰 تقىزاده در همان وقت در مقالهاى ـظاهراً در مجله كاوهـ مىگويد؛ از جمله بزرگترين
اشتباهات، يكى اين است كه ايرانى به فكر اختراع بيفتد! اختراع نكنيد، اختراع غلط است.✖️
👈 همانكارى كه فرنگیها كردند، جزئى و كلى!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱(جامه چيندار مردانه كه روى لباس پوشيده مىشد و تا زير زانو مىرسيد.)
➖🔸 بعد از مقدارى مىگويد؛ خلاصه نظر من همان
جمله معروف اين است كه:
💢 «ايرانى بايد ظاهراً، باطنا، جسما و روحا فرنگىمآب شود!»
☝️ديد
روشنفكر آن زمان، اين است.
اين منطق اوست و اين احساس و ايمان اوست.
🗯 اتفاقا به نظر
بنده، تقىزاده از آن آدمهاى خيلى ناباب نيست؛ بالاخره يك چيزكى در او بوده است.
آنهايى
كه بعدها آمدند، آن نسلهاى بعدى، به مراتب بدتر از او بودند. فروغى هم همينطور بود.
🌀 در يك دوره، اينها بزرگترين جرمها را مرتكب شدند؛ يعنى انگليسیها رضاخان را فقط به
خاطر اينكه قُلدر بود، يعنى كسى بود كه در آن اوضاع ايران مىتوانست همه سرجنبانهايى
را كه ممكن بود عليه سياست انگليس حضورى داشته باشند، سركوب كند؛ زير نظر گرفتند.👉
👑 او را آوردند و حكومت را به او دادند. بعد اين آقايان، ايدئولوگها و تئوريسينهاى سياسى و
فرهنگى آن حكومت شدند و كمال خدمت را كردند!
〽️👥 همين تقىزاده، همين محمد على فروغى
و ديگران و ديگران.
📜 قرائت دعای عهد
💚 روز چهاردهم
🗓شروع چله: ۹۹/۹/۴
🌷 @Organizational_Work
✍ #نکات_دعای_عهد 14
«علاقه ی پر شور»💕
📝 تا اینجا چند عهد با مولای خودمون بستیم و در ادامه عهد دیگری می بندیم؛ «وَالْمُسارِعينَ اِلَيْهِ في قَضاءِ حَوائِجِهِ»
📌 پیمان میبندیم که در برآورده کردن حاجات امام، سرعت عمل داشته باشیم و از دیگران پیشی بگیریم!
👌 بنابر قولی که خداوند در قرآن داده حتما دین و ولیّ خود را یاری خواهد كرد.
💟 اما در این مسیر، عده ای این توفیق را پیدا می کنند كه یاور خدا و ولیّ او باشند و هر كس در این مسیر جا بمونه، دیگری جای او رو خواهد گرفت.
⚠️ پس در یاری اون حضرت باید سرعت بگیریم، مبادا که از این فیض بزرگ محروم بمونیم...!
🔴 اما اینکه حوائج امام زمان چیه؟؟ در یکجمله؛← "حوائج مومنین و شیعیانِ امام زمان، حوائج خود امام زمان هست!"
و تو ای عزیز! بخوان از این مجمل حدیث مفصل را.....‼️
→• @Organizational_Work
اصول کار تشڪ✌️ـیلاتی
👤 «محمدعلى فروغى» در يكى از درسهاى تاريخش بهشاگردانش مىگويد؛ شما هيچوقت «سردارى»"۱" به خياط داده
➖🔹 دوست دارم اين بحث را نه به عنوان يك مسؤول، بلكه به عنوان يك روحانى و يك طلبه
و به عنوان كسى كه تقريبا همه جوانيم را در فضاى روشنفكرى زمان خودم گذراندهام و با خيلى
از اين چهرههاى معروف روشنفكرى ايران، يا از نزديك آشنا بودهام، يا با آثارشان آشنا بودهام و
درست آنها را مىشناسم ـاز شاعرشان، نويسندهشان، هنرمندشان- مطرح كنم و با شما حرف
بزنم.
❣☺️ دلم مىخواهد شما جوانان اين دوره، قدرى فضاى فرهنگ كشورتان را بشناسيد؛ چون
شما جزو قشرهاى روشنفكر هستيد.
👌 ببينيد كجا قرار داريد، چه بوده و چه شده و مىخواهند
چه بشود. مايلم شما اين نكته را توجه كنيد.
💥 در دوره بعد از رفتن رضاخان و بعد از شهريور بيست ـكه حكومت عجيب و غريبى در آن زمان تشكيل شده بودـ بخشى از روشنفكران به «حزب توده» پيوستند كه اتفاقا بعضى از
صادقترين روشنفكران از اينها بودند كه به حزب توده پيوستند؛ اگرچه به شوروى وابسته
بودند.
👥👉🔺🔸
⏰
〰 آنوقت خودشان هم اعتراف داشتند؛ همهشان هم قبول داشتند كه به شوروی وابسته
بودند.😒
👁🗨 شوریها در ايجاد و پشتيبانى اينها نقش داشتند و اينها مثل ستون پنجم شورویها در
ايران عمل مىكردند.
💭 📓 شما به خاطرات «كيانورى» و ديگر رؤساى تودهایها كه در جمهورى اسلامى گير افتادند
نگاه كنيد. خاطرات اينها چاپ شده است. از پنجاه سال قبل، شصت سال قبل صحبت
مىكنند.
📍با آنكه اينها شايد همه حقايق را هم نمىخواستند بگويند، اما كاملا از گوشه و
كنار حرفهایشان مشخص مىشود كه آنروز حقيقت حزب توده چه بود.
🔙 درعينحال، باز
صادقترين و مخلصترين روشنفكران در همين مجموعه جمع شده بودند.Π
🔸🔙 يكى از آنها
مرحوم «جلالآلاحمد» بود كه جزو حزب توده بود. «خليل ملكى» و ديگران، اول در
حزب توده بودند.
البته در نهايت، پديدهاى به نام پديده توبه روشنفكرى وجود دارد كه من مظهر توبه روشنفكرى
را 👈 مرحومآلاحمد و مرحوم👈 «دكترعلى شريعتى» مىدانم. آنها واقعا توابين محيط روشنفكرى
هستند كه آنوقت، زبان به انتقاد باز كردند؛ انتقادهايى كه خيلیها نمىدانستند و نمیدانند.✔️😔
⌛️در
سال ۱۳۴۷ ـ سال آخر عمر جلال آلاحمد ـ ايشان به مشهد آمد و جلسهاى در منزل مرحوم
«محمدتقى شريعتى» براى ديدن از آلاحمد، تشكيل شد. جماعتى بودند، مرحوم دكتر
شريعتى هم بود، از ما هم دعوت كردند؛ چند نفرى رفتيم. دو، سه ساعت در آنجا بحثهاى
گوناگونى بود در جلسه از اين حرفها خيلى گذشت.
💭 احتمال مىدهم خودم شنيده
باشم، احتمال هم مىدهم كسى از مرحوم جلال شنيده بود و براى من نقل مىكرد. مىگفت
ما در اتاقهاى حزب توده، مرتب از اين اتاق به آن اتاق جلو رفتيم ـمنظورش اين بود كه
مراحل حزبى را طى كرديمـ و به جايى رسيديم كه ديديم از پشت ديوار صدا مىآيد.
📌 گفتيم آنجا كجاست؟ گفتند اينجا مسكو است! گفتيم ما نيستيم؛ برگشتيم.
يعنى به مجرد اينكه
در سلسله مراتب حزبى احساس كردند كه اين وابسته به خارج است، گفتند ما ديگر نيستيم.🚫
⬅️ بيرون آمدند و با خليل ملكى و جماعتى ديگر، «نيروى سوم» را درست كردند؛ مخلصها
آنجا بودند.*
سوال: چه کنیم در فرایند #جذب افراد به تشکیلات خود موفق شویم❓❓❓
✍️✍️پاسخ :لازمه موفقیت در فرایند جذب ، این است که ظرف وجودی فرد جذب کننده از فرد جذب شونده ، هم در وسعت و هم در عمق ، بیشتر باشد تا فرد را قانع کند.
مثلا اگر بخواهیم کار #ثمر_بخش در مسیر #انقلاب_اسلامی انجام دهیم، باید اندیشه و قلبی در وسعت انقلاب اسلامی داشته باشیم.
لذا باید در حوزه اندیشه و فکر، سطح و عمق خود را در حد انقلاب اسلامی گسترش دهیم.
اینجا دوباره سوالی مطرح می شود، برای سطح و عمق بیشتر در این راستا باید چه کرد❓❓❓
✍️✍️توصیه می شود، جوانان مومن و حزب اللهی آثار امام خمینی رحمتاللهعلیه و امام خامنهای مدظلهالعالی را بخوانند و با ایشان انس بگیرند ، تا با وسعت اندیشه امامین انقلاب، گستردهتر شوند و وسعت وجودی بیشتری بیابند.
لذا داشتن نظام فکری و منبع و مشرب فکری قوی است که مکمل تفکرات فردی افراد تشکیلات میباشد و به این ترتیب می تواند، دیگران را جذب کند.
🔵🔵اولین پیشنهاد هم برای شناخت داراییهای انقلاب اسلامی و سیر در مسیر فکری امامین انقلاب، انس با وصیت نامه امام خمینی رحمت الله علیه است.
🌷 @Organizational_Work