🌺 #الگوهای_نایاب
💌 #بیوگرافی_پیامبران
📄قسـمت بیستـم
🔮 #سیدنا_آدم_علیه_السلام 14
☺️از ایــن قسمت به بعد دوست دارم در مورد فرزندان سـیدنا آدم علیه السلام صحبت کـنم و از #اولین_تجربهی گناه در روی زمین که چجـوری انجام شـد و #درسها و نکـتههایی که برای ما مـفید است رو بــیان کنم خدمتتــون...
✍🏼حوّا همـسر آدم برای اولـین بار، #باردار گشت و بعد از چـند ماه یک دوقلوی پسر و دختر به دنــیا آورد و این تولد پدر و مادرشـان را بسیار شادمـان و خوشحال نـمود...
👌🏼نــوزاد دختر کمکم کمکــش مینمود و رفتهرفـته، زیبا و دوســتداشتنی میشد. مــادر نیز به دو فرزنـدش #مهر میورزید و از آنـان نگهداری و پرســاری میکرد. پدر هـم به نوبهی خـود با کار کردن روی زمــین و در طبیـعت نیازمنـدیهای خانوادهی کوچکـش را برآورده میسـاخت و آنان را از هـیچگونه #حمایتی محـروم نمیساخت.
☺️چیزی نگذشـت که «حوّا» برای بار دوم باردار شـد و در شکمش آنـچه را که خداوند مقـدر و معین نموده بـود، جای گرفت. پس از چـند ماه وضع حمل نمود و این بار نـیز یک #دوقلوی پـسر و دختر به دنیا آمـدند.
👥کمکم تعــداد افراد خانواده زیاد شــد و #مسئولیت آدم در تلـاش و کوشش برای به دست آوردن مخـارج زندگی و ادارهی امور فرزندان سـنگینتر شد و بر همین منـوال کار و مسئولیت حـوّا نیز در نگهداری کودکـان و مواظبت نمـودن از آنها بیشـتر شد.
👈🏼آدم پســر اولش را قابیل و پـسر دوم را هابیل نهاد. (البتـه اسم آنان در قرآن نیامــده و از راوایات علـمای بنی اسرائیلی است)
✍🏼با گذشـت زمان و آمـدن روزها و شبها پشت سـر هم، به تدریج فــرزندان بزرگ میشـدند... تا ایـنکه قابیل و هابیل هر دو تـوانایی انجام انواع بـازیها و ورزشها را پیدا کردند. کمکم در مقابـل سختیها و بیرحـمیهای طبیعت #نیرومند شدند و در مقــابل حیوانات وحشی و درنـده از خود #دفاع میکــردند...
👈🏼همچــنین دختران خردســال نیز به تدریج بزرگ و بـزرگتر میشدند. از طرفی نشانـههای #ضعف از نظر جـسمی (نسبت به پسـران) در آنان ظـاهر میگشت و از طـرف دیگر #زیبا و دلــربا میشـدند...
♥️در این مـیان قابیل و هابـیل در راضی نگهداشـتن آنها و برآورده کـردن نیازهای آن دو با یکدیگـر #مسابقه میدادنــد...
📑در #شریعت اون زمــان برنامهی ازدواج اینطــوری بود که قابیل بایــد با دختر همــزاد و قُل هابیل ازدواج کــند و هابیل هم دخـتر همزاد قابـیل...و نمیتـوانستند با خـواهرِ همزاد خودشـون ازدواج کـنند..
🖊دختـری که #همزاد و هـمراه قابیل بود از دختری که به همـراه هابیل متولد شده بود، کمی زیباتر بــود. با زیاد شدن ســن و رشد جسمـانی (و رسیدن به سن بلوغ)، آن دختر به هابـیل تمایل پیدا کرد و این #الهامی بـود از طرف خـداوند متعال که به آن دخـتر شده بود و اتـفاقاً قابیل نیـز به همشیره و همـزاد خود متمایل گشـت. در این میان آن دخـتر بیش از پیـش به هابیل #عشق میورزیـد و پیوند محبـت و دوستی میان آنهـا محکمتر میشــد.
🖊ادامــــه دارد ان شــاءالله...
|°پر پرواز°|
🌺 #الگوهای_نایاب 💌 #بیوگرافی_پیامبران 📄قسـمت نوزدهـم 🔮 #سیدنا_آدم_علیه_السلام 13 ♻️معصـیت باعـث
🌺 #الگوهای_نایاب
💌 #بیوگرافی_پیامبران
📄قسـمت بیستـم
🔮 #سیدنا_آدم_علیه_السلام 14
☺️از ایــن قسمت به بعد دوست دارم در مورد فرزندان سـیدنا آدم علیه السلام صحبت کـنم و از #اولین_تجربهی گناه در روی زمین که چجـوری انجام شـد و #درسها و نکـتههایی که برای ما مـفید است رو بــیان کنم خدمتتــون...
✍🏼حوّا همـسر آدم برای اولـین بار، #باردار گشت و بعد از چـند ماه یک دوقلوی پسر و دختر به دنــیا آورد و این تولد پدر و مادرشـان را بسیار شادمـان و خوشحال نـمود...
👌🏼نــوزاد دختر کمکم کمکــش مینمود و رفتهرفـته، زیبا و دوســتداشتنی میشد. مــادر نیز به دو فرزنـدش #مهر میورزید و از آنـان نگهداری و پرســاری میکرد. پدر هـم به نوبهی خـود با کار کردن روی زمــین و در طبیـعت نیازمنـدیهای خانوادهی کوچکـش را برآورده میسـاخت و آنان را از هـیچگونه #حمایتی محـروم نمیساخت.
☺️چیزی نگذشـت که «حوّا» برای بار دوم باردار شـد و در شکمش آنـچه را که خداوند مقـدر و معین نموده بـود، جای گرفت. پس از چـند ماه وضع حمل نمود و این بار نـیز یک #دوقلوی پـسر و دختر به دنیا آمـدند.
👥کمکم تعــداد افراد خانواده زیاد شــد و #مسئولیت آدم در تلـاش و کوشش برای به دست آوردن مخـارج زندگی و ادارهی امور فرزندان سـنگینتر شد و بر همین منـوال کار و مسئولیت حـوّا نیز در نگهداری کودکـان و مواظبت نمـودن از آنها بیشـتر شد.
👈🏼آدم پســر اولش را قابیل و پـسر دوم را هابیل نهاد. (البتـه اسم آنان در قرآن نیامــده و از راوایات علـمای بنی اسرائیلی است)
✍🏼با گذشـت زمان و آمـدن روزها و شبها پشت سـر هم، به تدریج فــرزندان بزرگ میشـدند... تا ایـنکه قابیل و هابیل هر دو تـوانایی انجام انواع بـازیها و ورزشها را پیدا کردند. کمکم در مقابـل سختیها و بیرحـمیهای طبیعت #نیرومند شدند و در مقــابل حیوانات وحشی و درنـده از خود #دفاع میکــردند...
👈🏼همچــنین دختران خردســال نیز به تدریج بزرگ و بـزرگتر میشدند. از طرفی نشانـههای #ضعف از نظر جـسمی (نسبت به پسـران) در آنان ظـاهر میگشت و از طـرف دیگر #زیبا و دلــربا میشـدند...
♥️در این مـیان قابیل و هابـیل در راضی نگهداشـتن آنها و برآورده کـردن نیازهای آن دو با یکدیگـر #مسابقه میدادنــد...
📑در #شریعت اون زمــان برنامهی ازدواج اینطــوری بود که قابیل بایــد با دختر همــزاد و قُل هابیل ازدواج کــند و هابیل هم دخـتر همزاد قابـیل...و نمیتـوانستند با خـواهرِ همزاد خودشـون ازدواج کـنند..
🖊دختـری که #همزاد و هـمراه قابیل بود از دختری که به همـراه هابیل متولد شده بود، کمی زیباتر بــود. با زیاد شدن ســن و رشد جسمـانی (و رسیدن به سن بلوغ)، آن دختر به هابـیل تمایل پیدا کرد و این #الهامی بـود از طرف خـداوند متعال که به آن دخـتر شده بود و اتـفاقاً قابیل نیـز به همشیره و همـزاد خود متمایل گشـت. در این میان آن دخـتر بیش از پیـش به هابیل #عشق میورزیـد و پیوند محبـت و دوستی میان آنهـا محکمتر میشــد.
🖊ادامــــه دارد ان شــاءالله...