eitaa logo
پابرهنگان||محمد زارع
421 دنبال‌کننده
356 عکس
204 ویدیو
13 فایل
🌾موضوع انشاهایم: اسلامِ پابرهنگان؛ اسلامِ همان هایی که بیش از طبقه ای اقتصادی، عمیقا بازتاب بینشی اجتماعی اند؛ برپادارندگان و صاحب انقلاب ها؛ رنج کشیدگان تاریخ ؛ و سرانجام وارثان زمین🌱 ✍️محمد زارع ارتباط: @paberehnegi
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴داغ بی تسلی داغ های همه تاریخ را ما به یکباره دیدیم،چرا که ما امت آخرالزمانیم، و خمینی، این ماه بنی هاشم، میراث دار همه صاحبان عهد بود در شب یلدای تاریخ. در عصر ادبار عقل و فلک زدگی بشر،در زمانه غربت حق، در عصری که دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمی شد و هیچ منذری نمی آمد خمینی میراث دار همه انبیا و اسباط ایشان بود و داغ او بر دل ما ، داغ همه اعصار ، داغی بی تسلی. ما را این گمان نبود هرگز که بی او بمانیم. آخر او آیتی بود که«ثقلین» را در وجود خود معنا می کرد، همه «ماتَرَک رسول الله» را، و ما می دانستیم که زمین و زمان می گردند تا انسان هایی چون او، هر هزار سال یکی، پای به دنیای گذارند. آخر آدم هایی چون او، قطب سنگ آسیاب افلاکند،مصداق حدیث «لو لاک» اند و غایت الغایات وجود……و حق است اگر با رفتن زمین از رفتن باز ماند آسمان نیز ،خورشید سرد شود و ماه بشکافد و دریا ها طغیان کنند و باران خون از آسمان ببارد و مومنین از شدت ماتم دق مرگ شوند، و اگر نبود آن حجت غایب، تو بدان، بی تردید که همان میشد . ما را این گمان نبود که بعد از او بمانیم، اما او رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین، در این پهنه بی منتهایی که عقل راه به جایی نمی برد. دریاها و زمین و آسمان و ماه و خورشید بر جای ماندند تا خمینی«ره» محقق شود، آن سان که بعد از رحلت آخرین فرستاده خدا نیز دور فلک بر جای ماند تا حقیقت وجود او را در جهان تحقق بخشد. آخر انسان هایی چون او که یک فرد نیستند ،یک امت اند و یک تاریخ. ...داغ های همه تاریخ را ما به یکباره دیده ایم. یک بار دیگر این رسول اکرم است که در دنیا رفته است، یک بار دیگر این علی است که به شهادت رسیده است، یک بار دیگر این فاطمه است وحسن است وحسین است که ما را داغدار کرده اند، یک بار دیگر این مهدی است که در حجاب غیبت رفته است. دست ما اگر به نخل بلند وجود او نمی رسد، دست خمینی که می رسید. او آمد تا معنای «انتظار» را به این امت بیا موزد، در آینه وجود خود که اسوه مصادیق منتظران بود، و اکنون دیگر دور افلاک را مرادی نیست جز آنکه منتظر مهدی باشد. امام «ره» به ما آموخت که «انتظار در مبارزه است» و این ، و پس از او، اگر باز هم امیدی ما را زنده میدارد همین است که برای ظهور آخرین حجت حق کنیم. امام «ره» ما را آموخت که « عرفان را با مبارزه جمع کنیم»و خود بهترین شاهد بود که بر این مدعا که عرفان عین مبارزه است، و از این پس دیگر چه داعیه ای می ماند برای آنان که عرفان را به مثابه امری کاملآ شخصی بهانه واماندگی خویش می گر فتند؟ او کتاب و سنت را در وجود خویش تفسیر کرد و مجهولات شریعت و طریقت را با مفتاح مبارک حیات خویش گشود و ما می دانستیم که جهاد اصغر شرط لازم جهاد اکبر است و اولیای مقرب خدا در تمام طول تاریخ همواره بر همین شیوه زیسته اند. دیگر چه داعیه ای می ماند برای آنان که حکم بر ظاهر اشعار عرفانی می راندند و با چشمی ظاهربین چهره افیونی خویش را در آینه صیافی وجود عرفا می دیدند و حتی این اواخر ،دیگر افعال و اقوال منصور حلاج را هم با عقل کج اندیش ماتریالیسم دیالکتیک معنا می کردند و حافظ را شرابخواره و زنبازه ای از سلک خویش می گرفتند؟ آیا ندیدند او را که از این سوی پنجه ارباب جور انداخته بود و از آن سوی «سجاده به می رنگین» داشته بود و «دلق مرتع را گرو جامی شراب مرد افکن» نهاده بود؟ آیا ندیدند که در «خلوت ان کار دیگر کردن» و «صراحی پنهان کشیدن » یعنی چه؟ مگر این مردترین مردان میدان مبارزه و زاهدترین زُهاد زمانه نبود که دم از خال لب چشم بیمار و می و میخانه بتکده و رند می آلود خرقه پیر خراباتی میزد ؟ امام رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین ماندیم.با داغ جراحتی سخت بر دل و سنگین بر دوش . امام رفت تا بار تکلیف ما برگرده عقل واختیارمان بار شود و همان سان که سنت لا یتغیر خلقت بوده است، چرخه بلیات ما را نیز به میدان کشد و آزموده شویم و این آیت ربانی درست درآید که " لنبلونکم حتی نعلم المجاهدین منکم و الصابرین". اکنون ،این ماییم و امانت او . دست بیعت از آستین اخلاص برآریم و در کف فرزند و برادرش و اش بگذاریم که اگر بعد از رحلت رسول الله ظهر حکومت اسلام به غروب خونین شهادت حسین بن علی و «شب بی قمر غیبت » انجامید ، این بار امام فرصت یافت تا وثیقه حکومت را به معتمدین خویش بسپارد و این خود نشانه ای است بر این بار بشارت که خداوند اراده کرده است تا حزب الله و مستضعفین را به امامت و وراثت زمین برساند. 🔶پابرهنگان؛ پنجره ای رو به اسلامِ مستضعفان @paberahnegan
🔶🔷🔶یک جنگ؛ دو روایت ۱۲تیر ۶۷ هواپیمای حامل ۲۹۰ مسافر بر اثر اصابت دو فروند موشک ناو آمریکایی وینسنس سقوط و همه سرنشینان شهید می شوند. امام در پاسخ به پیام تسلیت آیت الله منتظری پیامی میدهند که حاوی نگاه ایشان به ماهیت جنگ است در ادامه بخشی از این پیام را ده ها بار مطالعه بفرمایید: مردم شریف ایران باید توجه کنند که امروز، روز و با تمام شیاطینی‏‎ ‎‏است که حقوق حقۀ تمامی جهان را صرف عیش و نوش و تهیۀ سلاحهایی‏‎ ‎‏می نمایند که برای همیشه باشند.‏ ‏‏ 👈 جنگ امروز ما، جنگ با عراق و اسرائیل نیست؛ جنگ ما، جنگ با عربستان و شیوخ‏‎ ‎‏خلیج فارس نیست؛ جنگ ما، جنگ با مصر و اردن و مراکش نیست؛ جنگ ما، جنگ با‏‎ ‎‏ابرقدرتهای شرق و غرب نیست؛ جنگ ما، جنگ مکتب ماست علیه تمامی ظلم و جور؛‏‎ ‎‏جنگ ما جنگ اسلام است علیه تمامی نابرابریهای دنیای سرمایه داری و کمونیزم؛‏‎ ‎‏جنگ ما جنگ پابرهنگی علیه خوشگذرانیهای مرفهین و حاکمان بی درد کشورهای‏‎ ‎‏اسلامی است. این جنگ سلاح نمی شناسد، این جنگ محصور در مرز و بوم نیست، این‏‎ ‎‏جنگ، خانه و کاشانه و شکست و تلخی کمبود و فقر و گرسنگی نمی داند. این جنگ،‏ ‎‏جنگ اعتقاد است، جنگ ارزشهای اعتقادی ـ انقلابی دنیای کثیف زور و پول و‏خوشگذرانی است.جنگ ما جنگ قداست،عزت و شرف و استقامت علیه نامرمیهاست. رزمندگان ما در دنیای پاکِ اعتقاد و در جهان ایمان تنفس می کنند و مسلمین جهان‏‎ ‎‏هم که می دانند جنگ بین استکبار و اسلام است، جهانخواران را آرام نخواهند گذاشت‏‎ ‎‏و ضربه های خود را بر همۀ کاخ نشینان وارد می کنند.‏ ۱۳/۴/۶۷ 🔴 سردار یا آخوندِ راوی را می شناسید که جنگ را اینچنین روایت کرده و برای مخاطب امروز بر مبنای«جنگِ بر سر عدالت»رفتارسازی کرده باشد؟ 🔶پابرهنگان؛ پنجره ای رو به اسلامِ مستضعفان @paberahnegan
⭕️ به زیارت کدام حسین (ع) می‌رویم؟ 🔹اربعین سیدالشهداء نزدیک است و همه در حال و هوای جاذبه مغناطیس حسینی هستند و سعی دارند که از کاروان اربعین و زیارت حسین بن علی عقب نمانند. اما مهتر از هر چیز این است که بدانیم به زیارت می رویم؟ حسینی که هست یا حسینی که بود؟ اینکه می‌گویند اگر زیارت، با معرفت باشد، ارزش دارد، حرف بسیار درستی است اما یادمان باشد که معرفت حسینی، متوقف بر این است که به زیارت حسینی برویم که بود، نه حسینی که هست. 🔸وقتی روح و حقیقت قیام سید الشهدا را شناختیم آنگاه معرفت حسینی پیدا خواهیم کرد. حقیقت قیام حسین بن علی چیست که از زهیر مسلک تا وهب را هم به خود جذب می‌کند، زهیر علوی میشود و وهب نیز مسلمان. سوال اینجاست که آنها کدامین اسلام را از حسین می‌بینند که اینچنین تسلیم حق می‌گردند؟ اسلامِ حسین در مقابل چه اسلامی قرار دارد؟ حادثه عاشورا، نبرد میان کدام اسلام با کدام اسلام هست؟ 🔹اگر دانستی که نبرد حسین با کوفیان، نبرد اسلام و کفر نبود، بلکه نبردِ دو قرائت از اسلام بود، آنگاه می‌توانی دلخوش باشی به اینکه با معرفت به زیارت می‌روی. اگر فهمیدی که قیام حسین، نبردِ اسلام نبوی بود با اسلام اموی، نبردِ اسلامِ عقیده و جهاد بود با اسلام مراسم و مناسک میان تهی، نبردِ اسلام عدالت بود با اسلام ظلم و تبعیض، نبردِ اسلام نجات بخش محرومین بود با اسلام در خدمت زر و زور، نبرد اسلام علم و معرفت بود با اسلام تحجر و غفلت و در یک کلمه، نبردِ اسلام ناب محمدی بود با اسلامِ آمریکایی، آنگاه زیارت و گریه‌ات بر سیدالشهداء نیز با معرفت خواهد بود. 🔸قصه‌ی سیدالشهداء یک حادثه‌ی فراموش شدنی نیست بلکه کربلای حسین، مکتبی است که نحوه زندگی کردن و کردن را به ما می‌آموزد اما عده‌ای متحجر نادان، روح حماسه و حقیقت کربلا را به عنصری تبدیل کرده‌اند که هیچ کنشی علیه وضع موجود تولید نمی‌کند. 🔹اگر از دریچه‌ای غیر از دریچه ذهن مرتجع و روشنفکر غرب‌زده به قصه‌ی کربلا نگاه کنی، خواهی یافت که هدف اصلی حسین این بود که حکومت عدل را جایگزین حکومت جور کند. 💢 به تعبیر حضرت امام (ره): «عاشورا؛ با عددی قلیل و ایمانی و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخ نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن است که این برنامه سرلوحه زندگی امت در هر روز و در هر سرزمین باشد». ✍ 🔶پابرهنگان؛ پنجره ای رو به اسلامِ مستضعفان @paberahnegan
🏴داغ بی تسلی داغ های همه تاریخ را ما به یکباره دیدیم،چرا که ما امت آخرالزمانیم، و خمینی، این ماه بنی هاشم، میراث دار همه صاحبان عهد بود در شب یلدای تاریخ. در عصر ادبار عقل و فلک زدگی بشر،در زمانه غربت حق، در عصری که دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمی شد و هیچ منذری نمی آمد خمینی میراث دار همه انبیا و اسباط ایشان بود و داغ او بر دل ما ، داغ همه اعصار ، داغی بی تسلی. ما را این گمان نبود هرگز که بی او بمانیم. آخر او آیتی بود که«ثقلین» را در وجود خود معنا می کرد، همه «ماتَرَک رسول الله» را، و ما می دانستیم که زمین و زمان می گردند تا انسان هایی چون او، هر هزار سال یکی، پای به دنیای گذارند. آخر آدم هایی چون او، قطب سنگ آسیاب افلاکند،مصداق حدیث «لو لاک» اند و غایت الغایات وجود……و حق است اگر با رفتن زمین از رفتن باز ماند آسمان نیز ،خورشید سرد شود و ماه بشکافد و دریا ها طغیان کنند و باران خون از آسمان ببارد و مومنین از شدت ماتم دق مرگ شوند، و اگر نبود آن حجت غایب، تو بدان، بی تردید که همان میشد . ما را این گمان نبود که بعد از او بمانیم، اما او رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین، در این پهنه بی منتهایی که عقل راه به جایی نمی برد. دریاها و زمین و آسمان و ماه و خورشید بر جای ماندند تا خمینی«ره» محقق شود، آن سان که بعد از رحلت آخرین فرستاده خدا نیز دور فلک بر جای ماند تا حقیقت وجود او را در جهان تحقق بخشد. آخر انسان هایی چون او که یک فرد نیستند ،یک امت اند و یک تاریخ. ...داغ های همه تاریخ را ما به یکباره دیده ایم. یک بار دیگر این رسول اکرم است که در دنیا رفته است، یک بار دیگر این علی است که به شهادت رسیده است، یک بار دیگر این فاطمه است وحسن است وحسین است که ما را داغدار کرده اند، یک بار دیگر این مهدی است که در حجاب غیبت رفته است. دست ما اگر به نخل بلند وجود او نمی رسد، دست خمینی که می رسید. او آمد تا معنای «انتظار» را به این امت بیا موزد، در آینه وجود خود که اسوه مصادیق منتظران بود، و اکنون دیگر دور افلاک را مرادی نیست جز آنکه منتظر مهدی باشد. امام «ره» به ما آموخت که «انتظار در مبارزه است» و این ، و پس از او، اگر باز هم امیدی ما را زنده میدارد همین است که برای ظهور آخرین حجت حق کنیم. امام «ره» ما را آموخت که « عرفان را با مبارزه جمع کنیم»و خود بهترین شاهد بود که بر این مدعا که عرفان عین مبارزه است، و از این پس دیگر چه داعیه ای می ماند برای آنان که عرفان را به مثابه امری کاملآ شخصی بهانه واماندگی خویش می گر فتند؟ او کتاب و سنت را در وجود خویش تفسیر کرد و مجهولات شریعت و طریقت را با مفتاح مبارک حیات خویش گشود و ما می دانستیم که جهاد اصغر شرط لازم جهاد اکبر است و اولیای مقرب خدا در تمام طول تاریخ همواره بر همین شیوه زیسته اند. دیگر چه داعیه ای می ماند برای آنان که حکم بر ظاهر اشعار عرفانی می راندند و با چشمی ظاهربین چهره افیونی خویش را در آینه صیافی وجود عرفا می دیدند و حتی این اواخر ،دیگر افعال و اقوال منصور حلاج را هم با عقل کج اندیش ماتریالیسم دیالکتیک معنا می کردند و حافظ را شرابخواره و زنبازه ای از سلک خویش می گرفتند؟ آیا ندیدند او را که از این سوی پنجه ارباب جور انداخته بود و از آن سوی «سجاده به می رنگین» داشته بود و «دلق مرتع را گرو جامی شراب مرد افکن» نهاده بود؟ آیا ندیدند که در «خلوت ان کار دیگر کردن» و «صراحی پنهان کشیدن » یعنی چه؟ مگر این مردترین مردان میدان مبارزه و زاهدترین زُهاد زمانه نبود که دم از خال لب چشم بیمار و می و میخانه بتکده و رند می آلود خرقه پیر خراباتی میزد ؟ امام رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین ماندیم.با داغ جراحتی سخت بر دل و سنگین بر دوش . امام رفت تا بار تکلیف ما برگرده عقل واختیارمان بار شود و همان سان که سنت لا یتغیر خلقت بوده است، چرخه بلیات ما را نیز به میدان کشد و آزموده شویم و این آیت ربانی درست درآید که " لنبلونکم حتی نعلم المجاهدین منکم و الصابرین". اکنون ،این ماییم و امانت او . دست بیعت از آستین اخلاص برآریم و در کف فرزند و برادرش و اش بگذاریم که اگر بعد از رحلت رسول الله ظهر حکومت اسلام به غروب خونین شهادت حسین بن علی و «شب بی قمر غیبت » انجامید ، این بار امام فرصت یافت تا وثیقه حکومت را به معتمدین خویش بسپارد و این خود نشانه ای است بر این بار بشارت که خداوند اراده کرده است تا حزب الله و مستضعفین را به امامت و وراثت زمین برساند. 🔶پابرهنگان؛ پنجره ای رو به اسلامِ مستضعفان @paberahnegan
16.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶🔷🔶خط تولید باکری 🔷ساعت۲ بعدازظهر شنبه؛ بیست و پنجمین روز از اسفندِ۶۳، زمان بلیط پرواز مهدی باکری فرا رسیده؛ آقا مهدی آنقدر حالا«پاکیزه شده»که وقت«پذیرشش» رسیده باشد. 🔶«بیا! سریع بیا اینجا اگر اومدی اینجا برا همیشه پیش هم هستیم»این آخرین تلاشهای باکری برای هم صندلی شدن با کاظمی بربال فرشتگان است.مهدی یک ساعت بعد پرید و احمد هم۲۰سال و۹ماه و۲۴روز از غم این فراغ، پروانه وار سوخت و در آسمان آسمانی. 🔷ماکه نمیدانیم دقیقاً آنهاکه بودندفقط ازمقایسه خود و خروجی های تربیتی مان با آنها متوجه کهشکانها فاصله ایم.حالا اما در میانه ی اسطوره سازها و ناسیان خط شهدا چه باید بکنیم؟ 🔷احمدکاظمی برایمان عمیق از افق دید مهدی می گوید تا شاید بتوانیم برای فرار از چاله و چاههای نسیان و اسطوره سازی شهدا،از آن بهره ای بجوییم: «افق دید او فراتر از اطرافیان بود.مهدی همه چیز را در بالاترین سطحش میدید و میخواست. فکرش محدود به روزهای جنگ و عملیات نبود به فکر می کرد؛ به . دیدگاه مهدی این بود که ما باید _های_جبهه را در بسط و گسترش بدهیم. میگفت:اگر ما فلان مسئله را از جبهه بیرون ببریم و آن را به برسانیم و به مردم آموزش بدهیم و فرهنگ سازی کنیم خیلی اثرگذار است و می تواند را بیمه کند.» 🔶باکری بدنبال انتقال خط تولید انسانِ جبهه به جامعه بود. آن خط تولید چه بود؟ پاسخ آوینی: خداوند اهل حق را از طریق با کفر و ظلم تعالی می بخشد. راستی راهیان نور چقدر از این خط تولید می گوید؟آموزش و پرورش چطور؟ ✍ 🔶پابرهنگان؛ پنجره ای رو به اسلامِ مستضعفان @paberahnegan