•°#روشنای_ماه
•°#شهید_سیدصدرالدین_موسویزاده
شهید در نوزدهم شهریورماه 1343 در مسجد سلیمان در یک خانواده روحانی متولد شد.
وی در زمان انقلاب که حکومت نظامی بود با اینکه سنش کم بود در هر کوی و خیابان با نیروهای مسلح طاغوت درگیر بود که دستگیر شد و مدتی در زندان شهربانی قم حبس گردید..🔗
با آغاز جنگ دل از درس برید لکن چون برای حضور در جبهه سنش قانونی نبود با زحمت بسیار سعی کرد که از طریق دادگاه سن و شناسنامه اش را به طور قانونی بالا ببرد!
از والفجر مقدماتی تا والفجر هشت در بیش از پانزده حمله و عملیات شرکت کرده بود که در سه حمله از ناحیه کتف، صورت، ران و پا بوسیله تیر و ترکش مجروح شد.
سرانجام در تاریخ 65/1/24 در دارخوئین و در سن 22 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد🕊!
#کمیتهمکتبحاجقاسموشهدا
•°#روشنای_ماه
•°#شهید_سیدصدرالدین_موسویزاده
در روز اربعین برادر شهیدم حسام الدین از مدرسه اجازه گرفتم و آمدم به منزل برای مراسم برادرم...
هنگامی که درب حیاط را دق الباب کردم برادر شهیدم سیدصدرالدین در را به روی من باز کرد. پس از سلام و احوالپرسی، برادرم از من سؤال کرد آقا مسیح مگر الان نباید در مدرسه باشی؟ من در پاسخ گفتم: که برای مراسم امروز از مدرسه اجازه گرفتم و آمدم خانه🏠
ناگهان دیدم رنگ برادرم تغییرکرد با ناراحتی به من گفت : من جبهه را تا شب هفت ترک نکردم چطور توکلاس درس را که از واجبات است ترک کرده ای. هیچ وقت حسام الدین راضی نیست که شهادت او که باید بابی برای رهایی از ظلمت جهل باشد، باعث شود که سنگر درس را رها کنی و به خاطر مجلس او مدرسه را ترک کنی‼️
-راوی: برادر شهید🌱
#کمیتهمکتبحاجقاسموشهدا
•°#روشنای_ماه
•°#شهید_سیدصدرالدین_موسویزاده
با شهید صدرالدین بغل هم بودیم ایشان صحبت می کرد می گفت من دوست ندارم اسیر شوم خیلی از اسارت متنفر بود می گفت من دوست دارم راحت شهید بشوم. همین طور با حالت خنده خودش هم همیشه خنده رو بود✨
فردایش که بمباران شد ظاهراً ایشان داخل کانکس خواب بودند بنده با بچه ها رفته بودیم وضو بگیریم صحنه بمباران شد و هواپیماها آمدند بـ💣ـمباران کردند.
من افتاده بودم روی زمین و با خودم کلنجار می رفتم که الان می رویم،الان می رویم، انگار رفتنی نیستیم. سرمان را گرفتیم بالا دیدیم انگار آقا سید جا انداخته و خوابیده باد کمی هم می آمد این موهایش هم لخت بود و اینطرف و آن طرف می رفت گفتم خوش به سعادتش دیشب اینطوری می گفت و با حالت خنده شهید شد...🍃
-راوی:همرزم شهید
#کمیتهمکتبحاجقاسموشهدا
•°#روشنای_ماه
•°#شهید_سیدصدرالدین_موسویزاده
پروردگارا✨!
آیا هنگام آزادی از زیر یوق استعمار نفس سرکش فرا نرسیده..؟
نفس که به هر چیز پست مشتاق بوده بدون کشیدن آزار و یا احیانا سعی و کوشش بدان دست یافته و یا این که برای رسیدن به اهداف شوم خود از هیچ وسوسه ای فروگذار نبوده و با دست یافتن به تباهی و فساد در الگوی خویش قرار داده و با پستی هر چه تمام تر و رذیلانه بدان توفیق نائل گشته💔
چرا...
باید که موقع آن فرا رسیده باشد باید سرود استقلال و هویت را سر داد!!
📜|قسمتی از وصیتنامه شهید
#کمیتهمکتبحاجقاسموشهدا
معارفی ها
•°#روشنای_ماه
•°#شهید_سیدصدرالدین_موسویزاده
پروردگارا...🌱
شاهد باش که از تمامی (ناخوانا) مادی بریدم تا به تو بپیوندم:)
خداوندا من اگر خواهان شهادتم نه بدان معناست که از زندگی خسته ام و یا این خواسته ام از این دنیا فرار کرده باشم؛
بلکه می خواهم گناهانی را مرتکب شده ام به وسیله رنج کشیدن در راه تو و ریختن خونم به پای تو محو نمایم..!
مرا فراخوان که دیگر نمی توانم صبر کنم چه سخت است هنگامی که رهرویی به مقصدش نرسد💔
پس خداوندا این دشواری ها و مصائب ناگوار را از دوشم بردار...
📜|قسمتی از وصیتنامه شهید
#کمیتهمکتبحاجقاسموشهدا
معارفی ها
•°#روشنای_ماه •°#شهید_سیدصدرالدین_موسویزاده پروردگارا...🌱 شاهد باش که از تمامی (ناخوانا) مادی برید
•°#روشنای_ماه
•°#شهید_سیدصدرالدین_موسویزاده
میدانم زندگی دنیوی فریفتم و پست صفتانِ همنشین، او را در این کار همراهی و یاری نمودند💔
آیا کسی آواز حزینم را به گوش خرد درک نمی کند تا منجی من گردد و از ظلمت و تاریکی ها رهایم سازد؟!
اینک ای روشنایی✨
از ظلمت بستوه آمده ام...
دریابم که بنده گنهکارت تا گردن در لجنزار پستی و نامردی فرو رفته و سخت محتاج یاور است..:)
📜|قسمتی از وصیتنامه شهید
#کمیتهمکتبحاجقاسموشهدا