"پند لقمان حکیم به فرزند"
ای جان فرزند؛
هزار حکمت آموختم که از آن،
چهارصد حکمت انتخاب کردم و از آن چهارصد،
هشت کلمه برگزیدم که جامع کلمات است؛
دو چیز را هرگز فراموش مکن؛
"خدا" و "مرگ" را.
دو چیز را همیشه فراموش کن؛
"هنگامی که به کسی خوبی کردی"
"زمانی که از کسی بدی دیدی"
و هر گاه به مجلسی وارد شدی "زبان نگه دار"
اگر به سفره ای وارد شدی "شکم نگه دار"
وقتی وارد خانه ایی شدی "چشم نگه دار"
و زمانی که برای نماز ایستادی "دل نگه دار"
از عشق تو ندارم روی دلم نشانی
چون قصدکرده ای غم روی دلم نشانی
آهوی خسته پایم نای دویدنی نیست
تا کی مرا به صحرا بیهوده می دوانی
با قطره های اشکم از درد خودنوشتم
راضی نشد دلت تا این قصه را بخوانی
عمرم گذشت و دیگر پیرت شدم اگرچه
خیری ندیدم از تو از اول جوانی
برگرد تا نبینم روی تورا دوباره
هرگز ندیدم ازتو یک ذره مهربانی
ساغر
🍁امام صادق علیه السلام
🌸 مرده بخاطر طلب #رحمت و #آمرزشی که برای او میشود ، #شادمان میگردد ، همانگونه که زنده با #هدیه خوشحال می گردد.
📘 الفقیه، ج1،ص117
پنج شنبه است
برای شادی روح عزیزان سفرکرده،هدیه ارزشمند فاتحه، صلوات و خیرات بدرقه راهشان روحشان شاد و یادشان گرامی🌹
@Patoghedoostanha
#مکارم_اخلاق
سفارشات امام صادق علیه السلام به عنوان بصری:
کسى که به تو گفت: اگر یکى بگویى، ده جواب خواهى شنید،
به او بگو: اگر ده تا هم بگویى، یک پاسخ از من نخواهى شنید!
(یعنی در مقابل تند گویی ها هیچ مگو!)
✍🏻برگرفته از حدیث عنوان بصری
@Patoghedoostanha
عاشق شده ام برتو
تدبیر چه فرمایی؟
از راه صلاح آیم ؟
یا از ره رسوایی؟
نظامی
@Patoghedoostanha
میگه ڪه
بهجاۍعبادتڪردن ،
اطاعت ڪن ...
اطاعتڪهکردۍ
میشهعبادت ...
یهموقعۍعبادتمیکنےولیاطاعتنه !
مثلا نماز میخونی
ڪه خونده باشی ...
درصورتۍکهتوبندهاۍوبایداطاعتکنی.
@Patoghedoostanha
✅سه دفتری که خداوند اعمال بندگان را در آنها ثبت میکند
✍پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: برای اعمال بندگان سه دفتر هست؛
❶ دفتری که خدا چیزی از آن را نمی آمرزد.
❷ دفتری که خدا به آن اهمیت نمی دهد.
❸ دفتری که خداوند از هیچ چیز آن نمی گذرد.
سپس فرمود: دفتری که خدا چیزی از آن را نمیآمرزد، شرک به خدا است.
دفتری که خدا به آن اهمیت نمیدهد، ستمی است که بنده میان خود و خدا به خویشتن کرده است. مانند روزهای که خورده یا نمازی که ترک کرده و خداوند اگر بخواهد آنرا میبخشد و از آن می گذرد.
و اما دفتری که خداوند از هیچ چیز آن نمیگذرد ستمهائی است که بندگان به یکدیگر کردهاند که ناچار باید تلافی شود.
📚 نصایح، نوشته مرحوم آیت الله مشکینی
احادیث الطلاب
@Patoghedoostanha
👤 مسلمون:
☝️ قبل از ارسالِ هر مطلبی...
📄متن 🎥ویدیو
🎑عکس 🎵صوت
🔔 یادت باشه
❗️ همین دستهایی که داری باهاش این مطلب رو ارسال میکنی،
👈 روز #قیامت شهادت میده!😱😰😨
🕋 الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ.
💢 امروز بر دهان آنان مُهر میزنيم،
💢 ولی دستهای آنان با ما سخن میگوید،
💢 و پاهايشان بر آنچه انجام دادهاند، گواهی ميدهند.
🌴سوره یس، آیه 65🌴
🤐 روز #قیامت دهنها بسته میشه،
❗❗️ ولی...
🖐 این دست هر کاری که انجام داده،
👣 و این پا هر جایی که رفته،
👈 همه رو شهادت میده...
👌 پس، یه طوری زندگی کن، که این دستها و پاها، شاهد کارهای خیر و نیک تو باشه، نه گناهانت.
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
@Patoghedoostanha
در زندگی دنبال کسانی حرکت کنید که هرچه به جنبههای خصوصیتر زندگیشان نزدیک میشوید، تجلی ایمان را بیشتر میبینید.
#شهید_بهشتی❤️
@Patoghedoostanha
👈زمان زیادی گذشت ....
_فهميدم هميشه اونى كه ميخواى نميشه...!
_فهميدم هركسى كه باهاته الزاماً "دوستت" نيست!
_غرور بزرگ ترين دشمنه...
_خدا بهترين دوسته ...
_خانواده بزرگ ترين شانسه ...
_سلامتى بالاترين ثروته...
_اسايش بهترين نعمته ...
_فهميدم" رفتن" هميشه از روى نفرت نيست ...
_هركى زبونش نرمه دلش گرم نيست...
_هركى اخلاقش تنده،جنسش سخت نيست!
_هركى ميخنده، بدون درد و غم نيست!
_ظاهر دليلى بر باطن نيست...
_فهميدم كسى موظف به اروم كردنت نيست...
_فهميدم بحث كردن با خيليا اشتباهه محضه...
_گاهی اوقات صمیمی ترین کست میشه غریبه ترین ادم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘🌺در فکر هدیه برای شما بودم
☘🌺هدیه ای بهتر از
☘🌺گل ندیدم
☘🌺سبد سبد گل های
☘🌺زیبای بهاری
☘🌺تقدیم به دلهای پاک شما🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# شب جمعه
شب زیارتی آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
# کربلا
@Patoghedoostanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀
سرگرمِ روضههای
"شبِ جمعه ام" ولی
دل تنگِ کربلا شدنم را چه میکُنی؟
💔السلامعلیکیاقتیلالعبرات💔
حسین آرام جانم وآرام جان زینب سلام الله علیها
#شب_جمعه هوایت نکنم می میرم
@Patoghedoostanha
خدایا
صمیمیتر ازهمیشہ
سر بر آستان ملڪوتیت میگذارم
ودر دل دعا میڪنم
و ازتو میخواهم ڪہ
آرامش،برڪت وسلامتی
رابرای خودم،
همہی مردم،
عزیزان،دوستانم
وخانوادہام ارزانی داری
شبتون بخیر🌙❤️
@Patoghedoostanha
تمام زندگیم را ورق میزنم...
بند بند سطر سطرش را می خوانم ...
تمامش را با وسواس خاصی مرور میکنم ..
خنده هایم ...
گریه هایم ...
و میگذرم...
امااا...
در یک نقطه. قفل می شوم ....
حتی ساعت هم از تیک تاک باز می ماند ...
نقطه نبودنت ...
مرا بد جور درگیر خودش میکند ...
از نبودنت نمی شود به این راحتی ها گذشت...
کانال دوستان پاتوق
💠♥️💠 ♥️💠 💠 #part47 هر دو میخندند. سیاوش میگوید:بفرمایید بشینید خواهش میکنم،من مزاحمتون نمیشم مینش
💠♥️💠
♥️💠
💠
#part48
:+از احوالپرسی هاي شما وحیدجان،شما نیکی خانم هستی؟
لبخند میزنم:بله خودمم
حاج خانم به گرمی بغلم میکند و میگوید:تعریفت رو از وحید و این
اواخر،از سیاوش زیاد شنیدم. مشتاق دیدار بودیمـ
+:شما لطف دارین،ممنون
:_بفرمایید،بشینید خواهش میکنم...
حاج خانم روبه رویمان مینشیند. عمو میگوید:حاج خانم حق دارین
از دست من ناراحت باشین،من تسلیم و البته شرمنده
حاج خانم میخندد،چهره اش دوست داشتنی است و نگاهش گیرا.
+:نه پسرم،این بار رو عیب نداره... بالاخره مهمون داري دیگه
آقاسیاوش برایمان چاي میآورد،تعارف میکند و خودش کنار عمو
مینشیند.
حاج خانم میگوید:خب نیکی جان،تا کی اینجایی؟
:+دقیق نمیدونم...ویزام که شش ماهه اس،حالا تا هروقت که مامان و
بابام بذارن و البته تا وقتی که مزاحم عمو نباشم.
عمو اخم ظریفی به ابروهایش میدهد.
آقاسیاوش میپرسد:کجاها رفتین؟؟گشت و گذار منظورمه
عمو چایی اش را برمیدارد:فعلا هیچ جــا،فردایی ،پس فردایی وقتداري بریم باهم گردش؟
:_آره آره حتما
عمو رو به من برمیگردد:نیکی جان مشکلی که نداري؟
:+نه،من عاشق گردشم.
عمو لبخند ملیحی میزند،شیرین و دل ربا...
هیچگاه فکر نمیکردم تا این حد به کسی که تازه دیدمش علاقه مند
شوم.
عمو و آقاسیاوش میروند تا راجع کارهاي جدیدشان باهم حرف
بزنند،من هم کنار حاج خانم میمانم. هنوز،دلم پیش حرف هاي
عموست.. شاید بهتر باشد از حاج خانم بپرسم.
میگویم:ببخشید حاج خانمـ میشه یه سوالی ازتون بپرسم؟
:_آره دخترم،بپرس
:+احکام دخترونه یعنی چی؟راستش من چیز زیادي ازش نمیدونم...
حاج خانمـ موقر لبخند میزند:فکر کنم بتونم کمکت کنم .
بلند میشود و به طرف اتاقش میرود،چند لحظه بعد،با کتابی
برمیگردد:بیا دخترم،اینو بخون. بازم اگه سوالی داشتی از من
بپرس...
:+ممنون،لطف کردین.جلد کتاب را میخوانم:احکام دختران....
میخواهم بازش کنم که حاج خانم میگوید:نه عزیزم الآن نه،بذا تو
خونه میخونیش...الآن بذارش تو کیفت
نمیدانم چرا این را میگوید،اما اطاعت میکنم. کتاب را داخل کیف
میگذارم و با گوشه ي شالم بازي میکنم.
میپرسم:شما تنها زندگی میکنید؟یعنی با آقاسیاوش؟
:_آره دخترم،باباي خدابیامرز سیاوش،چند سال پیش عمرش رو داد
به شما
:+خدا رحمتشون کنه.
:_ایران،خیلی عوض شده،درسته؟
نمیدانم چه بگویم:فک میکنم همینطور باشه.
صداي آقاسیاوش میآید:نیکی خانمـ ،وحید کارتون داده .
و خودش کنار حاج خانم مینشیند:خب دورت بگردم حاج خانمـ
،وقت آمپولته
بلند میشوم و به طرف آن سوي هال میروم.
عمو روي مبل نشسته و مشغول تماشاي نقشه ي یک هتل روي
مانیتور لپ تاب است.
:_جانمـ عمو؟
#ادامه_دارد
#فراری
💠
♥️💠
💠♥️💠