eitaa logo
💥معارف،قرآن وجهاد تبیین💥
577 دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
12.8هزار ویدیو
316 فایل
🖋نشر معارف و ارزشهای دینی, فرهنگی, قرانی در سطوح ملی و بین المللی و به اشتراک گذاری مطالب علمی, دینی, قرانی و فرهنگی
مشاهده در ایتا
دانلود
بنام خدا سوره الحاقه ، تفسيرالميزان (علامه طباطبائي ) ايات ٤٨ لغايت ٥٢ 📖 قران مايه تذكر براي پرهيزكاران و مايه حسرت در روز قيامت (يوم الحسره) براي كافران خواهد بود وَإِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ و آن مسلّماً تذکری برای پرهیزگاران است! وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنكُم مُّكَذِّبِينَ و ما می‌دانیم که بعضی از شما (آن را) تکذیب می‌کنید! وَإِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكَافِرِينَ و آن مایه حسرت کافران است! وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ و آن یقین خالص است! فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ حال که چنین است به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوی! تفسير الميزان ؛ می فرماید: این قرآن تذکر و یاد آوریی برای متقین است ، چون عقاید حقه ومعارفی را که آنها را به کمال مطلوب و مقصد نهایی می رساند، به ایشان یادآوری می کند و با این حال ما می دانیم که بسیاری از شما اهل تکذیب هستید و همین تکذیبتان نسبت به قرآن و حق ، حسرتی برای کافران خواهد بود که این حسرت را در روز قیامت که (یوم الحسره ) است احساس خواهند کرد و، براستی این قرآن حق الیقین است و هیچ باطلی در آن راه ندارد، پس تو پروردگار عظیمت را از اینکه عالم را به باطل آفریده باشد و معارف حقه قرآن را باطل سازد، منزه بدار. ---------------------------------- براي دريافت تفاسير موضوعي قران به كانال تلگرام ما بپيونديد: @alireza_almasvandi
بنام خدا سوره معارج ، تفسيرالميزان (علامه طباطبائي ) ايه ١ و٢ 🌒 عذاب نعمان بن حارث فهری در مخالفت با ولايت اميرالمومنين علي (ع) سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ تقاضاکننده‌ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد! لِّلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ این عذاب مخصوص کافران است، و هیچ کس نمی‌تواند آن را دفع کند، تفسير الميزان ؛ (سئوال )یعنی طلب و درخواست یا دعا.می فرماید: درخواست کننده ای از کفار، عذابی را از خدا درخواست کرد که مخصوص کافران است و قطعا بر آنان واقع می شود و آنها هیچ دافعی برایش ندارند وچه درخواست کنند و چه نکنند، واقع شدنیست و همین کلام در واقع نوعی جواب تحقیرآمیز و تحکم نسبت به آن سائل است . در تفسیر مجمع البیان از امام صادق (ع) نقل شده که پس از آنکه رسول خدا (ص )،علی (ع) را به خلافت نصب کرد و فرمود:(من کنت مولاه فهذا علی مؤلاه هر کس من مولای اویم ، پس این علی مولای اوست )، این خبر در شهرهای گوناگون پخش شد و به گوش نعمان بن حارث فهری رسید، او از دیار خود حرکت کرده و به نزد رسول خدا (ص) مشرف شد و عرضه داشت : به ما دستور دادی که به لااله الا الله شهادت بدهیم واعتراف کنیم که تو فرستاده خدایی ، و دستور دادی که جهاد کنیم و حج بجا بیاوریم ،روزه بگیریم و نماز بخوانیم و زکات بدهیم و ما هم قبول کردیم ، آیا به این مقدار راضی نشدی تا اینکه پسر عمت را به خلافت نصب نموده و گفتی ( هر کس من مولای اویم ،این علی مولای اوست )، حال بگو این مسأله از ناحیه خودت بود و یا از ناحیه خدای تعالی ؟ پیامبر ص فرمود: به آن خدایی که جز او معبودی نیست ، این دستور از ناحیه خدا بود، نعمان بن حارث برگشت ، در حالیکه می گفت : بارالها اگر این سخن حق است واز ناحیه توست سنگی از آسمان برسر ما ببار، همینکه سخنش تمام شد، خداوند سنگی آسمانی بر سرش کوبید و او را در جا کشت و آنوقت خدا آیه‌ را نازل‌ فرمود. ---------------------------------- براي دريافت تفاسير موضوعي قران به كانال تلگرام ما بپيونديد: @alireza_almasvandi
بنام خدا سوره معارج ، تفسيرالميزان (علامه طباطبائي ) ايات ١٩، ٢٠ و ٢١ 🔘 حرص مثبت و حرص منفي إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا به یقین انسان حریص و کم‌طاقت آفریده شده است، إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا هنگامی که بدی به او رسد بیتابی می‌کند، وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا و هنگامی که خوبی به او رسد مانع دیگران می‌شود (و بخل می‌ورزد)، تفسير الميزان ؛ (هلع ) یعنی شدت حرص و هلوع کسی است که (همچنانکه این آیات توضیح می دهد) هنگام برخورد با ناملایمات بسیار جزع و فزع می کند و وقتی خیری به او می رسد، از انفاق به دیگران امتناع می کند. و انسان اینگونه آفریده شده که حریص است و این حرص او را به کمال وجودی می رساند و از فروع حب ذات است و به خودی خود امر ناپسندی نیست ، بلکه وقتی بداست که انسان آن را در جایی که نباید، بکار برده و درست تدبیر نکند، ولی این صفت هلوع و حریص بودن مانند سایر صفات اخلاقی اگر در حد وسط نگه داشته شود و به افراط و تفریط منجر نگردد، مذموم نیست ، و اگر حرص نبود انسان به دنبال جلب خیر وکمال و دفع شر از خود بر نمی آمد، پس طفل که به دنیا می آید، مطابق غرائز و عواطفش به دنبال جلب نفع و دفع ضرر از نفس خویش است ، ولی وقتی به سن عقل و رشد برسدو حق و باطل را درک کند، آنوقت متوجه شود که بسیاری امور که آنها را حق می پنداشته باطل بوده و بعضی باطلها حق بوده است .و در این مرحله اگر بر طبق هوای نفس رفتار کند و به حکم عقل سر ننهد، خداوند بردلش مهر می زند و دیگر قدرت درک حق را نخواهد داشت .اما اگر عنایت الهی او را دریابد، همه غرائز او و از آن جمله حرصش به جای حرص بر هوای نفس ، حرص بر خیر واقعی و حق طلبی می شود، و چنین فردی دیگر در برابرهیچ حقی استکبار نمی ورزد و به هیچ صاحب حقی ستم نمی کند.همچنانکه فرمود:(و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنه هی المأوی (10) و اما هر کس که از مقام پروردگارش خوف داشته و نفس خود را از هوا مانع شود، همانا بهشت مأوای اوست )و چنین کسی همواره از شر اخروی (یعنی معصیت و عواقب آن )خوف خواهدداشت و همیشه بسوی آمرزش پروردگارش شتاب می کند، اما در برابر خیر و شر دنیوی از حدودی که خدا برایش معین کرده تجاوز نمی کند و در هنگام برخورد با گناه ومعصیت حرص خود را بوسیله صبر کنترل می نماید و نیز در برابر ناملایمات صبر وبردباری دارد و در برابر سختی عبادت هم خویشتنداری می کند، در این صورت حرص به منافع واقعی برای چنین فردی صفت کمالی محسوب می شود و در مقابل این فردکسی است که از حق روی گردانده و به باطل گردن نهاده و مطابق هوای نفسش رفتارمی کند و قلب خود را از یاد خدا غافل نموده و نعمت الهی را مبدل به کفر کرده و نفس خود را بوسیله این اعمال لایق جهنم می سازد که جایگاه بسیار بدیست . ---------------------------------- براي دريافت تفاسير موضوعي قران به كانال تلگرام ما بپيونديد: @alireza_almasvandi
هدایت شده از دارالقران هيات قمر بني هاشم (ع)
بنام خدا سوره معارج ، تفسيرالميزان (علامه طباطبائي ) ايات ٣٢ تا ٣٦ ديگر صفات مومنين 🌹 وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت می‌کنند، وَالَّذِينَ هُم بِشَهَادَاتِهِمْ قَائِمُونَ و آنها که با ادای شهادتشان قیام می‌نمایند، وَالَّذِينَ هُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ و آنها که بر نماز مواظبت دارند، أُولَٰئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُّكْرَمُونَ آنان در باغهای بهشتی (پذیرایی و) گرامی داشته می‌شوند. تفسير الميزان ؛ صفات دیگر مؤمنین این است که امانتها و پیمانها را مراعات می کنند، یعنی در اماناتی که به آنهاسپرده شده خیانت نمی کنند و پیمانها را محترم می شمارند و نقض نمی کنند و مراد از(عهد) همه قراردادهای زبانی یا عملیست که انسان با غیر خود می بندد، در ادامه می فرماید: این مؤمنان کسانی هستند که از تحمل و ادای شهادتی که تحمل کرده انداستنکاف نمی ورزند و شهادت خود را بدون کتمان و تغییر ادا می کنند، و نیز صفات کمالیه نماز را رعایت می کنند و آن را با کیفیت مطلوب و مطابق دستورات شارع به انجام می رسانند، اینچنین افرادی در بهشتهای عظیم و غیر قابل وصفی غرق در نعت بوده ومورد احترام هستند. ---------------------------------- براي دريافت تفاسير موضوعي قران به كانال تلگرام ما بپيونديد: @alireza_almasvandi
بنام خدا سوره معارج ، تفسيرالميزان (علامه طباطبائي ) ايات ٤٢ ، ٤٣ و ٤٤ 🌒 احوال كافران در روز قيامت فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّىٰ يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ آنان را به حال خود واگذار تا در باطل خود فروروند و بازی کنند تا زمانی که روز موعود خود را ملاقات نمایند! يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعًا كَأَنَّهُمْ إِلَىٰ نُصُبٍ يُوفِضُونَ همان روز که از قبرها بسرعت خارج می‌شوند، گویی به سوی بتها می‌دوند... خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَٰلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ در حالی که چشمهایشان از شرم و وحشت به زیر افتاده، و پرده‌ای از ذلّت و خواری آنها را پوشانده است! این همان روزی است که به آنها وعده داده می‌شد! تفسير الميزان ؛ ادامه خطاب به رسولخدا ص می فرماید: آنها را در آنچه هستند رها کن واصراری در ایمان آوردن آنها و موعظه و اندرزشان ،نورز و خود را به تعب نیفکن ،چون آنها از اصرار و لجبازی خود خیری نمی بینند و این اصرارشان مانند بازی وسرگرمیست که جز در عالم خیال هیچ سود حقیقی درآن نیست ، پس باید به حال خودرها شوند تا روز قیامتی را که وعده داده شده اند، ملاقات کنند و در آن روز عذاب مخصوص آنهاست .روزی که آنها از قبرها به سرعت بیرون می آیند گویا به سوی نشانه هایی که برای هدایت رهروان نصب شده است می شتابند تا راه را پیدا کنند و حالتشان به گونه ایست که از مشاهده عظمت و کبریایی حق تعالی در عرصه محشر تمام اعضایشان خاشع شده وآثار خشوع قلبی در چشمهایشان آشکار گشته و ذلت به آنها احاطه یافته ، آری آن روزی که در دنیا وعده داده می شدند، همین روز است‌ . ---------------------------------- براي دريافت تفاسير موضوعي قران به كانال تلگرام ما بپيونديد: @alireza_almasvandi
بنام خدا سوره نوح ، تفسيرالميزان (علامه طباطبائي ) ايه ١، ٢ ،٣ و ٤ 🔘 در نهج البلاغه مولی علی (ع) آمده : خدای سبحان استغفار را باعث فراوانی رزق ومایه رحمت به خلق قرار داده ، پس خدا رحمت کند مردی را که توبه خود را جلو اندازدو از خدای خود طلب عفو نماید و به اصلاح روز مرگش بپردازد. إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ أَنْ أَنذِرْ قَوْمَكَ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و گفتیم: «قوم خود را انذار کن پیش از آنکه عذاب دردناک به سراغشان آید!» قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ گفت: «ای قوم! من برای شما بیم‌دهنده آشکاری هستم، أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید! يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرْكُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لَا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ اگر چنین کنید، خدا گناهانتان را می‌آمرزد و تا زمان معیّنی شما را عمر می‌دهد؛ زیرا هنگامی که اجل الهی فرا رسد، تأخیری نخواهد داشت اگر می‌دانستید!» تفسير الميزان ؛ قوم نوح به جهت شرک و گناهان در معرض عذاب الهی بوده اند، بنابراین خداوند نوح را می فرستد تا قبل از وقوع آن عذاب آنها را هشدارو بیم دهد و نوح در بیان رسالت خدا به آنها می فرماید: من برای شما بیم دهنده ای آشکارم و فرستاده شده ام تا شما را دعوت کنم که فقط خدای واحد را بپرستید(توحیدعبادی ) و از او تقوا داشته و به معاد ایمان آورید و از نواهی او(گناهان صغیره و کبیره )اجتناب کنید و سپس از من اطاعت نمائید و به نبوت من ایمان بیاورید و همین عبارت کوتاه حاوی اصول سه گانه دین است (توحید، نبوت ، معاد)در ادامه می فرماید: درصورتی که چنین کنید خداوند بعضی از گناهانتان را می آمرزد، یعنی گناهانی را که قبل ازایمان و در حال کفر مرتکب شده اید می آمرزد، و مرگ شما را تا هنگام اجل مسمی تأخیر می اندازد، ازاین آیه استفاده می شود که دو اجل در کار است ، یکی اجل مسمی ومعین که دورتر و طولانی تر است و دیگری اجل معلق یاتعیین نشده که کوتاهترازاولی است . بنابر این خداوند در این آیه کفار را وعده داده که اگر دارای ایمان و تقوا و اطاعت شوند، اجل کوتاهتر را تا اجل مسمی تأخیر می اندازد، و در ادامه می فرماید: اگر چنین نکنید(ایمان ، تقوا و اطاعت نیابید) و اجل شما برسد، دیگر تأخیر انداخته نمی شود، چون اجل خدا وقتی می سد دیگر هرگز مؤخر نمی گردد و این کلام تهدیدی است به اینکه اگرایمان نیاورند عذابی عاجل به سراغشان خواهد آمد و در آخر می فرماید: اگرمی دانستید، یعنی اگر علم به این دو نوع اجل و وقوع حتمی عذاب آجل داشتید هر آینه دعوت مرا اجابت می کردید و با ایمان و تقوا وقوع عذاب را تا اجل مسمی تأخیرمی انداختید. در نهج البلاغه مولی علی ع آمده : خدای سبحان استغفار را باعث فراوانی رزق ومایه رحمت به خلق قرار داده ، پس خدا رحمت کند مردی را که توبه خود را جلو اندازدو از خدای خود طلب عفو نماید و به اصلاح روز مرگش بپردازد. ---------------------------------- براي دريافت تفاسير موضوعي قران به كانال تلگرام ما بپيونديد: @alireza_almasvandi
بنام خدا سوره نوح ، تفسيرالميزان (علامه طباطبائي ) ايه ١٠ و ١١ 🔍رابطه بين عالم تكوين و عالم تشريع 🌧️ طلب امرزش و استغفار باعث نزول بارش موثر و پر بركت خواهد شد اگر جوامع بشری خود را اصلاح کنند، به زندگی پاکیزه و گوارایی می رسند و اگر به عکس به فساد گرایش بیابند، دچار بلایا و مصائب خواهند شد. فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا به آنها گفتم: «از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است... يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا تا بارانهای پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد، وَيُمْدِدْكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهای سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار دهد! تفسير الميزان ؛ در ادامه ايات قبل حضرت نوح ع می خواهد بفرماید: من برای دعوت قومم از راهی که ممکن بودمؤثر باشد، استفاده کردم ، ابتدا به آرامی و سپس به به بانگ بلند آنها را فرا خواندم ، وگاهی بصورت علنی و گاه بصورت سری ابلاغ رسالت نمودم ، و در مقام دعوت و برای جلب ایشان و توجه به جانب تو به آنها گفتم : از پروردگار خود طلب آمرزش و مغفرت کنید، چون او بسیار آمرزنده و کثیر المغفره است‌ . اگر استغفار کنید خداوند ابربسیار بارنده را به سویتان می فرستد و شما را به وسیله اموال و فرزندان یاری می کند، چون اموال و فرزندان نزدیکترین کمکهای ابتدایی برای رسیدن جامعه انسانی به اهداف خویش است ، در ادامه می فرماید: و نیز خداوند برایتان باغها و چشمه ها قرار می دهد،یعنی مغفرت اثری مستقیم در رفع مصائب وگشوده شدن درهای نعمت به روی بندگان دارد، و بین صلاح جامعه بشری و فساد آن و میان اوضاع عمومی جهان ارتباط مستقیمی برقرار است ، یعنی چنانچه جوامع بشری خود را اصلاح کنند، به زندگی پاکیزه و گوارایی می رسند و اگر به عکس به فساد گرایش بیابند، دچار بلایا و مصائب خواهند شد. ---------------------------------- براي دريافت تفاسير موضوعي قران به كانال تلگرام ما بپيونديد: ‏@alireza_almasvandi
بنام خدا سوره نوح ، تفسيرالميزان (علامه طباطبائي ) ايه ٢٨ 🤲 دعاي قراني حضرت نوح (ع) رَّبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَن دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبَارًا پروردگارا! مرا، و پدر و مادرم و تمام کسانی را که با ایمان وارد خانه من شدند، و جمیع مردان و زنان باایمان را بیامرز؛ و ظالمان را جز هلاکت میفزا!» تفسير الميزان ؛ این عبارت در واقع دعای حضرت نوح (ع) در حق همه مؤمنان تا روز قیامت است و از خدامی خواهد، او، پدر و مادرش ، مؤمنان قومش و همه مؤمنین تا قیام قیامت را مشمول مغفرت خود قرار دهد و ستمکاران کافر را جز هلاکت نیافزاید، و (تبار) یعنی هلاکتی که در آخرت باعث عذاب شود همان ضلالت است‌ . ---------------------------------- براي دريافت تفاسير موضوعي قران به كانال تلگرام ما بپيونديد: @alireza_almasvandi
بنام خدا سوره يوسف ، ايه ١٠٦ 🌒 اكثريت مردم كه ادعاي ايمان دارند با كمترين مشكل و يا براي كسب منافع ، قدرت و عزت متوسل به اسباب غير خدا ميشوند وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ و اکثر خلق به خدا ایمان نمی‌آورند مگر آنکه مشرک باشند (و جز خدا امور دیگر را نیز مؤثر در انتظام عالم دانند). تفسير الميزان ؛ مردم در پاره ای از امور گرایش توحیدی دارد و در جانب دیگر در بعضی اعمال متوسل به اسباب غیر خدا شده و گرایش به شرک می یابند و نهایت مرتبه ایمان آن است که شخص از تمام اسباب غیر خدا منقطع شده و توجه خود را خالص برای خدا کند و از طرف دیگر نهایت شرک آنست که فرد دربست تعلق به زندگی دنیا و زینتهای باطل و فانی آن بیابد و هر حق و حقیقتی را فراموش کند وبین این دو سرحد، مراتب متفاوتی از ایمان وجود دارد و دلیل آن مخالفت نفس با آن چیزهایی است که آن را حق یا باطل می پندارد، و انسانهایی هستند که ادعای ایمان می کنند، اما با کمترین مشکل یا مصیبتی نالان و متزلزل می شوند ، به زبان می گویند ( لا حول و لا قوه الا بالله ):(هیچ نیرو و قدرتی جز به خدا نیست )و یادر قرآن می خوانند که (ان العزه لله جمیعا):( به درستی که عزت فقط از آن خداست ). اما عزت و جاه را از غیر خدا می طلبند و یا هر دری را برای کسب روزی می کوبند، در حالیکه خداوند آن را ضمانت کرده ، و خدا را معصیت می کنند وابدا حیا ندارند با آنکه می دانند خداوند عالم به درون نفوس و شنوای اقوال آنها بصیر است و هیچ چیز در آسمانها و زمین از او مخفی نمی ماند، پس مراد از شرک در این آیه مراتب شرک است که بعضا با مراتبی ازایمان جمع می شود و اصطلاحا به آن شرک خفی می گویند. تفسير نور امام رضا عليه السلام فرمودند: شرك در اين آيه به معناى كفر و بت‌پرستى نيست، بلكه مراد توجّه به غير خداوند است. «1» از امام صادق عليه السلام نيز نقل شده است كه فرمودند: شرك در انسان، از حركت مورچه سياه در شب تاريك بر سنگ سياه، مخفى‌تر است. «2» امام باقر عليه السلام نيز فرمودند: مردم در عبادت موحد هستند، ولى در اطاعت از غير خدا گرفتار شرك مى‌شوند. «3» ودر روايات ديگرى مى‌خوانيم كه مراد از شرك در اين آيه، شرك نعمت است. مثل اينكه انسان بگويد فلانى كار مرا سرو سامان داد، اگر فلانى نبود نابود شده بودم و امثال آن. «4» 1». تفسير نمونه. «2». سفينةالبحار، ج 1، ص 697. «3». كافى، ج 2، ص 292. «4». تفسير نمونه. ---------------------------------- براي دريافت تفاسير موضوعي قران به كانال تلگرام ما بپيونديد: @alireza_almasvandi
بنام خدا سوره جن، تفسيرالميزان (علامه طباطبائي ) ايه ١ و ٢ قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا بگو: به من وحی شده است که جمعی از جنّ به سخنانم گوش فراداده‌اند، سپس گفته‌اند: «ما قرآن عجیبی شنیده‌ایم... يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا که به راه راست هدایت می‌کند، پس ما به آن ایمان آورده‌ایم و هرگز کسی را شریک پروردگارمان قرارنمی‌دهیم! تفسير الميزان ؛ این آیات شریفه رسول گرامی خود را دستور داده تا داستان زیر را برای امت نقل کند، لذا می فرماید: ای رسول ، به مردم بگو به من وحی شده که چند نفری از جن قرآن را شنیدند و وقتی به نزد قوم خود بازگشتند به ایشان گفتند: ما کلامی را شنیدیم خواندنی که کلامی خارق العاده بود و به سوی عقاید و اعمالی دعوت می کرد که دارنده آن عقاید و اعمال را به واقع و حقیقت نایل کرده و او را به سعادت می رساند، پس به قرآن ایمان آوردیم و نیز به خدایی که قرآن توصیف می کند اعتراف کرده و او را رب خود می دانیم ودر تأکید ایمان خود گفتند: ما ابدا کسی را شریک خدا نمی گیریم ---------------------------------- براي دريافت تفاسير موضوعي قران به كانال تلگرام ما بپيونديد: @alireza_almasvandi
بنام خدا سوره جن، تفسيرالميزان (علامه طباطبائي ) ايه ١٣ وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَىٰ آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا و اینکه ما هنگامی که هدایت قرآن را شنیدیم به آن ایمان آوردیم؛ و هر کس به پروردگارش ایمان بیاورد، نه از نقصان می‌ترسد و نه از ظلم! تفسير الميزان ؛ جنّيان ميگويند ما وقتی قرآن را که کتاب هدایت است شنیدیم ، بی درنگ ایمان آوردیم ، چون هر کس به قرآن ایمان بیاورد در حقیقت به پروردگار خود ایمان آورده و هر کس به پروردگارش ایمان بیاورد، دیگر ترسی نخواهد داشت ، نه ترس از کاستی در خیر (که مثلا خدا به ظلم ، عمل خیر او را ناقص کند) و نه ترس از اینکه مکروه او را احاطه کند. ---------------------------------- براي دريافت تفاسير موضوعي قران به كانال تلگرام ما بپيونديد: @alireza_almasvandi
بنام خدا سوره صافات ايات ١٠٢ تا ١٠٧ عيد سعيد قربان مبارك منظور از وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم چيست ؟ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَىٰ قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می‌کنم، نظر تو چیست؟» گفت «پدرم! هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت!» فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ هنگامی که هر دو تسلیم شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد... وَنَادَيْنَاهُ أَن يَا إِبْرَاهِيمُ او را ندا دادیم که: «ای ابراهیم! قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ آن رؤیا را تحقق بخشیدی (و به مأموریت خود عمل کردی)!» ما این گونه، نیکوکاران را جزا می‌دهیم! إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ این مسلّماً همان امتحان آشکار است! وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم، در روايت فضل بن شاذان گوید: از حضرت رضا علیه السّلام چنین شنیدم كه آن زمان كه خداوند تبارك و تعالى به حضرت ابراهیم علیه السّلام امر فرمود كه بجاى فرزندش اسماعیل، گوسفندى را كه خداوند فرستاده بود ذبح نماید، حضرت ابراهیم علیه السّلام در دل آرزو كرد كه اى كاش فرزندش اسماعیل علیهما السّلام را به دست خود ذبح مى‏كرد و دستور ذبح گوسفند بجاى ذبح فرزندش به او داده نشده بود، تا به این‏وسیله احساس پدرى را كه عزیزترین فرزندش را به دست خود ذبح مى‏كند، داشته باشد و در نتیجه شایسته رفیع‏ترین درجات ثواب در صبر بر مصائب شود، خداوند عزّ و جلّ هم به او چنین وحى فرمود: اى ابراهیم! به خاطر این ناراحتى و جزع و فزعت بر حسین و قتل او، ناراحتى و اندوهت بر اسماعیل را- در صورتى كه اگر او را ذبح مى‏كردى- پذیرفتم، و رفیع‏ترین درجات ثواب، در صبر بر مصائب را به تو خواهم داد خداوند عزّ و جلّ نیز به او وحى فرمود كه: اى ابراهیم! محبوبترین خلق من، نزد تو كیست! ابراهیم گفت: خدایا! مخلوقى خلق نكرده‏اى كه از حبیبت محمّد صلى اللَّه علیه و آله نزد من محبوبتر باشد، خداوند به او وحى فرمود كه: اى ابراهیم آیا او را بیشتر دوست دارى یا خودت را؟ او گفت: نه، او را بیشتر دوست دارم، خداوند فرمود: آیا فرزند او را بیشتر دوست دارى یا فرزند خودت را؟ عرض كرد: فرزند او را، خداوند فرمود: آیا بریده شدن سر فرزند او از روى ظلم، به دست دشمنانش دل تو را بیشتر به درد مى‏آورد یا بریدن سر فرزندت به دست خودت بخاطر اطاعت از فرمان من؟ گفت: بریده شدن سر فرزند او به دست دشمنانش دل مرا بیشتر به درد مى‏آورد، خداوند فرمود: گروهى كه خود را از امّت محمّد صلى اللَّه علیه و آله مى‏دانند، فرزندش حسین را به ظلم و ستم به مانند گوسفند ذبح خواهند كرد و با این كار مستوجب خشم و غضب من خواهند شد، ابراهیم علیه السّلام بر این مطلب جزع و فزع نموده، دلش به درد آمد و شروع به گریه كرد،خداوند عزّ و جلّ هم به او چنین وحى فرمود: اى ابراهیم! به خاطر این ناراحتى و جزع و فزعت بر حسین و قتل او، ناراحتى و اندوهت بر اسماعیل را- در صورتى كه اگر او را ذبح مى‏كردى- پذیرفتم، و رفیع‏ترین درجات ثواب، در صبر بر مصائب را به تو خواهم داد، و این همان مطلبى است كه آیه «وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ»(ذبح بزرگى را جایگزین او كردیم- صافات: 107) بدان اشاره دارد. و لا حول و لا قوّة إلّا باللَّه العلیّ العظیم . منبع : عیون أخبار الرضا ع-ترجمه غفارى و مستفید، ج‏1، ص: 427 و 428 ------------------------------- براي دريافت تفاسير موضوعي قران به كانال تلگرام ما بپيونديد: @alireza_almasvandi