✅ اسنادی از متحدالشکل کردن لباس مردان گیلان در دوره دیکتاتوری رضاخان
میثم عبداللهی
تصویب و اجرای قانون متحدالشکل شدن لباس های مردان ایرانی در ۱۳۰۷ از نخستین وجوه ضددینی بود که پشت پرده رضاخان را افشا میکرد. ممنوعیت پوشیدن لباس طیف های مختلف روحانیت به جز برای عده معدودی از مجتهدین و اجبار برای پوشیدن لباس متحدالشکل فرنگی که شامل کت و شلوار و کراوات و گذاشتن کلاه پهلوی برای همه مردان ایرانی اجباری شد. بدون لحاظ کوچکترین درکی از فرهنگ ایرانی و صرفا با استفاده از اجبار دست به یکسان سازی زدند، پوشیدن لباس های ملی و بومی و قومی ایرانی که در هر منطقه متناسب با شرایط، اقلیم و فرهنگ و آب و هوا متفاوت بود. به سر گذاشتن کلاه های نمدی و بستن شال و سایر لباسهای بومی در سراسر شهرها و روستاهای دور و نزدیک جرم انگاری شد. این قانون چند بار تغییر کرد تا اینکه در سال ۱۳۱۴ گذاشتن کلاه شاپو (فرنگی- لگنی) برای مردان ایرانی اجباری شد و گذاشتن کلاه پهلوی ممنوع گشت.
در اجرای این موضوع، به نحوی عمل کردند که علما و روحانیون و حتی مجتهدین بزرگ امنیت نداشتند و دائم تحت آزار بودند و با نیروهای شهربانی، که شقی ترین نیروهای نظامی و امنیتی در دوره رضاخان بودند، سر و کله باید میزدند و به نحوی تحت فشار و زندان و تحت شدیدترین تحقیر و توهین و تهدید بودند که تعداد روحانیون و علما به قدر چشمگیری کم شد. روحانیون را به جای مبارزه با نظام استعماری، به حفظ خود و رفع آزار و اذیت و حبس ماموران شهربانی میگذراند.
در سالروز فرار رضاخان از این کشور، به یکی از جنایاتش در گیلان میپردازیم تا چهره حقیقی دوران دیکتاتوری سیاه بیست ساله او او برای عموم مردم روشن شود.
برای مشاهده متن کامل این مقاله و اسناد به نشانی زیر مراجعه کنید.
rangeiman.ir/?p=18187
🔻 قیام نو | سید رسول منفرد
🔺 http://Eitaa.com/qeyameno
هدایت شده از حوزه هنری گیلان
✅ میز کودک حوزه هنری گیلان برگزار میکند:
🔹 کارگاه انتقال تجربه و مبانی داستاننویسی برای کودکان
🔍 با حضور کلر ژوبرت
⏰ مهلت ثبتنام: ۲۰ شهریورماه
🔸برگزاری کارگاه: ۲۶ شهریورماه (صبحوعصر) در رشت
🔔 ظرفیت محدود
📌حوزه هنری انقلاب اسلامی گیلان
🆔 @artguilanews
🌐 artguilan.ir
🛒bazarmaj.com
قیام نو
✅ میز کودک حوزه هنری گیلان برگزار میکند: 🔹 کارگاه انتقال تجربه و مبانی داستاننویسی برای کودکان 🔍
✅ تاریخ و جغرافیای گیلان
از قهرمان و قصه و حماسه سرشار است
و قصههای گیلانی برای کودکان در کتابفروشیها ندرت دارند.
کم نوشته شده و همانها کمتر توزیع شدهاند.
هر چه هست، محرومیت فرزندان ما از قصههای بومی است.
🔹مجموعه تلاشهایی باید؛
یکیاش این کارگاه.
که بعدتر با کارگاه نویسندگان خوب گیلانی تکمیل میشود؛
برسانید به هر که بیقرار دنیای آیندهسازان است.
🔻 قیام نو | سید رسول منفرد
🔺 http://Eitaa.com/qeyameno
✅ دیروز در مراسم خاکسپاری تیمور گورگین،
مسعود ایمانی دو بار، با شور فراوان، چنین مضمونی را
درباره سکونت بیستساله استاد در خمام یادآور شد:
«در دیدارها، مکرر از مهر و مهماننوازی مردم خمام
یاد میکرد و سپاسش را میگفت».
«شکر» و «قدرشناسی»، یک زاویه نگاه است؛
آخرین درس روزنامهنگار و شاعر بزرگ به ما
که معمولاً بدی دیگران را
دقیقتر مشاهده میکنیم و بهخاطر میسپاریم
و بیشتر یاد میکنیم.
خداوندش بیامرزد.
🔹 به خانواده فرهنگ و هنر گیلانزمین تسلیت میگویم. متأسفانه غالب کتابهای آقای گورگین در دسترس نیستند. شما جایی سراغ دارید؟ از «دختر رشتی» تا «تیرهروز» و «شعر و نوول» و «ستارههای کور» و «طاغوت در تابوت» و «گلبانگ گیلان» و «شناختنامه خمام» و «سرودههای کودکان» و... .
🔻 قیام نو | سید رسول منفرد
🔺 http://Eitaa.com/qeyameno
✅ پیام تشکر از سفیر انگلیس در تهران
🔹 آقای سایمون شرکلیف، سلام.
گفتهاید بین شهرهای ایران، بیشتر از همه رشت شما را به یاد بریتانیا میاندازد.
به خال زدید. ما در گیلان، چند کشور را بیشتر بهیادمیآوریم:
مثلاً یمن را بهخاطر دوستی 1500 ساله و ارادت متقابلی که پابرجاست
و حکومت پادشاهی بریتانیا را بهخاطر بمباران مریضخانه گورابزرمیخ، آتش زدن اولین سینمای رشت و سوزاندن کتابخانه عبدالوهاب ضیابری، سرکوب اولین حکومت جمهوری در ایران، قتل میرزا کوچک جنگلی و... و البته بهخاطر طیارهای که در منجیل با برنو از شما ساقط کردیم.
ما علاوهبر تجربه عمومی مردم ایران با شما در قحطی و کودتا و جنگ و نفوذ و اغتشاش و...، کلی خاطره اختصاصی داریم. دقیق که نگاه میکنم کیفیت خاطره گیلان و انگلیس را بهتر از این نمیشد توصیف کرد.
امیدوارم باشید تا کتاب پژوهشی این خاطرات مشترک را آماده و تقدیم کنیم. ضمناً حق معنوی شما را لحاظ و در مقدمه کتاب، از ابتکار، یادآوری و الهامبخشیتان تشکر میکنیم.
سیدرسول منفرد
20 شهریور 1402 خورشیدی
🔻 قیام نو | سید رسول منفرد
🔺 http://Eitaa.com/qeyameno
🔹 برنامههایی که باید همینطور مردمی بمانندY
و البته درود به منزلی که خانه و تکیهگاه معنوی هنرمندان است:
✅ سومین محفل شعر و روضه
سوگ سربلند
پنج شنبه ۲۳ شهریور ساعت ۱۶
خیابان امام، خیابان آیت الله بحرالعلوم، منزل مرحوم حضرت آیت الله رودباری
🔻 قیام نو | سید رسول منفرد
🔺 http://Eitaa.com/qeyameno
9.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تیزر مستند مکرون؛ امروز عصر، ۱۹:۳۰ ، شبکه مستند
کارگردان: سجاد رضازاده
تهیه شده در مرکز مستند سوره
🔻 قیام نو | سید رسول منفرد
🔺 http://Eitaa.com/qeyameno
✅ خانم جیران قربانی، شاعر عزیز استان نقدی نوشتهاند که دعوت میکنم بخوانید.
نکاتم در موردش:
- ممنونم بسیار، که نقد نوشتید.
- اهمیت برگزاری مراسمی برای روز شعر و ادب فارسی را رد نمیکنم، اما انتخاب حوزه هنری، پرهیز از اشتغال به مراسمات مناسبتی هست، بلکه برگزاری مراسمات، چندان در اولویت حوزه هنری نیست و ترجیح دادهایم تمرکزمان صرف مقولههایی مثل آموزش، تولید، پژوهش و فنآوریهای فرهنگی بشود.
- در بخش محافل شعری و ادبی هم انتخاب اول ما این هست که اگر گروه یا هسته فعالی وجود دارند ما همراهی کنیم. الان در حوزه هنری چندین گروه شعر، داستان، زبان گیلکی و... در طول هفته و ماه، محفل و نشست دارند که مستقل از حوزه هنری هستند و ما صرفاً تسهیلگری میکنیم و چنین رفتوآمدی را مایه مسرت و امید میدانیم. اگر گروه دیگری هم بیاید استقبال میکنیم. ادبیات ما در حوزه هنری این است که سختافزار اداره از ابتدای صبح تا آخر وقت باید کار کند، و اگر در ساعتی خالی بماند خسارت است، به همین خاطر همیشه از گروههای مستقل تشکر میکنیم که کمک میکنند این خسارتها کمتر شود.
🔻 قیام نو | سید رسول منفرد
🔺 http://Eitaa.com/qeyameno
هدایت شده از اوخان | حسین بهمنش
با سلام و احترام ؛
با افتخار از جنابعالی جهت حضور در نشست ششم سلسله برنامه « از سرگذشت تا سرنوشت » با موضوع کتاب های گالش ها و کوه های گیلان ، دعوت به عمل می آید.
فردا ، سه شنبه ، ساعت ۹:۳۰
سالن اجتماعات سازمان اسناد گیلان
ارادتمند ، حسین بهمنش
هدایت شده از قبسات
در دوره کارشناسی، دانشجوی یکی از دانشگاههای خوشنام و نیکآوازه تهران بلکه ایران بودم.
از آنجا که همیشه دغدغه فعالیت فرهنگی داشتم و ولم میکردند و سر و تهم را میزدند در واحد فرهنگی پیدایم میکردند، مدام در حال بروز خلاقیت و ایدهپردازی و عملیاتی کردن طرحهای فرهنگی هنری بودم. یادم هست چند نمایش در آن دوران نوشتیم و در آمفیتئاتر بزرگ و مجهز دانشگاه اجرا کردیم.
خاطرهای که از آن زمان و آن دوندگیهای فرهنگی در ذهنم مانده این است که برای نمایش، نشریه، بسیج و هر کار فرهنگی هنری دیگر، وقتی نیازمند استفاده از امکانات دانشگاه بودیم، باید برای هر کدام، تعهد کتبی مینوشتیم یا حتی در مواردی، به خاطردارم که مجبور شدیم چک ضمانت پدریابرادر یکی از همکلاسیها را بگذاریم تا در صورت ایراد خسارت احتمالی، اصطلاحا قسر در نرفته باشیم. در واقع هم همین بود و برای کوچکترین استهلاکی که در تجهیزات سمعی بصری ایجاد میشد، محاکمه و مواخذه میشدیم. (دقت کنید! نوشتم #استهلاک و نه #خسارت)
این دیدگاه را که هنوزهم سیاست غالب در آن دانشگاه است (که بیش از ۵۰درصد مسوولان تراز اول مملکت از خروجیهای همین دانشگاهند) بگذارید کنار این رویکرد راهبردی و سیاست پسندیده در گفتمان انقلاب که یکی از مدیران فهیم گیلانی در مجموعه تحت مدیریت خود درپیش گرفته است:
سختافزار اداره از ابتدای صبح تا آخر وقت باید کار کند و اگر در ساعتی خالی بماند، خسارت است
چند تا از آن دانشگاهها باید سیاستشان عوض شود و چند تا از این مسوولان باید پرورش دهیم تا به این باور برسیم که در گفتمان انقلاب، ابزار باید زودتر از نیروی انسانی مستهلک شود؟
@ghabasat