eitaa logo
دانشنامه قرآن کریم
850 دنبال‌کننده
379 عکس
51 ویدیو
384 فایل
کتاب زندگی امام خمینی س: تربیت باید تربیت قرآنی باشد مدیر کانال: @sarbazekoochak1. کانال دیگر ما سرباز کوچک @sarbazekoochak
مشاهده در ایتا
دانلود
👈سخنرانى موسى عليه السلام و ترك اَولىِ او 🌴هنگامى كه فرعون و فرعونيان در درياى نيل غرق شده و به هلاكت رسيدند، بنى اسرائيل به رهبرى حضرت موسى عليه السلام پس از سالها مبارزه، پيروز شدند و زمام امور رهبرى به دست موسى عليه السلام افتاد. 🌴او در يك اجتماع بسيار بزرگ (كه مى توان آن را به عنوان جشن پيروزى ناميد) در حضور بنى اسرائيل سخنرانى كرد، مجلس بسيار باشكوه بود، ناگاه يك نفر از موسى عليه السلام پرسيد: آيا كسى را مى شناسى كه نسبت به تو اعلم (عالمتر) باشد؟ 🌴موسى عليه السلام در پاسخ گفت: نه. 🌴و مطابق بعضى از روايات، پس از نزول تورات و سخن گفتن مستقيم خدا با موسى عليه السلام، موسى در ذهن خود به خودش گفت: خداوند هيچكس را عالمتر از من نيافريده است. در اين هنگام خداوند به جبرئيل وحى كرد موسى را درياب كه در وادى هلاكت افتاده. (يعنى بر اثر حالتى شبيه خودخواهى، در سراشيبى نزول از مقامات عاليه معنوى قرار گرفته، به ياريش بشتاب تا اصلاح شود. جبرئيل به سراغ موسى آمد...) 🌴خداوند همان دم به موسى عليه السلام وحى كرد: آرى داناتر از تو عبد و بنده ما خضر عليه السلام است، او اكنون در تنگه دو دريا،در كنار سنگى عظيم است.(به گفته اكثر مفسران، منظور از اين تنگه دو دريا، محل اتصال خليج عقبه با خليج سوئز است) 🌴موسى عليه السلام عرض كرد: چگونه به حضور او نايل شوم؟ 🌴خداوند فرمود: يك عدد ماهى بگير و در ميان زنبيل خود بگذار، و به سوى آن تنگه دو دريا برو، در هر جا كه آن ماهى را گم كردى، آن عالم در همانجا است.(بحار، ج 13،ص 278) ادامه دارد.... 📚دانشنامه قرآن کریم https://eitaa.com/Qoranekarim
👈موسى عليه السلام در جستجوى استاد 🌴موسى عليه السلام كه دانش دوست بود، گفت: من دست از جستجو بر نمى دارم تا به محل آن تنگه دو دريا برسم، هر چند مدت طولانى به راه خود ادامه دهم. 🌴موسى دوست و همسفرى براى خود انتخاب كرد كه همان مرد رشيد و شجاع و با ايمان بنى اسرائيل به نام يوشع بن نون بود، موسى يك عدد ماهى در ميان زنبيل نهاد و اندكى زاد و توشه راه برداشت، و همراه يوشع به سوى تنگه دو دريا حركت كردند. هنگامى كه به آن جا رسيدند در كنار صخره اى اندكى استراحت كردند، در همان جا موسى و يوشع عليهماالسلام، ماهى اى را به همراه داشتند، فراموش كردند. بعد معلوم شد كه ماهى بر اثر رسيدن قطرات آب به طور معجزه آسايى خود را در همان تنگه به دريا افكنده و ناپديد شده است. 🌴موسى و همسفرش از آن محل گذشتند، طولانى بودن راه و سفر موجب خستگى و گرسنگى آنها گرديد، در اين هنگام موسى عليه السلام به خاطرش آمد كه غذايى به همراه خود آورده، به يوشع گفت: غذاى ما را بياور كه از اين سفر سخت خسته شده ايم. 🌴يوشع گفت: آيا به خاطر دارى هنگامى كه ما به كنار آن صخره پناه برديم، من در آن جا فراموش كردم كه ماجراى ماهى را بازگو كنم، و اين شيطان بود كه ياد آن را از خاطر من ربود، و ماهى راهش را به طور شگفت انگيز در دريا پيش گرفت و ناپديد شد. 🌴و از آن جا كه اين موضوع به صورت نشانه اى براى موسى عليه السلام در رابطه با پيدا كردن عالِم، بيان شده بود موسى عليه السلام مطلب را دريافت و گفت: اين همان چيزى است كه ما مى خواستيم و به دنبال آن مى گشتيم. در اين هنگام از همانجا بازگشتند و به جستجوى آن عالِم پرداختند، وقتى كه به تنگه رسيدند حضرت خضر عليه السلام را در آن جا ديدند.پس از احوالپرسى، موسى عليه السلام به او گفت: 🌴آيا من از تو پيروى كنم تا از آن چه به تو تعليم داده شده است و مايه رشد و صلاح است به من بياموزى؟ 🔹خضر: تو هرگز نمى توانى همراه من صبر و تحمل كنى، و چگونه مى توانى در مورد رموز و اسرارى كه به آن آگاهى ندارى شكيبا باشى؟ 🔸موسى: به خواست خدا مرا شكيبا خواهى يافت، و در هيچ كارى مخالفت فرمان تو را نخواهم كرد. 🔹خضر: پس اگر مى خواهى به دنبال من بيايى از هيچ چيز سؤال نكن، تا خودم به موقع، آن را براى تو بازگو كنم. 🌴موسى عليه السلام مجدداً اين تعهد را داد كه با صبر و تحمل همراه استاد حركت كند و به اين ترتيب همراه خضر عليه السلام به راه افتاد.(مضمون آيات 60 تا 70 سوره كهف) ادامه دارد.... 📚دانشنامه قرآن کریم https://eitaa.com/Qoranekarim
👈ديدار موسى از سه حادثه عجيب 🌴موسى و يوشع و خضر عليهمالسلام با هم به كنار دريا آمدند و در آن جا سوار كشتى شدند آن كشتى پر از مسافر بود، در عين حال صاحبان كشتى آنها را سوار كردند. پس از آن كه كشتى مقدارى حركت كرد، خضر عليه السلام برخاست و گوشه اى از كشتى را سوراخ كرد و آن قسمت را شكست و سپس آن قسمت ويران شده را با پارچه و گل محكم نمود كه آب وارد كشتى نشود. 🌴موسى عليه السلام وقتى اين منظره نامناسب را كه موجب خطر جان مسافران مى شد ديد، بسيار خشمگين شد و به خضر گفت: آيا كشتى را سوراخ كردى كه اهلش را غرق كنى، راستى چه كار بدى انجام دادى؟ 🌴حضرت خضر گفت: آيا نگفتم كه تو نمى توانى همراه من صبر و تحمل كنى؟! 🌴موسى گفت: مرا به خاطر اين فراموشكارى، بازخواست نكن و بر من به خاطر اين اعتراض سخت نگير. 🌴از آن جا گذشتند و از كشتى پياده شده و به راه خود ادامه دادند، در مسير راه خضر عليه السلام كودكى را ديد كه همراه خردسالان بازى مى كرد، خضر به سوى او حمله كرد و او را گرفت و كشت. 🌴موسى عليه السلام با ديدن اين منظره وحشتناك تاب نياورد و با خشم به خضر عليه السلام گفت: 🌴آيا انسان پاكى را بى آن كه قتلى كرده باشد كشتى؟ به راستى كار زشتى انجام دادى. 🌴حتى موسى عليه السلام بر اثر شدت ناراحتى به خضر عليه السلام حمله كرد و او را گرفت و به زمين كوبيد كه چرا اين كار را كردى؟ 🌴خضر گفت: به تو نگفتم تو هرگز توانايى ندارى با من صبر كنى؟ 🌴موسى عليه السلام گفت: اگر بعد از اين از تو درباره چيزى سؤال كنم، ديگر با من مصاحبت نكن، چرا كه از ناحيه من معذور خواهى بود. 🌴از آن جا حركت كردند تا اين كه شب به قريه اى به نام ناصره رسيدند، آنها از مردم آن جا غذا و آب خواستند، مردم ناصره، غذايى به آنها ندادند و آنها را مهمان خود ننمودند، در اين هنگام خضر عليه السلام به ديوارى كه در حال ويران شدن بود نگاه كرد و به موسى عليه السلام گفت: به اذن خدا برخيز تا اين ديوار را تعمير و استوار كنيم تا خراب نشود. خضر عليه السلام مشغول تعمير شد. 🌴موسى عليه السلام كه خسته و كوفته و گرسنه بود، و از همه مهمتر احساس مى كرد شخصيت والاى او و استادش به خاطر عمل نامناسب اهل آن آبادى سخت جريحه دار شده و در عين حال خضر عليه السلام به تعمير ديوار آن آبادى مى پردازد، بار ديگر تعهد خود را به كلى فراموش كرد و زبان به اعتراض گشود، اما اعتراضى سبك تر و ملايم تر از گذشته، گفت: مى خواستى در مقابل اين كار اجرتى بگيرى؟ اينجا بود كه خضر عليه السلام به موسى عليه السلام گفت: 🍃هذا فِراقٌ بَينِى وَ بَينِكَ...🍃 🌴اينك وقت جدايى من و تو است، اما به زودى راز آن چه را كه نتوانستى بر آن صبر كنى، براى تو بازگو مى كنم. 🌴موسى عليه السلام سخنى نگفت، و دريافت كه نمى تواند همراه خضر عليه السلام باشد و در برابر كارهاى عجيب او صبر و تحمل داشته باشد. ادامه دارد.... 📚دانشنامه قرآن کریم https://eitaa.com/Qoranekarim
👈توضيحات خضر عليه السلام در مورد سه حادثه عجيب 🌴حضرت خضر عليه السلام راز سه حادثه شگفت انگيز فوق را براى موسى عليه السلام چنين توضيح داد: 🌴اما آن كشتى مال گروهى از مستمندان بود كه با آن در دريا كار مى كردند، و من خواستم آن را معيوب كنم و به اين وسيله آن كشتى را از غصب ستمگر زمان برهانم. چرا كه پشت سرشان پادشاه ستمگرى بود كه هر كشتى سالمى را به زور مى گرفت. معيوب كردن من، براى نگه دارى كشتى براى صاحبش بود. 🌴و اما آن نوجوان، پدر و مادرش با ايمان بودند و بيم داشتيم كه آنان را به طغيان و كفر وادارد، و از اين رو خواستيم كه پروردگارشان به جاى او فرزندى پاك سرشت و با محبت به آن دو بدهد. 🌴و اما آن ديوار از آنِ دو نوجوان يتيم در آن شهر بود، گنجى متعلق به آن يتيمان در زير ديوار وجود داشت، و پدرشان مرد صالحى بود، و پروردگار تو مى خواست آنها به حد بلوغ برسند و گنج شان را استخراج كنند. اين رحمتى از پروردگار تو بود، من آن كارها را انجام دادم تا زير ديوار محفوظ باشد و آن گنج خارج نشود و به دست بيگانه نيفتد، من اين كارها را خودسرانه انجام ندادم. اين بود راز كارهايى كه نتوانستى در برابر آنها تحمل كنى.(سوره كهف/آیات 79 تا 83) 🌴موسى عليه السلام از توضيحات حضرت خضر عليه السلام قانع شد. ادامه دارد.... 📚دانشنامه قرآن کریم https://eitaa.com/Qoranekarim
👈توصيه خضر عليه السلام و نوشته لوح گنج 🌴هنگام جدايى خضر عليه السلام از موسى عليه السلام، موسى به او گفت: مرا سفارش و موعظت كن، خضر مطالبى فرمود، از جمله گفت: از سه چيز بپرهيز و دورى كن : لجاجت،راه رفتن بى هدف و بدون نياز،خطاهايت را به ياد بياور و از تجسس در خطاهاى مردم پرهيز كن. 🌴از حضرت رضا عليه السلام نقل شده آن گنجى كه زير ديوار مخفى بود، لوح طلايى بود كه در آن چنين نوشته شده بود: 🍃بسم الله الرحمن الرحيم، محمَّدٌ رَسولُ اللهِ، عَجِبتُ لِمَن اَيقَنَ بالمَوتِ كَيفَ يَفرَحُ، عَجِبتُ لِمَن اَيقَنَ بالقَدَرِ كَيفَ يَحزَنَ؟ و عَجِبتُ لِمَن رأى الدُّنيا وَ تقَبّلها بِاَهلها كيفَ يَركَنُ الِيها، و يَنبَغى لِمَن غَفَلَ عَنِ اللهَ اَلّا يَتَّهَمَ اللهُ تبارَكَ و تَعالى فِى قَضاوَتِهِ وَ لا يَستَبطِئَهُ فِى رِزقِهِ🍃 ✨به نام خداوند بخشنده مهربان✨ 👌تعجب مى كنم براى كسى كه يقين به مرگ دارد چگونه شادى مستانه مى كند؟ 👌تعجب مى كنم براى كسى كه يقين به قضا و قدر الهى دارد، چگونه اندوهگين مى شود؟ 👌تعجب مى كنم براى كسى كه دنيا و دگرگونى هاى آن را با اهلش مى نگرد، چگونه بر آن اعتماد مى كند؟ 👌و سزاوار است آن كسى كه از خداوند غافل مى گردد، خداوند متعال را در قضاوتش متهم نكند، و در رزق و روزى رساندن او را به كندى و تاخير ياد ننمايد.(بحار، ج 13،ص 294) ادامه دارد.... 📚دانشنامه قرآن کریم https://eitaa.com/Qoranekarim
👈ديدار موسى عليه السلام از غذاى كرم در دل سنگ 🌴هنگامى كه حضرت موسى عليه السلام از طرف خداوند، براى رفتن به سوى فرعون و دعوت او به خدا پرستى، مأمور گرديد، موسى عليه السلام (كه احساس خطر مى كرد) به فكر خانواده و بچه هاى خود افتاد، و به خدا عرض كرد: پروردگارا! چه كسى از خانواده و بچه هاى من، سرپرستى مى كند؟! 🌴خداوند به موسى عليه السلام فرمان داد: عصاى خود را بر سنگ بزن. 🌴موسى عليه السلام عصايش را بر سنگ زد، آن سنگ شكست، در درون آن، سنگ ديگرى نمايان شد، با عصاى خود يك ضربه ديگر بر سر آن سنگ زد، آن نيز شكسته شد و در درونش سنگ ديگرى پيدا گرديد، موسى عليه السلام ضربه ديگرى با عصاى خود بر سنگ سوم زد، و آن سنگ نيز شكسته شد، او در درون آن سنگ، كرمى را ديد كه چيزى به دهان گرفته و آن را مى خورد. 🌴پرده هاى حجاب از گوش موسى عليه السلام به كنار رفت و شنيد آن كرم مى گويد: 🍃سُبحانَ مَن يَرانِى وَ يَسمَعُ كَلامِى وَ يَعرِفُ مَكانِى وَ يَذكُرُنِى وَ لا يَنسانِى🍃 ✨پاك و منزه است آن خداوندى كه مرا مى بيند، و سخن مرا مى شنود، و به جايگاه من آگاه است، و به ياد من هست، و مرا فراموش نمى كند.(تفسير روح البيان، ج 4،ص 96 و 97) 🌴به اين ترتيب، موسى عليه السلام دريافت كه خداوند عهده دار رزق و روزى بندگان است، و با توكل بر او، كارها سامان مى يابد. ادامه دارد.... 📚دانشنامه قرآن کریم https://eitaa.com/Qoranekarim
👈توبه اى كه موجب بارندگى پربركت شد 🌴در عصر حضرت موسى عليه السلام، مدتى باران نيامد و زراعتها خشك شدند و بلاى قحطى همه جا را فرا گرفته بود، مردم به محضر موسى عليه السلام آمدند و با التماس از او خواستند، نماز استسقاء بخواند تا باران بيايد. موسى عليه السلام با جمعيتى بالغ بر هفتاد هزار نفر به صحرا رفتند و نماز باران خواندند و هر چه دعا كردند، باران نيامد. موسى عليه السلام عرض كرد: خدايا! با هفتاد هزار نفر، هر چه دعا مى كنيم باران نمى آيد، علتش چيست؟ مگر مقام و منزلت من در پيشگاهت كهنه شده است. 🌴خداوند به موسى عليه السلام خطاب كرد: در ميان شما يك نفر است كه چهل سال است معصيت مرا مى كند، به او بگو از ميان جمعيت خارج شود، تا دعايت مستجاب گردد. 🌴موسى عليه السلام عرض كرد: صداى من ضعيف است و به هفتاد هزار نفر جمعيت نمى رسد. خداوند فرمود: تو اعلام كن من صدايت را به همه مى رسانم. موسى عليه السلام اعلام كرد، همه شنيدند. آن مرد گنهكار ديد هيچكس خارج نشد، دريافت كه آن شخص خودش است، با خود گفت: اگر برخيزم و بيرون روم، رسوا مى شوم و اگر بيرون نروم، باران نمى آيد. همانجا نشست و توبه حقيقى كرد، پس از آن بى درنگ باران پربركت آمد. موسى عليه السلام عرض كرد: خدايا! كسى از ميان جمعيت خارج نشد، پس چطور شد باران آمد؟ 🌴خداوند فرمود:🍃سَقيتُكُم بالَّذى مَنَعتُكُم بِهِ🍃 🌴شما را به خاطر همان شخصى كه به سبب او باران را قطع كرده بودم، سيراب كردم. (يعنى توبه او باعث باريدن باران گرديد) 🌴موسى عليه السلام عرض كرد: خدايا! او را نشان بده تا زيارتش كنم خداوند فرمود: آنگاه كه او گناه مى كرد، رسوايش نكردم، حالا كه توبه كرده رسوايش كنم، من كه نمّامى را دشمن دارم هرگز نمّامى نمى كنم، من كه عيب پوش هستم هرگز عيب كسى را فاش نمى سازم و آبروى كسى را نمى ريزم.(ثمرات الحياة، ج 3) ادامه دارد.... 📚دانشنامه قرآن کریم https://eitaa.com/Qoranekarim
👈راضى شدن به مقدرات الهى بهتر است 🌴امام صادق عليه السلام فرمود: گروهى از بنى اسرائيل نزد موسى عليه السلام آمدند و گفتند: از خدا بخواه هر وقت كه خواستيم براى ما باران بفرستد. موسى عليه السلام از درگاه خدا چنين خواست، خدا جواب مثبت داد. 🌴آنها هر وقت باران مى خواستند، باران مى باريد، زراعت آنها بسيار رونق گرفت و رشد فوق العاده نمود، ولى هنگام درو و چيدن محصول، ديدند محصولها همه پوچ و فاسد شده است، آنها ماجرا را به موسى عليه السلام گفتند، موسى عليه السلام شكايت آنها را به خدا عرض كرد، خداوند فرمود: 🍃يا موسى! اَنا كُنتُ المُقدِّرُ لِبَنِى اسرائِيلَ فَلَم يَرضَوا بِتَقديرِى فَاَجَبتُهُم اِلى اِرادَتِهِم🍃 ✨اى موسى! من تقديركننده مدبر براى بنى اسرائيل هستم، آنها به تقديرات من راضى نشدند، از اين رو طبق خواست آنها پاسخ دادم.(بحار، ج 14،ص 489)✨ ادامه دارد.... 📚دانشنامه قرآن کریم https://eitaa.com/Qoranekarim
👈راز لقب كليم الله براى موسى عليه السلام 🌴امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند به حضرت موسى بن عمران عليه السلام وحى كرد: اى موسى! آيا مى دانى كه چرا تو را براى هم كلامى خودم برگزيدم، نه ديگران را؟! (با تو هم سخن شدم و تو به مقام كليم الله نايل شدى). 🌴موسى عليه السلام عرض كرد: نه، راز اين مطلب را نمى دانم! 🌴خداوند، به او وحى كرد: اى موسى! من بندگانم را زير و رو (و بررسى كامل) نمودم در ميان آنها هيچكس را در برابر خود، متواضع تر و فروتن تر از تو نديدم. 🍃يا موسى اءِنَّكَ صَلَّيتَ، وَضَعتَ خَدَّكَ عَلى التُّرابِ🍃 ✨اى موسى! تو هرگاه، نماز مى گذارى، گونه خود را روى خاك مى نهى و چهره ات را روى زمين مى گذارى.(اصول كافى، ج 2،ص 123) 🌴به اين ترتيب، در مى يابيم كه عالى ترين مرحله عبادت، كوچكى نمودن بيشتر در برابر خدا است. ادامه دارد.... 📚دانشنامه قرآن کریم https://eitaa.com/Qoranekarim
👈سپردن صندوق عهد به يوشع 🌴در آيه 248 سوره بقره سخن از تابوت (صندوق عهد موسى) به ميان آمده و در آن آيه چنين مى خوانيم: 🌴و پيامبرشان (اشموئيل) به بنى اسرائيل گفت: نشانه صحت حكومت و فرماندهى طالوت آن است كه تابوت (صندوق عهد) به سوى شما خواهد آمد. كه در آن، آرامشى از پروردگار شما، و يادگارهاى خاندان موسى و هارون قرار دارد، در حالى كه فرشتگان، آن را حمل مى كنند. در اين موضوع، نشانه روشن براى شما است، اگر ايمان داشته باشيد. 🌴توضيح اين كه موسى عليه السلام در روزهاى آخر عمر خود، الواح مقدس تورات، كتاب آسمانى را به ضميمه زره خود و يادگارهاى ديگر در ميان صندوقى نهاد و آن را به وصى خود يوشع بن نون سپرد، اين صندوق چنان كه از آيه فوق استفاده مى شود، داراى اعتبار و عظمت خاصى براى بنى اسرائيل، و مايه اطمينان و آرامش خاطر براى آنها بود. 🌴از گفتار اهل بيت عليهم السلام و مفسران بر مى آيد كه اين صندوق همان صندوقى بود كه مادر موسى، موسى را هنگام خردسالى در ميان آن نهاده و به رود نيل انداخت، آب آن را تا كنار كاخ فرعون آورد، و به وسيله كارگران فرعون از آب گرفته شد، و نزد فرعون فرستاده شد، موسى عليه السلام را از ميان آن بيرون آوردند و اين صندوق در دستگاه فرعون نگهدارى مى شد. سپس به دست بنى اسرائيل افتاد و چون داراى خاطره شيرين نجات موسى عليه السلام بود، در نزد بنى اسرائيل، بسيار احترام داشت. آنها از آن صندوق استمداد مى جستند، و در جنگهايى كه با عمالقه و دشمنان داشتند، آن را همراه خود مى بردند، و آن صندوق اثر معنوى و روانى خاصى در بالا رفتن روحيه آنها داشت، سرانجام در يكى از جنگها، دشمنان آن صندوق را از بنى اسرائيل گرفتند و اين حادثه براى بنى اسرائيل بسيار تلخ بود و موجب ضعف آنها شد، چرا كه آنها آن صندوق را شعار و پرچم بلند خود مى دانستند، و اكنون آن را از دست داده بودند.(اقتباس مجمع البيان، ج 2،ص 353) 🌴به اين ترتيب موسی عليه السلام در واپسين روزهاى عمرش، چنين صندوقى را به وصى خود يوشع سپرد، و در داستان اشموئيل ماجراى بازگشت اين صندوق به دست بنى اسرائيل، خاطرنشان مى شود. ادامه دارد.... 📚دانشنامه قرآن کریم https://eitaa.com/Qoranekarim
👈حضرت هارون برادر موسى عليه السلام 🌴هارون برادر موسى عليه السلام از پيامبران مرسل بود، نام مباركش بيست بار در قرآن آمده است، بيشتر زندگى او همراه موسى عليه السلام است، او شريعت موسى عليه السلام را تبليغ مى كرد، خداوند بر موسى و هارون عليهماالسلام سلام و درود فرستاده است.(سوره صافات/آیه 120) 🌴از ويژگى هاى هارون اين كه، موسى عليه السلام در توصيف او مى گويد: 🌴خدايا زبان برادرم هارون از من فصيحتر و گوياتر است. او را همراه من بفرست تا ياور من باشد و مرا تصديق كند.(سوره قصص/آیه 33) 🌴هارون عليه السلام وزير موسى عليه السلام بود، هرگاه موسى عليه السلام به مسافرت مى رفت، مانند سفر به كوه طور و ميقات كه چهل روز به طول كشيد، هارون را در ميان مردم، جانشين خود قرار داد.(سوره فرقان/آیه 35،سوره طه/آیه 30) 🌴هارون همواره يگانه يار و ياور موسى عليه السلام بود و سرانجام در بيابان تيه قبل از رسيدن به سرزمين مقدس، از دنيا رفت، و موسى عليه السلام را در سوگ خود نشانيد. 🌴در روايات متعدد اسلامى از جمله حميث مَنزِلَه، نسبت حضرت على عليه السلام به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم، همانند نسبت هارون به موسى عليه السلام تشبيه شده، با اين فرق كه هارون پيامبر بود، ولى حضرت علی عليه السلام پيامبر نبود.(اين حديث در كتب شيعه و سنى به طور متواتر نقل شده است.) ادامه دارد.... 📚دانشنامه قرآن کریم https://eitaa.com/Qoranekarim
👈رحلت آرام و آسوده موسى عليه السلام 🌴240 سال از عمر موسى عليه السلام گذشت، روزى عزرائيل نزد او آمد و گفت: سلام بر تو اى همسخن خدا. 🔸موسى عليه السلام جواب سلام او را داد و پرسيد: تو كيستى؟ 🔹او گفت: من فرشته مرگ هستم. 🔸موسى: براى چه به اين جا آمده اى؟ 🔹عزرائيل: آمده ام تا روحت را قبض كنم. 🔸موسى: روحم را از كجاى بدنم خارج مى سازى؟ 🔹عزرائيل: از دهانت. 🔸موسى: چرا از دهانم، با اينكه من با همين دهانم با خدا گفتگو كرده ام؟ 🔹عزرائيل: از دستهايت. 🔸موسى: چرا از دستهايم، با اين كه تورات را با اين دستهايم گرفته ام؟ 🔹عزرائيل: از پاهايت. 🔸موسى: چرا از پاهايم، با اين كه با همين پاهايم به كوه طور (براى مناجات) رفته ام؟ 🔹عزرائيل: از چشمهايت. 🔸موسى: چرا از چشمهايم، با اين همواره چشمهايم را به سوى اميد پروردگار كشيده ام؟ 🔹عزرائيل: از گوشهايت. 🔸موسى: چرا از گوشهايم، با اين كه سخن خداوند متعال را با گوشهايم شنيده ام. 🌴خداوند به عزارئيل وحى كرد: روح موسى عليه السلام را قبض نكن تا هر وقت كه خودش بخواهد. 🌴عزرائيل از آن جا رفت، و موسى عليه السلام سالها زندگى كرد تا اين كه: روزى يوشع بن نون را طلبيد و وصيت هاى خود را به او نمود، سپس به تنهايى به سوى كوه طور رفت، مردى را ديد مشغول كندن قبر است، نزد او رفت و گفت: آيا مى خواهى تو را كمك كنم؟ او گفت: آرى، موسى او را كمك كرد. وقتى كه كار كندن قبر تمام شد، موسی عليه السلام وارد قبر گرديد و در ميان آن خوابيد تا ببيند اندازه لحد قبر، درست است يا نه، در همان لحظه خداوند پرده را از جلو چشم او برداشت، موسى عليه السلام مقام خود در بهشت را ديد، عرض كرد: خدايا روحم را به سويت ببر. همان دم عزرائيل روح او را قبض كرد. و همان قبر را مرقد موسى عليه السلام قرار داد، و آن قبر را پوشانيد، و آن مرد قبر كن، عزرائيل بود كه به آن صورت در آمده بود. 🌴در اين وقت منادى حق در آسمان، با صداى بلند گفت: 🍃ماتَ موسى كَلِيم اللهِ، فَاَىِّ نَفسٍ لا تَمُوتُ🍃 ✨موسى كليم خدا مرد، چه كسى است كه نمى ميرد؟(بحار، ج 13،ص 365 و 366)✨ 🌴مطابق بعضى از روايات، قبر حضرت موسى عليه السلام در كوه طور (واقع در نجف اشرف يا سرزمين سينا) مى باشد.(بحار،جلد13،ص 253) 💥پايان داستان زندگى حضرت موسى و هارون عليه السلام 📚دانشنامه قرآن کریم https://eitaa.com/Qoranekarim