✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_یوسف_عليه_السلام
✨#قسمت_بیست_و_ششم
👈نامه يعقوب به يوسف
🌴حضرت يعقوب عليه السلام از فرزندانش كناره گرفت و در دنيايى از حزن و غم فرو رفت. آن قدر از فراقِ يوسف ناراحتى ها كشيده بود كه ديدگانش سفيد شده و نابينا گشت. نابينايى و فراق بنيامين، بر ناراحتى او افزود. با اين كه فرزندانش او را از آن همه ناراحتى نهى مى كردند و مى گفتند: سوگند به خدا تو پيوسته در ياد يوسف هستى، تا سخت ناتوان گردى يا جانت را از دست بدهى.
🌴حضرت يعقوب عليه السلام گفت: شكايت خود را فقط به خدا مى كنم، و مى دانم آن چه را كه شما نمى دانيد، مى دانم كه روزى خداوند اين رنجها را رفع خواهد كرد.
🌴حضرت يعقوب عليه السلام از طريق الهام (و رؤياى يوسف در سابق) فهميده بود كه يوسفش زنده است، ولى نمى دانست در كجا و كى به يوسفش مى رسد!
🌴از امام باقر عليه السلام روايت شده: يعقوب عليه السلام از خداوند خواست كه ملك الموت (عزرائيل) را پيش او بفرستد. دعايش مستجاب شد. عزرائيل نزد يعقوب آمد و عرض كرد: چه حاجتى دارى؟
🌴يعقوب گفت: به من خبر بده آيا روح يوسف به وسيله تو قبض شد؟
🌴عزرائيل گفت: نه.
🌴يعقوب درك كرد كه يوسف از دنيا نرفته است.
🌴حضرت يعقوب عليه السلام به فرزندان خود گفت: اى پسرانم! برويد از يوسف و برادرش (بنيامين) جستجو كنيد، از عنايت خداوند مأيوس نباشيد، زيرا جز مردم كافر كسى از لطف خداوند نااميد نمى شود.(سوره يوسف/ آيه 87)
🌴فرزندان، دستور پدر را گوش كردند، و به خاطر غله آوردن و جستجوى برادر آماده حركت به سوى مصر شدند.
🌴مطابق حديث مفصلى كه از امام صادق عليه السلام نقل مى كنند، يعقوب عليه السلام براى عزيز مصر نامه اى نوشت و توسط فرزندان براى او فرستاد. در آن نامه چنين نوشت:
🌴از طرف يعقوب، اسرائيل الله بن اسحاق، ذبيح الله بن ابراهيم خليل الله، به عزيز مصر.
🌴ما از اهل بيتى هستيم كه مشمول بلاى خداوند شده ايم. جدم ابراهيم را با دست و پاى بسته به آتش افكندند تا سوخته شود. خداوند او را حفظ كرد و آتش را براى او سرد و ملايم نمود. به گردن پدرم اسحاق كارد گذاشته تا قربان(بنابر قول به اين كه ذبيح، اسحاق بوده نه اسماعيل) گردد. خداوند به جاى او فدا فرستاد. اما من پسرى داشتم كه نزدم بسيار عزيز بود. برادرانش او را به همراه خود به صحرا بردند. سپس پيراهن خون آلودش را برگرداندند و گفتند: او را گرگ خورد. از فراق او آن قدر گريه كرده ام كه چشمم را از دست داده ام. او برادر مادرى (به نام بنيامين) داشت، به او مأنوس بودم و به وسيله او دلم را تسلى مى دادم. او را برادرانش بردند و بر نگرداندند و گفتند: او دزدى كرده و تو (اى عزيز مصر) او را به خاطر دزدى نگه داشته اى! ما از اهل بيتى هستيم كه در ميان ما دزدى نيست. اينك غم و غصه ام زياد شده و كمرم از بار مصيبت خميده است. بر ما منت بگذار، او را آزاد كن. به ما احسان نما و از غله ها نيز به ما لطف فرما...(مجمع البيان، ج 5،ص 261)
ادامه دارد.....
📚دانشنامه قرآن کریم
https://eitaa.com/Qoranekarim
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_موسی_عليه_السلام
✨#قسمت_بیست_و_ششم
👈رفتن موسى به كوه طور براى گرفتن الواح تورات
🌴موسى عليه السلام تا آن عصر، پيرو آيين ابراهيم عليه السلام بود، و همان را براى بنى اسرائيل تبليغ مى كرد.
🌴قوم موسى عليه السلام در انتظار برنامه هاى جديد و كتاب آسمانى جديد موسى عليه السلام بودند، تا به آن عمل كنند.
🌴موسى عليه السلام به آنها فرمود:: برادرم هارون را در ميان شما مى گذارم و براى سى روز از ميان شما غيبت مى كنم، و به كوه طور مى روم تا احكام شريعت و (الواح تورات) را براى شما بياورم.
🌴از سوى ديگر جمعى از بنى اسرائيل با اصرار و تأكيد از موسى عليه السلام خواستند كه خدا را مشاهده كنند، و اگر او را مشاهده نكنند هرگز ايمان نخواهند آورد، موسى عليه السلام هرچه آنها را نصيحت كرد، فايده نداشت، سرانجام موسى عليه السلام از ميان آنها هفتاد نفر را برگزيد و همراه خود به ميعادگاه پروردگار (كوه طور) برد، موسى عليه السلام در كوه طور تقاضاى بنى اسرائيل را چنين به خدا عرض كرد:
🍃رَبّ اَرِنى انظُر اِلَيكَ🍃
✨پروردگارا! خودت را به من نشان بده تا تو را ببينم.✨
🌴خداوند فرمود: هرگز مرا نخواهى ديد، ولى به كوه بنگر اگر در جاى خود ثابت ماند، مرا خواهى ديد.
🌴ناگاه موسى عليهالسلام ديد تجلى خداوند باعث شد كه كوه نابود شود، و همسان زمين گردد، موسى عليه السلام از مشاهده اين صحنه هول انگيز، چنان وحشت زده شد كه مدهوش بر روى زمين افتاد. وقتى كه به هوش آمد، عرض كرد: پروردگارا! تو منزه هستى، من به سوى تو باز مى گردم، و توبه مىركنم، و من از نخستين مؤمنان هستم. (سوره اعراف،/آیه 143)
🌴و در آيه 155 سوره اعراف چنين آمده:
✨موسى از قوم خود، هفتاد تن از مردان را براى ميعادگاه ما برگزيد وقتى كه آنها را به كوه طور برد و زمين لرزه آنها را فرا گرفت و همه آنها هلاك شدند.✨
اين همان تجلى قدرت خدا بر كوه بود، چرا كه قوم موسى عليه السلام از موسى عليه السلام خواسته بودند از خدا بخواهد كه خود را نشان دهد، با اين كه خداوند ديدنى نيست، تجلى خدا بر كوه طور و هلاكت هفتاد نفر از قوم موسى عليه السلام و مدهوش شدن خود موسى عليه السلام، هم از معجزات آنها بود كه چرا چنين تقاضايى كرده اند و هم نشان دادن قدرت الهى بود، تا آنها با ديدن جلوه هاى قدرت الهى، با چشم باطن خدا را بنگرند.
🌴موسى عليه السلام وقتى كه به هوش آمد و هلاكت نمايندگان بنى اسرائيل را ديد، عرض كرد: پروردگارا ! اگر تو مى خواستى مى توانستى آنها و مرا پيش از اين هلاك كنى (يعنى من چگونه پاسخ قوم را بگويم كه بر نمايندگان آنها چنين گذشت) آيا ما را به خاطر كار سفيهان از ما هلاك مى كنى(سوره اعراف/آیات 155)
🌴سپس با تضرع و زارى گفت: پروردگارا! مى دانيم كه اين آزمايش تو بود كه هر كه را بخواهى (و سزاوار بدانى) با آن گمراه مى كنى و هر كس را بخواهى (و شايسته بينى) هدايت مى نمايى.
✨بار الها! تو ولىّ و سرپرست ما هستى، ما را ببخش و مشمول رحمت خود قرار ده، تو بهترين آمرزندگان هستى.(سوره اعراف/آیات 155 و 156)
🌴سرانجام هلاك شدگان زنده شدند و به همراه موسى عليه السلام به سوى بنى اسرائيل بازگشتند و آن چه را ديده بودند براى آنها بازگو كردند.
🌴موسى عليه السلام در همين سفر الواح تورات را از خداوند گرفت.
🌴خداوند در كوه طور به موسى عليه السلام فرمود: اى موسى! من تو را با رسالت هاى خويش و سخن گفتنم (با تو) بر مردم بر گزيدم، پس آن چه را به تو داده ام محكم بگير و از شكرگزاران باش.
و براى مردم در الواح (تورات) از هر موضوعى اندرى نوشتيم، و از هر چيز بيانى كرديم، پس آن را با جديت بگير، و به قوم خود بگو به نيكوترين آنها عمل كنند و آنها كه به مخالفت بر مى خيزند كيفرشان دوزخ است و به زودى خانه فاسقان را به شما نشان خواهيم داد.(سوره اعراف/آیات144و 145)
🌴به اين ترتيب موسى عليه السلام در ميعادگاه طور، شرايع و قوانين آيين خود را به صورت صفحه هايى از تورات، از درگاه الهى گرفت و به سوى قوم بازگشت تا آنها را در پرتو اين كتاب آسمانى و قانون اساسى، هدايت كند و به سوى تكامل برساند.
ادامه دارد....
📚دانشنامه قرآن کریم
https://eitaa.com/Qoranekarim
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_محمد_ص
✨#قسمت_بیست_و_ششم
👈جنگ احزاب (خندق)
🌴در سوره احزاب هفده آيه (از آيه 9 تا 26) پيرامون جنگ احزاب، و كارشكنى هاى منافقان، يهوديان و قبايل مختلف قريش و بت پرستان آمده كه همه دست به دست هم داده بودند، تا اسلام و مسلمين را نابود كنند.
🌴سرانجام امدادهاى غيبى، تدابير شجاعانه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و قهرمانى هاى حضرت على عليه السلام در جنگ خندق، موجب شكست مفتضحانه دشمنان شد، و پس از جنگ خندق، همه يهوديان عنود، به فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در سرزمين حجاز، قلع و قمع شدند.اين حادثه بزرگترين و سخت ترين امتحان و آزمون براى مسلمانان بود، (چنان كه آيه يازده احزاب بيانگر اين مطلب است)
🌴سرانجام مسلمانان با پيروزى چشمگيرى، در اين امتحان، رو سفيد شدند، و لكه ذلت و روسياهى را تا ابد براى مشركان و منافقان كارشكن باقى گذاشتند.
🌴جنگ احزاب آن چنان ابعاد گستردهاى داشت كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
🍃بَرَزَ الايمانُ كُلُّهُ اِلَى الشِّركِ كُلِّهِ🍃✨تمام ايمان در برابر تمام كفر قرار گرفت.✨(بحار، ج 20،ص 215)
🌴نفرات دشمن بيش از ده هزار نفر با تجهيزات بسيار، ولى نفرات مسلمانان سه هزار نفر با تجهيزات اندك بودند. كندن خندق با عرض وطول و عمق بسيار، براى مسلمانان طاقت فرسا بود، و در عين حال مسلمانان با كمال سربلندى پيروز شدند،
🌴در اين ماجرا، حوادث گوناگونى رخ داد كه مهمترين آنها؛ جنگ خندق، و ماجراى امداد غيبى و آمدن طوفان، و قلع و قمع يهوديان كارشكن و عهدشكنان بود.
ادامه دارد....
@a_l_mim