eitaa logo
دانشنامه قرآن کریم
818 دنبال‌کننده
379 عکس
51 ویدیو
384 فایل
کتاب زندگی امام خمینی س: تربیت باید تربیت قرآنی باشد مدیر کانال: @sarbazekoochak1. کانال دیگر ما سرباز کوچک @sarbazekoochak
مشاهده در ایتا
دانلود
👈پيراهن يوسف عليه السلام و بوى خوش آن 🌴حضرت يوسف عليه السلام، پيراهن خود را به برادران داد و فرمود: اين پيراهن را ببريد، بر روى پدر افكنيد تا او بينا گردد، سپس همه شما (خاندان يعقوب) از كنعان كوچ كرده و به سوى من ياييد 🍃وَأتُونى بِاَهلِكُم اَجْمَعِينَ🍃(سوره يوسف/آيه 93) 🌴وقتى كه برادران، پيراهن را گرفتند و از طرف يوسف عليه السلام مرخص شدند، با كمال شوق و شعف به سوى كنعان روانه شدند. يعقوب گفت: من بوى يوسف را احساس مى كنم، اگر مرا سبك عقل نخوانيد. 🌴فرزندان يعقوب كه فهم دركاين مقام بلند را نداشتند؛ از روى انكار گفتند: اى پدر به خدا قسم تو در همان گمراهى ديرين خود هستى!! 🌴برادران وقتى كه به كنعان رسيدند، مژده رسان، پيراهن يوسف عليه السلام را به روى يعقوب عليه السلام افكند، يعقوب بينا شد و گفت: آيا به شما نگفتم كه من از خدا چيزها مى دانم كه شما نمى دانيد. 🌴اينكه چگونه، پيراهن يوسف، چشم يعقوب را بينا كرد؟ جوابش روشن است، زيرا يوسف عليه السلام پيامبر بود، از نشانه هاى پيامبران، معجزه است. همانطور كه عيسى عليه السلام كور مادرزاد را بينا مى كرد، برادران و ديگران به خصوص از اين راه درك كردند كه حضرت يوسف عليه السلام پيامبرى از پيامبران خدا است. 🌴اما اين كه: يعقوب چگونه از دور بوى يوسف را استشمام كرد؟ پاسخ آن كه: 🌴يا منظور يعقوب اين بود كه اين مطلب كنايه از وصال نزديك باشد، يعنى (طبق الهام) به زودى به وصال يوسف خواهم رسيد، و يا در حقيقت بوى يوسف كه در ميان پيراهن مانده بود توسط باد صبا، به اذن الهى به مشام يعقوب رسيد. ادامه دارد..... 📚دانشنامه قرآن کریم https://eitaa.com/Qoranekarim
👈قرار گرفتن كوه بر بالاى سر بنى اسرائيل، و رفع آن به بركت توبه 🌴هنگامى كه موسى عليه السلام از كوه طور بازگشت، تورات را با خود آورد و آن را به قوم خود عرضه كرد و فرمود: كتاب آسمانى آورده ام كه حاوى دستورهاى دينى و حلال و حرام خداست، دستورهايى كه خداوند آن را برنامه كار شما قرار داده است. آن را بگيريد و به احكام آن عمل كنيد. 🌴يهود به بهانه اين كه موسى عليه السلام تكاليف دشوارى براى آنان آورده بناى نافرمانى و سركشى گذاشتند، خداوند فرشتگانى را مأمور كرد تا قطعه عظيمى از كوه طور را بالاى سر آنها قرار دهند. فرشتگان چنين كردند. يهوديان وحشت زده شدند. 🌴موسى عليه السلام در اين هنگام به آنها چنين اعلام كرد: چنان چه پيمان ببنديد و به دستورهاى خدا عمل كنيد و از تمرّد و سركشى توبه نماييد، اين عذاب و كيفر از شما برداشته و برطرف مى شود وگرنه همه به هلاكت مى رسيد. 🌴آنها تسليم شدند و براى خدا سجده نمودند و تورات را پذيرفتند و در حالى كه هر لحظه انتظار سقوط كوه بر سر آنها مى رفت، به بركت توبه، آن عذاب از سر آنها برطرف گرديد.(مجمع البيان، ج 1،ص 128؛ در آيه 63 بقره و 171 اعراف به اين مطلب اشاره شده است) ادامه دارد.... 📚دانشنامه قرآن کریم https://eitaa.com/Qoranekarim
👈طوفان ويرانگر، يا امداد غيبى خدا 🌴دشمنان زياد كه از احزاب مختلف تشكيل شده بودند، مدينه را در محاصره شديد قرار داده بودند، و اين محاصره حدود يك ماه طول كشيد. مسلمانان در فشار سخت كمبود غذا قرار گرفتند، تا آن جا كه طبق بعضى از روايات پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كه مشغول كندن خندق بود، سه روز گرسنه ماند، و حضرت زهرا عليه االسلام قطعه اندكى از نان خشك براى آن حضرت برد.(مجمع البيان، ج 9، ص 252) 🌴مردم مدينه افسرده و غمگين بودند، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در مسجد مشغول نماز بود، و از خداوند مى خواست تا با امدادهاى غيبى خود، موجب رفع و دفع فشارها و رنجها گردد. 🌴در اين ميان پيامبر به جمعيت مسلمانان متوجه شد و فرمود: آيا در ميان شما كسى هست كه به درون دشمن نفوذ كند و براى ما از آنها خبر بياورد تا در بهشت رفيق و همدم من گردد؟ 🌴هيچكس جواب پيامبر را نداد، زيرا چنين مأموريتى بسيار سخت و دشوار بود، شدت گرسنگى همه را بى تاب نموده بود، در اين بحران، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، حذيفة بن يمان را كه شخص زيرك و زبردست و منافق شناس بود، طلبيد و به او فرمود: برخيز و به سوى دشمن برو، (و به طور كاملاً مخفيانه) در ميان دشمن نفوذ كن و چگونگى وضع آنها را به ما گزارش بده، به شرط اين كه جز اين، هيچ كارى انجام ندهى تا برگردى. 🌴حذيفه جواب مثبت داد. از مدينه و حصار شهر و خندق خارج شد، در ميان لشگر قريش نفوذ كرد ديد باد و طوفان شديدى كه در سرماى زمستان مى وزد، فرا رسيد، و تمام تشكيلات دشمن را در هم ريخت، نه خيمه اى باقى ماند و نه ظرف و اثاثيه و آتشى، لشگردشمن در فشار سختى قرار گرفت، در اين بين ابوسفيان رئيس دشمنان، بيرون آمد و فرياد زد: اى گروه قريش، هر كس از نام رفيق بغل دستى خود بپرسد تا مبادا جاسوسى در ميان ما باشد، كه مى خواهم مطلبى را اعلام كنم. 🌴حذيفه مى گويد: من خودم را آماده نمودم و پيشدستى كردم و بى درنگ به جانب چپ و راست خود متوجه شدم و به بغل دستى خود گفتم: تو كيستى و نامت چيست؟ به اين ترتيب كسى نفهميد كه من جاسوس لشگر اسلام هستم. در اين هنگام كه ابوسفيان مطمئن شد جاسوسى در ميان نيست، صدا زد: اى گروه قريش! سوگند به خدا! ديگر جاى توقف نيست، زيرا سُم دار و بى سُم همه هلاك شدند، يهود بنى قريظه نيز پيمان خود را شكستند، و اين باد و طوفان چيزى براى ما نگذاشت. 🌴سپس با سرعت به سراغ مركب خود رف تو آن را از زمين بلند كرد تا سوار شود، به قدرى شتابزده بود كه هنوز عِقال (بند) يك پاى شتر را باز نكرده بود، سوار بر آن شد و به شتر نهيبى زد، شتر روى يك پا برخاست، آن گاه عقال را از پايش گشود، در اين لحظه خواستم ابوسفيان را هدف تير قرار دهم و او را هلاك كنم، ياد آمد كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرموده بود جز گزارش اطلاعاتى، هيچ كارى نكن. از تير انداختن خوددارى نمودم، و به سوى مدينه نزد پيامبر بازگشتم. او را در حال نماز ديدم، احساس كرد كه سرمازده شده ام، در همان حال نماز، عبايش را گشود، من زير عبايش رفتم، و پس از نماز، ماجراى خود را در مورد وضع ناهنجار دشمن، به آن حضرت گزارش دادم. 🌴پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به خدا متوجه شد و عرض كرد: 🍃اَلّلهُمَّ انتَ مُنزِلُ الكَتابَ سَريعُ الحِسابُ، اَهزِمِ الاَحزابَ، اَلّلهُمَّ اَهزِمهُم وَ زَلزِلهُم؛🍃 ✨خدايا! تو نازل كننده كتاب، و سرعت بخش در حسابرسى هستى، خودت احزاب را نابود كن، خدايا آنها را نابود و متزلزل فرما.(تاريخ كامل ابن اثير، ج 2،ص 120؛ بحار، ج 20،ص 208)✨ 🌴به اين ترتيب امداد غيبى به صورت باد و طوفان، دشمنان را از پاى در آورد و تار و مار كرد.آنها فرار را بر قرار ترجيح دادند و به طور كلى لشكر احزاب درهم شكست.(در آيه 9 سوره احزاب، ماجراى طوفان و باد، ياد شده است.) ادامه دارد.... https://eitaa.com/Qoranekarim